ابوذر یک سلطنت طلب است که بالای اتاق، درست زیر منبر حاجی چمباتمه زده، برای بار ۱۸ ام در یکروز تایپ می کند: «زنده باد رضا شاه دوم! پاینده باد دودمان پرافتخار پهلوی!» و ادامه می دهد: «ملی منقلی های مصدق السلطنه پیزوری!»
مخاطبش کسی نیست جز داوود که تنها چند متر آنطرفتر با او فاصله دارد و یک مصدقی ضد پهلوی است و ابوذر «شاقلی» را به «شعبان تاجبخش» و «پری بلنده» ارجاع می دهد!
اختلاف سیاسی ابوذر و داوود چند سال است که به این شیوه و گهگاه حتی شدیدتر در شبکه های اجتماعی دنبال می شود و هر دو طرف طرفدارانی هم برای خود دست و پا کردند؛ اما خارج از دنیای سیاست روابط ابوذر و داوود گرم و صمیمانه است.
آشنایی این دو به سال های طلبکی در حوزه علمیه قائم آل محمد (ع) برمی گردد و از همان زمان جهاد سایبری می کنند و اگرچه هر دو زن دارند از همان دوران طلبگی و جهاد فی سبیل الله با هم رابطه ی عاشقانه و مقاربت دارند. هر آینه کسی پاپیشان شود، می گویند طلبه ها از دوران حوزه از مراجع برخی اجازه های مخصوص دارند!
یابو روبروی این دو نشسته. خودش می گوید که شیرِ امام خامنه ای است اما برادرها پشت سر «یابوی پیر» صدایش می زنند! یابو سابقا قواد بود و پیش از انقلاب در شهر نو برای روسپی خانه ها خانوم بالا و پایین می کرد؛ بعد از انقلاب مذهبی شد و توبه کرد و به پابوس امام رضا و دو بار هم کربلا مشرف شد و از آن ببعد صرفا برای رفع نیازهای اطلاعاتی نظام «پرستو» و برای رفع نیازهای جنسی روحانیون متعه جور می کند.
موضع سیاسی یابو در دنیای مجازی اصلاح طلبی است و اصلاح طلبی را در پیوند عمیق با حرفه ی خود در دنیای بیرون ارزیابی می کند: «همانطور که رفع نیازهای جنسی برادرها وظیفه شرعی و دینی است؛ اصلاحات هم وظیفه رفع نیازهای شرعی نظام را در ابعاد وسیع تر جامعه اسلامی ایفا می کند.» یابو معتقد است که اگر توفیق سپاهی بودن یا سایبری بودن نصیبش نمی شود حتما در کنار ملا محمد خاتمی برای خدمت به اهداف نظام اسلامی و انتخابات جهاد فی سبیل الله می کرد.
پایین تر از این ها میثم با لنگ های گشاد دراز دراز روی لپ تاپی که لای دو تا پایش قرار داده خم شده و با اکانت منقش به تصویر چگوارا به داوود و چند سلطنت طلب واقعی فحاشی می کند. میثم سابقا دزد منازل مسکونی بود اما از زمانی که استعدادش توسط سپاه کشف شد به یک مارکسیست دو آتشه تبدیل شد. مخالفت میثم با جهان غرب طوری است که اگر اگر مارکس صرفا معتقد بود که ابزار تولید باید در اختیار جامعه باشد، میثم حق مالکیتی بر شلوار و تنبان هم قایل نیست؛ البته حقوقش را با مزایای کامل و اضافه کاری از سپاه دریافت می کند. بجز این چند نفر، تعدادی تجزیه طلب، بنی صدری، و مجاهد هم عضو گروه هستند و هر از گاه حسب ضرورت با تعویض اکانت و تغییر نام به باقی تیم یاری می رسانند.
وسط اتاق یک کوزه گلی قرار داده اند که دست همه ی اعضای تیم به آن می رسد و هرگاه لازم باشد به ائمه یا مراجع یا خود حضرت آقا فحاشی کنند در آن کفاره بریزند.
اگرچه وضع اعضا خوب است و علیرغم «هفت هزار تومانی» خوانده شدن، این روزها رقم های درشتی میگیرند، مقدار این کفاره ها هیچگاه از سکه های پنجاه تومانی و صد تومانی تجاوز نمی کند. با توجه به ضرورت فحاشی به مقدسات در هفته های گذشته، این روزها حجم بزرگی از سکه روی هم تلمبار شده که گهگاه میثم به نگاه ولع آمیزی به آن خیره می شود و یابو به او چشم غره می رود که یعنی اینها اموال حضرت است.
حاجی که مسئول گروه است به همه ی اعضای گروهش افتحار می کند. به نظر حاجی ترکیب یابو- میثم- داوود بسیار اینتلکچوال و آکادمیک است و می تواند در آینده نزدیک ضربه سخت ایدئولوژیک بر پیکره ی ضد انقلاب وارد آورد. فارغ از اینکه نظر حاجی را تا چه حد درست بدانیم، در تمام طول تاریخ ایران، هیچگاه دیده نشده که این تعداد نحله های مخالف و متعارض بتوانند اینطور در صلح و صفا و صمیمیت زیر یک سقف معاشرت و حتی در مواردی مقاربت کنند. از این جهت شاید حتی بتوان گفت که قرارگاه سایبری سپاه صلح آمیزترین نقطه دنیا است!
سلام و سپاس بابت این مقاله زیبا. خیلی لذت بردم و خیلی خندیدم باهاش.
نمایش