آمار کشتگان فرقه دموکرات آذربایجان و جعلیات پان ترکیستها

اعضای فرقه دموکرات آذربایجان با تصویر استالین.

اعضای فرقه دموکرات آذربایجان با تصویر استالین.

نسخه انگلیسی این مقاله از مهرآذر سورن در اینجا یا اینجا.

اخیرا مطلبی به قلم علی قره جه لو – یکی از پان ترکیستهای شناخته شده – در سایت تجزیه طلب شهروند منتشر شده که آمار دروغینی را درباره تعداد کشتگان فرقه دموکرات آذربایجان ارایه می دهد. در مورد سایت شهروند و عملکرد آن، پیشتر مقاله ای به قلم اسپهبد را در اینجا منتشر کردم.

پان ترکیستها تقریبا در تمام موضوعات از تاریخ، فرهنگ، مشاهیر و افتخارات ملی گرفته تا تعداد لغات و افعال ترکی و جمعیت ترکزبانان و بودجه استانی مناطق ترکزبان جعل می کنند و این نخستین مورد از جعلیاتشان نیست، قطعا آخرینش هم نخواهد بود. اما این گفته که هزاران نفر از اعضای فرقه دموکرات توسط دولت ایران به قتل رسیدند، دروغی است که باید پیش از فراتر رفتن دامنه جعلیاتشان به آن پاسخ داده شود.

این حقیقت که اتحاد جماهیر شوروی فرقه دموکرات آذربایجان و کردستان را برای تجزیه ایران، مستقیما و به دست خود ایجاد کرد، بر کسی پوشیده نیست. (برای آگاهی بیشتر به این اسناد نگاه کنید)
زمانی که فرقه دموکرات آذربایجان به رهبری جعفر پیشه وری به قدرت رسید، نخست با پشتیبانی نیروهای شوروی، سربازان ایرانی را خلع سلاح و سپس دستگیر و قتل عام کردند. این موضوع پیش از زمانی بود که حتی یک گلوله از جانب نیروهای ایرانی به سمت اعضای فرقه شلیک شود.

برای نمونه یک فقره قتل عام سیصد تن به وسیله اعضای فرقه مردم ایران و آذربایجان را عزادار کرد و این موضوع به وسیله آیت الله مجتهدی تبریزی و دیگران مستند شده است.

پروفسور حمید احمدی در اینباره می نویسد:

چنین وضعی در جریان حملات فدائیان فرقه دموکرات به مراکز ارتش و ژاندارمری ایران در آذربایجان روی داد و قبل از هرگونه تخاصم از سوی ارتش، دهها نظامی از سوی فدائیان فرقه دموکرات قتل عام شدند. برای نمونه میتوان از قتل بیرحمانه حدود سیصد نیروی ژاندارمری ایران توسط فدائیان فرقه دموکرات نام برد، که تأسف بسیاری از اهالی تبریز و آذربایجان را برانگیخت و برخی از شاهدان عینی حوادث به آن اشاره کردهاند(ر.ک.: آیت الله میرزاعبدالله مجتهدی، بحران آذربایجان،(خاطرات آیتالله مجتهدی تبریزی)، به کوشش رسول جعفریان، ص 138-238). همچنین کشتار مردم زنجان از سوی غلام یحیی دانشیان فرمانده فرقه دموکرات در این شهر زبانزد همه است(در رابطه با حوادث زنجان ر.ک.: همان، ص 62-63 و 301-302).

در اینباره نگاه کنید به دولت مدرن و اقوام ایرانی از حمید احمدی.

