برچسب: اسلام

ایران در تاریخ؛ سخنرانی برنارد لوئیس، معمار تجزیه ایران، در دانشگاه تل آویو

برنارد لوئیس

برنارد لوئیس

پروفسور برنارد لوئیس خاورشناس یهودی تبار انگلیسی و استاد بازنشسته مطالعات خاورمیانه در دانشگاه پرینستون است که یکی از برجسته ترین متخصصان در زمینه تاریخ خاورمیانه محسوب می شود.

تاثیرات فکری برنارد لوییس، به عنوان یک متخصص اسلامشناس، در سیاستگذاریهای چند دهه گذشته آمریکا بی اندازه است. به عقیده جیکوب ویسبرگ، ستون نویس مجله نیوزویک، برنارد لوئیس مهمترین تاثیر فکری را در ایده تهاجم به عراق داشته. اصطلاحاتی مانند «بنیادگرایی اسلامی» یا «نبرد تمدنها» هم از ابداعات لوییس است. گفته می شود ساموئل هانتینگتون، استاد پیشین علوم سیاسی در دانشگاه هاروارد، نظریه نبرد تمدنها را با الهام از ایده لوییس مطرح کرد.

لویییس همچنین به عنوان تئوریسین طرح تجزیه ایران و دیگر کشورهای خاورمیانه هم شناخته شده. طرح تجزیه خاورمیانه یا (بعدها) «خاورمیانه بزرگ» که با عنوان «پروژه برنارد لوییس» مشهور است، نخستین بار در نشست بیلدلبرگ در سال ۱۹۷۹ مطرح شد بر پایه این طرح، ایران باید به شش یا هفت تکه تقسیم شود؛ این ایده پیشتر در عراق اجرا شده و الان به جای یک عراق، در واقع سه عراق وجود دارد. به باور دیک چینی، معاون رییس جمهور پیشین آمریکا، در قرن جدید، دانشمندان، قانونگذاران، دیپلماتها و رسانه ها دنباله رو خردمندی لوییس خواهند بود.

فلسطینی های مسلمان، افغانی های نامسلمان و چپی های نگران

مدرسه برای کودکان افغان

مدرسه برای کودکان افغان

طی سی و سه سالی که از عمر نظام اسلامی گذشت، دشمنی و کینه توزی نظام نسبت به کشور اسراییل به عنوان اصل محوری و لایتغیر داکترین سیاست خارجی ایران، اسباب مخاطرات و گرفتاریهای فراوانی برای ملت ایران شد. در واقع هیچکس نمی تواند انکار کند، جمهوری اسلامی – که مدعی دفاع از حقوق مردم«فلسطین» و دیگر مسلمانان جهان است – در تمام این سالها برای دفاع از گروههای فلسطینی رودروی اسراییل و حامیان این کشور – که در مراکز بزرگ قدرت و ثروت جهان حضور دارند – قرار گرفت و هزینه های هنگفت آن را هم بر ملت ایران هموار کرد.

این رویارویی همواره با عنوان دفاع از حقوق مسلمانان ستمدیده فلسطین انجام می شود؛ اما رفتار نظام اسلامی در مواجه با دیگر مسلمانان از جمله مردم مسلمان افغانستان تردیدهای جدی در اهداف نظام و ادعای ظلم ستیزی سران آن ایجاد می کند.

غیاث آبادی، کوروش کبیر و سرکوب کردها

مطلب بامزه ای را دوستی از نوشته های رضا مرادی غیاث آبادی فرستاد که حقیقتا جای تاسف دارد.

از آنجا که گویا این استاد قلابی هم به آخر خط رسیده ، جز معدودی تجزیه طلب کرد و ترک و قلیلی مسلمانان قومگرا دوست دیگری برایش نمانده؛ همین موضوع هم باعث شده، با چنگ و دندان بکوشد تا همین تتمه طرفدارانش را هم از دست ندهد و گاه برای این منظور چیزهای بامزه ای هم می بافد تا قومگرایان را خشنود نگاه دارد. می گوید:

[چشم های دختر داخل تصویر] مرا یاد سرکوب گری های کردان بدست هخامنشیان و بخصوص کورش و داریوش انداخت که به شکل شیوه های دیگر تا امروز ادامه دارد.

