برچسب: غیاث آبادی

لطفا به نژاد من توهین نکنید

اخیرا در میان عده ای از وبلاگنویسان عمدتا چپگرا و برنامه سازان رسانه های بیگانه اینطور رایج شده، که برخی ناهنجاریهای جامعه ایرانی و بد اخلاقی های امروز ایرانیان را به خون آریایی و نژاد ایرانیان نسبت می دهند. این انتصاب و مربوط کردن مقولاتی که اساسا ماهیت نژادی ندارند به خون و تبار مردم یک کشور برای تمسخر و استهزای آن، بطور قطع نژادپرستانه است و توهین نژادی علاوه بر اینکه غیر اخلاقی و غیر انسانی است، در بسیاری از کشورهای جهان جرم محسوب می شود.

از نقطه نظر علمی همه ی ما انسانهای مدرن یا انسانهای کنونی از یک نژاد به نام نژاد هموسیپین (Homo sapien) هستیم که در حدود دویست هزار سال پیش در آفریقا ازنژادهای دیگر انسان تکامل پیدا کرد و امروز در تمام مناطق زمین پراکنده شده است. پیشوند «همو» اشاره به گونه ی ما یعنی انسان و «سیپین» نام علمی نژاد ما است. در گذشته نژادهای دیگری هم از انسان وجود داشت، که امروز اثری از ایشان نمانده و از میلیونها سال تا هزاران سال پیش همگی منقرض شده اند. دوران تکامل انسان کنونی یا هموسیپین ها هنوز آن اندازه طولانی نشده که از لغت نژاد برای توضیح تمایز میان دستجات آن استفاده کنند؛ بنابر این لغت نژاد برای دسته بندی انسانهای مدرن، دستکم در زیست شناسی و انسان شناسی پایه ی علمی ندارد؛ اما کماکان برای اشاره به ترکیب جمعیتی، در تحقیقات غیر تباری و در میان عامه مردم رایج است. از این حیث «ایرانی» یا «آریایی» هم برای اشاره به نژاد یا تبار مردم ایران کاربرد دارد. هر دو ایران و آریایی در واقع یک لغت یکسان هستند و معنای یکسان دارند. پیشتر در دو نوشته جداگانه در اینجا و در اینجا و در پاسخ به بی بی سی فارسی، بطور مبسوط درباره مفهوم آریایی و هویت قومی و تبار ملت ایران مطلبی نوشتم و دلایل انتساب عنوان آریایی به ایرانیان را شرح دادم. (منابع آن دو نوشته را ببینید.)

غیاث آبادی، کوروش کبیر و سرکوب کردها

مطلب بامزه ای را دوستی از نوشته های رضا مرادی غیاث آبادی فرستاد که حقیقتا جای تاسف دارد.

از آنجا که گویا این استاد قلابی هم به آخر خط رسیده ، جز معدودی تجزیه طلب کرد و ترک و قلیلی مسلمانان قومگرا دوست دیگری برایش نمانده؛ همین موضوع هم باعث شده، با چنگ و دندان بکوشد تا همین تتمه طرفدارانش را هم از دست ندهد و گاه برای این منظور چیزهای بامزه ای هم می بافد تا قومگرایان را خشنود نگاه دارد. می گوید:

[چشم های دختر داخل تصویر] مرا یاد سرکوب گری های کردان بدست هخامنشیان و بخصوص کورش و داریوش انداخت که به شکل شیوه های دیگر تا امروز ادامه دارد.

غیاث آبادی، داریوش هخامنشی و کشتار سکاها به دلایل مذهبی

رضا مرادی غیاث آبادی می گوید بر پایه کتیبه بیستون، داریوش هخامنشی سکاها را به دلایل مذهبی و نپرستیدن اهورا مزدا کشتار می کرد و اسرایشان را هم به رودخانه می انداخت؛ که البته این موضوع هم مانند اغلب ادعاهای اخیر وی حقیقت ندارد.

