حتما این معمای قدیمی را شنیده اید که اول مرغ بوده یا تخم مرغ؟ حل این معما به نظر نا ممکن می آید چون اگر اول مرغ بوده پس تخم مرغ از کجا آمد؟ و اگر ابتدا تخم مرغ بوده چه موجودی به جای مرغ تخم گذاشته؟ با وجود ظاهر عجیب این معما امروز ما جواب آن را می دانیم. جواب صحیح هیچکدام است!
عموما ما در طرح اینگونه پرسشها از مرغ و تخم مرغ فراتر نمی رویم؛ چون خودمان را فراتر از آن می دانیم که در موقعیت مشابه مرغ قرار دهیم. اما عینا همین سوال را می توانیم درباره ی خودمان هم بپرسیم: اول نوزاد انسان پدید آمد یا والدین انسان؟ چون اگر اول نوزاد انسان بوده پس والدین آن نوازد چه کسانی بودند و خود آنها از کجا آمدند؟
استیون هاوکینگ، فیزیکدان و کیهانشناس، بار دیگر تاکید کرد که اعتقاد به وجود خدا مربوط به گذشته ی انسان است. پروفسور هاوکینگ پیشتر در یک مستند تلویزیونی بطور خلاصه استدلالهایش را در ارتباط با دلایل نبود خدا شرح داده بود. این مستند را پیشتر به پارسی برگرداندم، که تحت لایسنز استفاده ی عادلانه (برای مصارف صرفا آموزشی؛ Fair use)، می توانیداز اینجا دریافت کنید. (بقیه ی مستند های من رااز اینجاببینید.)
اخیرا بسیاری از رسانه های دولتی جمهوری اسلامی از قول هاوکینگچنین جعل کردندکه او «ادعایش را درباره خدا پس گرفت.» جعل مطلب از قول دانشمندان و متفکران در نظام اسلامی تبدیل به یک رویه شده؛ چنانکه حتی سران نظام هم در اینباره جعل می کنند. اخیرا اظهارات رییس مجلس خبرگان رهبری جمهوری اسلامی درباره یایمان انیشتین به مذهب شیعهو امام صادق هم بازتاب گسترده ای داشت. (درباره ی عدم اعتقاد انیشتین به وجود خدااین مطلبرا ببینید.)
اسراییلی ها از صنعت فیلسازی هم بخوبی در تبلیغات سیاسی شان کمک می گیرند. یک نمونه بسیار مشهور از این تبلیغات ضد ایرانی، فیلم «بدون دخترم هرگز» است که در اسراییل فیلمبرداری و ساخته شد. مورد اخیرتر فیلم ایرانیوم (ایران+اورانیوم) است که می کوشد تصویر منفی از جامعه ی ایران و برنامه هسته ای ایران ارایه کند. اسراییل برای ساخت چنین تبلیغاتی بهترین ابزار فیلمسازی جهان، هالیوود، را هم در اختیار دارد.
بنابر اسناد منتشر شدهسایت ویکی لیکسدولت انگستان به همراه سازمانهای اطلاعاتی آمریکا، اسراییل، عربستان و حتی پاکستان متصدی امر حمایت از تجزیه طلبی در ایران هستند (این مطلبرا به همراه تمام منابعش ببینید.). بنا به گفته ی لوموند دیپلماتیک سازمان سیا اینکار را علاوه بر حمایت مستقیم، با هزینه کردن میلیونها دلار، با نام حقوق بشر و در غالب سازمانهای حقوق بشری انجام داد؛ بنابر این جای تعجب نباید باشد که بدانید بسیار از کسانی که عنوان فعال حقوق بشر و فعال حامی حقوق اقوام به خودشان بستند؛ از کجا تامین مالی می شوند.
بنابر اسناد منتشر شدهسایت ویکی لیکسدولت انگستان به همراه سازمانهای اطلاعاتی آمریکا، اسراییل، عربستان و حتی پاکستان متصدی امر حمایت از تجزیه طلبی در ایران هستند (این مطلبرا به همراه تمام منابعش ببینید.). بنا به گفته ی لوموند دیپلماتیک سازمان سیا اینکار را علاوه بر حمایت مستقیم، با هزینه کردن میلیونها دلار، با نام حقوق بشر و در غالب سازمانهای حقوق بشری انجام داد؛ بنابر این جای تعجب نباید باشد که بدانید بسیار از کسانی که عنوان فعال حقوق بشر و فعال حامی حقوق اقوام به خودشان بستند؛ از کجا تامین مالی می شوند.
