تلفزيون بي بي سي الفارسية منذ لحظة وموقعها، استناداً إلى البحوث الوراثية متخصص اسمه بوناب الدكتور أشرافيان، وادعي أن هذه: «أوبوکثر الإيرانية خلافا لما يعتقد أنه، الآرية العرق، ولكن لا ينتمون إلى العرق الذي حوالي عشرة آلاف سنة مضت، وقد كانوا يقيمون في إيران.
الإفراج عن هذا الإدخال من كل جانب – اتفق واختلف – الكثير من الضوضاء الساقين *. في الوقت كتبت الأسباب الخطأ وقدمت ردود مفصلة وصف بي بي سي المطالبة إلى حد ما أعطى (الارتباط بمنصبي حول سباق الشعب الإيراني ومقابلة مع البي بي سي ملف الصوت من هنا.)
وفي الآونة الأخيرة، عزا السيد بوناب كما أرسلت ردا على ال بي بي سي والادعاء الكاذب بأن قالت أنها قد رفضت،(تنويه الرابط الدكتور بوناب في موقع بي بي سي الفارسية):
اینجانب در مصاحبه خود با گزارشگر محترم بی بی سی فارسی به هیچ عنوان ادعا و عنوان نکرده ام که “اکثر ایرانیان نژاد آریائی ندارند” و این جمله که به اشتباه به عنوان تیتر گزارش انتخاب شده، کاملا با آنچه اینجانب مطرح کرده و باور دارم متفاوت است.
در پایان هم اینطور نتیجه می گیرد:
در پایان و بطور خلاصه اعتقاد بنده اینست که عموم ما ایرانیان از اعقاب آریائیهائی هستیم که از بیش از ده هزار سال قبل در این سرزمین می زیسته اند و بزرگترین تمدنهای انسانی را پایه گذاری کرده اند و تئوری مهاجرت اقوامی از اروپای شرقی به ایران (که به غلط و حتی عمدا توسط عده ای از دانشمندان اروپائی نام آریائی بر آنها نهاده شده) و جایگزینی اقوام بومی توسط آنان یک فرضیه غلط و نژاد پرستانه وارداتی است.
درباره ماهیت مهاجرت آریاییان که دکتر بناب هم در مقاله اخیرش به آن اشاره کرده، در همان نوشته پیشین توضیح دادم. اما پس از پخش مصاحبه بی بی سی و حتی تکذیب نامه اخیر، عده ای تلاش کردند که از این وضعیت مبهم سو استفاده کنند و بار دیگر بحثهایی را همچون نژاد آریایی و جعلی بودن انتساب مردم ایران به آریاییان را پیش بکشند. از اینرو لازم دانستم یکبار دیگر به اختلاف در مفاهیمی چون آریایی، نژاد آریایی و موضوع آریایی بودن یا نبودن ایرانیان اشاره کنم.
ما إذا كان الإيرانيون الآريين ما يهم
پیش از آنکه بخواهم وارد مبحث آریاییان شوم لازم است به طور خلاصه بنویسم که آریایی بودن یا نبودن ایرانیان چه اهمیتی دارد و اینکه آیا تکیه بر هویت آریایی ایرانیان لزوما دلایل نژاد پرستانه دارد یا خیر؟
گروهی از هم میهنان ما اساسا با طرح موضوعات قومی و تباری مخالف اند و چنین استدلال می کنند که آریایی بودن یا نبودن یک ملت چیزی به ارزشهای آن اضافه نمی کند که اساسا لزومی به دنبال کردن چنین بحثهایی باشد. گروهی از قومگرایان هم چنین رویه ای دارند و با چنین استدلالاتی به دنبال سرپوش گذاشتن بر روی مسایلی هستند که تمایلی به طرح آنها ندارند.
