阿塞拜疆共和国政府官员对伊朗国旗的令人发指的侮辱

جمهوری آذربایجان

阿塞拜疆共和国

伊朗-挪威喜剧演员阿米尔·阿斯哈尔内贾德说,讽刺的是,在巴库举办欧洲电视大赛的过程,漫画是关于这次锦标赛的,由阿塞拜疆共和国政府官员准备的漫画被问到侮辱,当他回来时 该国警察当局,巴库机场受到威胁后,并带来了 [[[[[[[[[2007'['''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''''.

在由阿塞拜疆共和国音乐主办的比赛过程中,一个挪威-伊朗后裔称为图拉伊培养者 (托吉) 挪威国家代表;但据挪威媒体报道,在侮辱阿塞拜疆特工后,记者安·凯 (挪威记者组织),这个组织甚至在它进入竞争之前,远离挪威代表的封面,它会忽略.

要报告 挪威媒体当局,安·基在与举办欧洲电视大赛的当局接触期间,该国外交部要求调查情况 |.

在为阿斯哈内贾德制作的喜剧电影中,他假装记者的角色是负责国家和街头人民以及挪威团队成员安排的喜剧采访;但显然这个节目随后向阿塞拜疆当局发出,不受欢迎。挪威队回来时,他们阻止退出和迫害的阿斯加尔扎德起来.

阿米尔威胁要生效,伊朗国旗在地面上踢. 你可以避免第一个埃米尔,因为它是高度进攻,但警察部队,他知道,当他伤害了他给的视频. 这是挪威记者出席本届锦标赛的四个从阿塞拜疆政府有一个安全保证.

此外,侮辱一个国家的国徽,最可怕和最丑陋的是,埃塞俄比亚可以发现民族身份,因此,必须处理阿塞拜疆共和国的严肃工作是丑陋的. 伊朗的伊斯兰暴徒组织在其他国家经常用旗帜向部队开火,但这个问题从未公开过官方指控伊朗无法做到.

幽默的视频节目见下面阿斯加内贾德·阿米尔:

YouTube 预览图像

如果您无法访问 YouTube 在此处下载.

在本届锦标赛中,挪威代表图吉的实施:

YouTube 预览图像

链接报道新闻,挪威网站 |:

在巴库的比滕, 威胁太
诺斯克·科米克·范恩斯莱德·阿夫·塞赫斯特·恩斯特
诺斯克·科米克·范恩斯莱德·阿夫·塞赫斯特·恩斯特
诺斯克·科米克尔·特温德斯·克卢·阿夫西格

您可以 留下回应, 或 引用 从您自己的网站

指向此帖子的短链接:

73 回复 阿塞拜疆共和国政府官员对伊朗国旗的令人发指的侮辱

  • 泛- _ _ _ _ ____________________________________________________________________ 说:

    吃楔子 “盖达尔·阿利耶夫 – E. a. f. ”
    为什么相信,如果有一天,政府让 ” 阿斯塔拉海关” 他们结束了阿塞拜疆的叛乱,并吃楔子.
    我们拿到了鸡馅饼,羊肉 . 但一个真正的上帝和那个与汤.
    鸡脚为一个国家,他们ghzast多myznnTosh.
    我来自阿斯塔拉和阿塞拜疆边境,沙拉夫和你的销售.
    当 “女警察局长” 下面的国家:记住伊朗和阿塞拜疆人民, * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * . 应该是一个前所未有的时刻,在这这个.

    对伊朗的问候 . 我希望政府和议会在国家的情况下,根据失去 . 就像阿塞拜疆和巴林的抱怨,我一点点. تا بدونن ملت ایران از هیچ کس نمیترسه.

    من با تن و روحم خر بودن و ….کش بودن این ملت بی شرف آذربایجانی رو حس کردم.

    وقتی میگم آذربایجانی منظورم کشور23 ساله آذربایجان هست. نه آذریهای عزیز ایرانی.

    显示  
    • umit araz 说:

      当你伸展一个摄像头时,阿斯塔拉说贝瑞?阿塞拜疆与伊朗分离 - 大屠杀bzar瓦卡斯是如何得到 . 任何谁敢德黑兰-大不里士波斯语的语气,你会反弹周围的信 . 《 》 .

      显示  
      • 图尔克孔 说:

        . 这些阿泽松不应该期望 . 不是那个亚当 . 你去巴库的头 . 一边的女人和女孩自己亚当紧凑。 . 它也几乎” 穆夫提 . 午餐,对威士忌感到满意 :))))))))) . 我相信更多的女性在公共场合。 .

        显示  
        • 哈桑尼 说:

          [ ] 我在这里分享由法沙建议 [ ] 完全正确的亚当感到呕吐, 我不知道我们与许多土耳其人如何人这么多像 shmaro [ ] [ ] [ ] [ ] [ ] [ ] [ ] [ ] 患者年老, 因为他们容忍我们惊人的,没有什么不是所有的时间伟大和 qhrmanantan (e)M 土耳其人是最好的男流行歌手 , 最好的女流行歌手 树枝小树枝矢量, 最好的古什带来最著名的足球运动员和 ghzlsara 的 • • • • • …. 但你有一个语言,你不知道m I厘米,什么天将清除分配大不里士什马加罗 [ * * 结束与猩红,你会你们

          显示  
          • B. 阿哈里 说:

            亲爱的同胞哈桑尼先生
            绝大多数的丑陋词,不离开伊朗或波斯语或…是. 这些是巴库和伦敦和柏林的建造 - * * * 和阿赫迈特巴拉克奥坦曼转换为搜索这么多的战争情况和波斯尼亚是. 高卢酒. 我们的社会也非常需要改革,例如,改革部落和…..但不幸的是,对等待的工作人员非常理解 . 但他们也有时间法赫姆德就像喝毒杯. 然而,伊朗不想成为波斯尼亚的一个. 戴尔 • • Amet、巴库和伦敦,我们都有样品.

            显示  
          • 图尔克孔 说:

            哈桑尼·巴库先生 . 这是我们在这里以某种方式回应巴库人 . 你为什么吃点东西?在此期间,我身上的污垢,沉迷于达里乌什古戈什和收获 .

            显示  
          • · 说:

            年龄大亨被贝·什·什·什·什·耶什·什·耶什·什莱·什·德韦奇·贝·什·德韦德·贝·什·贝赫·什·德韦德·贝什·德韦德·贝·什·贝什·耶什·耶德·贝赫·贝赫·贝赫·贝什·德韦奇·耶什·贝什·贝·
            * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
            هش گور تبریزده سنین کیمین حرامزاده لری پخ یرینه گویولار که آذربایجانین دیلی اولموسان دلی حسنی

            در تبریز تو رو جای آشغال هم نمیگذارند حالا شدی زبان گویای آذربایجان حسنی دیوانه

            显示  
      • 图尔克孔 说:

        والا ما آخرش نفهمیدیم چرا وقتی تو این سایتها را جع به این پانترکها . تجزیه طلب ها . باکویی ها حرف می زنی بعضی ها تو ایران به خودشون می گیرن . طوری از این کشور آذربایجان دفاع می کنن که تا حالا از ناموس خودشون دفاع نکرده بودن . 不要” 乌托邦是一碗热的巴库。圣诞老人比一只肉汤,阿舒拉 -*他们打破几个巴库的去头时,下一个我想看露丝·布蒙告诉他们,我有我的阿塞拜疆阿塞拜疆人?
        我翻开了几年的工作,我得到了更多的 . 100%的保证,他们失去了最腐败的人,如u · . 关于这个名字的东西,而不是这些的热情 . 70年,俄罗斯人,他们有一个家伙…斯内德 . 现在,他们乞求你来 , 上帝, 我们的国家网站 Toro 反弹 . 你袭击了巴库的美国领事馆政权 . 夜到晚你的通奸巴库jlosh队列拖动身体伯尔尼
        新鲜后,给整体时间,他们给美国人的骄傲 . 弗达什是丈夫,一个是他的工作,在贵族中是帐户 . 在12至24岁的儿童中,80岁的城市你这个人 . 当然,一个人的犹豫!
        连同所有的赫兰敌意。 . 俄罗斯的问题。 . 与亚美尼亚 . 与伊朗 . 与格鲁吉亚 . 我离开了他们 . 我有同样的鼠标鼠标,所以美国也在寻找做
        是的,这是这个国家玫瑰的梦想 :)))

        显示  
        • 穆罕默德 说:

          علاوه بر نژادپرست بودن زن ستیز هم هستی و فرق بین آزادی زنان با فاحشگی رو نمی فهمی. سعی کن کمتر پارس کنی تا خودت رو لو ندی !دیده بودیم از عقده و حسادت ترکیه زمین رو گاز بگیرید ولی آذربایجان رو نه ! 人们认为北阿塞拜疆是世俗的,开放的文化和社会自由肖恩·库恩帐户你贝都因苏赞德 . 你是同样的开放文化,容忍吉拉基面对他们,你不会开玩笑文件夹 . زنهاتون رو هفت تا سوراخ قایم می کردید و حالا هم همه شون از اون ور بوم افتادند و شبیه **ده ها در خیابون می گردند .به راستی که تعادل در شما پارسیان موجود نیست ! 世界上哪里像海湾一样?! 在土耳其,社区的声誉 !!!

          显示  
      • · 说:

        " " " " " " " " " 的 阿拉兹 的孤独. سن مغوللارین توخوموسان حرامی ، دوقوز ، سیکدیر گیید اوز کندیوا اوردا بو پوخلاری یه بقیه سین ده یای اوز باشیوا.
        قوجا کافتار، یاز اشکی. 《 大不里士》 《 》
        埃·杰克·狗索

        显示  
      • · 说:

        回族 aomot 的 " " " 不是 " araz azerbaycan
        到 varoch 的 " " " " " " " " * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
        阿拉·德布里津·阿布里辛·博·姆哈瓦拉辛·西齐亚,其中伊拉纳里尼南·阿帕齐西兹
        达什·多什森·奥塔尼西·阿兹里勒,伊朗西辛·萨塔米西
        地狱加丁奥隆 · * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * 波克拉林 s, 其他十 个旋转 iine 盎司巴希扎.
        多库兹拉尔、哈拉米拉尔、比什夫勒
        阿拉·恩斯利西·伊尔登摧毁污垢阿拉辛西辛洛
        “伊朗 大不里士” 比齐姆·什里米兹德和” 伊朗 ” 西兹赫拉米拉拉奥泰尼米西奥泰尼米兹,奥姆罗克奥勒萨赫哈米辛吉罗赫艾平被迫即使.

        嘿,奥莫特球迷不说话自己阿拉兹阿塞拜疆语
        当我们不辜负我们的" " " " " 不,你没有错
        你所有的神神将摧毁赢得大不里士的声誉
        布尔萨尔坦土壤,奥坦坦阿塞拜疆土耳其是你已经卖了
        回到地狱做自我康复 ….
        猪,
        上帝会从地面带走恩斯拉坦
        我们的城市大不里士,伊朗,我们的家园. 我们不对奥坦曼,即使我们有我们可以干玫瑰花.
        پانتورک کثافت ما به تو و امثال کثیفی چون تو نیازی نداریم برگرد به همان دهات خراب شده خودت تبریز و آذربایجان گنده تر از دهن نجس تو و امثال توست.

        显示  
  • 哈桑 说:

    برو بابا!اگه پول نفت به آذربايجان نديم بدبخت مي شه،نمي خواد آذربايجان را از ايران جدا كني و نشونمون بدي!يك ماه استانهاي آذري نشين را بدون پول نفت اداره كن ببينم چند مرده حلاجي! جدا شدن پيشكشت!没有油钱就没有屁可说!如果你是正确的,从政府调查一个月的中央内吉尔的石油钱!法沙·拉伊特,克尔德哈和你那被撕裂的亚美尼亚人。!同一时间 !我在想卡尼基!没有钱,甚至没有权力保卫亚美尼亚人和利用Krdeha自己!采取切片尼法蒂bchesb辛,骑皮什什!

    显示  
    • B. 阿哈里 说:

      亲爱的同胞们,亲爱的哈桑先生
      伊朗,这是石油 (که بسیاری از ما ایرانیها معتقدیم که ایکاش نفت نمیداشتیم و بدون نفت خیلی جلوتر از اینها می بودیم)، این سرمایه متعلق به همه اقشار ایرانیست. بعلاوه جمهوری قلابی اذربایجان که بزودی به مام وطن اصلی خود بر خواهد گشت حداقل به اندازه خوزستان عزیز ما نفت دارد. باید خیلی مواظب عثمانی پرست های نفوذی در اینترنت بود که صبح تا شب با پول انکارا و باکو و ریاض و لندن واین چند سال اخیر برلین بعنوان فارس به عزیزان محترم اذری اهانت میکنند تا زمینه سیاست های شوم را فراهم کنند. نظیر بوسنی. مواظب باشیم. متاسفانه از دست اخوند بیسواد کاری ساخته نییت.

      显示  
    • 哈桑 说:

      گوساله پول نفت مگه مال فارسهاست که به ترکا بدی یا ندی ؟ اگه یه روز نفت تموم بشه همه تون تو تهرون باس فاحشگی بکنید زبان درازهای بیسواد

      显示  
      • 管理 说:

        بالاخره این تهران شهر فارسها است یا ترکها؟ چون قوزقورتها ادعا می کنند که تهران بزرگترین شهر ترک نشین دنیا است. اگر ترک نشین است پس چرا اینطور از سر عقده برای به فاحشگی افتادن مردمش حرص دارید؟

        显示  
      • · 说:

        حسن خان قوجا کفتار سنین ننه ن سنی حرامزاده نی دوغوپ سالیپ بیزیم جانیمیزا

        显示  
  • tohid 说:

    آقا ما هم تو تبریز پای مرغ می خوریم. جد اندر جد هم می خوردیم. حالا ما بیشرفیم؟؟؟؟؟؟؟
    یه کم حسودی نمی کنید؟؟؟؟؟ جونه مامانتون……..

