گویا رادیو فردارسما تعارف را کنار گذاشتهو با جمع آوری تجزیه طلبان شناخته شده به زعم خودش دنبال احقاق حقوق مردم داخل ایران است. کامنت ها را هم کما فی السابق سانسور می کند که بیشتر جا برای تعارف باقی نگذارد.
نخست باید دانست که اساسا حقی به نام تجزیه طلبی یا طرح موضوع تجزیه طلبی برای رادیو گشاد فردا یا یک رسانه بیگانه دیگر وجود ندارد. این موضوع پیش از اینکه به نظر فواحش تجزیه طلب مربوط باشد به قوانین بین المللی مربوط است.
بنابر اسناد منتشر شدهسایت ویکی لیکسدولت انگستان به همراه سازمانهای اطلاعاتی آمریکا، اسراییل، عربستان و حتی پاکستان متصدی امر حمایت از تجزیه طلبی در ایران هستند (این مطلبرا به همراه تمام منابعش ببینید.). بنا به گفته ی لوموند دیپلماتیک سازمان سیا اینکار را علاوه بر حمایت مستقیم، با هزینه کردن میلیونها دلار، با نام حقوق بشر و در غالب سازمانهای حقوق بشری انجام داد؛ بنابر این جای تعجب نباید باشد که بدانید بسیار از کسانی که عنوان فعال حقوق بشر و فعال حامی حقوق اقوام به خودشان بستند؛ از کجا تامین مالی می شوند.
بنابر اسناد منتشر شدهسایت ویکی لیکسدولت انگستان به همراه سازمانهای اطلاعاتی آمریکا، اسراییل، عربستان و حتی پاکستان متصدی امر حمایت از تجزیه طلبی در ایران هستند (این مطلبرا به همراه تمام منابعش ببینید.). بنا به گفته ی لوموند دیپلماتیک سازمان سیا اینکار را علاوه بر حمایت مستقیم، با هزینه کردن میلیونها دلار، با نام حقوق بشر و در غالب سازمانهای حقوق بشری انجام داد؛ بنابر این جای تعجب نباید باشد که بدانید بسیار از کسانی که عنوان فعال حقوق بشر و فعال حامی حقوق اقوام به خودشان بستند؛ از کجا تامین مالی می شوند.
بنابر اسناد منتشر شدهسایت ویکی لیکسدولت انگستان به همراه سازمانهای اطلاعاتی آمریکا، اسراییل، عربستان و حتی پاکستان متصدی امر حمایت از تجزیه طلبی در ایران هستند (این مطلبرا به همراه تمام منابعش ببینید.). بنا به گفته ی لوموند دیپلماتیک سازمان سیا اینکار را علاوه بر حمایت مستقیم، با هزینه کردن میلیونها دلار، با نام حقوق بشر و در غالب سازمانهای حقوق بشری انجام داد؛ بنابر این جای تعجب نباید باشد که بدانید بسیار از کسانی که عنوان فعال حقوق بشر و فعال حامی حقوق اقوام به خودشان بستند؛ از کجا تامین مالی می شوند.
سایت خبری بی بی سی فارسی در یک اقدام کم سابقه عنوان آذربایجان ایران را به آذربایجان جنوبی جعل کرد. در گزارشی که وبسایت بی بی سی فارسی درباره گروهی از تجزیه طلبان آذربایجان ایران منتشر کرده؛ از آنها با عنوان فعالان سیاسی و از گروه آنها هم با نامحرکت نوین بیداری ملی آذربایجان جنوبییاد می کند.
