برچسب: عرب

حق تجزیه طلبی در رادیو فردا

گویا رادیو فردا رسما تعارف را کنار گذاشته و با جمع آوری تجزیه طلبان شناخته شده به زعم خودش دنبال احقاق حقوق مردم داخل ایران است. کامنت ها را هم کما فی السابق سانسور می کند که بیشتر جا برای تعارف باقی نگذارد.

نخست باید دانست که اساسا حقی به نام تجزیه طلبی یا طرح موضوع تجزیه طلبی برای رادیو گشاد فردا یا یک رسانه بیگانه دیگر وجود ندارد. این موضوع پیش از اینکه به نظر فواحش تجزیه طلب مربوط باشد به قوانین بین المللی مربوط است.

تنبان سایبری حوری های امام حسین

سپاه پاسداران جمهوری اسلامی.

سپاه پاسداران جمهوری اسلامی.

از نادرستی های عالم یکی هم این است که به لات هرزه و بی سر و پایی بگویید حق با تو است؛ وقتی که حق واقعا با او نیست.

اگر به یک هرزه بگویید که حق با او است برای اینکه هرزگی و اوباشی گری نکند؛ به او چنین فهماندید که با هرزگی کردن می تواند صاحب حق و احترام شود؛ آن هم زمانی که خودش می داند نه حق دارد و نه احترام.

اگر جرات نه گفتن به یک هرزه را ندارید اصلا با او دهان به دهان نشوید؛ اما اگر با چنین جانوری مواجه شدید حقیقت را فدای عافیت طلبی و ترس نکنید.حقیقت را فدای عافیت طلبی کردن، عافیت نمی آورد و فقط حق و حقیقت را از میان برمی دارد.

تبعید ابوالفضل عابدینی و شکنجه ستار بهشتی؛ ابوالفضل را از یاد نبریم

ابوالفضل عابدینی روزنامه نگار و عضو حزب پان ایرانیست است، که به جرم تبلیغ علیه نظام، به گذرندان دوازده سال زندان محکوم شد. اوایل او را در زندان اهواز نگهداری می کردند. در آن دوره چندین بار توسط مسئولین زندان و زندانیان تجزیه طلب عرب مورد ضرب و جرح قرار گرفت؛ تا اینکه با تلاشهای بسیار در سال 89 به زندان اوین در تهران منتقل شد.

سال گذشته اتفاقی در بند 350 اوین رخ داد که زندگی برخی زندانیان سیاسی آن بند و از جمله ابوالفضل عابدینی هم تحت الشعاع قرار گرفت. ماجرا مربوط به مرگ یک وبلاگنویس جوان از قشر زحمتکش جامعه — مانند خود ابوالفضل — است که توسط مسئولین زندان شکنجه شد و پس از آزار و اذیت فراوان او را کشتند. نام این وبلاگنویس ستار بهشتی بود و بجز وبلاگنویسی و ابراز عقایدش جرم دیگری نداشت. بهشتی شکنجه شد و زیر شکنجه رفت. بر خلاف پیشبینی قاتلین، جامعه واکنش شدیدی به این یک مورد نشان داد؛ و اگرچه در جمهوری اسلامی چیزی به نام آبرو وجود ندارد؛ قتل ستار بهشتی نهایتا به ضرر نظام تمام شد.

جهود همان اندازه توهین آمیز است که فارس توهین آمیز است

ویدیویی از اکبر عبدی، هنرپیشه سینما، منتشر شده که در بخشی از آن به یهودیان با عنوان «جهود» اشاره می کند. ظاهرا این گفته ها اسباب اعتراض برخی هموطنان یهودی شده که به دلایل نامعلوم معتقدند لغت جهود توهین آمیز است.

عنوان کلیمی — که برخی جایگزین یهود و جهود کردند و بکار می برند — از صفت اسلامی موسی، پیغمبر دین یهود، آمده که مسلمانان به او موسی کلیم الله گفتند. کلیم به معنای هم سخن است و در دستور زبان عربی، صفت مشبه است بر وزن فعیل، که از سه حرف کاف، لام میم (مانند کلمه) ساخته شده. کلیم الله یعنی آن کس که خدا با او هم سخن می شود. این واژه بطور قطع مفهوم و بار مذهبی دارد و در آغاز یک نام قومی نبوده؛ با اینحال هر گروهی حق دارد نام قومی خودش را انتخاب کنند و اگر یهودیان کلیمی را بیشتر می پسندند باید همان را برایشان بکار برد.

