چند هفته پیش، یک خبرنگار اسراییلی از جواد ظریف درباره وضعیت مجید توکلی، زندانی جنبش دانشجویی، پرسید که او در پاسخ گفت اصلا توکلی را نمی شناسد. عدم آشنایی آقای وزیر با توکلی موجی از واکنشهای اعتراضی وبلاگنویسان را دربر داشت؛ تا جایی که ظریف مجبور شد موضوع را تماما انکار کند.
پرسش خبرنگار اسراییلی — با هر انگیزه که مطرح شد — چندان هم بی حاصل نبود و دستکم موجب شد که توکلی بتواند پس از سالها، چند روزی را به مرخصی خارج از زندان بیاید. دیروز خبر رسید که ابوالفضل عابدینی، زندانی پان ایرانیست، هم قرار است بعد از چهار سال زندان، به مرخصی بیاید. همه کارها انجام شد؛ وثیقه مورد نیاز تسلیم شد؛ کلی آدم برای این مرخصی چند روزه به خودشان و دیگران تبریک گفتند؛ که باز خبر آمد؛ یک اشتباه تایپی در حکم مرخصی وجود دارد و زندانی موقتا نمی تواند آزاد شود؛ و بعدا همان را هم انکار کردند که اصلا مرخصی بی مرخصی و مرخصی در کار نیست.
ابوالفضل عابدینی اخیرا به علت شهادت درباره مرگ ستار بهشتی به زندان کارون اهواز منتقل شد که در آنجا بارها مورد بد رفتاری قرار گرفت و حال و روز خوشی ندارد. از سوی دیگر مادر حسین رونقی ملکی هم می گوید که وضعیت پسرش در زندان وخیم است و بیم جان او می رود. به نظرم شاید حالا که بازارعطوفت اسلامی کساد شده، یک خبرنگار صهیونیست (به قول ظریف) عصبانی پیدا کنیم که نام ابوالفضل عابدینی و حسین رونقی ملکی را هم مثل مجید توکلی یاد سران رژیم جمهوری اسلامی بدهد، تا آنها هم چند هفته ای را بتوانند مرخصی استعلاجی خارج از زندان بیایند!
[…] […]
Voir l’établissementآیا آتا ترک، یا پدر ملت ترک همجنس باز بود؟
در بارهٔ آتا ترک، سئوالهای بیجواب بسیاری وجود دارد که با توجه به روحیه واپس گرا، بسته و دگم ترک ها، برای رسیدن به جواب این سؤالات میبایستی به مراجع دیگری رجوع کرد تا خود ترکها، چرا که مغز ترکها بقدری نسبت به آتا ترک شسته شده است که اگر به مادر آنها توهین شود اینقدر عصبی و ناراحت نمیشوند که اگر مثلا پرسیده شود چرا آتا ترک با وجود اینکه به ظاهر ازدواج کرده بود، هیچ گاه صاحب فرزندی نشد، و ۹ بچهای که بعد از مرگش در خانه ش پیدا شدند، چه نسبتی با آتا ترک داشتند.
و یا اینکه آیا این صحیح است که آتا ترک، مذهب یهودی داشت و دشمن واقعی مسیحیان کاتولیک بود، و از طرف دولت انگلیس و فراماسیون یهودیان مأموریت داشت تا، دین کاتولیک را از کشوری که انگلستان بعد از جنگ جهانی اول به نام ترکیه تاسیس کرده بود، ریشه کن کند؟ و برنامهٔ کشتار مسیحیان به دست ترکان جوان در همین راستا اجرا شد و آتا ترک آن را رهبری میکرد؟ آیا این صحیح است که بعد از کشتار بیرحمانه کاتولیکهای ترکیه، آتا ترک، به مسلمین این کشور پرداخت و برای از بین بردن اسلام نیز، نهایت تلاش خود را در این کشور کرد؟
آیا این صحیح است که در زمان آتا ترک، هر سئوالی در باره اعمال آتا ترک، با شکنجههای قرون وسطایی، زندان و در نهایت گلوله پاسخ داده میشد، و در آن کشور هیچ تنابنده ای، جرات پرسش در بارهٔ کارهای آتا ترک را نداشت؟
و یا چرا ترکها با شدت و جدیت مسله بیماری آتا ترک که منجر به مرگ وی شد را پنهان میکنند، و از اینکه بگویند آتا ترک به خاطره بیماری کبدی که بر اثر استعمال بیش از حد مشروبات الکلی بوجود آمده و باعث ورم و دردناک شدن کبد وی شده بود و وی را تا سر حد جنون آزرده کرده و در انتها نیز موجب مرگش شد، شرم دارند.
