Alcuni più recentemente ho letto se dobbiamo opporci alla detenzione continua di Moussavi? Siamo coloro che non hanno nulla d'oro a Khomeini e Dudrift sentito: Non crediamo nel principio e nel qualificatore del sistema islamico e nell'illusione di modificarlo, si evolvono i diritti dei leader riformatori? È quando Mehdi Khazali — Una persona che dice che il principio del sistema crede — L'arresto è illegale e candidato a un trattamento non razionale ai fini dello sciopero della fame Akbar Hashemi — Che l'ultima scusa di un prigioniero è indifesa perché potrebbe essere lo stipendio più elementare per la sua vita. — Affinché scopi propagandistici di gruppo diventino scherzi, dobbiamo opporci a questa prigionia illegale o khazali con l'azione impropria e fare battute in linea con il sistema islamico per se stesso e inviare il suo legame al più alto? Se si dispone di uno spazio con Mehdi Maleki, Il prigioniero pan iraniano, che è stato illegalmente arrestato ieri sera, ha avuto una controversia contestata, o una controversia teorica, siamo ancora obbligati a difendere lo stipendio o la nostra differenza è oggetto di detenzione illegale e simili a lui meno importante?
35 Anni fa, quando la rivoluzione islamica in Iran fu vinta, un gruppo di uomini politici e militari furono giustiziati in Iran. La maggior parte di queste persone è stata affidata a ... sè , senza un processo equo e sproporzionato.. Alcuni di questi individui non sono stati condannati a morte e sono stati uccisi.. Un gran numero di ufficiali e gradi dell'esercito furono giustiziati o condannati a una condanna sproporzionata contro i crimini e Athamatshan.. Questo diffuso , - e l'indebolimento dell'esercito iraniano, in seguito ha causato l'uso e l'attacco dell'alieno e otto anni di guerra, e i pesanti costi fino ai giorni nostri per l'Iran.. Purtroppo, a quel tempo, non la gente comune, non i gruppi politici — Per lo più lo spettro sinistro e gli islamisti-chalist — Questa punizione come non dovrebbe reagire, e questa mancanza di reazione ad un'azione molto impropria del regime ha causato 10 anni dopo il regime islamico alla stessa sinistra e PMOI — Come i principali fattori della formazione della rivoluzione islamica — Andava a giustiziarne molti.. Negli anni '80, i principali gruppi politici di latta e Qom e la società sono diventati molto religiosi, i personaggi della ricerca atlah — A quel tempo facevano parte del corpo del sistema — Erano tra i pochi gruppi che potevano criticare, e non hanno protestato contro le esecuzioni ingiuste della sinistra, a loro volta oggi..
به نظرم سرنوشت این گروه ها و سرنوشت خود میر حسین موسوی بهترین سرنخ در پاسخ به پرسش نخست ما باشد. زمانی آقای موسوی این امکان را داشت که به محاکمه و اعدامهای نا عادلانه چپگرایان و مجاهدین اعتراض کند؛ همانطور که زمانی چپگرایان و مجاهدین می توانستند به نحوه ی محاکمات افسران ارتش شاهنشاهی اعتراض کنند. اعدامهای سال 67 تحت شرایطی رخ داد که اغلب اعدام شدگان، دوران محکومیت خود را سپری کرده بودند. یکی از ساده ترین و پیش پا افتاده ترین اصول حقوقی به ما می گوید که یک مجرم را برای یک جرم معلوم نمی توان دو بار مجازات کرد. حتی اگر بپذیریم که آن افراد مجرم بودند، صرف محاکمه مجدد آنها، پس از اتمام دوران محکومیت، نقض ابتدایی ترین اصول پذیرفته شده در جهان است. آقای موسوی از آن فرصت تاریخی که برای اعتراض داشت، استفاده نکرد تا سالها بعد اولیه ترین حقوق خود او را نقض کنند و بدون محاکمه و محکمه ی قانونی زندانی شود.
چند هفته ی قبل احمد جنتی، رییس شورای نگهبان، در نماز جمعه گفت جمهوری اسلامی بر فتنه گران (منظور موسوی و کروبی) منت گذاشت که اعدامشان نکرده و تنها حبس شده اند. بسیاری از اصلاح طلبان و هواداران جنبش سبز به درستی به این نکته اشاره کردند که شخصی را که هنوز جرمش در یک دادگاه به اثبات نرسیده، نمی توان تهدید به اعدام کرد، که خود اینکار اساسا جرم است. حتی در عقب افتاده ترین نظامهای دیکتاتوری مانند آلمان نازی یا شوروی کمونیستی استالینیستی هم هرگاه می خواستند یک مخالف سیاسی را حذف کنند، ابتدا او را در یک دادگاه فرمایشی به جرم دروغین به اعدام یا زندان محکوم می کردند. احمد جنتی که بر راس یکی از مهم ترین پست های حکومتی جمهوری اسلامی قرار دارد هنوز چنین موضوع پیش پا افتاده ای را نمی داند. با اینحال هیچکدام از اصلاح طلبانی که به اظهارات جاهلانه ی جنتی اشاره کردند، نگفتند که این حد از بی شعوری یک شبه در مملکت ما هویدا نشده و حاصل یک فرآیند دراز مدت در نقض قانون و نقض حقوق انسانها است. اگر امروز در کشور ایران ستار بهشتی را بدون حکم قانونی زنده می برند و پیکر مرده را با آثار شکنجه شدید برمی گردانند و بعد با بی شرمی عنوان می کنند که قتل عمد نبوده، یا اگر ابوالفضل عابدینی را به جرم دفاع از حقوق کارگران در زندان کارون اهواز کتک می زنند؛ یا اگر حسین رونقی ملکی را به جرم ساخت فیلترشکن و مبارزه با سانسور به هزار و یک درد و مرض مبتلا می کنند؛ این گناه صرفا متوجه جمهوری اسلامی نیست بلکه هشتاد میلیون شهروندان ایرانی هم با رفتار نامسئولانه ی خود در این جنایت شریک هستند.
