Nadie oye nuestras oraciones

Soy un دیندار profundamente pagano. Este es el nuevo tipo de religión puede ser considerada. --Einstein

Soy un دیندار profundamente pagano. Este es el nuevo tipo de religión puede ser considerada. –Einstein

Hace muchos años era un profundamente religioso. Una profunda creencia en la existencia de Dios no derivados de تاثیرپذیری ambiental ese tipo de visión del mundo y la comprensión del mundo a mi alrededor era. Antes incluso había creído que bshnasm de Aristóteles si hay un mundo complicado, creador por lo tanto más complejo debe estar allí. Porque cada diseñador inevitablemente complicado fenómeno de algún tipo es más complejo y el mundo que nos rodea es muy complejo. Me paso horas y a veces días de misterio y fantasía con esta necesidad se. Que el tiempo todavía es una cosa de la selección natural y evolución no sabía, que la naturaleza es capaz de crear criaturas complejas sin tener necesariamente que tener un creador inteligente. Nuestro mundo es una medida injusta, promiscua y el sufrimiento (Qué sigue para los animales y lo que los seres humanos) Hay tal creador No necesariamente la verdadera. Hoy tengo un diferentes creencias pero todavía una pregunta frustrado si alguien oye nuestras oraciones.

زمانهایی en la vida de cada ser humano, hay استیصال de un poder superior y trata con superior en contacto con su. A veces la respuesta a nuestras oraciones y a veces siguen sin respuesta pero hay decepción a la altura de la puerta زمانهایی برویمان se abre. ¿Quién nos abre esta puerta? ¿Esto es lo mismo que Dios? ¿Sentimos que hemos recibido ayuda o alguien ha venido realmente a nosotros?

شخصی را میشناختم که در دانشگاه انسان-شناسی فیزیکی (physical anthropology) درس می داد. از جمله فعالیت های این شخص در دانشگاه یو سی ال ای یکی هم این بود که با گروهی به آفریقا می رفت تا بر روی میمون ها تحقیق کند. هر از آگاهی چیزهایی درباره میمون ها می گفت. اینکه مثلا آیا میمون ها ابزارهای غیر زیستی هم می سازند و یا اینکه آیا سنت هایی در میان میمون ها وجود دارد که تعبیر به نوعی آیین یا مذهب شود. اما این یک مورد برای من جالبتر بود:

در میان شامپانزه ها سنتی وجود دارد که گاه یک ماده شامپانزه نوزاد یک شامپانزه دیگر را از روی حسادت می کشد. یک بار یکی از این ماده ها نوزاد دیگری را دزدید بود؛ گروهی از شامپانزه سراغ ما آمدند و با حرکاتشان تضرع می کردند که ما وساطت کنیم. خوب شما چه کردید؟ هیچ! ما قرار نیست که در زندگی شامپانزه ها دخالت کنیم.

در دانشگاههای بزرگ دانشمندانی وجود دارند که همه ی عمرشان را صرف تحقیق و گسترش دانش در یک حوزه می کنند. برخی از این افراد بخش عمده عمرشان را برای شناختن حیوانات با آنها می گذرانند. برخی حتی به عضویت گله در می آیند و عملا بخشی از زندگی آن جانوران می شوند. ممکن است گهگاه از سر لطف چیزی برای خوردن به آن حیوانات بدهند و یا زخمشان را ببندند، کاری که این جانوران خودشان قادر به انجامش نیستند؛ اما در زندگی طبیعی آنها دخالت نمی کنند. شامپانزه ها پسر خاله های عزیز ما هستند. ما با ابن جانوران اجداد مشترک داریم و بیش از نود و هشت درصد از دی ان ای مان مشترک است با اینحال در زندگی طبیعی آنها دخالت نمی کنیم چون خودمان را فراتر از آنها و خارج از طبیعت آنها می دانیم، ولو اینکه چنین دخالتی برای نجات یک نوزاد شامپانزه از مرگ باشد.

