آیا خدا وجود دارد و آیا خداوند خالق جهان است؟ پاسخ به این پرسش چه اهمیتی برای ما دارد؟
در اغلب جوامع، پاسخ عمومی به این پرسش یکسان است. توده مردم دنیا در همه دوران ها به نوعی به وجود خدا باور داشته اند؛ اگرچه در هیچکدام از جوامع درک یکسانی از مفهوم خدا وجود ندارد.
در کشور ما علاوه بر اینکه اعتقاد به وجود خدا به عنوان یک اصل، پذیرفته شده است (مانند اغلب جوامع دیگر)؛ اعتقاد به حقانیت نمایندگان خدا که پیامبران باشند و از سوی او به رسالت برگزیده شده اند؛ اعتقاد به رسالت امامان شیعه که نسل اندر نسل جانشینان پیامبر اسلام هستند و اعتقاد به حقانیت روحانیون و ولایت فقیه که جانشین و نایب امامان هستند هم برای ورود به عرصه های سیاسی و اجتماعی لازم دانسته می شود و در همه موارد موجودیت خدا به عنوان یک اصل غیر قابل انکار مورد تایید جامعه، مقدمه ای است برای پذیرش دیگر اصولی که نظامات سیاسی و اقتصادی بر پایه ی آن استوار شده است.
در آمریکا، ۸۳ درصد از مردم به وجود خدا باور دارند؛ این رقم در میان دانشمندان آمریکایی در حدود ۳۳ درصدIو در میان برجسته ترین دانشمندان که به عضویت آکادمی ملی می رسند به مراتب کمتر، در حدود هفت درصد از کل جمعیت آنها و در حدود پنج و نیم درصد در میان زیست شناسان است.II با همه اینها تنها دو درصد از جمعیت آمریکا، مذهب خودشان را بی خداIII یا ندانمگراIV معرفی می کنند.
بی خدایی می تواند عواقب سنگینی برای شخص به همراه داشته باشد و به همین علت عموما این عقیده ابراز نمی شود. در آمریکا یک همجنسگرا ممکن است بتواند از موقعیتهای اجتماعی و شغلی بالا برخوردار شود؛ اما خداناباوری می تواند به از دست دادن شغل و موقعیت اجتماعی شخص بی خدا منجر شود. این موضوع مستقیما به درک اخلاقی مردم جامعه مربوط است. مثلا عموم مردم آمریکا باور دارند که یک خداناباور نمی تواند پایبند به اخلاقیات باشد؛ در صورتی که عموم چینیان یا هندیان که دین غیر ابراهیمی و مذاهب دیگری دارند، بی خدایی و اخلاق را دو موضوع جداگانه می پندارند و اعتقاد دارند که خداناباور اخلاقگرا هم ممکن است. این حقیقت همچنین نشان می دهد که نگاه به مقوله اخلاق و درستکاری در این جوامع اساسا بر پایه اعتقاد مذهبی است و می تواند اهمیت وجود خدا و نقش آن را در مذهب بهتر معلوم کند.
در طول تاریخ و در میان متفکران جهان دیدگاههای متفاوتی درباره مقوله خدا وجود دارد. گروهی مانند راسل و آگوست کنت به عنوان بیخدا شناخته می شوند؛ گروهی مانند کانت یا هیوم ندانمگرا بودند و عده ای هم مانند ولتر به وجود خدا باور داشتند. گروه دیگری که خداباور قلمداد می شوند کسانی مانند اسپینوزا هستند که قایل به وجود نوعی خدا از طریق وحدت جهان و وحدت وجود بودند،Vکه با تعریف رایج از مفهوم خدا تفاوت دارد. باور دیگری هم به نام دی ایسمVI که در دو قرن گذشته طرفداران زیادی پیدا کرد، قایل به وجود آفریدگار صرفا در ابتدای پیدایش کاینات است. آنچه که تا امروز در میان این خداباوران یا بی خدایان عمومیت داشته، اینکه اعتقاد به وجود یا عدم خدا را صرفا از طریق فلسفه و مابعد الطبیعه می توانستند بررسی کنند؛ چون علم تجربی توانایی ورود به این عرصه را نداشته و به باور گروهی هنوز هم ندارد.
اخیرا شخصی به نام استیون هاوکینگ، فیزیکدان و استاد پیشین دانشگاه کمبریج – که یکی از برجسته ترین دانشمندان حال حاضر جهان است – ادعا کرده که بر خلاف گذشته و بر پایه دانش کنونی بشر از جهان، امرور با اطمینان می توانیم بگوییم که آیا خدایی وجود دارد یا خیر؛ چیزی که احتمالا نیم قرن پیش امکان دانستنش را نداشتیم. پروفسور هاوکینگ در یک ویدیوی پنجاه دقیقه ای که توسط کانال دیسکاوری تهیه شده، دلایل خودش را در وجود یا عدم خدا توضیح می دهد.
این ویدیو را بطور کامل و با زیرنویس فارسی، می توانید از این نشانی در وبسایت یوتیوب (ویدیو در سایت یوتوب برای مخاطبان آمریکایی یا کسانی که از آی پی کشور آمریکا استفاده کنند، قابل دسترسی نیست.) ببینید یا نسخه کامل آن را به صورت زیر نویس شده و با کیفیت بالا از اینجا ، پیوند بدون فیلتر از اینجا (کیفیت HD، حجم ۵۹۰ مگابایت و فورمت MKV) یا با کیفیت معمولی از اینجا، پیوند فیلتر نشده از اینجا (کیفیت معمولی، حجم ۱۸۰ مگابایت و فورمت FLV) دریافت کنید.
لطفا پیش از دریافت فایل به این چند مطلب توجه کنید:
- برای تماشای فایل ویدیویی به یک پلیر که قابلیت پخش فایلهای MKV یا FLV را دارد، نیاز دارید. اگر چنین برنامه ای در اختیار ندارید، برنامه کی ام پلیر برنامه خوب (برای کامپیوترهای پی سی) و رایگانی است که امکان تماشای تقریبا همه ی فورمت های ویدیویی را به شما می دهد. همچنین اگر سرعت دانلود اینترنتتان پایین است، می توانید از برنامه های دانلود منیجر مانند برنامه «جی دانلودر» استفاده کنید.
- دربرگردان این ویدیو، کوشش کردم تا حد امکان و با توجه به محدودیت وقت، ترجمه روان باشد؛ با اینحال دقت کنید که با توجه به ماهیت دشوار و پیچیده مطالب، دستکم باید دوبار از ابتدا تا به انتها آن را تماشا کنید.
- این ویدیو تنها برای آگاهی خوانندگان فارسی زبان ترجمه شده و ترجمه آن صرفا در جهت انتقال آزاد اطلاعات و ایده ها است.
- این مطلب و ترجمه فارسی را تقدیم می کنم به ستار بهشتی، کارگر باشرف ایرانی که جان شریفش را برای آزادی وطنش داد. همچنین به بهانه ی این ویدیو از دیدی عزیز و سیاوش ایرانی – که تا امروز زحمت انتشار برخی از مطالب من را بر روی وبسایتهای فارسی کشیدند – تشکر می کنم.