توهین رضا مرادی غیاث آبادی به ملت ایران و ماجرای پشمکش

رضا مرادی غیاث آبادی

رضا مرادی غیاث آبادی

رضا مرادی غیاث آبادی – که علاقه زیادی به چیزهای شیرین دارد – اخیرا یک جعبه پشمک غیاث آباد (احتمالا از محل فروش ترجمه منشور دکتر ارفعی) برای دوستانش جایزه تعیین کرده که می خواهم چند سطری درباره اش بنویسم. اما پیش از اینکه به پشمک غیاث آبادی برسیم لازم است درباره توهین وی به ملت ایران بنویسم که اخیرا منتشر کرد. آقای غیاث آبادی در مطلبی که ظاهرا خطابش من و شخص دیگری است، به پارسیان هم توهین می کند و پارس کردن و چیز زیادی نوش جان کردن را به ایشان نسبت می دهد:

«مثل پارسیان پارس می‌کردند و چیزهای زیادی نوش جان می‌فرمودند».

معلوم نیست منظور غیاث آبادی از این چیز زیادی نوش جان کردن همان شکرهایی است که اخیرا خودش به صورت پشمک می خورد یا منظور دیگری دارد؟ علی ایحال توهین به یک گروه قومی در هر جای دنیا محکوم است و مخصوصا اگر به گروهی توهین کند که بخش عمده یک ملت و جامعه میزبانش هستند، این موضوع اهمیت بیشتری هم می یابد. همانطور که می دانیم عنوان پارسیان و پرشین در زبانهای دیگر هم به همان معنای ایرانی کاربرد دارد. متاسفانه گویا در مملکت ما مرجعی نیست که به اینگونه ژاژخایی و دهان درانیها رسیدگی کند.

البته غیاث آبادی پس از چند ساعت این نوشته اش را پاک کرد و دوباره چند ساعت بعدتر نسخه بازنویسی شده اش را انتشار داد که در آن «پارسیان» به «پارسیان هخامنشی» تبدیل شده بود و در نهایت هم رساله ای درباب مزایای پارس کردن سگ نوشت که یعنی خیلی هم خوب است و هیچ ایرادی ندارد!

مسلمانان تقیه کنند یهودیان چکار می کنند

ایهود باراک و بنیامین نتانیاهو، وزیر دفاع و نخست وزیر اسرائیل

ایهود باراک و بنیامین نتانیاهو، وزیر دفاع و نخست وزیر اسرائیل

ایهود باراک، وزیر دفاع اسراییل، معتقد است که به گفته های مقامات جمهوری اسلامی نباید اعتماد کرد و به مذاکرات هسته ای ایران و غرب هم نباید خوش بین بود چون در میان مسلمانان سنت «تقیه» وجود دارد.

موضوع «تقیه» کردن مسلمانان نخستین باری نیست که توسط اسراییلی ها یا طرفدارانشان مطرح می شود. هفته پیش ادعای مشابهی در نیویورک تایمز هم منتشر شد و آقای باراک در گفتگو با کریستین امانپور هم مطلب مشابهی می گوید.

در مصاحبه امانپور و باراک، امانپور از او می پرسد که آیا تصور می کند فتوای خامنه ای ممکن است به خاتمه یافتن برنامه اتمی منجر شود؟ و او پاسخ می دهد « آیا شما درباره تقیه شنیده اید؟ تقیه سنتی است که به مسلمانان و علی الخصوص شیعیان اجازه می دهد به شرکایشان دروغ بگویند و آنها را گمراه کنند تا زمانی که به اهداف گروه، قبیله یا ملت برسند.»

کتابخانه ها و کتابسوزی در ایران

سال گذشته مطلبی را درباره کتاب سوزی اعراب در ایران در یک وبلاگ فارسی خواندم که نسخه ای از آن نوشته را با مختصری تغییرات در این پایگاه منتشر کردم. با توجه به اینکه موضوع کتابسوزی اعراب با تاریخ رسمی که نظام کنونی سعی در القای آن می کند، همخوانی ندارد و جمهوری اسلامی هم بنا به تجربه، صدای مخالف را حتی در موضوعات غیر سیاسی و فرهنگی هم تحمل نمی کند؛ تردید نداشتم که نوشته دوست وبلاگ نویسمان هم حذف خواهد شد و به همین علت آنرا انتشار دادم.

