دوستان و هموطنان گرامی این سه دهه دیکتاتوری چنان مارا

Comentarios: La víspera de Año Nuevo y las mentiras de los panturcos Autores: nader.

دوستان و هموطنان گرامی این سه دهه دیکتاتوری چنان مارا عصبی کرده است که به قول قدیمیها سواخ دوعا را گم کرده ایم و به جان هم افتاده ایم به جا اتحاد برای ایجاد دمکراسی و عدالت حرفهای صدتا یه قاز می زنیم بیاییم یه خورده فکر کنیم برای ساختن این وطن برای زندگی همگی علیه ظلم .
پرسیس به آذربايجاني، « ترك» گفتن خطاست
کس که نداند و بداند که نداند ، لنگان خرک خویش به مقصد برساند!

آنکس که نداند و بداند که نداند ، لنگان خرک خویش به مقصد برساند

آنکس که نداند و نداند که نداند ، در جهل مرکب ابدالدهر بماند

آنکس که بداند و نداند که بداند، بیدارش نمایید که تا خفته نماند

آنکس که بداند و بداند که بداند، اسب شرف از گنبد گردون بجهاند

از قرن‌ها قبل، دو امپراتوري توسعه طلب و تجاوزگر روسيه و عثماني، همسايگان مزاحم ايران بودند. كشور استثمارگر و استعمارگر انگليس، با تصاحب شبه قاره‌ي هند و تسلط بر اقيانوس هند و درياي مكران و خليج‌فارس و سپس كشورهاي افغانستان و عراق، همسايه‌ي تحميلي ايران شد و طي دو قرن اخير باعث بوجود آمدن مشكلات و مسايل و مصائب زيادي براي ايران گرديد. هر سه كشور در جهت مطالع سياسي و اقتصادي، چونان لاشخوران، به جان ايران افتادند و هر يك قسمتي از خاك ايران را تصرف كردند. روسيه، قفقاز، خوارزم و فرارود را ضميمه‌ي خاك خود كرد و عثماني، دياريكرو موصول و كركوك و سليمانيه را و انگليس، افغانستان و بلوچستان شرقي و بحرين را ضميمه متصرفات خود نمودند. افزودن بر تجاوزات اراضي، امپراتوري روس و انگليس، به تدريج امتيارات سياسي و اقتصادي و نظامي زيادي را با زور و جنگ، به دست آوردند. به طوري كه حكومت و استقلال ايران يك اسم بي‌مسمايي پيش نبود. انگلستان در جهت حفظ منافع خود، هميشه در فكر جلوگيري از نفوذ بيشتر روس و عثماني به مناطق جنوبي و جنوب شرقي ايران و خليج‌فارس و شبه قاره هند بود. روسيه و عثماني، هر دو در صدد تصرف آذربايجان بوده و به عناوين مختلف بارها به آن منطقه لشگركشي كرده و دست به قتل و غارت زده‌اند. دولت عثماني، با وجود اشتراك مذهب، كوچك‌ترين رحمي به مردم آذربايجان نكرد و همه‌گونه ظلم و ستم در حق مردم مسلمان و همسايه خود روا داشت. با وجود چنان سوابق تلخ تاريخي، ملت ايران و به خصوص مردم آذربايجان حق دارند كه تركان عثماني ديروز و پان‌توركيست‌هاي امروز را، دشمنان قسم‌خورده و آشتي ناپذير خود بدانند. بعد از خاتمه جنگ جهاني اول، امپراتوري‌هاي جبار و ستمگر روسيه تزاري و عثماني از بين رفت ولي متاسفانه به جاي آن‌ها، دو دولت كمونيست شوروي و پان‌توركيست تركيه به وجود آمدند كه اين دو دولت جديدالتاسيس هم از لحاظ داشتن نظر سو@ نسبت به ايران، كمتر از اسلاف خود نبودند. با شروع جنگ جهاني دوم، ارتش شوروي مناطق شمالي ايران از جمله آذربايجان را متصرف شد و در سال 1324، حكومت صددرصد دست نشانده خود در آذربايجان را به روي كار آورد. حريف و رقيب ضعيف (تركيه) هم با تبليغ عقايد پان‌توركيزم، در پي به دست آوردن متحداني، ميان ترك زبان و از جمله آذربايجان ايران بود. بعد از فروپاشي اتحاد جماهير شوروي، تعدادي از كشورها از جمله جمهوري آذربايجان (اران سابق) از زنجير اسارت بلشويسم آزاد شد و استقلال خودر ا به دست آوردند. ملت ايران