برچسب: انیشتن

چگونه آیت الله بروجردی نظریه نسبیت را به انیشتین آموزش داد

آیت الله بروجردی، مبدع نظریه نسبیت.

آیت الله بروجردی، مبدع نظریه ی نسبیت.

از انیشتین نقل می کنند: تنها دو چیز در جهان نهایت ندارد، کائنات و حماقت انسان؛ و البته من درباره ی اولی شک دارم.

شخصی در وبلاگ من کامنت گذاشته و ارایه نظریه نسبت انیشتین را به آیت الله بروجردی نسبت داده. پس از خواندن این کامنت من سری به سایت آیت الله بروجردی زدم و متوجه شدم که تلویجا چنین ادعایی در این سایت هم مطرح شده.

اینکه انیشتین که از اساس منکر وجود خدا بود، از مریدان این ملا محسوب می شده یک موضوع است؛ اینکه نظریات فیزیک جدید از درون قرآن و نهج البلاغه و بحارالانوار ملا ممد باقر مجلسی در بیایند موضوعی حتی جالب تر است.

برای کسانی که آگاهی ندارند کل جهان اسلام، و از جمله کشور ایران، ظرف هشتصد سال گذشته، و پس از حمله ی مغول، جز ملا و مفتی تولیدات دیگری نداشته.

استیون هاوکینگ بار دیگر تاکید کرد: خدا وجود ندارد

بزرگترین دشمن دانایی جهالت نیست؛ توهم دانایی است. - استیون هاوکینگ

بزرگترین دشمن دانایی جهالت نیست؛ توهم دانایی است. – استیون هاوکینگ

استیون هاوکینگ، فیزیکدان و کیهانشناس، بار دیگر تاکید کرد که اعتقاد به وجود خدا مربوط به گذشته ی انسان است. پروفسور هاوکینگ پیشتر در یک مستند تلویزیونی بطور خلاصه استدلالهایش را در ارتباط با دلایل نبود خدا شرح داده بود. این مستند را پیشتر به پارسی برگرداندم، که تحت لایسنز استفاده ی عادلانه (برای مصارف صرفا آموزشی؛ Fair use)، می توانید از اینجا دریافت کنید. (بقیه ی مستند های من را از اینجا ببینید.)

اخیرا بسیاری از رسانه های دولتی جمهوری اسلامی از قول هاوکینگ چنین جعل کردند که او «ادعایش را درباره خدا پس گرفت.» جعل مطلب از قول دانشمندان و متفکران در نظام اسلامی تبدیل به یک رویه شده؛ چنانکه حتی سران نظام هم در اینباره جعل می کنند. اخیرا اظهارات رییس مجلس خبرگان رهبری جمهوری اسلامی درباره ی ایمان انیشتین به مذهب شیعه و امام صادق هم بازتاب گسترده ای داشت. (درباره ی عدم اعتقاد انیشتین به وجود خدا این مطلب را ببینید.)

کمونیسم مانند اسلامگرایی شما را به خاک سیاه می اندازد

دروغهایی وجود دارند که چنان به آرزوهای انسان پیوند می خورند که هیچگاه نمی توان آنها را کشت. مهم نیست چه تعداد انسان کشته شوند تا این دروغ ها برای باورمندانشان تبدیل به حقیقت شود.

دروغهایی وجود دارند که چنان به آرزوهای انسان پیوند می خورند که هیچگاه نمی توان آنها را کشت. مهم نیست چه تعداد انسان کشته شوند تا این دروغ ها برای باورمندانشان تبدیل به حقیقت شود.

اخیرا فعالیت چپگرایان در فضای اینترنت و شبکه های مجازی افزایش قابل ملاحظه ای پیدا کرده. امروز یکی از این دوستان در پاسخ پرسشی از من پرسید که آیا من اصلا می فهمم کمونیسم چیست؟ پیش از اینکه جوابش را بدهم؛ این پرسش را یکبار از خودم پرسیدم: آیا من اصلا کمونیسم را می فهمم؟ تا آنجا که به خاطر دارم؛ سالها پیش یک جلد از چهار جلد کتاب سرمایه را خواندم به علاوه تعدادی کتاب و کتابچه ی مارکسیستی و مقالاتی که مستقیما یا بطور غیر مستقیم به این موضوع مربوط بود و البته همه ی اینها را هم در یک زمان نخواندم. اما آیا صرفا خواندن–به فرض فهمیدن– چند کتاب و جزوه کوچک برای درک و قضاوت درباره ی انبوهی از آنچه مارکسیسم و انشعاباتش در حوزه های مختلف و ظرف این صد و اندی سال تولید کرده اند، کفایت می کند؟

