Le problème avec la plupart des gens, c’est qu’ils pensent avec leurs espoirs, leurs peurs ou leurs souhaits plutôt qu’avec leur esprit. – Will Durant
A donné le plus de gens est qu’au lieu de مغزهایشان avec les bons vœux, ou la peur, ou امیدهایشان pense.
Vérités irrationnelle qui a eu lieu est peut-être plus dommageables que les erreurs motivés. – Thomas Huxley
Une croyance irrationnelle en une vérité est plus nuisible qu’une fausse croyance dont on prétend qu’elle est crue.
مطلبی که در ادامه می آید (بجز مقدمه ای که خود من نوشتم) را عمدتا از صفحات ۱۲۷-۱۴۱ این کتاب گرفتم:
Solomon, R. C. (2005). Introducing philosophy: a text with integrated readings (8th ed.). New York: Oxford University Press.
نخستین کسی که تئولوژی یا الاهیات را شاخه ای از علوم به شمار آورد ارسطو بود. ارسطو ادعا می کرد هر چیزی در جهان علتی دارد و علت نخستین خدا است. بعدها در دوران مدرن کسانی مانند دکارت یا جان لاک هم وجود خدا را به عنوان علت نخستین و از معلومات دانستند. امروز کمتر کسی است که ادعا کند اثبات وجود خدا در حیطه ی دانش است؛ چون ما می دانیم مفاهیمی چون خدا به کل خارج از حیطه ی مشاهده و آزمایش (روش علمی) Sont. علاوه بر این اثبات وجود خدا اساسی ترین شرط علمی بودن، قابل آزمایش بوده (testability) و ابطال پذیری (Falsifiability)، را ندارد. (به گفته ی کارل پاپر، فیلسوف علم) هر آنچه ابطال پذیر نباشد، نمی تواند علمی باشد. با اینحال هنوز هستند کسانی که باور دارند وجود خدا از راههای دیگر همچون برهانهای عقلی قابل اثبات است.
برای اثبات وجود خدا سه دسته برهان وجود دارد: (1.) Preuves ontologiques (Arguments ontologiques) که از ذات و موجودیت خدا سعی در اثبات او دارند. (2.) برهانهای علت و معلولی (Cosmological arguments) مانند برهان ارسطو، که سعی در اثبات وجود خدا به عنوان علت نخستین دارند. (3.) برهانهایی که از انتظام امور جهان به اثبات وجود خدا می رسند (Teleological arguments).
همه ی این براهین در طول تاریخ موافقان و مخالفانی داشتند. اما مهمترین و دشوارترین این برهانها، برهانهای دسته نخست است. در مطلبی که درباره Sediqin Burhan d’Ibn Sina نوشتم، توضیح دادم که ابن سینا بعدها توسط برخی فلاسفه ی اسلامی– مانند غزالی–مورد انتقاد قرار گرفت که برای اثبات وجود خدا به وجود غیر قایل شده است؛ برهانهای دسته نخست کوشش دارند که وجود خدا را از راه ذات خدا ثابت کنند و بر منطق صرف تکیه دارند.
در این نوشته صرفا به برهانهای دسته نخست می پردازیم. اما پیش از اینکه به این استدلالها و دلایل نادرستی آن برسیم؛ باید چند مفهوم بنیادین را یاد بگیریم.
Types d’arguments logiques
بطور کلی دو نوع استدلال منطقی وجود دارد. نوع اول به استدلال استنتاجی (deduction) یا به استدلال کل به جز معروف است. و نوع دوم استدلال استقرایی (induction) Ou قیاس جز به کل Est. در استدلال استنتاجی اگر مفروضات یک استدلال صحیح باشد و قوانین منطق دنبال شود نتیجه لزوما صحیح است. در استدلال استقرایی صحیح بودن مفروضات، نتیجه را اثبات نمی کند بلکه وجود آن را تقویت می کند. بنابر این در این نوع استدلال حکم قطعی داده نمی شود. از استدلال استقرایی بیشتر برای طرح فرضیات علمی استفاده می شود.
استدلال استنتاجی انواع مختلفی دارند. در زیر انواع این استدلال را یاد می گیریم:
(1.) قیاس استئنایی یا قانون تفکیک (affirming the antecedent/Modus ponens)
فرض اول: اگر الف صحیح باشد؛ آنگاه ب صحیح است.