مخصوصا ما آذربايجاني‌ها از اين كه مي‌ديديم خواهران و برادران ديرينه ما بعد از ساليان دراز، از زير يوغ استعمار رها شده‌اند، خوشحال بوديم و در اين ميان، دول غرب به عنوان ميراث خواران، ملت‌ها و كشورهاي آزاد شده از چنگال كمونيست را تحت تسلط خود گرفتند و دست به طرح و اجراي نقشه‌هايي در منطقه زدند . از جمله، موضوع تجزيه‌ي آذربايجان را ( متاسفانه با حمايت دو همسايه كشورمان يعني جمهوري آذربايجان و تركيه) عنوان كردند. تقريبا از سال 1992 به بعد در اروپا و آمريكا و كانادا دسته‌هايي به نام آذربايجاني به راه افتادند و يا عنوان كردن اين كه آذربايجاني « ترك نژاد» است؟! و يا ملت ايران نسبتي ندارد و چون قرن‌ها تحت تسلط و ستم فارس‌ها قرار گرفته، پس حالا مي‌خواهد آزاد و مستقل باشد، با تشكيل كنفرانس‌ها و سمينارها تحت عناوين بررسي مسايل مربوط به هويت قومي و يا حق خلق‌ها در تعيين سرنوشت خود و اختيار انتخاب نوع حكومت و يا خودمختاري و … را مطرح كردند. متعاقب آن، در مورد آذربايجان و نژاد و زبان مردم آن خطه، مطالب نادرست زيادي منتشر كردند. يكي از اين دست مقالات، به قلم يك نفر آذربايجاني است تحت عنوان: « به آذربايجاني ترك گفتن، خيانت به ايران نيست» گويا اين مقاله در جواب نوشته‌اي است تحت عنوان: « ترك گفتن به آذربايجاني‌ها، خيانت است به ايران» نويسنده با اشاره به عنوان و جمله فوق، ظاهرا با تعجب و يا تمسخر چنين نوشته: « اين از آن حرف‌هاي نژادپرستانه خالص است!» لازم مي‌دانم مطالب زير را با نويسنده مقاله در ميان بگذارم: اي هم زبان و هم ولايتي و هم وطن گرامي، با توجه به صدها دليل و مدرك و تجارب تلخ گذشته، فكر نمي‌فرماييد كه به آذربايجاني ترك گفتن، افزون بر تحريف تاريخ و قلب واقعيت، به نحوي آب در آسياب دشمنان ايران و ايراني ريختن است. آيا تصور مي‌كنيد كه ايجاد تفرقه ميان مردم آذربايجان با ساير اقوام ايراني كه داراي فرهنگ و تاريخ مشترك بوده و قرن‌هاست با يكديگر زندگي كرده‌اند، به هر صورت و دليلي كه باشد، نهايتا در جهت خواست و نظر بيگانگان و به نفع آن‌ها نيست؟ آيا آتش‌هايي كه در گوشه و كنار جهان تحت عناوين اختلاف قومي و نژادي و زباني و مذهبي برافروخته شده و يا برافروخته مي‌شود، نبايد براي ما هشداردهنده و آموزنده و درس عبرتي باشد؟! نويسنده در قسمتي از نوشته خود چنين بيان فرموده: « اگر هويت اصلي مردم و يا ملتي را جعل كنيم، خطر تجزيه و فروپاشي بوجود خواهد آمد.» برادر واقعا گل گفتي، نه تنها من آذربايجاني بلكه اكثريت قريب به اتفاق ملت ايران با اين نظر شما صددرصد موافقيم. بنا به همين گفته و استدلال شما، گروهي به آذربايجاني، به نادرست و به غلط و سو@نظر « ترك» مي‌گويند. چون، جعل هويت اصلي است، پس خيانت به ايران است، چطور بيگانگان و يا عده‌اي دانسته و عمدا و عده‌اي ندانسته و سهوا به آذربايجاني نسبت نژاد ترك و يا اسم ترك را مي‌دهند، آن حرف‌ها « نژادپرستانه خالص» نيست! ولي وقتي يك آذربايجاني به دفاع از اسم و هويت و مليت خود برمي‌خيزد، سخن او « نژادپرستانه خالص» مي‌شود !! به او القاب شوونيست و فاشيست و نژادپرست و نوكر فارس داده مي‌شود !! نويسنده، در جاي ديگر چنين مرقوم فرموده: « شايد برخي را عقيده بر اين باشد كه به جاي تركان ايران از لفظ آذربايجاني‌هاي ايران و يا آذري‌هاي ايران استفاده بكنيم بهتر باشد، در اين صورت اولا ترك زبانان ساير نقاط ايران را از ياد مي‌بريم، ثانيا