ویدیوییاز اکبر عبدی، هنرپیشه سینما، منتشر شده که در بخشی از آن به یهودیان با عنوان «جهود» اشاره می کند. ظاهرا این گفته ها اسباب اعتراض برخی هموطنان یهودی شده که به دلایل نامعلوم معتقدند لغت جهود توهین آمیز است.
عنوان کلیمی — که برخی جایگزین یهود و جهود کردند و بکار می برند — از صفت اسلامی موسی، پیغمبر دین یهود، آمده که مسلمانان به او موسی کلیم الله گفتند.کلیمبه معنای هم سخن است و در دستور زبان عربی، صفت مشبه است بر وزن فعیل، که از سه حرف کاف، لام میم (مانند کلمه) ساخته شده. کلیم الله یعنی آن کس که خدا با او هم سخن می شود. این واژه بطور قطع مفهوم و بار مذهبی دارد و در آغاز یک نام قومی نبوده؛ با اینحال هر گروهی حق دارد نام قومی خودش را انتخاب کنند و اگر یهودیان کلیمی را بیشتر می پسندند باید همان را برایشان بکار برد.
پان ترکیستها و قومگرایان ترک گرا — که از لایه های کم سواد و عقب افتاده جامعه ایران و آذربایجان هستند — برای توهین نژادی و تحقیر مردم پارسی زبان ایران، به آنها فارس افغانی یا فارس افغانی نژاد می گویند؛ غافل از اینکه افغانی بودن یا افغانی زاده بودن به هیچ عنوان اسباب شرمندگی نیست و مردم شریف افغانستان سالها در ایران وظیفه انجام کارهای دشور را بر عهده داشتند و بسیار بیش از پان ترکیستهای مفت خور و طلبکار در توسعه ی ایران و پیشرفت و آبادانی کشور ما سهم دارند.
این قبیل توهین ها متاسفانه به فضای استادیوم های فوتبال ایران هم سرایت کرده ودر بازیهایی که یک سوی آن تیم تراکتورسازی یا به قول پان ترکیستها تیم «تیراختور» باشد و در سوی دیگر تیم فارسی زبان و یا از شهرستان دیگر بازی کند، علاوه بر انواع و اقسام ناسزاهای ناموسی و شعارهای ضد ایرانی و توهین به تمامیت ارضی و هویت ملی ایرانیان، شعار فارس افغانی نژاد یا شعار آذربایجان مال ما است، افغانستان مال شما است (آذربایجان بیزیمده، افغانستان سیزینده) هم سر داده می شود.
وبسایت دیلی تلگراف که یکی از سایتهای معتبر و پر بازدید دنیا است٬تصاویریرا از یک کاربر ایرانی مک بوک (کامپیوتر ساخت شرکت اپل) با یک دستگاه کامپیوتر دزدی منتشر کرده که آبروریزی تبلیغاتی آن برای جامعه ایرانی٬ کمتر از پوشش خبری یک دور کامل سفر احمدی نژاد و همراهان به سازمان ملل و نیویورک نیست.
ظاهرا موضوع خبر٬ یک دستگاه لپ تاپ دزدی است که مدتی پیشتر در لندن سرقت شده و نهایتا سر از ایران درآورده. مالک اصلی این وسیله یک نفر انگلیسی است که پیش از سرقت دستگاه ٬ برنامه ای امنیتی بر روی آن نصب کرده بود که امکان موقعیت یابی و کنترل دستگاه را از راه دور فراهم می کند. موضوع سردرآوردن یک لپ تاپ دزدی انگلیسی٬ چند هزار کیلومتر دورتر در کشور ایران٬ برای این وبسایت آن اندازه جالب بوده٬ که تصاویری از کاربر ایرانی آن را به همراه یک گزارش کامل در وبسایت خود منتشر کند.