فرض دوم: الف صحیح است.
Le résultat de la: ب حتما صحیح است.
(2.) قیاس منطقی یا سیلوجیزم (syllogism)
فرض اول: اگر الف صحیح باشد؛ ب صحیح است.
فرض دوم: اگر ب صحیح باشد؛ ج هم صحیح است.
Le résultat de la: اگر الف صحیح باشد؛ ج حتما صحیح است.
(3.) نفی تالی (Modus tollens)
فرض اول: اگر الف صحیح باشد؛ ب صحیح است.
فرض دوم: ب صحیح نیست.
Le résultat de la: الف حتما صحیح نیست.
دقت کنید که معتبر بودن یک استدلال (validity) لزوما به معنای بی عیب بودن آن (soundness) En mode hors connexion. یک استدلال ممکن است معتبر باشد اما بی عیب نباشد. برای اینکه یک استدلال صحیح باشد هم باید معتبر باشد و هم باید بی عیب باشد. استدلال معتبر استدلالی است که از قوانین منطقی برای رسیدن از مفروضات به نتیجه استفاده کند. استدلال بی عیب استدلالی است که علاوه بر معتبر بودن استدلال، مفروضات آن هم درست باشد. برای نمونه این استدلال را ببینید:
همه ی نهنگ ها کبوتر هستند. همه ی کبوترها عقاب هستند. نتیجه می گیریم که همه ی نهنگ ها عقاب هستند.
این استدلال معتبر است اما بی عیب نیست. چون مفروضات استدلال نادرست است. بنابر این در عین اینکه استدلالمان معتبر است و از قوانین منطق برای رسیدن به نتیجه استفاده کرده؛ صحیح نیست. یک استدلال اگر غیر معتبر باشد حتما عیب دار است. اما اگر معتبر باشد می تواند با عیب یا بی عیب باشد. اگر یک استدلال استنتاجی معتبر و بی عیب باشد–یعنی هم از قواعد منطقی پیروی کرده باشد و هم مفروضاتش صحیح باشد–آنوقت نتیجه ی آن استدلال حتما و لزوما صحیح است. در ادامه نشان می دهیم که چرا این استدلال ها معتبر هستند؛ اما بی عیب نیستند.
L’argument anslm
انسامِ کانتربری (Anselm of Canterbury) نخستین کسی بود که کوشش کرد برهانی برای اثبات وجود خدا بر پایه ی ذات خدا بیاورد. این استدلال از جانب لایبنیتز و اسپینوزا هم مطرح شده؛ اما انسام نخستین کسی بود که آن را ارایه داد:
…ای پروردگار! از آنجا که تو به ایمان فهم بخشیدی؛ به من توانایی فهمیدن بده که تو وجود داری، آنطور که ما باور داریم و تو آن موجودی هستی که ما باور داریم تو هستی. اکنون ما باور داریم که تو موجودی هستی که هیچ موجودی فراتر از او قابل تصور نیست. آیا می تواند چنین موجودی باشد؛ آنطور که ابله در دل خود می گوید: خدایی نیست؟Je اما وقتی همان ابله آنچه را که من می گویم می شنود– “موجودی که هیچ موجودی فراتر از او قابل تصور نیست.” –آنچه را که شنیده می فهمد. و آنچه که را می فهمد بخشی از فهم اوست، حتی اگر نفهمد که آن وجود دارد. چون اینکه یک موجود در فهم باشد یک چیز است و اینکه بدانیم آن موجود وجود دارد چیز دیگر است. وقتی یک نقاش می خواهد چیزی را رنگ کند نخست آن را در فهم خود می آورد؛ اما تصور نمی کند چیزی که هنوز رنگ نشده وجود دارد. اما وقتی آن را ر نگ کرد هم در فهم خود دارد و می داند آنچه را که رنگ کرده، وجود دارد. حتی یک ابله باید قانع شده باشد؛ موجودی که از آن برتر وجود ندارد؛ دستکم در فهم او وجود دارد. زیرا آن زمان که آن را می شنود آن را می فهمد. و هر آنچه را که می فهمد در فهم خود دارد. واضح است آنچه که چیزی از آن برتر نیست فقط در فهم وجود ندارد. چون اگر تنها در فهم وجود داشته باشد، می تواند در حقیقت هم وجود داشته باشد. وآن [که در دنیای واقعی وجود دارد از آنچه در فهم وجود دارد] برتر است. بنابر این اگر آنچه که چیزی برتر از آن قابل تصور نیست؛ تنها در فهم وجود داشته باشد، آن چیزی که برتر از آن وجود ندارد چیزی است که برتر از آن وجود دارد. واضحا این موضوع محال است. بدون شک آن چیزی که از آن برتر وجود ندارد، وجود دارد؛ هم در فهم و هم در عالم واقع.