كردهاي ايراني ساكن آذربايجان را كه در نقاط گوناگون آذربايجان زندگي مي‌كنند جزو تركان ايران حساب كرده‌ايم.» استدلال عجيب و قياس و مثال غريبي است!! اولا در تمام اسناد و كتاب‌هاي تاريخي نام منطقه آذربايجان با نام‌هاي ماد كوچك، آتورپاتكان، آذربايگان و بالاخره آذربايجان ثبت شده. ثانيا طبق آن چه قرن‌ها معمول بوده مردم ساكن يك منطقه را يا با اسم آن منطقه ناميده‌اند، مانند خراساني، كرماني، يزدي و يا اسم قوم به آن منطقه داده شده مثل (بلوچ) بلوچستان، (كرد) كردستان، (گيلك) گيلان و غيره ولي در هيچ زماني و تحت هيچ شرايطي چنين نام‌گذاري باعث فراموش شدن گروه‌ها و اقوامي كه در نقاط ديگر ايران زندگي مي‌كرده‌اند نشده است، معلوم نيست به چه سبب اگر مردم آذربايجان را با انتساب به سرزمين خودشان آذربايجاني بناميم، اين مردم به مرض فراموشي گرفتار مي‌شوند؟! ثالثا كدام استان و منطقه را در ايران و يا در ساير نقاط جهان سراغ داريد كه اقوام ديگر در آن منطقه زندگي نكنند؟ در آذربايجان تنها كردها نيستند كه زندگي مي‌كنند . بلكه گيلاني، آسوري، شيرازي،‌ارمني، تهراني و غيره هم در آن جا ساكن مي‌باشند و هم‌چنين در همه استان‌هاي ايران از جمله در تهران عده كثيري آذربايجاني ساكن‌اند و اين امر هم تاكنون هيچ مشكلي براي هيچ‌كس و يا گروه و يا قومي ايجاد نكرده است … از صدها نويسنده و اديب و شاعر آذربايجاني مثل نظامي گنجوي، اوحدي مراغه‌اي، خاقاني شرواني، طرزي افشار ارومي، قطران و همام و صائب تبريزي، عبدالحريم طالبوف، زين‌العابدين تقي‌اوف، ميرزا عبدالرحيم خلخالي، ميرزا يحيا ارومي، ميرزا فتحعلي آخوندزاده و … چند نفر را سرغ داريد كه آثارشان را به زبان تركي نوشته باشند؟ از هزاران كتاب و نشريه كه قبل از حكومت رضاشاه در آذربايجان منتشر شده، چند عدد به زبان تركي است؟ چه عاملي باعث شده كه آذربايجاني هميشه خود را ايراني و زبان فارسي را زبان ملي و زبان مشترك بين خود با ساير اقوام ايراني دانسته و مي‌داند؟ هم ولايتي گرامي، من هم مثل شما آذربايجانيم كه با تمام وجودم به زبان مادريم (تركي) و به تمام سنن و عادات و آداب قومي و محلي‌ام عشق مي ورزم، و اگر علاقه و وابستگي من به زادگاهم و زبان مادريم، بيشتر از شما نباشد به تحقيق كمتر از شما نيست. ولي فراموش نكنيم قبل از اين كه من و شما ترك زبان بشويم، آذري زبان بوديم و تقريبا تا پنج قرن قبل، زبان رايج مردم آذربايجان زبان آذري بود كه ريشه فارسي و سابقه تاريخي دارد و هنوز هم در بعضي نقاط آذربايجان نشانه‌هاي آن وجود دارد. ما ملتي بوديم كه در محدوده فلات ايران متشكل از اقوام مختلف كه از زمان تشكيل دولت‌هاي ماد و پارس تا حمله تازيان و اقوام ترك و مغول، حداقل 1500 سال داراي سابقه فرهنگ و تمدن بوديم. نياكان ما با برپايي دولت بزرگي از رود سيحون تا مصر و از جبال ارال تا اقيانوس هند و درياي عمان وخليج‌فارس با اعتقاد به انديشه نيك، گفتار نيك، رفتار نيك و صدور منشور حقوق بشر بر صدها ملت و قوم و قبيله از نژادها و اديان مختلف حكومت كرده‌اند. آيا چنان ملتي با آن همه كثرت نفوس و تاريخ و تمدن، با هجوم اقوام چادرنشين بيابانگرد ترك و مغول، تماما از صحنه‌ي تاريخ نيست و نابود شدند؟! پس به آذربايجاني ترك گفتن خطاست. چون صددرصد ريشه سياسي داشته و دارد و به وسيله بيگانگان براي ايجاد تفرقه طرح‌ريزي شده، بنابراين: به آذربايجاني ترك گفتن خيانت به ايران است