«س کنگتدی گازت» در هفت دسامبر 1945 در اینباره می نویسد:

مقامات گزارش می دهند که سی نفر در حمله شورشیان در آذربایجان ایران کشته شدند. و دولت ایران خواستار دسترسی به مناطق اشغال شده توسط قوای شوروی برای رسیدگی به شکایات مردم شد. اعضای حزب دموکرات به سربازان در سراب حمله کردند و بیست و دو ژاندارم و دو پلیس را به قتل رساندند. این خبر از طریق رادیو تبریز هم منتشر شد. شش تن دیگر هم در مرند در میانه تبریز و مرز روسیه کشته شدند و همینطور به گزارش رادیو رییس پلیس تبریز هم در حادثه دیگری کشته شد. بنا به گزارش رییس دادگاه محلی و همچنین رییس پلیس در درگیری مرند کشته شدند. در تبریز که مرکز استان آذربایجان است، شورشگران قصد داشتند یک مرکز نظامی را تصرف کنند که با مقاومت فرماندار بیات روبه رو شدند که به تازگی به فرمانداری تبریز رسیده است.

نکته جالب اینکه حامی بزرگ فرقه – میر جعفر باقروف – هفتاد هزار تن از مردم را به قتل رساند.

در سال 1940 در حدود هفتاد هزار نفر آذربایجانی در اثر پاکسازی باقروف به قتل رسیدند. روشنفکران به عنوان یک نیروی اجتماعی به خاک وخون کشیده شدند و گارد نخبه حزب کمونیست نابود شد.)Historical Dictionary of Azerbaijan, Asian/Oceanian Historical Dictionaries; No. 31 by Swietochowski, Tadeusz Publication: Lanham, Md. Scarecrow Press, 1999)

این موضوع از این جهت جالب است که در مکاتبات پیشه وری و باقروف، پیشه وری چنین قاتلی را با عنوان «پدر خیر اندیش و محبوب خود» خطاب می کند.

aziz ve mehrabaan aataamiz Mir-Dja’far Baagherov! shomaalindaan aayrilmaaz birhaseh oolaan djonoobi aazarbaaidjaan khalghi, donyaanin bootoon khalgh-lari kimi omidgozooni booyook soviet khalghinah ve soviet dolatinah tikmishdir”( by Dr.Enayatollah Reza. Published by “Iranzamin publishing”, Tehran, 1360, pp.211-227)

باید توجه داشت که عنوان برساخته «آذربایجان جنوبی» برای آذربایجان تاریخی (منطقه ای که در گذشته آتروپاتن نام داشت) برای تجزیه آن از ایران طراحی شده است. باید دانست که آذربایجان یک واژه ایرانی/پارسی (ونه ترکی) است و تا پیش از قرن بیستم هیج مفهوم قومی نداشته است. و مردم اران/شروان همگی ترک نیستند بلکه ایرانیان و ارمنیها و قفقازیها هم در آن منطقه زندگی می کنند. نتیجتا اگر اینطور نامگذاری را مشروع بدانیم؛ با این شیوه می توان جمهوری آذربایجان را «لزگیستان جنوبی» یا «ارمنستان شرقی» و «تالشستان شمالی» هم نامید. نکته ی مهم اینجاست که عنوان آتروپاتن/آتورپاتکان حتی پیش از اینکه اقوام ترکزبان در جهان ظهور پیدا کنند برای آذربایجان ایران بکار رفته است.

بازگردیم به عنوان مقاله؛ پس از اینکه فرقه دموکرات شوروی ساخته، به ایرانیان حمله کرد و سربازان ایرانی را قتل عام نمود، درگیری خونباری میان ارتش ایران و فرقه درگرفت؛ از این بابت فرقه دموکرات و مدافعین اش در شوروی هیچگاه از بابت کشتار سربازان ایرانی ابراز ندامت نکردند.

در دوران اخیر، نویسندگان پان ترک برای قربانی نشان دادن خود، ادعا کردند زمانی که ارتش ایران مجددا کنترل منطقه را در دست گرفت، صد هزار نفر در تبریز قتل عام شدند. برخلاف موارد متعدد نسل کشی که توسط ترکان انجام پذیرفته، مانند حمله چنگیز مغول (که اغلب سربازانش ترک بودند) و کشتار ارمنیان/آشوریان/ یونانیان به دست ارتش ترکیه، چنین ادعاهای دروغینی از جانب پان ترکیستها درباره نسل کشی ایرانیان محلی از اعراب ندارد.