درک استدلال انسام ساده است. وجود خدا موجودی تعریف شده که “چیزی از آن برتر قابل تصور نیست.” بعد انسام می پرسد: “کدام برتر است؟ آنچه فقط در فهم (Imagination) آمده یا آنچه حقیقتا وجود دارد؟” پاسخ قطعا آن چیزی است که در عالم واقع وجود دارد. Puisque Dieu, selon sa définition, est une créature qui n’existe pas, il doit donc exister.. Dieu ne peut pas exister même dans la fantaisie.
L’argument de Descartes
برهان آنسلم برای پنج قرن در دنیای مسیحیت دست نخورده باقی ماند تا زمانی که دکارت در قرن ۱۷ آن را بصورت جامع تری درآورد. دکارت روشن کرد که «وجود داشتن» خاصیتی مانند رنگ، شکل، وزن، و اندازه است. یک چیز می تواند یا این خاصیت را داشته باشد یا نداشته باشد. برخی خواص البته برای برخی چیزها ضروری هستند. مثلا سه ضلع برای مثلث ضروری است. دکارت باور داشت که کمال برای کامل ترین موجود ضروری است. و وجود داشتن یک کمال است. Personne ne peut imaginer la créature la plus parfaite sans existence car il ne peut pas imaginer le triangle sans trois côtés.
Descartes dit:
Je ne peux pas imaginer Dieu sans la propri été de l’existence..
(L’existence de Dieu ne peut être distinguée de sa nature.)
Dieu existe donc..
Il ajoute:
Mon impression de Dieu est qu’Il a toutes les perfections..
C’est la perfection..
Donc Dieu existe nécessairement..
Première objection
Les deux arguments de Descartes sont valables, mais ces arguments sont-ils impeccables? Si vous vous souvenez de l’introduction, un argument pour être correct doit être à la fois valide et impeccable. برای دانستن این موضوع؛ تصور کنید ما یک موجود خیالی به نام «زردک» را تعریف می کنیم که این موجود زردترین موجود قابل تصور است. Qu’est-ce qui est plus jaune maintenant? Y at-il une créature jaune qui existe vraiment ou est-il zardak dans notre imagination? De toute évidence, ce qui existe est plus jaune, et parce que zardak est introduit comme la créature la plus jaune, de sorte qu’il devrait exister.!
ایراد دوم از کانت
Kant a été parmi les premiers à révéler les arguments de Descartes et Ansam
آنچه کانت استدلال کرد، اینکه وجود یک چیز هیچگاه نمی تواند صرفا یک موضوع منطقی باشد. Être ou être n’est pas une proposition. Par exemple, vous ne pouvez pas dis-le pommes rouges du pays;. چون وجود داشتن چیزی درباره ی خصوصیات سیب به شما نمی گوید؛ فقط نشان می دهد که یک سیب با این خصوصیات وجود دارد. Par conséquent, simplement décrire Dieu est soumis à de nombreuses caractéristiques, mais cela ne devrait pas inclure la caractéristique que Dieu existe..
En d’autres termes, Kant fait valoir que l’existence d’une partie du défaut des deux arguments ci-dessus. Une fois que vous avez imaginé Dieu, vous avez imaginé son existence.. Par conséquent, bien que ces arguments soient valables, ils ne sont pas irréprochables, parce que l’hypothèse du raisonnement n’est pas correcte et a prouvé ce qu’il supposait depuis le début..
- Se réfère à l’Évangile du roi Jacques, l’hymne des Quatorze, première partie.