درباره آزادی مذهبی در دوران داریوش یک استاد مطالعات خاور نزدیک در دانشگاه میشیگان چنین می گوید:

.Nearly every scholar who has broached the subject views the religious policy of Darius as favorable to the gods of subject peoples

Bresciani says Darius I displayed tolerance and respect for the Egyptian province, as for the other provinces of the empire.

تقریبا تمامی محققین متفق القول اند که سیاست مذهبی داریوش بر پایه خوشامد خدایان مردم مد نظر بود. بریسایانی می گوید که داریوش یکم نسبت به مصریان بمانند دیگر بخشهای امپراتوری از خود احترام و مدارا نشان داد.

همینطور بر طبق تاریخ ایران چاپ کمبریج که از معتبرترین منابع مطالعه تاریخ ایران است، داریوش کوشش می کرد نظر موافق پیشوایان دینی مصری را جلب کند و با ایشان همانند دیگر ملل به مدارا و احترام رفتار می کرد. همین رفتار را از او درباره معبد اپولو سراغ داریم و به طور کلی داریوش به واسطه همین تسامح دینی همواره مورد توجه مورخین قرار دارد.

کوروش بزرگ و تجارت فحشا

رضا مرادی غیاث آبادی

رضا غیاث آبادی

چندی پیش رضا مرادی غیاث آبادی در دو پست متوالی کورش هخامنشی را تلویحا به تجارت فحشا متهم کرد. نخست چنین استدلال کرد که در زمان سلطنت کورش بر بابل، دختری در آن شهر برای بدهی پدرش به گرو گرفته شده بود و چنان تصمیم گرفت که لابد آن دختر حتما اجاره هم داده شده. و از هر دو اینها نتیجه گرفت که این موضوع با ادعای کورش مبتنی بر لغو بردگی و برده داری مغایرات دارد :

«کورش بزرگ هخامنشی در منشور مشهورش نکاتی دال بر برانداختن برده‌داری یا برانداختن بهره‌کشی از انسان‌ها آورده است. اما این ادعا با کتیبه‌های دیگر عصر هخامنشی موافقت ندارد. برای مثال به موجب لوحه شماره ۲۵۲ از سال هشتم پادشاهی کورش در بابل، دختری به نام تابموتو به دلیل اینکه پدرش یک سکه طلا و ده سکه نقره به مؤسسه مالی یا رباخانه اگیبی بدهی داشت، به گرو گرفته شد تا زمانی که پدرش بدهی خود را تسویه کند. دخترانی که به گرو گرفته می‌شدند، برای بهره‌کشی جنسی اجاره داده می‌شدند تا خسارت تأخیر را جبران کنند.

توهین رضا مرادی غیاث آبادی به ملت ایران و ماجرای پشمکش

رضا مرادی غیاث آبادی

رضا مرادی غیاث آبادی

رضا مرادی غیاث آبادی – که علاقه زیادی به چیزهای شیرین دارد – اخیرا یک جعبه پشمک غیاث آباد (احتمالا از محل فروش ترجمه منشور دکتر ارفعی) برای دوستانش جایزه تعیین کرده که می خواهم چند سطری درباره اش بنویسم. اما پیش از اینکه به پشمک غیاث آبادی برسیم لازم است درباره توهین وی به ملت ایران بنویسم که اخیرا منتشر کرد. آقای غیاث آبادی در مطلبی که ظاهرا خطابش من و شخص دیگری است، به پارسیان هم توهین می کند و پارس کردن و چیز زیادی نوش جان کردن را به ایشان نسبت می دهد:

«مثل پارسیان پارس می‌کردند و چیزهای زیادی نوش جان می‌فرمودند».

معلوم نیست منظور غیاث آبادی از این چیز زیادی نوش جان کردن همان شکرهایی است که اخیرا خودش به صورت پشمک می خورد یا منظور دیگری دارد؟ علی ایحال توهین به یک گروه قومی در هر جای دنیا محکوم است و مخصوصا اگر به گروهی توهین کند که بخش عمده یک ملت و جامعه میزبانش هستند، این موضوع اهمیت بیشتری هم می یابد. همانطور که می دانیم عنوان پارسیان و پرشین در زبانهای دیگر هم به همان معنای ایرانی کاربرد دارد. متاسفانه گویا در مملکت ما مرجعی نیست که به اینگونه ژاژخایی و دهان درانیها رسیدگی کند.

