دعوای میان رای دهنده ها و تحریم کننده ها باردیگر در آستانه انتخابات بالا گرفته. رای دهنده ها با همان شیوه ی دوره های پیشین، استدلال می کنند، در شرایطی که مملکت در وضعیت بدی قرار دارد، انتخاب یک رییس جمهور میانه رو به تعدیل شرایط و کاهش فشارهای اقتصادی و سیاسی کمک می کند. در طرف مقابل تحریم کننده ها باور دارند که انتخابات فرمایشی جمهوری اسلامی — که علاوه بر جناحی بودن و بسته بودن، سی و چند سال با تقلب انجام شده و در دور گذشته هم به صورت کاملا فرمایشی و به قیمت خون چند صد تن از مردم ایران برگزار شد — فاقد حداقل های لازم برای مشارکت مردم است؛ بنابر این مشارکت در چنین انتخاباتی جز اینکه به نظام اسلامی مشروعیت مردمی بدهد، حاصل دیگری ندارد.
هر دو گروه رای دهنده و تحریم کننده، باور دارند که دیدگاه خودشان بر دیدگاه طرف مقابل ارجح است و جبهه مخالفشان یا از شرایط جاری کشور چیزی نمی فهمد و یا اساسا خاین و مغرض است. هر دو طرف باور دارند که شرکت یا عدم شرکشان قرار است یک اقدام بزرگ سیاسی باشد، که تاثیرات عظیمی بر آینده مملکت بگذارد. رای دهنده ها اصرار دارند که رای دادن به نامزد مد نظرشان، به ضرر حاکمیت است چون نامزد جناح مخالف به پیروزی نمی رسد. تحریم کننده ها هم معتقدند که رای دادنشان علاوه بر اینکه هیچ ثمری ندارد به نظام آبرو و اقتدار (قدرت مشروع) می دهد، چیزی که امروز فاقد آن است. آنچه همه ی این اختلاف نظرها را بی معنی می کند، تکرار هرباره و چندباره آنها در سالهای گذشته است. رای دهنده ها در دوره های مختلف به امید تغییرات به نامزدهای خودشان رای دادند و تحریم کننده ها هم در دوره های مختلف انتخابات را تحریم کردند و در نهایت هم وضع مملکت ما روز بروز بدتر شده. نه رای رای دهنده ها ظرف چند دهه ی گذشته تغییر قابل توجه در شرایط میهنمان ایجاد کرده و نه تحریم انتخابات توانسته گره ای از گره های مملکت باز کند. انتخابات در نظام اسلامی یک پدیده ی بی اهمیت و در بهترین شرایط دعوا میان مافیای درون قدرت برای کسب منابع بیشتر است، که شرکت و یا عدم شرکت در آن بخودی خود هیچ تحول اساسی ایجاد نخواهد کرد. علی القاعده ما نمی توانیم امیدوار باشیم که یک رفتار مشابه را تحت شریط مشابه برای سالها و دهه ها تکرار کنیم و نتایج متفاوتی بگیریم.
امید به تغییرات آسان و بی دردسر از طریق انتخابات، در جامعه ایران کارکرد افیونی دارد و مانع شکل گیری جنبشهای مردمی می شود. مردم ایران ترجیح می دهند، بجای طرح خواسته های مشروع از طریق شکل دهی جنبشهای مدنی و اعتراضات عمومی — که راه منطقی طرح چنین خواسته هایی است — فرا رسیدن یکبار انتخابات دیگر را به انتظار بنشینند تا شاید یکبار برای همیشه معجزه ای رخ دهد؛ غافل از اینکه این امامزاده که قبلا شفا نمی داده اینبار هم شفا نخواهد داد. همه ما خیلی خوب می دانیم که تغییرات واقعی چگونه شکل می گیرند؛ حتی اگر در ظاهر مخالفت کنیم و حتی اگر شهامت بیان حقیقت را نداشته باشیم. تحولات سیاسی در ایران راه حل آسان و میانبر ندارند. متاسفانه فرصت های ملت ایران برای ایجاد تحول یکی پس از دیگری از دست می روند و تاریخ هم هیچگاه معطل یک ملت بازنده نمی ماند.
امروز جمهوری اسلامی در ابتدای راهی قرار دارد که سالها پیش کشورهایی همچون کره ی شمالی طی کردند؛ در پایان این راه، چیزی به نام ملت ایران و چیزی به نام جامعه ی مدنی ایرانی در درون کشور باقی نخواهد ماند که بخواهد تحولی ایجاد کند. بهتر است پیش از اینکه دریغ و افسوس این روزها و فرصت های از دست رفته را بخوریم به فکر چاره باشیم.
اين تركهاي خر خيلي تو انتخابات شركت مي كنند احمقا از همه همه خائن تر و خنگ تر همينها هستند بيشرفاي وطن فروش احمق
إظهار