در آن مقاله نویسنده با اشاره به چند نوشته تاریخی کوشش کرده بود تا به موضوع کتابسوزی در ایران بپردازد. از آن جمله مطلبی که از ابن خلدون و درباره کتابسوزی ایران به نقل از تاریخ طبری و کتاب دو قرن سکوت زرینکوب آمده بود. اصل این نوشته در کتاب مقدمه ابن خلدون(ص 373) موجود است و ترجمه انگلیسی را هم می توانید در اینجا ببینید:

ترک نیوز و ماشین حساب ترکی احمدی نژاد

پرچم ترکیه در استادیوم تراختور

پرچم ترکیه در استادیوم تراختور

اخیرا سایتهایی با فورمت و شکل ساخت خبرگزاریهای نیمه رسمی جمهوری اسلامی ایجاد شده تا در پیرامون تجزیه طلبان ترک و مسایل مربوط به آذربایجان چاره اندیشی کنند. یحتمل حضرات تازه دوزاری شان افتاده که دنیا چه خبر است و چه خوابها که برایشان ندیده اند. از آنجا که نظام مقدس اسلامی در تمام طول این سی و اندی سال موجودیت نکبت اش یک کار درست و درمان را هم نتوانسته به سرانجام برساند؛ ظاهرا بخشی از این مسئولیت مبارزه با قوزقورتها را هم اشتباها به خود قوزقورتها واگذار کرده اند.

در میان این سایتهای جدیدالتاسیس یکی را که همین چند روزه توانستم بخشی از مطالبش را بخوانم ( آن هم به لطف یکی از دوستان که مطالب ایشان را منتشر می کرد )با نام تورک نیوز در ایران به ثبت رساندند. البته این سایت از پاره ای جهات هم ویژگیهای مثبت دارد. از معدود ایراداتی که به این سایت بامزه می توانم بگیرم آن عنوان بخش ادب ترکی اش است که هیچ تناسبی با کولتور چند صد ساله ترکستان ندارد. بقیه ی قسمتها الحق بسیار هم خوب بود و اگر بخش جوک ترکی را هم برای نمایش جنایات شوونیسم فارس به سایت اضافه می کردند، احتمالا ترافیک بیشتری هم می گرفت.

مجسمه آریوبرزن و شوونیسم فارس

این روزها کمتر کسی است که خبر تخریب قریب الوقوع مجسمه ی آریوبرزن در شهر یاسوج را نشنیده باشد.ظاهرا ماجرا از این قرار بود که فرمانده ی سپاه یاسوج که علی القاعده وظیفه اش حراست از مرزهای کشور است احتمالا در راستای انجام همان وظایف، با دم مجسمه اسب آریوبرزن مشکل جدی ناموسی پیدا کرد، فلذا دستور تخریب سوار و اسب و دم همگی را یکجا صادر نمود تا لابد به جایش شتر عربی یا جانور متشرع دیگری را بسازند که از ناحیه ی دم اشکال شرعی نداشته باشد

پیرو این تصمیم گیری استراتژیک سپاه، گروهی از جوانان یاسوجی ، پیرامون این مجسمه حلقه زدند تا با نشان دادن مخالفت خود از تاریخ و هویت ملی سرزمینمان دفاع کنند که پخش تصاویری از این رویداد بر روی اینترنت موجب تحسین و دلگرمی سایر هم میهنانشان شد؛ شوربختانه گروهی هم که احتمالا تاب دیدن همدلی ایرانیان را ندارند و اهداف سیاسی دیگری را دنبال می کنند ،بیکار ننشسته و به یکباره تاریخ جدید آریوبرزن را که بسیار هم انقلابی و در ضدیت با دوران ننگین ستمشاهی است، بیرون دادند

متاسفانه سایت اینترنتی «لر» یا «لور» که هرازگاهی مقالات قومگرایانه منتشر می کند با انتشار مطلب تحریف شده ای درباره پیشینه و هویت آریوبرزن، نشان داد که در شرایط کنونی موضوع جعل و تحریف قومی را صرفا نباید محدود به گروههای پان ترکیست و یا پان کردیستها دانست

این قومگرایان نورسیده باید مد نظر بگیرند که پان ترکیستها با حداقل هشتاد سال سابقه ی جعل تاریخ و با در اختیار گرفتن امکانات وسیع دولتی و بهره گیری از تمام ظرفیتها ، آبرو و نیروهایشان دست آخر تبدیل به اسباب مضحکه و دلقک رسانه های اینترنتی شدند؛ این گروه که آن دلارهای نفتی باکو وجعلیات دولتهای آنکارا و تل آویو را هم ندارند؛ البته هم میهنان لر و بختیاری ما از جمله ی میهن پرست ترین گروههای ایرانی هستند و انتشار جعلیات تاریخی مانند آنچه در پی می آید نمی تواند خطری را متوجه هویت ملی لرها و تمامیت ارضی کشورمان از این ناحیه کند اما با توجه به بی لیاقتی نظام حاکم برکشور و دوران تاریکی که طلیعه اش ایرانیان را فرا رسیده، این خطه از میهن هم باید به مثابه سنگری مستحکم و یکپارچه از ایراندوستان در راه ایران جانبازی کند و لذا هرگونه عامل اختلاف و تفرقه باید هرچه زودتر از ریشه خشکانده شود