در پاسخ به این گروهها باید گفت که تبار یک ملت نه به تنهایی می تواند معیار ارزشی باشد نه مبنای تفاخر و برتری بشود. اما همانطور که در زندگی فردی، خانواده بخشی از هویت انسانی ما است که به خودی خود مبنای برتری نیست اما تعلق به آن بخش مهمی از هویت فردی و اجتماعی ما را شکل می دهد، تبار و میراث تاریخی یک ملت هم هویت تاریخی آن را می سازند و تازش به این هویت ملی می تواند دستاوردهای سیاسی و اقتصادی داشته باشد و دقیقا به همین علت است که در چند سال اخیر تهاجم بی سابقه ای – از توهین به مفاخر و مشاهیری همچو فردوسی و کورش هخامنشی گرفته تا جعل مفاهیمی چون تبار و نژاد و تعاریف قومی – به ارکان هویت ملی ایرانیان آغاز شده و به همان دلایل سیاسی هم دنبال می شود.
الآرية والأمة آريان
تفاوت زیادی در دو اصطلاح «نژاد آریایی» و «قوم آریایی» وجود دارد. مثل پیشتر هم اشاره کردم، اصطلاح «نژاد» را در تحقیقات ژنتیکی برای گروههای انسانی بکار نمی برند:
'سباق’ والبحوث
التباين الوراثي البشري الحديث لا يتمحور حول الأنواع الفرعية الوراثية ('الأجناس' الجغرافية), ولا تُعتبر التصنيفات العنصرية الأكثر شيوعاً في علم الإنسان الكلاسيكي 'الأعراق’
در واقع اختلافات ژنتیکی انسان مدرن هنوز به تشکیل زیرشاخه های نژادی منتج نمی شود و در حال حاضر (دستکم درتحقیقات علمی) تنها یک نژاد وجود دارد و آن هم نژاد انسانی است. یه همین علت هم استفاده از عنوان نژاد برای آریاییان (که در گذشته رایج بوده)، مانند دیگر گونه های انسانی نمی تواند صحیح باشد و وقتی یک خبرگزاری در عنوان مطلب خود می نویسد که بر طبق تحقیقات علمی «اکثر ایرانیان آریایی نژاد نیستند و از نژاد دیگری هستند.» در اعتبار اصل نوشته باید تردید داشت. البته این موضوع تنها منحصر به بی بی سی نیست مثلا دو هفته پیش یک روزنامه اسراییلی هم ادعا کرد: «تحقیقات ژنتیکی نشان می دهد که تمامی یهودیان از یک نژاد هستند»!
تا اینجا دانستیم که چیزی به عنوان نژاد آریایی همچو نژاد سیاه ونژاد سفید یا نژاد سامی یا (به قول هاآرتز) نژاد یهودی وجود ندارد؛ اما قومی به نام آریایی در طول تاریخ وجود داشته که این قوم اجداد ایرانیان امروزی هستند. از اینرو هرگونه جابه جا کردن مفاهیمی چون «نژاد آریایی» با «تبار آریایی» یا «آریایی» و یکسان نشان دادن آنها اگر از سر ناآگاهی نباشد، صرفا برای به اشتباه انداختن مخاطب است.
مثلا شخصی به نام غياس رضا مرادي العبادي که یک دکتر قلابی است و اکثر مطالبش را تجزیه طلبان در وبسایتهایشان منتشر می کند، در وبلاگش يكتب ذلك:
این در حالی است که اصولاً اصطلاح نژاد آریایی و آریایی بودن ایرانیان و هندیان از ساختههای استعماری در سده نوزدهم میلادی بوده است. در این باره باز هم خواهم نوشت.
عنوان «نژاد آریایی» و عبارت «آریایی بودن ایرانیان» دو مفهوم کاملا متفاوت هستد و جا به جا کردن مفاهیمی که در ظاهر به یکدیگر شبیه هستند و ماهیتی جداگانه دارند، نوعی مغلطه است که ظاهرا غیاث آبادی و دوستانش به آن علاقه دارند.