لطفا به نژاد من توهین نکنید

اخیرا در میان عده ای از وبلاگنویسان عمدتا چپگرا و برنامه سازان رسانه های بیگانه اینطور رایج شده، که برخی ناهنجاریهای جامعه ایرانی و بد اخلاقی های امروز ایرانیان را به خون آریایی و نژاد ایرانیان نسبت می دهند. این انتصاب و مربوط کردن مقولاتی که اساسا ماهیت نژادی ندارند به خون و تبار مردم یک کشور برای تمسخر و استهزای آن، بطور قطع نژادپرستانه است و توهین نژادی علاوه بر اینکه غیر اخلاقی و غیر انسانی است، در بسیاری از کشورهای جهان جرم محسوب می شود.

از نقطه نظر علمی همه ی ما انسانهای مدرن یا انسانهای کنونی از یک نژاد به نام نژاد هموسیپین (Homo sapien) هستیم که در حدود دویست هزار سال پیش در آفریقا ازنژادهای دیگر انسان تکامل پیدا کرد و امروز در تمام مناطق زمین پراکنده شده است. پیشوند «همو» اشاره به گونه ی ما یعنی انسان و «سیپین» نام علمی نژاد ما است. در گذشته نژادهای دیگری هم از انسان وجود داشت، که امروز اثری از ایشان نمانده و از میلیونها سال تا هزاران سال پیش همگی منقرض شده اند. دوران تکامل انسان کنونی یا هموسیپین ها هنوز آن اندازه طولانی نشده که از لغت نژاد برای توضیح تمایز میان دستجات آن استفاده کنند؛ بنابر این لغت نژاد برای دسته بندی انسانهای مدرن، دستکم در زیست شناسی و انسان شناسی پایه ی علمی ندارد؛ اما کماکان برای اشاره به ترکیب جمعیتی، در تحقیقات غیر تباری و در میان عامه مردم رایج است. از این حیث «ایرانی» یا «آریایی» هم برای اشاره به نژاد یا تبار مردم ایران کاربرد دارد. هر دو ایران و آریایی در واقع یک لغت یکسان هستند و معنای یکسان دارند. پیشتر در دو نوشته جداگانه در اینجا و در اینجا و در پاسخ به بی بی سی فارسی، بطور مبسوط درباره مفهوم آریایی و هویت قومی و تبار ملت ایران مطلبی نوشتم و دلایل انتساب عنوان آریایی به ایرانیان را شرح دادم. (منابع آن دو نوشته را ببینید.)

ایران در تاریخ؛ سخنرانی برنارد لوئیس، معمار تجزیه ایران، در دانشگاه تل آویو

برنارد لوئیس

برنارد لوئیس

پروفسور برنارد لوئیس خاورشناس یهودی تبار انگلیسی و استاد بازنشسته مطالعات خاورمیانه در دانشگاه پرینستون است که یکی از برجسته ترین متخصصان در زمینه تاریخ خاورمیانه محسوب می شود.

تاثیرات فکری برنارد لوییس، به عنوان یک متخصص اسلامشناس، در سیاستگذاریهای چند دهه گذشته آمریکا بی اندازه است. به عقیده جیکوب ویسبرگ، ستون نویس مجله نیوزویک، برنارد لوئیس مهمترین تاثیر فکری را در ایده تهاجم به عراق داشته. اصطلاحاتی مانند «بنیادگرایی اسلامی» یا «نبرد تمدنها» هم از ابداعات لوییس است. گفته می شود ساموئل هانتینگتون، استاد پیشین علوم سیاسی در دانشگاه هاروارد، نظریه نبرد تمدنها را با الهام از ایده لوییس مطرح کرد.

لویییس همچنین به عنوان تئوریسین طرح تجزیه ایران و دیگر کشورهای خاورمیانه هم شناخته شده. طرح تجزیه خاورمیانه یا (بعدها) «خاورمیانه بزرگ» که با عنوان «پروژه برنارد لوییس» مشهور است، نخستین بار در نشست بیلدلبرگ در سال ۱۹۷۹ مطرح شد بر پایه این طرح، ایران باید به شش یا هفت تکه تقسیم شود؛ این ایده پیشتر در عراق اجرا شده و الان به جای یک عراق، در واقع سه عراق وجود دارد. به باور دیک چینی، معاون رییس جمهور پیشین آمریکا، در قرن جدید، دانشمندان، قانونگذاران، دیپلماتها و رسانه ها دنباله رو خردمندی لوییس خواهند بود.

