一个有趣的故事,由一个著作的朋友 Gheyas 礼莫拉迪阿巴迪 他送来了,实在可惜。.
از آنجا که گویا این استاد قلابی هم به آخر خط رسیده ، جز معدودی تجزیه طلب کرد و ترک و قلیلی مسلمانان قومگرا دوست دیگری برایش نمانده؛ همین موضوع هم باعث شده، با چنگ و دندان بکوشد تا همین تتمه طرفدارانش را هم از دست ندهد و گاه برای این منظور چیزهای بامزه ای هم می بافد تا قومگرایان را خشنود نگاه دارد. 说:
[照片内女孩的眼睛] 这让我想起了阿契美尼德王朝,特别是居鲁士和大流士的库尔德镇压,这种镇压以其他方式持续到今天。.