«سوییتوچوفسکی» که یکی از هوادان جمهوری آذربایجان است می گوید:

با تغییر شرایط، روس ها مجبور شدند بپذیرند که ایده هایشان درباره ایران زودهنگام بود. موضوع آذربایجان ایران به یکی از مناقشات جنگ سرد بدل شد و آن هم به شدت تحت فشار قدرتهای غربی. نیروهای شوروی در سال 1946 عقب نشینی کردند. جمهوری خودمختار[آذربایجان] به فاصله کوتاهی پس از آن سقوط کرد و اعضای فرقه از ترس انتقام ایران به صورت پناهنده در شوروی درآمدند. در تبریز، انبوه مردم که به تازگی سقوط جمهوری خودمختار را جشن گرفته بودند، حالا آماده استقبال از سربازان ایرانی می شدند و دانش آموزان آذربایجانی به صورت عمومی کتابهای خود را به زبان محلی [ترکی آذربایجانی] به آتش می کشیدند. انبوه مردم به صورت آشکار آمادگی پذیرش یک حکومت منطقه ای با گرایش تجزیه طلبی را نداشتند. (Swietochowski, Tadeusz 1989. “Islam and the Growth of National Identity in Soviet Azerbaijan”, Kappeler, Andreas, Gerhard Simon, Georg Brunner eds. Muslim Communities Reemerge: Historical Perspective on Nationality, Politics, and Opposition in the Former Soviet Union and Yugoslavia. Durham: Duke University Press, pp. 46-60.)

«سوییتوچوفسکی» مجددا (در یک نوشته حامی جمهوری آذربایجان) می نویسد:

ژنرال علی رزم آرا خطاب به سربازانی که وارد آذربایجان شدند، ادعا کرد که آنها روح ایران را بر ملت بازدمیدند و زین پس سالروز واقعه را باید با رژه ارتش گرامی بدارند. با همه محاسبات، اشتیاق مردم [آذربایجان] در خوشامدگویی به ارتش ایرانی حقیقی است. در این میان بسیاری بودند که یک سال پیشتر هم مشتقانه ترقی دولت پیشه وری را گرامی می داشتند. این تغییر نه فقط به علت رهایی از چنگال دموکراتها بلکه به سبب خشونت غیرقابل کنترل هواداران رژیم ساقط شده [فرقه دموکرات] بود. روسو، محافظه کارانه تخمین می زند که پانصد نفر در دوران بی قانونی تا زمان ورود ارتش ایران کشته شدند. صدها تن زندانی شده یا به دار آویخته شدند. ( Tadeusz Swietochowski, Russia and Azerbaijan: A Borderland in Transition. New York: Columbia. University Press, 1995. pg 154)

به گفته ی پروفسور گری هس:

در یازدهم سپتامبر قوای ایرانی وارد تبریز شد و حکومت پیشه وری به سرعت سرنگون شد. مردم آذربایجان که تهران را به مسکو ترجیح می دادند، حقیقتا از قوای ایرانی مشتاقانه استقبال کردند. شوروی به دلابل متعدد به اعمال نفوذ در آذربایجان (ایران) راغب نبود از جمله اینکه در گرایش مردم به خودمختاری اغراق شده بود و همینطور امتیاز نفت در طولانی مدت برای روس ها اهمیت بیشتری داشت. (( Gary. R. Hess Political Science Quarterly, Vol. 89, No. 1 (March., 1974)

هرچند اظهارات این پژوهشگران حایز اهمیت است اما هیچ چیز به اندازه منابع معاصر در چنین موضوعاتی اهمیت ندارد. خوشبختانه مجموعه ای از این اسناد از طریق شبکه اینترنت قابل دسترسی است.

