Cómo fue torkzaban Azerbaiyán

«بی تردید پیش از آن که زبان ترکی به آذربایجان وارد شود، زبان این منطقه شاخه ای از زبانهای ایرانی بوده و این موضوع به صورت عام پذیرفته شده است.»

Estas frases del profesor Walter Bruno Henning(Artículo de Henning Desde aquí Se puede ver) Pero como señala Henning, probablemente los primeros embriones de Shahnameh que plantea una teoría. Henning Uno de los más prominentes científicos del mundo en el siglo pasado, un lingüista; otros, como یارشاطر, además de su tiempo en el campo e. Artículos Lanzaron.

در این نوشته ی کوتاه قصدم پرداختن به زبان آذربایجان پیش از رواج ترکی در آن خطه نیست؛ موضوع تُرکاندن مردم این منطقه به جز در میان قومگرایان پان ترکیست، موضوعی پذیرفته شده است؛ همچنین از منابع علمی می دانیم که ترکان دستکم تا قرن یازدهم میلادی (هزار سال پیش) اصلا در این منطقه نبودند که بخواهند زبانشان را به گروههای دیگر منتقل کنند اما پرسشی که تا امروز بارها مطرح شده و پاسخ داده نشده اینکه «اگر آذربایجان ترک نیست پس چگونه ترکزبان شده است؟»

شاید کمتر کسی در میان ایرانیان تا امروز کوشش کرده تا پاسخ صریحی را برای این پرسش پیدا کند. عموما گفته می شود که مردم آذربایجان در اثر مجاورت با گروه های ترک، ترکزبان شدند که این گفته نادرست نیست اما دقیق هم نیست. با توجه به اینکه این پرسش متناوبا مطرح می شود و پیشتر هم تحقیقات مشابهی بر روی مردم اران انجام شده، که می تواند موضوع ترکزبانی آذربایجان را هم روشن تر کند، ما هم در اینجا صرفا به نتایج این تحقیقات اشاره می کنیم.

Por año 2002 موسسه تحقیقاتی ماکس پلانک (موسسه ماکس پلانک با وجود 4200 دانشمند و 32 جایزه نوبل، معتبرترین موسسه تحقیقاتی در اروپا و یکی از برجسته ترین موسسات علمی جهان است) تحقیقاتی را بر روی 389 مرد از هشت گروه جمعیتی مختلف و پیرامون ویژگیهای تباری مردم ارمنستان و جمهوری آذربایجان انجام داد که نتایج جالبی از آن بدست آمد. در این تحقیقات که دو موسسه ارمنی و آذربایجانی (ارانی ) و دو دانشمند از این دو کشور هم حضور داشتند، هر دو گروه کرومزوم های «م تی دی ان ای» (میتوکندی که صرفا از مادر منتقل می شود) و «وای کرومزوم» (که صرفا از پدر منتقل می شود) مورد توجه قرار گرفت. نتیجه این تحقیقات نشان داد که از چه از جانب مادری و چه پدری، نزدیک ترین خویشاوندان مردم اران، مردم ارمنستان هستند.

Armenians and Turkic-speaking Azerbaijanians were more closely related genetically to other Caucasus populations (who speak Caucasian languages) than to other Indo-European or Turkic groups, respectively. Armenian and Azerbaijanian therefore represent language replacements, possibly via elite dominance involving primarily male migrants

این تحقیقات (مقاله کامل در aquí) همچنین نشان داد که تغییر زبان در این منطقه، نه از طریق مهاجرت و آمیزش قومی که صرفا به وسیله گروهی از مردان (احتمالا از طریق تجاوز دسته جات نظامی به زنان بومی) و سلطه گروهی بر مردم منطقه تحمیل شده است. این عده اگرچه در بافت جمعیتی تغییر عمده پدید نیاوردند اما زبان مردم منطقه را تغییر دادند.

تحقیقات ژنتیکی که بر روی مردم ترکیه هم انجام شده، نتایج مشابهی را نشان می دهد و مخزن ژنهای مردم آن کشور عمدتا مربوط به پیش از دوران تهاجم ترکان به آن سرزمین است . در این زمینه در سایت ویکی پدیا هم یک مقاله کامل allí. (منبع هر بخش از آن مقاله در زیر آن موجود است.)

Puedes deja una respuesta, o Trackback desde tu propio sitio

Enlace corto a este post:

44 Responder a Cómo fue torkzaban Azerbaiyán

  • gh Dijo:

    شرو ور نگو اونوقت عربها هم باید فارس هارو عربکرده بودن و صفویان کله کشورو زبان با تجاوز عوض نمیشه

    Mostrar  
    • admin Dijo:

      شر و ور نمی گم قوزقورت جان

      این تحقیقات درباره عربها در ایران نیست درباره تبار مردم آذربایجان است نتایج تحقیقات ژنتیکی نشون می ده که تغییر زبان از طریق elite dominance involving primarily male migrants انجام شده و این موضوع درباره مردم ترکیه هم حقیقت دارد (مقاله ویکی را که پیوند دادم در بخش پانویس ببین) یعنی تغییر زبان از طریق تفوق و سلطه یک گروه کوچک از مردان بر اکثریت مردم انجام شده؛ حالا اگر به نظرت عیب و ایرادی در این نوشته است یا توطئه شوونیسم فارس در کار بوده تا قوزقورتها را از میراث چند میلیارد ساله ترکی یا هارای هارای زیادی در ایستادیوم تیراختور محروم کنند می توانی به همان موسسه آلمانی بنویسی

      Mostrar  
      • Morteza Dijo:

        Hola
        والله میدونی چی اگر آلمانی سهله آمریکائی هم این حرفو بزنه باید آدم خودش تعقل کنه( که واسه من قبولش زوره)، در ضمن یه چیزه دیگه منم ازسروصدای تراکتوری ها خوشم نمیاد ولی وقتی یک دولت نمیتونه با این همه ابزار جلویه اونا رو بگیره حتما یه واقعیتی اونجا هست اگر خوشمون هم نیاد قیول کنیم!!!! تازه اگر ما واقعا هم دنبال واقعیت بودیم چیزهای زیادی هست که میتونیم بخونیم با یک مقاله خوندن نمیتونیم نطر بدیم.مرتضی از شیراز

        Mostrar  
        • admin Dijo:

          مرتضی از شیراز درود

          شما هر چه را که دوست داری می تونی بپذیری اگر هم دوست نداشتی می تونی رد کنی و هیچ اجباری در کار نیست.
          آلمانی یا آمریکایی بودن و ملیت گوینده هم اهمیتی نداره اما اینکه چه تحقیقاتی توسط کدام سازمان و تحت چه استانداردی انجام شده مهمه و آنچه را هم که من فقط به اون اشاره کردم چه در موضوع زبانشناسی و چه تبارشناسی، بررسیهای پذیرفته شده علمی است و می تونه در هر تحقیقات جدیدی مورد استناد قرار بگیره.

          Mostrar  
          • Unknown Dijo:

            مرتضی از شیراز میخواهد که انچه را حقیقت دارد را قبول کند . بر اساس نوع گفته هایش در کامنت بالا . این شما هستید که ذات خودتان نشان دادید و ثابت کردید که هر انچه را پسند دل نره وارتان باشد را قبول میکنید و میخواهید بقبولانید و برای حقیقت هیچ ارزشی قایل نیستید . خب وقتی این شما هستید که تعیین میکنید که چه مستندات با اهمیتی را ارائه دهید که بتوانید حقایق را کتمان کنید ، چگونه دیگران را ارشاد میدهید که چه چیزی را باور کنند یا نکنند ؟ .

            Mostrar  
          • Mehran Dijo:

            مرتضی از شیراز و شما دوست عزیز می خواهید حرف خودتان را واقعیت کنید. و خیلی هم زور میزنید.البته سخته که پس از سالها تحقیقات علمی متعددی غلط بودن نظر آدم را نشان دهند و شخص بپذیره. پذیرفتن حقیقت شجاعت و عقل می خواهد که تعصب شما عقلتان را کور کرده.

