با پایان یافتن دوره ی کاندیداتوری اکبر هاشمی رفسنجانی برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری و رد صلاحیت اش توسط شورای نگهبان، سخنانی از وی خطاب به طرفدارانش منتشر کرده که در بخشی از آن به طرح تجزیه آذربایجان و بلوچستان ایران توسط سنای آمریکا هم اشاره می کند. به گفته ی آقای هاشمی، قرار است پس از معلوم شدن نتیجه انتخابات این طرح عملیاتی شود:
– در مجلس سنای آمریکا دو طرح خطرناک وجود دارد؛ منتظر انتخابات بودند که تکلیف روشن شود و گویا از این پس فعال می شوند. می خواهند سیستان و بلوچستان و و آذربایجان را تجزیه کنند. بعد هم قرار است اگر اسراییل به ایران حمله نظامی کرد به او کمک نظامی کنند. شاید جنگ روانی باشد اما به قول علما هر احتمالی برای انسان تکلیف می آورد.
طرح موضوع تجزیه ایران در سنای آمریکا، عجیب نیست؛ چون پیشتر این طرح رسما در کنگره تحت تسلط جمهوری خواهها مطرح شده؛ دانا رورا باکر، نماینده ایالت کالیفرنیا، شخصی است که طرح تجزیه ایران را در قالب یک قطعنامه در کنگره مطرح کرد. آقای باکر چند روز پیش هم طرح دیگری ارایه داد که برای دامن زدن به تنشهای قومی برای آذربایجان و بلوچستان، دولت آمریکا کانالهای مستقیم تلویزیونی پخش کند. آمریکا پیشتر برای برخی گروههای تجزیه طلب مثل تلویزیون گوناز تی وی امکانات تلویزیونی تامین کرده بود که بعدا اسناد آن معلوم شد. در سال 2007 روزنامه دیلی تلگراف فاش کرد که سازمان سیا برای تجزیه طلبان ایران بودجه محرمانه ای دارد و این حمایتها از تهیه امکانات رسانه ای بسیار فراتر است و تا تبلیغات سیاسی و حتی گروههای حقوق بشری را هم در برمی گیرد.
دامن زدن به تنش های قومی در ایران ایران، در راستای منافع ملی و منطقه ای اسراییل مطرح می شود. آنچه اخیرا در مواضع گروههای طرفدار تجزیه ایران در ساختار سیاسی آمریکا جلب توجه می کند، اینکه حامیان چنین طرحهایی پرده پوشی و رودربایستی را کنار گذاشتند و خواسته های خودشان را به صورت شفاف تر مطرح می کنند. اگرچه مطابق با قانون اساسی آمریکا، وظیفه ی تصمیم گیری در سیاست خارجی صرفا بر عهده ی شخص رییس جمهور است، اما حتی اگر دولت هم مخالف چنین طرحهایی باشد، کنگره و سنای تحت نفوذ لابی اسراییل، در صورت تمایل و برای دست یافتن به اهداف خود، می توانند فشار مرگ آوری را به دولت اوباما وارد و عملا آن را فلج کنند.
طرح تجزیه و مداخله آمریکا و اسراییل در ایران لزوما ممکن است به مفهوم تجزیه ایران نباشد؛ اما با توجه به شرایط بسیار بد کشور و سرمایه گذاریهای عظیمی که در طول سالیان گذشته در این راستا انجام شده، حامیان این طرح براحتی می توانند کشور ما را به سوی تنش های قومی و جنگ داخلی ببرند.
اصلا چنین چیزی وجود نداره. این حرف رفسنجانی فقط برای تحریک و ترغیب مردم به شرکت در انتخابات بیان شده. سی و سه ساله هر وقت انتخابات نزدیک شده. برای ترغیب مردم به شرکت در انتخابات. مردم را از لولو ترسوندن. یا میگن ناوگان امریکا تو منطقه است. یا میگن اسراییل قصد داره بعد از انتخابات حمله کنه یا…. درست مثل مادری که برای خوراندن غذا به بچه. میگه اگه نخوری میدم دکتر امپولت بزنه.
نمایشدر هر حال، مرگ بر ایران…
نمایشtinyurl.com/qba382o
نمایشtinyurl.com/nkypcw3
tinyurl.com/pnhxqk5
tinyurl.com/phy758l
ظاهرا این Aynaz جون یک فاحشه پان ترک هست که در خدمت پان ترک ها … می نویسه زنیکه هرزه …
نمایشولی شما حتما یه نژادپرست فاسد هستین و بقیه رو هم مثل خود میبینی
نمایشهامون ,جواب آیناز را دیدی؟ بازهم بگو چنین چیزی وجود ندارد. سررا زیر برف کردن عادت بعضی ها شده است.
نمایشمن یک کرد هستم ، مدتهاست که چنین خطری را برای ایران عزیزم احساس می کنم ، خدا شاهد است که بعضی وقتها به گریه پناه میبرم .
نمایشآهای کورده، بعد از گریه، سیبیلهایت را سشوار بزن…
نمایشilinti.com/17103
تو کرد نیستی، تو یک پان ایرانیست فاشیست هستی، اگر هم کرد باشی، یک کرد خودفروخته و خائن به ملت بزرگ کرد هستی. که در هر دو صورت صلاحیت زندگی نداری…
نمایشملت بزرگ کرد در کنار سایر ملل کشور به اصطلاح ایران متحد خواهد شد تا با ظلم و ستمی که فاشیستهای ایرانی در حق این ملل روا میدارند، مبارزه کند…
مدتهاست که حکومت، با ایجاد تفرقه بین ملتها، سعی کرده ما را از اهداف و آرمانهایمان دور کند اما با اتحاد خواهیم توانست توطئههای آنها را خنثی کرده و از استعمار کشور کثیف ایران رهای یابیم….
زودتر دست به کار شوید تا ببینیم چه غلطی می خواهید بکنید؟
نمایشاین هم دقه دلی امساله پانفرسا !!یاشاسین Azerbaijan
نمایشنتیجه انتخابات هر چه باشد تغییر چندانی در احقاق خواستهای ملل تحت ستم و خصوصا ترکهای آذربایجان جنوبی و سایر مناطق ترک نشین نخواهد داشت.در فردای پس از انتخابات اتوریتاریانیسم، اتوکراسی، اریستوکراسی و الیگارشی موجود ادامه خواهد یافت. دیگر تار و پود تقکر و ائدئو لوژی پان ایرانیسم و پان اسلامیسم پوسیده و به بن بست رسیده است. در عصر بیداری ملتها و فروپاشی آخرین دیکتاتورها حرکت ملی آذربایجان و فعالان عرصه سیاسی مسئولیت خطیری بر عهده دارند که از یک طرف با طرح روشن و آشکار حقوق ملی مدنی ملت آذربایجان به شکلی فراگیر و کلان اقدام نموده و به نهادینه سازی ایدئو لوژی ملی بپردازند و وزن سیاسی و شعور ملی ملت ترک را به نمایش گزارند که این امر با تشکیل کمیته های هماهنگی در سراسر مناطق ترک نشین و اتحاد در اصول و عقاید و تبیین خطوط قرمز منافع ملی به شکلی هماهنگ حرکت نمایند و از سوی دیگر با در نظر گرفتن پراکندگی جغرافیائی ترکان و حضور حد اکثریشان در همه ابعاد و ارکان مختلف در جامعه امروزی به افشای سیاستهای راسیسم فارس در محو و استحاله ملل غیر فارس و خصوصا سیاست درحال اجرای زمین سوخته در قلب آذربایجان را افشا و عواقب وخیم آن را به چالش بکشانندو با احترام به عقاید مذهبی ملتمان که جزئی از فرهنگ ملت ما را تشکیل میدهد نتایج و عواقب شوم اسلام سیاسی و حکومتی را بر ملا و عمده هدفمان را تبیین ، تبلیغ و تحقق حقوق ملی و افشای چهره کریه دشمن اصلی ملت آذربایجان، یعنی شوونیزم فارس و نوگران سینه چاک نژاد موهوم آریائی مد نظر داشته باشیم.
در شرایط فعلی ملت آذربایجان بیشتر از انقلابی بودن باید سیاسی باشد و با تاکتیکهای مبارزه در رژیم و با رژیم به صورت یکپارچه و متحد عمل نماید چرا که شرایط جهانی و منطقه ای سریعا در حال تغییر است و نیاز مبرم به اتحاد و همدلی و اراده ملی داریم و معتقدیم که اراده ملی بر هر قدرتی پیروز خواهد شد. و در مرحله گذار به آزادی ملی و متلاشی شدن بنیان رژیم، همه آحاد ملت آذربایجان از هر قشر و طبقه ای در کنار قاطبه فعالان حرکت ملی خواهند ایستاد .
نمایشاگه میفهمیدی این خوزوالت را نمینوشتی من هم یک آذری هستم والی این چرندیات را قبول ندارم ایران یکپارچه میمونه
نمایشخزعبل خان حتا تو نمیدانی آذری اصلان وجود ندارد و ما ترک هستیم و شما که خیلی میدانی صبر کن تا ببینی ما چه میکنیم !!!اغر جرات داری بیا تبریز و ان پرچمه مسخره ایران را چند دقیقه در استادیوم بالا ببر !!ببین چی میشه؟
نمایشخزعبل خان حتا تو نمیدانی آذری اصلان وجود ندارد و ما ترک هستیم و شما که خیلی میدانی صبر کن تا ببینی ما چه میکنیم !!!اغر جرات داری بیا تبریز و ان پرچمه مسخره ایران را چند دقیقه در استادیوم بالا ببر !!ببین چی میشه؟ ایت هرر کاروان قاچار
نمایشاغر من جرئت داشتم و اومدم پرچم را در ورزشگاهتان به اهتزاز در آوردم چه می کنی ؟ چند هفته ایست بودجه سپاه پاسداران افول کرده، دیگه صدای زوزه کشان شنیده نمی شود.
نمایشاغر آمدید و پرچم هوا کردید دستی پرچم را به ماتاهتتان فرو میبرند
نمایشیاسر جان، شما اغر بیایید یا نیایید، فرقی نمیکند… پرچم کثیف ایران کثیف در آسمان آزربایجان جایی ندارد…. اما اغر خیلی مشتاق آمدن هستید، یک کپی برابر اصل از ماتحتتان بگیرید تا پس از پاره شدن بتوانید از آن استفاده کنید….
نمایشهر ملتی ترک یا کرد یا بلوچ حق دارد در موردی خودش تصمیم بگهیراد و ما تصمیم به طلاقه ایران داریم
نمایشخوبه گه گاهی شما ۵۰،۶۰ نفر پان ترک از لونه هاتون بیرون بیایین و تو ورزشگاه یک زوزه کشانی راه بندازین تا سوژه خنده ملت بشین. جاوید ایران زمین، زنده باد آزادی
نمایشببین توی احمق که هی ترک ترک میکنی ملنت ازاد و اینا برو اول معنی ازادی رو بفهم بعد بیا رجز بخون این یک همون ستار خان و باقر خان احمد کثروی و خیلی های دیگه نه رترک بلکه ازری زبان بودند که به خاطر ایران در تمامیت ارضی اون جنگیدند که اگه مثل تو ملت و ترک میکردند اسمشون ستارخان و باقر خان و اینا نبود دوما تو فک میکنی اگه اذربایجان مستقل بشه و بپیونده به باکو وضعتون بهتر از این میشه اخه مرد حسابی ایتن باکویی ها خودشون برای درمانشون میان تو بیمارستان های تبریز که ما ایرانی ها به جای اینکه اون هاییی که اجنبی ها ازمون گرفتنو پس بگیریم یه چیزی دو دستی میدیم که بیا حخاک منو ازهم بپاشون نقشه زمان هخامنشی کجا نقشه حالا کجا بحرین و از دست دادیم قسمتی از اذربایجانو از دست دادیم بهجای پیشرفت پسرفت میکنیم اگه لیاقت نداریم سرزمین های جداشده رو بگیریم لااقل غیرت داشته باشیم مواظب اونایی که داریم باشیم بیخودی هم زر نزن خواهشن ایران تجزیه نخواهد شد اگه تجزیه بشه هر گوشش اولین ادمایی که برچشب بی غیرتی و بیشرفی میگیرن ادمهای اون شهرن گم شو حالا خیلی باید احمق باشه ۲۵۰۰ ساله تاریخ گشورشو عوض کنه با یه کشوری که زمانی از ایران بود ۳۰۰ سالم تاریخ نداره
نمایشدرود بر ماده فارس متعصب…
نمایشگویا دچار پریود شده اید که اینچنین حال و خوش درست و حسابی ندارید… برای اثبات این موضوع، همین بس که هر آنچه که باید به جناب
emrah
میگفتید، جد و آباد نره هموطنتان یاسر را جلوی چشمانش آوردید!