L’imbécile a dit dans son cœur, There is no God. Psalm 14:1-7 KJV [↪]
با سلام ساده ترین ومحکمترین دلیل وجود خدا ایات و علایم ونشانه های اوست دلایل بسیاری وجود دارد فقط به یک نمونه اشاره میکنم هنگامی که نوزاد به مرحله تولد میرسد در پستان مادرش غذای فراهم میشود که مناسب حال نوزاد است یعنی مایع ونرم است چون نوزاد دندان ندارد سبک وقابل هضم است چون معده نوزاد تحمل غذای سنگین را ندارد محتوی کلیه مواد غذایی لازم از پروتین ویتامین وغیره میباشد این اتفاق بدون هیچ شبه ای اثبات مینماید ان کس که نوزاد را خلق کرده نیاز او را میداندو دارای تفکر ودانشی قوی است ودر کنار این دانش قوی قدرت اجرایی فوق العاده ای دارد والا این هماهنگی واتفاق ابدا ممکن نخواهد بود نقطه مقابل ان احتمالات ریاضی است اگر ده گوی از شماره یک تا ده در کیسه ای انداخته وسپیس این گویها را یکی پس از دیگری از کیسه دراورید احتمال اینکه این گویها به ترتیب شماره از یک تا ده از کیسه در ایند یک در میلیون است حال خود بخوانید حدیث مفصل از این مجمل اثبات وجود خدا به این راحتی است احتیاج به این همه فلسفه بافی نیست وهر کس در وجود خدا کوچکترین شکی داشته باشد قطعا یا دیوانه است یا کودن وبسیا ر نادان
Voir l’établissementSalutations, cher ami.. مطلبی که شما اشاره کردی، بطور کلی تر همان تاکید بر انتظام امور جهان است. همه ما در یک مقطع از زندگی با این موضوع مواجه شدیم که جهان اطراف ما به قدری پیچیده است که این انتظام وجود یک ناظم را ضروری می کند. همانطور که شما گفتید غذای نوزاد به قدری خوب برای او تهیه شده که در نگاه نخست وجود یک آفریننده را ضروری می کند.
این دیدگاهی است که در طول تاریخ همواره وجود داشته و عموما دیدگاه غالب هم بوده تا اینکه صد و پنجاه سال پیش داروین و والاس این دیدگاه را–احتمالا بدون اینکه چنین قصدی داشته باشند–تغییر دادند. داروین زمانی که نظریه ی تکامل را مطرح کرد احتمالا خودش هم نمی دانست که این نظریه از کجا سر درخواهد آورد. امروز به لطف دانش ژنتیک ما می دانیم که موجودات از طریق تکامل پدید آمدند (این موضوع در جهان علم کاملا پذیرفته شده) و این تکامل هم از راه انتخاب طبیعی بوده. این انتخاب طبیعی امکان پدید آمدن پدیده های بسیار پیچیده را فراهم می کند بدون اینکه نیازی به وجود خالق داشته باشد. لزوما نفی خدا نیست اما لزوم وجود خدا را به کل نفی می کند.
همانطور که برای دوست دیگری در پاسخ یک کامنت Ici نوشتم؛ انتخاب طبیعی به عنوان یک اصل مورد پذیرش قرار گرفته. من نه می خواهم از این موضوع طرفداری کنم نه مخالفت کنم. صرفا می خواهم مطلب را برای شما روشن کنم. در طرف مقابل ایده ای که به نام «طراح هوشمند» یا لزوم وجود طراح هوشمند مطرح می شد امروز بکل از دایره ی علم خارج شده و به عنوان شبهه علم Devant s’appeler.
Voir l’établissementمسئله به این سادگی نیست مگر اینکه بخواهید فکر کنید همه کودن بوده اند جز شما!! شما موضوع رو به شکل دلخواه تقلیل داده اید و بعد خوشحالید که حل کرده اید! موضوع شماره ها و تصادفات رو که گفته اید کاملا جواب داده شده و رد شده اند اگر دوست دارید بدونید به کتاب ساعت ساز نابینای داوکینز مراجعه کنید اگر هم دوست دارید با همین جوابها خوش باشید که هیچ، خوش باشید.
Voir l’établissementخفه شو آشغال. قرآن کریم خیلی عظیمه، بسیار بزرگتر از فهم من و توئه. پر از مفاهیم، نشانه ها، راهها و معجزاتیه که هیچ وقت کشف نمیشه یا فقط نابغه های انگشت شمار و معدودی، کشفشون میکنن نه خر و کثافتهایی مثله تو! بخاطر همین باید حتما تعداد زیادی مفسر وجود داشته باشه تا مفاهیم و آیات پیچیده اون رو تجزیه و تحلیل کنن. فقط یکمی از اونا رو میشه درک کرد. احمق عوضی، قرآن کتابیه که بالاتر از سطح شعور ما آدمهاست و برتر از همه ماست و فقط عده خیلی کمی تحت شرایط خاص میتونن به اون هوش بالایی که برای فهمش لازمه، برسن.