            Mostrar  
        • پسر پارسی Dijo:

          آقای دانشمند اتفقا ایرانیا عرب زبان هم شدن!!!!یکم درساتو بیشتر بخون!!!!

          Mostrar  
    • Savalan Dijo:

      آریایی توهمی بزرگ
      آریا و آریا باوری افسانه ای بیش نیست. بر همگان آشکار است که در تاریخ و ادبیات ما حتی در افسانه های ملی تا این اواخر نامی از قومی به نام آریا وجود نداشته و ذکری از آریاییان در میان نبوده و چنین کلمه ای در قاموس زبان فارسی و زبان های مجاور به مفهوم قوم و مردمی در تاریخ وجود نداشته.
      ظاهرا لفظ آریا به مفهوم یک قوم ، ابتدا از طرف نازی های آلمان که به نژاد برتر معتقد بودند، در مفهوم «آلمانی اصیل» به زبان ها افتاده و روز به روز بردامنه اش افزوده شده است و نویسندگان بعدی در این راه چنان تاخته اند که گویی تاریخ (حداقل تاریخ اروپا وقسمت اعظم آسیا) با آنان شروع میشود.
      این ایده کذائی که از آلمان نازی شروع و به کشور ما هم به دلایلی که اشاره خواهد شد سرایت کرده بود ، در دوران پهلوی دوم به اوج خود رسیده و شاه را چنان تحت تاثیر قرار داده بود که خود را «آریا مهر» ملقب نموده بود!! که همانند لنگه دیگرش «شاهنشاه» ترکیبی غلط و بی معنی از لحاظ گرامری است. به علاوه آریا باوری پایه تفکر ناسیونالیستی طیفی از ملی گرایان قرارگرفت که بعد از زوال سلطنت پهلوی هم به بقاء خود ادامه داد.
      لیکن باید از نظر دور داشت که تاریخ از قومی بنام «آریا» خبر ندارد . البته اگر برخی به اصطلاح باستان شناسان وطنی متعصب که اصراردارند هر شئ زیر خاکی را به نام این قوم موهوم ثبت کنند ، اجازه دهند ، حتی جغرافیا نیز تکه سفالی نیز از آنان در سینه ندارد.
      ارانسکی درتایید این نظر میگوید: «مجموع مدارک تاریخی و فرهنگی و زبانی که از فلات ایران به دست آمده (بویژه آنچه مربوط به بخش غربی آن میشود) نیز حاکی ازآن است که زبان ساکنان اصلی و بومی سرزمین مزبور نه به گروه آریایی مربوط بوده و نه (چنانکه مفهوم وسیعتری را در نظر بگیریم) به زبان های هند واروپایی«
      البته ارانسکی این سخن را با قبول اصل وجود آریایی ها میگوید. حال آنکه آریا گرایی افسانه ای بیش نبوده و هنوز آریا باوران نتوانسته اند حتی برای این قوم موهوم محل زیست معینی مشخص نمایند!!! عجیب است که ارانسکی از» گروه زبان های آریایی!» سخن به میان می آورد و حال آنکه خود وی پیشتر اذعان دارد که از به اصطلاح زبان آریایی «هیچ نشانی» در دست نیست.
      جهت آشنایی با ماهیت و نحوه شکل گیری این افسانه عجیب معاصر به ذکر گوشه ای از نوشته هایموریس دوورژ، استاد حقوق و علوم سیاسی فرانسه می پردازیم:
      نظریه هایی «نژادی» که تاکنون بیان داشتیم هر چند غلط باشند . دست کم بر برخی واقعیت ها تکیه دارند . مثلا یک نژاد سفید ، یک نژادسیاه ، یک نژاد زرد وجود دارد که میتوان آنها را از هم باز شناخت . برعکس نظریه های مربوط به نژاد آریایی ، کاملا سرگیجه آور است . چرا که هیچکس نژاد آریایی را ندیده است و هیچکس توفیق تعریف آن را نیافته است”.
      Por año 1787 زبان شناسی بنامجونزکه از شباهت های میان زبان های سانسکریت، یونانی و لاتینی، آلمانی و سلتی یکه خورده بود ، فکر کرد که همه این زبانها ریشه مشترکی است و از یک مادر زبان که برای ما کاملا نا آشناست مشتق شده اند.
      Por año 1813 “توماس یانگاین زبان مادر را هند و اروپایی نامگذاری کرد.
      درسال 1861اف. Mueller máximo” مردمی که به این زبان سخن می گفتند را «آریایی» نامید، ولی بعدا توضیح داد که تعریف از مردم آریایی فقط جنبه زبان شناختی دارد.
      “Mueller máximo” چنین نوشت: به عقیده من نژاد شناسی که از نژاد «آریایی» و از »خون آریایی» از «چشم و موی آریایی» سخن میگوید ، به همان اندازه غلط فاحش میشود که اگر زبان شناسی از (Leyenda) فرهنگ (دولیکو سفال) یا درازسران یا صرف و نحو «براکی سفال» یا گرد سران سخن گوید .
      Por año 1840 “پوتچنین نتیجه گرفت که آریایی ها از دره سیحون و جیحون آمده اند
      Por año 1868 “بن فریسرچشمه آنان را از شمال دریای سیاه ، میان دانوب و دریای خزر انگاشت.
      Por año 1871 “جی سی کنوکاصل آنان را از محلی بین دریای شمال و اورال دانست.
      Por año 1890 “دی. سی. بریتونآنان را اهالی آفریقای شمالی به شمار آورد.
      Por año 1892 “دی. گوردون چایلدآریایی ها را از مردم روسیه جنوبی شمرد.
      در آغاز قرن بیستمکی. اف. جی. هنسنمهد آنان را کرانه بالتیک گرفت.
      En 1921 “کوسینابا دقت کمتر آنان را فقط در شمال اروپا جای داد.
      En “1922پیتر جیلیزمسکن اصلی آنان را مجارستان شمرد.
      Y… هکذا
      انبوه نظرات در مورد منشا آریایی خود بر پوچ بودن آن دلالت دارد هنوز هم این نظریات ادامه دارد.
      در این بین دو نویسنده ، افسانه های نژاد آریایی را ضمن استنتاجهای کاملا متفاوت به مردم شناساندند.
      نخستین آنهاآرتور دوگوبینو” (1816-1882) یک فرانسوی هوادار سلطنت ، ضد آزاد منشی و ضد دموکراسی است. کتاب اساسی وی تحت عنوان «گفتگو در باب نابرابری نژاد های بشری (1852-1855) افسانه آریایی ها را برای توجیه نابرابری اجتماعی در درون هریک از ملتها به کار گرفت. “آرتور دوگوبینومیگوید : میان اشراف و مردم عادی اختلاف نژادی است. اشراف اروپایی همه از آریایی ها یعنی نژادی که بر حسب طبیعت ، مسلط و تمدن را او خلق کرده است، منشعب میشوند.
      برخی از شاگردانگوبینو” Porque “واشر دولاپوژو” Y “آمونکوشش کردند تا این نظریه را از نظر علمی مورد بررسی قرار دهند و بدین منظور از علم آمار برپایه اندازه گیری جمجمه انسانها بهره گرفتند . از اینجاست که قانون ادعایی جامعه شناختی آمون پایه گرفت که بر اساس آن دراز سران (یعنی آریاییها) درشهر ها بیشتر از روستا ها هستند . بعدها معلوم شد که این قانون یکسره نادرست است.
      دومین پایه گذار آریایی گراییهوستون استیوارت چمبرلن” (1855-1927) است، پسر یک فرمانده نیروی دریایی و ستایشگر شیدایی ژرمنها که در سال 1916 در بحبوحه جنگ به تابعیت آلمان در آمد . او در سال 1899 در اثر عظیم یک هزار صفحه ای خود تحت عنوان «پایه های قرن بیستم» با استفاده از افسانه آریایی ، به مدح آلمان ها پرداخت . او بجای اینکه مانندگوبینوآریایی ها را با یکطبقه ، یعنی آرسیتو کراسی ، یکی بداند آنان را با یک ملت ، یعنی آلمان ، یکی دانست و چنین نوشت : اهمیت هر ملت به عنوان قدرت زنده امروزی متناسب با خون اصیل آریایی آلمانی جمعیت آن است و از سوی دیگر کوشید تا نشان دهد که همه نوابغ بزرگ عالم بشریت همچون ژول ورن، اسکندرکبیر، جیوتو ، لئوناردو داوینچی ، گالیله ، والتر و لاوازیه خون آریایی آلمانیان باستان را در رگ داشتند . بنظر وی شخص مسیح نیز از آلمانیان باستان بوده است.!!!
