I learned long ago, never to wrestle with a pig. You both get all dirty, and besides, the pig likes it.
~ George Bernard Shaw
مدتها پیش یاد گرفتم که هیجگاه با یک خوک کشتی نگیرم. اگر با یک خوک کشتی بگیرید هر دو کثیف می شوید و خوک از اینکار لذت می برد.
The reasonable man adapts himself to the world: the unreasonable one persists in trying to adapt the world to himself. Therefore all progress depends on the unreasonable man.
~ George Bernard Shaw
فرد معقول خودش را با جهان وفق می دهد اما شخص نا معقول پافشاری می کند تا جهان را مطابق میل خودش درآورد. از این جهت تمام پیشرفت های جهان وابسته به شخص نامعقول/گردن ناگذار است!
انسان تنها زمانی توحش را رها خواهد کرد که ایمان به مهملات را رها کند. –ولتر
برخی از اقسام دروغ از اقسام دیگر خوشایندترند. یک دروغ زمانی خوشایند است که درک ما از جهان یا همان جهان بینی ما را تایید کند.
انسان ها برای دیدن حقایق تکامل نیافتند؛ تکامل یافته اند که زنده بمانند و اگر از درک حقیقت تمارض کنند، راهی برای نشان دادن حقیقت به آنها وجود ندارد. با اینحال برای گروهی که شجاعت کافی برای پذیرفتن حقایق دارند یا دستکم به دنبال پاسخ های منطقی برای پرسشهایشان هستند باید کورسویی از روشنایی در عمق ظلمت باقی بماند؛ اینها تنها دلیلی است که این پست را منتشر می کنم.
اینکه ما به وجود یا عدم چیزی اعتقاد پیدا کنیم صرفا برای اینکه به وجود یا عدم آن علاقه داریم از انواع اشتباهات شناختی (Cognitive Bias) است که در ایران به نادرست آن را برهان فطرت می خوانند!
در چند سال گذشته گروهی با نام مبارزه با الحاد و رد شبهات ملحدین به گستردگی در شبکه های اجتماعی و ویکی پدیا فعال شدند (احتمالا با پشتیبانی مالی دولت ایران) و مکررا دست به جعل، تحریف، یا مغالطات منطقی زدند. این نوشته ها به عنوان حقایق و برای حفظ ایمان ایمانداران و مبارزه با بی دینی منتشر می شود و روی سایت های دیگر مثل وبسایت بالاترین هم می فرستند.
فارغ از اینکه چه عقیده ای داشته باشیم؛ بی دین یا دیندار، با خدا یا بی خدا باشیم، باید بدانیم این مطالب تحریف شده است و برخی از این تحریفات هم پیچیده است و موضوعات اساسی را در بر می گیرد.
علیرغم اینکه وقت بسیار محدودی بر روی اینترنت دارم، تصمیم گرفتم تعدادی از این دروغ ها را با دلایل نادرستی شان فهرست کنم تا از جستجوگر گوگل برای خواننندگان فارسی زبان در دسترس باشد، چون تعداد این مطالب رو به افزایش است و هر آینه با روشهای جعل این مطالب آشنا شوید، ادامه این روند هم برای جاعلین دشوارتر می شود.
نخستین روحانی نخستین شیادی بود که به نخستین ابله رسید. –ولتر
این عبارت را از یکی دو جا به فارسی نوشته بودم که به چند شیوه، از جمله با عنوان نخستین پیامبر و نخستین روحانی، باز نقل شده و منبع آن را از من پرسیده اند.
گویا رادیو فردا رسما تعارف را کنار گذاشته و با جمع آوری تجزیه طلبان شناخته شده به زعم خودش دنبال احقاق حقوق مردم داخل ایران است. کامنت ها را هم کما فی السابق سانسور می کند که بیشتر جا برای تعارف باقی نگذارد.
نخست باید دانست که اساسا حقی به نام تجزیه طلبی یا طرح موضوع تجزیه طلبی برای رادیو گشاد فردا یا یک رسانه بیگانه دیگر وجود ندارد. این موضوع پیش از اینکه به نظر فواحش تجزیه طلب مربوط باشد به قوانین بین المللی مربوط است.
از برکات انقلاب یکی هم این بود که ما هنوز ندانستیم باید به این مضحکه ی اسلامی بخندیم یا برایش گریه کنیم. به گمانم اگر داخل باشید باید بیشتر گریه کنید و اگر ببرون آمده باشید بخندید؛ ولی احوط آن است که هر دو کار را با هم بکنید!