برای نمونه در تاریخ 17 دسامبر 1946 به نقل از رادیو مسکو چنین آمده:

لندن (اسوسییتد پرس): در روز پنجشنبه رادیو مسکو اعلان کرد که سربازان دولت مرکزی ایران صدها نفر را در استان آذربایجان آماج گلوله قرار داده و همینطور حملاتی را متوجه اتباع شوروی ساکن در مرکز این استان کردند. بر پایه این گزارش سربازان ایرانی توافقنامه نخست وزیر احمد قوام را برای حضور آرام در استانهای همجوار با شوروی را با ورود به این استان، نقض کردند.

در طول چند روز گذشته ششصد دموکرات آذربایجانی کشته شده و سیصد تن در تبریز دستگیر شدند. گزارشها حاکی است که اجساد قربانیان پراکنده و پامال شده است. گزارشگر آژانس خبری روس از تبریز گزارش می دهد: “اشرار مسلح و عناصر ضد شوروی و با پشتیبانی فرماندهی مرکزی ایران برانگیخته شده و نهادها و اتباع روسی را مورد تاخت و تاز قرار می دهند.” این نخستین پخش برنامه عمده ضد دولت ایران پس از حمایت شوروی از حکومت شبه خودگردان آذربایجان است.

هفته ی گذشته این استان موافقت کرد تا پروانه ورود ناظران بر انتخابات را به دولت مرکزی بدهد. حزب دموکرات آذربایجان رژیم نیمه خودمختار آذربایجان را اداره می کرد که اکنون فروپاشیده است.

همانطور که در این گزارش مشهود است، منابع روسی که حامیان فرقه دموکرات و تجزیه طلبان هستند چنین ادعا می کنند که ششصد تن از اعضای فرقه به قتل رسیده و سیصد تن بازداشت شدند.

دولت ایران چنانکه در شیکاگو تریبیون هم اشاره شده است، ادعای روسها را رد می کند. در کنار منابع شوروی و منابع ایرانی، یک منبع انگلیسی هم که در این زمینه احتمالا بیطرف تر است، چنین اعلام می کند:

یک منبع انگلیسی با اشاره به آمار سفارت آمریکا در تهران، آمار کشتگان فرقه دموکرات را 421 تن می داند. گزارش سفارت آمریکا طبقه بندی شده ذیل: wash. Nat. Arch. 891.00/1-1547, 15 January 1947 ( Touraj Atabaki, Azerbaijan: Ethnicity and the Struggle for Power in Iran, [Revised Edition of Azerbaijan, Ethnicity and Autonomy in the Twentieth-Century Iran] (London: I.B.Tauris, 2000. pg 227)

مشخصا از این موارد به نتایج زیر می رسیم:

  • فرقه در سال 1945 به مقامات ایران، پلیس و سربازان حمله کرده و بسیاری را اعدام دسته جمعی کرد. هیچکدام از این اعدامها هم جنبه قومی نداشت کما اینکه اغلب این سربازان که اعدام شدند، ایرانیان آذربایجانی بودند. اما این موضوع به خوبی نشان می دهد که فرقه دموکرات آذربایجان یک تشکیلات صلحجو نبود و تشکیلات مسلح خشنی بود که به وسیله شوروی ایجاد شده و حمایت می شد.
  • ارتش ایران که بخش بزرگی از آن متشکل از ایرانیان آذربایجانی بود (برای نمونه شاهسون ها یکی از گروههایی بودند که نقش بزرگی در بازپس گیری زنجان از فرقه داشتند)، قسمتی از سرزمین ایران را که تحت اشغال نوکران شوروی بود، به ایرانیان بازگرداند. و در این میان برخی از اعضای فرقه به سربازان ایرانی حمله کردند و نتیجتا کشته شدند. تمرکز دولت ایران تنها بر روی اعضای سیاسی فرقه بود.
  • بسیاری از کتابها و گزارشات نشان می دهند که وضعیت فرقه حتی پیش از آنکه ارتش ایران فرا برسد، توسط مردم تبریز تعیین تکلیف شده بود. باید اشاره کرد که فرقه دموکرات آذربایجان محبوبیتی نداشت و تنها ظرف یک هفته فروپاشید؛ در حالی که که دولت مهاباد به رهبری قاضی محمد توانست مدتها دوام بیاورد.

