ازدواج زرتشت با دختر خود پوروچیستا

آقای رضا مرادی غیاث آبادی اخیرا ادعا کرد که گاتا ها یا گاثاها اشو زرتشت را به فارسی برگردانده و ترجمه او«نخستین کوشش برای ترجمه فارسی غیرتخیلی از گاتهای زرتشت» است! وی همچنین ادعا می کند که ترجمه گاث ها از زبان اوستایی به وسیله ی شخص دیگری انجام شده و غیاث آبادی هم آن را ترجمه کرده! با این توصیف اصلا معلوم نیست اگر ترجمه اوستایی از دیگری باشد، غیاث آبادی دقیقا چه چیز را ترجمه کرده؟ (ترجمه انگلیسی یا آلمانی به فارسی را که دارالترجمه هم انجام می دهد). به هر روی اینکه چه چیز ترجمه شده موضوع چندان مهمی نیست تا ادعای عجیبی که برای نخستین بار بر پایه آن مطرح می کند.

پیش از آنکه بخواهم به ادعای غیاث آبادی بپردازم، باید به طور خلاصه بنویسم که گاثاها چیست و چرا اهمیت دارد. گاثاها قدیمی ترین بخشهای اوستا و سروده هایی است که سرایش آنها را به خود زرتشت نسبت می دهند و به لحاظ زبانی هم از دیگر بخشهای اوستا قدیمی تر است؛ همین موضوع گاثاها را نسبت به دیگر متون زرتشتی در موقعیت برجسته تری قرار می دهد. پروفسور ویلیام مالندرا، مدیر بخش خاور نزدیک دانشگاه مینستوتا، در ایرانیکا می نویسد: گاثاها بارها و بارها ترجمه شده و در تمام اوستا هیچ متنی به اندازه گاثاها ترجمه نشده است. وی همینطور ادعا می کند ترجمه هیچ متنی در تمام جهان، چه کهن و چه نو به اندازه گاثاها شرح و تفسیر و اما و اگر نداشته است.

کورش، داریوش یا غیاث آبادی؛ کدامیک دروغ می گویند

سگ حسن پسند

سگ حسن پسند

داریوش شاه می گوید:«به خواست اهورامزدا، من چنينم که راستی را دوست دارم و از دروغ رویگردانم.» و از اهورا مزدا می خواهد که کشورش را از دروغ، دشمن و سال بد (قحطی) مصون بدارد.
اما اخیرا رضا مرادی غیاث آبادی، سلطان چارطاقی های جهان، دارنده مدرک دکترا از ناکجا آباد و سگ حسن پسند فراهان (این آخری از خودش است) کاشف به عمل آورده که داریوش شاه یا سلفش، کورش (شاید هم هر دو) خود از دروغگویان بودند و تا امروز هم کسی از ترس کورش پرستان جرات نداشته تا دروغهایشان را آشکار کند، الا همان اخترِ عرصه باستانشناسی، رضا مرادی غیاث آبادی! شاید اصلا بخاطر همین دروغگویی داریوش باشد که خدا هم این دعایش را به هیچ گرفته و ما را گیر دروغگویان بی شرمی امثال احمدی نژادها در عرصه سیاست وغیاث آبادی ها در عرصه فرهنگ انداخته.

آذربایجان چگونه ترکزبان شد

«بی تردید پیش از آن که زبان ترکی به آذربایجان وارد شود، زبان این منطقه شاخه ای از زبانهای ایرانی بوده و این موضوع به صورت عام پذیرفته شده است.»

این عبارات از پروفسور والتر هنینگ است(مقاله هنینگ را از اینجا می توانید ببینید) اما همانطور که هنینگ اشاره می کند، احتمالا کسروی نخستین کسی بود که جنین نظریه ای را مطرح کرد. هنینگ یکی از برجسته ترین دانشمندان زبان شناس جهان در یک قرن گذشته است؛ علاوه بر او دیگرانی همچون احسان یارشاطر هم در این زمینه مقالاتی منتشر کردند.

در این نوشته ی کوتاه قصدم پرداختن به زبان آذربایجان پیش از رواج ترکی در آن خطه نیست؛ موضوع تُرکاندن مردم این منطقه به جز در میان قومگرایان پان ترکیست، موضوعی پذیرفته شده است؛ همچنین از منابع علمی می دانیم که ترکان دستکم تا قرن یازدهم میلادی (هزار سال پیش) اصلا در این منطقه نبودند که بخواهند زبانشان را به گروههای دیگر منتقل کنند اما پرسشی که تا امروز بارها مطرح شده و پاسخ داده نشده اینکه «اگر آذربایجان ترک نیست پس چگونه ترکزبان شده است؟»