اخیرا امام خامنه ای (ع)، جانشین خدا و نماینده امام زمان، چنین افاضه فرمودند که انگلیسی زبان علم نیست و غلط کرده اگر کس گفته زبان علم است. از آنجا که خود حضرت مانند الباقی ائمه و پیامبران بی سواد است و چیزی بارش نیست، طرفدارانی جاهل تر از خودش هم دنباله ی این حرفها را گرفتند. تا این لحظه قرار شده عربی جایگزین انگلیسی شود و مقالات (کدام مقالات؟!) را هم فارسی بنویسند.
از نادرستی های عالم یکی هم این است که به لات هرزه و بی سر و پایی بگویید حق با تو است؛ وقتی که حق واقعا با او نیست.
اگر به یک هرزه بگویید که حق با او است برای اینکه هرزگی و اوباشی گری نکند؛ به او چنین فهماندید که با هرزگی کردن می تواند صاحب حق و احترام شود؛ آن هم زمانی که خودش می داند نه حق دارد و نه احترام.
اگر جرات نه گفتن به یک هرزه را ندارید اصلا با او دهان به دهان نشوید؛ اما اگر با چنین جانوری مواجه شدید حقیقت را فدای عافیت طلبی و ترس نکنید.حقیقت را فدای عافیت طلبی کردن، عافیت نمی آورد و فقط حق و حقیقت را از میان برمی دارد.
در دوران یونان باستان شخصی به نام تالس این فرض را مطرح کرد، که تمام جهان بر پایه ی آب بنا شده. تالس عقیده داشت که همه چیز در جهان از آب ساخته شده و هر چیزی در جهان به اصل خود–یعنی آب–باز می گردد. تالس را نخستین فیلسوف جهان (حتی پیش از سقراط) می خوانند. فرضیه ی او درباره ی منشا و ذات جهان اگر چه بی پایه و کودکانه بود و مورد تمسخر فلاسفه بعدی مانند افلاطون و ارسطو قرار گرفت، اما او نخستین کسی است که کوشش کرد برای تشریح همه چیز یک توضیح واحد پیدا کند. از زمان تالس تا امروز بسیاری فلاسفه، و بعدتر دانشمندان، تلاش کردند چنین توضیح کلی برای کائنات بیابند.
بنابر اسناد منتشر شده سایت ویکی لیکس دولت انگستان به همراه سازمانهای اطلاعاتی آمریکا، اسراییل، عربستان و حتی پاکستان متصدی امر حمایت از تجزیه طلبی در ایران هستند (این مطلب را به همراه تمام منابعش ببینید.). بنا به گفته ی لوموند دیپلماتیک سازمان سیا اینکار را علاوه بر حمایت مستقیم، با هزینه کردن میلیونها دلار، با نام حقوق بشر و در غالب سازمانهای حقوق بشری انجام داد؛ بنابر این جای تعجب نباید باشد که بدانید بسیار از کسانی که عنوان فعال حقوق بشر و فعال حامی حقوق اقوام به خودشان بستند؛ از کجا تامین مالی می شوند.
بنابر اسناد منتشر شده سایت ویکی لیکس دولت انگستان به همراه سازمانهای اطلاعاتی آمریکا، اسراییل، عربستان و حتی پاکستان متصدی امر حمایت از تجزیه طلبی در ایران هستند (این مطلب را به همراه تمام منابعش ببینید.). بنا به گفته ی لوموند دیپلماتیک سازمان سیا اینکار را علاوه بر حمایت مستقیم، با هزینه کردن میلیونها دلار، با نام حقوق بشر و در غالب سازمانهای حقوق بشری انجام داد؛ بنابر این جای تعجب نباید باشد که بدانید بسیار از کسانی که عنوان فعال حقوق بشر و فعال حامی حقوق اقوام به خودشان بستند؛ از کجا تامین مالی می شوند.
بنابر اسناد منتشر شده سایت ویکی لیکس دولت انگستان به همراه سازمانهای اطلاعاتی آمریکا، اسراییل، عربستان و حتی پاکستان متصدی امر حمایت از تجزیه طلبی در ایران هستند (این مطلب را به همراه تمام منابعش ببینید.). بنا به گفته ی لوموند دیپلماتیک سازمان سیا اینکار را علاوه بر حمایت مستقیم، با هزینه کردن میلیونها دلار، با نام حقوق بشر و در غالب سازمانهای حقوق بشری انجام داد؛ بنابر این جای تعجب نباید باشد که بدانید بسیار از کسانی که عنوان فعال حقوق بشر و فعال حامی حقوق اقوام به خودشان بستند؛ از کجا تامین مالی می شوند.