Voir l’établissementکتابیه که شایسته ترین، باهوش ترین ، عالم ترین و منطقی ترین آدم ها رو(Prophète Muhammad(PS)، ائمه اطهار(P) و مراجع تقلید مثل آیت الله مکارم شیرازی مدظله العالی) به ما معرفی کرده و صریحا اسم برده. کتابیه که پر از معجزات، مفاهیم و راه حل های عددی و پیش بینی های علمی توی فیزیک هسته ای ، هندسه و مکانیک کوانتومه. هرچند فهم تو و امثال تو به این چیزا قد نمیده، بی شرف بی همه چیز.
کاملاْ معلومه که این جواب ساختگیه و برای خراب کردن ولایت فقیه و دین جعل شده
Voir l’établissementساختگی چیه مومن؟ این جماعت کفار اگه میخواستن حیوون نباشن و مثل سگ هار یا بحکم غریضه، هر دست لطفی رو دندون نگیرن، بدون چماق کشی، با اینهمه وسیله هدایت و نرمشی که فراهمه، رام میشدن. اینجور هم نیست که بشه به حال خودشون گذاشت، چون همش درحال تبلیغ ، فتنه و فریبکاری علیه دینی هستن که علما و مراجع اون بیشترین دستاوردهای علمی و خدمات بشری رو در طول تاریخ برای بشریت به ارمغان آوردن.
شما نگاه کن به اختراعات، به تئوری نسبیت عام (که انیشتین از آیت الله العظمی بروجردی(ره) اون رو بصورت مکاتبه ای تعلیم و آموزش دید- مراجعه کنید به سایت حضرت آیت الله الظعمی بروجردی)، شما نگاه کن به اکتشافات علمی مثلا توی علوم انسانی، علوم کامپیوتر و شبکه ، علوم ریاضیات ، علوم زیست شناسی ، فیزیک کوانتوم ، علوم پزشکی و اینهمه دارویی که برای ساختشون از خود قرآن مستقیما استفاده شده یا مفسرین فرمول ساختشون رو از تامل و تدبر روی عمق مطالبش پیدا کردن.
کار از امر بمعروف و نهی از منکر هم گذشته، بعید نیست که این جماعت کافر یا مشرک ، مثل وجود پلید چند تا از همپالگی های بی سرو پاشون (مثل شاهین نجفی دأیوس و خوک صفت)، بحکم مراجع علوم و انسانیت و تقلید ، قتلشون واجب بشه که بنا به آیات الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدتُّمُوهُمْ یا وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لاَ تَكُونَ فِتْنَةٌ هرجا که اونها رو دید، باید اونها رو کشت.
اینها توهین هم نیست، به شأن دانشمند و پر منزلت حضرت آقا هم با اراجیف و زوزه ی اینها، کوچکترین خدشه ای وارد نمیشه. اونها صفتشون همینه یعنی بی پدر و مادر، حرومزاده یا سگ صفتن.
لبیک یا قائدنا الخامنه ای
Voir l’établissement“خفه شو آشغال. قرآن کریم خیلی عظیمه، بسیار بزرگتر از فهم من و توئه.”
Voir l’établissementاین جمله ی بالا هم دقیقا مثل رفتاریه که در ایران به کسایی که انتقاد یا حتی سوالی مخالف دین میپرسن.
میخوان به اجبار بفهمونن “قرآن کریم خیلی عظیمه، بسیار بزرگتر از فهم من و توئه”
این شعور یک انسان معتقد به خدا،قران و….کسایی که صف اول نمازن،سینه زنن و…
مهم مثل آدم زندگی کردنه که امروزه کمتر میبینیم…همون کسایی که سخت از دین دفاع میکنن بهتره برن یاد بگیرن چطور میشه مثل آدم زندگی کرد.
یک آدم بی دینم که داره مثل آدم زندگی میکنه،نه مثل این ها که به هم نوع خودشون هم رحم نمیکنن…اگر بهشتی وجود داشته باشه(که محال وجود داشته باشه)من جام بهشته!نه تو و امسال تو…
داداش اگه خدا قران جوری گفته که فقط تعدادی محدودی از ادم ها بفهمن……بازم شک بر انگیزه…..انقد ساز خودتو نزن…بی احترامی هم نکن چون دین خودتو زیر سوال میبری…!!!!