رضا مرادی غیاث آبادی؛ دکتر قلابی و جاعل تاریخ

رضا مرادی غیاث آبادی

رضا مرادی غیاث آبادی

تقریبا دو سال پیش برای نخستین بار در تارنمای «پژوهشهای ایرانی» متعلق به «رضا مرادی غیاث آبادی» و در اعتراض به یک نوشته ی او کامنتی گذاشتم؛ چند ماه قبل هم یکبار پیامی به ایمیل ایشان فرستادم که درباره آن هم خواهم نوشت اما آنچه که بر سر آن کامنت من آمد، دستکم از همان زمان بر من آشکار کرد که نه با یک محقق و پژوهشگر دگراندیش یا مخالف که با یک جاعل و تحریفگر سر و کار دارم. رضا غیاث آبادی به علت نامعلوم و بدون هیچ ملاحظه نوشته ای که متعلق به دیگری بود را با واژگان خودش تغییر داد تا جایی که مفهوم آن نوشته به کل به چیز دیگری تغییر کند.

اخلاقا یک نویسنده یا مدیر سایت مختار است که نوشته ی خواننده اش رامنتشر کند یا اگر صلاح نمی داند از انتشار آن چشم بپوشد؛ اما دست بردن در نوشته ی دیگران به منظور تغییر دادن معنا و مفهوم یک مطلب که با نام دیگری منتشر شده حتی اگر در سایت و وبلاگ شخصی باشد، در حکم دزدی است و کسی که در اندازه ی حفظ پیام یک مخاطب اش امانتدار نیست، نمی تواند در مقولاتی که نیاز به بردباری، خویشتنداری و دقت بیشتر دارد(مانند تاریخ چند هزار ساله یک ملت) جانب امانت و انصاف نگاه دارد.

پاسخ به بی بی سی؛ نژاد مردم ایران چیست

بی بی سی

بی بی سی

سایت بی بی سی فارسی اخیرا مطلبی را با عنوان “اکثر ایرانیان، نژاد آریایی ندارند” به نقل از دکتر مازیار اشرفیان بناب، پژوهشگر علم ژنتیک، در قالب یک مصاحبه منتشر کرده و درتوضیح آن چنین آورده:
«گروهی از محققین ژنتیک در دانشگاه پورتسموت انگلیس، به سرپرستی یک محقق ایرانی به نتایج جالبی درباره نژاد ایرانیان رسیده‌اند. این گروه معتقدند اکثر ایرانیان بر خلاف آنچه تصور می شود، نژاد آریایی ندارند بلکه به نژادی تعلق دارند که حدود ده هزار سال پیش ساکن ایران بوده‌اند. این تحقیقات که قسمتی از تحقیقات جهانی ژنتیک است به سرپرستی دکتر مازیار اشرفیان بناب سالها پیش در دانشگاه کمبریج شروع شده و در دانشگاه پورتسموت به نتیجه رسیده است.»

آنچه از عنوان و محتوای این خبر و گزارش بی بی سی برداشت می شود این است که «نژادی به نام نژاد آریایی وجود دارد و اغلب مردم ایران بر خلاف باوری که تا کنون رایج بوده، از این نژاد نیستند و از نژاد دیگری هستند که در حدود ده هزار سال پیش در ایران زندگی می کردند.»

پایه ای ترین اصول خبرنگاری ایجاب می کند که اگر مطلبی را از کسی نقل می کنیم عینا همان باشد که عنوان شده و نه اینکه برداشت شخصی و نتیجه گیریهای خود را از گفته دیگران در قالب خبر یا گزارش بازتاب دهیم.

کتابخانه ها و کتابسوزی در ایران

سال گذشته مطلبی را درباره کتاب سوزی اعراب در ایران در یک وبلاگ فارسی خواندم که نسخه ای از آن نوشته را با مختصری تغییرات در این پایگاه منتشر کردم. با توجه به اینکه موضوع کتابسوزی اعراب با تاریخ رسمی که نظام کنونی سعی در القای آن می کند، همخوانی ندارد و جمهوری اسلامی هم بنا به تجربه، صدای مخالف را حتی در موضوعات غیر سیاسی و فرهنگی هم تحمل نمی کند؛ تردید نداشتم که نوشته دوست وبلاگ نویسمان هم حذف خواهد شد و به همین علت آنرا انتشار دادم.

در آن مقاله نویسنده با اشاره به چند نوشته تاریخی کوشش کرده بود تا به موضوع کتابسوزی در ایران بپردازد. از آن جمله مطلبی که از ابن خلدون و درباره کتابسوزی ایران به نقل از تاریخ طبری و کتاب دو قرن سکوت زرینکوب آمده بود. اصل این نوشته در کتاب مقدمه ابن خلدون(ص 373) موجود است و ترجمه انگلیسی را هم می توانید در اینجا ببینید:

پروفسور احمد جنتی، برجسته ترین دانشمند همه اعصار شناخته شد

احمد جنتی - کاپی رایت تصویر از جک و جنتیامروز برگ زرینی دیگری بر کارنامه افتخارات نظام مقدس اسلامی افزده شد. برگ زرینی که افتخار نظام، تپه ولایت و ستون کپر انقلاب، حضرت آیت الله جنتی (آیت الله سابق، پروفسور فعلی) را با بالاترین مدارج علمی جهان و در فراخنای گشاد تاریخ بشریت به منصه ظهور رسانید.