اینکه «آریاییان» اجداد ایرانیان امروزی هستند و این عنوان برای مردم ایران مفهوم قومی دارد، موضوعی پذیرفته شده است و در زیر تعداد بیشتری از منابعی که به آریایی بودن ایرانیان اشاره کرده اند را جمع آوری می کنم تا در آینده هم قابل ارجاع باشد:
نقل قولی از أستاذ جاي جیراردو نولی از دانشگاه رم، بخش شرقشناسی:
[اميل] [بنفنيست] لذلك تماما يصح ان يؤكد ان, خلافا للمصطلحات المختلفة المتصلة أريا الاريه- في الهندي القديم, أريا الايرانيه القديمة- موثق فقط كاسم عرقي
بر خلاف مفاهیم متعددی که آرین یا آریا در میان هندیان باستان داشت، آریا در میان ایرانیان باستان صرفا به مفهوم قومی ثبت شده است.
جراردو جی نلی در دانشنامه ایرانیکا:
ونحن نعلم أيضا, بفضل هذا النقش نفسه, ان Ahura Mazdā كان يعتبر "اله الإيرانيين" في مقاطع من النسخة Elamite المقابلة ل DB IV 60 و 62 في النسخة الفارسية القديمة, الذي كان يسمي لغته "الايرانيه" أو ariya (DB IV, 88-89). ثم مره أخرى, و Avesta يستخدم بوضوح الطيران الخاص كاسم العرقية (Vd. 1; Yt. 13.143-44, إلخ.), حيث يظهر في تعبيرات مثل الخدمة الجوية; daiŋ ˊ hāvō "الأراضي الايرانيه, الشعوب," مطار النصر الجوي"ارض يسكنها الإيرانيون,"و الvaŋhuyāfi الجوية; القاهرة الدنيا; "الامتداد الإيراني للداسه الجيدة,"نهر اوككوس, الحديثة في المنيا (q.v.; انظر ĒRĀN-WĒZ). لا يمكن ان يكون هناك شك في القيمة العرقية لإيران القديمة. اريا(بنفينيستي, 1969, أنا, pp. 369 (و).; Szemerényi; كيلنز).
به لطف کتیبه مشابهی ما همچنین می دانیم که اهورا مزدا در سطرهای نسخه ایلامی و نسخه پارسی باستان خدای ایرانیان محسوب می شده که زبانشان ایرانی یا آریا نامیده شده و بار دیگر اوستا واضحا «آریا» را به مفهوم قومی/اتنیکی بکار برده[…]هیچ تردیدی نمی تواند وجود داشته باشد که لغت «ایران» یا «آریا» مفهوم قومی دارد.
پروفسور رادیگر اشمیت در مقاله آریا، دانشنامه ایرانیکا:
The name “Aryan” (OInd. āˊrya-, Ir. *اريا– [with short a-], in Old Pers. ariya-, Av. airiia-, إلخ.) is the self designation of the peoples of Ancient India and Ancient Iran who spoke Aryan languages
الجنس الآري (هندی باستان āˊrya ،ایرانی : اريا با آ کوتاه، در زبان پارسی باستان آریا) عنوان مردم هند باستان و ایران باستان است که به زبانهای آریایی تکلم می کردند.
پروفسور هارولد بیلی در مقاله «مفهوم قومی آریا» در ایرانیکا:
ARYA, an ethnic epithet in the Achaemenid inscriptions and in the Zoroastrian Avestan tradition. It is used in the Avesta of members of an ethnic group and contrasts with other named groups[…]in the past, the Medes had been called Arioi. The Greek use of Areia (Latin Aria) for Old Pers. Haraiva, Balōčī Harē(v), Arm. H(a)reu, was likely to cause confusion.
The same ethnic concept was held in the later centuries.آریا صفتی قومی است که در کتیبه های هخامنشی و زرتشتی بکار رفته. در اوستا این عنوان به مفهوم یک گروه قومی در مقابل گروههای قومی دیگر بکار رفته . […]در گذشته مادها آریویی شناخته می شدند و یونانیان آراییا (لاتینی آریا) را برای پارسیان باستان بکار می بردند. مفهوم قومی مشابهی هم در سده های بعد رایج شد.