بگذریم…
شما که در اواخر سال 2013 همانند وحوشی هستید که با قانون جنگل زندگی میکنید و حق و حقوق سایر ملل را به رسمیت نمیشناسید، وای به حال 2500 سال قبلتان که فقط اهورا میتواند تصور کند که شما چگونه جانوری بوده اید…
پانایرانیستها و پان فارسیستها، تورکهای آزربایجان جنوبی را «قوم» مینامند اما نمیتوانند به این سوال جواب دهند که:
چرا هشت میلیون نفر آزربایجانی درشمال رودخانه ارس بعنوان «ملت» برسمیت شناخته میشوند و عضو رسمی سازمان ملل متحد هستند ولی سی میلیون نفرازهمین آزربایجانیها درجنوب رودخانه ارس با همان زبان، تاریخ وفرهنگ «قوم» خطاب می شوند؟
آنهم قومی که زبان و فرهنگ و هویت مستقلی هم ندارد!!آیا این جز با فاشیزم و شوونیزم فارسی و ایرانیت توجیه میشود؟
آیا دنیا فریب پان تورکها را خورده است و مردم آزربایجانی را «ملت» به حساب آورده است و فقط این پانایرانیستها و پانفارسیستهای فاسد و راسیست بودهاند که در این میان آگاه بودهاند و فریب نخوردهاند و مردم آزربایجانجنوبی را «قوم» خطاب میکنند؟!!!!کشوری که از سال 1936 به بعد رسما در دنیا «ایران» نام گرفته و باقیمانده امپراطوری تورک صفوی است، چگونه است که ادعای تاریخ آریایی 2500 ساله میکند؟! آیا این جز با روی کارآمدن رضا شاه درسال 1925 و رسمی شدن زبان فارسی و سیاست آسیمیلاسیون والیناسیون و رواج ایدئولوژی آریایی سازی و پان ایرانیزم توجیه میشود؟پان ایرانیستها و پان فارسیستها، زبان مردم آزربایجان جنوبی را بخاطر وجود چند روستا و تکلم مردم آنجا به زبان موهوم “آذری” و چند زبان دیگر، زیر مجموعه زبان فارسی میکنند…
پس اگر دلایل آنها را بر کل ایران تعمیم دهیم در این صورت میتوان ادعا کرد که نزدیک به 90%(نود درصد) مردم ایران تورک هستند و زبان اصلی و بومی فارسهای ساکن در استانهای مختلف کشور نیز در اصل ترکی بوده است! چرا که کمتر استانی میتوان در ایران پیدا کرد که در آن چند روستای تورک نباشد….آنها همچنین ادعا میکنند که زبان تورکی آزربایجانی یک گویش فارسی است!
اما چه طور ممکن است زبان فارسی برای خودش گویش ران داشته باشه در حالی که خودش داره تبدیل به گویشی از عربی میشه؟ ۶٠% ان عربی هست البته شما هم میتوانید به لغت نامهها مراجعه کنید اگر هم دسترسی نداشتید، به فرهنگ کوچک نوع فارسی به انگلیسی حمیم که در انها لغات عربی با حرف (ع) و ترکی با حرف (ت) مشخص شده، کافیست لغات عربی حداقل بیست صفحه را شمرده و درصد گیری کنید که 32% فارسی را هم همین کلمات ترکی ، انگلیسی و… تشکیل داده، حال از شما میپرسم ایا به 8% باقی مانده باید گفت زبان فارسی یا گویش عربی؟ قضاوت با شماست و سوال دیگر این که ایا زبانی که خود قادر به مراقبت از خود نبوده و به گویش عربی تبدیل شده میتواند برای خود گویشران به وجود اورده باشه؟ واضح است که نه، و تنها زبانهای قدرتمند چون ترکی عربی انگلیسی و….میتوانند برای خود گویشران به وجود اورند نه زبان ضعیفی چون فارسی که حتی قادر نبوده از خودش مراقبت کنه و مثل دیگر این که اگر گویشی به نام اذری وجود داشته، چرا هیچ نوع ادبیات یا تاریخ و یا هیچ اثری از انها نمانده یعنی بی تاریخ بی ادبیات و بی اسطوره و بی افتخار افرین بودهاند؟ و سوم این که زبانشناشان به زبانی زنده میگن که حداقل 100میلیون نفر با ان زبان حرف بزنند حال افغانستان 20 میلیون فارس داره تاجیگستان 5 میلیون نفر و ایران را هم که امار درستی نمیده نصف یعنی حداکثر در نظر بگیریم در این صورت کل فارس ها 60 میلیون نفر میشود( تازه با تخفیف نصف ایران را فارس در نظر گرفتن) با این حال معلوم میشه زبان فارسی یک زبان مرده به حساب میاد و یک زبان که این قدر قدرت نداشته که خودش را حفظ کنه چه طور ممکنه برای خودش گویشران به وجود اورده باشه در اخر این که: اذری مخفف اذربایجان هست و مکان زبان را بیان میکند نه نام زبان مثلا ترکی استانبولی که استانبول نام منطقهای در ترکیه است همان طور که اذربایجان هم نام منطقهای در ایران است و به انها ترک های اذری به معنی ترکهای اذربایجانی هست مانند افغانستان که ما
به جای گفتن فارسی افغانستانی میگوییم افغانی!
البته با تلاشهایی که تیم حداد عدال انجام داده است، حدود چهل هزار واژه جدید وارد نیمزبان پارسگی شده است و این زبان در آینده ای نه چندان دور میتواند اعلام استقلال کند! و حتی لغت به زبانهای دیگر صادر کند!!!
برخی از کلماتی که جدیدا، زبان “قدرطمند” فارسی ایجاد کرده است:
ساندویچ:درازلقمه
پیتزا:کش لقمه
کد:شمارینه،شمارک
پست الکترونیکی:چاپار برقی
کپسول:پوشینه
کراوات:دراز آویز زینتی
ژله:لرزانک
هلیکوپتر:بالگرد – درحالیکه هلیکوپتر بالی ندارد! و حضرات مصلحت دانستند که چرخبال را جایگزین کنند!
جای دوری نرویم! بالای همین صفحه کلمه من درآوردی تارنما وجود دارد که بغیر از بزرگان پان ایرانیست، هیچ مترجم زبردست خارجی نمیتواند این واژه را معادل سازی کند! ولی ما میدانیم که به معنای وبسایت میباشد!
و هزاران کلمه جدید دیگر که تا آینده ای نه چندان دور، زبان فارسی را تبدیل به یک زبان “قدرطمند” خواهد کرد دیگر پان تورکیستها و پان عربها نخواهند توانست بگویند که زبان فارسی، زیر مجموعه زبانهای دیگر است… چراکه اگر زبان فارسی به همین ترتیب به در کارخانه واژه سازیس واژه درست کند، نه تنها خود از زیرمجموعه زبانهای دیگر بیرون میاید، یحتمل همان زبانها را نیز به زیرمجموعه خود بکشد!!!
برای مثال در آنروز نر و مادههای فارسی اینگونه سخن خواهند کرد:
دکتر دو پوشینه آموکسیسیلین بده، یک بسته برگک کشمش جایزهدار چرخبال از آنها که شمارینه یا شمارک را میشود توسط پستالکترونیکی یا همان چاپار برقی ارسال داشت.
همانگونه که مشاهده میشود، هیچ پانتورکیست و پانعرب قهاری نمیتواند بگوید این جملات فارسی نیستند!
نمایشiribnews.ir/NewsText.aspx?ID=2067842
یعنی خودت پریود نمی شوی ؟ شاید هم مردهستی و برای خودت اسم زنانه انتخاب کرده ای و در عین حال پریودشدن را هم مایه تحقیر می دانی. درهر حال معلوم است که دچار بحران هویت هستی.
نمایش“نمی توانند به این سئوال حواب دهند که …؟”الان جواب می دهم.
اینکه می گوییم اقوام و نه ملیت ها ، به این معنی نیست که در سطح پایین تری نسبت به ملت هستند. ملت بودن به سطح فرهنگ و زبان بستگی ندارد. ملت واحد ایران یعنی اینکه همه ی مردم ایران شامل تمام اقوام و نژادها باهم ملت ایران را تشکیل می دهند. مگر کسی گفت فارس ها ملت اند و ترک ها نیستند؟اینکه مردم جمهوری آذربایجان ملت اند به این خاطر است که کشوری مستقل اند و نه فرهنگ و زبان و تاریخ. اگر دنیا مردم آن کشور را ملت حساب می کند، ایرانیها را هم یک ملت می داند و نه ملل مختلف. علاوه براین ملت آن کشور فقط شامل ترک های آذری نمی شودو اقوام دیگر آن کشور هم در آن دخیل اند. آیا دولت باکو قبول دارد که تالش ها و کردها و روس ها و لزگی ها و آوارهای آن کشور ملت های جداگانه اند؟اگر قبول دارد چرا جداشدن قره باغ که اکثر مردمش ارمنی بودند را نمی پذیرد؟با این استدلال می توان گفت چطور تاجیک ها با ۵میلیون جمعیت ملتی مستقل اند ، اما فارسی زبان های ایران به تنهایی ملت نیستند؟ تا زمانیکه کشوری به نام ایران وجود دارد دارای یک ملت به نام ملت ایران است و این به معنی تحقیر یا تکریم هیج گروهی نیست. اگر قرار باشد ترک ها در داخل ایران ملت جداگانه ای باشند ، یعنی اینکه با بقیه مردم ایران از یک ملت نیستند و با مردم جمهوری آذربایجان از یک ملت هستند. کرد ها و عرب ها و دیگران و نیز فارس ها هم با همزبانان خود در کشورهای دیگر از یک ملت خواهند بود و نه با یکدیگر. درآنصورت کشوری به نام ایران چه معنایی دارد؟ ملیت ربطی به زبان و نژاد ندارد .اینهمه کشور عربی وجود دارد. آیا همه آنها یک ملت اند؟ یا کشورهای اسپانیایی زبان؟در ایران دهها زبان وجود دارد، چطور می شود هر کدام از آنها یک ملت باشند؟ تقریبا تمام مرزهای دنیا با مرزهای قومی منطبق نیستندو در اکثر کشورها بخشی از مردم با کشورهای همسایه از یک قومیت و زبان اند. پس همه ی آنها باید بگویند چون همزبانان ما یک ملت جداگانه اند پس ما هم ملتی جدا از بقیه مردم کشور هستیم. باید هر کدام از گروههای قومی و زبانی در سازمان ملل هم نماینده باشند، چون هر کدام ملت هستند و سازمان ملل هم باید تعریفش از ملل را به جای کشورها به گروههای قومی تغییر دهد.علاوه بر این لابد در ایران روابط بین الملل هم باید داشته باشیم و بخشی از کار مسئولین امور بین الملل باید در داخل کشورتعریف شود و هر جا که کلمه ملی به کار می رود باید حذف شود ، چون در ایران چیزی به نام ملت و امور ملی وجود ندارد و لابد به جایش باید بگویند بین المللی.خلاصه اینکه در یک کشور چند ملت نمی گنجد .اگر می خواهید به تنهایی ملت باشید باید از ایران جدا شوید.چطور می شود کسی خودش را ایرانی بداند ، اما خودش را نه از ملت ایران که از ملت جداگانه ای بداند. البته تو را که می دانم خودت را ایرانی نمی دانی. اما بعضی دوستان هستند که می گویند تجزیه طلب نیستیم و درعین حال حرف از ملل مختلف می زندد ، که نهایت دروغگویی و تزویر است.
اما این حرفت که به زبانی زنده می گویند که حداقل صدمیلیون گوینده داشته باشد از آن شاهکارهایی است که فقط از یک پانترک برمی آید.زبان زنده یعنی زبانی که هنوز به آن تکلم می شود. حتی اگر فقط چند صد نفرباشند. در اینصورت در ایران غیر از عربی هیچ زبان زنده ی دیگری نداریم.چون هر کدام از زبان های ترکی مثل آذربایجانی ، استانبولی ، ترکمنی ، ازبکی و غیره به تنهایی زبان های مستقل اندو نه یک زبان واحد و هیچکدام به تنهایی صدمیلیون گویشور ندارند. پس ترکی شما هم یک زبان مرده است. از چندهزار زبانی که در دنیا وجود دارند هم فقط تعداد انگشت شماری زبان زنده هستند. ببین چه کسانی مدعی زبان مادری و حقوق زبانی هستند. خیلی دلم می خواهد بدانم این فتوا را از کجایت صادر کردی. خانم یا آقای آیناز!
تو گور پدرت خندیدی …ایران صاحاب داره اونم نه حکومت بلکه ملت…سال ۶۷ اگر اون همه ادم رفت جنگ برا خاک بود نه چیز دیگه ای
نمایشبدبخت اغر ما ترکها نبودیم اصلان ان ایرانی که مقی نبود و ما الان تصمیم قرفتیم برینیم تو ایران و اغر شما خیلی مرد بودید چند تا آخوند بو قندو تو سرتان نمیزدن همین الان هم شما منتظرید ما ترکها قیام کنیم و باد شما مسله مشروطه از دستام خارج کنید ولی خور خندید برد با همان افغانها و تاجیکها متعهد باشد ما منتظر آمدنه شما به سرزمینه ترکها و ریختانه خونه نجس شما هستیم .یاشاسین Azerbaijan
نمایشبالاخره حکومت فاشیست فارس به شما ظلم می کند یا توی سر ما که بی عرضه هستیم می زند؟
نمایشبدبخت اغر ما ترکها نبودیم اصلان ان ایرانی که مقی نبود و ما الان تصمیم قرفتیم برینیم تو ایران و اغر شما خیلی مرد بودید چند تا آخوند بو قندو تو سرتان نمیزدن همین الان هم شما منتظرید ما ترکها قیام کنیم و باد شما مسله مشروطه از دستام خارج کنید ولی خور خندید برد با همان افغانها و تاجیکها متعهد باشد ما منتظر آمدنه شما به سرزمینه ترکها و ریختانه خونه نجس شما هستیم .یاشاسین Azerbaijan
نمایشبه درک…
نمایشنزديك صد سال است كه شونيسم فارس ( انديشه اي كه ملت فارس را از ديگر ملتها برتر مي انگارند ) و مركزگرايان ( كساني كه مي خواهند قدرت سياسي و اقتصادي را در تهران و مناطق مركزي- فارس محدود سازند ) در حال نابودي هويت و هستي فرهنگي ما توركها در ايران هستند چراكه آنها سربلندي ملت تورك را تحمل نكرده و قصد استعمار اين ملت را دارند. در اين راه بطور عمده زبان ، فرهنگ و تاريخ ما را هدف گرفته اند. آنها با استعمار فرهنگي ملت ما قصد هموار نمودن شرايط استعمار اقتصادي و سياسي را داشته اند. ملتي كه زبانش را بگيرند و تحقيرش كنند از وسيله تفكر ، خلاقيت و پيشرفت محروم شده و اعتماد به نفس خود را از دست مي دهد. چنين ملتي آماده استعمار شدن است. بنابراين مبارزه عليه استعمار فرهنگي ، اقتصادي و سياسي شونيسم نيز با مبارزه فرهنگي آغاز مي گردد. راه و مرحله اوليه مبارزه بازگشت به هويت واقعي خود و محافظت از هستي معنوي و فرهنگيمان مي باشد. ملت ما براي رهايي از استثمار بايد ياد بگيرد كه بدون وابستگي به ديگران بر روي پاي خود بايستد. چنين مبارزه اي هم سخت است و هم آسان! با افزايش شعور ملي يك ملت استعمار آن ملت به آساني مقدور نمي گردد. با صرف هزينه هاي كم مي توانيم شعور ملي ملتمان را افزايش دهيم. راه مبارزه تنها اسلحه به دست گرفتن و يا مقابل اسلحه ايستادن نيست. راههاي ساده ديگري نيز هست كه تكرارشان خالي از فايده نيست:
1- با فرزندان خود توركي صحبت كنيم . به آنها بگوييم كه زبان توركي چه زبان غني ، قوي و ريشه داري است.
