سایت کمپین دعوت از محمد خاتمی برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری، اخیرا مطلبی منتشر کرده که به دعوای درونی جناحهای حکومت ایران اشاره دارد. مفهومی ی گفته אתר זה، احمدی نژاد اسنادی از تخلفات محمد باقر قالیباف، شهردار کنونی تهران، را برای شورای نگهبان فرستاده که اگر اسفندیار رحیم مشایی، نامزد مورد نظر او، در انتخابات پیش رو تایید صلاحیت نشود، به تخلفات قالیباف هم رسیدگی شود و به این ترتیب او هم نتواند در انتخابات ریاست جمهوری آینده شرکت کند.
اینکه احمدی نژاد حتی پیش پیش از اعلام کاندیداتوری و مشخص شدن فهرست نامزدهای انتخاباتی، به سراغ قالیباف برود، ممکن است قدری عجیب به نظر برسد. هر کس با نظامهای استبدادی مانند حکومت ایران آشنایی داشته باشند، بخوبی می داند که فعالیت سیاسی در چارچوب این نظامها با حفظ سلامت سیاسی و اخلاقی تقریبا غیر ممکن است. کما اینکه سلامت سیاسی افراد و مقامات در دایره ی قدرت، برای رقیبان فاسد، حتی تهدید هم به شمار می آید. از اینرو احمدی نژاد — که نه امروز برایش آبرویی مانده و نه دیگر چیزی برای از دست دادن دارد — با توجه به اینکه هشت سال رییس جمهور بوده، نباید در دسترسی به اطلاعات و افشای مفاسد نامزدهای جناح مقابل محدودیتی هم داشته باشد. با اینحال این پرسش وجود دارد که چرا او یکسره سراغ قالیباف رفته و به دیگرانی مثل ولایتی یا حداد عادل یاا محسن رضایی — که آنها هم ظاهرا دیگر نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری هستند — نپرداخته؟ شاید احمدی نژاد اطلاعات خاصی درباره شخص قالیباف دارد که دیگران از آن نا آگاهند و شاید این اطلاعات آن اندازه مهم باشد که سرنوشت انتخابات آینده ایران را معلوم کند. علی القاعده در مملکت ما شخص رهبر برای تعیین رییس جمهور آینده تصمیم می گیرد. اینکار پیشتر با تقلبات انتخاباتی انجام می شد تا اینکه در انتخابات پیشین از آن هم فراتر رفت و به انتخابات یکسره فرمایشی بدل شد. شاید بشود از گفته ها و عملکرد اخیر احمدی نژاد و هوادارانش — که صرفا قالیباف را آماج قرار دادند — اینطور استنباط کرد که رییس جمهور بعدی نظام جمهوری اسلامی کسی نیست جز محمد باقر قالیباف، که هم اینک هم بر صندلی پیشین احمدی نژاد در شهرداری تهران تکیه زده.
قالیباف و ویکی لیکس
سال ۲۰۱۰، با لو رفتن تعدادی از اسناد محرمانه دولتی آمریکا در سایت ویکی لیکس، سندی آشکار شد که به انتخابات ریاست جمهوری ایران می پردازد. بر پایه این سند، یک رابط ترک کنسولگری آمریکا که با مراکز قدرت در داخل ایران مرتبط است، ادعا می کند که طرحی برای جایگزینی قالیباف با احمدی نژاد وجود دارد:
یک رابط ترک که می گوید با حلقه حکومتی ایران ارتباطات تجاری دارد، ادعا می کند، سران نظام برای جایگزینی احمدی نژاد با قالیباف در سال ۲۰۱۲ برنامه ریزی کردند. […] رابط ما بدون اینکه به جنبش سبز بپردازد ادعا می کند که رقیبان احمدی نژاد، به راحتی می توانند تلاشهای احمدی نژاد را برای رسیدن توافق هسته ای با غرب بی اثر کنند. […] اگرچه ما نمی توانیم ادعاهای این شخص را ضمانت کنیم اما این شخص تا امروز اطلاعات ارزشمندی در اختیارمان گذاشته، اگرچه گاه این اطلاعات هم در جهت نفع شخصی بوده.