- Eighty-three percent of Americans say that they believe in God, while just 33 percent of scientists do. [+] [↪]
- However, among elite scientists—now defined as members of the National Academy of Sciences—the proportion who were believers had plummeted to 7 percent, with biologists showing the least religious conviction at 5.5 percent. [+] [↪]
- Atheist [↪]
- Agnostic [↪]
- Pantheism [↪]
- Deism [↪]
فوق العاده بود پاسخ پرفسور هاوکینگ برای معمای وجود جهان خیلی جالب تر از وجود خداست.
نمایشجناب بی خدا من مطمءنم شما هیچمطالعه ی عمیقی در منابع مخالف با نظر خودتون ندارید
نمایشلااقل این یادداشت بنده در باب اثبات وجود خدا از بعد فلسفی رو مطالعه کنید
خواهشی که دارم اینه که بی طرفانه بخونید
هرچند می دونم اختلاف بنده با شما عمیق تر از این حرفهاست
dehdari.blog.ir/1390/03/ایا-خدا-وجود-دارد
دوست عزیز من مطلب شما را خواندم. شما براهین منطقی وجود خدا را نمی شناسید. همینکه نام استدلالتان را گذاشتید بحث علمی در فلسفه و کلام یعنی تفاوت علم و فلسفه را هم نمی دانید. درباره ی وجود خدا برهانهای منطقی وجود دارد و در رد آن برهانها هم استدلالهای تاریخی آمده. هیچ ایرادی ندارد که ما چیزی را ندانیم من هم در بسیاری از این موارد مثل شما آگاهی ندارم. اما ما می توانیم به نوشته های دیگرانی که در این موضوعات آگاهی دارند، ارجاع بدهیم و دیگران را هم به عدم مطالعه در همان حوزه ها متهم نکنیم. من احتمالا بزودی در اینباره یک مطلب می نویسم.
نمایشجناب ادمین سلام
ممنونم که کامنتهای بنده رو حذف نکردید و پاسخ هم دادید
آنچه جنابعالی با عنوان برهان های منطقی اثبات وجود خدا یاد کرده اید را درست فرمودید که بنده شناختی از آن ندارم
حداقل می توانم ادعا کنم چنین تعبیری را علی رغم مطالعه نسبتا خوبی که در فلسفه غرب و فلسفه اسلامی داشته ام ندیده ام. در این خصوص می تونید دو لینک ذیل رو ببینید؛
fa.wikipedia.org/wiki/رده:برهانهای_اثبات_بودن_خدا
fa.wikipedia.org/wiki/برهانهای_اثبات_بودن_خدا
تا منظور شما از این تعبیر چه دسته براهین باشد!
ولی بعید می دانم براهین مد نظر شما مربوط به فلسفه اسلامی باشد و از دیگر سو تا جایی که می دانم مهمترین براهین مطرح در مغرب زمین براهین وجودشناختی است که اتفاقا بنده در آخرین مطلب وبلاگم این براهین را نقد کردم.
ولی از این حرفها گذشته و فارغ از علم یا جهل بنده به دیگر براهین در مطلبی که لینک داده ام یک برهان کامل و عقلی را مطرح کرده ام که متعلق به یکی از مطرح ترین فلاسفه اسلامی یعنی بوعلی سیناست. شما به جای اینکه بفرمایید بنده برهان های منطقی را میشناسم یا نه نظرتان راجع به برهان مطرح شده را بیان می کردید.
نمایشدر مورد علمی خواندن کلام و فلسفه هم لازم به ذکر است علم در اینجا مشترک لفظی واقع شده
نمایششما آن را به معنی علم تجربی یا science در نظر گرفته اید ولی علم در فلسفه اسلامی محدود به علم تجربی نیست بلکه به مطلق آگاهی یا knowledge اطلاق می شود. در پارادایم غربی که مد نظر شماست کلیه علوم انسانی از دایره علم خارجند من جمله فلسفه و کلام ولی بنده به این پارادایم اعتقادی ندارم والبته کاملا هم واضح است که به چه دلیل! چون منابع کسب علم را محدود به حواس پنج گانه نمی دانم. چرا که عقل در راس منابع معرفت بشر است که از دید پوزیتیویست ها مغفول مانده. بگذریم که حواس پنجگانه در خود علم تجربی هم صرفا حکم ورودی داده را دارند و پردازش اصلی در آن علوم هم بوسیله عقل صورت می گیرد.
تفاوت میان فلسفه و علم، قلمروی مورد مطالعه ی آنها است. علم به جهان مسلمات می پردازد. فلسفه جهان ممکنات را بررسی می کند. ادعای استیون هاوکینگ هم در این ویدیو، که ترجمه کردم، این است که ما از جهان ممکنات به جهان مسلمات وارد شدیم و چون علم وجود دارد، دیگر نیازی به فلسفه هم نداریم. در گذشته برای ورود به این حوزه ها صرفا از فلسفه می توانستیم کمک بگیریم چون دانش تا به این اندازه گسترده نشده بود. هر چه میزان دانش بشر بیشتر شود، مرزهای قلمروی مسلمات فراتر می رود.
درباره دانایی یا نالج در زبان انگلیسی دو نوع نالج وجود دارد. یک نوع نالج را با کی بزرگ می نویسند (Knowledge) این نالج درباره ی پدیده های ای است که معنوی هستند و از حوزه ی علم خارج اند و در حوزه ی فلسفه هستند که شما اشاره کردید. نوع دوم را با کی کوچک می نویسند (knowledge) این دومی در حوزه ی علم است و در حوزه ی مذهب یا فلسفه نیست. حقیقت یا تروث را هم به همین قسم با حروف بزرگ (Truth) و کوچک (truth) می نویسند؛ بسته به اینکه کدام مدنظرتان است، می تواند در حوزه ی دانش باشد یا نباشد.
چیزی به نام پارادیام غربی هم وجود ندارد (چون پارادایم شرقی نداریم). علوم انسانی عمدتا غربی است و ما چیزی تولید نکردیم. تا جایی که من درس خواندم و دیدم علوم انسانی (و نه فلسفه) همیشه در دانشگاهها در مجموع دانشها طبقه بندی می شود؛ البته ممکن است تئوریهای که در قلمرو علوم انسانی مطرح می شود روشهای متفاوتی داشته باشد. برخی روشهای علمی مانند آزمایش و مشاهده دارند. برخی ممکن است دنبال استدلالات منطقی و جنبه ی سابجکتیو و انتزاعی تر آن باشند. هر دو این دیدگاهها طرفدارانی دارد.
نمایشدرود دوست گرامی، هیچ دلیلی وجود ندارد که من کامنت شما را حذف کنم. تا زمانی که یک کامنت تکراری نباشد و محترمانه باشد حذف نمی شود. همانطور که نوشتم من صرفا الفبای فلسفه را می دانم و در این حوزه متخصص نیستم؛ اما تا جایی که می دانم فلسفه ی اسلامی هم بخشی از فلسفه غرب است. ادیان ابراهیمی هم ادیان غربی هستند. هر چیزی که غرب رود سند باشد در دسته بندی فلسفه و ادیان قدیم، غربی محسوب می شود. اینجا بحث غربی و شرقی بودن نیست؛ تفاوت زیادی میان فلسفه آکادمیک امروزی و فلسفه اسلامی مربوط به قرون وسطی وجود که بصورت بکر و دست نخورده چندصد سال است که در ایران مانده. اینکه این تفاوت وجود دارد بدین معنا نیست که غرب یا فلسفه ی امروزی فلسفه ی اسلامی را نشناخته و اینها دو چیز جدا از هم هستند.