Voir l’établissementپارس نکن بیخدای سگ صفت، من داداش سگها نیستم، سگ هار که احترام سرش نمیشه! باید قلاده بست بهش یه وقت پاچه نگیره. آقامون از شما سگها چه ها که نمیکشه!!
Voir l’établissementلبیک یا قائدنا الخامنه ای
عالی بود، یکم مطالب نقد دین بیشتر بزارید، کلاه گشادی که سال ۵۷ رفت سر مردم رو همین دین داران بافته بودند، با نخ دین.
Voir l’établissementایمان یعنی تمایلی برای نفهمیدن حقیقت (نیچه)!! این دقیقا همون استراتژی هست که دوست رادیکال ما “خسرو” انجام میده. اساسا مادامی که به برهان هایی که در کتاب دینی دبستان آموزش میدن اکتفا کنیم چیزی بیشتر لز سخن این آقا در نمیاد. به هر حال این بحث خیلی جامع تر از اینه بخوایم اینجا چیزی بگیم. به عنوان نکته ی آخر باید بگم اثباتی خسرو انتخاب میکنه در واقع در آخرین جملات نوشتش نمایان میشه به این معنی که مذهبیون و افرادی که فقط باور دارن به یه موضوعی (غالبا) از اون جایی که ظرفیت به مخاطره افتادن باورهاشون رو ندارن (بدون اون باورها خالی میشن از همه چیز) به این راه متوسل میشن که با حرف هایی یکسویه و گاها توهین آمیز مثل بالا از به خطرافتادن افکارشون فرار کنن
Voir l’établissementاصولا این روش اثبات خدا که مورد اول و کتب دینی بیان میکنند روش هایی بسیار قدیمی و در حد انسان های نخستین میباشد که با دیدن طبیعت پی به وجود خالق میبردند ، فقط برای رد آن باید به تکامل تدریجی نظری بیافکنیم… تا یک میلیارد سال پیش انسانی نبود که از پستان مادر شیر بنوشد… همه ی جهان تک سلولی ها بودند که با تکامل تدریجی تمامی حیات امروز را بوجود آوردند… قبل از تک سلولی ها هم عوامل حیاتی مانند کربن ،گوگرد،هیدروژنواکسیژن سرمایه تولید همان تک سلولی ها بود…اما در هیچ جای دین چنین چیزهایی هم نیامده است یعنی به عقل هیچ پیامبری این چیزها نمیرسد!
Voir l’établissementاما متاسفانه عده ای سودجو با پوشیدن پیراهن پیامبر،امام و آخوند سعی در فریب مردم و سواستفاده از ایشان رادارند… بت ها شکستند و الله را قالب کردند…
ظریفی میگفت :
ابتداانسان خدا را خلق کرد ، سپس خدا انسان را خلق کرد
این بهترین پاسخ برای نفی خداست
اصولا اگر انسانی نباشد خدا هم بی مفهوم است و این ما هستیم که اورا خلق میکنیم
[…] در وبلاگ من کامنت گذاشته و ارایه نظریه نسبت انیشتین را به آیت الله بروجردی نسبت […]
Voir l’établissementسلام، جمله چرا اول و آخر نداره؟ […] در وبلاگ من کامنت گذاشته و ارایه نظریه نسبت انیشتین را به آیت الله بروجردی نسبت […] ؟؟؟؟
Voir l’établissementچون این مطلب یک کامنت نیست؛ پینگ بک است. وقتی از یک صفحه به جای دیگر پیوند داده می شود وبسایت بطور خودکار قسمتی از نوشته را می برد و بجای دیگر پیوند می دهد تا سرچ انجینهایی مانند گوگل متوجه شوند که این دو نوشته بهم مربوطند. Meilleurs voeux.
Voir l’établissementخیلی سادس و با کمترین چیزهای این جهان میشه به وجود خدا پی برد
تک تک سلولها که اونقدر پیچیدن ،بزرگی کهکشان،اتم،و…..
الان ما تو ایران کلی آدم داریم با مدرک دکتری ،فوق دکترا و … که از آمریکا اومدن از فرانسه و خیلی جاهای دیگه از اوج بی خدایی به خدا رسیدن ماشالا همشونم چقدر فهیدن هم خانوم داریم هم آقا یه تحقیقی بکنین..