    显示  
  • B. 阿哈里 说:

    انسان ایرانی واقعی از هر قوم نماینده و نمود مولوی، فردوسی ، نظامی گنجوی، سعدی و حافظ و….است و از استعمال کلمات مستحجن پرهیز میکند. چه فارس (که بنده نمیدونم اصلا چی هست این اصطلاح) وچه ترک (خدارا شکر که مرحوم شهریار، کسروی ، ستار خان و باقر خان و…. نیستند که تفاسیر بالا را ببینند) باید از دیدن این جور اظهار نظر ها شرم کنند. :邪恶:
    یاشاسین اذزبایجان گوزل ایرانیمیز

    显示  
    • 图尔克孔 说:

      آقای انسان ایرانی واقعی از هر قوم ؟؟؟؟ تو اصطلاح فارس رو نمی دونی چیه ؟ ولی ترک رو خوب میدونی ؟ پس گه میخوری به فارسی می نویسی ؟ شما پانترک های تجزیه طلب حروم زاده بهتره که از ایران خارج شین برین پیش همون حیدر جونتون . برای زناتون کار سراغ داره با درآمد توپ . ایران جای شما پانترک های بیشرف نیست

      显示  
      • B. 阿哈里 说:

        شما دقیقا از همان عثمانی پرست های مامور علی یف هستید که با ماموریت اختلاف انداختن بین اقوام محترم و عزیز ایران بزرگ که شامل اذربایجان شمالی هم میشود و بزودی به مام میهن برمیگردد، از مرز بدون ویزا گذشته به اصطلاح سیاست بازی میکنید. بعنوان فارس به ترگ اهانت میکنید و فکر میکنید ما نمیدانیم. زهی خیال باطل!!!عصبانیت علی یف ها وداوود اغلو ها از این جملات ایران دوستانه است که ما اذری ها بزبان ترکی ولی با الفبای فارسی مینویسیم. حالا این هم جمله دیگر برای همقطاراتان

        اذربایجان بیر السون مرکزی تبریز السون. تمام

        显示  
  • 纳赛尔 说:

    آخرین ماموریت جمهوری کثیف آخوندی تجزیه ایران هست که اونم مقدماتش شروع شده…..اگر ادعای ملی گرایی و وطن دوستی دارید هیچ چیز واجب تر از این نیست که این خونخواران را به گور بفرستید.
    هیچ کس بیشتر از ملا ها به ایران و ایرانی ستم نکرد و اونو به خاک سیاه ننشوند.وجود و عملکرد همین کثافت آخوند هاست که کشور هایی مثل بحرین و آذربایجان به خودشون اجازه میدن در باره ایران این رفتار رو نشون بدن.آقایون با غیرت !!! هم نگاهی به داخل مملکت خودمون بیندازن تا ببینن که تن فروشی در ایران به برکت وجود اسلام آخوند ها یک شغل هست و بسیاری از زنان از راه تن فروشی نان زندگیشون رو پیدا میکنن…. فقر بیداد میکنهدر هیچ جای جهان قیمت کلیه اینقدر ارزون نیستچون که فروشنده کلیه زیاد شده ..از روی فقر….
    تمام این بازی های خلیج فارس و آذربایجان و غیره کار خود آخوند هاست برای سرگرم کردن مردمیه روز تلویزیون من و تو راه می اندازن یه روز داستان هولوکاست درست میکنن یه روز هم خلیج فارس خلیج فارس میکنن اما خودشون ثروت و داریی ما رو به غارت میبرن و با بشار اسد و مالکی و حزب الله میخورن….با با به خودمون بیام تا کی بازیچه دست ملا ها باشیم؟

    显示  
    • 管理 说:

      درود دوست عزیز ما اگر می دانستیم چطور به گورشان بفرستیم مترصد فرمایش شما نمی شدیم.

      من با شما هم عقیده ام که ادامه حیات نظام احتمالا وضع ایران را از این هم که هست خرابتر خواهد کرد. علاوه بر فشارها و توطئه های خارجی ما در داخل کشور هم به سمت یک گسست و فروپاشی اجتماعی می رویم. اما با بخش نخست گفته تان که جمهوری اسلامی برای تجزیه ایران ماموریت دارد هم نظر نیستم. در واقع سیاستهای جاهلانه شان ممکن است کار را به آنجا برساند اما در توصیف این قبیل مسایل باید دقت کنیم که احساساتی نشویم. چون با اینطور تحلیلهای شتابزده ممکن است بعدا خودمان هم به اشتباه بیافتیم. جمهوری اسلامی منفعتی برای تجزیه ایران ندارد اما بعید می دانم اگر دست آخر ایران را هم چند ایرانستان کردند و جنگ داخلی راه انداختند عذاب وجدان بگیرند.

      显示  
  • پیمان 说:

    واقعآ متاسفم که این لحن و ادبیات را از زبان ایرانیان می‌شنوم. جمهوری آذربایجان دیگر بخشی از ایران نیست و باید به استقلال آن احترام گذاشت. ضمن این که بی‌ادبی‌های حکومتی آن کشور کوچک را هم نباید به حساب همه‌ی اهالی آن کشور گذاشت همان جور که خیلی بی‌انصافی‌ست اگر همه‌ی ایرانیان را جنایتکار بدانیم تنها به خاطر عملکرد جمهوری اسلامی. من به عنوان یک آذری مقیم تهران دست دوستی به همه‌ی هم‌میهنان خویش دراز می‌کنم و می‌گویم که این دور و زمانه دیگر زمانه‌ای نیست که بشود فقط با نفت فارس‌ها یا زعفران خراسانی‌ها یا سیب‌زمینی اردبیل یا برنج گیلان یا . . . . . زندگی کرد. این‌ها تحلیل‌های کودکانه است. هر گوشه‌ای از خاک ایران عزیز دارای ثروت و منابعی برای کل کشور است. فعلآ بیایید هم‌صدا با هم اهانت به نماد بین‌المللی کشورمان را محکوک کنیم بعد به اندازه کافی فرصت برای دعوا بر سر شیر و خورشید و الله و چپ و راست هست.

    显示  
    • B. 阿哈里 说:

      هموطن عزیز اقای پیمان،
      با نظرات شما کاملا موافقم. بازگشت مناطق ماورای ارس و بقیه به مام وطن اصلی ایران عزیز در درجه نخست مربوط به تصمیم مردم این مناطق بوده که متاسفانه با وضعیت موجود جمهوری اسلامی امکان پذیر نیست.اما خوب ایران با ان تاریخ طولانی پر فراز و نشیب خواهد ماند ولی ج ا با این وضعیت اسفبار اگر بزودی (شاید هم دیر شده باشد) تغییر سیاست ندهد خواهد رفت. وظیفه ملی و عرق و شرف ماست که به فرزندانمان حقایق تاریخ ایران عزیز را اموزش دهیم چرا گه امیدی به این ملا ها نیست و بسیاری از تندرویهایی که در جوانان ما از هر قومی دیده میشود ناشی از عدم تدریس درست تاریخ ایران در مدارس و….است که باعث فرارهویتی جوانانمان به باکو و انکارا و یا لبنان و حزب اللاه میشود.
      اما سخنی با هموطنان نژاد پرست و ملیگرای دواتشه به اصطلاح ترک وفارس وکه از لغات رکیک و اهانت امیز استفاده میکنند:
      اگر زمانی نماینده این اقوام در اکثریت کسانی مثل شما شوند(خداوند ما را حفظ کند از انروز) پس همان بهتر که این ممالک بهر اسمی تجزیه شوند.

      显示  
  • 巴拉姆 说:

    کامنتهای بالارا خوب بخوانید . چی فکر می کنید؟ پارسی رازبان توهین و فحاشی رافرهنگ نژادپرستی و لجن پرستی و اهانت به اقوام و نژادهای دیگر را فقط با پارس کردن و بی شرفی و حسااااااااادت 7sپاس بدارید. خاک تو سر اون شاعری که شما بی بته های فارس افغاتی تبار بی حیا بهش افتخار میکنید . فردوسی هم به این ادبیات خالص و غنی شما وارثان فرهنگ هزاران ساله افتخار می کنه .واقعا چقدر تهوع اوره هموطن شما و یک ایرانی بودن.

    显示  
    • ایرانی آزاد 说:

      خاک بر سر تو که اینقدر نژاد پرستی. گیرم که فردوسی افغانی باشد، مگر افغانی بودن چه اشکالی دارد؟ یک افغانی با شرف به هزار تا بی شرف مثل تو صرفنظر از هر نژادی که داری، می ارزد.

      显示  
      • 管理 说:

        زشت ترین توهینها را این جماعت وطن فروش به افغانیها می کنند و جالب اینکه خودشان دیگران را هم به فاشیسم متهم میکنند.

        显示  
    • · 说:

      یکه پوخ ییرسن بهرام سنی کیم ایرانیلاردان حسابا گتیردی
      بدبخت سنده حتما مغوللارین توخوموسان که گلیپسن ایرانا تفرقه سالاسان

      غلط زیادی می کنی بهرام کی تو رو جزو ایرانیها به حساب آورد
      بدبخت تو حتما از نسل مغولها هستی که آومدی بین ایرانیها تفرقه بندازی
      کورخوندی

      显示  
    • · 说:

      هوی بهرام ایندی سنه گورسدرم بیزیم یامانلار بتردی یا فاسلارین
      سیشدیم سنین حرامزاده هیکلیوه
      سنین دوقوز ننه ن که سن حرامزاده نی دوغوپ سالیپ بیزیم جانیمیزا
      سیکدیر گت ننه ن دوغان کنده بیشرف سنین کیمین دوقوزلار تازالیخدا
      گورد اولوپلار گیریلر آذربایجانین گوتینه بیزیم پوخیمیزی یاییلار کثافت باشلارینا
      ها هر واقت بیزیم پوخو میزی یماخدان دویدوز سیکدیرین گیرین اوز یووازا
      حرامزاده بهرام خفه لن اول

      显示  
    • B. 奥米奥特 说:

      我的意思是,你这个混蛋潘卡尔是一头猪,你从维吾尔和突厥斯坦的沙漠中出来,现在你给我们带来了药剂师沙漠小狗偶像

      显示  
  • پان ایران آستارائی/ یک طالش واقعی 说:

    شما ها اول برین خودتون رو آنالیریز کنین مثل :
    -زرتشتی کیست ؟؟
    -نژاد ترک و زرتشتی یکی نیست.
    -اگه شماها که میگین ترک هستیم و از نژاد زرتشت.تنها یک کلمه از اوستا در زبانتون پیدا کنید.
    -خواهشن اینقدر ندانسته حرف های چرا نزنین.
    -ولی زبان همین به قول شما فارسهاطالشهاکردهاپر از واژه هایی هست که ثابت میکنه زبان پهلوی یا همان زرتشتی مال فارسها و قومیتی هست که لهجه های مانند طالشی-کردی-مازندرانی-دارن
    ولی این زبانی که شما ترکهای آذربایجان حرف میزنید
    تنها زبانتان هست که تغییر کرده
    آیا نژادشما با ترکهای ترکیه -یا ترکن -یا مغولها یکی هست
    اگر خوب ببینید اینها زمانی که تو به زبان پهلوی سخن میگفتی شاید وحشی بودنند و خونخوار.
    تنها راه فهمیدن نژاد اینه که آزمایش خون بدین
    زبان مشخص نمیکنه که چه هستید
    اگر اینجور هست همه شما در مدارس فارسی درس خواندید.
    پس فارس هستین. فارس یعنی زرتشتی . شما کتاب و دین و زبان خودتان را معرفی کنین.
    زرتشیتی . اوستائی . زرتشت به نام فارسها هست.
    زور نزنین و جر ندید خودتون رو که زرتشت آذری هست و فلان.
    离线
    ثابت میکنم که زرتشت آذری نیست

    显示  
    • داریوش سلطانی 说:

      با درود بر انسان و نه خون بر جهان و نه خاک و بر اندیشه و نه دهان ( زبان ) !!
      دیر زمانیست گذار از متابولیسم به انسانیت آغاز گشته. در جواب شما دوست عزیز و ترکها و آذری ها کافیست بگویم انسانم آرزوست………..

      显示  
      • · 说:

        بیز آذریلری تمام پانتورکلردن نفرتیمیز وار. تبریزی بو بیشعور کدریلره بیر یره ییغما.
        بیلار بیزدن دییرلر
        亚沙辛 阿塞拜疆
        یاشاسین ایران
        ما آذریها همگی از پانتورکها نفرت داریم . تبریز را با این دهاتیهای بیشعور یکجا جمع نکنید.
        اینها از ما نیستند
        زنده باد آذربایجان
        زنده باد ایرن

        显示  
    • · 说:

      شما چرا پانتورکها را با آذریها قاطی می کنی ما هیچ نسبتی با این پانتورکهای حرامزاده نداریم
      به خدا اینها مارا هم جان به لب کرده اند
      به اسم تبریز آبرویمان را برده اند در صورتی که من ایمان دارم پانتورکها جمعیتی، دهاتی، بیسواد و فقیر و پایین شهری هستند که لذا برای خالی کردن عقده های فروخورده شان به اراجیف پانتورکها گرویده تا سرخوردیگهایشان را جبران کنند.
      چطور میشود به یک بدبخت ، عقده ای ، بیسواد تمدن ندیده حالی کرد، نمیشه، چون یاد نگرفته اند که بفهمند
      والا ما تبریزیها هم از دستشان خسته ایم اگر میشد شرشان را یکجا کند دریغ نمی کردیم.

      显示  
    • 穆罕默德 说:

      تو که این قدر به مبحث ژنتیک علاقه داری چرا نمیری نتیجه تحقیقات ژنتیکی رو بخونی که ثابت شده فقط بیست و پنج درصد ایرانی ها (یعنی از هر صد نفر ، بیست و پنج نفر) اجداد آریایی دارند و چهل درصد ایرانی ها (یعنی از هر صد نفر چهل نفرشان) نوادگان بومیان سامی نژاد و هزاران ساله این منطقه هستند که پیش از هجوم آریایی های بدوی به ایران در همین منطقه می زیستند . بله ممکنه عده زیادی از آذرباجانی ها اجداد ترک نداشته باشند ولی قطعا آریایی هم نیستند و بنا بر همین تحقیقات که به زبان انگلیسی در اینترنت در دسترس است به مردم قفقاز بخصوص گرجی ها نزدیکی ژنتیکی دارند . مردم مرکز و غرب ایران هم چندان عنصر آریایی ندارند . بیشترین میزان هاپلوگروپ r1a1 در شرق ایران و در خراسان و بلوچستان دیده شده (حدود سی درصد) در حالی که نزدیک هفتاد درصد تاجیکها به آریایی ها بر می گردند و حتی ترک های آسیای میانه تا پنجاه درصد به آریایی ها منتسب هستند !!! توجه کنید : بیست و پنح درصد در ایران و تا پنجاه درصد در ترک های آسیای میانه . علم خیلی وقته رشته شما پان آریایی ها رو پنبه کرده :箭头:

      显示  
  • behzad 说:

    你好

    یک پیشنهاد داشتم . لطفا لینکهای مربوط به آموزش زبان اوگوزی (به اشتباه اوغوزی ) و زبان اویگوری ( به اشتباه اویغوری ) که همان زبان تورکی آذربایجانی است و الفبایش همان الفبای عربی است و توسط اوگوزها و اویغورها تدریس می شود را در سایت بگذارید .اگر دقت کنید فقط لهجه های اووگوزها و اویگورها با تبریز و باکو وارومیه متفاوت است و کاربرد برخی کلمه های عربی و روسی توسط تورکهای تبریزو باکو و کاربرد لغا های منگولی ( به اشتباه مغولی ) توسط اوگوزها و اویگورها . همچنین موسیقی اوگوزی و اویگوری که ریشه موسیقی تورکی آذربایجانی است را در سایت قرار دهید .بدین گونه هم میهنان فارس ، کورد و بلوچ ، دیگر اقوام با ریشه زبان تورکی آشنا شده و به ماهیت تورککان پی خواهند برد.
    youtube.com/watch?v=U7I5YR4cqhg&feature=BFa&list=PLD2E76BC7C2E0DCED

    موسیقی اویغوری
    youtube.com/watch?v=kBD6ttjdUWE&feature=related
    youtube.com/watch?v=fXbAfBCjz58&feature=related

    显示  
  • koorosh 说:

    ایران جاوید میماند .