برای اثبات وجود خدا سه نوع برهان وجود دارد: برهانهای هستی شناسانه (ontological arguments) که در اینباره احتمالا در آینده مطلب مجزا می نویسم. برهانهای مربوط به علت هستی (cosmological arguments) مانند برهان صدیقین ابن سینا که شما اشاره کردید یا براهینی که افلاطون و ازسطو درباره ی علت نخستین ارایه دادند و برهانهایی که به انتظام جهان می پردازند (teleological arguments). تعداد این براهین زیاد است. اما هیچکدام از این براهین تا امروز بطور کامل پذیرفته نشده. به عبارت دیگر به همه ی این برهانها در طول زمان ایراداتی وارد شده از جمله همان برهان صدیقین ایراداتی دارد که دیگران مطرح کردند. درباره این برهان ابن سینا حتما در فرصت مناسب خواهم نوشت.
اما همانطور که برهانهایی درباره وجود خدا مطرح شده؛ برهانهایی هم در رد وجود خدا آمده در همان ویکی پدیا که پیوند دادید فهرستی از این برهانها هم موجود است.
fa.wikipedia.org/wiki/رده:برهانهای_اثبات_نبودن_خدا
این براهین هم مثل براهین گروه نخست توسط عده ای مورد تایید قرار گرفته و توسط عده ی دیگر رد شده. بطور کلی هیچ دلیل عقلانی و منطقی پذیرفته شده ای در بود یا نبود خدا تا همین امروز وجود نداشته. اعتقاد به وجود یا عدم خدا بیشتر یک موضوع احساسی و مذهبی است تا اینکه عقلانی و منطقی باشد.
نمایشجناب ادمین گرامی اینکه تقسیم بندی موضوعی که شما برای علم و فلسفه انجام دادید رو ممکنه یه منبع براش معرفی کنید. چون من در آراء و نظرات هیچ فیلسوف یا فیلسوف علمی ندیده ام. فلسفه بنا به اینکه کدام فلسفه مد نظرتان باشه فلسفه اروگای قاره ای، فلسفه انگلیسی و تحلیلی یا فلسفه اسلامی هر کدام یک تعریفی دارد ولی آنچه حداقل فلسفه قاره ای و اسلامی مدعی است کشف حقیقت از جهان اعم از ماده و فرا ماده است. به هیچ وجه هم حوزه مطالعه فیلسوفان محدود به ممکنات یا چیزهایی از این دست نیست. کما اینکه علم نیز صرفا به جهان مسلمات به قول شما نمی پردازد. بلکه اگر فرآیند نظریه سازی را در روش شناسی علمی و در پارادایمی مثلا پوزیتیویستی یا نگاتیویستی در نظر بگیریم هر نظریه ابتدای امر از یک فرضیه آغاز می شود و بسیار از قواعد علمی حال حاضر جهان در واقع هنوز فرضیه هستند ولی چون خلاف آن ها نیز ثابت نشده به عنوان یک گزاره علمی در نظر گرفته شده اند. در خصوص نالج و تروث نیز ما بر سر لغات بحثی نداریم. هرچند نالج با کی بزرگ محدود به متافیزیک نیست. بلکه به معنی آگاهی است و اعم از علم تجربی یا ساینس می باشد. برای اطلاع بیشتر به لینک زیر مراجعه کنید:
fa.wikipedia.org/wiki/دانش
در خصوص اینکه گفتید ماچیزی به نام پارادایم غربی نداریم چون پارادایم شرقی نداریم هم حرف منطقی ای نیست. حداقل همین ادعا که مثلا شما طرفدار این تز روش شناختی هستید که فقط موضوعات آبجکتیو و قابل آزمایش و مشاهده را علمی می دانید و بنده علاوه بر این مقولات تجربی و محسوس، معقولات و در راس آنها فلسفه را نیز علمی و بلکه مادر تمام علوم می دانم این اختلاف ناشی از دو پارادایم یا دو الگوواره متمایز و متفاوت است.
———————————–
در پاسخ کامنت دیگر شما نیز باید عرض کنم این مدعا که غلسفه اسلامی بخشی از فلسفه غرب است نشاندهنده آن است که شما نه فلسفه غرب را می شناسید و نه فلسفه اسلامی را! حال اگر می گفتید فلسفه یونان یا فلسفه اسکولاستیک یه چیزی! ولی اینکه فلسفه اسلامی را بخشی از فلسفه غرب می دانید جای تعجب داره! لازم به ذکره فیلسوفان مسلمان از فلاسفه یونان و اسکولاستیسم پس از یونان تاثیر پذیرفته اند ولی تاثیری از جنس همان تاثیری که علم اصول در میان شیعیان از اصول عامه پذیرفته است. یعنی به کل آن مبانی را دگرگون کرده اند. اصولا حجم و دامنه و تنوع مسایل فلسفه اسلامی با فلسغه یونان قابل مقایسه نیست ونه جوابهایی که برای مسایل دارند.
——————@@@@@@@@@@@@
در خصوص تقسیم بندی براهین نیز تقَسیم بندی های زیادی صورت گرفته ولی همونطور که خود شما هم اشاره کردید چیز به نام براهین منطقی مسبوق نیست. و اما اینکه فرموده اید هیچ یک از براهین اثبات وجود خدا پذیرفته نشده؛ بحث اصلی ما بر سر این موضوع است. جناب ادمین چه کسی باید این براهین را بپذیرد تا برای شما حجت عقلی شود. بسیاری از فلاسفه به بسیاری از براهین اعتقاد یافتند. مثلا دکارت و پلانیتینگا معتقد به تقریری از برهان وجودی آنسلم بودند. آیا این کفایت می کند؟ اصولا هر اعتقادی حتی در علوم تجربی ممکن است مخالفینی داشته باشد. آیا صرف مخالفت برخی افراد با یک اعتقاد دلیل کذب آن اعتقاد است و یا صرف طرفداریشان دلیل صحت آن؟! اصلا مگر صدق و کذب گزاره های علمی دموکراسی بردار است؟! یک گزاره علمی را می بایست شما با عقل خود بسنجید و بررسی کنید که آیا صحیح است یا ناصحیح!
حال سوال بنده از شما این اَست و ایضا خواهشم؛ یک بارهم که شده بدون پیش داوری برهان ذکر شده در صفحه زیر را بخوان!
dehdari.blog.ir/1390/03/ایا-خدا-وجود-دارد
فقط یک بار سعی کن ذهن خود را از ساختارهای تحمیلی رسانه هایی که احاطه مان کرده اند فارغ کنی و به این بیاندیشی که آیا معادلات منطقی و عقلی به ما این اجازه را می دهند که وجود این جهان را بدون اعتقاذ به وجود خالق بپذیریم؟! یا عقل ما محکوم به پذیرفتن این مقوله است؟ برهان بوعلی سینا و نیز ملاصدرا نمی خواهند و نمی توانند در خصوص کیفیت وجود خدا چیزی را اثبات کنند. لذا سعی می کنند ذهن را از کوچه پس کوچه های شک و تردید عبور داده و به جایی برسانند که راهی جز قبول وجود خدا نداشته باشد.و البته در اینکار موفق بوده اند. و باز البته برهان صدیقین ملاصدرا موفق تر! چه آنکه بی واسطه تر اینکار را انجام داده و چه بهتر که برای اثبات خالق از مخلوق استفاده نکنیم.