برای نمونه یکی از ایرانیان وطندوست و اهالی آذربایجان مینویسند:

دائی من که هنوز در قید حیات هستند به عنوان کسی که در جبهه توده ای ها و شاید هم فرقه چی های تبریز بوده و هنوز هم پشیمان نشده که شاید واقعیت را وارونه سازد، کاملا ضد این حرف را میگوید ! کل خشونت از طرف مردم عوام پیش آمد (ایشان حتی خانواده هایی را که دست به خشونت بر ضد فرقه چی ها زدند را هم نام میبرند!) ارتش ایران تنها مدتی در قافلانکوه درنگ کرد – شاید برای اینکه درگیری پیدا نکند – و تاخیر منجر به حمله مردم بر ضد فرقه چی ها شد. بعد از ورود ارتش حتی بعضی از مقامات به اصطلاح دولت محلی ابقا شدند (مثلا دکتر جاوید) و بر عکس دائی من از بد نامی و خشونت افرادی از قبیل غلام یحیی شکایت داشتند که آدم شقه میکرد و دست و پای ژاندارمها را اره کرده بود و مثلا وزیر جنگ فرقه بود. بیسوادی غلام یحیی هنوزهم معروف است.

  • احتمالا بر پایه آمار ارایه شده از سفارت آمریکا، تعداد 600 نفر کشته که از جانب شوروی مطرح شده، نادرست است و تعداد کشتگان کمتر ازاین بوده؛ آمار رسمی ارتش ایران هم می تواند مورد نظر قرار گیرد. همانطور که در گزارش 1956 به نقل از شاهدین عینی آمده، بسیاری از اعضای فرقه توسط مردم تبریز مورد انتقام و خونخواهی قرار گرفتند. باید توجه داشت هرگونه گزارشی که متعلق به زمان واقعه و سال 1946 نیست، مانند سال 1949 یا 1950 نمی تواند در مقابل گزارشات و مشاهداتی که درهمان زمان توسط مردم یا رسانه ها ثبت شده، مورد استناد قرار گیرد.
  • مطابق با آنچه که آمد آمار 25000 تا 100000 نفری کشتگان فرقه که توسط پان ترکیستها ارایه می شود، نادرست است و چنین فهرست و یا قبوری برای این تعداد کشته در جایی وجود ندارد. (البته ممکن است پان ترکیستها در آینده قبوری را هم برای این منظور احداث کنند!) آمار پان ترکیستها برای پراکندن نفرت است و جهد دارند، چنین وانمود کنند که ارتش ایران، ارتشی شیطانی بود که غیر نظامیان بی گناه را کشتار کرد. با سو استفاده از این موضوع که در زبان انگلیسی «ایرانی» را پارسی/پرشین هم ترجمه می کنند، نتیجتا «ارتش ایران» در مواردی «ارتش پارسیان» هم نوشته یا خوانده می شود و پان ترکیستها با تکیه بر آن سعی بر قومی نشان دادن ماهیت درگیری ها در آذربایجان دارند. پان ترکیستها همچنین به مشاهدات عینی اشاره نمی کنند. ارتش ایران به فرقه دموکراتی حمله کرد که در سال 1945 مقامات رسمی و مردم غیر نظامی را با حمایت شوروی آماج قرارداده بود. نتیجتا فرقه دموکرات با دولت ایران در حال جنگ بود و ایران هم با ایشان به عنوان دشمن جنگی و نه یک گروه مخالف عقیدتی برخورد کرد. در واقع یک درگیری نظامی میان دولت ایران و گروه تجزیه طلبی پدید آمد، که توسط شوروی ایجاد و تغذیه مالی شده بود. همانطور که اغلب اجزا ارتش ایران در آذربایجان، آذری بودند، این درگیری هم هیچگونه جنبه تعصب قومی و نژادی نداشت و صرفا در پی اعضای فرقه ای بود که گروهکی معاند و مسلح بودند. فروپاشی سریع فرقه نشان می دهد که مردم عادی از آن حمایت نمی کردند، در عیر اینصورت بدین سرعت از هم فرونمی پاشید.
  • مسئله فرقه دموکرات آذربایجان و مشکلاتی نظایر آن، موضوعاتی مربوط به گذشته است و امروز بهتر است به دنبال دوستی و همزیستی مسالمت آمیز میان همه مردم باشیم. با اینحال لازم است بدانیم یکی از راههای ایجاد نفرت قومی، جعل تاریخ است چنانکه پان ترکیستها کوشش می کنند، نشان دهند که بیست و پنج تا صد هزار تن از شهروندان عادی به وسیله ارتش ایران کشته شدند که صحت ندارد.
  • پان ترکیستها برای گسترش نفرت به ارایه چهره شیطانی از گروههای دیگر چون ارمنیها یا فارسها (پارسی زبانها) نیاز دارند. در صورتی که تاریخ به خوبی نشان داده که اغوزها (که با مردم ترکزبان ایران که صرفا از طریق زبانی ترکانده شدند، نسبتی ندارند)، ترکمنها و مغولها (اغلب سربازانشان از قبایل ترک بودند) و همچنین تیمور و دیگران، نیمی از سرزمینهای ایرانی همچو سغد، خوارزم، اران و آذربایجان را ترکزبان کردند و میلیونها تن را به قتل رساندند.
You can leave a response, or trackback from your own site