البته غیاث آبادی پس از چند ساعت این نوشته اش را پاک کرد و دوباره چند ساعت بعدتر نسخه بازنویسی شده اش را انتشار داد که در آن «پارسیان» به «پارسیان هخامنشی» تبدیل شده بود و در نهایت هم رساله ای درباب مزایای پارس کردن سگ نوشت که یعنی خیلی هم خوب است و هیچ ایرادی ندارد!

بی بی سی، نژاد آریایی و ایران ستیزی

بی بی سی

بی بی سی

چندی پیش تلویزیون بی بی سی فارسی و بخش وبسایت آن، بر پایه تحقیقات یک متخصص ژنتیک به نام دکتر اشرفیان بناب، چنین ادعا کردند که: «اکثر ایرانیان بر خلاف آنچه تصور می شود، نژاد آریایی ندارند بلکه به نژادی تعلق دارند که حدود ده هزار سال پیش ساکن ایران بوده‌اند.»

انتشار این مطلب از هر طرف – موافق و مخالف – سر و صدای زیادی پا کرد. در آن زمان من هم پاسخ نسبتا مبسوطی نوشتم و دلایل نادرستی ادعای بی بی سی را شرح دادم (لینک نوشته من درباره نژاد مردم ایران و فایل صوتی مصاحبه بی بی سی را از اینجا ببینید.)

اخیرا آقای بناب هم پاسخی به بی بی سی فرستاد و این ادعای نادرست را که به او نسبت داده شده بود، رد کرد(لینک تکذیب نامه دکتر بناب در وبسایت بی بی سی فارسی):

درینکویو و جمشید پادشاه اساطیری ایران

اهورامزدا

اهورامزدا

در سال 1963 میلادی در جریان بازسازی یک خانه در شهر درینکویو در مرکز ترکیه امروزی، کشف بزرگی صورت گرفت. در آن زمان یک تن از اهالی به طور اتفاقی معبری را پیدا کرد که به یک شهر باستانی هزاران ساله می رسید. این شهر تا عمق دویست و هشتاد فیتی (تقریبا 85 متر زیر زمین) در دل کوه امتداد دارد و بیش از بیست هزار تن سکنه را در خود جای می دهد.

آنچه در ارتباط با این شهر باستانی اهمیت دارد تنها قدمت آن نیست بلکه فناوری های به کار رفته برای ساخت آن است. برخی کارشناسان این شهر باستانی را از نظر اهمیت با بزرگترین اهرام جیزه مقایسه می کنند. به همین علت هم پرسشهای اساسی درباره ماهیت شهر وجود دارد از جمله اینکه شهری به این عظمت چگونه و به دستور چه کسی ساخته شده و چه میزان قدمت دارد و اساسا هدف از ساخت چنین بنایی در دل زمین چیست؟

منشور کورش و ماجرای سرقت رضا مرادی غیاث آبادی

دکتر عبدالمجید ارفعی

دکتر عبدالمجید ارفعی

رضا مرادی غیاث آبادی که اخیرا کورش هخامنشی را خونخوارتر از تیمور و چنگیز خوانده و قاتل او، تومیریس، ملکه ماساگتها، را ستایش می کند (ماساگات ها از ایرانیان شاخه شرقی هستند اما تجزیه طلبان پان ترکیست آنها را ترک می خوانند. عنوان «توموروس» که غیاث آبادی بکار برده تنها در میان پان ترکیستها سابقه دارد.) و در اوهامش نام او را بر دیوار مستراح می نویسد، در زمانی نه چندان دور کتابی با عنوان «منشور کورش هخامنشی» منتشر کرد و در مقدمه آن وی را چنین ستود:

«تاريخنامه‌هاي بشري بازگوكنندة رفتار نيك كورش بزرگ، پادشاه نيرومندترين كشور آنروز جهان، و كنش‌هاي ستيزنده ديگر فرمانروايان گيتي بوده است.»