نمایشو در آخر اینکه مطمءن باش اگر به دنبال حقیقت باشی همان خدایی که نظاره گر اعمال و حالات و احوال ماست کمکت خواهد کرد. شک نکن.
درود دوست عزیز. تقسیم بندی قلمرو علم و فلسفه از من نیست از ارسطو است؛ اما در دوران مدرن هم کاربرد دارد. برای مثال این کتاب چاپ دانشگاه ایالتی نیویورک را ببینید.
درباره فلسفه ی اسلامی و فلسفه غرب بر خلاف فلسفه ی شرقی که اساسا چیز مستقلی است، فلسفه اسلامی اجزایش را از فلسفه غرب گرفته. اگر چه من هم با شما موافقم که مخلوق تازه ای ساخته که هویت مستقل دارد اما درباره گفته ی من اینجا و اینجا را می توانید ببینید.
درباره طبقه بندی براهین من چیزی ننوشتم. اینکه من چه واژگانی را بکار ببرم تا زمانی که محتوای گفته من را برساند، اهمیتی ندارد. من فلسفه را در دانشگاه و در آمریکا خواندم و عباراتی را که اینجا بکار می برم از زبان انگلیسی یه فارسی ترجمه می کنم. شما برای Logical Argument هر معادلی که در فارسی می پسندید می توانید بکار ببرید. اینکه من چیزی را ندانم — که البته قبلا نوشتم در فلسفه آگاهی عمیقی ندارم — مشکل شما را حل نمی کند.
در مورد برهان آنسلم و دکارت صرفا در این اندازه برای شما می نویسم که هر دو استدلال، اشکالات منطقی دارد. استدلال دکارت معتبر(Valid) است اما بی عیب (Sound) نیست. چون مفروضاتش نادرست است و این ایراد را هم فلاسفه بعدی مثل کانت به او گرفتند در اینباره باید مطلب مجزا بنویسم اما درباره ابن سینا قبلا مطلبی نوشتم. لطفا هر ایرادی خارج از این پست دارید زیر همان نوشته مطرح کنید. کامنت های این پست صرفا درباره موضوع همین نوشته باشد.
نمایشI just want to say I’m newbie to weblog and absolutely savored your web-site. Very likely I’m likely to bookmark your website . You really have outstanding articles. Thanks a bunch for sharing with us your website page.
نمایشممنونم از زحمتی که کشیدید .
نمایشمن که بسیار لذت بردم .
“بنابر اين زماني که مردم از من مي پرسند آيا خدا جهان را خلق کرده است؟
نمایشمن پاسخ مي دهم که خود اين پرسش اساسا درست نيست”…. عجیب است که همین نظر را خود قرآن دارد ومساله علتو معلول را در قوانین طبیعی و تا بیگ بانگ رجعت میدهد و میگوید که نپرسید چون بری شما قبل درک نیست واین علم نزد خدا است ولی در سوره مؤمنون و فکر کنم سوره بقره هم مطرح میکند که””ما زمین و آسمانها را از “هیچ ” آفریدیم و در گسترش دادن ان در فضا از توانا هستیم “”البته ظاهر قران عقیده بربسته شدن کائنات و برگشت ان به “نقطه هیچ”قبل از بیگ بانگ را دارد.البته در اول تورات هم اشاره به این فرایند شده است .هاوکینز خود نیز درآخر مطلب هایش باز مجبور به استفاده از فلسفه شده است البته ” فلسفه علمی ” که منطق قرآن هم هاست و روشنفکران مذهبی و نو اندیش هم از این متد برای تشریح” وجود” استفاده میکنند بخصوص در کتاب تبین جهان سازمان مجاهدین پایه قرار داده شده است.انیشتین هم چنین پایه های فلسفی را بنحوی در مساله خدا ابراز کرده است .منظورم فاکتهای عینی را تمیم دادن پایه قرار دادن در عمومیت و فلسفه .
با سلام
نمایشاجازه میدید این مطلبو تو سایتم انتشار بدم ؟
درود حسام جان
هر نوشته یا محتوای اینترنتی که برای دسترسی عمومی و بر روی دامنه ی اینترنتی منتشر شود، در قلمرو عمومی است و شما می توانید از آن استفاده عادلانه و غیر تجاری کنید.
بنابر این نه در این مورد نه در موارد مشابه نیازی به اجازه نویسنده ندارید. صرف اینکه نام یا نشانی مرجع نوشته را ذکر کنید می توانید هر جا که خواستید بازنشر دهید. پیروز باشید.
نمایشسپاس از شما.امیدوارم همیشه برقرار باشید و روشنگری کنید
نمایشممنونم از لطف تو دوست خوب.
نمایشسلام
نمایشمن قسمتی از فیلمو بصورت مستقیم از یوتوپ تماشا کردم که زیر نویس هم داشت. اما وقتی که اونو با فرمت FLV دانلود کردم، زیر نویس رو نشون نمیده.
اگه ممکنه فایل زیرنویس پارسی رو جداگانه تو سایت بذارید تا اونو دانلود کنم.
ممنون.
درود. در پوشه زیپ شده که دانلود کردید، یک پوشه دیگر شامل دو فایل وجود دارد. یکی از دو فایل، فایل ترجمه است دیگری فایل تصویری. پوشه را از داخل فایل زیپ بیرون بیاورید و در زمان اجرای فایل تصویری هر دو فایل در داخل پوشه باشند. اگر اجرا نکرد بر روی فایل زیرنویس فشار دهید تا برایتان اجرا کند. برای کسانی که با فورمت KMV دانلود می کنند تنها یک فایل وجود دارد؛ چون زیرنویس را به فایل دوختم و تبدیل به یک فایل واحد شدند. اما فورمت FLV را که برای کاربران داخل ایران یا با سرعت اینترنت پایین گذاشتم، شامل دو فایل مجزا است. پیروز باشید.
نمایشسلام ادمین جان، با تشکر از توجه تون.
نمایشهمانطور که تو پست قبلی گفتم، من فایل رو از “یوتوپ” دانلود کردم که موقع نمایش زیر نویس داشت ولی بعد از دانلود، این زیر نویس رو نداره.
از اونجایی که من فایل “زیپ شده” رو دانلود نکردم، اون زیر نویس رو در اختیار ندارم. و از طرفی دانلود کردن مجدد اون که حجم بالایی داره، برام سخته.
بنابراین خواهش می کنم اگه ممکنه اون فایل زیرنویس رو بصورت مجزا، تو سایت بگذار تا از اون استفاده کنم.
بازم ممنون.
حتما دوست عزیز. زیرنویس را از اینجا بگیرید.
نمایشمرسی ممنون
نمایشسلام ادمین جان
نمایشاز اینکه فایل زیرنویس رو برام گذاشتید، مجددا سپاسگزاری میکنم.
شاد و تندرست بوده و در راه آگاهی بخشی، کوشا باشید.
سلام ممنون از زیرنویس
نمایشبا اجازتون لینک زیرنویستون رو تو یکی از سایت ها با ذکر اسم سایت شما قرار دادم
بازم ممنون
حتما؛ سپاس.