با تصویب آئین نامه جدید مجلس داهیانه شورای اسلامی و بر پایه رابطه علمی میان گودرز وشقایق با چهارصد هزارنفر- ساعت کار علمی و تحقیقاتی شبانه روزی متخصصان کشورمان، از این پس قانونا حضور در هر دوره شورای نگهبان، معادل یک مقطع تحصیلی آموزشی برای تمام طول دوره محسوب می شود. با اجرای این قانون علاوه بر میلیونها دلار صرفه جویی ارزی برای صدورگواهینامه تقلبی دکترا از آکسفورد، جمهوری اسلامی ایران رسما به جمع معدود کشورهایی پیوست که توانایی ارایه مدارج تحصیلی در تمام مقاطع و رشته های آموزشی را دارند و همینطور دومین کشوری در جهان است (بعد از جمهوری علیوفستان) که می تواند برای تمامی اوباشش در هر سطح مدرک صادر کند.

جعل اس اس ال و راهکارهایی برای امنیت بیشتر

خبری که اخیرا بر روی اینترنت منتشر شده و تا این لحظه وبسایتهای زیادی آن را منتشر کردند؛ خبر جعل تعداد زیادی گواهینامه ی اس اس ال سایتهای معتبر توسط یک گروه هکر است که می تواند امنیت هزاران نفر را به خطر بیاندازد

با توجه به ابعاد قضیه حتما متخصصانی که بر موضوع اشراف بیشتری دارند در این زمینه راهنماییهای تخصصی خواهند کرد ؛ با اینحال من هم مطلبی را می نویسم صرفا به امید اینکه این اطلاعات هر چند محدود بتواند مفید باشد لطفا چنانچه این نوشته یا بخشی از آن را سودمند یافتید؛ آن را برای دوستان خود هم منتشر کنید

گوناز تی وی (تلویزیون گوناز) وابسته به سازمان سیا است

شبکه تلویزیونی گوناز (گوناز تی وی) یک کانال ماهواره ای بیست و چهار ساعته به زبان ترکی آذربایجانی با مدیریت احمد اوبالی است، که از شهر شیکاگو در ایالت ایلینوی آمریکا برنامه هایی را برای مردم ترکزبان در ایران تهیه می کند.

این کانال تلویزیونی علاوه بر استودیو شیکاگو یک استودیوی دیگر هم در باکو مرکز جمهوری اران دارد و برنامه هایش را هم از طریق ماهواره ی هاتبرد (و پیش از آن ترک ست ترکیه) به آذربایجان ایران می فرستد.

ظاهرا با بروز اغتشاشات تجزیه طلبان در سال هشتاد و پنج و با محرز شدن نقش این کانال تلویزیونی در ایجاد اغتشاشات و تهییج مردم ، دولت ایران از دولت ترکیه درخواست کرده بود تا جلوی پخش برنامه های گوناز را از ماهواره ی ترک ست بگیرد.

پارسی خواندن کورش جعلی است یا تجزیه طلبان سایت لور مهمل می بافند؟

در بخش کامنتهای مطلب پیشین، یکی از خوانندگان از من خواست تا در رابطه با مقاله ی جعلی تارنمای لوور (با موزه ی لوور پاریس اشتباه نشود!) پیرامون هویت کورش هخامنشی توضیحی بنویسم.

واقعیت این است که ما امکان پاسخگویی به همه ی این تحریفاتی که روز به روز دامنه اش فراتر می رود را نداریم و این وبسایت لور هم دستکم دهها مطلب جعلی و تحریف تاریخی انتشار داده و پاسخ به همه ی اینها در توان ما نیست.

از طرف دیگر هم هیچ آدم عاقلی برای کسب اطلاعات تاریخی سراغ وبسایت لوور نمی رود. بنابر این من بر خلاف خواسته ی این دوست مخاطبم قصد پاسخگویی نداشتم؛ اما در این مورد خاص به موضوع جالب تری از خود مقاله برخوردم که انگیزه ای برای نوشتن این مطلب شد که به آن هم در ادامه اشاره خواهم کرد.