Ghazal Omid , غزال امید ,شوکت غضنفری و چیزهای ما

غزال امید

غزال امید

‘غزال امید’ یا ‘شوکت غضنفری’ نویسنده ی کتاب زندگی در جهنم (منظور از جهنم ایران است) ,فعال حقوق بشر و یک قهرمان شجاع است (نقل شجاعت و قهرمانی ایشان از فاکس نیوز) که تاکنون نامزد یا برنده ی جوایز زیادی برای دفاع از حقوق بشر و اقدامات قهرمانانه شده (بخشی از افتخارات ایشان ). غضنفری که خود را از قربانیان بنیاد گرایی می داند در گفتگو با فاکس ادعا می کند بیش از یک سال با برادر خود رابطه ی جنسی داشته یا مورد تعرض قرار می گرفته (یکی از الزامات قهرمانی احتمالا !) و دو بار هم به همین علت خودکشی کرده.

شوکت و برادرش

YouTube Preview Image

دانلود شوکت و برادرش با حجم کم

کتاب سوزی اعراب در ایران

کتابخانه ها و کتابسوزی در ایران

پیرامون کتابسوزی اعراب این نوشته را از من بخوانید. همینطور کتاب “دو قرن سکوت” و منابع مطلبی که در ادامه می آید و از اینجا نقل شده:

مدتها بود که موضوع کتاب سوزی و رفتار اعراب با فرهنگ ایران ذهنم را مشغول کرده بود، پس بر آن شدم که در این زمینه دست به تحقیق بزنم و سعی‌ نمودم که از منابع معتبر و با ذکر صفحه کتب بهره گیرم.از آسیبهای معنوی حمله اعراب هرچه نوشته و گفته شود کم است. پیرامون کشتار و چپاول ایرانیان در زمان حمله اعراب تاریخ نگاران معروف اعراب و ایرانی مانند : ابن خلدون , البلاذری , مسعودی , ابن هشام , ابن حزم , بلعمی , ثعالبی , شویس عدوی و… در کتابهای تاریخ نگاشته اند. یکی از اثر گذارترین این آسیبها به زبان و فرهنگ ایران بود. ایرانیان به سبب عظمت کشورشان کوله بار چندین قرن تسلط بر جهان را در برداشتند و تمدنی کهن را در خود جای داده بودند و بدین سبب علوم عقلی نزدشان بسیار بزرگ و دامنه اش گسترده بود.

ابن خلدون که دقیق ترین و بزرگ ترین جامعه شناس و مورخ عرب است درباره کتاب سوزی به دست اعراب چنین میگوید: ( دو قرن سکوت ص ۹۸ )« وقتی سعد ابن ابی وقاص به مداین دست یافت در آنجا کتابهای بسیار دید. نامه به عمر ابن خطاب نوشت و در باب این کتابها خواست. عمر در پاسخ نوشت که آنهمه را به آب افکن که اگر آنچه در این کتابهاست سبب راهنمایی است خدا برای ما راهنمایی فرستاده است و اگر در آن کتابها جر مایه گمراهی نیست خداوند ما را از شر آنها در امان داشته است. از این سبب آنهمه کتاب ها را در آب یا در اتش افکندند.»

همچنین ابوریحان بیرونی در کتاب آثارالباقیه عن القرون الخالیه (صفحه ۳۵،۳۶،۴۸ ) چنین می نویسد:« وقتی قتیبه ابن مسلم سردار حجاج بار دوم به خوارزم رفت و آن را باز گشود هرکس را که خط خوارزمی می نوشت و از تاریخ و علوم و اخبار گذشته آگاهی داشت از دم تیغ بی دریغ گذراند و موبدان و هیربدان قوم را یکسره هلاک نمود و کتابهاشان همه بسوزانید و تباه کرد.»