2- خواندن و نوشتن به زبان توركي را ياد بگيريم. زبان توركي چند سال آينده شانس اين را دارد كه به عنوان زباني رسمي در آذربايجان جنوبي ( قسمتي از سرزمين آذربايجان كه در محدوده مرزهاي سياسي كشور ايران قرار دارد) پذيرفته شده و در مدارس آموزش داده شود. براي اينكه در آنروز بي سواد محسوب نشويم از همين حالا بايد سواد آموزي به زبان توركي را شروع كنيم. به كودكان خود نيز خواندن و نوشتن به زبان توركي را آموزش دهيم. با نگرشي عميق تر متوجه مي شويم كه سواد زبان مادري براي فرزندانمان بسيار مهمتر از سواد زبان انگليسي است.
3- براي كودكان و محل كار خود اسامي توركي انتخاب كنيم.
4- جغرافيا و تاريخ واقعي آذربايجان و توركهاي ايران و دنيا را فرا بگيريم.
5- در تهران و شهرهاي دو زبانه ديگر ، مكالمات خود با مخاطبين نا آشنا را با توركي آغاز كنيم ، مگر اينكه از تورك نبودن مخاطب مطمئن باشيم.
6- هنگام ملاقات آشنايان ، يك كاست يا سي دي موسيقي آذربايجاني، يك فيلم آذربايجاني ، يك كتاب توركي يا در مورد هويت ، زبان ، تاريخ و يا فرهنگمان يك نوشته هديه ببريم.
7- به جاي كلمات وارداتي غير توركي كه در نتيجه ممنوعيت و محدوديتهاي زبان توركي در ايران وارد زبانمان شده اند ، از كلمات توركي استفاده كنيم.
8- در كنسرتها و برنامه هايي كه در مناسبتهايي ملي آذربايجان برگزار مي شود ، فعالانه شركت كرده و دوستان و فاميلهاي خود را نيز همراه ببريم.
9- جوكهايي را كه عليه ملتهاي غير فارس روايت مي شود ( توركي ، رشتي ، عرب…) سرزنش نموده و در نقل و روايت آنها شركت نكنيم.
10- در خريد كالاهاي مورد نياز به اجناس ساخت آذربايجان ، يا ساخت شركتهايي با سرمايه آذربايجاني اولويت بدهيم.
11- ما بايد اول فضولي و واحد و شهريار را بشناسيم بعد حافظ و سعدي و شكسپير را. سرمايه هاي فراواني از مالياتها و سرمايه هاي كشور ايران صرف رشد زبان و فرهنگ فارسي مي شود ما هم بايد زمان، انرژي و پول خود را صرف فرهنگ و زبان بي صاحب و مظلوم خود بكنيم.
12- در ماشينها و مهماني ها و محلهاي عمومي فقط از موسيقي توركي استفاده كنيم . ابتدا به آموزش موسيقي خود همت بگماريم. ما صاحب يكي از غني ترين موسيقي هاي جهان هستيم. البته موسيقي فارسي نيز قابل احترام مي باشد اما در وضعيت كنوني پخش و فراگيري موسيقي فارسي حركت در جهت منافع و اهداف شونيسم است.
13- در موقعيت فعلي كه مديريت آذربايجان و قوانين كشور به نفع آذربايجاني نيست ، در منطقه آذربايجان به غير توركها زمين و سهام شركتهايمان را نفروشيم. ارزان بفروشيم ، به خودمان بفروشيم. در حاليكه انبوهي از سرمايه هاي كوچ كرده آذربايجان در خارج از آذربايجان اسير تهران (مركز) شده است ، ما احتياجي به سرمايه سرمايه گذاراني نيستيم كه فردا ادعاي دارايي و زمينهاي ما را خواهند كرد.
14- سرمايه دار هاي خود را تشويق كنيم كه با تحمل سختي ها ، در آذربايجان سرمايه گذاري كنند. آينده روشن و پتانسيلهاي اقتصادي آذربايجان را به آنها نشان دهيم. شايد قسمتي از سرمايه اسير خود را ازدست تهران را نجات دهيم.
15- در مقابل توريستهاي غير تورك مهمان نواز باشيم اما فرهنگ و مدنيت خود را فداي چند سكه نكنيم و مسخ فرهنگ آنها نشويم. به جاي كسب نكات منفي فرهنگ توريستها ، ما مي توانيم نكات مثبت فرهنگ خود را به آنها نمايش دهيم.
16- در معرفي هويت خود نگوييم من آذري هستم يا زبانم آذري است بلكه همانند پدران و مادران خود بگوييم من توركم و زبانم توركي است. در معرفي محل تولد و يا سرزمين اجدادي خود بگوييم من آذربايجاني هستم.
17- حتي المقدور از خريد نشريات سراسري مركزگرا خودداري كرده و از نشريات دوست آذربايجان حمايت كنيم.
18- در تشكيلات و احزاب سراسري مركز گرا شركت نكرده و از اين احزاب حمايت نكنيم. از افراد و احزابي حمايت كنيم كه درد ملت تورك را درك كرده و در فكر حل مشكلات اين ملت و آذربايجان باشند.
19- كارتهاي تبريك و عروسي خود ، اس ام اس ها و اي-ميل هاي ما بين خود را به زبان توركي بنويسيم ، حتي اگر بلد نباشيم كه به زبان توركي صحيح بنويسيم.
20- زنجان، اردبيل، تبريز، اروميه، باكو، نخجوان، گنجه، قزوین، همدان، مشکین، مراغه و … همگي شهرهاي آذربايجان اند. اگر چه سيستمهاي تحميلي باعث تفاوتهاي فرهنگي اندكي بين اين شهرها شده است اما اهالي همه اين شهرها تورك هستند. با حمايت علني و معنوي از همديگرسياست تفرقه اندازي شونيسم را نقش بر آب كنيم. تفاوت سطحي ما در مقابل كينه عميق شونيسم نسبت به همه ما ناچيز است. هركدام براي كمك و تقويت يكديگر پتانسيل هاي زيادي داريم.
نمایشما از آذری (یا به قول تاریخ نشناسان ترک) و فارس و لر وکرد وبلوچ وگیلک وعرب و…همه ایرانی هستیم وکورش و مولانا وحافظ وسعدی وفردوسی متعلق به همه ما ایرانیها از هر نژاد وگویش وزبانی هستند واز روی نادانیست که بر سر آنها مجادله کنیم ، فارسها دشمنی با آذریها ندارند که شما دوست آذری با چنین کلماتی نژاد برستانه واز روی تعصب کورکورانه هموطنان فارس خود را مورد لطف قرار داده ای!!!؟ اگر هموطنان آذری یا بلوچ یا کرد فکر میکنند مورد ظلم فارسها قرار گرفته ان که چنین پرخاشگری میکنند بهتر است بدانند که ر ه ب ر ما، یک آذری (یا به قول برخی ترک ) است و ستمی که هست از اوست که بر همه قومها ونژادهای وپیروان دیگرادیان وهمه مردم ایران روا میدارد پس اگر نیک بنگرید سرچشمه ستمها از یک آذریست ولی به خاطر او ما از هموطنان آذریمان رویگردان وکینه بدل نیستیم وبا اینگونه کلمات که شما به فارسها نسبت میدهید به شما پاسخ نمیگوییم باشد که درصحبت شما بجای تعصب نژاد پرستانه خرد حاکم شود.
مملکت ایران کهن از دیرباز یعنی زمان هخامنشی وحتی پیش ازآن شامل تمامی خاک امروزی به اضافه سرزمینهای از دست رفته بسیار بود که با نقشه دشمنان وبداندیشاناز این سرزمین کهن جداشد . فرهنگ وتمدن ایران مدیون همه اقوام از جمله اقوام سرزمین آذرآبادگان است، پس بجای آب ریختن به آسیاب دشمنان این سرزمین که در سر نقشه پاره پاره کردن این سرزمین را دارند به فکر یکپارچگی و سرافرازی سرزمین کهنمان ایران باشیم وتفاوتهای زبانی وقومی ودینی را سرمنشا جنگ وجدل ونابودی سرزمین ودر نهایت خودمان نکنیم واز ملتهایی مانند عراق و افغانستان و… که در آتش این اختلافات می سوزند درس بگیریم.در ضمن آذربایجان، آذربایجان ایران است نه کشور آذربایجان جعلی
زند باد ایران وایرانی از هر قوم هر زبان وهر دین
نمایشهم کشوری متوجه نمیشوم چه اصراری داری اسم اون کره خرهای جنایتکار رو هر خراب آبادی که میرین بیارید(کوروش جنایتکار که معلوم نیست اسم واقعیش چیه و هخامنشیان)یه سوال دارم لطفاجواب بده.اونم اینکه چرا در ايران تا روي كار آمدن رضا شاه در هيچ سند ؛دست خط، داستان يا شعري به اسامي نظير بيژن، منيژه ، فرامرز ،داريوش يا كوروش بر نمي خوريم؟ يا چرا هيچيك از پدر بزرگ هاي ما نام ايراني(فارسي) ندارند؟
به عكس به كرات نامهاي اسكندر، چنگيز ، تيمور را كه ظاهراً بر طبق تاريخ رسمي بر ايران هجوم آورده اند و خون هاي بسياري را بر زمين ريخته اند در داستانها و شعر ها آورده شده و بر روي پدرانمان گذاشته شده است.
چگونه مي توان قبول كرد انسان نام پسرانش را از ميان نام قاتلان اجدادش انتخاب كند؟
به يقين در اين ميان چيزي از پازل افتاده و يا حلقه اي از ميان زنجير دانستني هايمان مفقود شده است.
اكنون در تواريخ رسمي و مدرسه اي كوروش و داريوش را حكمرانان عادل و گسترنده حقوق بشر و بنيانگذاران بزرگترين امپراتوري جهان مي شناسيم.
ولي هيچگاه از خود نمي پرسيم چرا همزمان با برپايي اين امپراطوري ،تمدنهاي تابناك جنوب درياي خزر بويژه مارليك ، تمدن هاي درخشان البرز مركزي (سيلك)، عيلام ، اورارتور ، ماننا و ماد كه 2500 سال قبل از هخامنشيان ايجاد شده بودند به يك باره از بين رفتند؟
اما كوروش بعد از نابود كردن بابل و تمدن درخشان بين النهرين (عراق) با مهرباني مثال زدني با يهوديان رفتار نموده و آنها را پس از آزادي به اورشليم باز مي گرداند. سقوط بابل و آزادي يهوديان آيا به جز اين نبوده كه تعقل و قدرت مالي يهود توانسته سرداري خونريز و گمنام را از استپ هاي روسيه از نژاد اسلاو به ايران بكشاند. در سال اول سلطنت كوروش خداوند آن چه را كه توسط ارمياي نبي فرموده بود به انجام رسانيد. او كوروش را بر آن داشت تا فرماني صادر كند و آن نوشته را به سراسر امپراطوري خود بفرستد. اين است آن فرمان : من كوروش امپراطور پارس اعلام ميدارم كه خداوند ، خداي آسمانها تمام ممالك جهان را به من بخشيده و به من امر فرموده كه براي او در اورشليم خانه اي بسازم. هر كه بخواهد مي تواند به آنجا باز گردد.(تورات عهد عتيق غررا 22؛23؛36) مسلماً چنين فرماني از رافت انساني كوروش برنمي خيزد بلكه دستور باز پرداخت سرمايه هاي عقلي و مادي يهود مي باشد. نفوذ يهوديان در هخامنشيان را در جاي ديگر تاريخ در توطئه ها و كودتاي پنهان و پيدا بر عليه كمبوجيه و برديا شاهان هخامنشي كه به مخالفت با يهوديان بر مي خيزند مي توان مشاهده كرد،كه به ظهور داريوش ختم مي شود.اگر چنانچه اين آرياييها و پارسيان به جبر شمشير وارد سرزمينهاي ايران نشده و اشغالگر و خون ريز نبوده اند و با حمايت مردمان ساكن در ايران روي كار آمده اند چطور مي توان قبول داشت كه لشكر هاي كوچك و بي نام و نشان مقدوني و اسلام توانسته است به اين راحتي امپراطوري عظيم را در نوردند و در مدت كوتاهي بر مقدرات ايران حاكم شوند. چرا نياكان ما نامهاي اسكندر ، تيمور ، چنگيز و انبوه نامهاي عربي را داشته اند ولي يك نفر پير مرد هفتاد هشتاد ساله به نام كامبيز ، اردشير ؛كوروش و داريوش نداريم.؟!!
نمایشنکته دوم هم اینکه کشوری محترم بی زحمت توجه بفرمائید که در این حکومت اشخاصی که ملیت غیرایرانی (هویت که اصلا مطرح نیست)دارند واغلب عراقی یا از دیگر کشورها هستند به وفور یافت میشوند.مشکل اصلی ما اینه که در این حکومت(و در حکومت پهلوی) حتی یک فرماندار هم نمیتونی پیدا کنی که آشکارا بتواند روی هویت و شخصیت آزربایجانی خود تاکید کند مانند شاه اسماعیل و نادرشاه ویا عباس میرزای قاجار.و اگه کسی جرات کنه خودت میدونی چی میشه.در آخر اینکه چرا هی زور میزنی کلمه آزری رو تکرار کنی و توی پرانتز هم بنویسی بقول بعضی ها ترک.گلکم ماها ترکیم.ترک آزربایجان.شما عزیز دل واسه ماها هویت تعیین نکن.میدونی که کلمه آزری هم اختراع یک ترک به اسم احمد کسروی هست و بدبختانه شونیستها و سلطنت طلبها و…به خاطر همین کلمه ظلمها به ما کردند.در ادامه نظر اولم این نکته یادم رفته بود بگم اینکه همونطور که در مورد اسم گذاری برای بچه ها میدونی یک نفر شیعه امکان نداره اسم پسرش رو یزید یا شمر ا حرمله بذاره حتی سنی ها هم این نامردی رو در حق شیعه نمیکنند.