ظاهرا شخصی به نام «سجاد مومنی» این مطلب را نوشته و دقیقا معلوم نیست این نام هم مانند آن «مهران بهاری» یا به قول خودش «مئهران باهارلی» ،جاعل پان ترک ها، جعلی است یا دست برقضا جاعل لوورها شخصیت حقیقی از آب درآمده؟ هر که هست و هرچه هست؛ دروغهای این شخص را درباره هویت غیر ایرانی آریو برزن در همین پایگاه پاسخ دادیم و یکی از اشکالاتی که به آن مطلب گرفتیم اینکه چرا هیچ رفرنس و منبعی برای ادعایش نداده؟

ترک نیوز و ماشین حساب ترکی احمدی نژاد

پرچم ترکیه در استادیوم تراختور

پرچم ترکیه در استادیوم تراختور

اخیرا سایتهایی با فورمت و شکل ساخت خبرگزاریهای نیمه رسمی جمهوری اسلامی ایجاد شده تا در پیرامون تجزیه طلبان ترک و مسایل مربوط به آذربایجان چاره اندیشی کنند. یحتمل حضرات تازه دوزاری شان افتاده که دنیا چه خبر است و چه خوابها که برایشان ندیده اند. از آنجا که نظام مقدس اسلامی در تمام طول این سی و اندی سال موجودیت نکبت اش یک کار درست و درمان را هم نتوانسته به سرانجام برساند؛ ظاهرا بخشی از این مسئولیت مبارزه با قوزقورتها را هم اشتباها به خود قوزقورتها واگذار کرده اند.

در میان این سایتهای جدیدالتاسیس یکی را که همین چند روزه توانستم بخشی از مطالبش را بخوانم ( آن هم به لطف یکی از دوستان که مطالب ایشان را منتشر می کرد )با نام تورک نیوز در ایران به ثبت رساندند. البته این سایت از پاره ای جهات هم ویژگیهای مثبت دارد. از معدود ایراداتی که به این سایت بامزه می توانم بگیرم آن عنوان بخش ادب ترکی اش است که هیچ تناسبی با کولتور چند صد ساله ترکستان ندارد. بقیه ی قسمتها الحق بسیار هم خوب بود و اگر بخش جوک ترکی را هم برای نمایش جنایات شوونیسم فارس به سایت اضافه می کردند، احتمالا ترافیک بیشتری هم می گرفت.

مجسمه آریوبرزن و شوونیسم فارس

این روزها کمتر کسی است که خبر تخریب قریب الوقوع مجسمه ی آریوبرزن در شهر یاسوج را نشنیده باشد.ظاهرا ماجرا از این قرار بود که فرمانده ی سپاه یاسوج که علی القاعده وظیفه اش حراست از مرزهای کشور است احتمالا در راستای انجام همان وظایف، با دم مجسمه اسب آریوبرزن مشکل جدی ناموسی پیدا کرد، فلذا دستور تخریب سوار و اسب و دم همگی را یکجا صادر نمود تا لابد به جایش شتر عربی یا جانور متشرع دیگری را بسازند که از ناحیه ی دم اشکال شرعی نداشته باشد

پیرو این تصمیم گیری استراتژیک سپاه، گروهی از جوانان یاسوجی ، پیرامون این مجسمه حلقه زدند تا با نشان دادن مخالفت خود از تاریخ و هویت ملی سرزمینمان دفاع کنند که پخش تصاویری از این رویداد بر روی اینترنت موجب تحسین و دلگرمی سایر هم میهنانشان شد؛ شوربختانه گروهی هم که احتمالا تاب دیدن همدلی ایرانیان را ندارند و اهداف سیاسی دیگری را دنبال می کنند ،بیکار ننشسته و به یکباره تاریخ جدید آریوبرزن را که بسیار هم انقلابی و در ضدیت با دوران ننگین ستمشاهی است، بیرون دادند

متاسفانه سایت اینترنتی «لر» یا «لور» که هرازگاهی مقالات قومگرایانه منتشر می کند با انتشار مطلب تحریف شده ای درباره پیشینه و هویت آریوبرزن، نشان داد که در شرایط کنونی موضوع جعل و تحریف قومی را صرفا نباید محدود به گروههای پان ترکیست و یا پان کردیستها دانست

این قومگرایان نورسیده باید مد نظر بگیرند که پان ترکیستها با حداقل هشتاد سال سابقه ی جعل تاریخ و با در اختیار گرفتن امکانات وسیع دولتی و بهره گیری از تمام ظرفیتها ، آبرو و نیروهایشان دست آخر تبدیل به اسباب مضحکه و دلقک رسانه های اینترنتی شدند؛ این گروه که آن دلارهای نفتی باکو وجعلیات دولتهای آنکارا و تل آویو را هم ندارند؛ البته هم میهنان لر و بختیاری ما از جمله ی میهن پرست ترین گروههای ایرانی هستند و انتشار جعلیات تاریخی مانند آنچه در پی می آید نمی تواند خطری را متوجه هویت ملی لرها و تمامیت ارضی کشورمان از این ناحیه کند اما با توجه به بی لیاقتی نظام حاکم برکشور و دوران تاریکی که طلیعه اش ایرانیان را فرا رسیده، این خطه از میهن هم باید به مثابه سنگری مستحکم و یکپارچه از ایراندوستان در راه ایران جانبازی کند و لذا هرگونه عامل اختلاف و تفرقه باید هرچه زودتر از ریشه خشکانده شود

عید نوروز و دروغهای پان ترک ها

منظور از اطلاق عنوان «ترکـ» در این مقاله صرفا مردم ترکتبار است که در طول تاریخ به این نام شهرت داشتند و نه مردم آذربایجانی که بعدها ترکزبان شدند.