جراردو جی نلی در مدخل «ار – ار مزدسن» در دانشنامه ایرانیکا:
ĒR, ĒR MAZDĒSN (Inscr. Mid. Pers. ēr [ʾyly], سعادته. ērān [ʾylʾn, ʾyrʾn]), an ethnonym, like Old Persian ariya- and Avestan الطيران الخاص-, meaning “Aryan” or “Iranian.”
ار، ار مزدسن (در جمع اران) یک نام قومی است که مانند آریا در زبان پارسی قدیم و ایریا در اوستایی به معنای آریایی و ایرانی است.
بي بي سي: وقد طعن باحث في جامعه "كاس" بالمملكة المتحدة ، وهي باحثه بريطانية في تنزانيا ، في سنه تسمي "زنجبار" لإيران.!
إظهارإشرافي بوراب:
ما مارکرهای کروموزوم «آی» و دی ان ایه «میتو کونده ریال» مادری این قبیله رو با مارکرهای شیرازی های شیراز و حومه مورد آزمایش قرار دادیم!! و همچنین برای تایید آزمایشات نمونه خونها، آزمایشاتی بر روی قبایل دیگر تانزانیا و دی ان ای باقی مانده از آفریقایی های باستان انجام دادیم! نتایج این آزمایش ها نشون داد که محتوای ژنتیکی این قبیله ی شیرازی تانزانیا در مقایسه با مارکرها و محتوای جِنِتیکی که ما الان در شیراز و حومه و اون حوالی می تونیم پیدا کنیم که بر اساس تئوری های موجود از هزار و چند صد سال پیش با کشتی به آفریقا رفتن و به آن بخش آفریقا به فارسی نام زنگبار را تپاندند!! به مقدار بسیار بسیار محدود و کمی (همش 35-20 درصد بیشتر نیست چش گاوه ) !!!!! به شیرازی های فارس و توابع استان و اونجاها برمی گرده!! و این نشون می ده که تاثیر جنتیکی بسیار کمی، اگر هم گرفتند تازه اگر هم گرفتند از اقوام دریانورد شیرازی قلابی گرفتند. ما به این نتیجه رسیدیم که تمام قبیله های آفریقایی تانزانیا ریشه ی مشترکی دارند که بخش عمده ی محتوای جنتیکی اون ها به جمعیتی از آفریقایی های باستان تانزانیا در ده هزار سال پیش از میلاد برمی گرده که بیش از هفتاد درصد محتوای جنتیکی مرزهای سیاسی امروز تانزانیا و حومه رو تشکیل می ده!! یعنی اصلا شیرازی یی بین این قبیله وجود نداشته!!
…
دو روز بعد:
شیشه های سفارت انگلیس و دفتر بی بی سی در تانزانیا خرد و خاکشیر می شه! و یکی از خبرنگاران زن بی بی سی مورد تجاوز قرار گرفته و همکار مردش هم که برای دفاع از اون درگیر می شه از عقب مورد همون عمل قرار می گیره!!!
…
صبح فردای واقعه: بي بي سي:
توضیح در مورد نتایج یک تحقیق پیرامون نژاد قبیله ی شیرازی تانزانیا:
دکتر اشرفی توضیح تکمیلی در اختیار ما گذاشته است. عنوان آن گزارش ویدیویی هم که قبلا منتشر شده بود، پس از دریافت توضیح زیر اصلاح شد:
إشرافي بوراب:
اینجانب در مصاحبه خود با گزارشگر محترم بی بی سی فارسی به هیچ عنوان ادعا و عنوان نکرده ام که «اصلا شیرازی یی بین این قبیله وجود نداشته!!» و این جمله که به اشتباه به عنوان تیتر گزارش انتخاب شده، کاملا با آنچه اینجانب مطرح کرده و باور دارم متفاوت است.
