هندیان احتمالا بیش از هر ملت دیگر خدایان متعدد دارند. چند سال پیش یک قاضی هندی دو تن از این خدایان به نامهای رام و هامونا را به دادگاه احضار کرد. دادگاه برای تعیین مالکیت یک قطعه زمین برگزار شده بود که از یک سو شخصی مدعی مالکیت آن زمین بود و از سوی دیگر این دو خدا را مالک حقیقی آن می خواندند. از آنجا که خدایان یک طرف دعوای حقوقی بودند؛ قاضی برای هر دو نفر احضاریه نوشت و چون نشانی معلوم نداشتند، مطابق قانون، احضاریه دادگاه را در مطبوعات محلی منتشر کردند. علی القاعده اگر کسی یا چیزی (در اینجا دو خدای باستانی) مدعی مالکیت مالی باشد، حتما باید بتواند در دادگاه حاضر شود و ادله قانونی هم ارایه دهد.
اگر به نظرتان موضوع مالکیت خدایان و احضارشان به دادگاه شبیه به شوخی است؛ باید بدانید که این شوخی در مملکت ما سابقه چند هزار ساله دارد. در شمال شرق ایران خدایی وجود دارد که حایز تمامی قدرتهای ماورالطبیعه یک خداوند باستانی است و اموال فراوان دارد. کافی است ویژگیهای خدایان ملل قدیم را با این خدای جدید مقایسه کنید تا متوجه شوید که درباره یک خدا صحبت می کنیم.
امام رضا قرنها پیش تنها رهبر یک گروه از شیعیان بود اما امروز پس از هزار و سیصد سال به یک خدای تمام عیار با تمام قدرتها، ویژگیها و زرق و برق یک موجود فراانسانی تبدیل شده. رسم است که وقتی شخص بمیرد اموالش را میان وراث تقسیم کنند. امام رضا قرنها پیش مرد اما از آن زمان دایما مایملکش در شرق ایران گسترش پیدا کرده و امروز به بخش بزرگی از کشور تبدیل شده.
حتی اگر بپذیریم که جهانی به جز جهان مادی هم وجود دارد؛ نمی توانیم انکار کنیم که شخص مرده به اندازه ی ناچیزترین اشکال حیات در دنیای مادی قدرتی ندارد که اگر داشت مرده نبود و زنده بود؛ پس این تصاحب مال برای یک خدای شیعی یا یک خدای هندو که دستکم در جهان مادی حضور ندارد؛ چه معنایی می تواند داشته باشد؟ در پاسخ باید گفت که موضوع تصاحب مال به نام خدایان اختراع ملایان ایرانی و هندی و مربوط به دوران جدید نیست. این شیوه از کلاشی و کلاهبرداری سابقه ای به قدمت تاریخ بشر دارد. تقریبا هر جا که خدایی ظاهر شده؛ عده ای هم نماینده داشته که مسئول تحصیل اموال مردم با نام آن خدا بودند. در مواردی مردم عادی علاوه برنذورات و مالیات مجبور بودند تمام عمرشان را برای این طبقه مفتخور بیگاری کنند (مانند کشاورزان زمینهای موبدان در دوره ساسانی) چون این اموال، اموال شخصی نبوده و به خدایان تعلق داشته. این موضوع را در تمام تمدنهای باستانی از هند و چین و مصر و ایران گرفته تا بین النهرین و حتی تمدنهای باستانی آمریکا مانند اینکاها و ازتک ها می توانیم ببینیم.
چند روز پیش ملا حسن روحانی مدعی شد که ایران به امام زمان تعلق دارد. آقای روحانی البته توضیح نداد که از چه زمان ایران به امام زمان تعلق پیدا کرده؟ مالک قبلی ایران چه کسی بوده که آن را به امام زمان فروخته؟ و اگر ایران متعلق به امام زمان است ما ایرانیان با جد و آباءمان در آن مملکت چکار می کردیم؟
حسن روحانی احتمالا اولین رییس جمهور در جهان است که معتقد است تمام کشوری که نمایندگی می کند؛ متعلق به یک نفر است و آن یک نفر حتی تابعیت کشور او را هم ندارد. برای اینکه امام زمان مالک ایران شود در گام نخست باید شخصیت حقیقی پیدا کند. یعنی از داخل چاه جمکران در قم بیرون بیاید و مدارکی را ارایه دهد که 1200 سال گذشته را در مرخصی بوده و مالک حقیقی ایران هم خود او است. با اینحال شخصیت افسانه ای که با ویژگیهای خدای گونه و با نام امام زمان می شناسیم، یک نماینده خیلی حقیقی به نام ولایت فقیه در ایران دارد که به شیوه هزاره های گذشته اموالش را برایش اداره می کند.
ارسطو در تعریف انسان می گفت انسان حیوانی است که منطق می داند. تصور می کنید اگر منطق را از انسان حذف کنیم، چه چیز از آن باقی بماند؟