همچنین آن دسته از مردمی که خود را به این نام می خوانند و بر آن اصرار می کنند اگرچه ترکتبار نباشند اما از آن جهت که در انقیاد و تحت سیطره ی فرهنگ بیگانه هستند باید به همین عنوان شناخته شوند.

این شنیدستی که ترکی وصف جنت چون شنید //گفت با واعظ که: «آنجا غارت و تاراج هست؟»

گفت: «نی!»، گفتا: «بتر باشد ز دوزخ آن بهشت //کاندرو کوته بود از غارت و تاراج دست»

— بهارستان جامی

در چند سال گذشته و در ادامه ی روند جعل تاریخ و هویت ملی ,پان ترکیستها ادعاهایی را متوجه شخصیتها ,سنتها و آیینهای ایرانی کردند . از جمله شخصیتهایی که یکباره ترک شدند می توان به بابک خرمدین , ابن سینا ,مولوی , نظامی, بیرونی ,زرتشت و حتی رستم !! اشاره کرد و از جمله جشنها و مراسمی که در یکی دو سال اخیر بیشتر مورد توجه ایشان قرار گرفت, چارشنبه سوری ,یلدا و «عید نوروز» است.

ترکان در طول تاریخ مشخصا قومی کوچرو بودند که مدنیت نداشتند و طبعا از مواهب و مصادیق تمدن نیز بی بهره بودند. بر طبق دانشنامه بریتانیکا که از بسیاری جهات معتبرترین دانشنامه به زبان انگلیسی است, موطن اصلی ترکان «اغوز» یا «اگوز» تا حداقل قرن یازدهم میلادی استپهای آسیای مرکزی و مغولستان بود و بنابر این نسبت دادن آیین نوروز که چند هزار سال در کشور و منطقه ی ما پیشینه دارد به این گروه, از اساس ادعای بی پایه و لاغی است.

Oğuz, also spelled Oghuz, or Ghuzz, confederation of Turkic peoples whose homeland, until at least the 11th century ad, was the steppes of central Asia and Mongolia.

کهن ترین اثر ادبی به زبان ترکی در ایران بیش از چند سده قدمت ندارد و این ملت جعلی که نه ادبیات کلاسیک دارد و نه آداب و سنن ملی و نه مشاهیر و مفاخر تاریخی برای ساختن یک هویت جدید ناچار از تحریف تاریخ و دزدی از ملتهای دیگر است. این رویکرد نخستین بار چند دهه ی پیش توسط بازماندگان عثمانی و ترکیه امروزی آغاز شد که به صورت گسترده جعل تاریخ کردند. با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی, جمهوری تازه استقلال یافته ی آذربایجان (اران) هم برای بقای خود و ایجاد هویت ملی ,ناچار همان طریقه را در پیش گرفت.

متاسفانه شیوه ی پان ترکیستها در دزدی تاریخی همان شیوه ی اسلاف فرهنگی شان است. ترکان آنجا که می توانستند غارت می کردند و هر جا که قادر به دزدی نبودند شیوه ی تخریب و نابودی را در پیش می گرفتند. پان ترکیستها هم در کوششهایشان برای سرقت فرهنگی از تمدن ایرانی هر آنچه را که بتوانند جعل می کنند و به خودشان نسبت می دهند و آنجا که از دزدی مفاخر تاریخی و فرهنگی ما بازبمانند, سعی در لجن مال کردن و بی ارزش کردن آن می کنند چنانکه در مورد «فردوسی» همین رویه را در پیش گرفتند.