فلسطینی های مسلمان، افغانی های نامسلمان و چپی های نگران

مدرسه برای کودکان افغان

مدرسه برای کودکان افغان

طی سی و سه سالی که از عمر نظام اسلامی گذشت، دشمنی و کینه توزی نظام نسبت به کشور اسراییل به عنوان اصل محوری و لایتغیر داکترین سیاست خارجی ایران، اسباب مخاطرات و گرفتاریهای فراوانی برای ملت ایران شد. در واقع هیچکس نمی تواند انکار کند، جمهوری اسلامی – که مدعی دفاع از حقوق مردم«فلسطین» و دیگر مسلمانان جهان است – در تمام این سالها برای دفاع از گروههای فلسطینی رودروی اسراییل و حامیان این کشور – که در مراکز بزرگ قدرت و ثروت جهان حضور دارند – قرار گرفت و هزینه های هنگفت آن را هم بر ملت ایران هموار کرد.

این رویارویی همواره با عنوان دفاع از حقوق مسلمانان ستمدیده فلسطین انجام می شود؛ اما رفتار نظام اسلامی در مواجه با دیگر مسلمانان از جمله مردم مسلمان افغانستان تردیدهای جدی در اهداف نظام و ادعای ظلم ستیزی سران آن ایجاد می کند.

کورش، داریوش یا غیاث آبادی؛ کدامیک دروغ می گویند

سگ حسن پسند

سگ حسن پسند

داریوش شاه می گوید:«به خواست اهورامزدا، من چنينم که راستی را دوست دارم و از دروغ رویگردانم.» و از اهورا مزدا می خواهد که کشورش را از دروغ، دشمن و سال بد (قحطی) مصون بدارد.
اما اخیرا رضا مرادی غیاث آبادی، سلطان چارطاقی های جهان، دارنده مدرک دکترا از ناکجا آباد و سگ حسن پسند فراهان (این آخری از خودش است) کاشف به عمل آورده که داریوش شاه یا سلفش، کورش (شاید هم هر دو) خود از دروغگویان بودند و تا امروز هم کسی از ترس کورش پرستان جرات نداشته تا دروغهایشان را آشکار کند، الا همان اخترِ عرصه باستانشناسی، رضا مرادی غیاث آبادی! شاید اصلا بخاطر همین دروغگویی داریوش باشد که خدا هم این دعایش را به هیچ گرفته و ما را گیر دروغگویان بی شرمی امثال احمدی نژادها در عرصه سیاست وغیاث آبادی ها در عرصه فرهنگ انداخته.

کتابخانه ها و کتابسوزی در ایران

سال گذشته مطلبی را درباره کتاب سوزی اعراب در ایران در یک وبلاگ فارسی خواندم که نسخه ای از آن نوشته را با مختصری تغییرات در این پایگاه منتشر کردم. با توجه به اینکه موضوع کتابسوزی اعراب با تاریخ رسمی که نظام کنونی سعی در القای آن می کند، همخوانی ندارد و جمهوری اسلامی هم بنا به تجربه، صدای مخالف را حتی در موضوعات غیر سیاسی و فرهنگی هم تحمل نمی کند؛ تردید نداشتم که نوشته دوست وبلاگ نویسمان هم حذف خواهد شد و به همین علت آنرا انتشار دادم.

در آن مقاله نویسنده با اشاره به چند نوشته تاریخی کوشش کرده بود تا به موضوع کتابسوزی در ایران بپردازد. از آن جمله مطلبی که از ابن خلدون و درباره کتابسوزی ایران به نقل از تاریخ طبری و کتاب دو قرن سکوت زرینکوب آمده بود. اصل این نوشته در کتاب مقدمه ابن خلدون(ص 373) موجود است و ترجمه انگلیسی را هم می توانید در اینجا ببینید:

پارسی خواندن کورش جعلی است یا تجزیه طلبان سایت لور مهمل می بافند؟

در بخش کامنتهای مطلب پیشین، یکی از خوانندگان از من خواست تا در رابطه با مقاله ی جعلی تارنمای لوور (با موزه ی لوور پاریس اشتباه نشود!) پیرامون هویت کورش هخامنشی توضیحی بنویسم.