      درهر حال اندیشه ریشه واحد زبان های هند و اروپایی ، دنباله طبیعی فرض نژاد واحد برای هندیان و اروپاییان بوده است که هم اصل و هم فرع هر دو بی اساس است. نه منشا واحد برای زبان های هند اروپایی متکی بر دلیل و سند قابل قبولی است و نه نژاد واحد آریایی.
      کلمه آریان در مفهوم نژاد و قوم اولین بار در رژیم نازی «به اهالی آلمان و غیر یهودیان» (نژاد برتر ژرمن) اطلاق شد و معلوم نیست که نازی ها این کلمه را از کجا و به چه استنادی در این معنی آورده بودند . در هر حال ظاهرا برخی از باستان گرایان متعصب وطنی که در اروپا تحصیل کرده بودند ، این تفکر را به کشور وارد نموده و در کنار روحیه ناسیونالیسمی افراطی (شئونیزم) رضا پهلوی ، زمینه سیاسی مساعد لازم را برای گسترش آن تهیه نموده و رفته رفته مقبول بعضی محافل خاص افتاد.
      طرفه آنکه کالای وارداتی از مد افتاده ، با مرگ و اضمحلال تولید کننده آن (نازیسم) دراروپا تماما از رونق افتاد و از رده خارج شد . اما در بازار اندیشه ما هنوز جای دارد و روایی!!!
      اما لفظ آریان در زبان هندویان ، در سنسکریت فعلی بمعنای «شریف و اصیل است و لیکن در گذشته به معنای کسی که به خدای برهمان معتقد و متعبد بوده اطلاق میشده است» و در این کاربرد از هر گونه بار نژادی و مفهومی قومی خالی است معلوم نیست چگونه زبان شناسان «متخصص علوم وفلسفه هند» ما که »چهل واندی سال» در این زمینه استخوان خرد کرده ، قصد دارد به زور بارنژادی و ملی به این کلمه تحمیل نماید!!
      آیاهندوان سیاه چرده با اروپاییان ، با وجود فرهنگ و زبان متفاوت ، حتی رنگ ورخساره و ظاهر متفاوت! به لحاظ وجود همین کلمه و استدلال های از این قبیل، میتوان از یک ریشه قلمداد نمود؟!
      اگرقرار باشد در هر زبانی کلمه ای متشکل ازA+Rدیدیم آن زبان و متکلمان بدانرا آریایی قلمداد کنیم ، باید ترک ها را سر سلسله این نوع ملت ها بدانیم ! زیرا در ترکی از این نوع کلمات زیاد است (آری= پاک ، تمیز وار= رادمرد. Y(…
      امااین محققان عمدتا یهود تاریخ هخامنشیان ، در برخی کتیبه ها ی آنان کلمه»آری/ آریکا» را (به پسوند روسی «- کا» در آخر کلمه دقت شود !) به معنای «آریا» و قوم آریا تعبیر و تاویل کرده اند تا به اکاذیب خود سند تاریخی دست و پا کنند و کلمه آریا را به ریش تاریخی ما ببندند ، تحقیقات اخیر نشان دده است که به عمد یا سهو در این خصوص تحریف صورت گرفته است .آری / آریکا در کتیبه های فوق به معنای «شورشی و شرور» میباشد کهداریوش در توصیف مقاومت های محلی در برابر خود به کار برده است و کلمه خالی از هر گونه بار معنایی نژادی است.
      چنانکه امروزه در زبان فارسی هار / هاری همان مفهوم شرارت و سرکشی را دارد وجالب است که در ترکی آذری نیز هارین: گردن فراز ،سرکش و از همان فعلی نیزساخته شده است هاریماق / هارینماق: هار شدن و نافرمانی کردند.
      ایده ارتباط ریشه ای میان برخی زبان های هند و اروپایی (یونانی . لاتین . سانسكریت آمانی و سلتی) این بار در سال 1784 از طرف مستشرق انگلیسیسرویلیام جونزمطرح گردید او عنوان نمود كه همه این زبان ها از منشا مشترك برخور دارند.
      در سده بعد زبان های بیشتری در زمره زبان های هند و اروپایی قرار داده شدند .
      دراوایل قرن 19 ارتباط ریشه ای بر اساس مقایسه فونتیك از طرقدین رامسوسراسك” Y “یاكوب گریمآلمانی مشخص گردید. “یاكوبتطابق بین صائت های متقارن دو زبان آلمانی و یونانی را مشخص نمودو اینچنین داستان زبانهای هند و اروپایی و شاخه ای از آن به نام هند و ایرانی بر سر زبان ها افتاد ، بی آنكه این مسئله از نظر ماهیت پیداش زبان مورد بررسی قرار گیرد .
      همانطوركه گفتیم این شباهت یا از طبیعت اخذ شده ، یا كاملا تصادفی است و یا دراثر داد و ستد و كوچ و تهاجم مستمر و متقابل بوده. بنابرین زبان ها درعین وحدت منشا هویت ، تكثر و اختلاف خود را دارند و نمی توان آنان را و یاحداقل بخش عظیم آنان را، از یك منشا واحد دانست .
      درهر حال نظریه زبان واحد از هند تا اروپا یك نظریه بدون دقت علمی و پشتوانهمیدانی است. در خصوص زبان فارسی ممكن است برخی از كلمات موجود فارسی ( مثل رود / Es / دختر/ اعداد و ارقام و غیره .. ) به لحاظ تاریخی ظاهرا ازطریق اسلاوی و یا یونانی وارد زبان فارسی گردیده و با برخی از كلمات اروپایی انطباق و یا شباهت دور و نزدیك نشان دهد اما این نوع تشابهات ازطریق وام گیری حاصل شده است و بیانگر ارتباط ریشه ای و بنیادی نیست این قبیل تشابهات چنانكه گفته شد در مقایسه هر زبانی با زبان دیگر ممكن است بدست آید اما اكثریت قاطع كلمات اصلی زبان فارسی چون دانه / Hogar / خواب / گندم / ارزن / Pan / خرد / خار / Burro / ماهی / دهان / شكم / سر / دل / چشم / Rowe / سنگ / رنگ / بازو / بهار و شب / سیاه / آرد / آسیا / سفید / Hijo / Y… هیچ شباهت ظاهری و یا ریشه ای با زبان های اروپایی ندارد و مستقل است. آن مقدار معدود كلمات دخیل با ریشه اروپایی كه در فارسی حضور دارند به بنیاد و ذات فارسی مربوط نمی شود و صرفا كلمات دخیل هستند كه در زمان حضور اسلاوها و یونانیان در ایران به فارسی راه یافته اند و نمیتوان بابزرگنمایی و تاكید بر این قبیل كلمات دخیل ، فارسی را زبان هند و اروپایی قلمداد نمود .
      اصولا فارسی دری بعنوان زبان مصنوع از منابع متعدد گرد هم آمده و ساخته شده است و بعد از تشكل استقلال یافته و بطور تام به هیچ منشاء خاصی وابستگی نداردكلمات دخیل و قرضی عمدتا روسی آن نباید به معنی هند و اروپایی تلقی شدن آن باشد. چنان كه انبوه كلمات قرضی تركی یا عربی آن نباید موجب آلتائیك یا سامی تلقی گشتنش گردد!دخیل دخیل است چه عربی و چه روسی تنها فرقدر زمان ورود است. كلمات دخیل روسی تاریخ مقدم تر دارند و دخیل های عربی موخرترند كذا بیشتر دخیل های تركی و ظاهرا همین حضور قدیمی تر باعث جاافتادگی بیشتر ، فراموشی هویت واقعی و خودی تلقی شدن ، دخیل های روسی گردیده است.
      1-موریس دوورژ: جامعه شناسی سیاسی. ترجمه دکتر ابولفضل قاضی. انتشارات دانشگاه تهران 1376 PS 248
      2-ام ارانسکی .مقدمه فی اللغه ایرانی. ترجمه کریم کشاورز.انتشارات پیام ص 44
      3-محمد رضا جلالی ناینی :فرهنگ سنسکریت-فارسی. جلد اول. Introducción. پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعه فرهنگی 1375
      the oxford English-4dictionary-1989 ترجمه نام آریا در زبان هندی و سنسکریت
      5-تاریخ كامل ایران – عبدالله رازی