ظاهرا در آن زمان منفعت ایشان در این فقره طور دیگری ایجاب می کرده. اما نکته ای که در اینجا قصد گفتنش را دارم و تا همین اواخر از آن آگاهی نداشتم اینکه مندرجات کتاب منشور هم از ترجمه «دکتر عبدالمجید ارفعی» سرقت شده است. آقای غیاث آبادی در واقع نه چیزی را ترجمه کرده و نه به هیچ زبان باستانی تسلط ندارد که از این پس هم بخواهد الواح قدیمی را ترجمه کند.

ازدواج زرتشت با دختر خود پوروچیستا

آقای رضا مرادی غیاث آبادی اخیرا ادعا کرد که گاتا ها یا گاثاها اشو زرتشت را به فارسی برگردانده و ترجمه او«نخستین کوشش برای ترجمه فارسی غیرتخیلی از گاتهای زرتشت» است! وی همچنین ادعا می کند که ترجمه گاث ها از زبان اوستایی به وسیله ی شخص دیگری انجام شده و غیاث آبادی هم آن را ترجمه کرده! با این توصیف اصلا معلوم نیست اگر ترجمه اوستایی از دیگری باشد، غیاث آبادی دقیقا چه چیز را ترجمه کرده؟ (ترجمه انگلیسی یا آلمانی به فارسی را که دارالترجمه هم انجام می دهد). به هر روی اینکه چه چیز ترجمه شده موضوع چندان مهمی نیست تا ادعای عجیبی که برای نخستین بار بر پایه آن مطرح می کند.

پیش از آنکه بخواهم به ادعای غیاث آبادی بپردازم، باید به طور خلاصه بنویسم که گاثاها چیست و چرا اهمیت دارد. گاثاها قدیمی ترین بخشهای اوستا و سروده هایی است که سرایش آنها را به خود زرتشت نسبت می دهند و به لحاظ زبانی هم از دیگر بخشهای اوستا قدیمی تر است؛ همین موضوع گاثاها را نسبت به دیگر متون زرتشتی در موقعیت برجسته تری قرار می دهد. پروفسور ویلیام مالندرا، مدیر بخش خاور نزدیک دانشگاه مینستوتا، در ایرانیکا می نویسد: گاثاها بارها و بارها ترجمه شده و در تمام اوستا هیچ متنی به اندازه گاثاها ترجمه نشده است. وی همینطور ادعا می کند ترجمه هیچ متنی در تمام جهان، چه کهن و چه نو به اندازه گاثاها شرح و تفسیر و اما و اگر نداشته است.

کورش، داریوش یا غیاث آبادی؛ کدامیک دروغ می گویند

سگ حسن پسند

سگ حسن پسند

داریوش شاه می گوید:«به خواست اهورامزدا، من چنينم که راستی را دوست دارم و از دروغ رویگردانم.» و از اهورا مزدا می خواهد که کشورش را از دروغ، دشمن و سال بد (قحطی) مصون بدارد.
اما اخیرا رضا مرادی غیاث آبادی، سلطان چارطاقی های جهان، دارنده مدرک دکترا از ناکجا آباد و سگ حسن پسند فراهان (این آخری از خودش است) کاشف به عمل آورده که داریوش شاه یا سلفش، کورش (شاید هم هر دو) خود از دروغگویان بودند و تا امروز هم کسی از ترس کورش پرستان جرات نداشته تا دروغهایشان را آشکار کند، الا همان اخترِ عرصه باستانشناسی، رضا مرادی غیاث آبادی! شاید اصلا بخاطر همین دروغگویی داریوش باشد که خدا هم این دعایش را به هیچ گرفته و ما را گیر دروغگویان بی شرمی امثال احمدی نژادها در عرصه سیاست وغیاث آبادی ها در عرصه فرهنگ انداخته.