دیدگاههای دیگر nader

Funcionarios del gobierno de la República de Azerbaiyán para el odioso insultan la bandera de Irán
به آذربايجاني، « ترك» گفتن خطاست
کس که نداند و بداند که نداند ، لنگان خرک خویش به مقصد برساند!

آنکس که نداند و بداند که نداند ، لنگان خرک خویش به مقصد برساند

آنکس که نداند و نداند که نداند ، در جهل مرکب ابدالدهر بماند

آنکس که بداند و نداند که بداند، بیدارش نمایید که تا خفته نماند

آنکس که بداند و بداند که بداند، اسب شرف از گنبد گردون بجهاند

از قرن‌ها قبل، دو امپراتوري توسعه طلب و تجاوزگر روسيه و عثماني، همسايگان مزاحم ايران بودند. كشور استثمارگر و استعمارگر انگليس، با تصاحب شبه قاره‌ي هند و تسلط بر اقيانوس هند و درياي مكران و خليج‌فارس و سپس كشورهاي افغانستان و عراق، همسايه‌ي تحميلي ايران شد و طي دو قرن اخير باعث بوجود آمدن مشكلات و مسايل و مصائب زيادي براي ايران گرديد. هر سه كشور در جهت مطالع سياسي و اقتصادي، چونان لاشخوران، به جان ايران افتادند و هر يك قسمتي از خاك ايران را تصرف كردند. روسيه، قفقاز، خوارزم و فرارود را ضميمه‌ي خاك خود كرد و عثماني، دياريكرو موصول و كركوك و سليمانيه را و انگليس، افغانستان و بلوچستان شرقي و بحرين را ضميمه متصرفات خود نمودند. افزودن بر تجاوزات اراضي، امپراتوري روس و انگليس، به تدريج امتيارات سياسي و اقتصادي و نظامي زيادي را با زور و جنگ، به دست آوردند. به طوري كه حكومت و استقلال ايران يك اسم بي‌مسمايي پيش نبود. انگلستان در جهت حفظ منافع خود، هميشه در فكر جلوگيري از نفوذ بيشتر روس و عثماني به مناطق جنوبي و جنوب شرقي ايران و خليج‌فارس و شبه قاره هند بود. روسيه و عثماني، هر دو در صدد تصرف آذربايجان بوده و به عناوين مختلف بارها به آن منطقه لشگركشي كرده و دست به قتل و غارت زده‌اند. دولت عثماني، با وجود اشتراك مذهب، كوچك‌ترين رحمي به مردم آذربايجان نكرد و همه‌گونه ظلم و ستم در حق مردم مسلمان و همسايه خود روا داشت. با وجود چنان سوابق تلخ تاريخي، ملت ايران و به خصوص مردم آذربايجان حق دارند كه تركان عثماني ديروز و پان‌توركيست‌هاي امروز را، دشمنان قسم‌خورده و آشتي ناپذير خود بدانند. بعد از خاتمه جنگ جهاني اول، امپراتوري‌هاي جبار و ستمگر روسيه تزاري و عثماني از بين رفت ولي متاسفانه به جاي آن‌ها، دو دولت كمونيست شوروي و پان‌توركيست تركيه به وجود آمدند كه اين دو دولت جديدالتاسيس هم از لحاظ داشتن نظر سو@ نسبت به ايران، كمتر از اسلاف خود نبودند. با شروع جنگ جهاني دوم، ارتش شوروي مناطق شمالي ايران از جمله آذربايجان را متصرف شد و در سال 1324، حكومت صددرصد دست نشانده خود در آذربايجان را به روي كار آورد. حريف و رقيب ضعيف (تركيه) هم با تبليغ عقايد پان‌توركيزم، در پي به دست آوردن متحداني، ميان ترك زبان و از جمله آذربايجان ايران بود. بعد از فروپاشي اتحاد جماهير شوروي، تعدادي از كشورها از جمله جمهوري آذربايجان (اران سابق) از زنجير اسارت بلشويسم آزاد شد و استقلال خودر ا به دست آوردند. ملت ايران مخصوصا ما آذربايجاني‌ها از اين كه مي‌ديديم خواهران و برادران ديرينه ما بعد از ساليان دراز، از زير يوغ استعمار رها شده‌اند، خوشحال بوديم و در اين ميان، دول غرب به عنوان ميراث خواران، ملت‌ها و كشورهاي آزاد شده