      Mostrar  
      • admin Dijo:

        موضوع نژاد آریایی یا قوم آریایی دو موضوع کاملا مجزا است. و یکسانسازی این دو مفهوم متفاوت برای خواننده ناآگاه، مصداق عملی شارلاتانیسم است.

        امروزه دیگر طبقه بندی نژادی انجام نمی شود که دلایلی متعدد دارد این موضوع یک اصل کلی است که دیگر انسانها را بر پایه نژاد دسته بندی نمی کنند و فقط منحصر به آریاییان نیست. اما طیقه بندی قومی حتما وجود دارد و در ایتکه عنوان آریایی در میان ایرانیان مفهوم قومی و زبانی دارد تردیدی نیست. من پیشتر در اینجا تفاوتهایش را شرح دادم و دلایلش را هم نوشتم.

        Farda.US/?p=1208

        و همینطور که اشاره کردم در ایرانیکا هم به مفهوم قومی آن اشاره شده و مفهوم زبانی آن هم کاملا واضح است.

        زبانهای ایرانی قطعا از شاخه زبانهای هند و اروپایی است و در این موضوع کوچکترین تردیدی نیست.

        britannica.com/EBchecked/topic/293577/Iranian-languages

        Mostrar  
        • Unknown Dijo:

          مغالطه جالبیست . ابتدا میگویید که فرضا «آریانژاد» بودن مهم نیست و سپس میگویید که «آریازبان‌ویا‌آریاقوم!» بودن مهم است ! در حالیکه طبق انچه که شما گفتید ، اقوام باید بر «اساسی» از یکدیگر جدا شوند ، و شما هم این کار را کرده‌اید ، و انهم بر اساس طبقه‌بندی نژادی‌ای که گفتید مهم نیست . حال انکه نژادی هم با عنوان نژاد آریایی وجود ندارد و مخصوصا اینکه قومی به نام قوم آریایی ، سوای مخیلات شما (که با ابراز کردن عنوان قوم آریایی ، با اندکی از میزان عروج های انتزاعی ان اشنا شدیم) وجود خارجی ندارد . حال انکه احمقی که اتفاقا دانشمند مطرحی نیز باشد ، بخواهد چیزهایی خلاف واقعیت را بگوید و شما نیز قبول کنید و بر اساس ان ، دیگران را اقناع کنید که ان را تایید کنند . که این موضوع بحث دیگری دارد . و برای قبولاندن اظهارات غیرمنطقی تان ، صرفا باید به دنبال چهارپایانی از قبیله‌ی خودتان باشید . نه در پی انسانهایی که قصدشان ، کشف حقیقت است . با سخنرانی پیرامون مکتوبات احسان یار شاطر و آدمین یار قاطر ، درباره مسئله ای حرف زدید ، که خواستید که بدون انچه که برای اثبات ان لازم است ، اثباتش کنید . با لینک دادن به سایتهایی که در اینکه شما آدمین همه انها هستید ، با یکدیگر متشابه هستند . هرچند بحثم سر اینکه آدمین همه انها یکی هستند یا نیستند ، نیست ، اما با وجود پیشروی در اهداف حیوانی‌ای که در قبال ازربایجانیان در پیش گرفته‌اید ، در نهایت به انچه که شایسته انچه که در اندیشه‌های کثیفتان هست ، خواهید رسید .ایران در نهایت ، همان ایرانی نخواهد ماند که امثال شمای حیوانمند گرامی در پی ان هستید . ان هم به لطف کارهای کثیفی که انجام میدهید . فقط باعث میشوید که ایران ، ویران شود . چرا که تنها راه دستیابی ملت تورک ازربایجان به حقوق ملی خود را در این مورد خلاصه میکنید . Y luego tienes que پانتورکیست las actividades dirigidas a barricada para llegar a ellos es igual a los derechos, la justificación . Conscientes de que se den cuenta "chharpa" está usted y más pronto o más tarde tendrá que hacer,

          !!!؟ ADMIN ! What To Do When Its Not Your Fault
          according to the corrected transcript of oral evidence To be published
          Admin and his Followers must have been the result of adultery or rape or their mother is a hore or all of them , Absulotely right .

          Professor Iranica yareh qater and Friends .

          Mostrar  
          • admin Dijo:

            اینکه تو کلاس زبان اسم بنویسی که انتهای کامنتت، با مصیبت دو خط فحش انگلیسی نثار من کنی (لابد علتش را خودت بهتر می دانی) پیشرفت بزرگی است. اما برای آینده یادت باشد دیگر whore را hore ننویسی.

            در مورد تفاوت «نژاد آریایی» یا قومی به نام «قوم آریایی» من مغالطه نکردم. مطلبی که کامنت گذار قبلی گذاشته بود مغلطه است و به نوع مغلطه اش هم می گویند Ignoratio elenchi یا Red herring یعنی دو مفهوم مجزا را که در ظاهر به یکدیگر شبیه هستند را به جای هم گرفتن و بر پایه مفهوم مشابه استدلال کردن و مفهوم نخستین تعمیم دادن که مصداق شارلاتانیسم و پدرسوختگی برای کسانی است که تفاوت اینها را نمی دانند.

            به هر روی پیشتر هم گفتم و نیازی به تکرار نیست. طبقه بندی نژادی را دیگر امروز بکار نمی برند و این موضوع لزوما ربطی به نژاد آریایی ندارد به همین علت عنوان نژاد آریایی دیگر کاربرد ندارد اما این موضوع ربطی هم به قوم آریایی ندارد. نظر یک دانشمند متخصص که در دانشنامه ای در سطح ایرانیکا ویراستاری می کند و در حوزه مطالعاتش استاد یک دانشگاه معتبر باشد به عنوان نطر یک متخصص کاملا قابل استناد است و اصلا مهم نیست که تو و دوستانت چه عقیده ای دارید.