    显示  
    • · 说:

      تبریزلی هش وقت بو پانتورک لردن دییرده . بو کدیلر بیزیم شهریمیزی گنده چکیپلر. بولار مغوللارین توخوماسیدیلار.
      والله بیلار بیزیده جانا گتیریپلر ، الله بیلاری محو السین یر اوزونن
      بیز وطنیمیزی تورکلره ساتماروخ

      تبریز هیچ وقت از پانتورکها نبوده. این دهاتیها شهرمون رو به گند کشیدند و بیشتر پانتورکها دهاتیها یا پایین شهریهای بیمار و عقده ای هستند نه از ما همیشه علیه ما بودند.
      اینها از نسل مغولها هستند.
      به خدا اینها مارا جان به لب کرده اند. خدا نسل همه شان را از زمین محو کند.
      ما وطنمان را به تورکها نمی فروشیم

      显示  
  • koorosh 说:

    :-| چون ایرانی بودن یک نژاد نیست ،یک فرهنگ است.

    显示  
  • آقایی که میگی تو آذربایجان خودفروشی میکنن!
    خواهر مادر شما فارسای کثیف زیر عرب های دبی هستن
    وقتی از یک عرب در مورد ایرانیا میپرسی میگه(iranian lady is very good)!
    میدونی این یعنی چی؟
    یعنی عراب ها عاشق ناموس شما فارس ها هستن

    显示  
    • 管理 说:

      نه قوزقورت جان اینجا همه منتظرند تا تو برایشان ترجمه کنی. فقط تو که اینقده خوب انگلیسی بلدی و قرار است یاد ما هم بدهی لطفا این بخش را هم که گزارش نهادهای داخلی این کشور درباره روسپی های آذربایجانی و اشاره به اشتغالشان در فاحشه خانه های ایران است، برای رفقایت ترجمه کن:

      阿塞拜疆妇女长期在伊朗和土耳其妓院工作, 和纳希切万, 亚美尼亚的阿塞拜疆飞地, 变成了的过境城镇, 根据阿利耶娃捍卫妇女权利协会 (阿斯德沃).

      راستی شما هنوز تصمیم ندارید خوار و مادر ترکتان را از مملک ما جمع کنید؟

      显示  
    • · 说:

      سن فاشیست سن دوقوز مغول، ایرانان ال چکین گیدین اوز مغولستان اولکزه
      بیرا بیزیم شهریمیز ده ایران وطنیمیز ده
      مغول توخومسی الله سنی لعنت السین

      تو خودت یک فاشیستی مغول خوک، دست از سر ایران بردار و به کشور خودت مغولستان برو
      اینجا شهر ماست و ایران وطن ماست
      ای نسل مغولی خدا تو را لعنت کند

      显示  
      • 穆罕默德 说:

        涂鸦 ! این بیابان نشین ها وقتی میگن ترک خر منظورشون کل مردم آذربایجانه . هر چقدر هم خودت رو از هویتت خالی کنی و به عاریایی ها بچسبونی بی فایده ست . بارها دیدم تو شبکه های اجتماعی یک نفر از تبریز یا اورمیه یا زنجان کامنت گذاشته و بحث هم اصلا ربطی به ترک و فارس نداشته و مخالفان نظرش آمدند و زیرش نوشتند ترک خر !!! همونطور که وقتی میگن رشتی و توهین می کنند به کل گیلک ها توهین می کنند . هنوز خر تر از اینی که اینها رو بفهمی تبریزی بالاشهری !!!

        显示  
  • 法西斯波斯语 说:

    نه پارس جان! قزقورد نه بزقورد
    من وقت اضافی برای جروبحث کردن با (دوگ پارسیان) مثل تورو ندارم
    در ضمن جستوجوی مطلبی با این عنوان (Women Driven to پروستیتوتیون) خیلی سخت نیست
    看到 (persian Women Driven تو پروستیتوتیون!) بهت پیشنهاد میکنم

    显示  
    • 内德 说:

      به آذربايجاني، « ترك» گفتن خطاست
      不知道和不知道的人是知道真理的人。!

      不知道的人,知道他不知道他是知道它的人。

      不知道和不知道的人将永远处于无知之中。

      唤醒知道和不知道知道的人,他可能睡不着。

      知道和知道荣誉之马将抛出荣誉穹顶的人。

      几个世纪以来,两个扩张主义和侵略性的俄罗斯和奥斯曼帝国是伊朗的侵入性邻国。. 剥削和殖民国家英国,拥有印度次大陆和印度洋、马克龙海和波斯湾的主导地位,然后是阿富汗和伊拉克国家,伊朗的强加邻国,在过去的两个世纪里给伊朗带来了许多问题、问题和灾难。. 这三个国家在政治和经济研究方向上都像秃鹫一样,遭到了伊朗的袭击,每个国家都占领了伊朗的部分领土。. 俄罗斯、高加索、哈拉兹姆和法拉鲁德吞并了其领土,并吞并了奥斯曼帝国、迪亚里亚鲁和基尔库克以及苏莱曼尼亚、英格兰、阿富汗、东俾路支斯坦和巴林. 除了陆地入侵,俄罗斯和大英帝国逐渐通过武力和战争获得了许多政治、经济和军事财产。. 因此,伊朗政府和独立不是一个用词不当的名字。. 为了保护自己的利益,英国一直想着阻止俄罗斯和奥斯曼帝国在伊朗南部和东南部地区、波斯湾和印度次大陆的进一步影响。. 俄罗斯和奥斯曼帝国都试图占领阿塞拜疆,并多次以不同的标题入侵该地区,并犯下谋杀和抢劫罪。. 奥斯曼政府尽管有共同的宗教信仰,但对阿塞拜疆人民没有表现出丝毫的怜悯,并对穆斯林人民及其邻国进行了各种压迫。. 尽管有如此痛苦的历史记录,伊朗民族,特别是阿塞拜疆人民有权认为昨天的奥斯曼土耳其人和今天的泛突厥主义者是他们的死敌和不可调和的。. 第一次世界大战结束后,沙皇和奥斯曼俄罗斯的暴虐帝国被消灭,但不幸的是,取而代之的是苏联和泛突厥主义土耳其两个共产主义国家,这两个新政府在对伊朗@su的看法方面,不亚于他们的前任. 随着第二次世界大战的爆发,苏联军队占领了包括阿塞拜疆在内的伊朗北部地区,1945年,政府在阿塞拜疆是100%的傀儡。. 弱小的对手和竞争对手。 (土耳其) 泛突厥主义,为了获得盟友,包括阿塞拜疆在内的土耳其人之间是伊朗。. 苏联解体后,包括阿塞拜疆在内的一些国家 (雅兰) 他摆脱了布尔什维主义的枷锁,获得了独立。. 伊朗人民,特别是我们阿塞拜疆人,高兴地看到,我们的老兄弟姐妹在多年后摆脱了殖民主义的枷锁,与此同时,西方政府作为遗产食客,民族和国家从共产党的魔掌中解放出来,在他们的统治下计划和实施计划。 . 除其他外,阿塞拜疆解体问题 ( 不幸的是,在我们的两个邻国阿塞拜疆和土耳其的支持下,) 标题:. 几乎从那一年开始。 1992 在欧洲,美国和加拿大,称为阿塞拜疆人的团体开始还是说阿塞拜疆人是“土耳其人”?! 或者伊朗民族没有关系,因为它几个世纪以来一直被波斯人统治和压迫,所以现在它希望自由和独立,以审查与种族身份或人民决定自己命运的权利以及选择政府类型或自治权有关的问题和......卓越宣言. 随后,他们发布了许多关于阿塞拜疆以及该地区人民的种族和语言的虚假信息。. 其中一篇文章是由阿塞拜疆人撰写的,标题为:: “对阿塞拜疆土耳其人说不是对伊朗的背叛”,好像这篇文章是在回复一封题为: “离开阿塞拜疆人是对伊朗的背叛” 作者指出上面的标题和句子,显然是对这种写作的惊讶或嘲笑。: “这是纯粹的种族主义言论。!我需要与文章的作者分享以下内容。: 语言、省份和同胞,考虑到数百种原因和证据以及过去的痛苦经历,不认为阿塞拜疆土耳其人说,除了歪曲历史和现实的核心外,还以某种方式向伊朗和伊朗的敌人的磨坊倒水。. 您是否认为,以任何方式和出于任何原因在阿塞拜疆人民和其他拥有共同文化和历史并共同生活了几个世纪的伊朗部落之间制造分歧最终不符合外国人及其利益的方向?以族裔、种族、语言和宗教差异为名在世界各地点燃的火焰难道不应该成为我们的警告和教训吗?! 这是作者在部分写作中所说的。: “如果我们伪造人民或国家的原始身份,就有解体和崩溃的风险。 兄弟真的说戈尔,不仅是我阿塞拜疆人,而且大多数几乎与伊朗民族一起的人都100%同意你的意见. 根据相同的陈述和您的推理,一群人对阿塞拜疆人,错误和错误和su@评论“土耳其人”说. 因为,冒充是主要的,所以这是对伊朗的背叛,外国人或一些人如何知道并故意,故意和无意地归因于阿塞拜疆土耳其种族或名字土耳其人,这些词不是“纯粹的种族主义”! 但是,当一个阿塞拜疆人站出来捍卫自己的姓名,身份和国籍时,他的话就变成了“纯粹的种族主义者” !! 他被授予沙文主义者、法西斯主义者、种族主义者和法尔斯仆人的称号。 !! 作者在本书的其他地方写道。: “也许有些人认为,阿塞拜疆的土耳其人或阿塞拜疆的伊朗人不使用伊朗这个词,在这种情况下,首先,我们忘记了伊朗其他地区的土耳其语使用者,其次,居住在阿塞拜疆不同地区的伊朗库尔德人被视为伊朗土耳其人的一部分。 奇怪的推理和一个奇怪的例子!! 首先,在所有文件和历史书籍中,阿塞拜疆地区的名称与小型媒体,阿塞拜疆Aturpatkan的名称以及最后的阿塞拜疆的名称进行了注册。. 其次,根据几个世纪以来的普遍情况,人们居住在一个地区或以该地区的名字命名,例如呼罗珊尼、克尔马尼、亚兹迪或该地区人的名字,例如 (俾路支) 俾路支斯坦 (做到了。) 库尔德斯坦 (吉尔克。) 吉兰等等,但这样一个名字在任何时候和任何情况下都没有引起生活在伊朗其他地区的被遗忘的群体和种族,难道不清楚为什么如果我们通过将阿塞拜疆人民分配给他们自己的土地来称呼阿塞拜疆人民,这些人会患上健忘症吗?! 第三,你知道伊朗或世界其他地区的哪个省和地区没有其他部落居住在该地区?在阿塞拜疆,库尔德人并不是唯一活着的人。 . 但是吉拉尼、阿苏里、设拉子、亚美尼亚人、德黑拉尼人等也住在那里,在伊朗的所有省份,包括德黑兰,都有大量的阿塞拜疆居民,这并没有给任何人、群体或种族造成任何问题......数百名阿塞拜疆作家,文学家和诗人,如Nezami Ganjavi,Ohadi Maraghei,Khaghani Shervani,Tarzi Afshar Aromi,Qatran和Hammam和Saeb Tabrizi,Abdul Harim Talibov,Zeynol-Abedin Taghiuf,Mirza Abdul Rahim Khalkhali,Mirza Yahya Arumi,Mirza Fathali Akhondzadeh和...有多少人用土耳其语写过他们的作品?在礼萨沙阿统治之前在阿塞拜疆出版的数千本书和出版物中,有多少是土耳其语?是什么因素使阿塞拜疆语一直认为自己是伊朗语和波斯语,是其他伊朗部落之间的民族语言和共同语言,并且知道?亲爱的同胞们,我和你们一样,全心全意地用我的母语是阿塞拜疆人。 (土耳其语) 我爱我所有的种族和当地的习俗和传统,如果我对家乡和母语的感情和依恋不比你大,那么你就不亚于你。. 但是,让我们不要忘记,在你和我离开阿塞拜疆语之前,直到近五个世纪前,阿塞拜疆人民的共同语言是具有波斯根源和历史的阿塞拜疆语,在阿塞拜疆的某些地区仍然有它的迹象。. 我们是伊朗高原地区的一个国家,由不同的种族组成,从米德和帕尔斯政府成立到入侵塔兹、突厥和蒙古部落,至少 1500 我们有多年的文化和文明历史。. 我们的祖先建立了从塞洪河到埃及,从咸山到印度洋、阿曼海和波斯湾的伟大国家,相信良好的思想,良好的言论,良好的行为,并发布了权利法案,统治了数百个不同种族和宗教的国家,部落和部落。. 这样一个拥有如此多人口、历史和文明的国家,突厥人和蒙古人游牧部落的入侵,不完全来自历史舞台并被摧毁了吗?! 所以离开阿塞拜疆是错误的。. 因为它有100%的政治根源,是外人为了制造分裂而设计的,所以......: 离开阿塞拜疆是对伊朗的背叛。. ( مهندس نادر پيمايي

      显示  
    • · 说:

      یکه پوخ ییرسن قوجا کافتار سنین لیاقتین ایران دییر
      سن اله گره اوز نجاستینده اوقدر غلط ویراسان تا ایرانین پوخونان ال چکسن
      آذربایجان و ایران سیز کافتارلارا احتیاجی یوخده
      پانتورکلر گره اوللر.