از چنگال كمونيست را تحت تسلط خود گرفتند و دست به طرح و اجراي نقشه‌هايي در منطقه زدند . از جمله، موضوع تجزيه‌ي آذربايجان را ( متاسفانه با حمايت دو همسايه كشورمان يعني جمهوري آذربايجان و تركيه) عنوان كردند. تقريبا از سال 1992 به بعد در اروپا و آمريكا و كانادا دسته‌هايي به نام آذربايجاني به راه افتادند و يا عنوان كردن اين كه آذربايجاني « ترك نژاد» است؟! و يا ملت ايران نسبتي ندارد و چون قرن‌ها تحت تسلط و ستم فارس‌ها قرار گرفته، پس حالا مي‌خواهد آزاد و مستقل باشد، با تشكيل كنفرانس‌ها و سمينارها تحت عناوين بررسي مسايل مربوط به هويت قومي و يا حق خلق‌ها در تعيين سرنوشت خود و اختيار انتخاب نوع حكومت و يا خودمختاري و … را مطرح كردند. متعاقب آن، در مورد آذربايجان و نژاد و زبان مردم آن خطه، مطالب نادرست زيادي منتشر كردند. يكي از اين دست مقالات، به قلم يك نفر آذربايجاني است تحت عنوان: « به آذربايجاني ترك گفتن، خيانت به ايران نيست» گويا اين مقاله در جواب نوشته‌اي است تحت عنوان: « ترك گفتن به آذربايجاني‌ها، خيانت است به ايران» نويسنده با اشاره به عنوان و جمله فوق، ظاهرا با تعجب و يا تمسخر چنين نوشته: « اين از آن حرف‌هاي نژادپرستانه خالص است!» لازم مي‌دانم مطالب زير را با نويسنده مقاله در ميان بگذارم: اي هم زبان و هم ولايتي و هم وطن گرامي، با توجه به صدها دليل و مدرك و تجارب تلخ گذشته، فكر نمي‌فرماييد كه به آذربايجاني ترك گفتن، افزون بر تحريف تاريخ و قلب واقعيت، به نحوي آب در آسياب دشمنان ايران و ايراني ريختن است. آيا تصور مي‌كنيد كه ايجاد تفرقه ميان مردم آذربايجان با ساير اقوام ايراني كه داراي فرهنگ و تاريخ مشترك بوده و قرن‌هاست با يكديگر زندگي كرده‌اند، به هر صورت و دليلي كه باشد، نهايتا در جهت خواست و نظر بيگانگان و به نفع آن‌ها نيست؟ آيا آتش‌هايي كه در گوشه و كنار جهان تحت عناوين اختلاف قومي و نژادي و زباني و مذهبي برافروخته شده و يا برافروخته مي‌شود، نبايد براي ما هشداردهنده و آموزنده و درس عبرتي باشد؟! نويسنده در قسمتي از نوشته خود چنين بيان فرموده: « اگر هويت اصلي مردم و يا ملتي را جعل كنيم، خطر تجزيه و فروپاشي بوجود خواهد آمد.» برادر واقعا گل گفتي، نه تنها من آذربايجاني بلكه اكثريت قريب به اتفاق ملت ايران با اين نظر شما صددرصد موافقيم. بنا به همين گفته و استدلال شما، گروهي به آذربايجاني، به نادرست و به غلط و سو@نظر « ترك» مي‌گويند. چون، جعل هويت اصلي است، پس خيانت به ايران است، چطور بيگانگان و يا عده‌اي دانسته و عمدا و عده‌اي ندانسته و سهوا به آذربايجاني نسبت نژاد ترك و يا اسم ترك را مي‌دهند، آن حرف‌ها « نژادپرستانه خالص» نيست! ولي وقتي يك آذربايجاني به دفاع از اسم و هويت و مليت خود برمي‌خيزد، سخن او « نژادپرستانه خالص» مي‌شود !! به او القاب شوونيست و فاشيست و نژادپرست و نوكر فارس داده مي‌شود !! نويسنده، در جاي ديگر چنين مرقوم فرموده: « شايد برخي را عقيده بر اين باشد كه به جاي تركان ايران از لفظ آذربايجاني‌هاي ايران و يا آذري‌هاي ايران استفاده بكنيم بهتر باشد، در اين صورت اولا ترك زبانان ساير نقاط ايران را از ياد مي‌بريم، ثانيا كردهاي ايراني ساكن آذربايجان را كه در نقاط گوناگون آذربايجان زندگي مي‌كنند جزو تركان ايران حساب كرده‌ايم.» استدلال