نخست باید دانست که این افراد فعال سیاسی نیستند و رسما تجزیه طلب هستند. همانطور که جندالله هم گروه تروریستی است و اعضای فعال سیاسی نیستند. اگرچه ممکن است جندالله شاخه ی سیاسی هم داشته باشد؛ هیچگاه از آنها با عنوان فعال سیاسی یاد نمی شود. چون مشخصا فعالیت این گروه مجرمانه و نامشروع است؛ نمی توان از این عنوان برایشان استفاده کرد. گروه «یئنی گاموح» هم برای خودش کشوری خیالی در درون مرزهای ایران ایجاد کرده و برای آن پرچم، سرود ملی و محدوده قلمروی سیاسی تعیین شده که مصداق بارز تجزیه طلبی است. مطابق قوانین بین المللی (مشخصا اساسنامه دیوان بین المللی دادگستری به عنوان رکن قضایی سازمان ملل متحد) تجزیه طلبی در زمره ی شنیع ترین جرایم در میان تمام ملل محسوب می شود و این افراد هم در صورت اثبات جرم تجزیه طلبی — یعنی اثبات وابستگی به گروهک یئنی گاموح — مرتکب جرایم بسیار سنگینی شدند که باید مطابق قوانین داخلی ایران با آنها برخورد شود. پس عنوان فعال سیاسی برای انتشار اخبار اعضای این گروه از اساس نادرست است. از این گذشته رسالت خبرنگاری ایجاب می کرد که در متن خبر از بکاربردن ادبیات و واژگان نادرست و مناقشه برانگیز خودداری شود. همانطور که بی بی سی مجاز نیست نام خلیج فارس را فی المثل به خلیج ع ر ب ی جعل کند تا خبری درباره یک تیم فوتبال اماراتی در لیگ آن کشور منتشر کند؛ این رسانه نمی تواند نام بخشی از مملکت ما را جعل کند تا خبر تجزیه طلبان آذربایجانی را بنویسد. عنوان آذربایجان جنوبی مربوط به ادبیات تجزیه طلبان است و این عنوان به همراه ملی خواندن آن بار سیاسی مشخص دارد. اگر لازم بود توضیحی برای عنوان «یئنی گاموح» در لید یا عنوان خبر آورده شود؛ این توضیح یا بدل می توانست «گروه جدایی طلب آذربایجانی» باشد.
بی بی سی گفته های هاشمی را بصورت گزینشی منتشر کرد.
پس از رد صلاحیت اکبر هاشمی رفسنجانی،گفته هایی از وی درباره شرایط اسفبار مملکت و خطاب به هوادارانش منتشر شد که در بخشی از آن بهطرح تجزیه ایران توسط سنای آمریکامی پردازد. اینکه چطور آقای هاشمی به یکباره دلسوز تمامیت ارضی ایران و تجزیه ی مملکت شده، موضوع نوشته ی من نیست کما اینکه عده ای هم چنین تردیدهایی را مطرح کردند. من دلایل متعدد دارم که گفته های آقای هاشمی را–با هر انگیزه ای که عنوان شده–جدی بگیرم و بخشی از این دلایل را هم در مطلبی که پیشتر در اینباره نوشتم، شرح دادم. اما موضوع دیگری که درباره ی مطلب هاشمی نظر من و دوستانی که برای من پیام گذاشتند، را جلب کرد، نحوه ی برخورد گزینشی برخی رسانه های فارسی زبان با این بخش از گفته های او بود.
از چند وبسایت فارسی زبانی که مطلب هاشمی را منتشر کردند، گروهی این بخش را به دلایلی بریدند و یا حذف کردند. این برخورد شاید معیار دقیق در خبررسانی این رسانه ها نباشد اما احتمالا می تواند تصویر کلی از اندازه آزادی و بی طرفی آنها بدست دهد.
استیون هاوکینگ، مشهورترین دانشمند حال حاضر جهان است که از سن ۲۱ سالگی در شرایط فلج دستگاه عصبی بسر می برد. هاوکینگ را بچه ها با کارتون خانواده سیمپسون میشناسند؛ مردم عادی او را با بیماری عجیب ونظریات جنجالی اش درباره وجود خداو پیدایش کائنات بیاد می آورند؛ و در دنیای علم با برجسته ترین کار علمی اش به نامتابش هاوکینگشناخته می شود. اما نکته ی مهم درباره ی هاوکینگ این است که همه ی کارهای علمی او به عنوان یک اختر فیزیکدان و یک دانشمند، در دوران بیماری وی و ظرف ۵۰ سال گذشته انجام شده.