نمایشآیا روشنفکران فارس(!) واقعا روشنفکرند؟
دوبارە موضوع ملیتها و تبعیض نژادی، ولی این بار بحث اصلی، حاکمیت و حکومتهای مستبد حاکم بر ایران نیستند، چون تاریخ خود گواه اینست کە حکومتهای حاکم بر ایران در طول دوران چە تبعیضهای خصمانەای را در قبال ملیتهای غیر فارس ساکن ایران در پیش گرفتەاند.
موضوع بحث، طیف روشنفکر(!) جامعە فارس هستند، کسانی کە ظاهرا مخالف استبداد و حاکمیت ولی آگاهانە یا نا آگاهانە با حاکمیت در یک خط فکری قرار دارند. حرکت حاکمیت و روشنفکران بە صورت موازی در راستای پروژەای بە نام “یک ملت” ، طیفهای دیگر جامعە فارس رانیز با خود همسو کردە، بە شکلی کە کار روشنفکران فارس در این پروژە، تزریق و ترویج افکار متعصبانە در میان جامعە فارس بە شیوەای تئوریک ، و کار حاکمیت در این پروژە اعمال تبعیض بر ملیتهای غیر فارس بە شیوەای عملی است. بطوریکە اکثریت جامعە فارس از روشنفکر، سیاستمدار، شاعر و هنرمند و همە و همە گرفتە تا یک شخص عادی، در مورد مسئلەی ملیتها در ایران بە صورت شونیسمی درآمدەاند کە نەتنها هیچ حقوقی را برای ملیتها بە رسمیت نمی شناسند، حتی در بعضی موارد خیلی خطرناک هم ظاهر می شوند.
رابرت مرتون جامعەشناس آمریکایی(Merton ,1949) نگرشهای جامعە اکثریت را نسبت بە اقلیتها بە چهار دستە تقسیم می کند:
1ـ لیبرالهای مصمم: کە نسبت بە اقلیتها تعصب ندارند و از تبعیض پرهیز می کنند، حتی اگر بە زیانشان باشد.
2ـ لیبرالهای متزلزل: کە خود را غیر متعصب می دانند اما اگر پای ضرر و زیان در میان باشد، در برابر باد خم میشوند.
3ـ متعصبان ترسو: کسانی هستند کە علیە اقلیتها عقاید متعصبانە دارند اما بە علت فشار قانونی یا منافع مالی بە شیوەای برابرگرایانە عمل می کنند.
4ـ متعصب فعال: کە هم دارای تعصبات شدید بر علیە گروههای ملیتی دیگر است و هم علیە آنها تبعیض اعمال می کند.
این تفکرات و تصورات قالبی روشنفکران گروە اکثریت یا فارس با تمام اصول و مفاهیم روشنفکری ضدیت دارد. و متاسفانە هیچکدام تابە حال نتوانستەاند در گروە اول از تقسیمات مرتون جای بگیرند.
پرهیز و سکوت در مورد مسائل ملیتی در ایران بطوریست کە بحث در مورد ملیتها بە شکل یک خط قرمز درآمدە. هم کسانی کە با حاکمیت و استبدا هستند و هم آنهایی کە مخالف حاکمیت هستند و ادعای روشنفکر بودن می کنند.
تنها فرقی کە روشنفکران و مخالفان حاکمیت با خود حاکمیت دارند، شیوەی آسمیلە کردن و از بین بردن زبان و فرهنگ ملیتهاست.
هیچ روشنفکر فارس زبانی تابحال نتوانستە این واقعیت را بە خود بقبولاند کە خواست خود ملیتهای ایران برای تعیین سرنوشت آنها مهمترین اصل است. همیشە این خواست را مشروط کردەاند بە حفظ یکپارچگی و تمامیت ارضی ایران. و تمام مشکلات و مسائل ملیتی در ایران را بر اساس این دیدگاه کە “ایران یک ملت است” تفسیر می کنند.
بارها از روشنفکران فارس شنیدەایم کە ایران تاریخی پر افتخار و چند هزار سالە دارد، ولی باید این راهم قبول داشتە باشند کە در این چند هزار سال از تاریخ ایران، ملیتهای غیر فارس جز سرکوب و ظلم و ستم و کشتار چیزی بیشتر ندیدەاند. این زبان و فرهنگی هم کە کمی حفظ شدە، ناشی از ایستادگی این ملیتهاست در برابر این ظلمها. شاید بگویند کە ظلمها را حکومتها کردەاند، ولی در این موارد هم روشنفکران یا آنطور کە باید جامعە فارس را از این مسائل آگاە نکردەاند یا سکوت کردەاند کە خود تایید اعمال حکومت است.
کلماتی چون حق تعیین سرنوشت و استقلال یا حتی خودمختاری و فدرالیزم بە حدی از نظر روشنفکران و افکار عمومی جامعە فارس زشت و غیر قابل قبول قلمداد شدەاند کە مستقیما بە بیگانگان و خائنان ارتباط دادە می شوند. غیرقابل قبول بە این معناست کە اگر ملتی خواست سرنوشت خود را خودش تعیین کند با همەی ابزار ممکن با آن روبرو شود، تا بصورت اجباری آنطور آنها می خواهند باشند، همان رفتاری کە تابحال از جانب حاکمیت انجام شدە. یک انسان تجزیە طلب از دید یک فارس کسی است کە باید بە شدت مجازات شود حتی اگر این مجازات مرگ باشد. برای روشنفکران فارس یا گروە اکثریت حفظ تمامیت ارضی ایران از خواست ملیتها و حقوق اصلی آنها مهتر است، حفظ تمامیت ارضی ایران یعنی خواست ملت فارس. در حالیکە در ایران اقلیتها اکثریتند.
کتابها و مقالات زیادی تابحال از جانب این روشنفکران(!) منتشر شدەاند اما اشارەای بە مقولەی ملیتها نشدە، اگر هم شدە باشد این مسائل مهم را تحریف و یا بی اهمیت جلوە دادەاند. اکثریت روشنفکران فارس در کتابها و مقالات خود، ملیتهای ایران را قومهای ایرانی می خوانند کە یک ملت واحد را بنام ملت ایران تشکیل میدهند. در حالی کە این فرضیە کاملا اشتباه بودە، چون ملیتهای غیر فارس همیشە حس ملیتی( آذری،کورد،بلوچ،عرب،لر،ترکمن) بودن را بر ایرانی بودن ترجیح دادەاند و هیچ وقت خود را قوم حساب نمی کنند. بە این دلیل کە بخشی از این ملیتها در کشورهای مجاور ساکنند و بە عنوان یک ملت و یک دولت جداگانە بە رسمیت شناختە شدەاند. بە عنوان مثال آذریهای ساکن ایران از لحاظ نژاد،زبان،فرهنگ،تمدن و حس همزیستی بە کشور آذربایجان نزدیکترند تا کشور ایران. همین مثال برای کردها، بلوچها، عربها و ترکمنها نیز صدق می کند.
هیچ روشنفکری تابحال در مورد تغییر نام مناطق غیر فارس بە کلمات فارسی از جانب حکومتها، کوچکترین حساسیتی نداشتە ولی می بینیم کە برای تغییر نام خلیج فارس چە واکنشهایی از خود نشان می دهند و می کوشند افکار عمومی را برضد کل اعراب تحریک کنند.
این تحریفات در کتابهای ترجمە شدەی خارجی هم دیدە می شود کە متر جم سعی کردە بجای کلمە ملیت، کلمە قوم را قرار دهد. حتی مفاهیم جهانی مثل ناسیونالیسم را بە شکلی دیگر در کتابهای خود تفسیر می کنند کە همەی این اعمال هدفمندانە و موازی با سیاستهای حاکمیت انجام می شود.
اهمال مسائل ملیتهای ایران از طرف رسانەها نیز بحثی دیگر است کە باید اختصاصا بە آن پرداختە شود.
اگر بطور دقیق مسائل ملیتها را در طول تاریخ مرور کنیم، بە این نتیجە می رسیم کە سهم روشنفکران فارس(!) در جهت از بین بردن فرهنگ و آسمیلە کردن ملیتهای غیر فارس کمتر از حاکمیت نبودە. همەی این دلایل تردیدیست بر کسانی کە تابحال در میان فارسها خود را روشنفکران جامعە نامیدەاند.
این در حالیست کە روشنفکران هر جامعەای می توانند بە شکل مٶثری افکار عمومی را بە جهتی سوق دهند کە دیدگاههای متعصبانە جوامع را کە ریشەهای دیرین داشتە نسبت بە یکدیگر کمرنگ کنند. روشنفکر باید دیدگاهی بیطرفانە نسبت بە همەی جوامع داشتە باشد، خواه خود در میان اکثریت باشد یا در میان اقلیت. باید خود را از باورهایی کە پیشتر تصور شدەاند دور نگه دارد و نسبت بە رویدادهایی کە در جامعە روی میدهد واکنش نشان دهد.
|
نمایشواسته های اصلی آذربایجان دربیانیه دوازده ماده ای اجلاس دیالوگ 21 آذرآمستردام رسمااعلام شده اند که ماده چهارم آن رسمی شدن زبان ترکی آذربایجانی است وما دراجرای مفادآن بیانیه وبزرگداشت 21 فوریه روز جهانی زبان مادری خواسته های فرهنگی و زبانی ملت آذربایجان راکه بار ها از طرف فعالین حرکت ملی در داخل با نوشتن طومار و نامه های سرگشاده و شکایت به مراجع مختلف و همچنین در گردهمائی های ملی عنوان شده اند بار دیگراعلام می کنیم و تمامی هموطنانمان را برای مبارزه مشترک در راه کسب این حقوق انسانی فرامی خوانیم :
1 – رسمی شدن زبان ترکی آذربایجانی وتدریس آن در تمام سطوح تحصیلی و کاربرد آن در مکاتبات اداری.
نمایش2 – تاسیس شبکه های سراسری رادیو و تلویزیون بزبان ترکی آذربایجانی .
3 – آزادی مطبوعات و رسانه های مستقل ترکی درآذربایجان بدون سانسور و موانع محدود کننده .
4 – آزادی بدون قید و شرط فعالیت و خلاقیت های هنری ، فرهنگی و ادبی نویسندگان و هنرمندان آذربایجان.
5 تغییر و اصلاح کتب درسی که محتوای نژادپرستانه و ضد ترکی دارند .
6 – پایان دادن به توهین و تحقیر زبان و فرهنگ ترکی در رسانه های عمومی .
7 – تاسیس فرهنگستان زبان ترکی آذربایجانی و ایجاد مراکز تحقیقی این زبان در تمام دانشگاهها .
8 – باز سازی و حفظ میراث های تاریخی و فرهنگی آذربایجان و جلوگیری از تخریب وغارت آثار ملی .
9 – آزادی کلیه کسانی که برای دفاع از زبان و فرهنگ ملی خود زندانی شده اند .
10 – رفع تبعیض از زنان که مربیان وآموزگاران اصلی زبان مادری هستند .
ملت ترک آذربایجان نه!!!!قوم آذربایجانی از
نمایشملت ایران
پس اگر اینگونه که شما میگویید هر شهر ودهی باید بیاید وادعای ملت کند!!!!مثلا ملت مازندران ملت بختیاری ملت اصفهان ملت لرستان واین مزخرفاتی که ساخته دشمنان یکپارچگی ایرانه
لطفا از این کلمات تفرقه برانگیز استفاده نکنید
همه با هم ،خلیجه عربی ، همه با هم ،خلیجه عربی، همه با هم ،خلیجه عربی، همه با هم ،خلیجه عربی
نمایشیاشاسودا
نمایشازربایجان بیراولسون مرکزی تبریزاولسون
نیازی به کمکه امریکا نیست ما خودمان این کار را خواهیم کرد اندی صبر سحر نزدیک است به زبانه تاجیکی یا همان فارسی نوشتم تا پانفرشا بخناند یاشاسین بیرلاشمیش آذربایجان
نمایشمن هم امیدوارم این سحر زودتر برسد تا ما هم از شرتان راحت شویم. فقط بعد از اینکه جدا شدید، حتی یکنفرتان هم حق ماندن در بخشهای دیگر ایران را نخواهدداشت. شاید بد هم نباشد که بعد از قرن ها که ترک ها در ایران جنایت کردند ، شرشان از سر این کشور کم شود.بروید به جهنم با همه اعوان و انصارتان.آذربایجان از مناطق مهم و عزیز ایران بوده . اما این منطقه را دیگر نمی خواهیم. منطقه ای که نتوانست هویت خودش را حفظ کند و ترک شد و حالا هم اینطور ضد ایران شده ، برود گم شود.
نمایشبابا ما چند هزار سال هست تو این حوزه یجغرافیایی فرمانرواییم این ترک ها چی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
نمایشتو همون aynaz فاحشه هستی دیگه؟
نمایشاگر سربه سر تن به کشتن دهیم دریق است کشور به دشمن دهیم
نمایشایران عزیز ابرقدرت جهان خواهد شد به شرط اینکه عاقلان حاکم باشند نه کینه ای ها و عقده ای ها و لجوج های بیمار و نه اوباشی که در محله های بد نام قبل از انقلاب متولد شدند و با ریش و تسبیح برای خود جایگاه درست کرده اند.مردم باید به هوش باشند باید سرنوشت خود را به دست بگیرند و رئیس جمهور خود را خود تعیین کنند نه اینکه با هزار حیله کثیف برایش تعیین کنند.