عجيب و قياس و مثال غريبي است!! اولا در تمام اسناد و كتاب‌هاي تاريخي نام منطقه آذربايجان با نام‌هاي ماد كوچك، آتورپاتكان، آذربايگان و بالاخره آذربايجان ثبت شده. ثانيا طبق آن چه قرن‌ها معمول بوده مردم ساكن يك منطقه را يا با اسم آن منطقه ناميده‌اند، مانند خراساني، كرماني، يزدي و يا اسم قوم به آن منطقه داده شده مثل (بلوچ) بلوچستان، (كرد) كردستان، (گيلك) گيلان و غيره ولي در هيچ زماني و تحت هيچ شرايطي چنين نام‌گذاري باعث فراموش شدن گروه‌ها و اقوامي كه در نقاط ديگر ايران زندگي مي‌كرده‌اند نشده است، معلوم نيست به چه سبب اگر مردم آذربايجان را با انتساب به سرزمين خودشان آذربايجاني بناميم، اين مردم به مرض فراموشي گرفتار مي‌شوند؟! ثالثا كدام استان و منطقه را در ايران و يا در ساير نقاط جهان سراغ داريد كه اقوام ديگر در آن منطقه زندگي نكنند؟ در آذربايجان تنها كردها نيستند كه زندگي مي‌كنند . بلكه گيلاني، آسوري، شيرازي،‌ارمني، تهراني و غيره هم در آن جا ساكن مي‌باشند و هم‌چنين در همه استان‌هاي ايران از جمله در تهران عده كثيري آذربايجاني ساكن‌اند و اين امر هم تاكنون هيچ مشكلي براي هيچ‌كس و يا گروه و يا قومي ايجاد نكرده است … از صدها نويسنده و اديب و شاعر آذربايجاني مثل نظامي گنجوي، اوحدي مراغه‌اي، خاقاني شرواني، طرزي افشار ارومي، قطران و همام و صائب تبريزي، عبدالحريم طالبوف، زين‌العابدين تقي‌اوف، ميرزا عبدالرحيم خلخالي، ميرزا يحيا ارومي، ميرزا فتحعلي آخوندزاده و … چند نفر را سرغ داريد كه آثارشان را به زبان تركي نوشته باشند؟ از هزاران كتاب و نشريه كه قبل از حكومت رضاشاه در آذربايجان منتشر شده، چند عدد به زبان تركي است؟ چه عاملي باعث شده كه آذربايجاني هميشه خود را ايراني و زبان فارسي را زبان ملي و زبان مشترك بين خود با ساير اقوام ايراني دانسته و مي‌داند؟ هم ولايتي گرامي، من هم مثل شما آذربايجانيم كه با تمام وجودم به زبان مادريم (تركي) و به تمام سنن و عادات و آداب قومي و محلي‌ام عشق مي ورزم، و اگر علاقه و وابستگي من به زادگاهم و زبان مادريم، بيشتر از شما نباشد به تحقيق كمتر از شما نيست. ولي فراموش نكنيم قبل از اين كه من و شما ترك زبان بشويم، آذري زبان بوديم و تقريبا تا پنج قرن قبل، زبان رايج مردم آذربايجان زبان آذري بود كه ريشه فارسي و سابقه تاريخي دارد و هنوز هم در بعضي نقاط آذربايجان نشانه‌هاي آن وجود دارد. ما ملتي بوديم كه در محدوده فلات ايران متشكل از اقوام مختلف كه از زمان تشكيل دولت‌هاي ماد و پارس تا حمله تازيان و اقوام ترك و مغول، حداقل 1500 سال داراي سابقه فرهنگ و تمدن بوديم. نياكان ما با برپايي دولت بزرگي از رود سيحون تا مصر و از جبال ارال تا اقيانوس هند و درياي عمان وخليج‌فارس با اعتقاد به انديشه نيك، گفتار نيك، رفتار نيك و صدور منشور حقوق بشر بر صدها ملت و قوم و قبيله از نژادها و اديان مختلف حكومت كرده‌اند. آيا چنان ملتي با آن همه كثرت نفوس و تاريخ و تمدن، با هجوم اقوام چادرنشين بيابانگرد ترك و مغول، تماما از صحنه‌ي تاريخ نيست و نابود شدند؟! پس به آذربايجاني ترك گفتن خطاست. چون صددرصد ريشه سياسي داشته و دارد و به وسيله بيگانگان براي ايجاد تفرقه طرح‌ريزي شده، بنابراين: به آذربايجاني ترك گفتن خيانت به ايران است. ( مهندس نادر پيمايي


