و همچنين پترارك بهكار برد. آلدوس خودش آن شيوه را ديواني ـ اداري ناميده است. در هر حال، اين حاكي از شهرت پترارك است كه ارتباطي ميان آن شيوه و خط او فرض شده است.
از تأثير پترارك بر تفكر علمي قبلاً بحث شد؛ اين تأثير غيرمستقيم و منفي، ولي چشمگير بود.
جوواني ناپلي
جوواني ناپلي1 دومينيكي ايتاليايي، از پيروان توما (متوفا پساز 1335).
جوواني احتمالاً در ناپل به دنيا آمد. در صومعهٴ دومينيكو ماگيورهٴ آن شهر به سلك دومينيكيان درآمد، سپس در پاريس به تحصيلاتش ادامه داد. درحدود 1315 ـ 1317 در پاريس تدريس ميكرد، آنگاه به ميهنش بازگشت و ظاهراً باقي عمرش را در ناپل گذراند. با اين همه، در تقديس قديس توما، كه در سال 1323 بهوسيلهٴ يوحناي بيست و دوم در آوينيون صورت گرفت، نقش فعالي داشت. آخرين بار نام او در يك سند ثبتي سال 1333 ديده ميشود.
او شرحي بر كتاب عبارات، دو پرسش و پاسخ، چهل و دو موضوع مورد بحث و رساله درباب فقر مسيحي را در رد كاردينال ويتال دو فور فرانسيسي نوشت. بنابراين، از قرار معلوم آن رساله پس از سال 1322 نوشته شده است.
جوواني مدافع آيين تومايي خالص و ساده بود.
گراتسيادئي داسكولي
گراتسيادئي داسكولي2 دومينيكي ايتاليايي، شارح ارسطو، كه تا سال 1341 زنده بود. او حتي نزد همكيشان دومينيكياش چنان كم معروف است كه نميتوان دانست در كدام اسكولي به دنيا آمده يا به كدام يك منسوب است، اسكولي پيچنو در ماركا، يا اسكولي ساتريانو در آپوليا؟ او در پادوا تحصيل يا تدريس كرد. بخشي بدان سبب او را در اينجا ذكر كرديم كه شرحهايش را نخستين ناشران براي نشر برگزيدند.
او شرحي بر منطق ارسطو (يعني بر ايساغوجي فرفوريوس3 و شش اصل ژيلبر دولا پوره) و بر
سماع طبيعي، همچنين توضيحالمسايلي دربارهٴ هشت مقالهٴ طبيعيات، كتاب النفس و مسايل طبيعي و مابعدالطبيعهٴ مورد بحث دانشگاه پادوا و ذيلهايي بر شرحهاي قديس توما بر مقالهٴ دوم كتاب باري
ارمينياس و سماع طبيعي نوشت.
منوی اصلی مقدمه تاریخ علم