چطوری چشماتونو بستین و خدا رو نمیبینید وای به شما به نظرم برین خودتون تحقیق کنین نزارین اطلاعات رو به خوردتون بدن قربانی نظام سرمایه داری و افکار پوچ نشین بنظرت اگه حرف من درست بود و خدا بود اونموقع چکار میخای بکنی عقل میگه که بودنشم در نظر بگیر
فوقش خدا نبود خوب زندگی کردی،دروغ نگفتی کسی رو اذیت نکردی به کسی تهمت نزدی…. حیف نیس آدم خودشو از وجود مهربون خدا محروم کنه؟؟ عجیبه برام
من به خدا باور دارم و خدا تو تمام مراحل زندگی واقعا کمکم کرده جاهایی که واقعا پر از ناامیدی بودم ازش خاستم و سریع به دادم رسیده
به نظرم به جای انکارش بشناسینش اخلاقاشو بشناسین اونموقعس که میفهمین خدا چقدر بخشنده و مهربونه
Ou Ali
Voir l’établissementچیزی به نام مدرک فوق دکترا وجود ندارد که کسی از دانشگاههای آمریکا یا فرانسه بگیرد. اساسا اگر مدرکی ترمینال دیگری (مدرک نهایی) نباشد دکترا نیست. پسا دکترا یک دوره پس از دکترا در دانشگاه است که شخص که نتوانسته پروفسورشیپ یا تنیرشیپ بگیرد به عنوان پژوهشگر کار تحقیقاتی می کند ولی مدرکی به این عنوان وجود ندارد.
همه اینها به کنار ادعای شما یک مغالطه منطقی Est. اینکه باید صحت یک استدلال را بپذیرم صرفا به این علت که گوینده در آمریکا بوده یا فوق دکترا داشته. اگر مبنا اعتبار گوینده باشد بیش از نود و سه درصد از برترین دانشمندان آمریکا (Membres de l’Académie des sciences) و تقریبا همه ی برندگان نوبل علمی به وجود خدا اعتقاد ندارند.
Voir l’établissementبسمه تعالی
فرض کنید کسانی که برای اولین بارپا به ماه گذاشتند ساعتی می یافتند
به نظرتان باخود چه فکرمیکردند؟
ایا میگفتند که این ساعت خودش به وجودامده یااینکه موجودی هوشمند ان را ساخته و اکنون اینجا قرار دارد؟
به نظر شما بدن ما با این همه پیچیدگی و ابهامات حتی برای عالمان علم پزشکی، سازنده ای ندارد؟
Voir l’établissementدر آن صورت تصور می کردیم که حتما کسی آن ساعت را طراحی کرده. مشکل اینجا است که ما آن ساعت نیستیم و امروز می دانیم که مثل یک ساعت از کارخانه بیرون نیامدیم و در اثر تکامل این پیچیدگی ها در طول میلیاردها سال شکل گرفته. این موضوع امروز بطور کامل اثبات و پذیرفته شده که انسان در اثر تکامل و انتخاب طبیعی پدید آمده. شما کامنتی را که در بالا برای کاربر دیگری نوشتم نخواندید.
Voir l’établissementخدا فقط از طریق مذهب به اثبات میرسه و اگر مذهب نباشه خدا نیست
Voir l’établissementخدا از طریق مذهب به اثبات نمی رسد ولی یقین به وجود خدا احتمالا فقط از طریق باور مذهبی میسر است. مذهب اساسا چیزی را اثبات نمی کند چون از ابتدا چنین قصدی ندارد.
مذهب مقوله مربوط به ایمان است و ایمان یعنی پذیرفتن چیزی بدون اینکه نیازی به استدلال داشته باشد. چون اگر چیزی را استدلال کنید در آن صورت گزاره های منطقی و نتایج معتبر دارید که نیاز به ایمان یا مذهب ندارد.
Voir l’établissementاخه احمق تو نمی پرسی ازخودت چرا اجرام متفاوتند یا ازخیلی ازلحاظ فرق دارند یا چرا اسمان را هیچ چیزی نگه نداشته یا چرا درروز روشن یا درشب تاریک ویا چرا روی ماه یک اسم نوشته که فقط وفقط خودم می دونم یا علم ازلی ولدنی چیه
Voir l’établissement