اگر تــن به تــن کون به دشمن دهیم
نمایشاز آن بــِه که خود را به کشتن دهیم…
جناب نره آدمین آنچه که ایرانیهای وطنپرست پانایرانیست دوآتیشه کامنت میگذارند را از قول من درج میکنید، به اهورا قسم که این نشانه ضعف جبهه پان ایرانیستها میباشد!
نمایشاگر تن به تن کون به دشمن دهید
از آن به که خود را به کشتن دهید…
به جان قوزقورتت من بی تقصیرم. ایراد شما پان ترک نامحترم این است که با همان آی پی که کامنت می فرستی با نام دیگران هم فحش می نویسی؛ اما سیستم همان نام اولت را با آی پی ات ثبت می کند. هر چند که کامنتت هم با فحش هایت چندان توفیری ندارد. به هر جهت اینجا بفرما زدی و اگر دشمنی که اشاره کردی، گذرش افتاد؛ حتما برای آن اقدام خیر خودش خبرت می کند.
نمایشیحتمل سیستمتان هم همانند خودتان “آریایی” است…!
نمایشجناب نره آدمین، این دروغتان را دیگر باور ندارم! من با آیپیهای مختلفی کامنت میگذارم و کامنتها هم به هر نام دلخواه ثبت میشوند، منتها این شما نره آریایی گرانسنگ هستید که نام آنها را در فرصت مناسبی عوض میکنید…
ضمنا این هم آیپی جدید من است… به سیستم فارسیتان سفارش دهید که دیگر مرا با علی عجمی آغزی اَیری اشتباه نگیرد…
اگر تــن به تــن کون به دشمن دهیم
نمایشاز آن بــِه که خود را به کشتن دهیم…
هاشمی رفسنجانی در گفته هایش درباره نقش بی بدیل خود در اداره ایران طی 30 سال اخیر و به ورطه سقوط کشاندن این کشور هیچ توضیحی نداده است. وی همچنین بدون اشاره به حق طبیعی ملت آذربایجان جنوبی در تعیین سرنوشت خویش و ستم ملی حاکم بر ملل غیر فارس در جغرافیای ایران، تنها به عوامل خارجی و توطئه آمریکا و اسرائیل در تجزیه ایران اشاره کرده است.
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام همچنین درباره فعالیت های استقلال طلبانه اعراب و کردها خاموش مانده و تنها از آذربایجان و بلوچستان سخن رانده است.
نمایشحق تعیین سرنوشت به هیچ عنوان به مفهوم تجزیه یک کشور مستقل نیست و صرفا برای تمام ساکنین یک کشور تعریف می شود. تجزیه طلبی مطابق قوانین بین المللی جرم است و حکومت ایران قطعا باید با این پدیده برخورد قهرآمیز کند.
نمایشدیگه شـلـوغش نکــن نــــمــــک…
نمایشهرچند من خودم یک پان ایرانیست و همکار شما نیز هستم، لکن باید بگویم که آزربایجان جنوبی به زودی اعلام استقلال خواهد کرد و ماتحت مانیز از این اتفاق خواهد سوخت…
نمایشدرود بر شما علی عجمی آغزی اَیری…
نمایششما که همکار جناب نره آدمین هستید، اندکی وی را موعضه کنید بلکه ایشان نیز از دشمنی غرض ورزانه دست بردارند…
لکن اگر “موعضه” اثری نداشت، “موعظه” اش کنید….
نمایشآذربایجان ایرانی بوده، ایرانی است و همواره ایرانی خواهد ماند. یکِ گروه نسبتا کوچک ولی بسیار افراطی به واسطه عقدههایی که البته لوده گریهای بعضی هموطنان در به وجود آمدن آنها بی تاثیر نبوده، ادعای بی اساس جدایی آذربایجان را مطرح میکنند. اینها یک عدّه بی سواد و غافل از وحدت نهادین بین همهٔ اجزای ایران زمین، از جمله آذربایجان هستند. من نیز اصلا آذربایجانی هستم و هم به ریشهام در آن خطه هنر پرور افتخار میکنم و هم به ایرانی بودنم. با توجه به ارتباط مستمری که با همشهریان پدر و مادرم دارم، به خصوص با نسل جوان، خوشحالم از اینکه یک اکثریت بزرگ و موثر، هویتی کاملا ایرانی دارند و گرایشهای جدایی طلبانه را مبتذل و احمقانه میخوانند. جدایی طلبان آب در هاون میکوبند، منتها باید در برابر تحریکات آنان هشیار بود. بهترین چاره بهبود وضع اقتصادی مردم و ایجاد ارتباط بیشتر بین اقوام ایرانی است.
نمایشآقا مهدی این تعداده اندک و کم سواد اکساران تحصیلکرده و تعداده افراد وابسته به فارسها بسیار کم تعداد است aghar باور ندارید برد تبریز و به فارسی صحبت کنید حتا آب یا نان هم غی رتان نمیاید شما اغر توانستید سواره یک تاکسی شوید من به شما تبریک خاهم ghoft
نمایشخوش به حالتان با این نژتدپرستی تان. اما خودتان در تهران و شهرهای دیگر ایران چه غلطی می کنید؟لابد چون ترک هستید ، فقط شما حق دارید هر جای کشور که خواستید بروید.
نمایشمنشور حقوق بشر کوروش کبیر ، یاوه بزرگ – هفته نامه اشپیگل …
نمایششیوه ی من در این وبسایت این است که اجازه می دهم نظر مخالفم هم به شرط آنکه فحاشی و اسپم نباشد منتشر شود اما معنایش این نیست که شما می توانید دایم مطلبی را از جای دیگر بیاورید و اینجا کاپی پیست کنید. این مطلب قبلا در اینجا کامنت شده و من هم زیرش پاسخ دادم. مطالبی که تکراری باشد به عنوان سپم حذف می شود.
نمایشکمال مصطفی اتاتورک در تغییر حروفات به لاتین(انهم مصادره ای) قصد داشت چه چیزی را پنهان کند؟؟؟؟واضح است ۱- انبوه کلمات فارسی استفاده شده در زبان ترکیه…….۲-انبوه کلمات عربی بدون مترادف عربی استفاده شده در زبان ترکیه ای…..۳-ایجاد شبهه در موارد بالا والقای یک نوع مدرنیته ونزدیکی به اروپاییان در حالیکه اروپایی ها هم اکنون هم اقوام ترک وتاتار را وحشی وبدوی میدانند (البته نظر اروپاییان برای خودشان محترم است)ولی این یک واقعیت است
نمایشاز همون آذری نوشتنت معلومه که سگ کی هستید البته این نظر آزربایجانی هاست(ونظر هر کسی واسه خودش محترمه و باید قبول کرد که یک واقعیتیست)اگه کمی ترکی می فهمیدی این خزعبلات رو نمی نوشتی.همونطور که خوب میدونی 70درصد کلماتی که تو فارسی استفاده میشه کلمات عربیست.حتی در ترکی آزربایجانی که ماها در آزربایجان جنوبی صحبت میکنیم به نسبت فارسی از کلمات عربی کمتری استفاده میکنیم متوجه هستی که فارسی زبان فارسی به برکت پولهای بیت المال ۸۰ساله که فرهنگستان داره.و در همه مقاطع تحصیلی از اون استفاده میشه.اما همون ترکی آزربایجانی ما از این مواهب فعلا بی بهره است.اما در مورد ترکی استانبولی تعداد کلمات عربی اونقدر کم هست که اگه وقتشو داشتی تو سایتها یه سرچ کن اونوقت می فهمی که چقدر کم هست.البته من خودم به شخصه مشکلی با این ندارم که یک زبان کلماتی رو از یک زبان دیگه وام بگیره.مهم اینه که متکلمان اون زبان اون رو متوجه میشند.این قضیه در مورد زبان انگلیسی هم که زبان علمی و بین الملی هست صادقه و اگه آلمانی یا فرانسوی می فهمیدی میدیدی که انگلیسی چقدر کلمه از اونها گرفته
نمایشاروپاییان همچنین به وحشی بودن پادشاه شما فارسها و ایرانیها یعنی کوروش اعتقاد داشتند که فیلم 300 را ساختند…. اغراض حیوانی خودتان را از قول اروپاییان مطرح نفرمایید…
نمایشفارس افغانی نژاد، آذربایجان مال ما است، افغانستان مال شما است (آذربایجان بیزیمده، افغانستان سیزینده)
نمایشآذربایجان مال ما است افغانستان هم متعلق به برادران افغانی مان است. افغانی نژاد بودن هم خیلی خوب است و شرف دارد به این هویت جعلی که شما دارید.
نمایشجناب نره آدمین، چه خوب که افغانی نژاد و افغانستانی بودن را دوست دارید، بهتر است برای حرص دادن به جماعت پان تورکسیت هم که شده، پرچم نره شیر ایران ویرانتان را همانجا علم کنید… بلکه با براهین مستحکم خودتان توانستید برادران وحشی افغانی خود یعنی طالبان را نیز به خود ملحق کرده و باغ وحش ایرانیها را از نظر جغرافیایی وسعت ببخشید…
نمایشیکی از ترفندهای شماها این است که افغانستان را کلا فارسی زبان حساب می کنید. درحالیکه در آن کشور کمتر از نصف فارسی زبانند.چطور شده که ایران اکثریت غیرفارس ولی افغانستان کلا فارس است. کلمه افغان هم در اصل به معنی پشتون است که بعدا به همه اهالی آن کشور اطلاق شده است.مثلا محمود افغان هم از شهر قندهار و پشتون بود. طالبان هم پشتون هستند و نه فارسی زبان و اتفاقا از دشمنان سرسخت زبان فارسی و فارسی زبانان هستند . چیزی مثل شما یا حتی شاید از شما هم بدتر.اما آن افغان هایی که در ایران می بینیم ، یعنی افغان های فارسی زبان چشم بادامی از قوم هزاره اند و اصلیت خود را ترک و مغول می دانند و زبانشان هم شدیدا آمیخته با لغات ترکی و مغولی است و اداهای پانترکیستی مثل شما هم اخیرا در آنها پیدا شده است ومی گویند باید به اصل ترکی خودمان برگردیم و حتی بعضی از آنها از افغانستان به ترکیه می روند تا ترکی یاد بگیرند.درصد زیادی از جمعیت این کشور هم ترک زبان هستند مثل ازبک و ترکمن. فقط قوم تاجیک در این کشور هستند که شاید بتوان آنها را به فارس نسبت داد و آنها هم اقلیتی در این کشور هستند که نه به طالبان ربط دارند و نه افغان هایی که در ایران می بینیم.
نمایشآذربایجان ماله ملاته ترک آذربایجان است و هر کس باد از این جرات کند بیاید و پارس کند مسله sagh با ان برخورد میکنیم
نمایشمنظورتان از سگ ، همان گرگ خاکستری است؟ یعنی واقعا نفهمیدید که گرگ خاکستری ، سگ سان است؟اگر خودتان را گرگ می دانید ، حداقل به دیگران نگویید سگ.
نمایشواژه های دیگری چون آریا و نژاد آریایی هم چنان واژه های موهومی هستند که ارزش بحث كردن هم ندارند. زیرا بر هیچ محققی پوشیده نیست که جعل این اصطلاحات چطور در جهت اهداف استعماری غرب از طرف انگلیس و کشورهای غربی جعل و به خورد مردم داده شد. در اوایل قرن نوزدهم دولت انگلیس از هر طریقی می خواست ایدئولوژی محکمی برای حفظ سلطه خود بر هندوستان ایجاد نماید. لذا در هندوستان نظریه مجعول هندواروپایی را شکل دادند. منظورشان ایجاد پیوستگی خیالی بین هندوستان و انگلستان بود تا به زعم خود بتوانند برای همیشه هندوستان را تحت سلطه خود نگه دارند. اما بعد از سفر جون ملکم به دربار قاجاریه جهت تحکیم نفوذ خود بر این کشور و ایجاد حایل بین هندوستان با جهان خارج، مکان نظریه جعلی هندواروپایی از هندوستان به اراضی دولت قاجاریه به یک باره نقل مکان کرد. اینبار روی ممالک محروصه قاجار متمرکز شدند و با جعلي كه شرق شناسان غربی در کتیبه های هخامنشی مربوط به اسلاوها انجام داده بودند، چیزی شبیه آریکا یافتند. این واژه با اینکه به معنای شریر بود، به معنای نژاد قلمداد نمودند. بدینصورت برای فریب مردم در جهت تحقق بستری برای از میان برداشتن پیوستگی سنتی موجود در قسمت بزرگی از آسیا شرایط فراهم آمد. در حالیکه واژه آریا هیچ وقت موجود نبود و نژاد موهوم آریایی هم وجود خارجی ندارد و با اهداف استعماری انگلیس جعل و مورد استفاده قرار گرفته است. لذا آریای جعلی و استعماری هم نمی تواند بار هویتی برای مردم منطقه داشته باشد.
در واقع غربیان با اقدامات خود برای مردمان این مرز و بوم تاریخ جعل نمودند، اسامی جعلی منسوب نموده و در اصل مجرایی را ساختند که به هیچ وجه راه به گذشته و هویت این مردمان نداشت و کلاً منافع استعماری غرب را تامین می نمود. آنها با القائات خود به اصطلاح روشنفکران این سرزمین را در واقع مثل روبات کوک کرده و در مجرایی که ساخته بودند گذاشتند تا پیش بروند. همان روشنفکران و مداومان آنها هنوز با جان و دل در این مجرا که راهی با هویت و گذشته آنها ندارد پیش می روند. بدون آنکه به اهداف استعماری غرب به سرکردگی انگلستان از این جعلیات تأملی بنمایند. لذا هر انسان عاقل که به دنبال کسب هویت واقعی خود می باشد، باید تأملی عمیق در عوامل حامل هویت بنماید تا عوامل حقیقی حامل هویت را برای خود بیاید.