نمایشبا درود و نشکر
نمایشلطفا دو قسمت دیگر این مجموعه را هم بگذارید
discoveryuk.com/web/stephen-hawkings-grand-design/episode-guide/
با درود و تشکر
آیا این ویدیوی شما قسمتی از همین سه برنامه هست؟:
mihandownload.com/2013/02/Stephen-Hawkings-Grand-Design-2012-HD-720p.php
اگر ممکنه زیر نویس فارسی دو قسمت دیگر را بگزارید.
نمایشدرود.
من تا کامنت دوست بالایی نمی دانستم این ویدیو بخشی از یک مجموعه سه بخشی است. البته هر کدام از این بخشها گویا مستقل است و درباره موضوعات مختلف است.
این مطلب کنونی را خودم چند ماه پیش دیدم و بعد به دلایلی که در نوشته هم آمده به این نتیجه رسیدم که باید به فارسی ترجمه شود. ممکن است چند ویدیو دیگر را هم بخواهم ترجمه کنم اما بعید است یک مجموعه باشد. متاسفانه الان وقت کافی برای اینکار ندارم همانطور که می بینید وبلاگ خودم را هم چند ماه است بروز نکردم اما اگر کسی چیزی از این مجموعه یا مطالب مربوط به آن ترجمه کرد و تمایل داشت از پهنای باند من استفاده کند، می تواند فایل ترجمه و نوشته را با نام خودش اینجا آپلود کند، تا دیگران راحت بتوانند دانلود کنند. پیروز باشید.
نمایشسلام وخسته نباشید واقعا” بینظیره با اجازه شما من زیرنویس رو تو سایت مرجع سابسین آپلود کردم اینم لینکش تا دوستان راحت استفاده کنند با تشکر
subscene.com/subtitles/did-god-create-the-universe-2013/farsi_persian/693833
نمایشممنون دوست عزیز.
نمایشتو رو خدا زیرنویس دو قسمت دیگر را هم بگذارید.
نمایش[…] خداوند آفریدگار جهان است» یا «آیا خدا وجود دارد»، از اینجا می توانید ببینید. در برگردان این دو برنامه، کوشش کردم، […]
نمایشسلام لطفا اگه کسی میتونه به سوال من پاسخ بده ممنون
نمایشآخر فیلم به جایی رسیدیم که زمان وجود نداشت، حالا احتمال نداره خدا در غیر زمان باشه؟ یعنی در جایی که اصلا زمان نیست.
همین سیاه چاله زمان ندارد ولی جرم دارد
نمیشه خدایی در غیر از زمان و انرژی وجود داشته باشه؟
منم یه همچین سوالی برام پیش اومده…
نمایش[…] سیمپسون میشناسند؛ مردم عادی او را با بیماری عجیب و نظریات جنجالی اش درباره وجود خدا و پیدایش کائنات بیاد می آورند؛ و در دنیای علم با برجسته […]
نمایشخوب يكي به من بگه كي بينگبنگ كرد ؟ هان ؟ يا اين هيچي مثل هموم سوراخ دورش چيه ؟ به نظر من إصفوني ريسك نكنيد و منكر خدا بشيد كه اگه خدايي باشه بأيد حساب پس داد و اگه نباشه ضرر نكرديم …….
نمایشاین مطلب برای یک بار دیدن نیست. شما اگر یک بار این فیلم را تماشا کردی تقاضای پاسخ نداشته باش. این مستند علیرم اینکه کوتاه است به دقت ساخته شده و چه با دلایل آن موافق باشیم یا مخالف، کوشش کرده به چند پرسش اساسی پاسخ دهد. شما باید یکبار آن را ببینی و پرسشهایت را یکجا بنویسی و دوباره و سه باره آن را تماشا کنی. مطلب دوم هم که از هاوکینگ ترجمه کردم و در بخش فیلم ها است هم احتمالا کمک می کند.
نمایشپس بينگ بنگ كار كي بود؟
نمایشخیلی مستند جالبی بود من هشتاد درصدش رو قبول دارم امکانش هست بعد مرگ زندگی دیگه ای نباشه و انسان سختی های زندگی اش ثمره همون گناهانی باشه که انجام میده ولی این همه نظم و هماهنگی و همون انفجارنشونه بزرگیه از یک بوجود آورنده که زمان براش معنی نداره
نمایشبا سلام.خسته نباشید.
نمایشمن زیرنویس رو دانلود کردم ولی به زبونای عجیب غریب نشون میده.باید چی کار کنم؟؟
درود دوست عزیز. اگر از سیستم عامل ویندوز استفاده می کنید، در مطلب دومی که از هاوکینگ منتشر کردم، توضیح دادم، در صورتی که نوشته ها را درست نمایش نمی دهد، باید چکار کنید. اگر مشکلتان حل نشد برایم همینجا بنویسید.
نمایشاین گفت وگوهادرباره خدا راه به جایی نمیبرد
نمایشسعید را بهتر است به حروف لاتین اینطور بنویسید: Saeed
من هدفم را از انتشار این نوشته در همان چند جمله اول توضیح دادم. این گفتگوها اگر به قول شما راه به جایی هم نبرد؛ دستکم نشان می دهد که در میان بزرگترین متفکران جهان هم به موضوع مهمی مانند وجود یا عدم خدا، تردیدهای اساسی وجود دارد. همانطور که بالا گفتم 93 درصد از برجسته ترین دانشمندان حال حاضر جهان به وجود خدا اعتقاد ندارند.
این عدم اعتقاد درباره تمام اشکال خدا است. خدایی که لزوما خدای ادیان ابراهیمی نیست؛ خدایی که لزوما در امور جهان دخالت ندارد؛ و خدایی که لزوما خدای دارای شخصیت واحد و خدای قادر مطلق هم نیست؛ صرفا خدایی است که عامل پیدایش جهان بوده. اگر به خدای آفریننده انسان برسیم مشکلات بسیار جدی تری وجود دارد. ابهامات از دایره فلسفه فراتر می روند. در علوم مختلف مانند زیست شناسی ایرادات بزرگی به مانند اصل انتخاب طبیعی وجود دارد و خدای ادیان توحیدی هم اساسا اثبات منطقی و عقلی ندارد.
حالا تصور کنید ما نه تنها این موجودیت را به عنوان یک اصل غیر قابل انکار و مسلم پذیرفتیم بلکه برای این خدا یا خدایان، پیامبران و برای آن پیامبران جانشین و امام و برای آن امامان نماینده و برای آن نمایندگان دم و دستگاه اقتصادی و حکومتی تعیین کردیم. همه ی اینها بر پایه ی مفروضاتی است که اساسی ترین آنها محل تردید است.
نمایشاز دوستان خودم خواهش می کنم اینقدر ساده لوحانه بحث نکن!
نمایشآخه چه سازمان بین المللی چنین ادعایی می تونه بکنه که تعداد برترین دانشمندان دنیا رافقط احصاء کرده؟! چه رسد به اینکه چنین درصدی هم بگیره که مثلا ۹۳% اونها خدا رو قبول ندارند!
نمی دونم چی بگم!
دوست عزیز اشاره ی من به اعضای آکادمی علوم آمریکا بود، که برجسته ترین دانشمندان حال حاضر آمریکا و جهان هستند. نشانی پیوند مطلب مورد اشاره ی من در دانشگاه شیکاگو در پایین نوشته آمده.
نمایشمن این فیلمو ندیدم اگر دوستی لطف کنه به ایمیل من بفرسته خیلی ممنون می شم .