انگلیسی ها، در زبانشان، اصطلاحی به نام وندالیزم (Vandalism) دارند که به دشمنی کور با علم و فرهنگ و هنر اطلاق می کنند. خود این لغت از نام یک قوم به نام «وندال ها» گرفته شده که از اقوام جرمانیک شرقی بودند و آنقدر در طول تاریخشان توحش بخرج دادند که نامشان در توحش جاودانه شد.
به نظرم اگر ما هم بخواهیم در زبان پارسی لغت مشابهی برای دشمنی با فرهنگ بسازیم، باید آن را ازنام نظام اسلامی و سران آن وام بگیریم که در طول این 35 سال، یک روز هم در تخریب آثار تاریخی و فرهنگی ما فروگذار نکردند؛ از دوران خلخالی گرفته که کورش بزرگ رالواطکار و حرامزادهنامید و با بولدوزر به جان تخت جمشید افتاد، تا امروز که روی آثار تاریخی ایران سد و حسینیه می سازند و در آرامگاه کورش نارنجک دستی منفجر می کنند.
امروز فیلمی در اینترنت منتشر شد که پرتاب نارنجک دستی و تغییر رنگ بخشی از دیواره بیرونی بنای آرامگاه کورش را نشان می دهد. در همین حال گزارشهای هم از ایران می رسد که نیروهای دولتی و بسیجی ها، در همان محوطه با مردم درگیر بودند و در روز عید نوروز، شعار مرگ بر این یا آن کشور سر می دادند. فارغ از اینکه چه کسی مسئول خرابکاری و وندالیزم امروز است، بطور قطع سران نظام اسلامی، مسئول حفاظت و صیانت از آثار تاریخی ایران هستند و هر بلایی که بر سر آثار تاریخی ایران بیاید ملت ایران از ایشان بازخواست می کند.
پروفسوربرنارد لوئیسخاورشناس یهودی تبار انگلیسی و استاد بازنشسته ((Emeritus)) مطالعات خاورمیانه در دانشگاه پرینستون است که یکی از برجسته ترین متخصصان در زمینه تاریخ خاورمیانه محسوب می شود.
تاثیرات فکری برنارد لوییس، به عنوان یک متخصص اسلامشناس، در سیاستگذاریهای چند دهه گذشته آمریکا بی اندازه است. به عقیده جیکوب ویسبرگ، ستون نویس مجله نیوزویک، برنارد لوئیس مهمترین تاثیر فکری را در ایده تهاجم به عراق داشته. اصطلاحاتی مانند «بنیادگرایی اسلامی» یا «نبرد تمدنها» هم از ابداعات لوییس است. گفته می شودساموئل هانتینگتون، استاد پیشین علوم سیاسی در دانشگاه هاروارد، نظریه نبرد تمدنها را با الهام از ایده لوییس مطرح کرد. (( Mr. Lewis was the voice of conservatives, a brooding pessimist, in the time of a sublime faith in things new and untried. It was he, in that 1990 article, who gave us the notion of a “clash of civilizations” that Samuel Huntington would popularize, with due attribution to Bernard Lewis. [+]))
لویییس همچنین به عنوان تئوریسین طرح تجزیه ایران و دیگر کشورهای خاورمیانه هم شناخته شده. طرح تجزیه خاورمیانه یا (بعدها) «خاورمیانه بزرگ» که با عنوان «پروژه برنارد لوییس» مشهور است، نخستین بار در نشست بیلدلبرگ در سال ۱۹۷۹ مطرح شد بر پایه این طرح، ایران باید به شش یا هفت تکه تقسیم شود؛ این ایده پیشتر در عراق اجرا شده و الان به جای یک عراق، در واقع سه عراق وجود دارد. ((Tarpley, W. (2008). Obama: The Postmodern Coup: Making of a Manchurian Candidate.[+])) به باور دیک چینی، معاون رییس جمهور پیشین آمریکا، در قرن جدید، دانشمندان، قانونگذاران، دیپلماتها و رسانه ها دنباله رو خردمندی لوییس خواهند بود. ((In this new century, his wisdom is sought daily by policymakers, diplomats, fellow academics, and the news media. [+]))
طی سی و سه سالی که از عمر نظام اسلامی گذشت، دشمنی و کینه توزی نظام نسبت به کشور اسراییل به عنوان اصل محوری و لایتغیر داکترین سیاست خارجی ایران، اسباب مخاطرات و گرفتاریهای فراوانی برای ملت ایران شد. در واقع هیچکس نمی تواند انکار کند، جمهوری اسلامی – که مدعی دفاع از حقوق مردم«فلسطین» و دیگر مسلمانان جهان است – در تمام این سالها برای دفاع از گروههای فلسطینی رودروی اسراییل و حامیان این کشور – که در مراکز بزرگ قدرت و ثروت جهان حضور دارند – قرار گرفت و هزینه های هنگفت آن را هم بر ملت ایران هموار کرد.