جان برد، وزیر امور خارجه کانادا، در جریان یک گفتگو با هیاتی آمریکایی، نام خلیج فارس را به خلیج ع.ر.ب.ی جعل کرد. در وبسایت شخصی آقای برد به بخشی از این سخنرانی چنین اشاره شده: «من در بسیاری از نقاط جهان بودم؛ اما بیشتر اوقاتم را در نقاطی مانند خلیج ع.رب.ی، چین و جنوب آسیا گذراندم.»
سایتهای دیلی بیست و وال ستریت جورنال به همراه وبسایت اسراییلی جروزلم پست در مطالبی که اخیرا منتشر کردند، حسن روحانی رییس جمهور ایران را انکار کننده ی هولوکاست خواندند. در نوشته ی دلی بیست تصویری از روحانی منتشر شده که در آن دست خود را برای هوادارانش تکان می دهد، اما تصویر را طوری انتخاب کردند تا سلام نازیها در دوران آلمان هیتلری القا شود.
وال ستریت جورنال هم ادعا کرده که هولوکاست یا نسل کشی یهودیان صرفا در ترجمه مصاحبه تایید شده و نه در گفته های حسن روحانی.
زبان فارسی نو یا فارسی کنونی، از زمان رواج آن در دوران پس از اسلام، کمابیش تعدادی واژگان را دردرون خودش نگاه داشته. تعدادی از این واژه ها در دوران پس از اسلام از زبان عربی به این زبان آمد و در دوران معاصر هم تعدادی واژه تازه ساخته شد و یا از دنیای غرب وارد شد. با اینحال این واقعیت که ما هنوز می توانیم آثار کلاسیک ادبیات ایران مانند شاهنامه فردوسی یا گرشاسبنامه اسدی توسی را پس از هزار سال و بیشتر بخوانیم و بفهمیم؛ نشان می دهد که تغییرات چند قرن گذشته اندک بوده و تاثیر چندانی بر واژگان زبان ما نداشته.
یادم می آید وقتی برای نخستین بار در آمریکا به یک رستوران ایرانی رفته بودم و از مهماندار فارسی زبان پرسیدم که سرویسهایتان کجاست؟ متوجه نشد که منظور من چیست. معلوم شد این لغت زمانی در ایران رایج شده که این شخص در ایران نبوده. ما برای مستراح یا توالت لغات زیادی ساختیم و در همین چند دهه ی گذشته از خلا و دست به آب و مستراح و مبال و آبریز به دستشویی و سرویس یا سرویس بهداشتی رسیدیم. علت این تغییر مکرر واژگان این است که چون خود لغت به محل کثیفی اشاره داشته، واژه هم پس از یک دوره مفهوم زشتی بخود گرفته و کثیف شده به همین علت هم جای خودش را به واژه ی دیگر داده؛ اما در مورد سایر لغات این اتفاق نمی افتد. مثلا ما تخت و کلاه و دفتر را قرنهاست که در واژگان روزانه مان بکار می گیریم و لغتی جایگزین آنها نشده.
سایت خبری بی بی سی فارسی در یک اقدام کم سابقه عنوان آذربایجان ایران را به آذربایجان جنوبی جعل کرد. در گزارشی که وبسایت بی بی سی فارسی درباره گروهی از تجزیه طلبان آذربایجان ایران منتشر کرده؛ از آنها با عنوان فعالان سیاسی و از گروه آنها هم با نام حرکت نوین بیداری ملی آذربایجان جنوبی یاد می کند.