پیوند کوتاه به این نوشته:

8 پاسخ به آمار کشتگان فرقه دموکرات آذربایجان و جعلیات پان ترکیستها

  • آدسیز گفت:

    بیز پان تورک لری ایستمیروخ ایستمیروخ والسلام.
    بو پانتورکلر بیر عده کدی بیشعور دوقوز دولار که تبریزین آدینان استفاده الیلراوز منافعلرینه و الا بیز پانتورکلردن نفرتیمیز وار . بولار حرامی مغوللارین توخوماسیدیلار که تازالیخدا گیریپلر تورکیه نین گوتونه .
    الله بیلاری محو السین که بیزیم آبریمیزه هش الیپلر.

    نمایش  
  • ایراندخت گفت:

    دقت کردید دوستان عزیز .ایرانی(ترک/کرد/ شمالی / لر و…): این پانترکیست ها چون خودشون چیزی برای افتخار کردن ندارند. همش سعی دارند از تاریخ ایران(که خوشبختانه هرگز قابل انکار نیست ) ایراد بگیرن و تاریخ رو جعل کنند. تا خودشون رو بالا ببرن. پانترکیست ها با تمامیه قوم ها و همسایگانشون سره جنگ دارن . مثل : کشتار ارامنه/ یونانی ها/ بدرفتاری با کرد های ترکیه مثل اوجالان/ حالا هم بعد از این همه محبت دیدن از ایرانیها افتادن به جون ایرانیها .( البته با المانی ها هم در برلین روابط خوبی ندارند). و چون حریف تاریخ و تمدن ایران نمیشن با وقاهت تاریخ رو میخوان جعل کنند. اگه دقت داشته باشید همیشه هم جای بحث منطقی و محترمانه وقتی کم میارن فش میدن. چون مردم ایران اصلا به اونها اهمیت نمیدن سعی میکنند. با کامنت ها و مطالب توهین امیز در سایت های ایرانی جلب توجه کنن.