تحقیقات اخیر جنتیکی اینجانب نشان می دهند که عموم قبایل تانزانیا (زنگبار قدیم) و حتی حومه، علیرغم اینکه دارای تفاوتهای جزئی فرهنگی هستند و حتی گاه به زبانهای مختلف هم تکلم می کنند، دارای ریشه جنتیکی مشترک هفتاد درصدی هستند و این ریشه مشترک به جمعیتی اولیه که در حدود ده تا یازده هزار سال پیش از میلاد در این بخش از آفریقا ساکن بوده بر می گردد.
این مطالعات جنتیک نشان می دهند که شباهت های جنتیکی قبیله ی شیرازی با فارس ها و شیرازی ها &)) نه به دلیل مهاجرت اقوامی از شیراز… و بنادر خلیج فارس (در همون حدودی که می گین حالا هرچی) بلکه به دلیل مهاجرت و سفر دریایی قبایل تانزانیایی به سمت ایران (در حدود همون ده هزار سال قبل) می باشد!
اندکی تفحص در منابع و مدارک تاریخی موجود نشان می دهد که کلمات «شیراز و شیرازی» و » زنگی و زنگبار»به کرات توسط شخصیتهای تاریخی و مورخان داخلی و خارجی مورد استفاده قرار گرفته و دارای معانی مختلفی بوده اند، مثلا به عنوان نامی برای یک قبیله ی باستانی در تانزانیا، نامی برای کشور رسمی تانزانیا و حتی نامی برای سرزمینی که محل اقامت تانزانیایی های باستان بوده است به کار رفته است!! اسناد و شواهد تاریخی و باستان شناسی نشان می دهد که شیرازیان زنگبار اقوامی مهاجر نبوده اند، بلکه از حدود ده هزار سال قبل در همین سرزمین ساکن بوده و مبدا و منشاء بزرگترین ابداعات و نو آوریهای انسان مدرن بوده اند (از جمله ابداع کشتی، ابداع بادبان، ابداع قبیله ی ماسائی، پیدایش نخستین روستاهای کپری و زاغه ای در جهان، اهلی کردن شیر و گاو یالدار و تمساح برای اولین بار، و خیلی چیزای دیگه!).
هر چند بررسی دقیق اینکه شیرازیان که بوده اند، چه بوده اند و چه وقت و در کجای سرزمینهای تانزانیا بوده اند نیاز به تحقیقات جامع زبان شناسان، متخصصان تاریخ و باستان شناسی دارد، امروزه شواهد مختلفی از جمله یافته های باستان شناسی و جنتیک درستی این فرضیه که اقوامی از سرزمینهای دور شیراز به سواحل آفریقا مهاجرت کرده و نام آنجا را زنگبار نهادند را به طور جدی مورد سئوال قرار داده و آنرا رد می کنند.
باور بنده اینست که برخی انسان شناسان و زبان شناسان شیراز برای فرضیه نژادپرستانه و پان شیرازیست خود که قصد توضیح و توجیه تمدن برتر خود و نحوه گسترش فرهنگ و کشتیرانی و بازرگانی پارس و حتی برتری نژادی برخی ایرانیان را داشته است و برای اصالت بخشیدن به این فرضیه خود نیاز به یک نام اصیل و باستانی داشته اند، نام «شیرازی» را که ریشه در زبانهای سواحیلی و تانزانیای باستان دارد را به امانت گرفته و به نوعی مورد سوء استفاده قرار داده اند. و این باور غلط را در بین شما شیرازی های تانزانیا ایجاد کرده اند که در هزار و اندی سال پیش شیرازیان با کشتی به سواحل شما آمده و میان شما ساکن شدند! دلیلی هم که زبانشناسانشان استناد می کنند نام ایرانی «زنگ-بار» است که همانطور که از محتوای جنتیکی تان پیداست و همینطور تحقیقات بسیار جدید و بسیار برجسته و قلنبه شده ی جنتیکی و زبان شناسی نشان می دهند فقط ورود دونفر! لا! فقط یکی! یک ایرانی خلیج فارسی بی سروپا کافی بود که نام ایرانی «زنگبار» را به کل کشور شما اماله کند یا بتپاناند!
