قصة مضحكة من صديق غياس رضا مرادي العبادي ومن المؤسف حقاً أنه أرسل.

از آنجا که گویا این استاد قلابی هم به آخر خط رسیده ، جز معدودی تجزیه طلب کرد و ترک و قلیلی مسلمانان قومگرا دوست دیگری برایش نمانده؛ همین موضوع هم باعث شده، با چنگ و دندان بکوشد تا همین تتمه طرفدارانش را هم از دست ندهد و گاه برای این منظور چیزهای بامزه ای هم می بافد تا قومگرایان را خشنود نگاه دارد. ويقول:

[عيون الفتاة في الصورة] تذكرني لقمع تقع وخصوصا غاري كوردان الحصول على سايروس وداريوس ألقي أن الممارسات الأخرى للنموذج حتى اليوم ما زال.

قصه عن الفرق الإهانات والاتهامات كتبت arsalsh وجيزة للأسباب لكتابه. وكما أكدت ، فان التهم الموجهة ضد الوثيقة لم تكن باسم الاهانه..

چند هفته پیش به اصرار دوستی در یکی از شبکه های اجتماعی فارسی عضو شدم هرچه برای این دوستمان توضیح دادم که فرصت انجام مسئولیتهای فعلی ام را هم بر روی اینترنت ندارم و چند سال پیشتر هم که شخص دیگری برای عضویت در آن وبسایت دعوتنامه فرستاده بود، در همان ساعت نخست اخراج شدم، این دوستمان دست بردار نبود و می گفت ایرادی ندارد و حتما باید آنجا عضو شوی چون تعداد ایراندوستان در مقابل تجزیه طلبان ترک کم است.

الله كان له الحق فيه ، ومساله ترقب لم أكن مجرد ساعات قليله قبل أسبوع ، حتى كنت مسدودة بجريمة الشتائم أمس.. يجب ان أشكرك علي إغلاق العصابة – الذي أنقذني من رودربازیستی ايرستان ولم يكن لديه الوقت للقيام بالأشياء بالنسبة لي. – من الضروري كتابه بعض الصفوف من عمليات التدقيق والبطون من أولئك الذين لديهم علي ما يبدو حريه التعبير عن الكلام ،.

تفاوت ظریفی میان اهانت و ایراد اتهام وجود دارد. اغلب فرق میان این دو را نمی دانند و همین موضوع می تواند اسباب سو تعبیر یا سو استفاده شود. برای منظور نخست صفتی را بدون در نظر داشتتن مفهوم حقیقی آن و صرفا برای تحقیر طرف مقابل بکار می برند؛ به این عمل اهانت و در برخی موارد فحاشی می گویند. اما موارد دیگری هم هست که صفات ناخوشایند در مفاهیم اصلی خودشان بکار برده می شوند و در اینصورت چنین عملی دیگر اهانت نیست و ایراد اتهام است.

برای نمونه، اگر به زنی نسبت «فاحشگی» بدهیم صرفا برای اینکه او را تحقیر کرده باشیم، نام اینکار اهانت است. اما اگر منظور از این انتساب، دقیقا همان فعل فاحشگی و تن فروشی باشد و چنین واژگانی در معنای حقیقی خود بکار برده شوند – به نحوی که گوینده و مخاطبش از مفهوم مدنظر آن آگاه باشند – دیگر نامش توهین نیست و اتهامی است که متوجه دیگری کردیم؛ چنانچه این اتهام اثبات شود یعنی دلایل منطقی برای آنچه نسبت دادیم داشته باشیم، حقیقتی را بیان کردیم؛ و در غیر اینصورت به دیگران دروغ بستیم و درحکم افترا است.

برای ایراد اتهام، بهتر است از ادبیات فاخرتری استفاده کنیم که فحاشی قلمداد نشود. اما صرف ادبیات فاخر هم لزوما بدین معنا نیست که قصد اهانت نداریم. چنانکه با ادبیات فاخر هم می شود به دیگران اهانت کرد و یا با ادبیات سخیف هم ایراد اتهام نمود.

غياس رضا مرادي العبادي بستان النقش يقول استناداً إلى السكيثيين، داريوس تقع أسباب دينية ونپرستیدن أهورا مازدا أن قتل وألقى بها في النهر إلى اسرایشان؛ وطبعا هذا الموضوع مثل معظم ادعاءاته الأخيرة للحقيقة.

حول الحرية الدينية خلال فترة داريوس سيد دراسات الشرق الأدنى في جامعة ميشيغان چنین می گوید:

.تقريبا كل العلماء الذين قد طرقت هذا الموضوع وجهات النظر الدينية سياسة داريوس مواتية للآلهة لإخضاع الشعوب

ويقول شأن دآريوس أنا عرض التسامح والاحترام للمصري مقاطعة, أما بالنسبة للمقاطعات الأخرى للإمبراطورية.

تقریبا تمامی محققین متفق القول آند که سیاست مذهبی بن بر پایه خوشامد خدایان مردم مد بود نظر. ويقول بریسایانی أن داريوس الأول مقارنة بأجزاء أخرى من تلك الإمبراطورية تظل المصريين الاحترام والتسامح وأشار إلى.

أيضا، عملا تاريخ "الطباعة كامبردج" معظم المصادر أن دراسة تاريخ إيران، داريوش اتفق الزعماء الدينيين المصريين يوافق على رسم معهم، ومثل الدول الأخرى أن تحترم والتسامح. نفس السلوك منه حول معبد أبولو والكشافة بصورة عامة كانت دائماً التسامح الديني نفسه إلى داريوس وهناك اهتمام المؤرخين موضوعية.

غياس R. العبادي

قبل فترة ليست طويلة غياس رضا مرادي العبادي في وظيفتين على التوالي لتجارة البغاء تقع سيروس تلویحا *. مثل هذا القول أولاً أن في عهد سايروس في بابل، أخذت الفتاة في المدينة لتخليص ديون والدها وهكذا قرر أنه يعتقد الفتاة كن متأكداً من الإيجار وقت معين. وكلاهما خلصت إلى أن هذا الموضوع عبودية مع المطالبات سايروس استناداً إلى إلغاء الرق هو مغایرات :

"ميثاق سايروس نصائح مشورش تقع كبيرة في القضاء على الرق البلاطة أو القضاء على استغلال البشر هو جلب. ولكن لا يتفق هذا الادعاء مع نقش حقبة أخرى تقع. على سبيل المثال، عملا بالسنة الثامنة من اللوحة رقم 252 المملكة سايروس في بابل، دعا الفتاة تابموتو لأن والده، وعمله ذهب والفضة عشرة مؤسسة مالية أو اگیبی رباخانه، اقتيد إلى استبدال الديون حتى والدها يفعل له تسوية الديون. وأعطيت الفتيات الذين نقلوا إلى البستان، لأغراض الاستغلال الجنسي الإيجار بالتعويض عن تلك الأضرار تأخير.