    نمایش  
  • بهنام گفت:

    اصولا ترک تاریخ ندارد بخاطرهمین هم هست که از اینجا رانده(ایران)واز آنجا (خر کیه)مانده اند

    نمایش  
    • ناشناس گفت:

      سروران گرامی اگر ملت تورک خر هست نمیدانم که باید به شما چه بگویم برای اینکه ،اینقدر که به تاریخ 2500 ساله ی شاهنشاهی افتخار میکنید بیش از 1500 سالش به تورکها تعلق دارد :bow: حال قاضی خودتان و قضاوت کنید.ثانیا شما میفرمایید 32 حرف دارید از اعراب 4حرف بیشتر چون اعراب 28 حرف دارند سروران گرامی بفهمید که شما فقط 4 حرف دارید چون اعراب 28 حرف دارند.؟! ثالثا شما به پارسی به گلنگدن اسلحه چی میفرمایید ؟ یابه بشقاب ،قاشق ،و…..

      نمایش  
      • arman گفت:

        ناشناس

        1500 salesh marbot be torhast ba che meyari nakjon az tavahomate pantorki barkhaste bazam in ?!

        khab didi kheyr bashe torka kamtar az 900 sal bodan to iran ziyad jav nagiratet hakhamaneshia ashkanian madha sasanian bish az 1300 sal aryaei ha dar iran hokomat kardan akbate age be mozakhrafate porpirar estenad mikoni ba to harfi nistesh az tavahom hichvaght dar nemiai :D

        نمایش  
  • ناشناس گفت:

    یک سئوال درکجای دنیا به کسانی که هویت طلب هستند و به زبان مادری خواندن ونوشتن میخواهند ،تجزیه طلب میگویند؟یک ضرب المثلی هست که هرکس یک زبان بلد باشد یک انسان است دو،سه،…ده زبان بلد باشد ده 10( نفر) انسان است زبان مادری را نتواند بخواند وبنویسد اصلا انسان نیست.و یک مسئله ی دیگر این که زبان پارسی زبان ملی پارس زبانان ایران است وزبان رسمی ایران است زبان ملی تورکهای ازربایجان تورکی است ،کوردها کوردی ،بلوچ بلوچی اعراب عربی و….درضمن یک عده تاریخ ندان تورکها را مسخره میکنند وجوک ولطیفه میگویند جواب این ابلهان را مرحوم شهریار در شعر الا تهرانیا انصاف میکن خر تویی یا من داده است لطفا آن شعر را دقیق و تمیز مطالعه بفرمایید که به در شما میخورد و برایتان ترمز است تا قبل از سخن یک کمی فکر کنید .اول اندیشه وانگهی سخن……

    نمایش  
  • بابک آزربایجان گفت:

    فرزندان آزربایجان انتقام کشتار وقتل عام ونسل کشی ۱۳۲۵توسط شیمونیسم فارس به رهبری محمدرضاپالانی نوکرسرسپرده انگلیس را با استقلال از جغرافیائیکه فعلا” ایران نامیده میشود آزادی ومدنیت رایک باردیگر برای ملتهای تحت ستم شیمونیسم فارس به ارمغان خواهدآورد زیرا تجزیه ایران ازآزربایجان وشهراولینهاتبریزکلیدخورده است
    یاشاسین آزربایجان
    حزب دمکرات ایالات متحده آزربایجان

    نمایش  
  • دیدگاه خود را بنویسید

    :wink: :twisted: :roll: :oops: :mrgreen: :lol: :idea: :evil: :dance: :cry: :bow: :arrow: :angry-: :?: :-| :-x :-o :-P :-D :-? :) :( :!: 8-O 8)

    WWW.FARDA.US © 2008-2015, Project by Farda.us Hosted by Farda.us | All Images and Objects are the property of their Respective Owners