در ادامه نام این رابط ازدمیر (Ozdemir) ذکر شده:
ازدمیر در ایران با مدیر یک شرکت تجاری متعلق به مجتبی خامنه ای، فرزند رهبر ایران، و مشاوران علی لاریجانی ملاقات داشت اما اغلب وقتش را با مشاوران و کارکنان محمد باقر قالیباف گذرانده. به گفته ی ازدمیر، قالیباف و مشاورانش اعتقاد دارند که وی رییس جمهور بعدی ایران است و این جایگزینی پیش از انتخابات ریاست جمهوری رخ می دهد. به گفته ازدمیر اگرچه رهبر ایران از جانب مشاورانش مثل ناطق نوری و ولایتی تحت فشار است تا هرچه زودتر احمدی نژاد را عزل کند، با اینحال او موافقت نکرده و از آنها خواسته به اتفاق لاریجانی، رییس مجلس، به دنبال طرح تجمیع انتخابات باشند؛ چون برکناری اجمدی نژاد، تاییدی بر قضاوت نادرست خود او خواهد بود که اسباب گرفتاریهای بیشماری شده. از آنجایی که انتخابات مجلس در سال ۲۰۱۲ است اگر انتخابات ریاست جمهوری هم به این تاریخ محول شود، احمدی نژاد مجبور خواهد شد تا به نظر مجلس دراینباره احترام بگذارد.
این سند به همراه چند هزار سند دولتی آمریکا، پیش از سال ۲۰۱۲ لو رفت و توسط وبسایت ویکی لیکس منتشر شد و بنابر این اگر در آن زمان طرحی هم برای تجمیع انتخابات ایران وجود داشت آن را بی اثر کرد. با اینحال هنوز این پرسش مطرح است که آیا صحت محتوای این نوشته لزوما به معنای تایید ریاست جمهوری قالیباف در این دوره است؟
انتخابات حداکثری و نامزدی محمد خاتمی
آقای خاتمی اخیرا این پرسش را مطرح کرده که آیا به او، به عنوان یک شهروند عادی که محدودیت هایی حتی برای صحبت کردن و اظهار نظر و سفر کردن دارد، اجازه می دهند اوضاع را بدست گیرد؟ به نظر من پاسخ به این پرسش خاتمی منفی است. نظام اسلامی احتمالا اجازه نخواهد داد که خاتمی و اصلاح طلبان بار دیگر در ایران به قدرت سیاسی برسند. قدرتگیری دوباره خاتمی به معنای فهم اشتباهات گذشته و اصلاح آن از سوی سران رژیم است. تاریخ نشان داده نظامهای استبدادی توتالیتر — نظیر آنچه ما در ایران داریم– قادر به عقب نشینی از مواضع و اصلاح خطاهای گذشته ی خود نیستند. جمهوری اسلامی سالها پیش، زمانی که هنوز فرصت اصلاحات (هر چند محدود) داشت به اصلاحات پشت کرد و امروز دیگر از این مرحله گذر کرده است. علاوه بر آن ریاست جمهوری خاتمی — به عنوان مهره ای نامحرم و بیرونی که از دید رهبران فعلی فاقد شخصیت استوار و ثبات قدم است — برای خامنه ای علاوه بر محدود شدن قدرت سیاسی، در شرایط خطیر کنونی و در مواجه با غرب بر سر برنامه هسته ای، ممکن است به مفهوم از دست دادن کنترل شرایط باشد، که پذیرفتنی نیست.
از سوی دیگر علایم موجود از شرایط داخلی کشور و اظهارات رهبران ایران هم نشان می دهد که قصد نظام، برگزاری انتخابات حداکثری نیست و فرماندهان نظامی هم مکررا درباره وقوع فتنه و آشوب در کشور هشدار دادند؛ اینکه در چنین شرایطی محمد باقر قالیباف، رییس جمهور بشود یا شخص دیگری رییس جمهور منتصب رهبر باشد، اهمیتی ندارد؛ چون این در نهایت انتخاب آقای خامنه ای است و انتخاب مردم ایران نیست. با اینحال نامزدی خاتمی می تواند به گروههای مختلف جامعه کمک کند تا برای یک هدف مشخص و حول یک شعار واحد منسجم شوند. اگر نظام اسلامی یکبار دیگر تقلبات انتخاباتی سال ۸۸ را تکرار کند، مردم ایران یکبار دیگر فرصت خواهند داشت تا آزادی خودشان را بدست بیاورند، فرصتی که شاید بزودی تکرار نشود.
افق آینده ی میهنمان تیره و تاریک است؛ نظام اسلامی که از درون فاسد شده — فارغ از اینکه چه کسی بر مسند ریاست جمهوری آن بنشیند — توانایی و کارایی لازم برای اعمال اصلاحات ضروری را نخواهد داشت. چند قدرت بزرگ جهانی به همراه کشورهای کوچکتر برای فروپاشی ایران سرمایه گذاری کردند و احتمالا فشارهای خردکننده ی اقتصادی هم ادامه خواهد یافت. انتخابات سال ۹۲، انتخابات ملت ایران است. انتخابی که شاید نتیجه ی آن پای صندوق های رای معلوم نشود.