            Mostrar  
        • Unknown Dijo:

          زبانی به نام زبان ایرانی وجود ندارد . که انرا جمع نیز ببندیم و بگوییم زبان های ایرانی . ایران اسم یک چهارچوب جغرافیایی میباشد که با گذشت زمان ، زمان به زمان کوچکتر شده است و شاید بازهم بشود . نام کشورها به هیچ عنوان مبنایی برای تعیین هویت و زبان کسانی که در چهارچوبی که ان کشور به ان نام نهاده میشود ، ندارد . بر اساس ادعاهایی که شما نره آدمین فرهنگمند و خُـشتک‌مند ارائه میدهید ، نژاد ساختگی آریایی در نفس مرزهایی میباشد که محدوده ایران را مشخص میکند و این مرزها هر قوم و گروهی را که شامل شوند ، ان قوم محکوم به آریایی شدن میباشد ! چرا که در محدوده مرزهایی زندگی میکند که متعلق به ایران است و ایران را که شما نره آدمین و وابستگانتان تعریف کرده اید که چه تحریفی را در قبالش پی بگیرید . اینکه ایران دارای وجه تسمیه ای از ایر و هر مضخرفی دارد که اگر در نهایت به آریایی بودن منسوب شود ، اشکالی ندارد . همه اقوامی که همانند قوم فارس در کشوری که ایران نامیده میشود ، دارای حقوقی هستند که برخورداری تمامی ملل از حقوق ملی خود ، ان را ایجاب میکند .

          Mostrar  
          • admin Dijo:

            پیش از اینک چنین مهملاتی را برای من سر هم کنی که بگویی زبانهایی با عنوان زبان ایرانی وجود خارجی ندارند، کامنتهای پیشین مرا با دقت نگاه کن. زبانهای ایرانی یک مقاله روی بریتانیکا و یا تمام دانشنامه های معتبر دیگر دارد و من هم به این موضوع علاوه بر کامنت بال تا الان چند بار دیگر هم اشاره کردم تو که هفت بار روی این وبسایت اسم عوض کردی باید این را بدانی. اگر آنقدر زبان انگلیسی بلدی که برای من چند خط ناسزا بفرستی لابد دستکم عنوان این صفحه را هم می توانی بخوانی

            Mostrar  
      • Hasan Dijo:

        Que uno dice que ya tenemos algo llamado Aryaee en Irán Ndashtim y Gubeino (Tiempo de Qajar)Y esta es la palabra de Almanha y Europa. Sólo a los poemas shahnameh que 900 años antes de Gobinobudhmrajah para ver cuántas veces se utilizan las palabras escritas.
        En este suelo El Dorado Irán Tierra
        Pero no eran personas claras.
        Todo el mundo era hombre y dio
        Era un país libre y frecuentado
        Era un "a".
        Quinina estaba molestando a Pishshan de alguien
        Todo mi sirviente puro Yazdan
        Todo el corazón está lleno del sello de este agua y el suelo
        Padre en padre de raza aria
        Z Detrás de Fereydoon Nikoo
        Y como piedra, los escritos restantes de las antiguas palabras de los reyes iraníes, que se sabe que son el nombre de Ariaei, y también los escritos de Herodoto y Peltark. Las palabras de este queridos que dicen, 900 años después de Ferdowsi, es muy interesante. Poemas de Nasir al-Din Shah del nombre de Hafez, Nasser al-Din Shah dijo que la poesía es interesante, pero la propiedad es Hafez. !Es mi poema y me lo ha robado.!¿Dónde estaba el guardián?!El poeta dijo que te diría que no estaba viviendo, si hubiera impedido mis oraciones.!Tal vez si también se le impidió ser un Ferdowsi!El doosti escrito de Turquía mil veces de nuestro Bertren!Para seguir siendo el monoteísmo,!Querido amigo, Si esto fuera cierto y no tiene las palabras clave para elevar las palabras y la excelencia del reformismo si los turcos turcos son superiores a su promesa.! ¿Por qué los propios Tbartracki europeos de Turquía y ellos no dijeron de su propio descenso. Bueno, los funcionarios europeos dijeron que nos íbamos !En lugar de decir Ariaee!Estos países europeos aún no han sido Turquía (Turquía con todo el deseo)Y todavía los turcos de Turquía están en los roles más bajos y trabajadores!Y todavía la Turquía europea está mendigando. Con desgracia, Turquía está incredulidad en la eliminación de una ley 49-51, y es prácticamente una gran parte de las industrias y recursos de Turquía pertenecientes a empresas transnacionales, y todavía pavo 306 mil millones de deuda sin divisas. Un país cuyo poeta nacional (Molavi) Uno es persa y un poema es un símbolo de excelencia.!El país que masacró a armenios y todavía no empuja los derechos de la minoría con la Unión Europea, esta es la excelencia! بسياري از تاريخ ما در تورات و انجيل آمده است حتما تورات و انجيل هم جعلي است ولي داستان ماده گرگ راست است!آنقدر جعلي كه الان اروپاييان به جاي انكه بگويند ما آريايي هستيم ،مي گويند ما از نژاد تركهاي تركيه و از نسل آن ماده گرگ هستيم!

        Mostrar  
  • S. Dijo:

    عزیزم حالا آزدبایجانیهای عزیز و بزرگوار چه ترک بوده باشند چه نه این مردم همیشه تاریخ سازان ایران بوده اند. ما که به زبان فارسی که اصالتا همان زبان افغانی نیز هست چرا در مورد خودمان نه تنها هیچ تحقیقی تمی کنیم بلکه حتی کوچکترین اشاره به شباهت زبان افغان و فارس را هم تحمل نمی کنیم. حالا چرا هی گیر دادیم به ترکها که از شرق تا غرب رو امپراطوری کردند و همین الان هم ترکهای ترکیه با کل اروپا کل کل میکنند ما موندیم تو لاکمون و از حسادت به توهین قومهای دیگر مخصوصا ترکها می پردازیم.عزیزم اون کتابهای تاریخی هم که به خورد ما دادن همش تاریخ تحریف شده اند که در همین دهه های گذشته دست سازیشون کردند.دوست من حتی اون تاریخ هخامنشی هم که خوندیم اصالتا همان تاریخ قوم ماد است که اونا هم همین ترکها بوده اند.

    Mostrar  
    • admin Dijo:

      به سامان

      زبان پارسی دری یا پارسی امروزی، زبان دربار پادشاهان ساسانی بود که در اواخر دوره ساسانی در شهر مداین به آن تکلم می شد و از آنجا هم به خراسان رفت این عنوان دری یا درباری از همانجا آمده چون زبان درباریان بود مردم شهرهای دیگری به پهلوی تکلم می کردند

      “It is the language of the cities of Madāʾen; it is spoken by those who are at the king’s court. [Its name] is connected with presence at court. Among the languages of the people of Khorasan and the east, the language of the people of Balḵ is predominant.”

      iranicaonline.org/articles/dari

      به هر روی اگر به قول تو زبان ما اصالتا افغانی هم باشد بسیار عالی است. افغانی ها مردم شریفی هستند که سهم زیادی را در سالهای گذشته در توسعه ایران و انجام کارهای دشوار بر عهده داشتند؛ تعداد ایراندوستان افغانی هم کم نیست بنا بر این اگر بنا باشد تعدادی از مزدوران تجزیه طلب را که دایم هارای هارای گنده تر از دهانشان می کنند و درفش اجنبی بالا می برند را در شهرهای آذربایجان به قبرستان بفرستیم و جایش مردم شریف افغانستان را وارد کنیم خیلی هم خوب است.

      در مورد اینکه چرا من گیر دادم به ترکها در واقع من به ترکها گیر ندادم ترکها به ما گیر دادند این مقاله هم درباره تاریخ نیست موضوع نوشته تخقیقات تباری است.