      غلط زیادی می کنی کفتار پیر معلومه که تو لیاقت ایران رو نداری.
      تو فقط باید آنقدر درخودت غلط بزنی تا ازایرانیها دست برداری
      آذربایجان و ایران به شما کفتارها احتیاجی نداره
      پانتورکها باید بمیرند

      显示  
    • · 说:

      پانتورک پخ یه سیکدیر بیز تورک دییروخ
      بیز آذریوخ و ایران وطنیمیز
      چوخ تورکلرین گوتونه طاماعین وار گید
      اوز یوردووا بیز تورکلردن دییروخ و سیز پانتورکلرین آغزینادا سیچاروخ بولدون حرامزاده بیز سیز پانتورکلری ایستمیروخ بیز سیزین گان دوشمنیوخ

      آذربایجان دشمن خونی پانتورکها است

      显示  
  • · 说:

    الله سيزپانتورکلریمحوالسين، که تبريزين آبريسين بو يالانارينان آپازميسيز
    达什·多什森·奥塔尼西·阿兹里勒,伊朗西辛·萨塔米西
    سيز حرامزاده سيز نيهتبريزينآدينا بيزي بدنام اليرسيز
    地狱加丁奥隆 · * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * 波克拉林 s, 其他十 个旋转 iine 盎司巴希扎.
    多库兹拉尔、哈拉米拉尔、比什夫勒
    阿拉·恩斯利西·伊尔登摧毁污垢阿拉辛西辛洛
    “伊朗 大不里士” 比齐姆·什里米兹德和” 伊朗 ” 西兹赫拉米拉拉奥泰尼米西奥泰尼米兹,奥姆罗克奥勒萨赫哈米辛吉罗赫艾平被迫即使.

    显示  
  • پانترک(آدسیز سیکتیر) 说:

    ادبيات فارسي ،ادبياتي كثيف است.چرا؟
    چون بنيانگذار آن, بنيانگذار اولين ادبيات نژاد پرستي و زن ستيزي است(فردوسي ) .اشعار حافظ كه پر از عيش ونوش وهوس راني است امروزه به عنوان عرفان به مشتي بي خبر قالب مي شود.

    طنز فارسي طنزي كثيف است. چرا؟
    چون همه چيز خود رااز تمسخر ملتها، لهجه ها مي گيرد.
    اقتصاد فارسي اقتصادي كثيف است. چرا؟
    چون بر اساس رشوه، راند خواري، تقلب ، كم فروشي و دروغ به مشتري است.هر خارجي كه جنس ايراني خريده است بار دوم اين اشتباه را نكرده است.
    ورزش فارسي ،ورزشي كثيف است. چرا؟
    چون از داوري تا گزينش تيم هاي ملي تحت حاكمت مافياي ورزش فارسي؟! به پيش ميرود.
    فحاشي تماشا گران نيز معرف حضور همگان است.

    تاريخ فارسي ، تاريخي كثيف است. چرا؟
    چون در تاريخ فارس چيزي بغير از فرهنگ ستيزي، بردگي زنان، پاك كردن آثار سلسله هاي گذشته چيز ديگري نيست . افتخار نوكري به فاتحان(روس، انگليس،افغان،عرب و…) فروان است.

    آيا قومي كه ادبيات آن، طنزآن، اقتصاد آن، ورزش آن، تاريخ آن كثيف است نمي توان آن را كثيف ناميد؟

    معناي چند كلمه:

    فارسهاي بيچاره و بي هويت وقتي هويت وغرور ملي همسايگان خود را ديدند چون نام وتبارشان وحشي ، خون ريزمعني مي داد در پي تدارك واﮊه اي بودند كه وحشيت و جلاد صفتي خود را تجت آن پنهان نمايند بنابراين واﮊه آريا را برگزيدند وخود را نژاد پاك آريايي ناميدند بي خبر از اين كه اين دزدان ناشي وحشي صفت باز هم به كاهدان زده اند و بيسواديشان كار به دستشان داده است چون واﮊه آريا معناي نژادي ندارد.
    اين كلمه (咏叹调) در متون قديمي به معناي (ترساننده ،ضد تمدن ،ويرانگر، وحشي و خونريز) آمده است و هم اكنون در زبان شناسي به يك گروه زباني اطلاق ميشود ونه يك نژاد پاك و يا برتر.

    معناي كلمه پارس: اين كلمه به معني
    ( پرسه زن ، ولگرد، مزاحم ، هار، وحشي و سگ صفت) 来了.

    معني ديگر اين كلمه صداي سگ است و به همين علت مهم است كه
    اين زبان به زبان سگ مشهور است وبه آ ن (فارسي ديلي ايت ديلي )
    نيز مي گويند.

    وحال بياييد محض خنده هم كه شده به معناي نژاد خالص وپاك آريايي يا ايراني نگاهي بيندازيم

    معني نژاد خالص وپاك آريايي يا ايراني
    نژاد خالص وپاك آريايي يا ايراني نژادي است كه اولين با زنان آن اسير سربازان اسكندر مقدوني شدند. دومين بار زنانشان تسليم سربازان عرب شدند. سومين بار زنانشان تسليم سربازان ترك شدند. چهارمين بار زنانشان تسليم سربازان مغول شدند. پنجمين بار زنانشان تسليم سربازان افغانها شدند. ششمين بار زنانشان تسليم سربازان پرتغالي شدند. هفتمين بار زنانشان تسليم سربازان روس شدند. هشتمين بار زنانشان تسليم سربازان انگليسي شدند و حالا هم زنان ودختران اين به اصطلاح نژاد در كشورهاي گوناگون از جمله كشورهاي عربي خود فروشي مي كنند.

    آيا اين قوم كثيف را مي شناسيد؟
    قومي است كه كتابت از عرب، زبان و ادبيات خود را از افغاني، هنر و معماري خود را از ترك، پوشاك و فرهنگ و اساطير خود را ازهندي به عاريت گرفته است .
    ملتي كه يوناني آن را بربر(وحشي)، عرب آن را مجوس، ترك آن را شلخته (پينتي)، ايلامي آن را آريايي (ضد تمدن) و آشوري آن را پارسي (سگ ولگرد) مي نامد.

    显示  
    • B. 奥米奥特 说:

      因为Pancher Altice崇拜者虱子你自己从阿维沃里斯坦和土耳其斯坦的沙漠中迁移过来,以及犹太复国主义犹太英国间谍Arminius Vambri创造的整个虚假和法西斯思想的Pantrky和Turan幻觉,现在你成为人类维吾尔族罂粟虱食者 . 无知的屁股黄油在你的脑袋里在巴库和安卡拉的情报部门和复兴党手帕的骨髓里,然后你来到这里,你编造自己的全景维吾尔沙漠?

      显示  
  • 奥尔罕 说:

    براي من اين سوءال بي جواب مانده كه چرا در ايران تا روي كار آمدن رضا شاه در هيچ سند ؛دست خط، داستان يا شعري به اسامي نظير بيژن، منيژه ، فرامرز ،داريوش يا كوروش بر نمي خوريم؟ يا چرا هيچيك از پدر بزرگ هاي ما نام ايراني(波斯语) 不要?
    相反,在埃斯干达、昌吉斯、帖木儿的反复出现的名字中,根据官方历史,帖木儿显然入侵了伊朗并在地面上流了很多血,他们被带到故事和诗歌中,并戴上了我们的父辈。.
    一个人怎么能在杀害他祖先的凶手中选择他儿子的名字?
    به يقين در اين ميان چيزي از پازل افتاده و يا حلقه اي از ميان زنجير دانستني هاي همه گیمان مفقود شده است.
    现在,在居鲁士和大流士的官方和学校历史中,我们承认居鲁士和大流士,公正和广泛的人权统治者和世界上最伟大帝国的创始人。.
    但我们从来不想知道为什么随着帝国的建立,里海南部的辉煌文明,尤其是马利克,中厄尔布尔士的辉煌文明。 (丝绸。)埃兰、乌拉瑟、甘露和米德卡 2500 阿契美尼德王朝创建的前一年。

    但是居鲁士,在摧毁了巴比伦和美索不达米亚的辉煌文明之后, (伊拉克) 他以模范的仁慈对待犹太人,并在解放后将他们送回耶路撒冷。. 巴比伦的陷落和犹太人的解放,只是犹太人的智慧和财力才能将嗜血和未知的萨达尔从俄罗斯草原上从斯拉夫种族吸引到伊朗。. 在居鲁士统治的第一年,神做了耶利米对先知的吩咐。. 他命令居鲁士颁布法令,并将其发送到他的帝国各地。. 这是真主的法令。 : 我,波斯皇帝居鲁士,宣告耶和华,天上的神,已经把地上所有的王国赐给了我,并命令我在耶路撒冷为他建造一座房子。. 任何想回到那里的人。(加拉的旧约律法书,22,23,36。) 显然,这样的秩序不是来自居鲁士的人性温柔,而是对犹太人智力和物质资产的偿还。. 可以看到历史上其他地方阿契美尼德犹太人在反对犹太人的阿契美尼德国王对康博加和巴尔迪亚的秘密和明显的阴谋和政变的影响,这导致了大流士的到来。 如果这些阿里亚人和波斯人没有进入伊朗的土地,没有成为侵略者和流血事件,而是在生活在伊朗的人民的支持下上台,怎么能做到这一点呢?他承认马其顿和伊斯兰教的小而无标记的军队能够轻松征服这个伟大的帝国,并在短时间内统治伊朗的命运。. 为什么我们的祖先有埃斯干达、帖木儿、成吉思汗和许多阿拉伯名字,但我们没有一个780岁的人叫坎比兹、阿尔德希尔、居鲁士和大流士?

    显示  
  • 奥尔罕 说:

    اینکه افرادی حقوق همه رو زیر پا بگذارندوباپانترک پان عرب خواندن بخوان اونهارو نادیده بگیرندمنطقی نیست چون این ترفند مال اون پدر و پسر بود(رضاخان ومحمدرضا)و در اخرهم دیدیم که خدارو شکرهر دوشون رسوای عالم شدند و اخر عمری دنبال سوراخ موش میگشتند و به زباله دان تاریخ پیوستند.
    عزیزی که نوشته اند نفت مال فارسه مگه نمیدونند که همون نفت در منطقه ای است که مال عربهاست

    显示  
  • 奥尔罕 说:

    تاریخی که اورپاییان برای ما نوشتند هیچ ارزشی ندارد .چرا افرادی نمی خواهند قبول کنندکه هر انسانی حق و حقوقی دارد .استعمار برای اینکه اهداف خود را پیاده کند هرکاری میکند.لازم باشد حکومت تعیین میکند(اشاره ام به قاجارها وپهلوی های ملعون)لازم باشد نژاد ما را تعیین میکند(وقتی تاریخ مصرف نژادو این حرفها تموم شد نژاد جدیدی برای ما تعریف میکند).

    显示  
  • 奥尔罕 说:

    تاریخچه پان تورکیسم:متاسفانه در جامعه و بویژه درمراکز علمی و فرهنگی ما رسم بر این شده که افرادی را که سعی در شناختن و شناساندن زبان و فرهنگ مادری خود دارند، با القاب و صفتهایی مانند: جدایی طلب، نژادپرست و عامل بیگانه مورد هجوم قرار می دهند.در این میان ترکهای ایران به خاطر اینکه بزرگترین «اقلیت» را تشکیل میدهند، بیشتر در معرض اینگونه اتهامات قرار دارند. عنوان «پانترکیست» اصلی ترین تهمتی است که برخی از اقشار تحصیلکرده و روشن فکر ترکها مجبور به تحمل آن هستند.
    متاسفانه اغلب مردم حتی خود ترکها شناخت درستی از این پدیده و فعالیتهای آن ندارد. ناگفته نماند دلسرد کردن قومی که بزرگترین سهم را در حفظ تمامیت ارضی کشور داشته اند واز هیچ گونه جانبازی و رشادت در راه آن دریغ نورزیده اند، ظلم بزرگیست که جفا کارانه در حق این مردم اعمال می شود. بدیهی است که مردمی که در تمامی جنبش های مذهبی و ملی از مشروطه تا دفاع مقدس، حضور فعال داشته اند؛ با درایت و هوشیاری خود، هرگز آلت دست دولت هایی قرار نگرفته و نخواهند گرفت که مطامع خود را در خاک کشور ما جستجو می کنند. در اینجا سعیدارم پدیده پان تورکیسم و تاریخچه و اهداف وسیاست های آن مورد بررسی قرار گیرد تا خواننده محترم با آگاهی بیشتر برخورد مناسب تری با این پدیده و تبعات آن داشته باشند.
    پانکلمه ای است یونانی به معنی کل وهمه. نهضت ها ومکتب های فکری فراوانی در طول تاریخ با عناوینی دارای پیشوندپانوپسوندایسمبوجود آمده اند و هدف آنها اتحاد بیشتر مردمانی بوده که دارای حلقه های مشترکی می باشند. نهضت هایی مانند: پان عربیسم، پان اکاندیناویسم، پان ژرمانیسم، پان اسلاویسم و… .و جالب اینکه تقریبا هیچیک از این نهضتها به هدف غایی خویش نرسیده اند. کارشناسان امور سیاسی نهضت هایپانرا به سه دسته تقسیم میکنند:

    1- پان مللی 2- پان مذهبی 3- پان جغرافیایی که پان مورد بحث ما به دسته سوم تعلق دارد.

