Archive for ژوئن, 2012

غیاث آبادی، کوروش کبیر و سرکوب کردها

مطلب بامزه ای را دوستی از نوشته های رضا مرادی غیاث آبادی فرستاد که حقیقتا جای تاسف دارد.

از آنجا که گویا این استاد قلابی هم به آخر خط رسیده ، جز معدودی تجزیه طلب کرد و ترک و قلیلی مسلمانان قومگرا دوست دیگری برایش نمانده؛ همین موضوع هم باعث شده، با چنگ و دندان بکوشد تا همین تتمه طرفدارانش را هم از دست ندهد و گاه برای این منظور چیزهای بامزه ای هم می بافد تا قومگرایان را خشنود نگاه دارد. می گوید:

[چشم های دختر داخل تصویر] مرا یاد سرکوب گری های کردان بدست هخامنشیان و بخصوص کورش و داریوش انداخت که به شکل شیوه های دیگر تا امروز ادامه دارد.

فحاشی یا حق آزادی بیان در وب دو فارسی

مطلبی درباره تفاوت اهانت و اتهام نوشتم و لازم است کوتاه درباره دلایل ارسالش هم بنویسم. همانطور که در آنجا تاکید کردم اتهامی که بر درستی اش سند آورده شود نامش اهانت نیست.

چند هفته پیش به اصرار دوستی در یکی از شبکه های اجتماعی فارسی عضو شدم هرچه برای این دوستمان توضیح دادم که فرصت انجام مسئولیتهای فعلی ام را هم بر روی اینترنت ندارم و چند سال پیشتر هم که شخص دیگری برای عضویت در آن وبسایت دعوتنامه فرستاده بود، در همان ساعت نخست اخراج شدم، این دوستمان دست بردار نبود و می گفت ایرادی ندارد و حتما باید آنجا عضو شوی چون تعداد ایراندوستان در مقابل تجزیه طلبان ترک کم است.

انصافا هم گویا حق با او بود و اینبار بر خلاف پیش بینی من این حساب کاربری نه فقط چند ساعت که چند هفته ای عمر کرد تا اینکه دیروز به جرم فحاشی شناسه مرا مسدود کردند. ضمن اینکه به خاطر بسته شدن اکانتم باید قدردان مسببین آن باشمکه هم مرا از رودربایستی ایراندوستان نجات دادند و هم کلی وقت نداشته انجام کارهای انجام نشده را برایم فراهم کردندلازم است چند سطری هم درباره اینطور ممیزی ها و داوریهای از روی شکم از جانب کسانی بنویسم که ظاهرا داعیه آزادی بیان هم دارند.

تفاوت ماهوی اهانت، اتهام و ابراز عقیده

تفاوت ظریفی میان اهانت و ایراد اتهام وجود دارد. اغلب فرق میان این دو را نمی دانند و همین موضوع می تواند اسباب سو تعبیر یا سو استفاده شود. برای منظور نخست صفتی را بدون در نظر داشتتن مفهوم حقیقی آن و صرفا برای تحقیر طرف مقابل بکار می برند؛ به این عمل اهانت و در برخی موارد فحاشی می گویند. اما موارد دیگری هم هست که صفات ناخوشایند در مفاهیم اصلی خودشان بکار برده می شوند و در اینصورت چنین عملی دیگر اهانت نیست و ایراد اتهام است.

برای نمونه، اگر به زنی نسبت «فاحشگی» بدهیم صرفا برای اینکه او را تحقیر کرده باشیم، نام اینکار اهانت است. اما اگر منظور از این انتساب، دقیقا همان فعل فاحشگی و تن فروشی باشد و چنین واژگانی در معنای حقیقی خود بکار برده شوندبه نحوی که گوینده و مخاطبش از مفهوم مدنظر آن آگاه باشنددیگر نامش توهین نیست و اتهامی است که متوجه دیگری کردیم؛ چنانچه این اتهام اثبات شود یعنی دلایل منطقی برای آنچه نسبت دادیم داشته باشیم، حقیقتی را بیان کردیم؛ و در غیر اینصورت به دیگران دروغ بستیم و درحکم افترا است.