در حالیکه جریان کاملا برعکس است شیرازی اصیل همین شماها بودید که از ده هزار سال پیش در سواحل آفریقا بودید و شما با کشتی به شیراز رفتید و آن جاها پراکنده شدید و تمدن و «شیر» آفریقایی را با آن یال و کوپالش از آفریقا به ایران بردید و به عنوان نماد ملی بر پرچم و نقوش برجسته هایش حک کردید!!!
دکتر نازبیار اشرفی بناب
دانشگاه کاس مُس – انگلستان
حالا دو کلام هم حرف جدی:
إظهاراین آزمایش های ناقص و بی مبنا که هزاران بار توسط متخصصان مختلف انجام شده و هربار یک نتیجه ی متفاوت را نمایش داده و می دهد چه چیزی را نشان داده و ثابت کرده؟ این را ثابت کرده که هفتاد درصد از محتوای ژنتیک نمونه های گرفته شده (دقت کنید نمونه های گرفته شده نه جمعیت واقعی ایران معلوم نیست این ها چند هزارم جمعیت اقوام مختلف ایران بودند و با پراکندگی اتفاقی برداشته شدند) با محتوای ژنتیکی مردم باستانی پیش از تاریخ فلات یکسان است!؟ و چون تنها 20 فَوْق 35 درصد محتوای ژنتیک این نمونه ها با مردمان آسیای میانه ی و ماورای قفقاز امروزی مرتبط است!!!!!! بنابراین آریایی با مهاجرت وارد فلات نشده!؟!؟ بله مردمان هزاره ی چهارم و سوم قبل از میلاد در آسیای میانه و قفقاز سرجای خود تا امروز ماندند و هیچ کی تا امروز جایگزین ایشان نشد تا وقتی که آقای بناب رفت از مردم آنجا ها نمونه دی ان ای جمع آوری کرد!
آیا نتایج این را نشان داده که پس “آسیانی” هایی که شامل دراویدها و گوتی ها و لولو ها و هوریان و مانناییان و کاسی ها و ایلامی ها و اورارتویی ها و دیگران بودند و تمامی آثار فرهنگ و تمدن و زبان خود را در فلات ایران در کنار سامی های بابلی و کلدانی و آشوری و عبری و آرامی و فنیقی بجای گذاشتند و همگی دارای فرهنگ و نژاد و رنگ پوست و باورها و زبان متفاوت با آرین ها و مردمان هندو اروپایی بودند، این ها آریایی واقعی بودند؟!!!! این نتایج کافی است که نشان دهد که این ها از ده هزار سال پیش از فلات ایران به اروپا مهاجرت کرده و کشاورزی را به مردم عالم یاد دادند؟؟؟!!!! کدام مستندات باستانشناسی رد آن ها را تا اروپا نشان داده و کدام یافته ها آن ها را با نژاد نوردیک در اروپا یکی دانسته؟؟؟؟!!!!! فقط معلوم نیست چرا این آریاهای 10 هزارساله ای که ادعا می شود در فلات ایران بودند فقط در هزاره ی اول یا نهایتا نیمه ی هزاره ی دوم قبل از میلاد توی فلات ایران سر و کله ی زبان و آثار ورودشون پیدا می شه! البته حتما از ده هزارسال پیش تا اون زمان فرصت سر خاروندن نداشتن مشغول ساختن تمدن های سومر و ایلام و جیرفت و سیلک کهن و موهونجودارو و هارپا و اختراع خط و زبان ایلامی و دراویدی و سومری برای این تمدن ها بودن!! اسبهاشون رو هم آریاها از 10000 سال پیش تا این زمان توی اصطبل هاشون مخفی کرده بودن ها که هیچ اثری تا 1500 ق م ازشون توی فلات ایران نبود!! دلیلش هم وجود صلیب شکسته در تمدن سومر است! چون در هزاره های متاخر بسیار بعد از تمدن سومر و عیلام و تمدن های آسیای غربی، آریاها هم این علامت تزیینی را هماند دیگر ملل اقتباس کردند پس حتما آن متعلق به آریایی ها بوده پس حالا که در سومر هست یعنی سومری ها آریایی بودند! اصلا هیچ کس هم به فلات ایران مهاجرت نکرده!!!