نخست باید دانست که این افراد فعال سیاسی نیستند و رسما تجزیه طلب هستند. همانطور که جندالله هم گروه تروریستی است و اعضای فعال سیاسی نیستند. اگرچه ممکن است جندالله شاخه ی سیاسی هم داشته باشد؛ هیچگاه از آنها با عنوان فعال سیاسی یاد نمی شود. چون مشخصا فعالیت این گروه مجرمانه و نامشروع است؛ نمی توان از این عنوان برایشان استفاده کرد. گروه «یئنی گاموح» هم برای خودش کشوری خیالی در درون مرزهای ایران ایجاد کرده و برای آن پرچم، سرود ملی و محدوده قلمروی سیاسی تعیین شده که مصداق بارز تجزیه طلبی است. مطابق قوانین بین المللی (مشخصا اساسنامه دیوان بین المللی دادگستری به عنوان رکن قضایی سازمان ملل متحد) تجزیه طلبی در زمره ی شنیع ترین جرایم در میان تمام ملل محسوب می شود و این افراد هم در صورت اثبات جرم تجزیه طلبی — یعنی اثبات وابستگی به گروهک یئنی گاموح — مرتکب جرایم بسیار سنگینی شدند که باید مطابق قوانین داخلی ایران با آنها برخورد شود. پس عنوان فعال سیاسی برای انتشار اخبار اعضای این گروه از اساس نادرست است. از این گذشته رسالت خبرنگاری ایجاب می کرد که در متن خبر از بکاربردن ادبیات و واژگان نادرست و مناقشه برانگیز خودداری شود. همانطور که بی بی سی مجاز نیست نام خلیج فارس را فی المثل به خلیج ع ر ب ی جعل کند تا خبری درباره یک تیم فوتبال اماراتی در لیگ آن کشور منتشر کند؛ این رسانه نمی تواند نام بخشی از مملکت ما را جعل کند تا خبر تجزیه طلبان آذربایجانی را بنویسد. عنوان آذربایجان جنوبی مربوط به ادبیات تجزیه طلبان است و این عنوان به همراه ملی خواندن آن بار سیاسی مشخص دارد. اگر لازم بود توضیحی برای عنوان «یئنی گاموح» در لید یا عنوان خبر آورده شود؛ این توضیح یا بدل می توانست «گروه جدایی طلب آذربایجانی» باشد.
ویدیویی از اکبر عبدی، هنرپیشه سینما، منتشر شده که در بخشی از آن به یهودیان با عنوان «جهود» اشاره می کند. ظاهرا این گفته ها اسباب اعتراض برخی هموطنان یهودی شده که به دلایل نامعلوم معتقدند لغت جهود توهین آمیز است.
عنوان کلیمی — که برخی جایگزین یهود و جهود کردند و بکار می برند — از صفت اسلامی موسی، پیغمبر دین یهود، آمده که مسلمانان به او موسی کلیم الله گفتند. کلیم به معنای هم سخن است و در دستور زبان عربی، صفت مشبه است بر وزن فعیل، که از سه حرف کاف، لام میم (مانند کلمه) ساخته شده. کلیم الله یعنی آن کس که خدا با او هم سخن می شود. این واژه بطور قطع مفهوم و بار مذهبی دارد و در آغاز یک نام قومی نبوده؛ با اینحال هر گروهی حق دارد نام قومی خودش را انتخاب کنند و اگر یهودیان کلیمی را بیشتر می پسندند باید همان را برایشان بکار برد.
لغت خدا برای من چیزی بیش از بیان و محصول نقص بشر نیست. انجیل مجموعه ای است محترم اما بدوی از قصه هایی که به هر حال کودکانه هستند. هیچ تفسیری — تفاوتی ندارد هر اندازه که هوشمندانه باشد — این واقعیت را تغییر نمی دهد. – آلبرت اینیشتین. (تصویر در قلمرو عمومی است.)
هفته ی پیش خانه ی دوستی برای مهمانی شام دعوت داشتم. پس از ورود به مهمانی و تعارفات معمول، به یکباره از من پرسید که آیا به وجود خدا باور دارم یا خیر؟ برای شروع گفتگو بعد از احوالپرسی پرسش عجیبی بود اما من سعی کردم بدون اینکه به اعتقادات میزبان اهانت کنم برایش توضیح دهم که این پرسش به ظاهر ساده اش می تواند پاسخ های نه چندان ساده داشته باشد.
واژه خدا در گذشته همواره مفهوم یکسان و مشابهی نداشته و امروز هم معانی متعدد دارد. خدایان مردم بابل همان خدایان آشوری، سومری یا مصری نبودند. (در بسیاری موارد این خدایان حتی شبیه به یکدیگر هم نیستند.) خدای عهد عتیق یهودیان همان ویژگیهای خدایان یونانی یا رومی را ندارد. خدای مسلمانان همان خدای زرتشتیان (یا خدایان زرتشتی) نیست. خدای ارسطو و خدای سقراط، خدایان متفاوتی بودند. ولتر و اسپینوزا و دکارت هم خدای یکسانی نداشتند. اگرچه همه ی خدایان به نحوی مشمول همان مفهوم خدا می شوند؛ من به وجود هر کدام از این خدایان باور داشته باشم لاجرم نسبت به بقیه اشکال خدا کافر هستم و هیچکس نمی تواند ادعا کند که به همه ی این خدایان باور دارد. پذیرش هر کدام از اینها نفی دیگری است، بنابر این پاسخ به این پرسش آسان نیست. با اینحال دوست من اصرار داشت که نیروی ورای همه چیز در جهان وجود دارد که آن نیرو خدا نامیده می شود و برای اثبات این ایده هم ادعا می کرد که همه دانشمندان به وجود آن واقف هستند. وقتی پرسیدم که مثلا یکی از این دانشمندان که چنین وقوفی دارد را نام ببرد؛ فی الفور چند حدیث و جمله قصار از انیشتین، فیزیکدان مشهور، درباره اهمیت وجود خدا و اعتقاد به آن برایم فهرست کرد. کار که به نقل حدیث رسید، بهتر دیدم که موضوع بحث را از اثبات وجود یا عدم خدا به دستپخت خوشمزه و مهماننوازی صاحبخانه تغییر دهم.