برای ایراد اتهام، بهتر است از ادبیات فاخرتری استفاده کنیم که فحاشی قلمداد نشود. اما صرف ادبیات فاخر هم لزوما بدین معنا نیست که قصد اهانت نداریم. چنانکه با ادبیات فاخر هم می شود به دیگران اهانت کرد و یا با ادبیات سخیف هم ایراد اتهام نمود.

غیاث آبادی، داریوش هخامنشی و کشتار سکاها به دلایل مذهبی

رضا مرادی غیاث آبادی می گوید بر پایه کتیبه بیستون، داریوش هخامنشی سکاها را به دلایل مذهبی و نپرستیدن اهورا مزدا کشتار می کرد و اسرایشان را هم به رودخانه می انداخت؛ که البته این موضوع هم مانند اغلب ادعاهای اخیر وی حقیقت ندارد.

درباره آزادی مذهبی در دوران داریوش یک استاد مطالعات خاور نزدیک در دانشگاه میشیگان چنین می گوید:

.Nearly every scholar who has broached the subject views the religious policy of Darius as favorable to the gods of subject peoples

Bresciani says Darius I displayed tolerance and respect for the Egyptian province, as for the other provinces of the empire.

تقریبا تمامی محققین متفق القول اند که سیاست مذهبی داریوش بر پایه خوشامد خدایان مردم مد نظر بود. بریسایانی می گوید که داریوش یکم نسبت به مصریان بمانند دیگر بخشهای امپراتوری از خود احترام و مدارا نشان داد.

همینطور بر طبق تاریخ ایران چاپ کمبریج که از معتبرترین منابع مطالعه تاریخ ایران است، داریوش کوشش می کرد نظر موافق پیشوایان دینی مصری را جلب کند و با ایشان همانند دیگر ملل به مدارا و احترام رفتار می کرد. همین رفتار را از او درباره معبد اپولو سراغ داریم و به طور کلی داریوش به واسطه همین تسامح دینی همواره مورد توجه مورخین قرار دارد.

کوروش بزرگ و تجارت فحشا

رضا مرادی غیاث آبادی

رضا غیاث آبادی

چندی پیش رضا مرادی غیاث آبادی در دو پست متوالی کورش هخامنشی را تلویحا به تجارت فحشا متهم کرد. نخست چنین استدلال کرد که در زمان سلطنت کورش بر بابل، دختری در آن شهر برای بدهی پدرش به گرو گرفته شده بود و چنان تصمیم گرفت که لابد آن دختر حتما اجاره هم داده شده. و از هر دو اینها نتیجه گرفت که این موضوع با ادعای کورش مبتنی بر لغو بردگی و برده داری مغایرات دارد :

«کورش بزرگ هخامنشی در منشور مشهورش نکاتی دال بر برانداختن برده‌داری یا برانداختن بهره‌کشی از انسان‌ها آورده است. اما این ادعا با کتیبه‌های دیگر عصر هخامنشی موافقت ندارد. برای مثال به موجب لوحه شماره ۲۵۲ از سال هشتم پادشاهی کورش در بابل، دختری به نام تابموتو به دلیل اینکه پدرش یک سکه طلا و ده سکه نقره به مؤسسه مالی یا رباخانه اگیبی بدهی داشت، به گرو گرفته شد تا زمانی که پدرش بدهی خود را تسویه کند. دخترانی که به گرو گرفته می‌شدند، برای بهره‌کشی جنسی اجاره داده می‌شدند تا خسارت تأخیر را جبران کنند.

WWW.FARDA.US © 2008-2015, Project by Farda.us Hosted by Farda.us | All Images and Objects are the property of their Respective Owners