واقعیت این است که ما امکان پاسخگویی به همه ی این تحریفاتی که روز به روز دامنه اش فراتر می رود را نداریم و این وبسایت لور هم دستکم دهها مطلب جعلی و تحریف تاریخی انتشار داده و پاسخ به همه ی اینها در توان ما نیست.

از طرف دیگر هم هیچ آدم عاقلی برای کسب اطلاعات تاریخی سراغ وبسایت لوور نمی رود. بنابر این من بر خلاف خواسته ی این دوست مخاطبم قصد پاسخگویی نداشتم؛ اما در این مورد خاص به موضوع جالب تری از خود مقاله برخوردم که انگیزه ای برای نوشتن این مطلب شد که به آن هم در ادامه اشاره خواهم کرد.

ظاهرا شخصی به نام «سجاد مومنی» این مطلب را نوشته و دقیقا معلوم نیست این نام هم مانند آن «مهران بهاری» یا به قول خودش «مئهران باهارلی» ،جاعل پان ترک ها، جعلی است یا دست برقضا جاعل لوورها شخصیت حقیقی از آب درآمده؟ هر که هست و هرچه هست؛ دروغهای این شخص را درباره هویت غیر ایرانی آریو برزن در همین پایگاه پاسخ دادیم و یکی از اشکالاتی که به آن مطلب گرفتیم اینکه چرا هیچ رفرنس و منبعی برای ادعایش نداده؟

کتاب سوزی اعراب در ایران

کتابخانه ها و کتابسوزی در ایران

پیرامون کتابسوزی اعراب این نوشته را از من بخوانید. همینطور کتاب “دو قرن سکوت” و منابع مطلبی که در ادامه می آید و از اینجا نقل شده:

مدتها بود که موضوع کتاب سوزی و رفتار اعراب با فرهنگ ایران ذهنم را مشغول کرده بود، پس بر آن شدم که در این زمینه دست به تحقیق بزنم و سعی‌ نمودم که از منابع معتبر و با ذکر صفحه کتب بهره گیرم.از آسیبهای معنوی حمله اعراب هرچه نوشته و گفته شود کم است. پیرامون کشتار و چپاول ایرانیان در زمان حمله اعراب تاریخ نگاران معروف اعراب و ایرانی مانند : ابن خلدون , البلاذری , مسعودی , ابن هشام , ابن حزم , بلعمی , ثعالبی , شویس عدوی و… در کتابهای تاریخ نگاشته اند. یکی از اثر گذارترین این آسیبها به زبان و فرهنگ ایران بود. ایرانیان به سبب عظمت کشورشان کوله بار چندین قرن تسلط بر جهان را در برداشتند و تمدنی کهن را در خود جای داده بودند و بدین سبب علوم عقلی نزدشان بسیار بزرگ و دامنه اش گسترده بود.

ابن خلدون که دقیق ترین و بزرگ ترین جامعه شناس و مورخ عرب است درباره کتاب سوزی به دست اعراب چنین میگوید: ( دو قرن سکوت ص ۹۸ )« وقتی سعد ابن ابی وقاص به مداین دست یافت در آنجا کتابهای بسیار دید. نامه به عمر ابن خطاب نوشت و در باب این کتابها خواست. عمر در پاسخ نوشت که آنهمه را به آب افکن که اگر آنچه در این کتابهاست سبب راهنمایی است خدا برای ما راهنمایی فرستاده است و اگر در آن کتابها جر مایه گمراهی نیست خداوند ما را از شر آنها در امان داشته است. از این سبب آنهمه کتاب ها را در آب یا در اتش افکندند.»

همچنین ابوریحان بیرونی در کتاب آثارالباقیه عن القرون الخالیه (صفحه ۳۵،۳۶،۴۸ ) چنین می نویسد:« وقتی قتیبه ابن مسلم سردار حجاج بار دوم به خوارزم رفت و آن را باز گشود هرکس را که خط خوارزمی می نوشت و از تاریخ و علوم و اخبار گذشته آگاهی داشت از دم تیغ بی دریغ گذراند و موبدان و هیربدان قوم را یکسره هلاک نمود و کتابهاشان همه بسوزانید و تباه کرد.»