توهین به کورش کبیر در دانشگاه تبریز

ماه گذشته نمایشگاه کتابی در دانشگاه تبریز برگزار گردید که اخبارو تصاویر مربوط به آن به گستردگی توسط وبسایتهای تجزیه طلبان پوشش داده شد. در یکی از این تصاویر که توسط سایت تجزیه طلب تبریز سسی منتشر شده ,پوستر بزرگی از صحنه ی مرگ کورش کبیر به چشم می خورد که تابلویی اثر یک نقاش هلندی به نام« پتر پال روبنز» در قرن هفدهم است و با الهام از صحنه ی کشته شدن کورش هخامنشی نقاشی شده است

در ارتباط با این تصویر پیشتر توضیحاتی را در یک نوشته جداگانه دادم. بر پایه ی روایت هرودوت که یکی از چند روایت موجود از مرگ پادشاه ایران است ,پس از کشته شدن کورش کبیر, سر او از پیکر بی جانش جدا شده و توسط ملکه ی ماساگت ها,تهم ریش یا تومیریس مورد اهانت قرار گرفت. متاسفانه در چند سال اخیر تجزیه طلبان و پان ترکیستها با ترک خواندن اقوام سکایی و ماساگتها سعی در بهره گیری تبلیغاتی از این ماجرا کردند اما همانطور که در همان پست هم اشاره کردم بر مبنای تمام مستندات موجود از جمله مستندات دانشنامه ی معتبر بریتانیکا , ماساگتها از اقوام ایرانی تبار بودند و مطلقا ارتباطی میان ایشان و اقوام ترک تبار نیست.

داریوش همایون درگذشت

دکتر داریوش همایون سیاستمدار شهیر ایرانی در گذشت , وی در جوانی به گروه انجمن و سپس مکتب پان ایرانیسم پیوست که با نیروهای متفقین در ایران مبارزه ی مسلحانه می کردند و در جریان این مبارزات یکبار با انفجار مین از ناحیه ی پا آسیب جدی دید که تا آخر عمر عواقب آن را تحمل می کرد

همایون بعدها با جدایی از مکتب پان ایرانیسم به عضویت در حزب سومکا در آمد که در یک دوره ی محدود تا پایان نخست وزیری دکتر مصدق فعالیت جدی می کرد, وی همچنین وزیر اطلاعات و جهانگردی در کابینه ی جمشید آموزگار بود. وی پس از انقلاب سال 57 فعالیت سیاسی خود را تا زمان مرگ به عنوان رایزن حزب مشروطه ایران ادامه داد

داریوش همایون در چند ماه اخیر مقالات متعددی را پیرامون خطرات فدرالیسم و تجزیه ی ایران منتشر کرد و هشدارهایی را به ملت ایران داد. فایل صوتی زیر نسخه ی کوچک شده ی جلسه ی پرسش و پاسخ اینترنتی پیرامون مسئله ی فدرایسم و آخرین مصاحبه همایون مربوط به تقریبا دو هفته پیش از انتشار این مطلب است که به صورت اینترنتی انجام شده و نسخه ی اصلی آن را از اینجا گرفتم

 

پیوند برای دانلود

تشت رسوایی «رادیو زمانه» مدتها است که از بام افتاده

مدتی بود در نظر داشتم مختصری پیرامون رسانه های دیداری- شنیداری بیگانه و خطرات ناشی از انحصارات پدید آمده در عرصه ی اطلاع رسانی بنویسم تا اینکه دیروز به مقاله ای از رادیو زمانه برخوردم که در آن اتهامات کذب و غیر واقعی به «حزب پان ایرانیست » نسبت داده شده بود و لذا در ادامه ی این نوشته می کوشم ضمن تحلیل مختصری از وضعیت رسانه ای موجود ,به اتهامات مطرح شده توسط این رسانه ی هلندی پاسخ دهم.

شاید روزی که بنگاه سخن پراکنی ملکه, «بی بی سی » شروع به پخش برنامه تلویزیونی کرد, کمتر کسی حدس می زد در کوتاه زمانی تبدیل به یکی از پر مخاطب ترین رسانه های فارسی زبان شود. هیچکس نمی تواند بدنامی و نقش برجسته ی بی بی سی را در شکل گیری تحولات عمدتا مخرب چند دهه ی گذشته ی میهنمان علی الخصوص وقوع انقلاب اسلامی نادیده بگیرد; اما همان مردمی که بخوبی این موارد را مطرح کرده , بر روی این حوادث انگشت می گذارند ,مخاطبین اصلی این برنامه ها هستند و یکبار دیگر به ما یاد آوری می کنند رسانه هایی مانند بی بی سی با ریسک میلیونها پاوند (و آنهم نه قطعا از سر خیرخواهی ) سرمایه گذاری برای ساخت برنامه های فارسی , رفتار جامعه ی ایرانی را بسیار دقیق تر از ایرانیان می شناسند. همین موضوع با در نظر گرفتن جای خالی رسانه های مستقل داخلی نوعی وضعیت انحصار رسانه ای را برای این بنگاهها ایجاد کرده و در مواقع لزوم می تواند امکان سو استفاد ی آنها را در جهت اهداف و اغراض سیاسی دولتهای مطبوعشان فراهم کند.