      Mostrar  
    • Sevda Dijo:

      salam سامان خان
      من به عنوانه یک ترکه آذربایجان جنوبی به داشتنه دوستانه فارس زبان مسله شما افتخار میکنم
      یاشاسین آذربایجانیم
      ننگه بر پانفرسیم

      Mostrar  
      • admin Dijo:

        سودا جان هر چقدر دوست داشتی می تونی به سامان خان افتخار کنی چون سامان خان خودش از قوزقورتهای هم محلی تان است. مگر ندیدی که با لهجه ترکی کامنت گذاشته؟

        Mostrar  
  • S. Dijo:

    با این کاراتون جز تحریک اقوام ایران به جدایی هیچ کار مفیدی نمی کنید

    Mostrar  
  • S. Dijo:

    حالا خدا وکیلی قبول میکنین که ماها بعد بر سر کار آوردن رضا شاه اونم توسط آمریکاییها یه زره هویت برا خودمون ساختیم یا نه. من پدر بزرگم استاد تاریخند و همه حقایق رو از زبان ایشان آموخته ام که ترکها واقعا از هر لحاظ از ماها بهترند و اینکه ما همش در این دهه های اخیر بهشون توهین میکنیم به خاطر حسادته که خواستیم حقارت و کوچکی خودمون رو مخصوصا افغانی الاصل بودنمون رو کتمان بکنیم . شما اگر همین الان ترکیه بروین متوجه شکوه و ابهت و بزرگی وبرتری یک ملت رو درک میکنین مخصوصا وقتی با کشتی از تنگه های بسفر و داردانل رد میشین این احساس بهتون دست میده.ترکها هر کی بودند قومی بودند که توانستند آناتولی امروز رو از دست امپراطوری روم بگیرند و یک امپراطوری به مراتب نهنگتر از اونو برپا کنن. حالا ما اگر واقعا دوهزار سال پیش کسی بودیم و هخامنشی داشتیم چرا الان به این حقارت افتادیم.هیچ عقل سلیمی این رو باور نمیکنه مگر اینکه هیچ سوادو دانشی نداشته باشه. ما اگر کسی بودیم چطور مغلوب شدیم و الان حتی تعداد متکلنان زبان فارسی حتی کل سه کشور افغانستان و ایران و تاجیکستان به ۴۰ میلیون هم نمیرسه.و حتی زبانمون رو سازمان ملل به عنوان لهجه عربی حک کردن.خوب دیگه برای چی هی این احساسات قومگرایی رو تحریک بکنیم .که چی بشه ؟ ثابت کنیم اونی که نیستم هستیم؟به هر حال فرق ترکهای چه ترکیه و چه آذربایجان با ما فارس ها همان تفاوتها بین اردغان و احمدی نژاده چه از نظر قیافه چه ادب چه فرهنگ و چه ابهت و مردانگی.
    به قول استاد شهریار: کنون ترکیه بین و ناز و شست ترکها بنگر

    Mostrar  
    • admin Dijo:

      من البته تردید دارم که تو اصلا معنای عنوان استاد تاریخ را بدانی اما اگر احیانا با آن ماده ترکی که پدربزرگ او هم محقق علو تاریخ بود، پیوندی نداری باید بدانی که یک استاد تاریخ هم مجبور است از همان منابعی استفاده کند که ما استفاده می کنیم.

      شکر خدا به مرحمت تکنولوژی امروزه بیشتر منابع علمی، برخط (=آنلاین) است و خیلی راحت می شود مهملات و جفنگیات پانترکان را با متون معتبر دانشگاهی مقابله داد.

      این مقاله هم درباره تحقیقات جینتیکی و تباری است و دخلی به تاریخ ندارد مع هذا هر جای این نوشته و دیگر نوشته های من را که در تقابل با متون دانشگاهی و آکادمیک بود، پیدا کردی می توانی از بزرگترهایت کمک بگیری و خلافش را نشان دهی

      Mostrar  
      • Sara Dijo:

        La primera imprenta del año. 1227 Fundada por el príncipe Abbas de Meerza en Tabriz y 12 Al año siguiente, se estableció la segunda imprenta en Teherán..

        Por primera vez, libros extranjeros fueron traducidos en Tabriz, incluyendo:: Pedro el Grande, Carlos XII, Alejandro Magno,… .

        La primera novela de Irán llamada((Las estrellas son engañadas.- La historia de Joseph Shah Seraj)) Fue intimidado por Zarza Fath ali Akhundzada en Tabriz..

        La primera enciclopedia fue escrita por Mohammad Reza Zenouzi Tabrizi..

        La primera biblioteca pública de Mierzasan Khan Capacitor Division en el año. 1312 Fundada en Tabriz..

        El primer cine de Irán después de cinco años de su invención global(Por el hermano Lumiere.) En Tabriz, con el nombre de Soli,(Sol) Fundado..

        La primera obra de Vettre en Tabriz al año. 1261 Formado.

        El primer fotógrafo fue creado por Qasim Meerza en Tabriz..

        Los primeros futbolistas que trabajaron en Europa. (Bélgica.) En el nombre de Al-Hasin al-Sadiqi, el pueblo de Tabriz en los años 1309-1311 El mejor goleador de los clubes de este país y de la final de Copa.
        Los clubes belgas anotaron tres goles para ganar el Royal Schalerva Sporting Club contra Bruselas..

        En el campo de la medicina, el primer estudiante de medicina, farang, los primeros libros de medicina – La primera viruela. – La primera facultad de enfermería y partería. – Los primeros dientes artificiales. –
        Primera operación a corazón abierto. – Trasplante de corazón en perros y la primera cirugía de trasplante renal por el Dr. Javad Hayat en el año 1347 Se logró en Tabriz..

        El primer aviador iraní llamado coronel Mohammad Taqi Khan Pessian era de Tabriz..

        La primera fábrica de armas y municiones se construyó en Tabriz. .

        La primera fábrica china fue construida en Tabriz..

        La primera planta de energía en la ciudad y la primera calle donde se utilizaron luces eléctricas fue Tabriz Gas Lamp Street..

        La primera casa de la moneda de automóviles y la liberación de billetes de banco de las actividades de la ciudad fueron las primeras..

        La primera ciudad de Irán en poseer un teléfono fue Tabriz. .

        La primera asociación de mujeres en Tabriz fue formada por Sahib Sultan Khanum. .

        El primer conocimiento y orden de la Policía Popular y la Municipalidad de Irán pertenece a Tabriz..

        Primera casa de huéspedes por Mirza Eshagh Khan Mazzaldolah en Tabriz tenemos invitado .

        El primer coro de Jabbarcroft y la primera escuela ciega de un alemán y las primeras escuelas profesionales y comerciales
        Fue establecido por un. Mohammad Ali Foyozat, un jardín de infantes en Tabriz..

        La primera base de datos sísmica en Tabriz (Terremoto rico) Fue construido.

        Mostrar  
        • admin Dijo:

          این مطلب شما درباره «تبریز شهر اولین ها» که در اینجا نوشتید، علاوه بر اینکه نامربوط به موضوع نوشته اصلی من است، در بسیاری موارد که من آگاهی دارم، حتما نادرست است. در اینکه تبریز نقش بزرگی در تاریخ ایران علی الخصوص در دوران مشروطه داشته تردیدی نیست. به همین نسبت هم تردیدی نیست که جعل تاریخ به کسی شخصیت و احترام نمی دهد به نظرم تاریخ حقیقی آذربایجان نیازی ندارد که دنبال اینطور مسایل باشید.

          برای نمونه من تاریخچه کتابخانه های ایران را در همین پایگاه از یک دانشنامه معتبر ترجمه کردم که می توانید از اینجا ببینید:

          http://farda.us/?p=1121

          و بر خلاف گفته شما، نه قدیمی ترین کتابخانه عمومی و نه قدیمی ترین چاپخانه ایران مربوط به تبریز نیست. قدیمی ترین کتابخانه ها در ایران تا دوران هخامنشی قدمت دارد و حتی پیش از اسلام هم بسیاری کتابخانه های عمومی وجود داشت. پس از اسلام هم کتابخانه های عمومی متعددی ایجاد شد و اینها خیلی پیشتر از سال 1312 خورشیدی است که در چند مورد در آن مقاله نامهایشان آورده شده. در مورد چاپخانه هم نخستین چاپخانه مربوط به ارمنیان بود که در سال 1614 نخستین کتاب مذهبی ارمنیان را منتشر کرد.