ملک عبدالله – پادشاه عربستان :ایران لیاقت موجودیت ندارد

اخیرا ملک عبدالله , پادشاه عربستان طی اظهار نظری ابراز داشت که از نظر وی «در جهان دو کشور هستند که لیاقت موجودیت ندارند! ایران و اسراییل »این گفته ها که در حضور وزیر دفاع فرانسه و در دیدار رسمی ایراد شده تا کنون در بسیای از نشریات جهان بازتاب یافته و دست کم دو دیپلمات فرانسوی اصالت این گفته ها را در گفتگو با فیگاروتایید کردند از میان نشریات داخلی هم سایت تابناک این خبر را انتشار داده است.پیشتر دبیر کل اتحادیه ی عرب هم ضمن عربی خواندن خلیج فارس مدعی عدم وجود ایران پیش از دوران صفویه شده بود و این قبیل اظهارات پیش از آنکه ضد ایرانی باشد نشان از نقش جریانات فکری خاصی دارد که این گروه را از خود متاثر کرده و باورهایی که در میان این طایفه به طور عام پذیرفته شده , بیشتر یاد آور مهملات امثال ناصر پورپیرار – بناکننده است.

به هر روی اینکه چطور کشوری چند هزار ساله که از قدیمی ترین زیستگاههای بشر بوده شایستگی موجودیت ندارد و بخشی از امپراطوری عثمانی که در اثر توطئه ی انگلستان پس از جنگ جهانی اول موجودیت یافته و به توسط آل سعود یا گروهی از سرسپردگان و خدام بریتانیا (اجداد پادشاه فعلی) شکل گرفته , شایستگی موجودیت دارد ! پرسشی است که باید همان ملک عبدالله پادشاه سعودی پاسخ گوید.البته پیرامون شایستگی کشور اسراییل که با پشتیبانی در حدود سیزده میلیون کل جمعیت یهودی در جهان جایگاه ارزنده ای را از لحاظ قدرت سیاسی و اقتصادی از آن خود کرده و صدها میلیون عرب هنوز هم لیاقت رویارویی با قلیلی از ایشان را ندارند ,جای گنده گویی شیخک عرب نمی ماند اما ما ایرانیان در این فقره قطعا تقصیر کاریم و به بهانه ی اظهارات پادشاه عربستان شاید بد نباشد قدری بیشتر کنکاش کنیم , کجای مناسبات ما با تازیان,موجب شده که لیاقت موجودیت در جوار اعراب شایسته را از کف دهیم؟!

نامه ای از معاویه به برادر خوانده خود زیادبن ابیه پیرامون ایرانیان

اکنون مي رسيم به اين قومي که بنام موالي در ميان امت اسلام به سر مي برند و قوم عجم نام دارند. گوش کن زياد! اين مردم را بايد ذليل کرد. بايد بهمان روشي که عمر بن خطاب آنها را مي کوبيد، طوري کوبيدشان که هرگز نتوانند سر بردارند. اينها جز با سياست عمر بن خطاب اداره شدني نيستند. از عطايشان که حق عمومي اتباع اسلام است تا مي تواني بکاه. در تقسيم خواربار تا مي تواني از سهمشان کم کن. در جبهه جنگ آنها را در صفوف مقدم بگمار تا زودتر از ديگران هدف دشمن تازه نفس قرار گيرند. سربازان آنها را به کار جاده سازي و هموار کردن راهها و کندن درختها و تسطيح بيشه ها بگمار و سعي کن هر چه دشواري و عذاب باشد نصيب اين اعاجم شود. کاري کن که سنگيني بارها بر دوششان هر چه بيشتر فشار آورد. زيرا که اگر جز اين باشد هواي عصيان خواهند کرد.

مراقب باش که اين اعاجم هر قدر هم صالح و متقي باشند، بر صفوف جماعت در نماز پيشنمازي نکنند و در نماز جماعت در صف اول قرار نگيرند، مگر آنکه عده اعراب براي تکميل صفوف کافي نباشد. و هر چقدر هم در فقه و قرآن دانشمند باشند، بر مسند قضا ننشينند. و بر هيچ شهري از شهرهاي اسلام والي و يا حاکم نشوند، و در معابر هر قدر هم مقامشان بالا باشد بر عرب هر چند هم پست و فرومايه باشد تقدير نجويند و در ازدواج حق زناشويي با زن عرب نداشته باشند، اما مردان عرب حق همسري با زنان فارسي را داشته باشند. اينها همه سياست عمر رضي الله عنه است و عمر شايسته است از امت محمد صلي الله عليه و خاصا از بني اميه شايسته ترين پاداش را ببيند.

