مانند همه ی خبرهای بدی که جزیی لاینفک از زندگیمان شده; خبرها و نامهایی که تاثیرش تنها چند ثانیه ی گذرا بر ذهنمان می ماند, خبر دستگیری دوست و همرزم میهن پرستم ابوالفضل عابدینی برای چندمین بار در سال گذشته از ایران رسید; انگار دستگیری ,اعدام ,مرگ, تجاوز, شکنجه و بدبختی ملت ایران زایده ی سرنوشت محتوم ایشان است و دنیا کماکان سیر طبیعی خود را طی می کند.
خبر دستگیری عابدینی هم مانند دیگر خبرها آمد اما اینبار برای من آهنگی تازه داشت , ابوالفضل , جوان بیست و هشت ساله ی پان ایرانیست همان روزنامه نگاری که ترجیح داد از بیچارگی هم میهنش بگوید و از ناداری خود نگفت او که قصه ی درد کارگران نیشکر هفت تپه را برای جهان بازگو کرد سرگذشت مردانی که پس از چند ماه عدم پرداخت دستمزد باید شرمنده ی زن و فرزند خود باشند همو را به همراه مادر , برادر و زن برادرش چند ساعت کتک زدند و دست آخر بازداشت کردند ظاهرا پنجاه تنی که برای بازداشت این یک تن آمده بودن علاوه بر شکستن لوازم دو اطاقی که منزل آنها است, شیشه ها و اسباب خانه های مجاور را هم شکستند.
روی سخنم در این نوشته با برادران ارزشی است , هان ای برادر ارزشی , بسیجی , سپاهی , دلاور! تو که در راه خدا با ما ملت کافر ستیز می کنی تو که سرباز گمنام امام زمانی , تو که توطئه ی صهیونیزم و امپریالیزم غرب را بهتر از هرکس می فهمی و ابزار جنگ نرم را می شناسی , تو که مانند کارگران نیشکر هفت تپه شرمنده ی زن و بچه ات نیستی و فیش حقوقت را هفته به هفته می پردازند تو که فحش ناموس به هموطن لغلغه ی زبانت شده و آنقدر باغیرتی که اگر می خواهی یک تن را دستگیر کنی لابد برای تفریح خواهر و مادرش را هم کتک می زنی دیگر چرا اسباب خانه ی همسایه ها را شکستی؟
ابوالفضل مانند بیشتر هموطنانش دلی بزرگ دارد و جیفه ای از دنیا ندارد, تمام این هفته را با خود فکر می کردم چه کسی قرار است خسارت شیشه ی همسایه ها را بپردازد.
شونیسم فارس را به زانو در می آوریم
سالهای سال است که این ملت شریف تحقیر می شود، سالهای سال است که از ابتدائی ترین حقوق خود محروم هستیم، سالهای سال است که به شونیزم اعتماد کرده ایم، سالهای سال است که از حاکمیت و از تمامیت ارضی ایران دفاع نموده ایم. سالهای سال است که در صدا و سیمای جمهوری اسلامی مسخره این و آن شده ایم، سالهای سال است که به جرم ترک بودن در هر منبر و مجلسی تحقیر شده ایم، سالهای سال است که متمدنانه با شونیزم گفتمانها گذاشته ایم، سالهای سال است که زبان و ادبیات شونیزم فارس را از مرگ نجات داده ایم، سالهای سال است که با فقر و نداری در آذربایجان ساخته ایم، سالهای سال است که دم بر نیاورده ایم.
اما شونیزم روز به روز پرروتر از گذشته می شود، شونیزم روز به روز برای نابودی فرهنگ ما مصصم تر می شود. شونیزم روز به روز حلقه محاصره علیه ما را تنگتر می کند، روز به روز بر تعداد بازداشت شدگان دانشجو و غیر دانشجوی آذربایجانی افزوده می شود، روز بروز با هزاران مکر و حیله برادران نظامی، انتظامی و امنیتی تورک را بر علیه ما می شورانند، روز بروز نمایندگان مجلس تورک زبان را با هزاران مکرو حیله میخرند، روز بروز سیاست خائن پروری را گسترش می دهندو ….
و سالهاست که من و تو با احترام و با مدنیتر از گذشته به امید بهبود اوضاع مدارا می کنیم، سالهاست که سیاست سکوت را پیشه کرده ایم، ما هر روز عقب می نشینیم و آنها هر روز بیشتر پیش روی میکنند اما دیگر بس است………..
اینبار شونیزم فارس را به زانو در می آوریم، اینبار نشان خواهیم داد که ما از نوادگان ستارخان و بابک هستیم. اینبار نیز با اقدام مدنی و اعتراضات مسالمت آمیز چشمهای بصیر دنیا را بسوی آذربایجان سوق خواهیم داد. بگذار انسانهای آزاده دنیا در مورد ما قضاوت کنند، بگذار بدانند چه طور می شود در قرن بیست و یکم اقلیتی محدود زبان اکثریتی خاموش را به سخره بگیرد و حتی اجازه خواندن و نوشتن را نیز به او ندهد و سپس در دنیا پز حقوق بشر بدهد!!!!!
اینبار نوبت ماست، بگذار دنیا بداند آپارتاید اگرچه در آفریقای جنوبی مرده است اما در ایران جان گرفته است.
فقط فارسهاحق پارس کردن دارند لطفا کسي پارس نکند.
نمایشدم سربازای امام زمان گرم
نمایشخوب حال شما پانفارسای نئونازی رو میگیرن
[…] حقوق بشر و روزنامه نگار خوزستانی افتاد و اینبار او را پس از ضرب و شتم , بازداشت کردند لازم به توضیح است عابدینی در زمان […]
نمایشپاینده ایران زمین.
سرور عابدینی مردی میهن پرست و بزرگ منش بود هست و قطعا خواهد بود.امیدوارم هر چه زود تر این مرد شریف از بند زندان رژیم آزاد شود.
چو ایران نباشد تن من باد بدین بوم بر زنده یک تن مباد
نمایش