در یک مصاحبه با خبرگزاری بی بی سی، زمانی که خبرنگار بی بی سی از هاوکینگ می پرسد، انتظار می رفت که وی تنها مدت کوتاهی زندگی کند و اگر تنها بخواهد یک عامل را نام ببرد که باعث شده وی این مدت طولانی را دوام بیاورید، آن عامل چیست؟ هاوکینگ پاسخ می دهد: زمانی که من ۲۱ ساله بودم به بیماری عصبی حرکتی مبتلا شدم. این بیماری ای است که هیچ درمانی ندارد و مبتلایان به آن را ظرف دو یا سه سال می کشد. اگر من امروز در سن هفتاد سالگی هنوز زنده ام بخشی مربوط به مراقبت عالی است که در طول این سالها از آن برخوردار بودم و کمک کرد که در شغل علمی خود هم موفق باشم. این موفقیت ها من را فعال نگه داشت. من امیدوارم که سرگذشت من نمونه ای برای کسانی باشد که در شرایط مشابه هستند. هیچوقت تسلیم نشوید.
اخیرا در میان عده ای از وبلاگنویسان عمدتا چپگرا و برنامه سازان رسانه های بیگانه اینطور رایج شده، که برخی ناهنجاریهای جامعه ایرانی و بد اخلاقی های امروز ایرانیان را به خون آریایی و نژاد ایرانیان نسبت می دهند. این انتصاب و مربوط کردن مقولاتی که اساسا ماهیت نژادی ندارند به خون و تبار مردم یک کشور برای تمسخر و استهزای آن، بطور قطع نژادپرستانه است و توهین نژادی علاوه بر اینکه غیر اخلاقی و غیر انسانی است، در بسیاری از کشورهای جهان جرم محسوب می شود.
از نقطه نظر علمی همه ی ما انسانهای مدرن یا انسانهای کنونی از یک نژاد به نام نژادهموسیپین (Homo sapien)هستیم که در حدود دویست هزار سال پیش در آفریقا ازنژادهای دیگر انسان تکامل پیدا کرد و امروز در تمام مناطق زمین پراکنده شده است. پیشوند «همو» اشاره به گونه ی ما یعنی انسان و «سیپین» نام علمی نژاد ما است. در گذشته نژادهای دیگری هم از انسان وجود داشت، که امروز اثری از ایشان نمانده و از میلیونها سال تا هزاران سال پیش همگی منقرض شده اند. دوران تکامل انسان کنونی یا هموسیپین ها هنوز آن اندازه طولانی نشده که از لغت نژاد برای توضیح تمایز میان دستجات آن استفاده کنند؛ بنابر این لغت نژاد برای دسته بندی انسانهای مدرن، دستکم در زیست شناسی و انسان شناسی پایه ی علمی ندارد؛ اما کماکان برای اشاره به ترکیب جمعیتی، در تحقیقات غیر تباری و در میان عامه مردم رایج است. از این حیث «ایرانی» یا «آریایی» هم برای اشاره به نژاد یا تبار مردم ایران کاربرد دارد. هر دو ایران و آریاییدر واقع یک لغت یکسان هستند و معنای یکسان دارند. پیشتر در دو نوشته جداگانه دراینجاو دراینجاو در پاسخ به بی بی سی فارسی، بطور مبسوط درباره مفهوم آریایی و هویت قومی و تبار ملت ایران مطلبی نوشتم و دلایل انتساب عنوان آریایی به ایرانیان را شرح دادم. (منابع آن دو نوشته را ببینید.)
از زمان رویارویی ایران با قدرتهای جهانی بر سر برنامه هسته ای و افزایش نفوذ منطقه ای ایران، موضوع حمایت از تجزیه طلبان و قومگرایان هم با همان هدف تحریمهای اقتصادی — یعنی ایجاد بی ثباتی و آشوب در داخل کشور و امتیازگیری بر سر برنامه هسته ای — بطور گسترده در دستور کار کشورهای طرف مواجه با ایران قرار گرفت و ردیف بودجه ای محرمانه در داخل سازمان سیا برای آن تخصیص داده شد. ((Funding for their separatist causes comes directly from the CIA’s classified budget but is now “no great secret”, according to one former high-ranking CIA official in Washington who spoke anonymously to The Sunday Telegraph.