چرا ما ابا داریم که تمدن ایران امروز و مردمش هم وامدار ساکنان اولیه ی فلات ایران است و هم وامدار قبایل دیگری که در زمان های متاخرتر وارد این فلات شدند و زبان های ایرانی و فرهنگی نو و نام ایران را برای این فلات با خود به ارمغان آوردند! چرا ما باید خود را تنها به دومی منسوب کنیم و برخلاف تمامی مدارک تاریخی، زبانشناسی و باستان شناسی و غیره دست به جعل و تحریف تاریخ و خزعبل پراکنی غیر علمی و ناهمسو با واقعیات دست بزنیم؟
شما همین 1000 سال اخیر را که جلوی چشم تاریخ بوده در نظر بگیرید! از سقوط سلسله ی ساسانی و باز شدن دروازه های ایران برای قبایل ترک و خزر که بگذریم، از قرن پنجم هجری تا کنون فوج فوج هجوم و مهاجرت دسته های عظیم و قبایل گوناگون ترکان و ترکمانان غز (غزنویان و سلجوقیان و آتابکان و خوارزمشاهیان) و مغولان و تاتاران و آل مظفر و آل اینجو و آل جلایر و آل کرت و آل مظفر و … و قراقویونلو و آق قویونلو و آلاقایی (=ترکان عثمانی) و ترکمانان یموت و … و هزاران هزار ایل و دسته ی بزرگ و کوچک ترک و مغول آیا این خیل های عظیم از آسیای میانه وارد فلات ایران نشدند و در فارس و بختیاری و لرستان و دشت های قزوین و زنجان و آذربایجان و اران و شروان و فلات آناتولی مستقر نشدند؟ آیا همین ها نبودند که به حیات بیزانس پایان دادند و در بالکان پراکنده شدند و مسلمانان بوسنی را اختراع کردند؟ آیا این ترکان بخار شدند و به آسمان رفتند که امروزه آزمایش های ژنتیک، مردم آذربایجان و قفقاز را دارای ریشه ی نژادی مشترک تشخیص می دهد و فقط چند درصد را ترک نشان می دهد؟ و در آسیای صغیر نیز همین طور! آیا پس چون نتایج ژنتیک محتوای بسیار بسیار کمی از محتوای ژنتیکی ترکان را در آسیای صغیر نشان می دهد پس آنجا هم بیایند بگویند ترکان اصلا با مهاجرت وارد ترکیه نشده و اصلا بیزانس را هم تصرف نکرده بودند!!!! ترکان اصلا از دشت قبچاق به فلات ایران مهاجرت نکره بودند!!! پس چه شدند این ترکانی که ایران و آسیای غربی و روم را به خاک و خون کشیدند؟ آیا اصلا پا به این سو نگذاشتند و نیامده بخار شده و فقط زبانشان را باقی گذاشتند؟ یا جز این است که نهایتا در مردمان بومی اران و شروان و آذربایجان، و از آن سو در مردمان چندگانه ی آسیای صغیر (رومی/یونانی/لیکیه ای/ تراسی/ فریژی/کاپادوسی/کیمری/هوری/هیتی ….) درآمیختند؟؟
امیدوارم بخود آییم و ایرانیان را صاحب افتخارات هم آریایی هم آسیانی با هم بدانیم نه آن که بدروغ آسیانی ها را آریایی نامیده و برخلاف تمام حقایق و اسناد تاریخی و باستانشناسی و زبانشناسی آثار ایشان را به آریاها نسبت داده و آریایی را هم در فلات ایران محاصره و مصادره کرده و دروغ را به جهان مهاجرت دهیم!