فرازهایی از فرمایشات حضرت امام

(خميني و حكومت) منظور از حكومت اسلامي اين نيست كه رهبران مذهبي خود حكومت را اداره كنند (مصاحبه با خبرنگار راديو تلويزيون فرانسه/23 شهريور1357/نجف)

علما خود حكومت نخواهند كرد. آنان ناظر و هادي مجريان امور مي باشند (خبرگزاري رويتر/4آبان1357/پاريس)

من هيچ سمت دولتي را نخواهم پذيرفت (گفت و گو با خبرنگاران/12آبان1357/پاريس)

نه ميل و رغبت من و نه سن من و نه موقعيت من اجازه نمي دهد كه شخصاً نقشي در حكومت جديد بعهده بگيرم (مصاحبه با خبرنگار خبرگزاري آسوشيتدپرس/16آبان1357/پاريس)

من بنا ندارم كه خودم يا اشخاصي كه حالا در پيش من هستند از روحانيون، جانشين رژيم بشوند (گفت و گو با خبرنگاران/دي1357/پاريس)

روحاني نبايد به كاري غير از روحانيت يعني بسط توحيد و تقوي و پخش و تعليم قوانين آسماني و تهذيب اخلاق بپردازد (كشف الاسرار/ص208)

و اما پس از پيروزي انقلاب:

مي گويند كه روحانيت بايد بروند سراغ كار خودشان و ملت را بگذارند و سياست را بگذارند براي ما. شما در اين 50 سال هيچ غلطي نكرديد. شما را من مي شناسم. نمي خواهم اسمتان را ببرم. سر جايتان بنشينيد. آدم بشويد! (سخنراني درجمع فارغ التحصيلان دانشكده افسري/روزنامه جمهوري اسلامي/26آبان1359)

اين را بدانيد كه تنها روحانيت ميتواند در اين مملكت كارها را از پيش ببرد. فكر نكنيد كه بخواهيد كنار بگذاريد روحانيت را (ديدار با نمايندگان مجلس شوراي اسلامي/6خرداد1360/جماران)

(خميني و دموكراسي) دولت اسلام يك دولت دموكراتيك به معناي واقعي است (گفت و گو با خبرنگاران/18آبان1357/پاريس)

در جمهوري اسلامي مطبوعات در نشر همه حقايق و واقعيات آزادند (روزنامه ايتاليايي پائزه سرا/11آبان1357)

در جمهوري اسلامي كمونيستها نيز در بيان عقايد خود آزادند (روزنامه هلندي دي ولكرانت/16آبان1357/پاريس)

حكومت اسلامي يك حكومت مبتني بر عدل و دموكراسي است (مصاحبه با خبرنگار روزنامه تايمز/16آذر1357)

ما حكومتي را مي خواهيم كه براي اينكه يك دسته مي گويند مرگ بر فلان كس، آنها را نكشند (مصاحبه با خبرنگاران/12آبان1357)

و اما پس از پيروزي انقلاب:

به آنها كه از دموكراسي حرف مي زنند گوش ندهيد. آنها با اسلام مخالفند. مي خواهند ملت را از مسير خودش منحرف كنند. ما قلمهاي مسموم آنهايي را كه صحبت ملي و دموكراتيك و اينها را مي كنند مي شكنيم (سخنراني 22اسفند1357/قم)

آنهايي كه فرياد مي زنند دموكراسي باشد، اينها مسيرشان غلط است. ما اسلام مي خواهيم (در جمع دانشجويان دانشگاه اهواز/روزنامه كيهان/3خرداد1358)

من انقلابي نيستم. اگر ما انقلابي بوديم اجازه نمي داديم اينها اظهار وجود كنند! تمام احزاب را ممنوع اعلام مي كرديم، تمام جبهه ها را ممنوع اعلام مي كرديم و يك حزب و آن حزب الله، حزب مستضعفان تشكيل مي داديم و من توبه مي كنم از اين اشتباهي كه كردم (كيهان/27مرداد1358)

اين ملت براي اسلام جنگيده نه آزادي (مصاحبه با اوريانا فالاچي/2مهر1358/قم)

همه آشفتگي ها زير سر همين هايي است كه مي گوييد دموكرات هستند (مصاحبه با اوريانا فالاچي /2مهر1358/قم)

WWW.FARDA.US © 2008-2015, Project by Farda.us Hosted by Farda.us | All Images and Objects are the property of their Respective Owners