زبان ترکی مادر همه زبانها و فارسی لهجه زبان ترکی

تارنمای ترکهای افغان مطلب سرگرم کننده ای را از قول «تئهران اوشاقلاری» انتشار داده که حیفم آمد در اینجا بازگو نکنم.

این مقاله ی جالب به وضوح نسبت به نمونه های مشابه قبلی پیشرفت قابل توجهی نشان می دهد!

پیشتر شخصی به نام «دوقتور توحید ملکزاده دیلمقانی» در نوشته ای با عنوان «جایگاه زبان ترکی و سایر زبانها» که سایت دولتی ترکمنهای عراق (کرکوک نت ) و چندین وبسایت پانترکیستی دیگر آن را انتشار دادند, تقریبا نیمی از زبان ایتالیایی و یک پنجم انگلیسی را از ترکی دانسته و فارسی را هم لهجه ی 261 زبان عربی به شمار آورده بود.

البته زبان فارسی در گذشته, همواره در رتبه ی 261 ام نبوده, بل همانطورکه هفته نامه ی امید زنجان ,ماشاالله رزمی و مجله رایاسپهر از قول «یونسکو» جعل کردند, زبان فارسی رتبه ی سی و سومی زبان عربی را داشته که بعدها هرچه ترکان در مقاله نویسی پیشرفت کردند, جایگاه آن هم پسرفت کرده ! اما در این مورد اخیر,سایت ترکهای افغانستان یکبار برای همیشه تیر آخر را زد و تکلیف تمامی زبانهای زنده و مرده ی دنیا را الی الابد معلوم کرد و از این جهت دیگر نیازی هم به رتبه بندی جدیدی نیست

دستگاه قضایی را افکار عمومی نمی گرداند ,حکم براعت را هم شما نمی دهید

وقتی دستگاه قضایی یک مملکت را افکار عمومی بگرداند نتیجه فاجعه خواهد شد. وقتی توده ی مردم بخواهند حکم گناهکاری یا بیگناهی بدهند آنوقت هرج و مرج همه جا را می گیرد .متاسفانه اغلب هم میهنان ما از دموکراسی که صرفا یک شیوه ی حکومتی است, تعریف درستی ندارند و حد و مرزش را هم نمی شناسند. اغلب تصورشان بر این است که اگر عموم مردم بر تصمیمی اجماع داشتند آنوقت حتما آن تصمیم مشروعیت پیدا می کند چون نشات گرفته از اصول دموکراتیک است. بر خلاف باور این گروه، دستگاه داوری در هر کشور باید کاملا مستقل بوده و گردانندگان آن هم افراد مستقل با صلاحیتهای لازم شغلی باشند و همینطور تنها در صورتی میتوان عملکرد چنین نهادی را توجیه نمود که در تصمیم گیریها به کل از هر نوع فشاری چه از جانب مراکز قدرت و چه افکار عمومی بدور بماند.

همه ی ما می دانیم که دستگاه قضایی کشور ما در مواجه با فعالین سیاسی چنین وضعی را ندارد؛ احکام غیر عادلانه ای که برای زندانیان می دهند؛ حکمهای حبس و اعدام که برای سیاسیون صادر کردند؛ همه وهمه افکار عمومی را به وضعیت محاکمات قضایی حساس کرده است. از طرف دیگر ما مردمی هستیم که دستکم بیش از دیگر ملتها در مواجه با رویدادها احساسی برخورد می کنیم و به پیامدهای رفتارهای غیر عقلانی خود پروا نداریم و از آن بدتر از گذشته خودمان عبرت نمیگیریم تمام آنچه که دستکم در طول یکصد سال گذشته بر سرمان آمده ناشی از همین برخوردهای احساسی و عدم عقلانیت در بزنگاههای تاریخی است.امروز هم متاسفانه به یکی از همان مقاطع حساس رسیدیم .شرایط داخلی میهمنمان هر روز بدتر می شود هر روز زیر تیغ تهدیدات جدید خارجی قرار می گیریم و هنوز هم احتمال حمله ی نظامی به وجود دارد ,خطر فروپاشی و تجزیه از جانب گروههای داخلی با حمایت بیگانگان ,کشور را تهدید می کند و به طور کلی در یکی از بدترین دوران تاریخی خودمان هستیم.

داستان کشته شدن کورش بزرگ و تومروس ,ملکه ی قلابی پان ترک ها

ترکان و جعل هویت ماساژت ها از موضوعاتی که اخیرا بسیار مورد توجه تجزیه طلبان پانترک قرار گرفته , داستان کشته شدن کورش هخامنشی- پادشاه باستانی ایران است.

در مورد چگونگی مرگ کورش دوم هخامنشی بیش از ده روایت مختلف وجود دارد که یکی از آنها نقل از هرودوت, تاریخ نگار یونانی است و ارایه ی توضیح مختصری را ضروری می کند.