Cómo fue torkzaban Azerbaiyán
ساوالان ترک خر * ننه ی + ت خودتو جر دادی بدبخت برو دستمال بده به مادرت بچه +


Enlace corto a este post:

Registrado en بازخوری دوستان و هموطنان گرامی این سه دهه دیکتاتوری چنان مارا

  • ARAZ Dijo:

    La respuesta:
    El polen de la buena que no tienes que estar en la cresta la objeción misma es طبیعتتان
    _______________________________________________________________________________

    Libertad de independencia de República de Azerbaiyán del sur
    Un mensaje silencioso de nación de Azerbaiyán :Azerbaiyán no interfiere en los asuntos internos de Irán.

    Después de los sangrientos eventos relacionados con la población musulmana en el año 1359, drazarbaijan número کثيري de ojanbakhten de personas en ese acontecimiento histórico, que es finalmente de nuevo con Israel para admitir un error por el rhbarit del movimiento de personas en Azerbaiyán, cuando la orientación del ayatolá Shariat que además a la tarea como un hombre de En el sistema, denominado por el reemplazo de Jomeini insistió, omitavan dijo que en el caso de la primera de ellas que fue etiquetado como el sistema en lugar de una ciencia religiosa totalitrhai a la rhbarit, construido, con el primer contraataque por el régimen, personas han puesto su vidas sólo obrai, el mentón y la germinación de onhaita toneladas (b) (E) la confesión y el arrepentimiento del pueblo de Azerbaiyán la experiencia con tal muestra un cambio en el sistema de confiar a los afiliados dentro de la regla وکساني regla naradi subordinado no es posible, la amarga experiencia del otro en el año okhunbar 1385 De la experiencia, en la que protesta civil de la nación, oprimida por el insulto a Azerbaiyán por muchos años othaghir ha sido siempre dependiente en shownista de los medios de comunicación, precisamente en el silencio de la mdaian de los derechos humanos oamadi ! Ohairt y کوجه están entre los mejores en las ciudades de okhiabanahai de Azerbaiyán, por el régimen بخاک, expresa la constante hmani que sangre era el jefe de la azrbaijaniha del binzir de la وفداکاريهاي de la patria, minamidend y janfshaniha de Azerbaiyán verde en su camino como Irán.! Admitir y reconocer, bnaghan com, uchshmha hacia abajo en la lengua de la oficina, como se dirigen a la patria verde,!Como u oazarbaijani Azerbaiyán rojo soldado es omoajab sueldo y anestésico en los días difíciles del calentador y ya no aparece! De hecho, en mayo 1385 De Irán pero esta separación no fue causal, pero eran los ojos de azarbaijani sobre los crímenes del régimen en ese año en Azerbaiyán, cuando. * jangjoi soldado ghayoor ghayoor Azarbayjani, miembro, debe ser como la iraní y la campaña de escarabajo, convirtiéndose en uno de nuestros promociones para sezaish, tari F el. es miembro de Ghayour کندفاصله a بکجا del escarabajo?. La mikhanid correcta de la ari, Azerbaiyán en junio 1385 Separada de Irán. Esta separación no es shrmegin amaazarbaijan y responderá a la larga historia de la serie, lo que:La separación de Azerbaijan e Irán, pero también aquellos que eran Azarbayjani Azarbayjani como temporada gargar. de Irán en relación con el movimiento verde de Irán y las respuestas a glaih de este movimiento hacia el movimiento a Azerbaiyán ملّت npiosten debe señalarse en relación con el hecho de que elegir para esta nación (G) tiene su (Pero el duro momento que usted necesita encontrar ghyart, Azerbaiyán) Miró a un niño más pequeño a expresar sus conocimientos relacionados con oranj les uchshm en su mibandid pasado por pasivos, tal Entezari (Únete a la nación de Azerbaiyán, el movimiento verde)Cuando un no-razonable. por asuntos relacionados a Azerbaiyán a onmidanid no khodmrbot, de maravilla, ¿cómo el mensaje de nación Azerbaiyán mantiene mensaje silencioso? descargar nación Azerbaiyán le es :Azerbaiyán no interfiere en los asuntos internos de Irán.
    Libertad de independencia de República de Azerbaiyán del sur

    Mostrar  
    • Búsqueda تجزی de Kaspersky Dijo:

      آکراد mtoham
      Hoy en día, se cree que el norte de Irak, el norte de Siria y el sureste de Anatolia han sido durante mucho tiempo historia kurda, y los kurdos han estado presentes junto a las tribus asirias, sirias, armenias, babilónicas y sumerias en Mesopotamia, Anatolia y Siria. Incluso para confirmar esta ilusión, algunos pankurdos han forjado y presentado el alfabeto kurdo antes del Islam. El idioma oficial de Oriente Medio nunca ha tenido un alfabeto independiente y ha tomado prestado de Mesopotamia, el siríaco, el árabe, el alfabeto cuneiforme, el siríaco y el árabe..
      La realidad es que los aborígenes han sido originalmente اکراد Zagros como madera y Lac ČR y….. Y empezar con los turcos selyúcidas en conquistas de Anatolia( El gobierno romano del este) La Anatolia oriental a los pies de los kurdos fue este libre cuando los kurdos como un mercenario al servicio de las unidades de Seljuk y poco a poco en la mitad oriental de Anatolia que ha superado al armenio fue obligado inmigración y اکراد así como اتراک a los selyúcidas de Anatolia y, por supuesto, sobreviven las conquistas otomanas de اتراک en el oeste de Anatolia también ha infectado d D se vio obligado al griego y 1 mil años el proceso de ترکسازی y کردسازی en el este y el oeste de Anatolia continuó hasta el final de la segunda guerra mundial y el gobierno otomano hamidiyeh اکراد( La función del Sultan Abdul Hamid) La Alianza llamada dejaría el Comité con ناسیونالیستهای y los armenios de Anatolia oriental por siempre claro y el dueño de la tierra y eran مایملک y migraciones forzadas en la Anatolia occidental junto con 5 millones continente griego Grecia en el oeste de Anatolia fue obligado a abandonar una mano.
      En el norte de Irak y Siria, la presencia de los kurdos al norte oriente de la época está sobre y por lo que es una oportuna holaku las ciudades en el principalmente kurda de Arbil y Kirkuk hoy, como forzado y وحکاری y ghamshlo y حسکه y Dahuk…. No se puede representar sino nn آسوری آسوری estas ciudades todas tienen su nombre lo indica esto, pero hay áreas en el ataque con holaku califato Abbasi con estimulación de Nasir al-Din Tusi, اکراد en معیت la Horda comenzó a conquistar y destrucción y muerte en las áreas ya mencionadas y gradualmente las áreas con کوچنده de طوایف Y los combatientes de Turkmen y era otra vez residencial. Por lo que وواقعیت es que Corea del norte y Siria y Anatolia oriental de sur (Turquía) Propiedad آسوری en el original siríaco y el armenio y el menos de 900 años y gradualmente ha caído en manos de اکراد y اکراد de los armenios y los cristianos de Syriac آسوری y descenso *!!!!!! Aprenden. Y esta cosa de پانترکها bajo ndarandba que پانکردها gravemente امپریالیزم apoyo material y espiritual de los medios occidentales y a los efectos de los medios debilitaron y futuros precarios y el Medio Oriente han sido elegidos.

      Mostrar  
    • Karim Naseri Dijo:

      Soy un Marandi y todos mis ciudadanos y mis provinciales creen firmemente que algún día la falsa República de Azerbaiyán, que una vez fue separada por la fuerza por los bastardos rusos de Irán, se reincorporará a Mam Mihan, es decir, Irán, y esta es una minoría muy, muy humilde. Panturk se terminará pronto.No se sabe cuántos falsos mercenarios de la República de Azerbaiyán Erdoğan son analfabetos y obsesivos y no tienen ganancias para estos pansecesionistas.Todos los 30 millones de azeríes mi compatriota soldado del vientre, pero nuestra madre soldado Irán y defendió la mota de nuestro suelo Y los elementos secesionistas de la fiesta del padre de Erdogan
      Vivan pronto Irán y las nobles y despreciadas excusas de los jefes de la falsa República de Azerbaiyán y las cabezas apestosas de la falsa Turquía, que si queremos volver a las fronteras históricas, Turquía también debe regresar al país, es decir, el Gran Irán..

      Mostrar  
  • Karim Naseri Dijo:

    Soy un Marandi y todos mis ciudadanos y mis provinciales creen firmemente que algún día la falsa República de Azerbaiyán, que una vez fue separada por la fuerza por los bastardos rusos de Irán, se reincorporará a Mam Mihan, es decir, Irán, y esta es una minoría muy, muy humilde. Panturk se terminará pronto.No se sabe cuántos falsos mercenarios de la República de Azerbaiyán Erdoğan son analfabetos y obsesivos y no tienen ganancias para estos pansecesionistas.Todos los 30 millones de azeríes mi compatriota soldado del vientre, pero nuestra madre soldado Irán y defendió la mota de nuestro suelo Y los elementos secesionistas de la fiesta del padre de Erdogan
    Vivan pronto Irán y las nobles y despreciadas excusas de los jefes de la falsa República de Azerbaiyán y las cabezas apestosas de la falsa Turquía, que si queremos volver a las fronteras históricas, Turquía también debe regresar al país, es decir, el Gran Irán..

    Mostrar  
    • Anónimo Dijo:

      Yashasin Marandi

      Mostrar  
    • Anónimo Dijo:

      Algunos de nuestros conciudadanos todavía sueñan con el abandono, no saben que Arordoghan soñó para ellos mientras Ilham Aliyev Ghulam tenía el oído sonado.. Pero se quedaron ciegos.
      ¡Viva Irán e Irán!
      Las ratas de sartén estaban presentes todo el tiempo, pero no se atrevían
      En realidad, Pan Turk o Pan Kurd, todas estas personas deberían ver su árbol, probablemente un insecto en algún lugar de la ramita está mal

      Mostrar  
  • WWW.FARDA.US © 2008-2015, Del proyecto por Farda.us Organizado por Farda.us | Todas las imágenes y los objetos son propiedad de sus respectivos propietarios