دوره دانشجویی من در ایران هنوز پدیده ی ساندیس خوری حکومتی باب نشده بود و ما ساندیس ها را با خیال راحت و بدون ترس از بی آبرویی سر می کشیدیم. کیک و ساندیس از کالاهای اساسی زمان ما بود که برخی به شوخی به آن «عمله خفه کن» می گفتند. این عمله خفه کن ها در روزهایی که صبح تا شب کلاس داشتیم یا در روزهای ماه رمضان عجیب می چسبید. یادم می آید هفت هشت سال پیش یک روز ماه رمضان، موقع ناهار یکی از همینها را خریده بودم و در یک مکان نسبتا خلوت مشغول روزه خواری بودم. در همین میان آقایی با سر و وضع نسبتا مرتب طرفم آمد و پرسید که مگر نمی دانی که الان رمضان است و نباید روزه خواری کرد؟ گفتم چرا می دانم اما همه مثل او فکر نمی کنند و برخی هم مثل من روزه نیستند. گفت ولی شما باید به عقیده من احترام بگزاری! گفتم با منطق خودت شما هم باید به عقیده من و امثال من احترام بگزاری! گفت اینجا مملکت اسلامی است و اغلب مردم روزه می گیرند و چون تعداد زیادی روزه می گیرند پس نظر من ارجح است. گفتم به فرض هم که اینطور باشد تعداد طرفداران یک عقیده درستی آن و نادرستی باور مخالف را اثبات نمی کند. گفت شما اگر به دموکراسی معتقدی نباید روزه خواری کنی. دیدم پرت و پلا می گوید تهمانده کیک و ساندیسم را هم جلوی رویش فرو دادم. در واقع آنقدر گرسنه بودم که اگر ماشین منکرات هم می آمد اول ترتیب کیک و ساندیس را می دادم بعد سراغ منکرات می رفتم.
برخی از مردم تصور می کنند که اگر به چیزی باورمند باشند — علی الخصوص اگر باورشان مذهبی باشد — آنوقت بقیه موظفند که به باور آنها احترام بگزارند ولو اینکه این باور بر خلاف عقل یا بر خلاف وجدان و آزادیهای گروه دیگر باشد. برخی برای توجیه این زیاده خواهی به مغلطه جمعیت متوسل می شوند. یعنی به جای اینکه دلایل منطقی داشته باشند که چرا باورشان درست است؛ استدلال می کنند، نظرشان درست است و حق با آنها است چون تعداد زیادی به گفته ی آنها اعتقاد دارند. برخی این مغلطه را با دموکراسی — که اساسا یک شیوه حکومتی است و ارتباطی به آزادیهای شخصی ندارد — توضیح می دهند. به باور این گروه دموکراسی این است که اگر اغلب اعضای یک گروه یا یک جامعه چیز را خواستند باید همان بشود چون آنها اشخاص دموکراتی هستند و شما اگر مثل آنها فکر نکنید شخص دموکراتی نیستید (البته من مطمئنم این دموکراسی فقط درباره مخالفین کاربرد دارد و اگر جلوی زن و بچه ی خودشان باشد، از دمکوکراسی تبدیل به ولایت فقیه می شود!) با فرض درست بودن چنین استدلالی، گروههای زیادی هستند که جمعیتی بیش از این مسلمانان دارند و عقایدشان کاملا با آنها متفاوت است و باید به آن عقاید احترام گذاشت. مثلا بسیاری از مردم هند، با بیش از یک میلیارد نفر جمعیت، معتقدند که گاو موجود مقدسی است و باید آن را نیایش کرد. با این فرض که تعداد زیاد هواداران یک گروه، درستی آن را نشان می دهد، مسلمانان هم باید به احترام هندیان گوشتخواری را متوقف کنند و گاو بپرستند. یا مثلا مسلمانان تندروی سنی — که تعدادشان از شیعیان تندروی کشور ما بسیار بیشتر است — معتقدند که شیعیان نجس هستند و کشتن آنها باعث رفتن قاتل به بهشت می شود. یا مثلا اغلب مردم دنیا تا پیش از ظهور گالیله و کپرنیکوس باور داشتند که خورشید بدور زمین می گردد و زمین مرکز کائنات است و البته گالیله هم برای مخالفت با این نظر رایج بهای سنگینی پرداخت. متاسفانه به این قبیل عقاید نمی شود احترام گذاشت. من به این باور که گاو مقدس است یا شیعه را باید کشت یا زمین مرکز کائنات است، احترام نمی گزارم؛ اما به حق گاو پرستان و شیعه کشان و روزه داران برای اینکه باوری بر خلاف باور من داشته باشد احترام می گزارم. در واقع آنچه که قابل احترام است حق داشتن عقیده و آزادی های شخصی و مذهبی است و لزوما خود عقاید قابل احترام نیست. حقوق و آزادی های افراد محترم و قابل دفاع هستند؛ به شرط اینکه آزادی شان در نقطه ای تمام شود که آزادی دیگران شروع شده باشد.