این رویارویی همواره با عنوان دفاع از حقوق مسلمانان ستمدیده فلسطین انجام می شود؛ اما رفتار نظام اسلامی در مواجه با دیگر مسلمانان از جمله مردم مسلمان افغانستان تردیدهای جدی در اهداف نظام و ادعای ظلم ستیزی سران آن ایجاد می کند.
مطلب بامزه ای را دوستی از نوشته هایرضا مرادی غیاث آبادیفرستاد که حقیقتا جای تاسف دارد.
از آنجا که گویا این استاد قلابی هم به آخر خط رسیده ، جز معدودی تجزیه طلب کرد و ترک و قلیلی مسلمانان قومگرا دوست دیگری برایش نمانده؛ همین موضوع هم باعث شده، با چنگ و دندان بکوشد تا همین تتمه طرفدارانش را هم از دست ندهد و گاه برای این منظور چیزهای بامزه ای هم می بافد تا قومگرایان را خشنود نگاه دارد. می گوید:
[چشم های دختر داخل تصویر] مرا یاد سرکوب گری های کردان بدست هخامنشیان و بخصوص کورش و داریوش انداخت که به شکل شیوه های دیگر تا امروز ادامه دارد.
چندی پیش تلویزیون بی بی سی فارسی و بخش وبسایت آن، بر پایه تحقیقات یک متخصص ژنتیک به نام دکتر اشرفیان بناب، چنین ادعا کردند که: «اکثر ایرانیان بر خلاف آنچه تصور می شود، نژاد آریایی ندارند بلکه به نژادی تعلق دارند که حدود ده هزار سال پیش ساکن ایران بودهاند.»
اخیرا آقای بناب هم پاسخی به بی بی سی فرستاد و این ادعای نادرست را که به او نسبت داده شده بود، رد کرد(لینک تکذیب نامهدکتر بناب در وبسایت بی بی سی فارسی):
نسخه انگلیسی این مقاله از مهرآذر سورن دراینجایااینجا.
اخیرامطلبیبه قلم علی قره جه لو – یکی از پان ترکیستهای شناخته شده – در سایت تجزیه طلب شهروند منتشر شده که آمار دروغینی را درباره تعداد کشتگان فرقه دموکرات آذربایجان ارایه می دهد. در مورد سایت شهروند و عملکرد آن، پیشترمقاله ای به قلم اسپهبد را در اینجامنتشر کردم.
پان ترکیستها تقریبا در تمام موضوعات از تاریخ، فرهنگ، مشاهیر و افتخارات ملی گرفته تا تعداد لغات و افعال ترکی و جمعیت ترکزبانان و بودجه استانی مناطق ترکزبان جعل می کنند و این نخستین مورد از جعلیاتشان نیست، قطعا آخرینش هم نخواهد بود. اما این گفته که هزاران نفر از اعضای فرقه دموکرات توسط دولت ایران به قتل رسیدند، دروغی است که باید پیش از فراتر رفتن دامنه جعلیاتشان به آن پاسخ داده شود.
این حقیقت که اتحاد جماهیر شوروی فرقه دموکرات آذربایجان و کردستان را برای تجزیه ایران، مستقیما و به دست خود ایجاد کرد، بر کسی پوشیده نیست. (برای آگاهی بیشتربه این اسناد نگاه کنید)
یکی از پان ترکان ادعا می کند که «نان سنگک» هم ازابداعات ترکاناست و از ترکان به ایرانیان رسیده؛ اهمیت این ادعا زمانی بهتر مشخص می شود که بدانیم این سنگک دیگر آن سنگک قدیم نیست و به لطف نظام ولایی، ارج و منزلتی دارد و به دانه ای هزار تومان رسیده است.
