مطلبی که اخیرا چند جا خواندم؛ اینکه آیا ما باید با ادامه ی حبس غیرقانونی موسوی مخالفت کنیم؟ آیا ما کسانی که هیچ چیز طلایی در خمینی و دورانش ندیدیم؛ ما گروهی که به اصل و فرع نظام اسلامی اعتقاد نداریم و در توهم اصلاح آن هم نیستیم؛ موظفیم از حقوق رهبران اصلاحات دفاع کنیم؟ آیا زمانی که مهدی خزعلی — شخصی که می گوید به اصل نظام معتقد است — بازداشت غیرقانونی می شود و با رفتار غیر عقلانی برای دعوت به کاندیداتوری اکبر هاشمی موضوع اعتصاب غذا — که آخرین دستاویز یک زندانی بی دفاع است برای اینکه شاید به قیمت جانش به اولیه ترین حقوقش دست یابد — را برای اهداف تبلیغاتی گروهی تبدیل به جوک می کند؛ ما باید با این حبس غیر قانونی مخالفت کنیم یا به واسطه عمل نادرست خزعلی و در همراهی با نظام اسلامی برای خود او جوک بسازیم و پیوندش را به بالاترین بفرستیم؟
برچسب: ستار بهشتی
ایران کشوری که مریخی ها بر آن حکومت می کنند
تصور کنید یکی از دوستانتان ادعا کند مریخی ها به زمین آمده اند و در میان ما انسانها زندگی می کنند. شما برای او توضیح می دهید که هیچ نشانه ای از وجود اهالی مریخ بر روی زمین وجود ندارد و علاوه بر آن سالها مطالعه ی سیاره بهرام (مریخ) توسط سازمانهای فضایی و مراکز علمی نشانه ای از اینکه حتی اشکال ساده ی حیات هم در آن وجود داشته باشد بدست نداده چه برسد به حیات گونه های پیچیده تر و یا گونه های هوشمند و در نهایت تمدنهایی که بتوانند سفرهای فضایی را با موفقیت به انجام برسانند. در پاسخ شما دوستتان استدلال می کند که مریخی ها علاقه ندارند توسط انسانها دیده شوند و مراکز علمی و دانشگاهی هم توسط همین مریخی ها اداره می شود و در واقع آنها هستند که بر انسانها حکومت می کنند و چون انسانها را به بردگی گرفتند؛ اجازه نمی دهند که ما حقایق آنها را کشف کنیم. در چنین شرایطی شما هر اندازه که بحث را ادامه دهید یا تلاش کنید که مستندات علمی یا شواهد قانع کننده تری برای رد فرضیه طرف مخالف ارایه کنید، دوستتان می تواند شواهد شما را با عنوان شواهد دستکاری شده و بی ارزش رد کند و در نهایت در نتیجه بحث هم تغییری ایجاد نمی شود.
تبعید ابوالفضل عابدینی و شکنجه ستار بهشتی؛ ابوالفضل را از یاد نبریم
ابوالفضل عابدینی روزنامه نگار و عضو حزب پان ایرانیست است، که به جرم تبلیغ علیه نظام، به گذرندان دوازده سال زندان محکوم شد. اوایل او را در زندان اهواز نگهداری می کردند. در آن دوره چندین بار توسط مسئولین زندان و زندانیان تجزیه طلب عرب مورد ضرب و جرح قرار گرفت؛ تا اینکه با تلاشهای بسیار در سال 89 به زندان اوین در تهران منتقل شد.
سال گذشته اتفاقی در بند 350 اوین رخ داد که زندگی برخی زندانیان سیاسی آن بند و از جمله ابوالفضل عابدینی هم تحت الشعاع قرار گرفت. ماجرا مربوط به مرگ یک وبلاگنویس جوان از قشر زحمتکش جامعه — مانند خود ابوالفضل — است که توسط مسئولین زندان شکنجه شد و پس از آزار و اذیت فراوان او را کشتند. نام این وبلاگنویس ستار بهشتی بود و بجز وبلاگنویسی و ابراز عقایدش جرم دیگری نداشت. بهشتی شکنجه شد و زیر شکنجه رفت. بر خلاف پیشبینی قاتلین، جامعه واکنش شدیدی به این یک مورد نشان داد؛ و اگرچه در جمهوری اسلامی چیزی به نام آبرو وجود ندارد؛ قتل ستار بهشتی نهایتا به ضرر نظام تمام شد.
ستار جان آزادی ات مبارک باشد
برای ستار بهشتی:
این روزها که عطوفت اسلامی همچو دیگر امورات در زندانهای رژیم و تحت عنایات داهیانه ی ولی امر مسلمین جهان، دچار تحولات بنیادین شده، شیوه مجازات وبلاگنویسان هم تغییرات اساسی کرده است. پیشتر مرسوم بود که اهل ایمان برای حفظ نظام، بیضه اسلام را در درون زندانها و از داخل شلوارها به ماتحت مخالفان سیاسی نظام اسلامی بتپانند؛ یک چند صباحی زندانی مادر مرده را می بردند شکنجه می کردند یا در مواردی آزار جنسی می دادند، پس از مدتی که قوانین شریعت به خوبی اجرا شد، لاشه ی نیمه جانش را بیرون می دادند تا جای خود را به یک بینوای دیگر بدهد.
با اینحال تو ستار جان از استثناها بودی؛ تو را از ابتدا بردند که دیگر برنگردانند. برای اینکارشان دلیل هم نخواستند؛ چه دلیلی روشن تر و چه جرمی شنیع تر از وطن دوستی و آزادیخواهی؟ آنهم در جامعه ای که بنیادش بر چاپلوسی و مجیزگویی استوار شده؛ اجتماعی که رهبرانش با توسل به خیانت و حماقت و خرافات توده ها حکومت می کنند. اصلا مگر تا امروز کسی هم چیزی پرسیده یا قرار است بپرسد که آدم کشی دلیل بخواهند؟ مگر کشته شدن یک انسان در مملکت ما چقدر مهم است که برایش حکم قضایی و قاضی و مجکمه طلب کنند؟
اما خودمانیم ستار عزیز، رفتی و آزاد شدی. اول از همه از قید همان رجاله ها و پفیوزها آزاد شدی. بعد از دست سبزالهی و رجوی الهی و شاه الهی مملکتمان آزاد شدی. از ملتی که فرق نان و آزادی و عزت نفس را نمی فهد؛ از جامعه مان که تفاوت فضیلت و رذیلت را نمی داند؛ از دست ما مردم پر ادعا آزاد شدی. ستار جان آزادی ات مبارک باشد.