نمایشخیزش آینده مردمان ایران علاوه بر وجه دموکراسی خواهانه خود، شاهد وجه بسیار قدرتمند ملی گرایی اقلیت های ملی ایران خواهد بود. از این جا رسالت خطیر نیروهای اپوزیسیون ایران اعم از سازمان های فراگیر و سازمان های متعلق به اقلیت های ملی مشخص می گردد. ضروری است تا اپوزیسیون طرح جامعی برای پاسخگویی به این شرایط تدوین نماید. نظام جایگزینِ جمهوری اسلامی تنها آن هنگام باثبات خواهد بود که حامل تضادهایی مشابه با نظام های پیشین نباشد. قرار گرفتن مجموعه ای از افراد خوش سابقه در رأس امور و تدوین یک قانون اساسی مملو از واژه های مرتبط با حقوق بشر و دموکراسی در فردای سقوط جمهوری اسلامی، هرگز کارآمد نخواهد بود. زیرا پس از مدت کوتاهی واقعیات جغرافیای سیاسی ایران مُهر خود را بر ساختار سیاسی خواهند کوبید و دولت تهران را به یک رژیم سرکوبگر جدید متحول خواهند نمود.
در آن مقطع بحرانی استقرار نظام جدید است که اقلیت های ملی تلاش خود را آغاز خواهند نمود تا از تثبیت و تمرکز قدرت بلامنازع در دست حاکمان جدید تهران ممانعت به عمل آورند. و در مقابل، گروه حاکم در تهران نیز از یک سو بر “صبوری برای بهبود تدریجی امور” تأکید و سعی در خریدن زمان کرده و از سوی دیگر به سازماندهی توانایی های نظامی و اطلاعاتی خود خواهد پرداخت. در همین راستا این رژیم بزودی به اعاده مشروعیت به نیروهای نظامی و اطلاعاتی رژیم پیشین پرداخته و خود را آماده به کارگیری آن ها برای سرکوب اقلیت های ملی می کند. این شرایط آغازینِ روندی است که تدریجاً به مقابله شدید مرکز با ملل اقلیت خواهد انجامید، همان روندی که ایرانِ پس از انقلاب 1357 نیز شاهد آن بود. اما این بار اقلیت های ملی از تجربیات گذشته درس گرفته اند و در عین حال جامعه جهانی نیز برخلاف گذشته نسبت به سرکوب آنان توسط تهران ساکت نخواهد بود. به این ترتیب استقرار یک رژیم منکر حق تعیین سرنوشت ملیت ها ، هرچند سکولار و “هوادار دموکراسی”، به منزله پایان تحولات ایران نبوده و حتی مانعی برای مداخله خارجی در حمایت از قیام اقلیت های ملی نخواهد بود.
در مسیر پیچیده و طولانی از لحظه خیزش بر علیه رژیم کنونی تا زمان استقرار یک نظام سیاسی مطلوب و باثبات، بهره گیری از تجربیات سایر کشورها می تواند باعث کاهش هزینه های مردمان ایران گردد. اگر در انقلاب 1357 تنها توافق بر سر نفی نظام پادشاهی برای وحدت مردم ایران و تحقق انقلاب کفایت می کرد، اما این بار توافق بر سر نوع ساختار جایگزین رژیم کنونی از اولویت برخوردار است. ضروری است تا نیروهای اپوزیسیون در کنار ملل اقلیت ایران قرار گرفته و از خواسته های آنان حمایت نمایند تا بدون ضرورت دخالت نظامی خارجی یک ایران دموکراتیک و فدرال تحقق یابد. در این صورت ایران هرگز یوگسلاوی خاورمیانه نخواهد شد.
[email protected]
نمایشمنظورت از نیروهای اقلیت های ملی این کسانی است که می آیند و به ایران و ایرانی فحش می دهند؟ خواسته هایی که در این کامنت ها می بینیم چیست ؟ جز تجزیه کشور؟ باید با اینها هماهنگ شویم تا حکومت را سرنگون کنیم؟می خواهم سرنگون نکنیم. به خاطر چنین خطراتی است که می گویم باید سرنگونی را کنار گذاشت و دنبال اصلاحات بود. اما شماها به خاطر شدت تندروی تان حاضرید حتی با تجزیه طلبان هم متحد شوید تا رژیم را ساقط کنید.من نمی گویم رژیم خوب است و باید بماند ، اما اینکه تنها هدفمان سرنگونی رژیم باشد و هیچ چیز دیگری برایمان مهم نباشد درست نیست.اقلیت های ملی؟ ظاهرا اپوزیسون هم کم کم دارند قبول می کنند در ایران چند ملت وجود دارد.آن هم بخاطر بدست آوردن دل قومگراها برای مبارزه با حکومت. در ایران یک ملت بیشتر وجود ندارد و آن ملت ایران است و نه فارس. این به هیچ وجه معنای تحقیر ندارد. فارس ها هم در بهترین حالت قوم هستند. من حتی فارس را قوم هم نمی دانم ، چه برسد به ملت.ملت ایران یعنی همه مردم این کشور بدون درنظر گرفتن قومیت ، زبان ، نژاد، مذهب و غیره. یعنی برابری همه مردم این کشور. اما اینکه ملیت را براساس نژاد و زبان تعریف کنیم و مردم را به ملت های مختلف تفکیک کنیم خودش یعنی نژادپرستی. در یک کشور بیشتر از یک ملت نمی تواند باشد. در ایران دهها زبان وجود دارد . پس هر کدام یک ملت اند؟ اینطوری باید درهند باید بیش از هزارملت داشته باشیم. فدرالیسم را هم که ضروری می دانی . اگر منظورت فدرالیسم قومی است که تقسیم کشور برمبنای قومیت باشد و هر قوم دارای یک منطقه به اصطلاح ملی باشد ، چنین چیزی به هیچ وجه امکان ندارد و درواقع خود تجزیه است. هیچکدام از سیستمهای فدرالی در دنیا مثل امریکا، آلمان و سوئیس با این شیوه یعنی براساس قومیت تعریف نشده اند. کشور کوچک سوئیس دارای ۲۸ ایالت است که خیلی از آنها هم چند زبانه است. در ایران هم شاید بشود یک سیستم غیرمتمرکز به صورت فدرالیسم استانی و نه قومی ایجاد کرد. حرف از حق تعیین سرنوشت به معنی حق جدا شدن می زنی ، بعدش می گویی با این کار ایران یوگسلاوی نخواهد شد. شاید هم منظورت از یوگسلاوی شدن تجزیه نیست. هرچند اگر قرار باشد قدرالیسم قومی برقرار شود و ملت های مختلف تعریف شود ، همان بهتر است که از اول تجزیه شود و خیال همه راحت شود تا آن حالت استخوان لای زخم که درنهایت منجر به همین تجزیه خواهد شد. اما چیزی که برای من جالب است این است که پانترکها اینطور به ایران فحاشی می کنند و آنوقت ما با این ژست های روشنفکرانه به آنها جواب می دهیم و ازشان طرفداری می کنیم.
نمایشدر مقطع زمانی کنونی توجیه غرب برای حمله احتمالی به ایران پیشگیری از پیدایش یک ایران اتمی است. صرفنظر از بحث های دیگر مرتبط با این موضوع باید گفت یکی از تبعات مهم حمله غرب به تأسیسات اتمی و موشکی ایران، از دست رفتن توان بازدارندگی و محدود شدن رژیم در اعمال شیوه های به شدت خونین در آینده خواهد شد. یکی از مهمترین نکات آموزنده تاریخ یوگسلاوی مربوط به شرایطی است که دخالت نظامی خارجی را در آن کشور مطرح و عملی نمودند. بدون چنین دخالتی صربستان قادر بود تا هر نوع خیزش دیگر ملل یوگسلاوی را سرکوب نماید. این توانایی سرکوب طی ده ها سال با یک برنامه ریزی کامل در جهت تمرکز توانایی های پلیسی و نظامی در دست بلگراد کسب شده بود. همین واقعیت دیگر ملل یوگسلاوی را ناچار نمود تا برای تعدیل قوا در برابر ماشین نظامی صربستان به استقبال نیروهای ناتو بروند. این امر پس از کشتارهای جمعی در شهرهای سربرنیتسا، سارایوو و سایر نقاط بوسنیا ضروری گردید. هنگامی که ملت ها به این یقین می رسند که نوبت آن است که این بار برای همیشه به مناسبات تبعیض آمیز پایان دهند، آن گاه به دنبال تأمین توان لازم برای تحقق آن می روند. و آن هنگام که درمی یابند که به تنهایی فاقد توان کافی بوده و درگیر یک جنگ نابرابر می باشند، آنگاه پذیرای دخالت نیروهای خارجی می گردند. تجربیات قبلی از مبارزات مردم ایران و بویژه اقلیت های ملی مؤید آن می باشند که رژیم ایران از به کارگیری خشن ترین شیوه ها ابایی نخواهد داشت. بدین ترتیب هرچند بهانه کنونی غرب برای حمله نظامی به ایران، برنامه اتمی و موشکی آن می باشد ولی با خیزش مردم، این انگیزه به حمایت از مردم ایران در برابر ماشین سرکوب رژیم اسلامی تغییر خواهد یافت.
نمایشقابل توجه امثال آغای هاشمی که ادعا دارند سنای آمریکا نقشه تجزیه جغرافیای سیاسی ایران را دارد. آیا هزاران نمونه از کارهای اینچنینی در طول صد سال کار آمریکا بوده است یا کار سیستم نژادپرست فارس پهلوی و جمهوری اسلامی (نژادپرستی فارسی) است که سعی در انکار هویت و آسیمیله کردن (هویت فارسی را به آنها تحمیل کردن) تورکها عربها و سایر ملل ساکن در این جغرافیا را داشتند. آغایان همین عوامل است که زمینه تجزیه را بیش از پیش آماده میکند.
موتور جستجوی به اصطلاح ملی امروز با نام “پارسی جو” افتتاح شد.
با پول های نفت ملت عرب الاحواز و معادن طلای ملت ترک موتور ملی پارسی جو افتتاح می شود در حالیکه افزایش فشار سیاسی، تیغ سانسور، طرد بر زبان ترکی چه از سوی ملت حاکم و چه از سوی سیستم حاکم تداوم دارد.
چرا نام این موتور به اصلاح ملی “پارسی جو” انتخاب شده و مثلاً نام موتور جستجوی اسلامی انتخاب نشده؟ چه شده پارس و پارسی ارجحتر از اسلام شده اند؟ علت حمایت بی وچون چرای دولت ایران با سرمایه های ملل محکوم از خلیج عرب، ترویج نام پارس و پارسی، ترویج زبان فارسی و … چیست؟
I ♥ Urmia
Iranin sözdə Ulusal Axtarma motorunun Açılış törəni Parsi adıla gərçəkləşdi
نمایشIranda Ərəb millətinin petrolları və Türk millətinin Qızıl qaynaqlarını iran devləti qullanarq sözdə Ulusal bir Axtarma motoru yaradır ancaq ilginç olaraq bu axtarma motorunun adı PARSİ’dır.nədən PARSİ və islam yox? Necə olur iran kimin dini fanatizmin öndə olmasına rağmən PARSi adı islamdan önə keçir? bu Axtarmamotoru yanında hər keçən Gün Türkcəmiziə uyğulanan basqı, Sansür vs artmaqdadır.