همانطور که هر بنی بشری می داند و اگر هم نمی دانسته تا الان از طریق یکی از شرکت های خدمات مهاجرت به کانادا و استرالیا ملتفت شده؛ یکی از اصول اولیه مهاجرت به هر کشور، آموختن زبان آن کشور است. بسیاری از کشورها برای پذیرش مهاجر، امتحانات زبان را در سطوح نسبتا بالا برگزار می کنند. این موضوع در مورد کسانی که می خواهند از حق شهروندی برخوردار شوند به تابعیت یک کشور بیگانه دربیایند؛ اهمیت بیشتری هم دارد و در قوانین کشورهای مختلف هم بر آن تاکید شده است. مثلا مطابق قانون اساسی آمریکا هر شهروند کشور بیگانه که بخواهد به تابعیت آمریکا دربیاید باید بتواند هم انگلیسی را خوب بخواند، هم درست بنویسد و هم روان تکلم کند.
شخص بی استعدادی به نام مهدی موعود با نام مستعار «امام زمان»، ساکن چاه جمکران، علیرغم اینکه مدت طولانی (در حدود 1200 سال) را با تابعیت عربستان در کشور ما بسر برده، بر پایه ی روایات شیعی، هنوز نتوانسته زبان فارسی را در حد خواندن چند نامه بیاموزد. این در حالی است که اگر علی آبادی را هم برای مدت مشابه به ریاست اپک فرستاده بودند تا الان چند کلمه انگلیسی یادگرفته بود.
مقاله ای در سایت جورسلم پست (اورشلیم پست) منتشر شده که از قول موشه یعلون، وزیر دفاع اسراییل، می نویسد: «ایران را مجبور کنید میان [برنامه] اتمی و ادامه ی حیاتش یکی را انتخاب کند.»
در این مطلب از قول یعلون — که به تازگی به سمت وزیر دفاع اسراییل برگزیده شده — چنین آمده: «کشورهای غربی باید فشارهای عمده بر ایران را افزایش دهند تا ایران را به شرایطی برساند که مجبور شود میان زنده ماندن و داشتن بمب اتم یکی را انتخاب کند.»
بی بی سی گفته های هاشمی را بصورت گزینشی منتشر کرد.
پس از رد صلاحیت اکبر هاشمی رفسنجانی،گفته هایی از وی درباره شرایط اسفبار مملکت و خطاب به هوادارانش منتشر شد که در بخشی از آن به طرح تجزیه ایران توسط سنای آمریکا می پردازد. اینکه چطور آقای هاشمی به یکباره دلسوز تمامیت ارضی ایران و تجزیه ی مملکت شده، موضوع نوشته ی من نیست کما اینکه عده ای هم چنین تردیدهایی را مطرح کردند. من دلایل متعدد دارم که گفته های آقای هاشمی را–با هر انگیزه ای که عنوان شده–جدی بگیرم و بخشی از این دلایل را هم در مطلبی که پیشتر در اینباره نوشتم، شرح دادم. اما موضوع دیگری که درباره ی مطلب هاشمی نظر من و دوستانی که برای من پیام گذاشتند، را جلب کرد، نحوه ی برخورد گزینشی برخی رسانه های فارسی زبان با این بخش از گفته های او بود.
از چند وبسایت فارسی زبانی که مطلب هاشمی را منتشر کردند، گروهی این بخش را به دلایلی بریدند و یا حذف کردند. این برخورد شاید معیار دقیق در خبررسانی این رسانه ها نباشد اما احتمالا می تواند تصویر کلی از اندازه آزادی و بی طرفی آنها بدست دهد.