برای اینکه پاسخ این دوست کمونیست را بدهم برایش مثالی می زنم که احتمالا هر دو دستکم بر کلیات آن توافق داریم: 35 سال پیش که خمینی به ایران آمد گفت قرار است آب و برق و اتوبوس را مجانی کند؛ علاوه بر آن کرامت انسانی و معنویت مردم را هم اعتلا ببخشد، مهمتر از آن به ملت آزادی و عدالت اجتماعی بدهد و آنها را به مقام انسانیت برساند.

انیشتن به وجود خدا باور نداشت

لغت خدا برای من چیزی بیش از بیان و محصول نقص بشر نیست. انجیل مجموعه ای است محترم اما بدوی از قصه هایی که به هر حال کودکانه هستند. هیچ تفسیری -- تفاوتی ندارد هر اندازه که هوشمندانه باشد -- این واقعیت را تغییر نمی دهد. - آلبرت اینیشتین. (تصویر در قلمرو عمومی است.)

لغت خدا برای من چیزی بیش از بیان و محصول نقص بشر نیست. انجیل مجموعه ای است محترم اما بدوی از قصه هایی که به هر حال کودکانه هستند. هیچ تفسیری — تفاوتی ندارد هر اندازه که هوشمندانه باشد — این واقعیت را تغییر نمی دهد. – آلبرت اینیشتین. (تصویر در قلمرو عمومی است.)

هفته ی پیش خانه ی دوستی برای مهمانی شام دعوت داشتم. پس از ورود به مهمانی و تعارفات معمول، به یکباره از من پرسید که آیا به وجود خدا باور دارم یا خیر؟ برای شروع گفتگو بعد از احوالپرسی پرسش عجیبی بود اما من سعی کردم بدون اینکه به اعتقادات میزبان اهانت کنم برایش توضیح دهم که این پرسش به ظاهر ساده اش می تواند پاسخ های نه چندان ساده داشته باشد.

واژه خدا در گذشته همواره مفهوم یکسان و مشابهی نداشته و امروز هم معانی متعدد دارد. خدایان مردم بابل همان خدایان آشوری، سومری یا مصری نبودند. (در بسیاری موارد این خدایان حتی شبیه به یکدیگر هم نیستند.) خدای عهد عتیق یهودیان همان ویژگیهای خدایان یونانی یا رومی را ندارد. خدای مسلمانان همان خدای زرتشتیان (یا خدایان زرتشتی) نیست. خدای ارسطو و خدای سقراط، خدایان متفاوتی بودند. ولتر و اسپینوزا و دکارت هم خدای یکسانی نداشتند. اگرچه همه ی خدایان به نحوی مشمول همان مفهوم خدا می شوند؛ من به وجود هر کدام از این خدایان باور داشته باشم لاجرم نسبت به بقیه اشکال خدا کافر هستم و هیچکس نمی تواند ادعا کند که به همه ی این خدایان باور دارد. پذیرش هر کدام از اینها نفی دیگری است، بنابر این پاسخ به این پرسش آسان نیست. با اینحال دوست من اصرار داشت که نیروی ورای همه چیز در جهان وجود دارد که آن نیرو خدا نامیده می شود و برای اثبات این ایده هم ادعا می کرد که همه دانشمندان به وجود آن واقف هستند. وقتی پرسیدم که مثلا یکی از این دانشمندان که چنین وقوفی دارد را نام ببرد؛ فی الفور چند حدیث و جمله قصار از انیشتین، فیزیکدان مشهور، درباره اهمیت وجود خدا و اعتقاد به آن برایم فهرست کرد. کار که به نقل حدیث رسید، بهتر دیدم که موضوع بحث را از اثبات وجود یا عدم خدا به دستپخت خوشمزه و مهماننوازی صاحبخانه تغییر دهم.

WWW.FARDA.US © 2008-2015, Project by Farda.us Hosted by Farda.us | All Images and Objects are the property of their Respective Owners