    بعد از مطرح شدن نظریه ی یکسانی ریشه زبانهای ترکی، مغولی، تنگوزی، فنلاندی، مجارستانی، و بسیاری از زبانهای آلتاییک و تئوریکی هم ریشه گی نژادی ترکها؛ حرکتی سیاسی در اروپای شرقی پا گرفت و بین روشنفکران رواج یافت که حدف آن اتحاد سیاسی تمام مردم ترک و ایجاد فدراسیونی با وسعتی از مجارستان تا کرانه های اقیانوس آرام بود. نام این نهضت پان تورانیانیسم نهاده شد که از کلمه فارسیتورانیانبه معنیترکهاگرفته شده بود.
    زمانی که در طول جنگ جهانی دوم ژوزف استالین، پان اسلاویسم را بطور جدی مطرح کرد؛ سیاست مداران مجارستانی سعی کردند با تقویت پان تورانیانیسم رابطه محکمی با ممالک ترک برقرار کنند تا مانع گسترش پان اسلاویسم در مجارستان گردد. در سالهای بعد تئوری یکسانی ریشه زبان و نژاد از سوی دانشمندان رد شد و پانتورانیانیسم عملا به فراموشی تاریخ سپرده شد.
    پان ترکیسم به شکل کنونی آن برای اولین بار در کریمه و در حاشیه ی رود ولگا به وجود آمد. 在早期 1883 اسماعیل بیگ کاسپرینسکی (کاسپرالی) یک ترک اهل کریمه روزنامه ای به اسم ترکو مان را منتشر ساخت که ایده ی اتحاد ترکها توسط این روزنامه مطرح شد و در بین اقلیت های ترک گسترش یافت. شعار گاسپرینسکی: “فیکیرده، دیلده، و ایشده بیرلشمک” ( اتحاد در فکر و زبان و عمل) 是. گاسپرینسکی سعی کرد واژه های عربی و فارسی از ترکی عثمانی، زبانی عمومی و ساده برای تمام ترک های دنیا ایجاد کند. اما گویشهای متفاوتی از زبان ترکی در آن زمان رایج بود که ترکی عثمانی تنها یکی از آنها بود. بنابراین ابداع یک زبان عمومی بی نتیجه ماند. بعدها دولت شوروی با تحمیل الفبایسیریلی” (روسی) به مردمان ترک این کشور به تفاوتهای بین زبانهای ترکی دامن زد.
    بعد از سال 1905 ترک های تاتار بسیاری به سرزمین عثمانی مهاجرت کردند. یکی از آنها یوسف آکچورا اوغلو یک تاتار اهل حازان بود که در استانبول یک روزنامه «تورک یوردو» (سرزمین ترک ها) را منتشر کرد که اتحاد سیاسی ترک ها را تبلیغ میکرد. در آن زمان سه مکتب فکری متفاوت در ترکیه کنونی حاکم بود: گرایش مذهبی(اسلامی)، گرایش ملی(عثمانیسم) و ترکیسم که اکچورا اوغلو در کتاب خود تحت عنوان: اوچ طرز سیاست ( سه نوع سیاست) با تبلیغ ترکیسم، اولین پایه های تئوریک بان ترکیسم را بنا نهاد. 在早期 1908 یک آذربایجانی به نام علی حسین زاده با مقاله ای بانام «تورکلشمق، اسلاملاشماق، زامانلاشماق» (ترکیسم، اسلامگرایی و مدرنیزاسیون) پان ترکیسم را گسترش بیشتری داد.
    بین اولین سالهای 1913 向上 1918 که عثمانی درگیر جنگ تلخی با روسیه(جنگهای کریمه) بود، سران امپراطوری عثمانی با زیرکی از پانترکیسم حمایت تبلیغاتی کردند تا روحیه جنگجویی سپاه روس را که سربازان ترک فراوانی داشت تضعیف کنند. انقلاب بلشوییکی سال 1917 در روسیه، پان ترکیسم را در این کشور ریشه کن کرد. هرگونه تلاش ترک ها توسط کمونیست ها سرکوب میشد. حتی مسکو نهایت تلاش خود را برای تفکیک و تضعیف ترک ها بکار برد.
    در همین زمان در عثمانی انجمن های متعصبی برای تبلیغ ترکیسم تاسیس میشد و نویسندگان و روشنفکران بسیاری به آنها گرایش پیدا کردند. انجمن هایی مانند جامعه ترک و اوجاق تورک که نویسندگان بسیاری به حمایت از آنها برخواستند. ضیاگؤگ آلپ یکی از آنان بود. در نظر گؤگ آلپ سرزمین مادری و موطن اصلی تبار ترک تنها ترکیه و ترکستان (شمال ایران) نبود، بلکه او به سرزمین پهناور وبی انتهای «توران» می اندیشید که این نشر وی مورد استقبال فراوان پان تورکیسم قرار گرفت و یا هیلده ادیب ادوار نویسنده رمان «یئنی توران» (توران نوین)در قالب داستان به تحسین وتجلیل از اساطیر و گذشته افسانه آمیز و آینده قوم ترک نمود. نویسندگان پان تورکیست در انتظار ظهور دوباره قهرمانی مثل آتیلا و چنگیز ودر کسوت مردان متمدن امروزی بودند. سمبل این گروه یک گرگ ماده خاکستری رنگ «بز قورد» به عنوان مادر نژاد ترک بود که قبل از مسلمان شدن ترکها مورد ستایش آنها قرار داشت.
    در دهه های 1920 和 1930 کمال آتاتورک با رواج ناسیونالیسم ملی ریشه پان تورکیسم را برای مدتها در ترکیه خشکاند. هر چند رویای اتحاد ترک زبانها همچنان بین طرفداران پان تورکیسم در ترکیه و شوروی باقی ماند. سقوط اتحاد جماهیر شوروی در سال 1991 شرایط را برای احیای مجدد پان تورکیسم محیا نمود. اکنون دیگر ترکیه تنها حکومت مستقل دنیا نبود. ازبکستان، اذربایجان، ترکمنستان،قرقیزستان و قزاقستان 5 کشور ترک بودند که از این سال استقلال یافتند. در همان سال نخستین گرد همایی نمایندگان ملل ترک در شهر حازان در حاشیه رود ولگا برگزار شد. این اقدام نقطه عطفی در تاریخ پان ترکیسم محسوب شد چون اولین حرکت سازمان یافته این نهضت بود. امروزه دهها نهادی به نام tpa همه ساله نشستهای منظمی را در مراکز حکومتهای ترک برگزار می کند پان ترکیسم در مراکز کشورهای چین،بلغارستان،ایران ،روسیه،یونان وکه اقلیت های ترک بسیاری را در خود جای می دهند، همواره پدیده شوم و منفوری بوده یقینا هر حرکتی با هدف اتحاد ترکها به عنوان خطری جدی برای تمامیت ارضی این کشورها تلقی می شود. کشورهای غربی نیز به خاطر وحشت از اتحاد سیاسی ترکها همیشه سعی در مقابل جدی با آن داشته اند.
    آنکارا که به خوبی در طول تاریخ از احساسات مردم ترک دنیا بهره جسته اکنون نیز داعیه رهبری پان ترکیسم را دارد. در عین حال دولت ترکیه که حاضر به خطر انداختن روابط خود با اتحادیه اروپا و آمریکا نیست نقش رهبری خود را در بعد سیاسی کم رنگتر کرده و بیشتر سعی در تقویت محوری خود در بعد فرهنگی نموده است.
    عقاید افراطی پان ترکیستی همواره مردم ترک سراسر جهان را در مضیقه قرار داده وباعث شده هرگز به حقوق حقه خود نرسند.در اکثر کشورهایی که اقلیت ترک دارند ظلمهای فراوانی به مردم ترک تبار شده. در بعضی کشورها دست به تحریف تاریخ زده اند تا وانمود کنند که مردم آن کشور ترک نیستند یا زبانی که با آن صحبت میکنند ترکی نیست. در ایران این معضل در زمان حکومت پهلوی به اوج رسید. تاریخ نویسان وانمود کردند که همه ایرانی ها از نژاد آریایی هستند واقلیت هایی که در ایران زندگی می کنند از سایر مناطق به این نقاط آمده اند و از نژاد پست تر می باشند.در حالی که مطالعات علمی به روشنی ثابت کرده که ترکها سالهای سال پیش از ورود آریایی ها در ایران زندگی میکردند و دارای تمدن درخشانی بوده اند و زبانی که تمامی مردم ایران باستان قبل از ورود آریایی ها استفاده میکرده اند همگی از خانواده زبانهای التصاقی (اورال-آلتاییک) بوده که پدر زبان ترکی امروزی محسوب می شود و زبان کنونی مردم ترک ایران هم لهجه های مختلفی از گویش آذربایجانی است که از زبانهای ترکی محسوب می شود.
    مایوس ساختن و تهدید کردن کسانی که سعی در مطالعه و شناساندن فرهنگ مادر خود دارند با دادن القابی مانند پان ترکیسم بدتر از تمامی ظلمها و ستم هایی است که بر این مردم رفته است.
    در آخر هم یک پیشنهادی دارم اینکه از این به بعد به جای پانتورک از کلمهخان تورکاستفاده کنند.

    显示  
  • 奥尔罕 说:

    تنی چند از دوستان و متاسفانه خود شخص ادمین(که به نظر من بایستی بیطرف باشند)نوشته اند که در باکو مردان زنان خود را به کارهای ناشایست مجبور می کنند این موضوع مدتی بود که ذهن مرا مشغول کرده بود تا اینکه با پرس وجو یکی از دوستان که ماهواره داشتند به من گفت که ظاهرا در مسیر(ماهواره)هاتبرد 10 یا ۱۵ شاید هم بیشتر کانال وجود دارد که در ان کانال هادختران ایرانی(به زبان فارسی)منتظر تلفن هستند متاسفانه خود بنده به خاطر نداشتن ماهواره نمی توانم ان موضوع را به طور قطع تایید کنم اما چندی پیش نیز این موضوع زیاد به گوشم خورده بود که دختران ایرانی را به نام صادرات غیر نفتی به ان ور خلیج می فرستادند.
    در ضمن اقای آدمین شما به عنوان مسئول به پان فارس ها بفرمایید از کلمات رکیک استفاده نکنند که حرمت ارزش های اخلاقی را نگه دارید که اگر یک خانم این نوشته های پان فارس ها را می خواند شرمنده نشود که چنین موجوداتی در قوم اونها(法尔斯。)وجود داره.

    显示  
  • 奥尔罕 说:

    یکی از توجیهاتی که برای محرومیت زبان ترکی از حضور در میدان رسانه ها و سیستم رسمی حکومتی و آموزشی و مشروعیت تداوم ستم و تبعیض فرهنگی – زبانی بیان می شود، مواردی چون قدرت و عظمت و زیبایی زبان فارسی ، ادبیات غنی ، حضور در دیوانسالاری دولتی و نیز گسترش جغرافیایی آن از چین تا قلب اروپا را در بر می گیرد ، فارغ از صحت و سقم تاریخی چنین گزافه گویی هایی ، خواننده ای با حداقل انصاف و منطق ، با مرور تجربه زبان اسپانیولی (وضعیت آن در اسپانیا ، داشتن نزدیک به یک میلیارد متکم اسپانیولی و …) میزان تبعیضی را که در ایران بر صاحبان زبانهای غیرفارسی می رود را درک خواهد کرد.
    چند سال پیش در مسابقه فوتبال فرانسه و اسپانیا و پخش سرود ملی این دو کشور، یک نکته کاملا حاشیه ای داشت که به خواندنش می ارزد. اسپانیا سرزمین اصلی زبان اسپانیولی است. بعد از انگلیسی دومین زبان اروپائی است که بسیار گسترش یافته است. به جزء برزیل، زبان رسمی کشورهای امریکای جنوبی و امریکای مرکزی و مکزیک، اسپانیولی است. دومین زبان مهم در امریکا هم اسپانیولی است. اسپانیا قبل از انگلستان مقتدرترین استعمارگر اروپائی بوده است. میراث ادبی این زبان شاید از انگلیسی هم قدرتمندتر باشد. دن کیشوتِ سروانتس از معروفترین رمانهای جهان است. بعضا آن را اولین رمان مدرن می دانند. نویسندگان قدیم و جدید اسپانیولی زبان که کاملا جهانی شده اند، از شماره خارج است. اما با همه این تفاسیر سرود ملی اسپانیا بدون کلام است، چرا؟
    دلایل زیادی برای آن نوشته اند اما دلیل اصلی شکافهای قومی و زبانی در اسپانیاست. این شکافها مانع از تصمیمی است که همه را راضی نگه دارد. علاوه بر این، احتمال مسئله ساز شدن آن در مناطق مختلف هم زیاد است. این در حالی است که هیچکدام از این زبانها نفوذ اسپانیولی را ندارند. بسیاری از مردم جهان حتی نمی دانند کاتالونی چیست و اگر باشگاه معروف بارسلونا نبود، شاید همینقدر هم شناخته نمی شد.
    بلژیک پایتخت اروپا دو سال فاقد دولت بود. نه دعوای چپ و راست در آن کشور وجود دارد و نه پیشینه کاتولیک، پروتستان. کشوری مدرن و درس خوانده و مرفه و باسواد، مشکلی از جنس عراق مصیبت زده دارد. فرانسوی تبارها و هلندی تبارها سر زبان متفاوت به توافق نمی رسند و حتی تا آستانه فروپاشی کشور هم پیش رفته اند.
    آقای هاشمی رفسنجانی اوایل دهه شصت به عنوان رئیس مجلس به هند مسافرت کرده بود. سخنرانی ایشان در مجلس هند را تلویزیون ایران به طور کامل پخش کرد. ایشان که تحت تاثیر تمدن و میهمان نوازی هندی ها قرار گرفته بود، از سر دلسوزی و البته میل بی پایان روحانیان به نصیحت دیگران، از انگلیسی صحبت کردن نمایندگان اظهار تعجب کرد. پیشینه تمدن هند را یادآور شد و در رفتاری غیر دیپلماتیک و در عین ناباوری نمایندگان مستمع، از آنها انتقاد کرد که چرا هندو صحبت نمی کنید؟. بلافاصله نماینده ای به ایشان جواب نه چندان محترمانه و محکمی داد که خود قادرند تصمیم صحیح بگیرند و ضرورتی به ارشاد دیگران نیست. اما حقیقت این بود که نه آقای هاشمی قصد اهانت داشت و نه نمایندگان منظور او را درست متوجه شده بودند. هندوستان علیرغم میراث هزاران ساله هندو، فقط هندو زبان نیست. زبانهای بنگالی و اردو و چندین زبان دیگر هم در آن کشور وجود دارد. زبان هندو به مراتب بیش از عربی و حتی یونانی سابقه کتابت دارد. رئیس مجلس می پنداشت اینجا هم علی القاعده باید مثل ایران باشد. و اصلا برای او قابل درک نبود که به این راحتی نمی توان همه را به کناری نهاد و سر یک زبان به توافق قطعی رسید. هندی های هنوز هم این مسئله را نتوانسته اند حل کنند و انگلیسی به عنوان زبان رابط نقش اصلی را در آن کشور دارد. آیا خبره ترین سیاستمدار جمهوری اسلامی ایران بعد از سی سال سیاست ورزی، متوجه این سوءتفاهم شده است؟
    ریال:واحد رسمی پول ایران کلمه ای اسپانیولی است اما آنچه که بین مردم کاملا رواج دارد تومان است که ترکی است. وقتی قرار بر تغییر واحد پول شد، از نامهای موهوم هخامنشی و اشکانی شروع و ظاهرا طبق نطر سنجی بانک مرکزی فعلا پارسی کاندید اصلی است. هیچ خبری از تومان نیست که حی و حاضر و از همه مهمتر متداول، آماده جایگزینی رسمی با ریالی است که از اول هم چندان کاربردی نداشت. تردید نمی توان کرد که تومان هم تاوان زبان ترکی را می پردازد وگرنه چه معنی دارد که آن برنتابند؟
    بلژیک و اسپانیا و هند با آن همه پیشرفت، اسیر چنین معضلات به نظر لاینجلی هستند، اما در ایران کلمات هم قربانی می شود، ولی آب از آب تکان نمی خورد. آنها عقب مانده اند؟ یا ما اولترا مدرنیم؟ ترکها با زبان خودشان مشکل دارند؟ یا فارسی از هندو و فرانسوی و اسپانیولی قدرتمند تر است؟