البته ما بخیل نیستیم و شاید این امتیاز نان سنگک را به ترکان بدهیم که لا اقل یک نان سنگک در تاریخشان به یادگار گذاشته باشند اما این دوستان هم که بار اولشان نیست و از چارشنبه سوری ونوروزومولویونظامیوابن سیناشروع کردند و حالا به نان سنگک و آبگوشت بزباش رسیدند و اگر همینطور پیش بروند، نه فقط چیزی از گذشته تاریخی ما باقی نمی گذارند، لابد نقدا یک چیزی هم برای این خدمات تاریخی مطالبه می کنند.
علی ایحال دانشنامه غذاهای یهودی که یکمرجع جامع دانشگاهیبرای طبقه بندی غذاها است، عقیده ای خلاف عقیده این دوستان پان ترکیست داردبر طبق این دانشنامه، نان سنگک یک نان ایرانی است که باز هم بر خلاف عقیده این دوست پان ترکیستمان، نام آن از همان لغت «سنگ» پارسی گرفته شده و برای مدتهای مدید نان استاندارد ارتش ایران بوده؛ هر سرباز کیسه ای از آرد و سنگریزه همراه خود داشته و در صورت لزوم با خمیر کردن آرد نان می پخته.
نان بربری هم که نام آن از نام «بربرها» آمده، نان سنتی مردم افغانستان است و ربطی به ترکان ندارد و در قرن هجدهم به ایران آمد.
سال گذشته مطلبی را دربارهکتاب سوزی اعراب در ایراندر یک وبلاگ فارسی خواندم که نسخه ای از آن نوشته را با مختصری تغییرات در این پایگاه منتشر کردم. با توجه به اینکه موضوع کتابسوزی اعراب با تاریخ رسمی که نظام کنونی سعی در القای آن می کند، همخوانی ندارد و جمهوری اسلامی هم بنا به تجربه، صدای مخالف را حتی در موضوعات غیر سیاسی و فرهنگی هم تحمل نمی کند؛ تردید نداشتم که نوشته دوست وبلاگ نویسمان هم حذف خواهد شد و به همین علت آنرا انتشار دادم.
در آن مقاله نویسنده با اشاره به چند نوشته تاریخی کوشش کرده بود تا به موضوع کتابسوزی در ایران بپردازد. از آن جمله مطلبی که از ابن خلدون و درباره کتابسوزی ایران به نقل از تاریخ طبری و کتاب دو قرن سکوت زرینکوب آمده بود. اصل این نوشته در کتاب مقدمه ابن خلدون(ص 373) موجود است وترجمه انگلیسی را هم می توانید در اینجاببینید:
در بخشکامنتهای مطلب پیشین، یکی از خوانندگان از من خواست تا در رابطه با مقاله ی جعلی تارنمای لوور (با موزه ی لوور پاریس اشتباه نشود!) پیرامون هویت کورش هخامنشی توضیحی بنویسم.
واقعیت این است که ما امکان پاسخگویی به همه ی این تحریفاتی که روز به روز دامنه اش فراتر می رود را نداریم و این وبسایت لور هم دستکم دهها مطلب جعلی و تحریف تاریخی انتشار داده و پاسخ به همه ی اینها در توان ما نیست.
از طرف دیگر هم هیچ آدم عاقلی برای کسب اطلاعات تاریخی سراغ وبسایت لوور نمی رود. بنابر این من بر خلاف خواسته ی این دوست مخاطبم قصد پاسخگویی نداشتم؛ اما در این مورد خاص به موضوع جالب تری از خود مقاله برخوردم که انگیزه ای برای نوشتن این مطلب شد که به آن هم در ادامه اشاره خواهم کرد.
ظاهرا شخصی به نام «سجاد مومنی» این مطلب را نوشته و دقیقا معلوم نیست این نام هم مانند آن «مهران بهاری» یا به قول خودش «مئهران باهارلی» ،جاعل پان ترک ها، جعلی است یا دست برقضا جاعل لوورها شخصیت حقیقی از آب درآمده؟ هر که هست و هرچه هست؛ دروغهای این شخص را دربارههویت غیر ایرانی آریو برزندر همین پایگاه پاسخ دادیم و یکی از اشکالاتی که به آن مطلب گرفتیم اینکه چرا هیچ رفرنس و منبعی برای ادعایش نداده؟