بر پایه ی آنچه هرودوت از این رویداد نقل کرده, کورش هخامنشی که برای سرکوب ماساژتها(ماساگت تلفظ صحیح است امااز آنجا که در میان فارسی زبانان فرم نخست کاربرد دارد و تغییر در تلفظ ,دگرگونی در معنای آن ایجاد نکرده, تفاوتی ندارد) از اقوام سکایی ,وارد صحرای جنوبی خوارزم شد ابتدا به تهم ریش یا تومیریس (تلفظ یونانی),ملکه ی ایشان پیشنهاد ازدواج داد و او نپذیرفت; سپس میان طرفین مقرر شد یا کورش از رود سیحون عبور کرده و در آنسوی رود با ماساژتها روبرو شود و یا در خاک ایران در انتظار سکاها بماند.

بیشتر فرماندهان, درگیری در خاک ایران را پیشنهاد کردند اما کرزوس پادشاه اسبق لیدی عبور از رودخانه را توصیه کرد و همینکار را کردند و در نهایت کورش در جریان درگیری با ماساژتها به قتل رسید ,ملکه ی ماساژتها دستور داد سر او را از بدن جدا کنند و در اقدامی نمادین به نشانه ی انتقام در تشتی از خون قرار گیرد (برخی از محققان , این روایت را باور نمی کنند بیشتر به این علت که این روایت تنها یکی از روایات متعددی است که درباره ی مرگ کورش نقل شده, بدون اینکه شاهدی بر صحت این ادعاوجود داشته باشد.)

سند تجزیه طلبی انجمن دفاع از زندانیان سیاسی آذربایجان (آداپ) و فاخته زمانی

فاخته زمانیدوستی اعتراضنامه ی را برای من فرستاده و از من خواسته تا منتشر کنم ;این سند جالب مربوط به سازمانی با نام «انجمن دفاع از زندانیان سیاسی آذربایجان » یا «آداپ» است که با عنوان یک سازمان حقوق بشری و حامی زندانیان سیاسی آذربایجانی فعالیت می کند.

همانطور که در وبسایت این گروهک آمده (ساوالان سسی دات کام )این تشکیلات در همه حال خود را تشکیلاتی حقوق بشری می نمایاند که “به هيچ گروه سياسي كلا و جزئا تعلق ندارد” اما عملکرد این ارگان در طول حیاتش و استفاده ی ابزاری از عنوان مشروع حقوق بشر به ایشان امکان داده تا با رویه ی حقوق بشری در راستای اهداف گروههای تجزیه طلب و انتشار محتوای ضد ایرانی گام بردارند.

این اعتراضنامه ظاهرا در سال 2006 خطاب به دبیرکل سازمان ملل نوشته شده و محتوای آن هم پیرامون اختلافات قومی گروههای آذری با کردها است که کردها را تروریست و مهاجمان به آذربایجان معرفی می کند ,اما آنچه این سند را برجسته می کند استفاده از عبارات تجزیه طلبانه و زیر سوال بردن موجودیت ایران توسط لیدر این تشکیلات به اصطلاح حقوق بشری است! آنچنان که فاخته زمانی ( با نام مستعار لونا) در این متن از ایران با عنوان «کشور به اصطلاح ایران »! نام برده و چندین بار از آذربایجان ایران با نام «آذربایجان جنوبی » یاد می کند که مقصودی جز زیر سوال بردن تمامیت ارضی ایران نمی تواند داشته باشد.

علی رغم اینکه نسخه ی اصلی این اعتراضنامه توسط نویسنده از روی سایت آن حذف شده اما نسخه ی پشتیبان از آن بر روی تارنمای آرکیو دات ارگ موجود است و من هم نسخه دیگری را بر روی تارنمای خود قرار دادم ,اهمیت این سند بیشتر از آن جهت است که اهداف تجزیه طلبانه ی آداپ را به خوبی نمایش داده و مشروعیت این سازمان و گردانندگان آن را به عنوان مدافعین مستقل حقوق بشر, به کل زیر سوال می برد .همچنین با در نظر گرفتن اصل پذیرفته شده ی حاکمیت ملی کشورها و حق شناخته شده ی برخورد با عناصر اغتشاش گر و تجزیه طلب که مخل تمامیت سرزمینی کشوری باشند, از این پس نظام سیاسی حاکم بر ایران (هر نظام سیاسی که بر سر کار باشد )و دستگاه قضایی می توانند با استناد به این سند که رونوشتی رسمی از آن هم به سازمان ملل متحد ارسال شده ,تمام مرتبطین با این تشکیلات را به جرم انتصاب به یک ارگان جدایی خواه (و نه تشکیلات حقوق بشری) محاکه و مجازات کنند.

WWW.FARDA.US © 2008-2015, Project by Farda.us Hosted by Farda.us | All Images and Objects are the property of their Respective Owners