حقوق قانونی انسانها نسبت به شخصیتشان و درستی و نادرستی عقاید و عملکردشان سنجیده نمی شود که نقض حقوقشان بر آن پایه سنجیده شود. اینکه ما به یک شخصیت علاقه داشته باشیم یا از او متنفر باشیم، چیزی بر حق او اضافه یا از آن کم نمی کند. حق شهروندان نسبت به جایگاه انسانی شان تعریف می شود بر این پایه نقض حقوق شهروندی میرحسین موسوی همان اندازه زشت و غیر قابل تحمل است که نقض حقوق علی خامنه ای یا شاهزاده رضا پهلوی. دفاع از حقوق انسانها و اجرای اصول اولیه ی اخلاقی و قانونی، انتخاب ما نیست؛ بلکه وظیفه ی تک تک ما شهروندان جامعه است. این لطفی است که بیش از هر کس در حق خودمان و پس از آن در حق آینده ی مملکتمان می کنیم.
دوست گرامی، اگر بحث دوران طلایی امام نبود رژیم از همان ابتدا حساب کار دستش بود و برای سرکوب دچار تعلل نمیشد و رژیم اینچنین از وسط به دو نیمه جدا نمیشد… آری، باید از موسوی حمایت کنیم.
Visualizzaciao
به نظرم باید هم محدودیت ها را در نظر گرفت و هم اختیارات فرد را (فارغ ازین که نسبت به آن حوادث چه موضعی داشته باشیم)
من جایی نشنیده ام و نه خوانده ام که نخست وزیر و یا حتا رییس جمهور وقت مثلا در اعدام ها و زندان های آن روزان نقشی داشته اند.سرنخ ها معمولا به دستگاه قضا می رسند.(البته متوجه هستم که شما درباره ی اعتراض نوشته اید ونه اختیارات آن ها)
به نکته ی خوبی اشاره کرده اید. دکتز نراقی در کتاب ِ”آن حکایت ها” نقل کرده اند که اوائل انقلاب موسا خیابانی در زندان (احتمالن اوین) چند اتاق برای خودش دست و پا کرده بود و در کمک به حجت الاسلام خلخالی پرونده های کارگزاران دوران پهلوی را سر و سامان می داد. شاید خودش هیچ وقت فکر نمی کرد که گرفتار شود!
اما به نظرم باید از حقوق بشر دفاع کرد. جدای از این که مصداق این “بشر” کیست و چقدر با من ِنوعی همفکری دارد. چه.دوستو چه مخالف یا منتقد ِمن.
موفق و شاد باشید
Visualizzaگمان نکنم هیچ کس با زندانی شدن یا حصر این سه نفر موافق باشد. البته تنها این سه تن نیستند تمام کسانی که به بهانه وقایع سال ۸۸ دستگیر و زندانی شده یا مورد انواع ستم ها قرار گرفتند باید از طرف ما مردم حمایت شوند. ازآنجا که من هم مرتب به بالاترین سر میزنم، گمان نکنم آنها موافقتی با حصر شدن موسوی داشته باشند. آنها مطالبی را ما برایشان می فرستیم، انتشار میدهند.
Visualizzaمن نوشته ام گمان نکنم آنها موافقتی با حصرشدن موسوی داشته باشند. اما شما یا مترجم به عمد یا غرض ترجمه کرده اید
Visualizzaanyone would disagree with imprisonment or arrest three men.آیا این ترجمه مطلبی است که من گفته ام. من میگویم گمان نکنم آنها موافقتی با حصر شدن داشته باشند شما درترجمه مطلب بالا را آورده اید. لطفا یک توضیحی بدهید که چرا این تحریف به این آشکاری صورت گرفته است. من که فکر میکنم قطعا تعمدی در کار بوده است. عبید سن خوزانی
دوست عزیز کسی مطلب شما را به زبان دیگری ترجمه نمی کند. اینکار توسط یک موتور خودکار ترجمه مثل مترجم بینگ یا گوگل انجام می شود. بعد از ترجمه خودکار سایت از روی صفحات ترجمه شده یک صفحه کش می گیرد. ترجمه گوگل ایده آل نیست اما امکان دسترسی از موتور جستجو به محتوای سایت را برای خوانندگان غیر فارسی زبان فراهم می کند. من شخصا فرصت بررسی کامنتهای وبلاگ را هم ندارم چه برسد که بخواهم کامنتها را هم ترجمه کنم. Buona Fortuna.
Visualizzaبه نظر من موسوی میبایستی به دلیل به کشته دادن تعدادی از مردم محاکمه شود. کسیکه انقدر درایت نداشته باشد که به این راحتی هواداران خود را به کشتن دهد به درد ریاست جمهوری نمیخورد کسیکه نمیتواند حتا به راحتی فارسی صحبت کند .
Visualizza