نمایشاما نظر من اینه که درسته خدا یا انرژی و جود داره ولی من می خوام بگم خدا چرا فقط در گذشته که دوربین عکاسی یا فیلمبرداری یا اینترنت یا تلویزیون یا ……… وجود نداشته حظورش بیشتر بوده؟ عجیبه که اگر انسان موجودی را درست کنه از دیدگانش مخفی بشه یا از اون بترسه یا دلیلی بیاره که نباید منو ببینی …صوفصتاییان در یونان جوری استدلال می کردن که شما قانع می شدید مثلا: می گفتن شما هر چیزی رو که می بینید واقعی نیست و جزو گذشته شما هستش و وجودش در گذشتس ……. و برای این دلیل خود استدلالی می کردن که شنونده قانع می شد ………..
مرسی.مشکل حل شد.خیلی لطف کردین.از دیدن فیلم واقعا لذت بردم.با منطق ادم خیلی جور در میاد.مستند های استیون هاوکینگ و کتاب هاش همیشه جالبه.
نمایشمرسی از سایت مفیدتون.
راستی ظاهرا لینک مطلب من در اولین کامنتم خراب شده. ظاهرا علتش حذف شدن پیش وند http:// بوده. اگر برات مقدوره اصلاحش کن. اینجوری با تک صدایی نیز مقابله کرده ای! از سعه صدرت متشکرم.
نمایشيكي از افراد احمقي كه از دين سواستفاده كرده و نهايت فحاشي را عليه ايران روا داشته پانترك احمقي به نام حسين محمدزاده صديق ملقب به دوزگون بوده
نوشته ای در افشای شخصیت خائنانه ی حسین صدیق (دوزگون) نويسنده احمد اشرفي نوشنق
حسين محمدزاده صديق جاعل پانترك احمق و فحاش به اقوام ايراني- تجزيه طلب و پانترك احمقي كه با رياكاري خود را مذهبي نشان مي دهد اما در واقع نوكر كمونيست ها و لاييك ها و فاشيست هاي پانترك گرگهاي خاكستري بوزقوردي است. اين احمق بيسوادترين و خنگ ترين فرد روي كره زمين است. پانترك احمق بجنوردي به اسم اسماعيل سالاريان با نام مستعار شيروانلي و عيسي مجيدي اردبيلي نقش عمده اي در ترويج افكار نژادپرستانه اين پانترك احمق ايفا مي كند.
نويسنده: احمد اشرفي نوشنق
نخستين حركتهاي شوروي در ايران
اولين اظهار نظرهاي عمومي و قابل توجه در مورد تحولات پس از دوران پهلوي در ايران در مقالهاي بقلم ميرزا ابراهيماُف تحت عنون «تجديد حيات در جنوب» (5) عنوان شد. اگرچه مقاله مذكور در نشريه ماهيانه متعلق به اتحاديه نويسندگان آذربايجان به چاپ رسيد وليكن روشن بود كه گردآوري مطالب اين مقاله را دستياران ميرزا ابراهيماُف در بخش زبان و ادبيات آذري جنوب از انستيتو ادبيات نظامي (منتسب به شاعر ايرانيـ م) بعهده داشتهاند. در اين مقاله به اظهار نظرهاي بسياري اشاره شده است كه از نشريات آذري ايران در دوران پس از پهلوي انتخاب شدهاند، اظهارات مذكور وجود نوعي احساسات ناسيوناليستي قوي و تمايل سياسي شديد را نسبت به برخورداري از يك خود مختاري فرهنگي و سياسي در يك چارچوب ايراني آشكار ميسازد. با توجه به ماهيت منابع تهيه كننده اين مقاله، اينكه در بسياري از نقل قولهاي عنوان شده در مقاله ميرزا ابراهيماُف، از اصلاحاتي استفاده شده كه شديداً رنگ و بوي شوروي را دارد، چندان دور از انتظار نمينمايد. ميرزا ابراهيماُف اين مطلب را با خوانندگان مطبوعات آذري شوروي، اينگونه در ميان ميگذارد:
آذربايجانيها، مانند ديگر مردم ايران با مشاهده نوري در افق انقلاب، پس از پشت سر گذاردن يك شب تار طولاني و يك دوران پنجاه ساله استبداد، اولين گامهاي مسرّتانگيز را در راه اعتلاي آموزشي، فرهنگي، معنوي و اجتماعي خود برداشتهاند. آمال و آرزوهاي مردم كه براي مدتها سركوب شده بود شكوفا شده و بالاتر از همه اينكه، اين آرزوها، در قطعات نغز ادبي متجلي شدهاند(احمد اشرفي نوشنق).
بسياري از آثار نظم و نثر نقل شده در اين مقاله، كه بعنوان نمونههاي مؤيد بيداري ملي آذري در ايران آورده شده است، قبل از وقوع انقلاب ايران به رشته تحرير در آمدهاند، لذا مشاهده ميشود كه در اين آثار از اعتراض در مورد سركوب و آزار ملي در حكومت پهلوي و از طرف ديگر تمجيد از محسنات زبان آذري، بسيار صحبت شده است. اين مطالب در زمان حكومت شاه به چاپ نرسده بود و فقط از سال 1979 به بعد بود كه در معرض افكار عمومي گذاشته شد. اما طبقه روشنفكر وابسته به جامعه ادبي آذري ايران كه از جايگاه امني در آذربايجان شوروي برخوردر شده بودند، از سال 1948، به اين موضوعات ميپرداختهاند.
منتقدين ادبي شوروي هم با اشاره به همين نكته ادعا ميكنند كه، عليرغم عدم انتشار ادبيات آذري ايران در سالهاي قبل از 1979، ادبيات آذري شوروي و ايران، در دوران پس از جنگ (جهاني دومـ م) به موازات يكديگر در مسير تحولات گام برداشتهاند. اهميت سياسي اين تطابق و موازات ادبي، به گونهاي خاص تفسير ميشد، دال بر اينكه، هنوز در ايران گروهي از نويسندگان آذري هستند كه از خط مشي «مجمع شعراي جعفر خندان» پيروي ميكنند، لازم به ذكر است مجمع مذكور در سال 1944، توسط روزنامه آذري زبان وطن يولوندا در تبريز تشكيل شده بود. مفهوم ضمني چنين وضعيتي اين بود كه در ايران، آذريهائي هستند كه جهت نيل به خود مختاري ملي، چندان هم بيميل به همكاري با هموطنانشان در شوروي نيستند.
در رسانههاي آذري شوروي، راجع به اين مسئله كه مواضع اتخاذ شده توسط نويسندگان آذري ايراني خيلي شبيه به مواضع مورد حمايت شورويهاست، بسيار صحبت شده است. بطور مثال گفته شده است كه شخصي بنام ام.اي.ياشار در يك نشريه آذري زبان كه در سال 1979 در تهران منتشر شده اظهار داشته است كه «ميهنپرستان متعصب بورژواـ فئودال» زمان پهلوي، وضعيتي را ايجاد كرده بودند كه در آن «مردم آذربايجان از زبان مادري، ويژگيهاي بومي، خودآگاهي ملي و فرهنگ خود محروم شده بودند» و نتيجتاً «فعاليتها و مهارتهاي آنان مضمحل شده و از بين رفت، چرا كه آنها نميتوانستند، يك مسير تكاملي سالم را دنبال كنند و ديگر اينكه بهترين خصايص انساني آنها به باد تمسخر گرفته شد». چنين اظهار نظري، درست به همين آساني، ميتوانسته است در آذربايجان شوروي صورت گيرد، بدون آنكه توسط مسئولين سانسورهاي سياسي، هيچگونه تغييري در آن داده شود. يكي از مشخصههاي بارز بررسي عمومي (6) «مسئله جنوب» توسط شوروي، بهرهگيري از نقل قولهائي كاملاً انتخاب شده از رسانههاي آذري ايران در دوران پس از حكومت پهلوي بوده است.