    显示  
  • 奥尔罕 说:

    چندي پيش در بي بي سي فارسي مقاله اي
    خواندني و محققانه از محمود فرجامي روزنامه نگار و طنزنويس در خصوص ويدئوي مشهور به «دوشواري» منتشر کرده است. مقاله نکات جالبي از تاريخچه طنز معاصر و نقش کم نظير ترک ها در گسترش آن دارد، که مطلب را جذاب تر هم مي کند. بعد از وقايع مربوط به کاريکاتور مانا نيستاني و مطلبي که آقاي محمد قائد نوشتند، به نظرم اين يکي از بهترين مقالاتي است که منتقدانه به چگونگي تاثير چنين اتفاقاتي مي پردازد.
    نويسنده معتقد است کساني که در آن فضا و با آن ژست، سخنان پيرمرد را جالب يافته اند، لزوماً به خاطر لهجه ترکي او نبوده، اگر ويدئو مثلا با لهجه غليظ مشهدي هم ضبط مي شد، حتي بيش از اين مي توانست دستمايه سرگرمي عمومي باشد. و البته ادامه مي دهد که در اينصورت مشهدي ها هيچ عکس العملي به آن نشان نمي دادند و حتي گفتار آن نُقل محافل جوانان مشهدي هم مي شد. به نظر من و با شناختي که از لهجه مشهدي دارم، ترديدي در درستي اين فرض نمي توان کرد. اما چرا تُرک ها اينگونه عکس العمل نشان دادند؟ نويسنده معتقد است که اگر مشهدي ها هم مدام در معرض «يه روز يه مشهديه…» بودند، به احتمال زياد عکس العمل متفاوتي داشتند.
    محمود فرجامي به نقش بي نظير ترک ها در طنز ايراني اشاره و استدلال مي کند که با نفوذ گسترده آنها در تمام مناصب سياسي و فرهنگي و علمي کشور، بعيد است حتي يک نفر از جوکهائي با مضمون «يک روز يه ترکه…»، برداشتي مبتني بر بلاهت بکند. دلايلي براي رواج اين جوکها مي آورد و البته اذعان دارد که به راحتي قابل ابطالند و به سختي قابل اثبات. اما نتيجه اصلي در انتهاي مطلب به روشني بيان مي شود. چون اين جوکها براي خنداندن است نه قضاوت «به هر حال بهتر است در مقام گوينده بيشتر محتاط و مودب بود و در مقام شنونده زياد جدي نگرفت».
    اين نتيجه ي قابل قبول و بي طرفانه، به عموم هموطنان يادآور مي شود مراقب حرفهاي حساب نشده و احياناً مضحک و اهانت آميز خود باشند و به ترک ها نيز توصيه مي کند مانند مشهد و اصفهان خويشتن دار باشند و از اين گوش بشنوند و از آن گوش در کنند، چون اين حرفها به شکل عام از جانب يک گوينده خاص و با يک انگيزه تخريب گرايانه گفته نمي شوند و با اين همه وسعت غيرقابل انکار حضور ترکها در نقش هاي مهم اجتماعي و همزيستي راحت و معمول شان در کنار سايرين، واجد هيچ ارزشي نيست.
    ابتدا اجازه بدهيد به خطاي متداولي که به شکل کليشه اي در خصوص ترک هاي ايران رواج دارد و در اين نوشته هم روي آن تاکيد شده، اشاره اي داشته باشم. هر وقت که آذربايجاني ها از تبعيض در ايران سخن مي گويند، نفوذ بالاي سياسي ترک ها در دستگاه سياسي حال حاضر کشور به آنها گوشزد مي شود. ساختار اين نظام، مبتني بر حکومت روحانيت شيعه است. از طرفي قريب به اتفاق مردم آذربايجان شيعه هستند. اين مذهب نيز از طريق آذربايجان به ساير نقاط ايران گسترش يافته و بسياري از مراجع بلند پايه و با نفوذ معاصر مانند آيات عظام شريعتمداري، مرعشي نجفي و خوئي آذربايجاني بوده اند. اگر کثرت جمعيت آذربايجاني ها را لحاظ کنيم، حتي ممکن است حضورشان در دستگاه سياسي متناسب هم نباشد. بايد توجه داشت که نفوذ شيعياني با اصالت عراقي و يا معاود عراقي هم در اين حکومت کم نيست. با همه اينها، دشوار بتوان در اين حکومت حتي يک بخشدار يافت که تاکيد و اصرار آشکار به شخصيت آذربايجاني و ترکي خود داشته باشد. همانطور که نامگذاري بهترين اتوبانهاي تهران به نام علماي عرب معاصر را نمي توان پاسداشت فرهنگ هموطنِ عربي دانست که از توهين و تحقير سازمان يافته «آريائي کاران» در عذاب است.
    در سياست خارجي هم اين قاعده به روشني نمايان است. مقامات با ذره بين دنبال کشف فلان جامعه شيعه در دور افتاده ترين کشور افريقائي هستند، اما در مناقشه دومين کشور مهم شيعي جهان با ارامنه مسيحي ارتدوکس که بيست درصد خاک شيعيان را در اشغال دارد، آشکارا مصلحت را در نزديکي به ارمنستان ديدند. روابط ايران و ارمنستان در ميان همسايه هاي آن کشور، حتي از گرجستان مسيحي نيز بهتر است. البته شخصيت آذربايجاني آذربايجانيها، مسئله اصلي تمام حکومتهاي صد سال گذشته بوده است. به اين استدلال خطا بايد جداگانه و مفصل پرداخت.
    مدير خارجي يکي از شرکتهاي معتبر نوشابه سازي در ايران اهل استانبول ترکيه و نماد يک تُرک طرفدار حزب عدالت و توسعه است. به ايران و تمام کشورهاي اسلامي علاقه دارد. به زبان فارسي عشق مي ورزد. برعکس ساير مديران تُرک که همواره مترجمي از طرف سازمان در اختيار آنهاست، به هزينه شخصي خود معلم فارسي استخدام کرده تا اين زبان را ياد بگيرد. من مدتها فارسي حرف زدن ايشان در جلسات و عکس العمل شنوندگان را زير نظر داشتم. بعضي همکاران مشهدي من که فقط کافي بود کسي از تبريز زنگ بزند و بلافاصله بگويند «يکي بياد ببينه اين ترکه چي ميگه!» با جان و دل به او گوش مي دادند. اشتباهات فراوان او را حدس مي زدند و محترمانه و تا حدودي متمدنانه، ضمن صحبت جمله صحيح را در جواب بکار مي بردند. اگر رواج «يه روز يه ترکه ….» به خودي خود واجد کارکرد تاثير گذار بالائي بود، اين شهروند ترکيه که از پيرمرد «دوشواري» هم دشوارتر فارسي حرف مي زند و کلمات ترکي را هم چاشني صحبتهاي خود مي کند، بايد بيشتر اسباب خنده ديگران بود، که ابداً چنين نيست.
    قبل از انقلاب وقتي امل ساين آهنگ گل سنگم را خواند، با استقبال بسيار گسترده ايرانيان مواجه شد. اگر بانوئي از اردبيل با همان کيفيت و با همان ميزان لهجه اين آهنگ را مي خواند، بايد خود را بلافاصله بازنشسته مي کرد، وگرنه مجبورش مي کردند به زندگي خود خاتمه دهد. رواج «يه روز يه ترکه ….» به سهم خود مي تواند مخرب باشد، اما نبايد اسباب ساده سازي صورت مسئله شود.
    در خصوص ساير شهرهاي ايران نيز به وفور جوکهاي تندي ساخته مي شود. در آنها تاکيد بر خساست اصفهاني ها و تنبلي شيرازيها و شمع دزدي مشهدي ها کم نيست. فرض کنيد در کاريکاتور مانا نيستاني سوسک مربوطه شمعي در دست و در حال فرار مورد بازخواست قرار مي گرفت و مي گفت : «يَرَه مال مُويِه!» به راحتي مي توان پذيرفت که اين فرض به مراتب تندتر از «نمنه» ترکي است. در اينجا اهالي شهر به سوسکي تشبيه شده اند که شمعي را دزديده و دروغ هم مي گويد.
    در چنين شرايطي روزنامه متمدن حتماً تمام دست اندکاران را راساً تنبيه مي کند و احتمالاً مورد اعتراض شديد مقامات هم قرار مي گيرد، اما آيا استان خراسان به هم مي ريخت؟ شهر مشهد به مدت يک هفته دست خوش اعتراضات بسيار گسترده مي شد؟ فضاي شهر به خاطر همين کاريکاتور براي مدتها امنيتي مي بود؟ کساني که مشهد را مي شناسند، با اين مدعا مخالفتي نخواهند کرد که عبارت « يَرَه مال مُويِه!» نه تنها مشهد را بهم نمي ريخت، بلکه مدتها نقل محافل جوانان اين شهر هم مي شد. توهيني به مراتب تندتر با عکس العملي کاملا متفاوت مواجه مي شود، چرا؟ محمد قائد در کتاب «ظلم و جهل و برزخيان زمين» و در فصل «سقوط از متعالي به مبتذل در روياروئي فرهنگها»، مي نويسد :
    «در روانشناسي اجتماعي برخورد فرهنگها و طبقات چند نکته مي توان يافت. اول، هر چه طرف انتقاد کننده قوي تر باشد، ضربه وارده دردناک تر و احساس مظلوميت در طرف ضعيف بيشتر است. چنانچه در روزنامه اي در يک شهر کوچک ايران مطلبي دائر بر وجود تنعم بي حد و حساب در شهر تهران، و حاوي اتهام اسراف و افراط در خوشگذراني به ساکنان آن درج شود، واکنش احتمالي چنين مطلبي در تهران دلسوزي همراه با مطايبه است. در مقابل، درج مطلبي در روزنامه اي چاپ تهران حاوي انتقادي نه حتي به آن اندازه سنگين از مردم يک شهر کوچک ممکن است سبب شود مردم محلي دفتر نشريه در آن شهر را به آتش بکشند و ورود نسخه هاي آن را ممنوع کنند. چون موضوع را کاملا شخصي مي بينند و خود را شخصاً در معرض اهانت مي يابند. زماني که در تهران مطلبي درج شد در باره حمله وحشيانه افرادي در لرستان به کوهنورداني که از شهرهاي ديگر براي سياحت آن نواحي رفته بودند، پاسخ مقامهاي محلي آکنده از خشم و ملامت بود. در موردي ديگر، يک دانشجوي اهل تهران که مقاله اي در انتقاد از خدمات شهر محل تحصيلش، بوشهر، در روزنامه در تهران منتشر کرده بود چنان زير آتشبار حمله هاي شديد اهالي شهر قرار گرفت که ناچار شد در نشريه اي محلي پوزش بخواهد. انتقاد دانشجوي اهل بوشهر از مصائب خويش در شهر تهران بسيار کمتر توجه بر مي انگيزد، تا چه رسد که کار به عذرخواهي از اهالي پايتخت بکشد…..وقتي فرهنگي از سوي فرهنگ بالادست تحقير مي شود، پاسخ آن ممکن است نه مقابله به مثل، بلکه پرخاش باشد. فرهنگ قوي تر به فرهنگ ضعيف تر نزديک مي شود و به معاينه آن مي پردازد، در حالي که فرهنگ ضعيف تر نه تنها قادر به چنين کاري نيست بلکه از فهم گزارش حريف از آن معاينه در مي ماند……واقعيات تاريخي هر چه باشد، به تجربه مي بينيم که نه فصلي از کتاب، بلکه ده کتاب کامل هم اگر در ممسني و بوير احمد در ذم اهالي شيراز يا تهران منتشر شود کسي از آنان خم به ابرو نخواهد آورد. حتي ممکن است چنين مطالبي را مفرح قلمداد کنند. برخورد دو فرهنگ، و يا دو خرده فرهنگ، پيش از هر چيز تابع برخورد دو جرم است: جرم سنگين کمتر از جرم سبک از چنين برخوردي تاثير مي پذيرد.»
    منظور آقاي محمد قائد در اين کتاب بررسي برخورد فرهنگهاست و هيچ ارتباط مستقيمي به اين بحث ندارد، اما مقالاتي که به حساسيت ها و تعصبات قومي مي پردازند و اينکه هر نوشته اي، عکسي، کاريکاتوري، بلافاصله به تريج قباي اين اقوام بر مي خورد را نقد مي کنند، بهتر است رودربايستي را کنار بگذارند و مدلي در برخورد فرهنگها را ملاک ارزيابي قرار دهند که حتي لهجه فرهنگ برتر را هم هنگام صحبت به زبان فرهنگ فرودست زيباتر جلوه مي کند. البته پيداست که اين صراحت به دردسر بزرگتري هم منتهي خواهد شد.
    صبح تا شام در کشورهاي اسلامي بالا و پائين غربي ها را زير و رو مي کنند، حتي حسرت شنيدن اين اهانتها از طرف غربي به دل جوامع اسلامي مانده است. اما گستاخي يک کشيش روان پريش، جهان اسلام را ماهها درگير معرکه هاي خشونت بار خياباني مي کند. در سطح کشوري نيز توهيني به غايت شديدتر در مشهد موجب هيچ عکس العملي نمي شود، ولي کمتر از آن شهري مثل تبريز را به هم مي ريزد. پس چاره اي باقي نمي ماند که وزن و ظرفيت فرهنگي دو شهر در تحليل لحاظ شود.
    اما به راستي! تبريز و مشهد داراي چنين تفاوت فرهنگي شگرفي هستند؟ حتي فرض چنين فاصله فرهنگي هم پذيرفتني نيست. نه تنها قاطبه هموطنان، بلکه کساني که آشکارا تمايلات ضد تُرکي هم دارند، شهر پيشرو و جريان ساز تبريز را يکي از مراکز مهم فرهنگي کشور و بلکه منطقه مي دانند.
    پس موضوع چيست؟ حساسيت به لهجه و کاريکاتور را به وضوح ديده ايم و مي بينيم، قبول تاثير مخرب جوکها ساده سازي مسئله است، فرض اختلاف سطح فرهنگ هم آشکارا باور کردني نيست، پس جواب چيست؟ در واقع نويسنده اين مقاله و مقالات مشابه، منتقدانه و با حسن نيت تمام در پي جواب اين سوال هستند که چه عواملي ترک هاي ايران را اينگونه حساس کرده است؟ اگر به همين روال صدها مقاله و کتاب در خصوص اين مسئله و سوالي که مطرح شد نوشته شود، هرگز پاسخ و تحليلي قابل قبول به دست نخواهد آمد، چون طرح سوال به روشني اشتباه و از اساس خطاست. اگر نگاه را تغيير دهيم و اندکي جايگاه زبان و فرهنگ ترکي را بشناسيم، بايد بپرسيم : «چرا آذربايجان هيچ حساسيتي ندارد؟»
    کسي که فرهنگ آذربايجان و زبان ترکي و موسيقي و فولکلور اين ملت را بشناسد، در شگفت خواهد بود که چرا تبريز طي صد سال گذشته به چنين سرنوشتي تن داده؟ شايد بتوان گفت تبريز تُرک ترين شهر منطقه خاورميانه است. زماني که استانبول پايتخت امپراتوري روم شرقي بود و توسط فاتحان عثماني فتح نشده بود، تبريز شهر تُرکاني بود که به سهم خود مشغول توليد فرهنگ و دانش بودند. اکنون استانبول نوبل ادبيات را در سينه دارد و زبان و ادب ترکي را به سراسر جهان معرفي کرده، اما تبريز در اندر خم حق ابتدائي خواندن و نوشتن زبان مادري دست و پا مي زند. استانبول براي يک سال پايتخت فرهنگي اروپا شد، اما فرهنگ سازان ايران معاصر از صادق هدايت و دهخدا تا جلال آل احمد و احمد شاملو با فرهنگ تُرکي نامهرباني ها کردند. عارف قزويني بدترين اهانتها را به تُرکان کرد. استاندار تبريز در رژيم پهلوي هم لابد در مدرسه ايشان آموزش ديده بود که خرشماري را به جاي سرشماري به کار برد.
    جهت مطرح کردن دقيق يک مسئله اجتماعي که به حال مردم مفيد باشد و موجب گشايشي در احوالات آنها شود بايد تمامي ابعاد خرد و درشت فرهنگي و همچنين واقعيت هاي غير قابل انکار فضاي نابرابر را در نظر گرفت. و گرنه در شهرها و مناطق مختلف آذربايجان هم جوکهاي درون زباني جريان دارد. بعضي از آنها مضامين بسيار تندي هم دارند، اما هرگز موجب اعتراض و حساسيت ويژه نبوده اند. اگر تاثير «يه روز يک مشهديه …» با «يه روز يه ترکه …» مقايسه مي شود، بايد توام با اين فرض باشد که در مشهد نيز مانند سمرقتد و بخارا، ازبکي زبان رسمي و انحصاري است. در چنين شرايطي تحليل گر منصف در پي پاسخ به سوالاتي کاملا متفاوت خواهد بود. او خواهد پرسيد :
    تبريز را چه شده؟ چرا صد سال بي امان را از دست داده؟ چرا حساسيتهاي خود را محدود به چند نوشته و کاريکاتور و ويدئو مي کند؟ چرا به تحقير سازمان يافته زبان و فرهنگ ترکي حساس نيست؟ چه صبري و چه ظرفيت نهاني دارد اين تبريز؟ تبريز دروازه ورود مدرنيته به ايران است. تبريز اولين مدارس مدرن و دو زبانه را در ايران تاسيس کرد. اولين ترجمه ها از تبريز بود. با چنين سابقه اي، چرا بايد تبريز زبان و فرهنگ خود را به کناري بگذارد؟ چرا بايد آموزش مدرن تبريز طي صد سال گذشته انحصاراً به زباني باشد که همچنان شهروندانش به «دوشواري» با آن سخن مي گويند