ملک عبدالله – پادشاه عربستان :ایران لیاقت موجودیت ندارد

اخیرا ملک عبدالله , پادشاه عربستان طی اظهار نظری ابراز داشت که از نظر وی «در جهان دو کشور هستند که لیاقت موجودیت ندارند! ایران و اسراییل »این گفته ها که در حضور وزیر دفاع فرانسه و در دیدار رسمی ایراد شده تا کنون در بسیای از نشریات جهان بازتاب یافته و دست کم دو دیپلمات فرانسوی اصالت این گفته ها را در گفتگو با فیگاروتایید کردند از میان نشریات داخلی هم سایت تابناک این خبر را انتشار داده است.پیشتر دبیر کل اتحادیه ی عرب هم ضمن عربی خواندن خلیج فارس مدعی عدم وجود ایران پیش از دوران صفویه شده بود و این قبیل اظهارات پیش از آنکه ضد ایرانی باشد نشان از نقش جریانات فکری خاصی دارد که این گروه را از خود متاثر کرده و باورهایی که در میان این طایفه به طور عام پذیرفته شده , بیشتر یاد آور مهملات امثال ناصر پورپیرار – بناکننده است.

به هر روی اینکه چطور کشوری چند هزار ساله که از قدیمی ترین زیستگاههای بشر بوده شایستگی موجودیت ندارد و بخشی از امپراطوری عثمانی که در اثر توطئه ی انگلستان پس از جنگ جهانی اول موجودیت یافته و به توسط آل سعود یا گروهی از سرسپردگان و خدام بریتانیا (اجداد پادشاه فعلی) شکل گرفته , شایستگی موجودیت دارد ! پرسشی است که باید همان ملک عبدالله پادشاه سعودی پاسخ گوید.البته پیرامون شایستگی کشور اسراییل که با پشتیبانی در حدود سیزده میلیون کل جمعیت یهودی در جهان جایگاه ارزنده ای را از لحاظ قدرت سیاسی و اقتصادی از آن خود کرده و صدها میلیون عرب هنوز هم لیاقت رویارویی با قلیلی از ایشان را ندارند ,جای گنده گویی شیخک عرب نمی ماند اما ما ایرانیان در این فقره قطعا تقصیر کاریم و به بهانه ی اظهارات پادشاه عربستان شاید بد نباشد قدری بیشتر کنکاش کنیم , کجای مناسبات ما با تازیان,موجب شده که لیاقت موجودیت در جوار اعراب شایسته را از کف دهیم؟!

نامه ای از معاویه به برادر خوانده خود زیادبن ابیه پیرامون ایرانیان

اکنون مي رسيم به اين قومي که بنام موالي در ميان امت اسلام به سر مي برند و قوم عجم نام دارند. گوش کن زياد! اين مردم را بايد ذليل کرد. بايد بهمان روشي که عمر بن خطاب آنها را مي کوبيد، طوري کوبيدشان که هرگز نتوانند سر بردارند. اينها جز با سياست عمر بن خطاب اداره شدني نيستند. از عطايشان که حق عمومي اتباع اسلام است تا مي تواني بکاه. در تقسيم خواربار تا مي تواني از سهمشان کم کن. در جبهه جنگ آنها را در صفوف مقدم بگمار تا زودتر از ديگران هدف دشمن تازه نفس قرار گيرند. سربازان آنها را به کار جاده سازي و هموار کردن راهها و کندن درختها و تسطيح بيشه ها بگمار و سعي کن هر چه دشواري و عذاب باشد نصيب اين اعاجم شود. کاري کن که سنگيني بارها بر دوششان هر چه بيشتر فشار آورد. زيرا که اگر جز اين باشد هواي عصيان خواهند کرد.

مراقب باش که اين اعاجم هر قدر هم صالح و متقي باشند، بر صفوف جماعت در نماز پيشنمازي نکنند و در نماز جماعت در صف اول قرار نگيرند، مگر آنکه عده اعراب براي تکميل صفوف کافي نباشد. و هر چقدر هم در فقه و قرآن دانشمند باشند، بر مسند قضا ننشينند. و بر هيچ شهري از شهرهاي اسلام والي و يا حاکم نشوند، و در معابر هر قدر هم مقامشان بالا باشد بر عرب هر چند هم پست و فرومايه باشد تقدير نجويند و در ازدواج حق زناشويي با زن عرب نداشته باشند، اما مردان عرب حق همسري با زنان فارسي را داشته باشند. اينها همه سياست عمر رضي الله عنه است و عمر شايسته است از امت محمد صلي الله عليه و خاصا از بني اميه شايسته ترين پاداش را ببيند.

WWW.FARDA.US © 2008-2015, Project by Farda.us Hosted by Farda.us | All Images and Objects are the property of their Respective Owners