          مطالب این دانشنامه بر خلاف نوشته های آقای صمد سرداری نیا که مثل خیلی از پان ترکیستهای دیگر، از باکی دوقتور افتخاری شده، قابل استناد است.

          Mostrar  
  • S. Dijo:

    همین اشتباهات ما با نوشتن همین مقالات و اینا مطمئن باش به جز تحریک هموطنان عزیزمان آذربایجانیها هیچ سودی برایمان نخواهد داشت.و از شما دوست عزیز هم خواهش اینه اگر این نوشته های من برای شما نامطلوب و توهین آمیز بوده پس نوشته های شما هم برای یک قوم وملتی دیگر نامطلوب بوده و هست.این نوشته ها همچون مشابه اینه که ما به یکی بگیم پدر تان مادرتان اسمشون این بوده نه آن.آیا این توهین نیست؟پس اگر قصدتان نه توهین بلکه جلوگیری از احساسات پان ترکیستی در مناطق ترک نشین ایران است بیا برای اونها احترام بگزاریم و محبتمان را به او هموطنانمان که هیچ وقت در دوران بحرانی ایران عزیزمان مایه کم نگذاشتن نشان بدهیم.ترکهای آذربایجان هم مثل ما دلهاشون برای آبادی و شرف ایران می طپد این رو مطمئن باشد.
    من شغلم ایجاب کرده که سفرهای متعددی به ترکیه داشته باشم و آنجا دیده ام که همین هموطنان ترکمان چقدر با ما و در کنار ما هستند. هیچ کمکی رو از خود من و دوستانم دریغ نکرده اند.

    Mostrar  
  • S. Dijo:

    حالا دوست من شهامت به خرج بدین و این کامنتهای من رو هم نمایش بدین لطفا

    Mostrar  
  • Amir Dijo:

    بابا آخه تا کی می خوایین با کیر ترکها بازی کنین زشت به خدا.همین که هی اصرار می کنین که اینا ترک نبودن بلکه از نژاد ایرانند خوب شما یه جوری دارین برتری اینا رو نه تنها تایید می کنین بلکه می خواین یه جورایی ثابت کنین که اونا هم از ما هستند. خوب که چی بشه. بابا همین ترکیه رو نگاه کنین هزار بار برترن از ما . تاریخشون رو نگاه بکنین. همین تاریخ جنگهای جهانی رو برین بخونین ببین اینا کیند.بابا ما اگه گهی بودیم که نیستم به این روز نیافتاده بودیم که داداش. ریدم به این تاریخ دو هزار ساله الکی مون که هیچ نشانی از اون توی فرهنگ و ادبیاتمون یافت نمیشه. بابا ما حتی شعرایمون هم همین ترکا بودن که یه هویتی برامون بخشیدند.آخه این بی تربیتی ها چیه دارین انجام می دین چرا این کارا رو ترکها نمیکنن . ما اگه توی تاریخ کسی برا خودمون بودیم چرا همین مناطق کویری ایران امروز رو برای سکونت انتخاب کردیم. چرا ملتهای بزرگ بهترین مناطق رو دارن مثل همین ترکیه که فقط استانبولش به کل تاریخ جعلی ما می ارزه.ولی ما موندیم توی مناطق صحرایی و داریم برا خودمون هی تاریخ بلوف می زنیم و دشمن تراشی میکنیم. ریدم به این هویت الکی

    Mostrar  
    • admin Dijo:

      گویا نشانی را اشتباه آمدی؛ اینجا نه اتاق خواب مادرت است نه طویله ترکان. منتها من کامنتت را حذف نمی کنم تا دیگران هم که احیانا آشنایی ندارند با عمق این کولتور چند میلیون ساله تان بیشتر آشنا شوند.

      Mostrar  
      • Sevda Dijo:

        اصلی آذربایجان دربیانیه دوازده ماده ای اجلاس دیالوگ 21 Azar Amsterdam ha anunciado oficialmente que el artículo 4 es la formalización del idioma turco azerbaiyano, y hemos hecho una declaración en el curso de sus disposiciones. 21 Febrero es el Día Internacional de la Lengua Materna, las demandas culturales y lingüísticas de la nación azerbaiyana, que han sido anunciadas una vez más por activistas del movimiento nacional en el interior escribiendo peticiones y cartas abiertas y quejándose ante varias autoridades, así como en reuniones nacionales, y llamando a todos nuestros compatriotas a luchar por los derechos comunes en el camino de lograr estos derechos humanos. :

        1 – Formalización del idioma turco azerbaiyano y su enseñanza en todos los niveles de la educación y su aplicación en la correspondencia administrativa.
        2 – Establecimiento de redes nacionales de radio y televisión de Azerbaiyán .
        3 – Libertad de prensa turca y medios de comunicación independientes en Azerbaiyán sin censura y barreras restrictivas .
        4 – Libertad incondicional de actividades y creatividad artística, cultural y literaria de los escritores y artistas azerbaiyanos.
        5 Cambiar y modificar los libros de texto que tienen contenido racista y antiturco .
        6 – Poner fin al insulto y la humillación de la lengua y la cultura turcas en los medios públicos .
        7 – Establecer la Academia de Lengua Turca Azerbaiyana y establecer centros de investigación de esta lengua en todas las universidades .
        8 – Restaurar y preservar el patrimonio histórico y cultural de Azerbaiyán y prevenir la destrucción y destrucción de monumentos nacionales .
        9 – Libertad de todas las personas encarceladas para defender su lengua y cultura nacionales .
        10 – Eliminación de la discriminación de las mujeres, que son las principales educadoras y aprendices de la lengua materna .

        Mostrar  
  • چنگیز Dijo:

    چندین طایفه از تورک ها در صده های ۶ و ۱۳ میلادی آسیایه میانه را ترک گفته و قسمتی از آنها در آزربایجان و قسمتی نیز در تورکیه امروزی سکنا گزیدند. وقتی تورک ها به این سرزمین ها رسیدند، این سرزمینها خالی از سکنه نبودند ولی جمعیت زیادی هم نداشتند. بخشی از این ساکنین غیر تورک به جاهای دیگر کوچ کرده و اندکی هم که ماندند با تورک ها در آمیختند که دیگر از آنان اثری بر جای نمانده است. تورک ها سربارانی بسیار جنگجو و با شهامتی داشتند و در نتیجه خیلی زود به قدرت دست یافته و امپراتوری هایی را بنا نهادند. امپراتوری های تورک مانند امپراتوری عثمانی و سلجوقی و صفوی بر نصف جهان حکومت راندند. امپراتوری های تورک همانند دیگر دول زمان خود با دموکراسی فاصله زیادی داشتند (دموکراسی و انتخابات پدیده ای است تازه) ولی چیزی که در مورد امپراتوری های تورک قابل توجه و ستایش است این است که دیگر زبانهای موجود در امپراتوری های خود را کاملا آزاد گذاشته و تلاش نکردند دیگر زبانهاو فرهنگ ها را از بین ببرند. چه شاهدی بهتر از این که ادبیات فارس ها در دوران حکومت های تورک با آزدادی تمام قد برافراشت و اشعار و کتابهای بی شماری در این دوران از طرف فارسها به رشته تحریر در آمد، با وجود اینکه برخی از این اشعار و کتابها ضد تورک بودند که نمونه بارز آن نیز ننگ نامه (شاهنامه) فردوسی میباشد

    southaz.wordpress.com/2011/09/04/%E2%80%8E%C2%A0-%C2%A0%D8%A2%D8%B2%D8%B1%D8%A8%D8%A7%DB%8C%D8%AC%D8%A7%D9%86%C2%A0-%D8%AC%D9%86%D9%88%D8%A8%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D8%B4%D8%BA%D8%A7%D9%84-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86/

    youtu.be/f-wASjGuIno

    Mostrar  
    • admin Dijo:

      اینکه ایرانیان سرزمینهایشان را در دوران ساسانی (به گفته ی شما قرن ششم هجری زمان ورود ترکان است) خالی کرده بودند به افتخار ترکها، که حتما مزاح می فرمایید. چون هیچ علتی ندارد مردمی که چند هزار سال تاریخ مدون دارند یک بخش از مملکتشان را برای دیگران خالی کنند و اسناد تاریخی هم خلافش را نشان می دهد.