    显示  
  • 奥尔罕 说:

    آقایان تا حالا فکر کردید که ریشه های تجزیه طلبی در ایران چیست؟به نظرتون اینکه میگن ترکیه و آزربایجان داره عقاید پانترکیستی تولید میکنه و می خواهد ازربایجان رو از ایران جدا کنه میتونه دلیل منطقی باشه.یا اینکه میگن آمریکا و اسرائیل دارن دخالت می کنند درسته.نه آقا این به نظر من درست نیست که اگر اینطوره پس چرا ما نمی تونیم در اون کشور ها این کاررو بکنیم.وقتی ایران میتونه در سوریه دخالت کنه مطمئان باشید که وضعیت سوریه از ایران هم بدتره وظلمی که به مردم سوریه میشه از طرف حکومتشون اونقدر زیاده که ما به راحتی و علنا در اونجا دخالت میکنیم اگه کسی منصف باشه و تاریخ ۱۰۰ سال گذشته رو بخونه به وضوح میبینه که پهلوی ها چقدر ظلم به این تورکها کردند آخرش خدارو شکر دیدید که هردوشون به چه عاقبتی دچار شدند هم پدر هم پسر رسوای عالم شدند هر دوشون اخر عمری دنبال سوراخ موش میگشتند

    显示  
  • 奥尔罕 说:

    در هشتم اسفند در استادیوم سهند تبریز پلاکاردی از طرف آذربایجانیها تحت عنوان «آذربایجان جنوبی ، ایران نیست» به احتزاز در آمد و دوباره اذهان را چه در داخل و چه در خارج به سوی آذربایجان جلب نمود. بنا به ضرورتی که در لزوم بررسی جغرافیای تاریخی آذربایجان و رابطه آن با ایران (ممالک محروسه) احساس می کنم و نیز با هدف مشخص شدن این مساله در بستر تاریخ ، باز نشر قسمتهایی از آن را مفید دانسته است. اما در اینجا فقط قسمتهای کوتاهی از این نوشته که درباره مناسبات جغرافیایی آذربایجان و ایران (ممالک محروسه) نوشته شده ، منتشر می شود. فهرست منابع در لینک زیر قابل رویت می باشد.
    historyaz.blogfa.com/post-39.aspx

    «آنچه از بررسی تاریخ این سرزمین(ممالک محروسه) دانسته می شود این است که از قدیم الایام در این منطقه علی رغم آنچه که طی ۹۰ سال اخیر به خورد ملل غیر فارس داده می شود ، خبری از انسجام جغرافیایی(که راسیسم فارس از آن تحت عنوان کشور ایران یاد می کند) ، وحدت فرهنگی و زبانی ( بر محوریت زبان فارسی) ، نظام سیاسی ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی(حکومت تمرکز گرا) و… نبوده است.
    از لحاظ جغرافیایی از دیرباز این سرزمین به نام سلسله ها و دولتهای حکومتگر که هرکدام چند صباحی بر این سرزمین حکومت کرده اند ، نامیده می شده و پیش از روی کار آمدن/ آوردن رضا خان عنوان جعلی «ایران» هیچ گاه به صورت رسمی بر این سرزمین اطلاق نشده بود. به عنوان مثال در دوران باستان به این سرزمین عناوینی همچون سرزمین ماد ، سرزمین هخامنشیان ، سرزمین پارت و … اطلاق شده است. در دوران بعد از اسلام هم این سرزمین که ابتدا در ترکیب خلافت عربی(خلفای راشدین ، بنی امیه و بنی عباس) و بعد در ترکیب امپراتوری های تورک(غزنویان ، سلاجقه و اتابکان ، خارزمشاهیان ، ترکمانان و… ) و مغول (ایلخانان و حکومت های تورک-مغولِ آل جلایر ، آل چوپان ، تیموریان و…) قرار گرفت ، به هیچ وجه ایران نامیده نشده بلکه کل این اراضی بیشتر با تفکیک مملکتها با عناوینی همچون مملکت خراسان ، مملکت آذربایجان ، فارس ، عراقین(عجم و عرب) یا جبال ، طبرستان ، دیلم ، سیستان و.. و همچنین در موارد نادر تحت عنوان سرزمینهای شرقی خلافت شناخته می شد. حتی در دوران دو حکومت متمرکز ساسانیان در دوران باستان و صفویان در دوران بعد از اسلام همین مساله با اندک تفاوتی وجود داشته است که در مبحث نظام سیاسی به آن اشاره شده است.طوری که در این دو دوره هم این سرزمین به نام ایالات و مملکتها و یا بطور کلی با نام سلسله های حکومتگر(ساسانیان و صفویان) نامیده می شد. همچنین از دوران حکومت صفویان به بعد است که این نامگذاری به شکل دقیق آن یعنی ممالک محروسه صفوی و بعدها ممالک محروسه قاجار و در مواردی نادر به صورت ممالک محروسه ایران در آمد. لفظ پرشین هم که از دوران صفوی به بعد توسط فرنگیان دوباره مطرح شد ، یاد آور استعمال لفظ پارس یا پرشین در مقطع کوتاهی از دوران باستان می باشد. در دوران باستان چون یونانیان و رومیان برای اولین بار به صورت جدی در مشرق زمین با هخامنشیان (پارس ها) مواجه شدند و سلسله جنگهایی تحت عنوان جنگهای مدی(مادی) بین یونانیان و هخامنشیان روی داد. بنابر این به سرزمین هایی که هخامنشیان بر آن حکومت می کردند از طرف یونانیان و رومیها عنوان پارس یا پرشین اطلاق شد. اما این مساله به هیچ وجه امری کلی و همیشگی نبود. بلکه در دوران پارتها (帕提亚) و ساسانیان هم این سرزمین به نام این حکومتها شناخته می شد. اما نقطه کور مساله که بعضی ها از جمله بانیان راسیسم آریایی را در ایران دچار اشتباه کرده و باعث شده که این مساله را وحی منزل و اصل مسلم تاریخی تلقی بکنند ، این است که این مساله احتمالا فقط در دوران هخامنشیان وجود داشته(یعنی در این دوره احتمالایونانیها به این سرزمین پرشین گفتند) و پس از انقطاع تاریخی چند قرنه (حدود ۱۷ قرن) ، دوباره از دوران صفوی به بعد با برقراری روابط تنگاتگ بین صفویان و دول اروپایی ، بتدریج توسط سیاحان و دیپلمات های مغرب زمین که به قلمرو صفویان وارد می شدند و اطلاعات خویش را در مورد سرزمینهای شرقی از آثار جغرافیدانان و مورخان باستان همچون بطمیوس ، استرابون ، هرودت ، پلوتارک و… می گرفتند ، لفظ پرشین را بر سر زبانها انداختند و بدین ترتیب این نام به این صورت در متون تاریخی و جغرافیایی جای گرفت. این مساله در مورد آذربایجان هم رخ داد چنانکه در سیاحتنامه های اروپایی دوران صفویه از آذربایجان به صورت آتروپاتن یا حتی ماد آتروپاتن یاد شده ، که هر دو ، صورت باستانی این واژه می باشد.
    راسیسم فارس از یک سو با توسل به مشتی افسانه و اسطوره از یک سو در داخل ممالک محروسه دم از ایرانیگری زده و ادعا دارد این سرزمین از هبوط آدم تا به حال ایران نام داشته و از طرف دیگر در خارج از کشور در صدد شناساندن این سرزمین با هویت فارس=پارس=پرشین می باشد. این در حالی است که وقتی یک پان ایرانیست در مورد آذربایجان قلم بدست می گیرد از لحاظ جغرافیایی آذربایجان را به سه استان اردبیل و آذربایجان شرقی و غربی محدود می کند. بنابر این قسمتهای شمالی و جنوب شرقی آن را «اران»و «عراق عجم» و مستقل از آذربایجان می پندارد. اما آن طور که از اکثریت منابع جغرافیایی ، تاریخی ، سیاحتنامه ها (فهرست اکثر این منابع در آخر این نوشته آورده شده است) 和 .. 知识 : در سراسر تاریخ ، مملکت آذربایجان با اندک اختلافی به اراضی بین همدان ، دربند ، تفلیس و در قرون اخیر ایروان اطلاق شده است. با این توضیح که در ادوار مختلف تاریخ از وسعت این حوزه کاسته شده و یا بر آن افزوده شده است. طوری که در دوران صفویان –آن طور که از سیاحتنامه های اروپاییان دانسته می شود- مملکت آذربایجان در جنوب شرقی تا ناحیه قم امتداد یافته بود و اراضی ساوه ، آوه ، کرج ، ری ، قزوین ، ابهر ، زنجان و همدان هم جزو خاک آذربایجان به حساب آمده است. اما گاها هم اتفاق افتاده بود که جغرافیدانان قدیم این مناطق را به جز مناطق زنجان و گاها ابهر(که همیشه جزو آذربایجان بوده اند) جزو مملکت عراق عجم به حساب بیاورند. در جانب شمالی هم به ندرت در بعضی منابع به خصوص منابع سه قرن نخست اسلامی از ولایت آران یا اران نام برده می شود که گویا در این دوره وضعیت نیمه مستقلی نسبت به آذربایجان داشته است(البته آن هم نه تمام ولایت که بین رود ارس و دریای خزر واقع شده ، بلکه تنها بعضی از قسمتهای آن چنین وضعیتی را داشته است). این در حالی است که در تمامی ادوار تاریخی از آران به عنوان یکی از ولایات آذربایجان یاد می شود. اما نویسندگان پان ایرانیست این را به تمامی اعصار تاریخ تعمیم داده و مدعی شده اند که ولایت آران هیچ ارتباطی با آذربایجان نداشته و خود ولایت مستقلی بوده است. این است نگاه پان ایرانیستی به جغرافیای آذربایجان و جغرافیای کشور مجهول الهویه ایران که در اصل باید ممالک محروسه قاجار نامیده بشود.روی هم رفته در بیشتر ادوار تاریخی جغرافیای آذربایجان را می توان با تقسیم بندی های جغرافیایی امروزی به این صورت ترسیم کرد : کل اراضی جمهوری آذربایجان(با احتساب قاراباغ اشغالی) به علاوه منطقه دربند که جزء داغستان روسیه قرار گرفته ، منطقه بورچالی که به خاک گرجستان الحاق شده ، ولایات ایروان ، قاپان و زنگه زور ، در ایران استان های اردبیل ، آذربایجان شرقی ، آذربایجان غربی ، قسمت های شمالی استان کردستان(سیسر ، سنه و بعضی شهرهای دیگر از لحاظ تاریخی همیشه جزء آذربایجان بوده اند) ، از انزلی ، ماسوله ، تالش و آستارا که به استان گیلان ملحق شده ، استان زنجان ، نیمه شمالی استان همدان یعنی مناطق : شهر همدان بهار ، کبودر آهنگ ، اسد آباد ، رزن و… . این نقشه جغرافیای تاریخی آذربایجان در اغلب ادوار تاریخ می باشد. اما از دوران صفویه به بعد مناطقی که امروزه جزء استانهای مرکزی می باشد هم جزء مملکت آذربایجان بوده است : نیمه شرقی و جنوبی استان تهران : ساووج بولاق ، شهریار ، ری ، کرج و رباط کریم. استان قم ، مناطق شمالی استان اراک : ساوه ، مامونیه ، زرندیه و…. استان قزوین.
    ....
    از لحاظ نظام سیاسی در ممالک محروسه به استثنای دو دوره ساسانیان و صفویان-که در این دوران نظام حکومت مرکزی حاکم بوده – همیشه نظام سیاسی ملوک الطوایفی حکمفرما بوده و خبری از نظام شاهنشاهی ۲۵۰۰ ساله مورد ادعای راسیست ها نبوده ، بلکه در شاهنامه و دیگر افسانه ها باید دنبال چنین حکومتی بود. در این نوع نظام سیاسی که نگارنده آن را نظام ممالک محروسه می نامد ، هر مملکتی علی رغم داشتن استقلال داخلی خویش ، از جهات مختلف وابسته به حکومت مرکزی بوده است. نمونه بارز این نظام سیاسی دوران حکومت قاجارها بوده که معمولا با عنوان نظام ممالک محروسه شناخته می شده است. این نظام سیاسی در قالب قانون انجمنهای ایالتی و ولایتی در قانون اساسی مشروطیت به رسمیت شناسانده شد ولی هیچ گاه صورت عملی به خود ندید.
    از سوی دیگر تحت تاثیر فرهنگ تورکها حکومت غیر متمرکز در ممالک محروسه برقرار بوده و تلقی اشتراکی بودن حکومت با شرکت دادن اعضای خانواده و یا خاندان حاکمیت در ساختار نظام سیاسی ممالک محروسه نقش بارزی داشته است. یعنی سلطان و پادشاه با همکاری شاهزادگان ، ملکه ، زنان ، خویشاوندان قلمرو خویش را مشترکا اداره می کرده است. به این ترتیب که اعضای خانواده و خاندان سلطان هم در دربار و حکومت مرکزی اعمال نفوذ و فشار کرده و هم اینکه به حکومت ایالات و ممالک منصوب می شده اند. این مساله در ساختار نظام سیاسی اکثر حکومتهای تورک از جمله پارتیان (帕提亚) ، سلجوقیان ، خارزمشاهیان ، تیموریان (که در ترک یا مغول بودن آنها شک و شبهه وجود دارد) ، صفویان ، افشارها ، قاجارها و… به وفور دیده شده است. این نوع حکومت بیشتر شبیه نظام آریستوکراسی(حکومت اشرافی) در یونان باستان می باشد تا حکومت مطلقه ای که در دوره ساسانیان تجربه شده و همچنین در شاهنامه و افسانه های ملت فارس دیده می شود. بنابر این در مورد حکومت مرکزی صفویان مراد مرکزیت یافتن حکومت صفویان با از بین رفتن حکومتهای محلی بوده و به هیچ وجه حکومت مطلقه مد نظر نیست.
    این نمای کلی ساختارهای فرهنگی ، سیاسی ، زبانی و تقسیمات سیاسی سرزمینی است – که به کوتاهی و به صورت فشرده مورد بررسی قرار گرفت – در گذشته تاریخی خود به دلیل عدم یکپارچگی و نداشتن انسجام زبانی ، جغرافیایی ، سیاسی ، فرهنگی نام خاصی نداشته و طبق سنت روزگاران گذشته یا با نام ممالک مانند آذربایجان ، خراسان و با نام سلاله های حکومتگرش مانند سلجوقیان شناخته می شد. تا اینکه از دوران صفویه به بعد با رسمیت یافتن مذهب تشیع در این سرزمین و با جدا شدن آن از پیکره جغرافیای اسلام عنوان رسمی ممالک محروسه صفوی و یا ممالک محروسه قاجار به خود گرفت و در مواردی نادر ممالک محروسه ایران هم خوانده شده است. بنابر این به هیچ وجه نام رسمی و عرفی این سرزمین کثیر المله پرشین (برگرفته از نام خلق فارس) یا ایران (مرتبط با نژاد و زبان غیر تاریخی و غیر علمی آریا) نبوده است.
    در این میان چنانکه مشاهده شد مملکت آذربایجان از دیرباز به صورت سرزمینی مستقل و یا نیمه مستقل با عناوینی همچون آتروپاتکان یا آذربایجان (به صورت دقیق تر از ۳۳۰ قبل از میلاد به بعد) به اراضی بین زنجان ، همدان – دربند – تفلیس و ایروان اطلاق می شده است و زبان تورکی به عنوان زبان بومی این سرزمین و زبان علمی و ادبی آن بوده است. و زبانهای عربی و فارسی هم زبان شریعت و بخشی از زبان ادبیات این سرزمین بوده است. از سده های قبل از میلاد تا چند قرن اخیر اقوام تورک پیوسته از تورکستان به آذربایجان آمده و چنان که امروزه مشاهده می کنیم اکثریت قریب به اتفاق ساکنان آن تورک تبار و تورک زبان می باشند. بنابراین به لحاظ تاریخی آذربایجان جزء لاینفک سرزمین یکپارچه ی ایران (بنا به ادعای راسیسم فارس) نبوده ، به هیچ وجه زبان فارسی نه تنها زبان بومی ، بلکه زبان غالب ادبیات وسایر حوزه ها نیز در آذربایجان نبوده وآذربایجانیان جزئی از ملت افسانه ای ایران نبوده اند. بلکه برعکس آذربایجان خود ملتی جداگانه ، دارای زبانی معین و سرزمینی با مرزهای مشخص بوده است. با این حساب ما آذربایجانیها بر خلاف تخیلات راسیست ها به لحاظ تاریخی وظیفه حفظ تمامیت ارضی سرزمین موسوم به ایران را نداشته و گزینه خوبی برای پاسداری از زبان فارسی و مروج آن نبوده و نیستیم و اگر بتوانیم زبان مادری و ملی خویش – تورکی آذربایجانی – را از گزند راسیست های فارس که در نظر ما دشمنان بشریت و ترقی هستند ، حفظ بکنیم ، هنر کرده ایم».