رضا مرادی غیاث آبادی؛ دکتر قلابی و جاعل تاریخ

رضا مرادی غیاث آبادی

رضا مرادی غیاث آبادی

تقریبا دو سال پیش برای نخستین بار در تارنمای «پژوهشهای ایرانی» متعلق به «رضا مرادی غیاث آبادی» و در اعتراض به یک نوشته ی او کامنتی گذاشتم؛ چند ماه قبل هم یکبار پیامی به ایمیل ایشان فرستادم که درباره آن هم خواهم نوشت اما آنچه که بر سر آن کامنت من آمد، دستکم از همان زمان بر من آشکار کرد که نه با یک محقق و پژوهشگر دگراندیش یا مخالف که با یک جاعل و تحریفگر سر و کار دارم. رضا غیاث آبادی به علت نامعلوم و بدون هیچ ملاحظه نوشته ای که متعلق به دیگری بود را با واژگان خودش تغییر داد تا جایی که مفهوم آن نوشته به کل به چیز دیگری تغییر کند.

اخلاقا یک نویسنده یا مدیر سایت مختار است که نوشته ی خواننده اش رامنتشر کند یا اگر صلاح نمی داند از انتشار آن چشم بپوشد؛ اما دست بردن در نوشته ی دیگران به منظور تغییر دادن معنا و مفهوم یک مطلب که با نام دیگری منتشر شده حتی اگر در سایت و وبلاگ شخصی باشد، در حکم دزدی است و کسی که در اندازه ی حفظ پیام یک مخاطب اش امانتدار نیست، نمی تواند در مقولاتی که نیاز به بردباری، خویشتنداری و دقت بیشتر دارد(مانند تاریخ چند هزار ساله یک ملت) جانب امانت و انصاف نگاه دارد.

تشت رسوایی «رادیو زمانه» مدتها است که از بام افتاده

مدتی بود در نظر داشتم مختصری پیرامون رسانه های دیداری- شنیداری بیگانه و خطرات ناشی از انحصارات پدید آمده در عرصه ی اطلاع رسانی بنویسم تا اینکه دیروز به مقاله ای از رادیو زمانه برخوردم که در آن اتهامات کذب و غیر واقعی به «حزب پان ایرانیست » نسبت داده شده بود و لذا در ادامه ی این نوشته می کوشم ضمن تحلیل مختصری از وضعیت رسانه ای موجود ,به اتهامات مطرح شده توسط این رسانه ی هلندی پاسخ دهم.

شاید روزی که بنگاه سخن پراکنی ملکه, «بی بی سی » شروع به پخش برنامه تلویزیونی کرد, کمتر کسی حدس می زد در کوتاه زمانی تبدیل به یکی از پر مخاطب ترین رسانه های فارسی زبان شود. هیچکس نمی تواند بدنامی و نقش برجسته ی بی بی سی را در شکل گیری تحولات عمدتا مخرب چند دهه ی گذشته ی میهنمان علی الخصوص وقوع انقلاب اسلامی نادیده بگیرد; اما همان مردمی که بخوبی این موارد را مطرح کرده , بر روی این حوادث انگشت می گذارند ,مخاطبین اصلی این برنامه ها هستند و یکبار دیگر به ما یاد آوری می کنند رسانه هایی مانند بی بی سی با ریسک میلیونها پاوند (و آنهم نه قطعا از سر خیرخواهی ) سرمایه گذاری برای ساخت برنامه های فارسی , رفتار جامعه ی ایرانی را بسیار دقیق تر از ایرانیان می شناسند. همین موضوع با در نظر گرفتن جای خالی رسانه های مستقل داخلی نوعی وضعیت انحصار رسانه ای را برای این بنگاهها ایجاد کرده و در مواقع لزوم می تواند امکان سو استفاد ی آنها را در جهت اهداف و اغراض سیاسی دولتهای مطبوعشان فراهم کند.

WWW.FARDA.US © 2008-2015, Project by Farda.us Hosted by Farda.us | All Images and Objects are the property of their Respective Owners