Nədən iran devləti PARSi, PARS, fars dilinin yayılması vs kimi işlərə milyardlarca pul xərcləməktədir
[…] مملکت و خطاب به هوادارانش منتشر شد که در بخشی از آن به طرح تجزیه ایران توسط سنای آمریکا می پردازد. اینکه چطور آقای هاشمی به یکباره دلسوز […]
نمایشمن یک شاهسونم اما از امروز میشم ایران سون
نمایشببینم کیه که بتونه تو کشورم ایران ادعای تجزیه طلبی بکنه
استانهای آذری زبان اینقدر مرد دارن که جلوی یک مشت خائن وطن فروش تجزیه طلب رو خودشون بگیرن
همانطور که پان فارس نکوهیده است پان ترک جایی نداره جز در زباله دان تاریخ
این سرزمین یعنی ایران خون بهترین فرزندانش از جمله باکری آذری-ریس علی دلواری بوشهری- میرزا کوچک خان جنگلی رشتی- همت اصفهانی و…. داده تا تونسته یکپارچه بمونه
هنوز تو این بیشه شیر مردانی پیدا میشن تا صدار زوزه کفتارها رو خاموش کنند
عزیزان هموطن خواهشا به دقت عرایض بنده را بخوانید……… چند وقت پیش یکی از مقامات امریکایی گفته بود که واشینگتن دیگر پروزه براندازی در ایران را کنار گذاشته است . مطبوعات ببوی ایران هم فقط ان را منعکس کردند .ولی کسی نخواست بفهمد خوب چه جیزی را در دستور کار قرار داده اند؟؟واضح است تجزیه وتضعیف ایران)….خاک بر سردولتمردان بخواب رفته ایرانی که سالها این همه نشانه را دیدند.ولی هزاران دلار را صرف مقابله با تهاجم فرهنگی غرب کردند .در حالیکه تهاجم چندانی هم از جانب انها در کار نبود..باید از انها پرسید در مقابل ترکیه وباکو چه کرده اند در این سالها؟؟؟(تلوزیون دولتی باکو فیلم ضد ایرانی۳۰۰ را بیش از ۲۰ بار در سال ۲۰۱۰ نشان داد) کسی از دولتمردان مشنگ ایرانی یکبار نپرسید که چرا؟؟؟ ترکیه وتوله گرگش باکو در((((( ایرانیت زدایی ))))))تا کجا باید پیش برود که دولتمردان ما بیدار شوند ؟؟(چند تا کنفرانس در باکو در سال باید بر ای ضرورت تجزیه ایران باید در باکو وانکارا برگزار بشود؟؟؟)…وقتی توپخانه فرهنگی ما بسمت امریکا واسراییل بودترکها تا توانستند در مصادره مفاخر فرهنگی وتاریخی وجوانان معصوم اذری کوشیدند …امروز کار از کار گذشته است.چون همانطور که در کامنت ها میبینید نام ترکیه وباکو مقدس است ولی نام ایران عزیز ما مقدس نیست ..جانفشانی های جوانان اریایی در مقابل عراق مقدس نیست.ولی در گیری کوچک وکوتاه مدت انها با ارامنه مقدس است..دولت ما وقتی در سودای جمع اوری ماهواره وغیره بود .در باکو کلمه کاملا فارسی نوروز(نو +روز) را برداشتند ودوتا نقطه رویش گذاشتند وان را در یونسکو به نام خود ثبت کردند(وهزاران افتخار تاریخی ایرانی دیگر).دریغ از یک اعتراض ایرانیان ویا حتی فارس زبانها (امروز کار بجایی رسیده است که من (فارس زبان پانترک هم دیده ام)…در این زمان خود را نواده چنگیز مغول وحشی (که خودش را گرگ زاده وگرگ پرورده میدانست)نزد خیلی ها افتخار است میدانید چرا؟؟چون سالهاست دولت ما با فرزندانمان سر این مسئله کلنجار میرود که تومسلمان ایرانی هستی ..مبادا فکر کنی که ایرانی مسلمان هستی ..تمام دنیا به کوروش کبیر به خاطر فرهنگ مدارا با اقوام دیگردر ان زمان ها افتخار میکنند(تاریخ ایرانیها را فارسها ننوشته اند بلکه یونانیها(هرودوت) یکی از انها است)….به جز ۲گروه ..یکی مذهبیون افراطی در ایران…دومی هم بوز گوردی های باکو وانکارا (گرگ زاده .وگرگ پرورده همچون اجداد وحشی مغواشان) …راستی اگر فیلمی راجع به پادشاهان ایرانی ساخته میشد مانند حریم سلطان ..محافل پانترکیستی که در فرصت تاریخی غفلت ایرانیان از فرط فعالیت ضد ایرانی در حال جر خوردن هستند چه بوق وکرنا هایی در اینترنت وغیره میکردند که این هم از پادشاهان ایرانی ومثلا فارسها که چقدر شهوتران هستند (بنا به فیلمهای خودشان) ولی نخبگان ایرانی بخواب رفته (همه گناهها را نمیتوان به گردن دولت انداخت فرهیختگان وروشنفکران ما هم سالهاست بیگانه پرست شده اند)در فراغت بال ان را در خانه به همراه خانواده تماشا میکنند..هیچکس نمی پرسدکه اقایان پانترک که اینقدر از فارسها بدتان میاید وزبانتان هم خیلی خیلی غنی است .(من قصد مقایسه این دوزبان را ندارم ولی پانترکیست سالهاست با حرکت خزنده به زبان فارسی وصد البته که هدف اصلی انها ایرانیت است حمله کرده است)بنابر این چرا در فیلمها وسریالهای ترکیه اینقدر از اسامی بشدت فارسی مانند(روزگار..ماه دوران..مهر ماه.رخسار.اندام.جاویدان…)استفاده میشود ؟؟؟در ترکیه به بیمارستان میگویند هاستانه که همان خسته خانه فارسی است.وهزاران کلمه دیگر ….یا یکبار کسی از نخبگان ایرانی راجع به انبوه کلمات عربی بدون مترادف در زبان ترکی مانند عسگر..الله.عالم..باشکوه و…)چیزی ننوشت( میدانید که کمال مصطفی اتاتورک با تغییر حروفات به لاتین سعی در پنهان کردن این واقعیات داشته است.ضمن اینکه میخواسته شبهه مدرنیته برای ترکیه ایهای خودخواه ایجاد کند) .در حالیکه انها زبان فارسی را سالها تحقیر میکردند…اقایان از ماست که بر ماست….اگر دو کلمه با یک وطن فروش پانترک صحبت کنی متوجه میشوی که ..ان چیزی که سنگ اصلی را بر سر انها میاندازد <> است..وفارسها بهانه اند ..در واقع ترکیه در تبدیل شدن به امپراتوری نئو عثمانی کشوری به وسعت ایران رانمی تواندونمیخواهد که تحمل بکند .این را من کارگر متوجه شده ام ولی دولتمردان ایرانی متوجه نمیشوند؟؟اگر کسی واقعیات را جز این میبیند به بنده حقیر گوشزد کند..پانترکیست هزاران گاف ودروغ ومصادره دارد که نخبگان وطن پرست میتوانند انها را همانند دشمنان ضدایرانیمان در بوق وکرنا کنند ..این اقایی که در بالا به اندازه یک کتابچه با پررویی راجع به تجزیه ایران چرندیات نوشته ولی کسی وطن پرست پیدا نمیشود که حال حوصله جواب دادن به انها را در خود اینترنت داشته باشد(حتی مثلا یک فارس؟؟)این است رمز پررو شدن این حرامزادکان و ان رمز …. دلزدگی وغفلت تاریخی ایرانیان است که این اقایان گرگ زاده همچون مغولان(بگفته خودشان)نهایت استفاده را از ان برده اند..در پایان از یزدان پاک میخواهم که این سرزمیبن اهورایی را از شر همسایگان خائن ووحشی اش حفظ کند ومردم دلزده ومایوسش را بیدار کند…ایکاش که یک مسئول دلسوز این نظر را بخواند……یاشاسین ایرانیم والسلام
نمایشبه نظر من چیزی که بین ترک ها و فارس ها و بقیه ایرانی ها مشترک است ، ایران ستیزی است که در اقوام دیگر به صورت تجزیه طلبی نمود پیدا کرده است و درفارسی زبانها به شکل های دیگر. فارس ها هم دائم به کشورشان بدو بیراه می گویند و مسخره می کنندو باهر زوری می خواهند از کشور خارج شوند. کلا وطن پرستی از نوع ایرانی و علاقه به ایران درهیچکدام از ایرانی ها وجود ندارد. ظاهرا در ترک ها این ایران ستیزی به سمت تعصب ترکی و پانترکیسم هدایت شده است و حداقل آنها یک چیزی را جایگزین ایرانی بودن کرده اند. اما فارسی زبانها چی؟ به جهان وطنی و غرب گرایی متمایل شده اند. در همین صفحه پانترکها این همه به ایران و فارس ها فحاشی و توهین کردند. اما هیچکس جوابشان را نمی دهد. این نشان می دهد کسی از این حرفها ناراحت نمی شود و تجزیه کشور برایش مهم نیست و شاید اکثرا موافق هم هستند.
نمایشدر فارسي لغتي براي ((بايرام)) وجود ندارد و ((عيد)) يك لغت عربي است كه فارسها بكار ميبرند يا بهتر است بگوييم كه اصلا فارسها داراي چنين مراسمي نبوده اند كه لغتي نيز براي آن داشته باشند. حتي لغت ((جشن)) نيز توركي است كه در فرهنگ سنگلاخ بدان اشاره شده است
در سرزمين ما آذربايجان از گذشته هاي دور نياكان ما تمدنهايي مانند مانناها، اورارتوها، جزو افتخارات ماست كه تپه حسنلي و جام حسنلي (واقع در 7 كيلومتري سولدوز) از يادگارهاي ديرين نياكان ماست شايان ذكر است در دنيا كه نظيري براي جام حسنلي وجود ندارد در ميان كنده كاري هاي روي آن نشانه هايي از مراسم مربوط به عيد نوروز موجود و قابل رويت ميباشد
نمایشاین مطلب را قبلا اینجا پاسخ دادم با اینکه من مطلب بریده جای دیگر را حذف می کنم این کامنت را سانسور نمی کنم.
در پارسی واژگان بزم, سور ,مهمانی و جشن را به جای عید به کار می بریم. جشن هم لغتی از زبان پارسی اوستایی است و همانطور که مرحوم دهخدا از قول ابراهیم پورداوود آورده:
اما فرض می کنیم که نویسنده ی این مهملات راست بگوید و در فارسی لغتی برای عید نداشته باشیم و لغت «جشن» هم ترکی باشد! آیا این بدین معنا است که پارسی زبانان عید هم ندارند؟ این مغلطه من را یاد استدلال پان ترکیست دیگری می اندازد که می گفت فارسها لغتی برای دیوار ندارند! و دیوار ترکی است !! و چون دیوار ترکی است و تخت جمشید هم دیوار دارد نتیجه می گیرم که تخت جمشید را هم ترکها ساختند!( لازم به توضیح نیست که دیوار اصلا ریشه ی ترکی ندارد.)
در مورد گفته ی کشتیبان, اساسا اگر این نوع استدلال را معتبر بدانیم پس باید بپذیریم برای نمونه ترکها هم که از لغت اروپایی «کولتور» به معنای فرهنگ استفاده می کنند چیزی به نام فرهنگ هم ندارند.
نمایشدر زبان عامیانه به جای کلمه فرهنگ از کلمه اوز öز استفاده می کنیم.در ضمن میدونید که در مورد اوستا هم ۳هزار سال اختلاف زمانی وجود دارد.و یک چیز دیگه مگر کلمه فرهنگ چند ساله که تو پارسی استفاده میشه.یه سوال دیگه دارم اینکه تو زبان پارسی به صدای سگ چی میگند
نمایشتویی که هی زبان زبان میکنی هیچ میدونی اذری های عزیز از کی به این زبان صحبت میکنندد زمانی که همون ترکها به ایران حمله کردند و مرمان اذرابادگان همون خطه رو مجبور کردند که ترکی حرف بزنند که پیش از اون ان ها به اون زبانی که سایر هم میهنانشون حرف میزدند تکلم میکردند یهجوی افتخار میکنه که انگاز از اول اون خطه از ایران ترک زبون بوده من فک میکنم تو عقده ترکیه رو داری فک میکنی ترکیه هم شد جا به قول اون دوستمون هم اومدن سریال حریم سلطان رو درست کردند که قدرت عثمانی هارو به رخ ما ایرانی ها بکشن به خاطر رشادت های مردم اذربایجان که مجبوزر شدند ترکی حرف بزنند اونقدراز خودشون مقومت نشون دادند که هنوز اگهتو اذری باشی از بین سهتا کلمه یکیش فارسیه و لبه دشمن ثابت کردند به زور نمیتونید زبون مارو عوض کنید ایران همچین مردمانی داشته حال برو و خجالت بکش ای ضد ایراانی
نمایشاولين چاپخانه در سال 1227 توسط شاهزاده عباس ميرزا در تبريز تاسيس شد و 12 سال بعد دومين چاپخانه در تهران تاسيس گرديد.
براي اولين بار کتب خارجي در تبريز ترجمه گرديد که از آن جمله عبارتند از: پطر کبير،شارل دوازدهم،اسکندر کبير،… .
اولين رمان ايران به نام((ستارگان فريب خورده- حکايت يوسف شاه سراج)) توسط ميرزا فتحعلي آخوند زاده در تبريز به رشته تحرير در آمد.
اولين دايرهّ المعارف توسط محمد رضا زنوزي تبريزي نوشته شد.
اولين کتابخانه عمومي توسط ميرزاحسن خان خازن لشگردر سال 1312 در تبريز تاسيس شد.
اولين سينماي ايران پس از پنج سال از اختراع جهاني آن(توسط برادرن لومير) ، در تبريزبا نام سولّي(آفتاب) تاسيس گرديد.
اولين نمايشنامه وتئاتر در تبريز به سال 1261 شکل گرفت.
اولين عکاسخانه توسط قاسم ميرزا در تبريز راه اندازي شد.
اولين فوتباليست شاغل در اروپا (بلژيک) به نام حسين صدقياني از اهالي تبريز در سالهاي 1309-1311 بهترين گل زن باشگاههاي اين کشور بود و در فينال جام
باشگاههاي بلژيک با به ثمر رساندن سه گل باعث قهرماني تيم رويال شالروا اسپورتينگ کلوپ در مقابل تيم بروکسل گرديد.
در زمينه پزشکي نخستين طبيب محصل فرنگ نخستين کتابهاي پزشکي – نخستين آبله کوبي – نخستين دانشکده پرستاري مامائي – نخستين دندانهاي مصنوعي –
اولين عمل قلب باز – پيوند قلب برروي سگها و نخستين عمل پيوند کليه توسط دکتر جواد هيات در سال 1347 در تبريز به انجام رسيد.
اولين هوانورد ايراني به نام کلنل محمد تقي خان پسيان از اهالي تبريز بود.
اولين کارخانه اسلحه و مهمات در شهر تبريز بنا نهاده شد .
اولين کارخانه چيني سازي در شهر تبريز ساخته شد.
اولين کارخانه توليد برق در اين شهر و اولين خياباني که در آن از چراغهاي برقي استفاده شد خيابان چراغ گازي تبريز بود.
اولين ضرابخانه ماشيني و انتشار اسکناس از فعاليت هاي اين شهر اولين ها بود.
اولين شهر ايران که صاحب تلفن شد تبريز بود .
اولين انجمن زنان در تبريز توسط صاحب سلطان خانم تشکيل گرديد .
اولين بلديه و نظميه پليس مردمي و شهرداري ايران متعلق به تبريز است.
اولين مهمانخانه توسط ميرزا اسحق خان معززالدوله در تبريز پذيراي مهمان گرديد .
اولين مدرسه کر و لال ها توسط جبارباغچه بان و اولين مدرسه نابينايان توسط يک ميسيون آلماني و اولين مدارس حرفه اي و بازرگاني
توسط محمدعلي تربيت واولين کودکستان توسط ابوالقاسم فيوضات در تبريز بنا گذاشته شد.
اولين پايگاه لرزه نگاري در تبريز (شهر زلزله خيز) بنا گذاشته شد.
— D.P– نتیجه زندگی ، چیزهایی نیست که جمع میکنیمبلکهقلبهایی است که جذب میکنیم
نمایشاین مطلب عمدتا جعل است. اینجا چرایی اش را نوشتم.
نمایشهمه این اولین ها که در تبریز بودند. اولین رمان و ترجمه و دایره المعارف و غیره ، به چه زبانی بودند؟ شما که ادعا می کنید رضاخان فارسی را زبان رسمی کرد.