چون بدون توهین نوشتی متشکرم. بله، آن تقاضایی که آن آقا از شما کرده بود که غذا نخور چون “باید به عقاید من احترام بگذاری” غیر منطقی و ناحق بوده و غیر قابل تمکین است. ولی کسانی هستند که می گویند “نباید به عقاید غلط احترام گذاشت” -به جای خود درست- و معنی آنرا این می دانند که در نتیجه چون ما عقیده ای را نپسندیدیم
نمایشهر گونه افترا و راست و دروغ را قاطی کردن و اغراق کردن و تبلیغ نفرت در مورد آن عقیده و باورمندان آن
مجاز است و باید بر اساس آن دروغ ها با انواع اقسام توهین ها و فحشها آن عقیده را منکوب کرد. حال این رفتار (و توجیه آن را)را در هر دو سوی مذهبی یا ضد مذهبی می بینید.
به موضوع جالبی اشاره کردین. من هم در چند سال پیش یعنی ۲۰۰۸ مقاله ای با همین موضوع اما پرسشی به زبان کردی منتشر کردم. “چرا به ایده های دیگران احترم بگذارم؟”
نمایشاگر گردی بلد باشین خوب می شه بخونینش
پائین صفحه دوم “فۆچی رێز لە بڕوای خەڵک بگرم؟
yndk.com/Archive/medya/2008/m352/m352-4-5.pdf
موفق باشید
« سند واگذاری ششدانگ سرزمین اسراییل به یهودیان توسط الله تا آخرت در قرآن »
۱- آیا مسلمانان حرف الله را هم قبول ندارند و می گویند الله اشتباه کرده است؟
۲- آیا در قرآن سندی است که الله آنرا پس گرفته باشد؟
۳- آیا روحانیون مسلمان برای جنگ طلبی و ایجاد بحران برای سر کار ماندن بهانه دیگری هم دارند؟
۴- آیا مسلمانان نباید از روحانیون خود سوال کنند چرا آنها حرف قرآن را قبول ندارند؟
۵- آیا کشاندن ایرانیان که سابقه چند هزار ساله دوستی با یهودیان دارند به دشمنی بیهوده با یهودیان و اسراییل در جهت دشمنی با ایران و ایرانیان و منافع ملی ایرانیان نیست؟
—————————————————————–
( متن قرآن سوره ۱۷: الإسراء )
پس [فرعون] تصميم گرفت كه آنان را از سرزمين [مصر] بركند پس او و هر كه را با وى بود همه را غرق كرديم (۱۰۳)
فَأَرَادَ أَن يَسْتَفِزَّهُم مِّنَ الأَرْضِ فَأَغْرَقْنَاهُ وَمَن مَّعَهُ جَمِيعًا ﴿۱۰۳﴾
و پس از او به فرزندان اسرائيل گفتيم در اين سرزمين ساكن شويد پس چون وعده آخرت فرا رسد شما را همه با هم محشور مىكنيم (۱۰۴)
وَقُلْنَا مِن بَعْدِهِ لِبَنِي إِسْرَائِيلَ اسْكُنُواْ الأَرْضَ فَإِذَا جَاء وَعْدُ الآخِرَةِ جِئْنَا بِكُمْ لَفِيفًا ﴿۱۰۴﴾
نمایش________________________________________________
« کورش فردوسی » [email protected]
لطفا این متن را در سایتهای دیگر تکثیر نمایید.