    显示  
  • 奥尔罕 说:

    همه این مطالب را در اینجا قرار میدهم چون راستشحیفم میاد که نگم. مطمئن باشید هر اتفاقی تو این مملکت بیفته هر بلایی سر این مملکت بیاد شما سلطنت طلب ها آرزوی حکومت بر ایران را به گور خواهید برد.واسه همین این مطالب رو اینجا میذارم که لااقل نادان از این دنیا راهی درک نشوید شماها اگه آدم بودید و به ترکهایی که اینقدر ازشون میترسید ظلم نمیکردید این عاقبتتون نمیشد اون از دوتا شاه فارستون که هردوشون آخر عمری دنبال سوراخ موش میگشتند خدارو شکر دیدید چطوری آبروی نداشتشون تو دنیا ریخت فکر میکنید اگه کمی به حقوق انسانی و اولیه ترکها و عربها وسایر ملیتها وقومیتها احترام میگذاشتند عاقبتشون این میشد مطمئا نه.
    هر از گاهی مطالب جدید رو تو سایتتون میذارم تا لااقل هراز گاهی حقایق رو بخونید.شماها نمیدونم خبر دارید یا نه یا اینکه خودتون رو به اون راه میزنید خیلی چیزها اینجا تغییر کرده دیگه امثال شمارو توآزربایجان و مناطق تورک نشیین آدم حساب نمیکنند(هر جای ایران که اسم شماها میاد همه بالا میارند) شماها هم هر چقدر میخواهید بگید که ترکها از ترکیه و آزربایجان خط میگیرند تا دیروز هم میگفتید که از روسیه خط میگیریم اینها هیچ کدوم صحت نداره که البته خودتون خیلی خوب میدونید که ترکها از هیچ کسی و یا کشوری خط نمی گیرند فقط دنبال حق و حقوق خودشون بودند که شروع حق خوری های ترکها از زمان اون پدر و پسر لعن شده هست(رضا و محمد رضا پالانی).خدا لعنت بکند بر شماها که حق همه ملیتها رو خوردید با اینکه خودتون مزدور بودید به همه ظلم کردید حالا هم هر چقدر دلتون میخاد اینجا بشینید تاریخ بسازید
    راستی تو سایتآزرگشنسبهم مطالبی تقریبا مشابه تو لینککوروش بزرگ و پان ترک هاقرار دادم اونجا هم میتونید بخونید.

    显示  
  • irani 说:

    خیلی جالبه جناب ادمین مردم جمهوری آذربایجان جعلی(雅兰) اکثرا دوست دارن بخشی از ایرن باشن و خواهان پیوست کشورشان(شبه کشور البته) به ایران هستند و هرچی با کمک جعلیات و نمیدونم ثبت آثارو …. میخوان برا مردم هویتسازی کنن فایده نداره و نداشته از این رو با کمک موساد و ایجاد اختناق بر مردم و طرح آذربایجان جنوبی میخوان ذهن مردم رو هر جور شده منحرف کنند.
    اران به ایران خواهد پیوست
    زنده باد آزادی جاوید ایرانزمین

    显示  
  • چاووش 说:

    ترسم از ترکان تیرانداز نیست
    طعنۀ تیــــــــــرآورانم میکشد

    اما شماهایی که سر در آخور دشمنان قسم خوردۀ این سرزمین کهن که ایرانزمینش میخوانیم و میدانیم دارید ، بدانید با تمام پشتیبانی که کشورهایی مثل ترکیه و انگلستان و …. از شما میکنند راه بجایی نمیبرید و دلیلش نیز آشکاراست ، این سرزمین کهن سده هاست که با داشتن هویت و شناسنامه ای بر سینۀ کوه بیستون و فرهنگی که تمام جهان وام دارش هستند به مانند کوهی استوار پابرجاست ، خوب بدانید که عرصه سیمرغ هرگز جولانگه شما نخواهد بود.

    显示  
  • 贝纳姆 说:

    من فقط یک کلمه به این ترکها بگم اگر افتخار شما اتا خوک هستش این را بدانید که زبان پارسی جز چهار زبان کلاسیک جهان و زبان اول دین بهاییتاست

    显示  
  • ایرانلی 说:

    خواهشا با پانتورک های بیشعور بحث نکنید، اینا اگه آدم بودند که هویت آذربایجانی خودشون رو به کثافت های عثمانی نمی فروختند!!!! تو یکی از این سایتهای مثلا هواداری تراکتور تاپیکی زده بودند و داشتند در مورد حکومت عثمانی تاریخ و تعریف و تمجید می نوشتند
    اولوم اولسون ساتقین پانتورکه / یاشاسین ایران / یاشاسین ایرانین آذربایجان خالقی

    显示  
    • 穆罕默德 说:

      تو اگه آدم بودی اون هم از نوع آذربایجانی نسبت به جوکهای یه مشت کویرنشین بی فرهنگ واکنش نشون می دادی و رگ غیرتت می زد بیرون نه مثل سیب زمینی بشینی نگاه کنی و حمال بادیه نشین ها هم بشی و پان فارسیسم رو رواج بدی !

      显示  
  • 匿名 说:

    بی شرف به پرچم آذربایجان احترام بزار.این پرچم شیر وخورشید تو بود که سوخت هرچند که این پرچم هم مال ترکهای صفویه بود.یاشاسین آذربایجان :生气: :生气: :生气: :生气: :生气:

    显示  
  • اردبیل اوغلی 说:

    یاشاسین آذربایجان شمالی وجنوبی یاشاسین توران :舞蹈: :舞蹈: :舞蹈: :舞蹈:

    显示  
  • ممد دماغ 说:

    شرق، غرب، شمال و جنوب روزی هر کدام کشوری آباد و آزادی خواهد شد و از ایران کویر می ماند و سگهای فارس با تن فروشی امرار معاش میکنند.

    显示  
  • احمد هندی شیرازی 说:

    کرد وحشی قاچاقچی مزدور رژیم کثافت الله روح الله خمینی حسادت نکن ای بز کوهی کرد وحشی.

    显示  
  • 该死的第一和最后一个全音 说:

    اى ریدم به اون تمدن هفتصد هزار ساله که تهش شده این

    显示  
  • 沙赫里亚尔 说:

    این پانترکا اینقدر احمقن و تاریخ جعل میکنن که ادم عارش میاد جواب بده.اخه پانترک خر تمام سلسله های ماد و هخامنشی و ساسانی و اشکانی و ال زیار و ال بویه و پهلوی و صفاری و ایلامی و طاهری ایرانی و فارس بودن جز یه سلجوقیان که ترک بودن و کامل به ایران یه پنجاه سال حکومت کردن حالا توی خر میگی دو تا حکومت فارس!!!!!معنی دو تا تو ترکی خری اینه!!!!بعدم برو بخون در زمان سامانیان ایرانیا ترکا رو مسلمون کردن به عنوان برده و غلام اوردن ایران که به غلامان ترک معروفن.شما غلام فارسایین.بعدم مذهبتون چیه عثمانی زاده؟؟حنفی هستین که ابوحنیفه اوردش که ایرانیه.شما که نوکر هستین مذهب و زبونتونم از فارسیه پس بتمرگ الاغ.

    显示  
  • 沙赫里亚尔 说:

    بعد هم اخه احمق پانترک تو رو چه به تاریخ نداشته ات.تو که نمیدونی صفویان اصلا کرد بودن نه ترک پس زر نزن برو تو موزه اردبیل شجره نامش هست که به فیروز زرین کلاه کردی میرسه.شما جز سلجوقیان که اونم ایرانیا همش اداره میکردن تو تاریخ این مملکت سهمی نداشتین اما ایران از اول کل اسیای میانه و اناتولی و اران و گرجستان جز ایران بود.این یعنی سهم فارسا تو حکومت نود و نه درصده.اخه شما ترکا یه دانشمند از خودتون به دنیا معرفی کردین!!!!!شما جز قتل و دزدی کار دیگه ای بلدین؟!!!!ابو علی سیناو خوارزمی و خیام و حافظ و سعدی و بوزجانی و بازم بگم اینا یک دهم دانشمندای جهانی ما اریاییها هستن شما کی رو دارین؟!!معلومه که کسی رو ندارین چون الاغین و تاریخ مردم دیگه رو میدزدین.همه باهاتون بدن.کردا و لرا گرجیا و ارمنیا و روسا و انگلیسیا بس که انتر و خر هستین و تاریخ دزدی میکنین.اصلا کل کلمه ترک چهارصد ساله اومده ن
    تو ایران بعد یابوی پانترک میگه ما قبل از مادها اینجا بودبم.اینو کسروی میگه که محقق خودتونه.

    显示  
  • 回复 B. 奥米奥特

    :眨眼: :扭曲: :辊: :哎呀: :mrgreen: :大声 笑: :想法: :邪恶: :舞蹈: :哭: :弓: :箭头: :生气: :?: :-| :-X :-o :-P :-D :-? :) :( :!: 8-O 8)

    WWW.FARDA.US © 2008-2015, 项目的 Farda.us 主办单位 Farda.us | 所有图像和对象都是其各自所有者的属性