يكي از نمونههايي كه گوياي بذل توجه شوروي به اين مسئله است، طرز برخورد اين كشور با مباحثاتي بود كه راجع به تشكيل «انجمن شعرا و نويسندگان آذربايجان» در ايران، صورت ميگرفت. ماهنامه ادبي آذري زبان شوروي طي گزارشي، خوانندگان خود را مخاطب قرار ميدهد و ميگويد «طبق مطالب مندرج در نشريات ايران» و اطلاعات رسيده، حسين دوزغون، سردبير نشريه ادبي آذري، كه يولداش «رفيق» نام دارد و طرفدار شورويست، خواستار تشكيل يك گردهمايي شده تا تشكيل سازماني را براي نويسندگان آذري ايران به بحث بگذارد. به پيشنهاد وي، از جمله مسائلي كه ميبايست مورد بحث قرار ميگرفتند عبارت بود از: تشكيل يك انجمن شعرا و نويسندگان كه «با ديگر نويسندگان و سازمانهاي ترقيخواه جهان ارتباط برقرار كند»، دفاع از «افتخار ميراث مليمان كه توسط رژيم پهلوي نابود شده است»، گسترش مفهوم «طبقه كارگر و زحمتكش، در بين مردم، در عين حالي كه «از هرگونه راه حل ناسيوناليستي و يا تعصبآميز اجتناب كنيم»، تهيه «كتابهاي درسي به زبان مادري براي سال تحصيلي آينده»، آشنا ساختن نسل جوان با «ميراث افتخارآفرين آموزشي و ادبيمان»، و مطلع ساختن «روزنامههاي فارسي زبان تهران از برنامههاي اصلي انجمنمان».
علاوه بر اين دوزغون درخواستهاي سياسي عمومي ديگري را هم مطرح كرد، از جمله اينكه «انجمنهاي ايالتي و ولايتي پيشبيني شده در دوران مشروطيت به شكلي مترقيتر و پيشرفتهتر» احياء شوند و ديگر اينكه «دولت به آذربايجان خودمختاري اعطاء كند».
اما عليرغم ماهيت سياسي پيشنهادات دوزغون، تبادل نظرها، و بحثهاي بعدي، تقريباً منحصر ميشد به صحبت در حول و حوش زبان، و نقشي كه زبان ادبي آذربايجان شوروي بايد در احياء زبان آذري در ايران ايفاء كند. اما مسئله زبان مشكلات فراوان به همراه داشت: اولاً، در زبان آذري شوروي نوعي الفباي اصلاح شده سيريليك (7) بكار ميرفت در حالي كه الفباي مورد استفاده زبان آذري ايران، از نوعي عربي اصلاح شده بود، ثانياً، در زبان آذري شوروي اصلاحات زباني بسياري صورت گرفته بود، در حالي كه زبان آذري ايراني از حدود 35 سال پيش ممنوع شده بود، كه اين مسئله از متحول شدن آن (بصورتي كنترل شده) جلوگيري كرده بود، ثالثاً، زبان ادبي آذربايجان شوروي، عمدتاً با لهجه باكوئي مطابقت داشت كه از نظر آواشناسي و تا حدي دستور زباني متفاوت با زبان رايج در تبريز بود، نهايتاً اينكه زبان آذربايجان شوروي پيوندي تاگسستني با كمونيسم داشت. از طرف ديگر محققين آذري، از قرن نوزدهم چنين احساسي ميكردهاند كه الفباي عربي، مانعي بر سر راه يادگيري و با سواد شدن است علاوه بر اين تمامي لغتنامهها، كتابهاي دستور زبان و كتابهاي درسي موجود به زبان آذري شوروي نوشته شده بود و ديگر اينكه آذربايجان شوروي هم آماده ارائه هرگونه كمكي، در اين زمينه بود. شورويها كه متقاعد شده بودند، هرچه در آذربايجان ايران بحث بيشتري در مورد زبان صورت گيرد، خودآگاهي ملي آذري هم به همان ميزان از تحول بيشتري برخوردار خواهد شد، و همچنين دو آذربايجان بيشتر به هم نزديك خواهند شد، لذا در نوشتهها و برنامههاي راديوئي خود كه براي ايران پخش ميشد، زبان را كانون توجهات خود قرار ميدادند.
بسياري از ابعاد اطلاعيه (مرامنامه) دوزغون كه طي آن خواستار ايجاد تحولات سياسي و فرهنگي شده بود، در خواستههاي عنوان شده از سوي انجمن آذربايجان (غير ماركسيست) هم منعكس بود، انجمن ياد شده هم خواستار خودمختاري در زمينه فرهنگ، زبان و سياست شده بود. وليكن نتيجهگيري نهايي اين بود كه زبان مقولهايست كه تقريباً تمامي آذريهاي ايران، بدون توجه به تمايلات شخصي سياسي مذهبيشان، ميتوانند در مورد آن اتفاق نظر داشته باشند. ميرزا ابراهيماُف به مطلبي اشاره ميكند به نقل از يك «نامه به سردبير» كه در يكي از مجلات سياسي آذري زبان ايران به چاپ رسيده است و طي آن نويسنده نامه مدعي شده است كه مخالفت با زبان آذري در ايران «حركتي بوده، از جانب كساني كه، ميخواستهاند با اعمال زور ما را به زبان و فرهنگ خود پايبند كنند كه در واقع اين يك تمرد شيطاني است در مقابل خواست خداوند». لذا وجود اين پشتيباني مردمي و همگاني از زبان آذري در ايران، امتياز تبليغاتي عمدهاي براي شورويها فراهم ميآورد.
علاوه بر تعداد زيادي از مقالات و رسالههاي تحقيقاتي كه در مورد مشكلات زبان در آذربايجان ايران نوشته شده است، در سال 1979 دو تن از شعراي آذري شوروي، به نامهاي بختيار وهابزاده و علي آقاكورچيلي، در اين زمينه به نظرخواهي از دانشجويان آذري ايراني مقيم انگلستان پرداخته و نقطه نظرهاي آنان در رابطه با آرزوهائي كه براي آينده آذربايجان ايران دارند را جويا شدهاند. وهابزاده در همان سال شعري از خود به نام «زبان مادري» را از راديو باكو براي آذريهاي ايران قرائت كرد، كه گويا صداي وي را در ايران روي نوار ضبط كرده و سپس متن شعرش را هم در يك روزنامه آذري زبان تهران به چاپ رساندند. هنگامي كه شعر مذكور براي آگاهي خوانندگان (مطبوعات) شوروي به چاپ رسيد، وهابزاده اظهار داشت، كه وي براي سرودن اين شعر از نامهاي الهام گرفته كه از آذربايجان ايران برايش فرستاده شده است، بدين مضمون كه: «من هم يكي از شماها، يعني آذري هستم ولي متأسفانه زبان مادريم را نميدانم. لطفاً كتابي برايم بفرستيد تا بتوانم زبانم را بياموزم».