دوست عزیز من از آن دسته ای هستم که معتقدم دخالت ایرانیان در دعوای اعراب و اسراییل از ابتدا نادرست بود. این موضوع فراتر از فعالیت های انساندوستانه هیچ ارتباطی به ما ندارد. با اینحال استدلال شما رابه هیچوجه نمی توانم بپذیرم. نخست اینکه قرآن یا انجیل یا هر کتاب دعای دیگر سند مالکیت زمین نیست. بر پایه قطعنامه سال 1947 سازمان ملل که طی آن موجودیت اسراییل به رسمیت شناخته شده نیمی از سرزمینهای تاریخی فلسطین به اسراییلیان واگذار شد و نیمی دیگر به مردم فلسطین. عدم پذیرش این کنوانسیون به معنای عدم پذیرش موجودیت اسراییل است. اسراییل باید به این عهدنامه پایبند می ماند که نماند و تا سال 1967 که قرارداد بین دو طرف امضا شد اسراییلی ها سی درصد سهم فلسطینی ها را هم تصاحب کردند و قرار شد آن تتمه بیست درصد باقی مانده را به فلسطینی ها سهم بدهند که در همان هم شهرک سازی و خانه سازی کردند.
دوم اینکه شما در استدلالتان دو چیز که در حقیقت معنای متفاوت دارند اما در نام شبیه هستند را یکجا می گیرید. به اینکار در انگلیسی Equivocation می گویند. قومی که در دو هزار سال پیش با نام یهودی شناخته می شده همان یهودی نیست که امروز با این نام شناخته می شود. این یهودیان امروز اجداد اروپایی دارند و صرفا مذهبشان یهودی است. در قرآن و در بایبل آمده که خداوند اسراییل را به فرزندان اسراییل داد. ضمن اینکه باز می گویم آنچه در قرآن و انجیل آمده هیچ ارتباطی به حقوق ملت ها ندارد. با اینحال این فرزندان اسراییل 3000 سال پیش همان اسراییلی های امروز یا نوادگان آنها نیستند. احتمالا آن بنی اسراییل دستکم بخشی همین فلسطینی های امروز باشند که در اثر گذشت زمان دینشان تغییر کرده.
نمایشهندو ها گاو را نمیپرستند بلکه برای همه موجودات زنده ازحمله گاو حق حیات قایلند و آنها را برای خوردن نمیکشند و آنها را تکریم میکنند و نه پرستش همانطور که زرتشتیها آتش را نمیپرشتند و آنرا تکریم میکنند پس گفتن گاو پرشت به هندو و آتش پرشت به زرتشتی اشتباهست شما هم به خدا اعتقاد داشته باش و اگر انتقادی به اسلام داری آنرا به حساب خدا نگذار میتنوان خدا را باور داشت ولی مسلمان نبود.
نمایشمن به ندرت ترک یک پاسخ, اما من برخی از جستجو
و زخم تا اینجا Yo respeto سو نظر هیچ se sostiene |
Tarngar mañana. و من چند سوال برای شما اگر آن را در سایت.
می تواند از آن تنها من و یا آن را به نگاه به عنوان اگر مثل چند
این سخنان به نظر می رسد مانند آنها در حال آمدن از بازدید کننده مرگ مغزی?
و, اگر شما در حال ارسال اضافی در سایت های اجتماعی, من می خواهم
به دنبال چیزی تازه شما باید به پست.
می تواند به شما لیستی از آدرس کامل از تمام سایت های به اشتراک گذاشته
نمایشمانند مشخصات لینک خود را, Facebook صفحه و یا خوراک توییتر?