لا يهم إذا كنت أخا آريا ، فأنت عربي ، وآسيوي ، ولا يهم.
إظهارلكن الشيء المهم هو أنك آري وحاول أن تقول إنك.
إذا كنت أفغانيا ، فحاول أن تكون
ما يهم هو أنك مهما كنت ، سواء كنت أدنى كائن
لذا فإن النتيجة هي أنه لا يوجد عرق متفوق على الآخر ، فقط أنني أقول إنني لور ولور فارسي أيضا. هناك شيء أنا عليه ، وإلا لو كنت عربيا ، لقلت إنني عربي . لو كنت تركيا، لقلت بفخر إنني تركي أو تركي. ….
كل مؤرخ ، على سبيل المثال ، يعتبر البختياري
هم من أصل يوناني. المواد و. هم العيلاميون. العرب السوريون. *.. جرثومي . جبال الأنديز الغربية. الفارسية و. نهاية الحفلة
حسنا ، لكنني وأنا نقول إننا فرس ، وليس أن الفرس متفوقون على الآخرين ، ولكننا ما نحبه.. حتى لو كنا الأسوأ ، ما زلنا فرسا. نحن الفرس الذين استطعنا مقاومة العرب والأتراك أكثر
[…] هستند و معنای یکسان دارند. پیشتر در دو نوشته جداگانه در اینجا و در اینجا و در پاسخ به بی بی سی فارسی، بطور مبسوط […]
إظهارAwesome issues here. I am very glad to look your article.
Thanks so much and I am taking a look ahead to touch you.
Will you please drop me a mail?
إظهارنمیدونم این سایت مال کیه و کی مطالبو مینویسه، ولی هرکسی که هستید و هر کجا هستید درود میفرستم به شما و خواهش میکنم این کار رو (یعنی رصد و دیدبانی تبلیغات ایران ستیزان و پاسخ به انها) با قدرت و دقت بیش از پیش ادامه بدید.
إظهارچون واقعا در هیچ رسانه داخلی و خارجی هیچ کسی نیست که واقعا دلش برای ایران و پایندگی این تمدن کهن و صلح دوست بتپه.
اگر بجای اینهمه ژورنالیست خائن و وطن فروش در رسانه ها صد تا مثل سایت شما داشتیم الان ایران کشوری بسیار پیشرفته تر و بهتر از اینی بود که الان هست.
پانترکها خیلی احمقند نوکران آتاتورک احمق
إظهار35 إلى 50 مليون تركي ليسوا أتراكا، موثقة ومروية بالإحصاءات.
هل الناس من أصل تركي أم يتحدثون التركية فقط؟ كيف تم الترويج للغة التركية من قبل أتاتورك؟ لماذا ألغي الخط الفارسي والعربي من العثمانيين؟ كيف دمر أتاتورك ألف عام من الأدب العثماني التركي المكتوب؟
هل إيران متعددة الأعراق لمجرد أن لديها عددا قليلا من الأعراق الإيرانية وعلى الرغم من الكثير من التجانس في اللغة والثقافة ، إلا أن تركيا بلد أحادي العرق مع 50 مليون أقلية؟
لماذا لا يقول لك المعادون للإيران؟
هل من الممكن في تركيا الدراسة باللغة الأم ل 50 مليون شخص من الأقليات وتشكيل 20 فصيلا عرقيا في الجمعية الكبرى لتركيا؟
تشكلت تركيا عن طريق الإبادة الجماعية وتأميم الأمم والأعراق الأخرى .
إظهارمن المثير للاهتمام معرفة أن أردوغان ، الديكتاتور الذي يدعم داعش ورئيس تركيا ، هو من قبيلة لاز القوقازية. (لازهاي الجورجية) وزوجته أمين أردوغان عربية
شما دو دسته شده اید زیر عنوان پان فارس و پان ترک دارید تیشه به ریشه این مملکت میزنید. خدا نابودتان کند و با ذلت از بین بروید. بارك الله في إيران.
إظهار