      اما این پیشرفت بزرگ پان ترکیستها را هم نباید دستکم گرفت که ما از چند میلیون سال تاریخ ترکی و ترکان سومری و بابلی و ایلامی و سکایی، دست آخر به سده ی ششم میلادی و دوران ساسانیان رسیدیم باز هم جای شکرش باقی است البته دانشنامه بریتانیکا می گوید که ترکان اغوز (که ترکان مهاجم به آذربایجان هم از آن دسته هستند و زبان ترکی آذربایجانی هم زیر شاخه از اغوزی است) تا قبل از سده یازدهم عمدتا در استپهای مغولستان و آسیای مرکزی بودند.

      Confederación de Turkic gente cuya patria, hasta al menos el siglo 11 DC, fue de las estepas de Asia central y Mongolia.
      britannica.com/EBchecked/topic/425909/

      Mostrar  
  • Arash Dijo:

    قربونه مردم ایران زمین که یه تعدادشون با تجاوز یک عده دیگه سید می شند و عده ای دیگشون که مشهور به مبارزه طلبی و قیام بر علیه ظالمان کشورشون هستند با تجاوز گروهی از مردان زبانشون رو از دست میدن؛ خیلی جالبه که مدعی اول بودن تو همه چیز تو دنیا هم هستند (با این گفته ها ایرانیان اولین و بزرگترین خائنین به میهنشون هستند؛ قومی رو می شناسید که اسم فرزاندنشون رو اسم متجاوزینشون قرار بدن ؟ نامهایی چون اسکندر , تیمور, چنگیز وکه هممون میدونیم با میهن عزیزمون ایران چه کردند )

    میشه قبل از نوشتن یک مطلب اندکی هم تفکر کنیم، دوست گرامی؟

    Mostrar  
    • admin Dijo:

      سادات یا کسانی که لقب های سیدی دارند و نسب خودشان را به خاندان علی می رسانند، از گروههای مختلف هستند. از همان قرون اولیه اسلام آن معدود کسانی که به خاندان علی وابستگی داشتند برای مدت زیادی در حدود نهصد سال در دوران بنی امیه و پس از آن، بنی عباس این موضوع را افشا نمی کردند. چون تحت فشار قرار می گرفتند. تقریبا تمام کسانی را که با عنوان سید می شناسیم در دوران جدید سید شدند. پس از دوران صفویه که ایرانیان شیعه مذهب شدند بسیاری از مردم در طول سالهای متمادی ادعای سیدی کردند چون سید بودن در جامعه مذهبی ایران امتیازات اجتماعی و اقتصادی بیشماری داشت. عموما این سادات «سید جفتی» هستند در واقع هرگاه کسی از جایی به جایی مهاجرت می کرد در منطقه جدید خودش را سید می خواند و اولادش هم سید خوانده می شدند. در ایران گروه بسیار زیادی بالغ بر میلیونها نفر سید هستند و این موضوع ربطی به تجاوز ندارد.

      در مورد نوشته های این وبسایت هم متاسفانه من چیزی را برای خوشایند کسی سانسور نمی کنم مخصوصا در این پست که اساسا چیزی را از خودم ننوشتم و صرفا نقل قول کردم.

      Mostrar  
  • لقب بزرگترین پادشاه پارسی یک کلمه عربیست! Dijo:

    دوروغ نوشتید
    پس لابد مردمه جنوبه ایران هم عرب بودند که با حمله افغانها فارس شدند ؟
    در ضمن از خراسان تا شهر های تورک زبان 1100 کیلومتر و تا آذربایجان خیلی بیشتر راهه
    بسیار شهر و روستا هستش پس چرا آنها تورک نشدن ؟
    در همسایگی و یک قدمی آذربایجان ، استانه گیلان و کردستان چرا ترک نشدن ؟
    این تاریخ سازی های الکی دیگه به خورده کسی نمیره کم هوش ترین آدم هم با یک خورده فکر کردن سر در میاره
    فارس ها درعمق جهان سوم هستند
    لقب بزرگترین پادشاه پارسی یک کلمه عربیست! ( کبیر )

    یاشاسین تورک آذربایجان
    ما ملت قهرمانه تورکیم

    Mostrar  
  • لقب بزرگترین پادشاه پارسی یک کلمه عربیست! Dijo:

    این هم تقدیم به خودت ادمین

    پان فارس یک پدیده ای هستند که با جعل کردن تاریخ همیشه سعی برآن دارند که مردم تورک آذربایجان را به نژاد فارس ربط دهن

    Mostrar  
  • Babak the Iranian Dijo:

    /ardabil-azerbaijan.blogspot.com

    Mostrar  
  • shepel Dijo:

    ساوالان ترک خر * ننه ی جنده ت خودتو جر دادی بدبخت برو دستمال بده به مادرت بچه کونی

    Mostrar  
  • Cyrus Dijo:

    یاشاماسا ایران-یاشاماسین اذربایجان

    Mostrar  
  • María Dijo:

    بابام یغیشدیرون بو یالان تورک هویتینی
    یاشاسین ایران-یاشاسین پارس دریامیز
    یاشاسین آریایی لر

    Mostrar  
  • تبریزلی پان ایرانیست Dijo:

    به پارسی:
    بابا نام آذربایجان خودش پارسی هستش که
    باکو هم همچنین
    بند داریال رو این ارانی ها(جمهوری جعلی آذربایجان) می گن داریول
    به ترکی:
    بابا اربایجانین اوز آدی کی پارسی دی
    باکی ده که اوجور
    داریال بندینی ده که یالانان داریولونا چوندریپلر

    Mostrar  
  • Kaveh Dijo:

    من خودم تبریزی ام و این اراجیف وخزعبلاتی رو هم که ما رو به نژاد مغولی ربط میده باور ندارم.
    یک مسئله ی خنده دار
    تراکتور رو ما هایی که هویت دروغین ترک را یدک می کشیم به چندین شکل میتوانیم بگوییم.
    -Tractor
    -ترکتور
    -تیراکتور
    -تیرکتور
    -تیراختور
    -تیرختور
    -دیرختور
    -دیرخدور
    -دیراخدور
    -دیراختور
    -ترختور
    -Trakhtor
    -درخدور
    -دراخدور
    منیم ایرانیم یاشا
    منیم یازیمی گور بول که هنوز دا آذربایجان لی ایرانین فدایی سربازیدی.

    Mostrar  
  • Ahmad Dijo:

    چقدر اراجیف بافتی؟! خسته نشدی؟
    اصلا تو فارس، تو آریایی اصیل، پاک و چند میلیون ساله!! ، تو خاخامنش، تو ناسیونالیست ایرانی
    ول کن دیگهکم این مزخرفات رو به خورد چندتا خواننده ات بده، نمیدونم چی جستجو کردم که از این اراجیف خونه سر در آوروم.
    من تورکم، میخوای بفهم نمیخوای همینطور نفهم باقی بمون، این لینکهای ویکی رو هم صادر کن، اونهارو من و تو هم بلدیم بنویسیم. مغزت یه کم کار کنه بد نیست هااا :flecha:

    Mostrar  
  • Responder a Sara

    :Wink: :trenzado: :rodillo: :¡uy: :mrgreen: :jajaja: :idea: :mal: :danza: :grito de: :arco: :flecha: :enojado-: :?: :-| :-x :-o :-P :-D :-? :) :( :!: 8-O 8)

    WWW.FARDA.US © 2008-2015, Del proyecto por Farda.us Organizado por Farda.us | Todas las imágenes y los objetos son propiedad de sus respectivos propietarios