His claims were backed by Fred Burton, a former US state department counter-terrorism agent, who said: “The latest attacks inside Iran fall in line with US efforts to supply and train Iran’s ethnic minorities to destabilise the Iranian regime.” [+], [+]
)) این برنامه مشخصا توسط کشورهای آمریکا، اسراییل و بریتانیا پیگیری می شود؛ با اینحال بر پایه اسناد سایت ویکی لیکس، علاوه بر سازمانهای اطلاعاتی این سه کشور، کشورهای کوچکتر چون پاکستان هم در این این زمینه فعال هستند؛ که در مورد پاکستان، به گفته ی ویکی لیکس این همکاری با آشکار شدن حمایت سازمان موساد و سازمان اطلاعات بریتانیا از تجزیه طلبان آن کشور، خاتمه پیدا کرد. ((British and US intelligence have resented the Pakistani-Iranian intelligence cooperation against Jondollah in Pakistani Balochistan. As for the reason behind such a change in Pakistan’s position towards Iran, it is attributed to the discovery of a joint UK-US-Indian intelligence plan in cooperation with the Mosad that supports separatist movements in Pakistan. Foremost among these movements is the Baloch rebel movement through the Balochistan Liberation Army. British intelligence plays a major role in this plan in cooperation with Indian intelligence. When Pakistan was accused of supporting terrorism in India, it responded by providing several documents that show Indian intelligence’s involvement in supporting Pakistani separatist movements in Balochistan, Khyber-Paktunkhwa, and the Pakistani tribal area.
Pakistani Prime Minister Syed Yousuf Raza Gilani handed the documents to Indian Prime Minister Manmohan Singh when he met with him i n Sharm al-Shaykh on 16 July 2009. This was through undeclared Egyptian mediation. Pakistan objects to the British and US plans on Iran and the support provided for Jondollah in order to separate the Iranian Baluchestan Province. This is because it believes that the success of such a plan will mean losing the strategic Pakistani Balochistan Province and its enormous natural resources. [+], [+]
طی سی و سه سالی که از عمر نظام اسلامی گذشت، دشمنی و کینه توزی نظام نسبت به کشور اسراییل به عنوان اصل محوری و لایتغیر داکترین سیاست خارجی ایران، اسباب مخاطرات و گرفتاریهای فراوانی برای ملت ایران شد. در واقع هیچکس نمی تواند انکار کند، جمهوری اسلامی – که مدعی دفاع از حقوق مردم«فلسطین» و دیگر مسلمانان جهان است – در تمام این سالها برای دفاع از گروههای فلسطینی رودروی اسراییل و حامیان این کشور – که در مراکز بزرگ قدرت و ثروت جهان حضور دارند – قرار گرفت و هزینه های هنگفت آن را هم بر ملت ایران هموار کرد.
این رویارویی همواره با عنوان دفاع از حقوق مسلمانان ستمدیده فلسطین انجام می شود؛ اما رفتار نظام اسلامی در مواجه با دیگر مسلمانان از جمله مردم مسلمان افغانستان تردیدهای جدی در اهداف نظام و ادعای ظلم ستیزی سران آن ایجاد می کند.
محمدرضا رحیمی،معاون محمود احمدی نژاد، در ضمن اظهاراتی عنوان کرد:«گسترش تجارت مواد مخدر در جهان ریشه در تلمود، مجموعه قواعد مذهبی یهودیان، دارد» و همینطور:«در این کتابها آموزش داده میشود که چگونه خون مردم را بمکند و چگونه غیر یهود را نابود کنند.»
درباره اینکه «گسترش مواد مخدر در جهان» ریشه در کجا دارد اظهارنظر نمی کنم چون در اینباره آگاهی ندارم اما در مورد دوم کاملا حق را به آقای رحیمی می دهم.
تلمود مجموعه ای از قوانین و شرعیات عقب افتاده قوم یهود است که تقریبا هر نوع جرم و جنایتی را برای باورمندان به آن میسر می کند. قبلا چند بخش از این کتاب رادر اینجا ترجمه کردمکه توصیه می کنم پیش از هر گونه پیش داوری همین چند قسمت را بخوانید.
البته آقای رحیمی فراموش کرد که درباره کتب مذهبی مسلمانان هم اظهارنظر کند چون اگر ریشه بدبختی همه ملل دنیا کتب مذهبی مسلمانان نباشد، احتمالا ریشه بدبختی (یا ریشه بخش بزرگی از بدبختی) همان ملتی که آقای رحیمی معاون رییس جمهورش است، همین شرعیات است. به قول مرحوم میرزا آقا خان کرمانی اگر یک جلد کتاب بحارالانوار ملا محمد باقر مجلسی را بر ملتی نازل کنند، دیگر امیدی به نجات آن ملت نیست چه برسد به ما که هر بیست و چهار جلدش را یکجا برایمان آوردند!
