انشر على الفيسبوك اليوم سعيد بشيرتاش رأيت أنه قد وصف مقتل محمد مختاري، وهو شاعر وكاتب وسكرتير لرابطة الأدباء، في جرائم قتل السلسلة، ولاحظت أن عددا من المخرجين و قتلة القتل المتسلسل على القائمة الانتخابية الإصلاحية تم تقديمها. لذلك كنت بحاجة إلى كتابة شيء لتسجيله في التاريخ..
خلال السنوات التسع التي قمت فيها بالتدوين ، سواء كان ذلك العام الذي كنت فيه في الأصل في إيران وأكتب على Blogfa ، أو لاحقا عندما جاء إلى الولايات المتحدة ، لم أكتب أبدا عن مختاري.. أعرف محمد مختاري منذ الطفولة. كان السيد مختاري زوج عمتي. (زوج ابنة العمة اتصلنا بالعمة).
محمد مختاري الذي عرفته كان يتمتع بشخصية هادئة ومتواضعة. لقد كان من النوع الذي ينجذب ، كبيرا وصغيرا ، كبيرا وصغيرا ، إلى لطفه وتواضعه.. عندما قتل، كان عمري 14 عاما. – كان عمري 15 عاما ، لذلك لم يكن لدي معرفة بأفكاره وآرائه التي لا أريد الكتابة عنها أبدا.. بالإضافة إلى ذلك، مر اليوم 17 عاما منذ رحيل مختاري، وأنا أكثر ارتباطا بالمختاري، الذي كان أحد أفراد عائلتنا من مختاري، الشاعر والكاتب المشهور..
لكن القضية التي أريد أن أذكرها وينبغي أن تكون درسا للمستقبل هي سبب مقتل السيد مختاري..
اطلاع موثق دارم که آقای مختاری پیش از کشته شدن توسط عوامل وزارت اطلاعات چند بار تهدید به قتل شده بود؛ یعنی چند بار به ایشان صریح گفته بودند که می کشیمت! همینطور ایشان پیش از قتل های زنجیره ای که به آمریکا آمده بود این امکان را داشت که در آمریکا بماند؛ حتی از ایشان دعوت شده بود در دانشگاه درس بدهد ولی به گمان اینکه وضعیت ایران رو به بهبود است و امکان فعالیت فرهنگی ولو در اندازه محدود دارد این پیشنهادات را نپذیرفته بود.
آقای مختاری صرفا به این علت کشته شد که به محمد خاتمی و دار و دسته اصلاح طلبش اعتماد کرد. اطلاع دارم که ایشان در همان هفته های پیش از مرگش به شخصی از نزدیکان من که نگران وضعیتش بود، گفته بود که با آمدن خاتمی وضعیت کشور تغییر کرده و وزارت اطلاعات خاتمی مانند وزارت اطلاعات قبلی عمل نمی کند. در واقع مختاری فریب سید خندان و وعده های حقوق شهروندی و قانون مداری اش را خورد و جان خود را هم در این راه گذاشت.
محمد خاتمی که امروز تصویرش را بدتر از تصاویر مبتذل در ایران ممنوع کردند، در بهترین حالت یک عامل بی خاصیت و بی پرنسیپ و در بدترین حالت خاین به ملت ایران و عامل بدبختی ایرانیان است.
خاتمی زمانی که در انتخابات تقلب محرز کردند و به خودش و رفقای خودش تعرض کردند، آن اندازه جربزه نداشت که در دماوند رای ندهد. کسی که اسدالله لاجوردی، جلاد اوین، را شهید خواند و اسباب شهادت بسیاری از ایرانیان شد، امروز سر دسته جریانی است که برای امام جمعه ها، نمایندگان استانی علی خامنه ای و عوامل قتل های زنجیره ای لیست انتخاباتی بیرون می دهند.
سی و هفت سال ایده ی انتخالب میان بد و بدتر، نه تنها در ایران گشایش سیاسی ایجاد نکرده، بلکه هر دوره وضعیت کشور را بدتر از از ادوار گذشته کرده و امروز حتی مرز میان بد و بدتر هم آشکارا از میان رفته و صرفا این توهم را بجا مانده که شرکت در انتخابات می تواند یک عمل تعیین کننده سیاسی باشد.
اینجا را بخوانید: ایران را انتخابات نجات نمی دهد؛ اعتصابات و اعتراضات نجات می دهند
مختاری تنها یکی از کسانی است که تصور می کرد شاید مترسک اصلاحات مانند ارباب جانی اش عمل نکند. این مضحکه تا امروز قربانی زیاد گرفته و متاسفانه گویا این وضع کماکان تمامی ندارد.
كتب Pi
دلیل کشته شدن آقای مختاری هم آنطور که من بعدا از جایی شنیدم جالب است و شاید بد نباشد بنویسم. مختاری گویا جایی گفته بود (نقل به مضمون) هیچکس معصوم نیست و فاطمه زهرا هم معصوم نبود. این مطلب که شیعیان می گویند امامان و پیغمبرانشان معصوم (عصمت از هر نوع گناه یا اشتباه) هستند با نص قرآن، که ادعا می کند یونس در شکم ماهی ماند چون گناه کرده بود یا خداوند یوسف را که از یاد خدا غافل شده بود مجازات کرد، تناقض دارد.
گویا این را به چند تن از ملایان شیعه نشان داده بودند و وانمود کرده بودند منظور از عصمت نداشتن همانا پایین تنه ی بی بی دو عالم است! و چون شیعیان به جای مغز با پایین تنه فکر می کنند فلذا دیگران هم پس از هزار و چهارصد سال دغدغه شان سردرآوردن از روابط جنسی یک دختر بچه هجده ساله در صحرای حجاز است. با همین ترفند توانستند حکم شرعی قتل بگیرند.
سيدي الرئيس، في حالة هذه خویشاوندانت المعلومات. قد يكون هذا الفرقة، والمعلومات الخاصة بك عائلته رهائن في إيران حتى يا رمي ضرب. دائماً تكون متحفظة.
إظهار