جهانی که ما در آن زندگی می کنیم در حدود سیزده میلیارد و هشتصد میلیون سال عمر دارد. پیش از پیدایش جهان و انفجار بزرگ نه چیزی به نام فضا وجود داشت و نه زمان. اما پس از انفجار بزرگ این جهان تا اندازه ای بزرگ شد که نمی توانیم ابعادش را حدس بزنیم. البته این تمام ماجرا نیست؛ هستند کسانی که ادعا می کنند جهان های دیگری هم مانند جهان ما وجود دارند (Ver aquí) اما همین جهانی که با قطعیت از وجودش آگاهی داریم به اندازه ای بزرگ است که باور کردنش قابل تصور نباشد (ابعاد جهان را Desde aquí Se puede ver). تنها در کهکشان ما در حدود دویست تا سیصد میلیارد ستاره وجود دارد و در جهانی که از وجودش آگاهی داریم دستکم دویست میلیارد کهکشان دیگر مانند کهکشان ما موجود است. تعداد ستارگانی که در کائنات وجود دارند از تعداد دانه های ریز شن در تمام صحراها و اقیانوس های زمین بیشتر است. اغلب این ستاره ها منظومه ای از سیارات بدور خودشان دارند و بسیاری از این سیارات مانند زمین در فاصله قابل زیست از ستاره ای که بدور آن می چرخند، واقع شده اند. حال تصور کنید اگر همان پروسه ای که باعث پیدایش ما شده در دیگر مناطقی که مواد زیستی و قابلیت پیدایش حیات دارد اتفاق افتاده باشد چه تعداد موجود هوشمند و غیر هوشمند دیگر در این جهان موجود است. برای اینکار حتی یک فرمول ریاضی وجود دارد که تعداد تمدن های غیر بشری صرفا در کهکشان ما را دستکم هزار و حداکثر صد میلیون تمدن برآورد می کند. اینکه ما قادر به یافتن این موجودات نیستیم دلیل به نبود آنها نیست کما اینکه گاه امکان بررسی ساده ترین رویدادهای سامانه خورشیدی خودمان را هم نداریم.Yo

عمر زمین و خورشید، ستاره ای که بدور آن می چرخد بیش از پنج میلیارد سال نیست. بسیاری از این ستاره ها و سیارات از منظومه ما قدیمی تر هستند. تمام دانش بشری ما بیش از سه هزار سال عمر ندارد و همه ی آنچه که فناوری می خوانیم صرفا ظرف دو سده ی گذشته ایجاد شده. تصور کنید اگر هزار سال یا صد هزار سال یا یک میلیون سال از تمدن ما بگذرد چه اتفاقاتی ممکن است بیافتد. همین امروز بحث بر سر تغییرات ژنتیکی برای بالا بردن ضریب هوشی یا از میان بردن بیماری های موروثی یا بالا بردن کارایی اعضای بدن بالا گرفته. زمانی که این تغییرات ایجاد شود جلوگیری از آن غیر ممکن خواهد بود و نهایتی هم برای آن متصور نیست. چون ممکن نیست گروههایی که چنین مزایایی ندارند بتوانند با گروههایی که هوش بالاتر یا بدن کارآمدتری دارند بر سر تسلط بر منابع رقابت کنند. به عبارت دیگر یا ما خودمان را منطبق با شرایط تغییر می دهیم یا منقرض خواهیم شد.

آینده ی بشر ممکن است گذشته همسایگان فرازمینی ما بوده باشد. گروههایی که میلیون ها و حتی میلیاردها سال پیش از ما پدید آمده اند و آن اندازه خودشان را تغییر دادند که آن موجودات زیستی سابق نباشند. چنبن موجود با موجوداتی با توانایی های خدای گونه نه خالق کائنات که محصول آن هستند. همانطور که ما به شامپانزه ها علاقه داریم برای چنین موجود یا موجوداتی هم طبیعی است که با توانایی های فراتر تمامی اطلاعات مربوط به ما را ثبت کنند. ممکن است این خدایان گاه زخمهای ما را هم ببندند یا از سر لطف برای ما چیزی بفرستند و در همان حال اجازه دهند که زندگی روال طبیعی خود را طی کند.

 

پانویس ها

  1. بررسی احتمال وجود موجودات و تمدن های فرازمینی موضوع بحث های علمی و غیر علمی زیادی است. آنچه من در اینجا اشاره می کنم صرفا بررسی احتمالات بر پایه دانسته های علمی است و لزوما ربطی به سفر موجودات فضایی به زمین یا موضوعاتی مانند بشقاب پرنده ها ندارد. []
Puedes deja una respuesta, o Trackback desde tu propio sitio

Enlace corto a este post:

Todavía hay perspectivas para este post se puede escribir el primer comentario

Deja un comentario

:Wink: :trenzado: :rodillo: :¡uy: :mrgreen: :jajaja: :idea: :mal: :danza: :grito de: :arco: :flecha: :enojado-: :?: :-| :-x :-o :-P :-D :-? :) :( :!: 8-O 8)

WWW.FARDA.US © 2008-2015, Del proyecto por Farda.us Organizado por Farda.us | Todas las imágenes y los objetos son propiedad de sus respectivos propietarios