چندی پیش تلویزیون بی بی سی فارسی و بخش وبسایت آن، بر پایه تحقیقات یک متخصص ژنتیک به نام دکتر اشرفیان بناب، چنین ادعا کردند که: «اکثر ایرانیان بر خلاف آنچه تصور می شود، نژاد آریایی ندارند بلکه به نژادی تعلق دارند که حدود ده هزار سال پیش ساکن ایران بودهاند.»
اخیرا آقای بناب هم پاسخی به بی بی سی فرستاد و این ادعای نادرست را که به او نسبت داده شده بود، رد کرد(لینک تکذیب نامهدکتر بناب در وبسایت بی بی سی فارسی):
تقریبا دو سال پیش برای نخستین بار در تارنمای «پژوهشهای ایرانی» متعلق به «رضا مرادی غیاث آبادی» و در اعتراض به یک نوشته ی او کامنتی گذاشتم؛ چند ماه قبل هم یکبار پیامی به ایمیل ایشان فرستادم که درباره آن هم خواهم نوشت اما آنچه که بر سر آن کامنت من آمد، دستکم از همان زمان بر من آشکار کرد که نه با یک محقق و پژوهشگر دگراندیش یا مخالف که با یک جاعل و تحریفگر سر و کار دارم. رضا غیاث آبادی به علت نامعلوم و بدون هیچ ملاحظه نوشته ای که متعلق به دیگری بود را با واژگان خودش تغییر داد تا جایی که مفهوم آن نوشته به کل به چیز دیگری تغییر کند.
اخلاقا یک نویسنده یا مدیر سایت مختار است که نوشته ی خواننده اش رامنتشر کند یا اگر صلاح نمی داند از انتشار آن چشم بپوشد؛ اما دست بردن در نوشته ی دیگران به منظور تغییر دادن معنا و مفهوم یک مطلب که با نام دیگری منتشر شده حتی اگر در سایت و وبلاگ شخصی باشد، در حکم دزدی است و کسی که در اندازه ی حفظ پیام یک مخاطب اش امانتدار نیست، نمی تواند در مقولاتی که نیاز به بردباری، خویشتنداری و دقت بیشتر دارد(مانند تاریخ چند هزار ساله یک ملت) جانب امانت و انصاف نگاه دارد.
سایت بی بی سی فارسی اخیرا مطلبی را با عنوان “اکثر ایرانیان، نژاد آریایی ندارند” به نقل از دکتر مازیار اشرفیان بناب، پژوهشگر علم ژنتیک، در قالب یک مصاحبه منتشر کرده و درتوضیح آن چنین آورده: «گروهی از محققین ژنتیک در دانشگاه پورتسموت انگلیس، به سرپرستی یک محقق ایرانی به نتایج جالبی درباره نژاد ایرانیان رسیدهاند. این گروه معتقدند اکثر ایرانیان بر خلاف آنچه تصور می شود، نژاد آریایی ندارند بلکه به نژادی تعلق دارند که حدود ده هزار سال پیش ساکن ایران بودهاند.این تحقیقات که قسمتی از تحقیقات جهانی ژنتیک است به سرپرستی دکتر مازیار اشرفیان بناب سالها پیش در دانشگاه کمبریج شروع شده و در دانشگاه پورتسموت به نتیجه رسیده است.»
آنچه از عنوان و محتوای این خبر و گزارش بی بی سی برداشت می شود این است که «نژادی به نام نژاد آریایی وجود دارد و اغلب مردم ایران بر خلاف باوری که تا کنون رایج بوده، از این نژاد نیستند و از نژاد دیگری هستند که در حدود ده هزار سال پیش در ایران زندگی می کردند.»
پایه ای ترین اصول خبرنگاری ایجاب می کند که اگر مطلبی را از کسی نقل می کنیم عینا همان باشد که عنوان شده و نه اینکه برداشت شخصی و نتیجه گیریهای خود را از گفته دیگران در قالب خبر یا گزارش بازتاب دهیم.