نمایشآزربایجان و كردستان ترکها وكردها بعنوان دو ملتى كه هر كدام به طريقى ميخواهد حقوق پايمال شده شان اعاده كنند،نقاط و اهداف مشتركى بسيارى دارند البته بعنوان دو ملت جدا از هم طبيعى است كه نقاط افتراق بسيارى داشته باشند.هر چه قدر که ترکها در خطر اسيميله شدن هستند كردها هم به سختى در مقابلش مقاومت ميكنند،تحقير و معامله به عنوان انسان از صنف درجه دو،يا باز توليد حس ملى بعنوان ملتى كه شايستگى ان را دارند كه صاحب دولت ملى شوند از ديگر نقاط مشترك دو ملت مى باشد. بزرگترين دشمن و دليلى كه دو ملت (در داخل ايران)در يكصد سال اخير ميخواهند هويت قومى وملى خود را باز توليد كنند،فاشيسم و نژادپرستى اريايى يا ايرانى يا فارس يا به هر نام ديگر،گاه در لباس سلطنت گاه اسلام يا در لباس مجاهدين يا چپ جهان وطن،يا در فاشيسم عريان حزب( پان ايرانيست)پس دو ملت در دشمن مشترك هم مشترك ميباشند. تركها و كردها با قوميت مسلط(فارس)داراى نقاط مشترك هم ميباشند(تركها در مذهب شيعه وكردها در نژاد اريايى و نزديكى زبانى)فاشيسم فارس به سختى براى استثمار و تحميق و سياست اسميله كردن اين دو ملت از اين مشتركات استفاده ميكند،ولى مقاومت اين دو ملت در مقابل اين حيله نمايان است و نشان ميدهد كه عموم خلق كرد و تورك گول فاشيسم را نخورده اند و براى بدست اوردن حقوق انسانى خود از پا نه ايستاده اند،ولى در اين اثنا فاشيسم فارس بيكار نه نشسته واز سياست زمين سوخته به سختى استفاده ميكند و سعى ميكند دو ملت را به دست هم نابود كند وخودش از بالا به نبوغ خودش بخندد،(١)و در اين راه سعى به كارگيرى و مهندسى نامحسوس با استفاده از مزدورانى دارد كه از هر دو طرف بصورت جداگانه بكار گرفته،اين را بطور كاملا غير محسوس وبا كمترين هزينه انجام ميدهد.پان ايرانيست هاى نژاد پرست ميشوند مدافع خلق كرد،پان ايرانيست ها به سختى خود را مدافع خلق كرد نشان ميدهند حتى گاهى كاتوليكتر از پاپ نشان ميدهند و مدام تكرار ميكنند كه كردها اصيلترين ايرانى هستند سعى ميكنند وانمود كنند كه از كردها در مقابل تركيه و اذربايجان حمايت ميكنند و نا محسوس كردها را به سمت انتى توركى و اذربايجاني سوق ميدهند،ولى كوچكترين حق كردها در خودمختارى و استقلال و زندگى به عنوان ملتى كه بر حقوق انسانى خود مالك شوند را بر نمى تابند وبه سختى رد ميكنند،اينها فقط مى خواهند كه
نمایششما کرد نیستی یک پان ترک تجزیه طلبی که تا الان با بیش از ده نام مختلف با آی پی 128.104.204.74 از دانشگاه ویسکانسین اینجا نظر گذاشتی. گویا برنامه ات هم این است که همه را به جان هم بیاندازی. من به مخالفم هم اجازه می دهم که نظر مخالفش را بنویسد اما شما لیاقت آزادی بیان نداری.
kurd hasanoglu alireza sievda yashar siyavosh dulduz [email protected]
گویا دولت آمریکا از جیب مالیات دهنده ها به امثال تو اسکالرشیپ مفت می دهد که بیایید اینجا هارای هارای زیادی کنید.
نمایش.ایران در نهایت ، همان ایرانی نخواهد ماند که امثال شمای حیوانمند گرامی در پی ان هستید . ان هم به لطف کارهای کثیفی که انجام میدهید . فقط باعث میشوید که ایران ، ویران شود . چرا که تنها راه دستیابی ملت تورک ازربایجان به حقوق ملی خود را در این مورد خلاصه میکنید . و سپس انان را پانتورکیست خطاب میکنید تا فعالیتهایی که برای مانع شدن به رسیدن انها به حقوق به حقشان میشود را ، توجیه کنید . غافل از اینکه «چهارپا» خودتان هستید و کاری که دیر یا زود باید به انجام برسد ، تحقق خواهد یافت
نمایشاره این هم دقه دلی امسال شما باشد و امیدوارم هر چه زودتر آزادی آذربایجان را از اشغاله فارسها ببینم و برای آزادی کردها هم همچنین و این دسیسه شما که ما برادرانه ترک و کرد را به جانه هم میخواهید بیاندازید را ما خونسا خواهیم کرد و به زودی کشوره مستقله کردستان را هم جشن بقیریم
نمایشاندکی صبر سحر نزدیک است
کتاب استاد عشق: نگاهي به زندگی و تلاش های پروفسور سيد محمود حسابی، پدر علم فيزيك و مهندسي نوين ايران، نوشته ی ایرج حسابی سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد، ۱۳۸۴ – کلیه ی غلط های املایی و نگارشی مربوط است به متن اصلی)
از عجایب ملت ایران یکی هم این است که داستان های خنده آوری از این دست در بین آنان هواخواه بسیار دارد. هر چه ایرج حسابی —که هیچ دستاوردی در زندگی اش به جز «پسر دکتر حسابی» بودن ندارد— ببافد استقبال می شود به شرط آن که عقده ی حقارت ایرانی را سیراب کند و به ملت ایران توهم اهمیتی تاریخی در ابعادی حیرت انگیز بدهد.
این که نارنج چه ربطی به کره ی زمین دارد (به غیر از این که هر دو گردند،) و دکتر حسابی بر اساس چه مدرک و ماخذی می گوید که ایرانیان چنان برداشت کپرنیکی ای از نارنج داشتند به کنار، باید پرسید اگر ایرانی ها ده هزار سال پیش چنین علم و دانشی داشتند که باید تا پنج هزار سال پیش موشک هایشان را به هوا فرستاده باشند و آرد تاریخی شان را بیخته و الک علمی شان را آویخته باشند. پس چرا هنوز در همه ی زمینه ها در ته جدول اند؟
به علاوه بر اساس کدام تاریخ و کتاب و سندی تمدنِ ایران ۱۰۰۰۰ سال عمر دارد؟ تا جایی که دانش بشر امروزی قد می دهد اولین نشانه های تمدن مربوط است به هزاره ی چهارم پیش از میلاد (یعنی شش هزار سال پیش) و آن هم متعلق است به سومری ها که نه از نظر زبانی، نه از نظر نژادی، و نه از نظر محل زندگیشان (که جنوب عراق بوده) هیچ ربطی به ایرانی ها ندارند. این ۱۰۰۰۰ سال را دکتر حسابی از کجا استخراج کرد؟ دانشمندی که دویست سال پیشتر در مملکت آینشتاین کشته شد چه کسی بود؟ احترام به حقوق بشر از کجای هفت سین بر می آید که هنوز هم هیچ کس قادر به روئیتش نیست؟ آینشتاینِ یهودی مگر کریسمس را جشن می گرفت که بخواهد برایش درخت ببرد؟ علاوه بر همه ی این ها،دکتر حسابی از کجا در پرینستُن سال های ۱۹۳۰ شیرینی محلی ایرانی پیدا کرد؟ مگر دکتر حسابی در کنار کارهای نظری در رشته ی فیزیک، و فعالیت های جانبی در زمینه ی یادگیری زبان های مختلف، شیرینی پز هم بود و سمنو و حاجی بادام و کلوچه برنجی عید را خودش تهیه می کرد؟
اگراین داستان صحت داشته باشد (که ندارد) دلم به حال آن بیچاره ها، آینشتین و بُر و فِرمی و شرُدینگر و دیراک، می سوزد که مجبور بوده اند به هذیان های آدمی خُل ملنگ گوش کنند و با سکوتشان احترامش را نگاه دارند. یکی نبوده بگوید مرد حسابی، آخر آدم معقول برای آینشتین و دیراک قصه کلثوم ننه تعریف می کند؟ آینشتین را به غش و ضعف می اندازی که چه بشود؟
آینشتاین و گُدل در دانشگاه پرینستُن، ۱۹۵۴.
جالب این جاست که بسیاری از سایت های ایرانی ای که این مطلب را نقل کرده اند عکسی از آینشتاین و کورت گُدل را هم به عنوان عکس یادگاری حسابی و آینشتاین قالب کرده اند تا جای شکی برای هیچ کس نماند که آینشتاین و حسابی یار گرمابه و گلستانِ یکدیگر بوده اند.
نمایشملت غریبی است این ملت ایران! مشکل از پسر داستانسرای دکتر حسابی نیست. چنین شخصیت های حقیری در همه جای دنیا هستند. اما این که چنین قصه های مضحکی در ایران با خنده روبرو نمی شود نشان از آن دارد که مشکل جای دیگری است. کتاب ایرج حسابی که تمام این مطالب از آن نقل قول می شود در عرض دو سال از چاپ اول به چاپ سی اُم رسیده است. چنین استقبالی نشان دهنده ی عقده ی حقارت عجیبی است در میان ایرانیان، که در قحط الرجال چند صد ساله شان خیره و مبهوت منتظر بر آمدن کسی یا چیزی هستند که بتوانند در دنیای امروز به عنوان یک ملت به او افتخار کنند.
ایران هر چه که بوده باشد آذربایجان هم بخشی از آن بوده است. پس هر چقدر گذشته ایران را تحقیر کنید انگار خودتان را تحقیر کرده اید. شما از هر نژادی که باشید و درگذشته هم هرجه که بودید ، سرزمینی که در آن هستید جزئی از ایران بوده و هر خوب و بدی که ایران داشته به شما هم مربوط است.از یکطرف می گویند ترک ها از اول در آذربایجان و بقیه ایران حضور داشتند و از طرف دیگر اینطور تاریخ ایران را تحقیر می کنند. خیلی جالب است.
نمایش(آذربایجان بیزیمده، افغانستان سیزینده)
نمایشاین بیز میز کردنشون خیلی با حاله !
این ترکی عجب نظام آوایی مزخرف و خنده داری داره!!!
یه مقاله نوشته بودن با این مضمون که زبان ترکی رو یوفو ها با دانش بالاشون ساختن(یوفو به موجودات هوشمند فضایی میگن)
نمایشبا توجه به این قرائن پیداست که خیالاتی شدن و به چرندگویی و مزخرف بافی روی آوردن.
اما من بهشون میگم که ” گشتند نبود نگرد نیست”
ترک خر هیچ غلطی نمی تواند بکند
نمایشترکان خر خاموش باشید والا ما فرزندان کورش بلایی بر سرتان میاوریم که اسمتان را فراموش کنید
نمایشسید احمد کسروی تیریزی که مشخصا یک سید ایرانی است به این معنی که از نظر نژاد سید وعرب است وشما او را در حساب آریایی می گذارید و در رابطه با مصدق هم که از ایل قاجار وهمه دنیا (دوست ودشمن) اورا از ایل قاجار وتورک می داند ونه آریایی و در ضمن طبق اسناد تاریخی دوست ودشمن تعداد کثیری مغول به ایران وارد وچند صد سال حکومت نمودند و طبق اسناد وتاریخی چند صد هزار عرب هنگام ورود به ایران نمودند و نزدیک ۳۰۰ سال کتاب ونوشتن به زبان آنها بود و در ضمن هنگام شکست هخامنشیان چند صد هزار یونانی به ایران وارد وچندین سال حکومت نمودند و قبل از ورود آریاییها به اینم مکنطقه نزدیک به ۲۰ قوم وحکومت بزرگ وکوچک در این منطقه زندگی می کردند طبق اسناد تاریخی از دوست ودشمن پس با این حساب چگونه می رگویید که ایران آریایی است ؟
نمایشدر ضمن ۱۰ میلیون سید طبق آمار دولتی در ایران بین اقوام مختلف زندگی می کنند باز با این حال ادعا دارید ایران یک نژاده است پس این اسناد چه می گویند در ضمن تمام این موارد که گوش زد نمودم همه بر اساس اناد موجو ایرانی ذ، خارجی ، جهانی است
1)کسانی که امروز به نام سادات می شناسیم ربطی به اعراب شبه جزیره عربستان ندارند. حتی گروههای دیگری که امروز عرب نامیده می شوند مانند مردم عراق یا لبنان جز خط و زبان با اعراب نسبت دیگری ندارند. 2)سیدی در ایران یک کسب و کار پر درآمد بود و هنوز هم هست. بسیاری در قرن های گذشته ادعای سیدی کردند و نسل های بعدی شان سید نامیده می شدند. فقط بیست میلیون سید در هندوستان وجود دارد که اینها اولاد علی نیستند. 3)چیزی به نام نژاد وجود ندارد که نژاد آریایی یا عرب وجود داشته باشد. از قسمت برچسب ها بر روی برچسب نژاد آریایی کلیک کنید و چند مطلبی که من در اینباره نوشتم را ببینید. 4)مصدق ترک قاجار نبود بلکه اجدادش لر آشتیانی بودند. ایل قاجار هم اگرچه یک ایل ترکی است اما آن اندازه با گروههای ایرانی ممزوج شده که نمی شود آن را یک گروه ترکی نامید. درباره ورود مغول ها و مردمان دیگر هم به همین شکل آن اندازه در گروههای دیگر مستحیل شدند که امروز نشانه ای از آنها پیدا نیست.
نمایشایران را تجزیه میکنیم اگر میتونید نزارید افغانیهای بدرد نخور. تو هر کشوری فارس هست بدبختن
نمایشمنتظریم…
نمایشببین زر مفت نزن بیا تجزیه کن ببین چه گوهی تو حلق خودت و اربابهای صهیونیزم ات میریزیم از همون گوه ترک و فارس و عرب ایرانی و کرد و بلوچ و لر و کاری باهاتون میکنیم که تو کتابهای درسی بچه هاتون بنویسید…مادر به خطاهای نوکر غرب و اسرائیل
نمایش