همزمان با انتشار شعر وهابزاده در يكي از مجلات شوروي، مقاله ديگري در همان مجله به چاپ رسيد، حاكي از آنكه به همت بخش زبان و ادبيات آذري جنوبـ كه رياست آن بعهده ميرزا ابراهيماُف استـ تعداد زيادي كتاب جمعآوري و به آذربايجان ايران فرستاده ميشود.[1]
با شروع جنگ تحميلي و شرايط به وجود آمده نشريات و كانونهاي حزب توده يكي پس از ديگري تعطيل شد. در اين سالها نشرياتي چون «يولداش»؛ «انقلاب يولوندا»؛ «آزادليق»؛ «يني يول» توسط اين جريان انتشار مييافت كه يكي پس از ديگري تعطيل گرديد.
احياي قوميتگرايي بعد از پايان جنگ، پس از پايان دفاع مقدس به ويژه از سالهاي 1370، 1371 همين جريان با رويكردي فرهنگي وارد دانشگاهها گرديد. وجود خلأهايي چون عدم اشراف مسئولين به مسايل قومي در سطوح مختلف و فقدان رشته زبان و ادبيات تركي در دانشگاهها بهترين فرصت را براي اين جريان به وجود آورد تا به بهانه زبان مادري فعاليتهاي خود را بسط دهند. آشنايي با فعاليتهاي يكي از فعالان اين عرضه آن هم با سوابق تودهاي ماركسيستي ميتواند گوياي بسياري از واقعيتها باشد.
مهمترين فعال پانتركيستي در ايران
از فعالان نژاد پرستي افرادي مثل زهتابي، جواد هيأت، دوزگون، داشقن، بهزاد بهزادي، عليرضا صرافي، و افراد ديگري بهرام آجيرلو، مرتضي مجدفر (از دستاندركاران روزنامه همشهري)، رضا همراز، حيدر شادي، عيسي نظري و عدهاي ديگر ميتوان نام برد. با اين حال در بين اين عده حسين دوزگون جايگاه مهمي دارد كه نگاهي به فعاليتهاي گسترده وي براي ريشهيابي بسترهاي ذهني كنوني لازم و ضروري است.
دوزگون از فعالان كمونيستي قبل از انقلاب است كه به همين اتهام دستگير و مدتي نيز زنداني گرديده است. پس از پيروزي انقلاب اسلامي نخست نشريه يولداش «رفيق» را با تبليغ مرام كمونيستي منتشر نمود. اين نشريه يكي از سوابق مهم جريان پانتركيستي ماركيستي در ايران نيز به حساب ميآيد. در پي اهانتهاي مكرر به روحانيت و رهبر كبير انقلاب اسلامي در قالب كاريكاتور با شكايت مردم متدين اين نشريه توقيف گرديد.
توجه داريد كه مقاله طوري تنظيم شده كه قابليت چاپ داشته باشد و ممكن است با همه ان موافق نباشيد
نمایش[…] شناسیم همواره برقرار است؛ اما آنطور که استیون هاوکینگ در این فیلم شرح می دهد، علیت در مورد پیدایش جهان و اثبات وجود خدا […]
نمایش[…] ی عادلانه (برای مصارف صرفا آموزشی؛ Fair use)، می توانید از اینجا دریافت کنید. (بقیه ی مستند های من را از اینجا […]
نمایشبا علم نمیتوان در مورد وجود یا عدم وجود خدا نظر داد.
در مورد این طرز تفکر که علم و ایمان دو مقوله جدا از هم هستند در اینجا میتوانید بیشتر بخوانید:
https://en.wikipedia.org/wiki/Non-overlapping_magisteria
نمایشبسیاری از دانشمندان سعس کرده اند خدا را نقض کنند اما تاکنون هیچ کس موفق نشده . من احترام خاصی برای شما قاعل هستم اما زدن یک سایت برای نقض خدا بیهوده است . پس اصلا تلاش نکنید که خدارا نقض کنید زیرا اصلا نمی توانید بلکه خود را خسته کرده اید . البته شما که هیچی نیستید بلکه دانشمندان هم نتوانستند خدا را نقض کنند . و نظر من به شما این است که زیاد درباره ی وجود خدا نه سوال زیاد کنید و نه به دنبال نقض آن باشید بلکه خدا را به عنوان یک برهان پذیرفته شده ، بپذیرید زیرا که عقل بشر آنقدر ناقص است که هیچگاه به خدا نمیرسد
نمایشعالی
نمایشخدایی وجود ندارد . یعنی خدایی که ما فکر میکنیم وجود ندارن . و ما اشرف مخلوقات نیستیم . و پیامبران به قول زکریای رازی بز هایی ریش بلند هستند و کتاب هایشان همه افسانه . از خدا و دین و …..خودتون رو رها کنید . و بعد از زندگی لذت ببرین . جلوی لذت های خودتون رو نگیرین همه چی خیلی زود تموم میشه پس فقط لذت ببرین . البته لذت فقط خوردن گشتن رابطه جنسی نیست همین دنبال کردن مطالب علمی و فلسفی و کیهانی خیلی لذت بخش هستن . پیروز باشید
نمایشçox sağolun
نمایشبا عرض سلام.
نمایشدرمورد این مطالب و دیدگاه هاتون از شما خیلی تشکر میکنم.
بی زحمت اگر سوالی داشتم میتوانید به ان پاسخ دهید؟
سلام. اینا همشون فقط زاییده ذهنه کمی فکر کنید.بوجود آمدن زمان هنوز مشخص نیست که قبل از بینگ بنگ بوده یا بعد آن.و حتی دانشمندان علت بوجود آمدن آنرا نمیدونن.پس باید خالق یا اول دنیا را بوجود آورده بعد زمانرا یا بالعکس. این آقا تئوری داده که معلوم نیست درسته یانه. اصلا آیا برای ایجاد حادثه بینگ بنگ به انرژی نیاز نیست.یا این که دنیا از یک سلول کوچیک بوجود آمده بعد از حادثه بینگ بنگ تکثیر یافته.آیا برای اینکار احتیاج به خالق نیست؟یا حفره های توخالی که زمان درآنها معنی نداردخب جرم دارند.وزن دارند بازم قدرت خداوند را نشون میده که تونسته یکی از عناصر طببعت را در ساختشون دخالت نده.اصلا میگه خود بخود بوحود آمده برای این کارم که هدف بوجود آمدن هست حتما باید یا خود دارای شعور باشد یا توسط شعور وعقل هدایت گردد.میکه دنیا توسط قانون خلا ساخته شده.قانون اصولا خود ساخته شده یا خالق هست.قانون نمیتواند خالق باشد. بعدا میگه از هبچی ساخته شده. برای خلق از هیچی بنا به فلسفه به شعوری نیاز هست که آن هیچ را هدایت کند تا خلق گردد یا خود دارای شعور باشد. یعنی این کائنات با خودشون باید عقل وشعور داشته باشن یاتوسط شعوری هدایت به هدف خود شوند.هیچ بخودی خود درطبیعت وجود ندارد.شما نمیتونید بگید صفرتا درخت درفلان باغ وجود دارد.هیچم بخودی خود نمیتواند خلق شود
نمایشمگه میشه…مگه دارین،،،،
نمایش