و یا چرا امروز در قرن ۲۱ هم ترکها با حمایت انگلیس و لابی یهود، به طرز مسخره و ابلهانه ای، کشتار ارامنه را انکار کرده و به هر کشوری که بخواهد از این کشتار حتی نامی ببرد، بیشرمانه حمله ور میشوند.
این چراها و چراهای دیگری از این دست، هیچ گاه نه اجازه مطرح شدن، پیدا کردهاند و نه هرگز پاسخ داده شدهاند، و نتیجه این دیکتاتوری مضحک ترک ها، باعث برانگیختن این کنجکاوی شده و سئوال مهمتر و اساسی تری را برمیانگیزد که ترکیه از چه چیزی فرار میکند و اصولاً سعی در پنهان کردن چه چیزی را دارد؟
ترکها بسیار علاقه دارند که آتا ترک را در کنار رضا شاه بزرگ، این رهبر کشور کهن و بزرگ و مهد تمدن دنیا، بگذارند و از این راه چهره موجهی از آتا ترک در دنیا بسازند، در حالی که این دو کوچکترین تشابهی به یکدیگر ندارند، که هیچ، بلکه بسیار با یکدیگر تفاوت دارند.
رضا شاه یک ایرانی وطن پرست بود که همه تلاشش زنده کردن، ایران، زبان پارسی، و آموزش اجباری و با سواد کردن مردم ایران بود، در حالی که آتا ترک، ماموری بود که دستورات انگلیس و یهودیان را مو به مو اجرا میکرد، و بیشرمی را تا جای پیش برد که به خط و زبان ترکی هم رحم نکرد، و آنرا از پایه نابود کرد، و نتیجه این شد که تا ۳۰ سال پیش، تا ۸۰ در صد ترکها بیسواد بودند و تنها و تنها به یمن انقلاب اسلامی در ایران و سرازیر شدن پول ایران به ترکیه، این کشور توانست مدارس را در کشورش برپا کند، و مردم را تا حد اکابر باسواد سازد، و آتا ترک خط و زبان کشوری که رهبریش را به عهد داشت، به دستور انگلیس ممنوع اعلام کرد. (شیوهٔ از بین بردن زبان و خط رسمی کشورها، شیوهٔ انگلیس است تا به این ترتیب، بتواند شالودهٔ آن کشور را از هم بپاشد، این کار را در هر کشوری که با کشتار به استعمار خود در میاورد انجام میداد، مثل هندوستان، آفریقای جنوبی و و و)
و یا رضا شاه، دستش به خون بیگناهی آلوده نشد، در حالی که آتا ترک، نسل کشی ارامنه و کردها را در کارنامه ننگین خود دارد، و این در حالی است که کشوری که رضا شاه به ارث برد از هم پاشیده بود و در گوشه گوشه آن، از یک طرف مشتی خائن و خود فروخته در صدد تجزیه ایران به نفع انگلیس و روسیه بودند، و از طرف دیگر اشرار و اراذل و مزدوران خارجی، مانور میدادند، از طرفی رضا شاه از خارج تحت فشار دولت های، غرب و شرق بود، و از داخل فشار آخوند و مرتجعین و اکثریت ناآگاه، پدر این مرد بزرگ را درآورده بود، در حالی که آتا ترک از حمایت صد در صد جامعه یهودیان ثروتمند و انگلیس مکّار برخوردار بود و از هر حرکتی که میکرد پشتیبانی میکردند.
و با چهره دد منشانه و وحشی و دیکتاتوری که با کشتار مردم بیگناه کرد و ارمنی از خودش نشان داده بود، در ترکیه حتی یک مرد وجود نداشت که جرات نفس کشیدن داشته باشد، چه برسد به اینکه مانند ایران، بخواهد از او در روزنامههای کثیر الانتشار مملکت، شدیدترین انتقادات را بکند، همان کاری که ملت آزاده ایران با رضا شاه بزرگ میکرد.
در چنین شرایطی کار برای آتا ترک مثل خوردن باقلوا و برای رضا شاه کشنده و زجر آور بود.
و نتیجه آنچه که رضا شاه کرد، به وجود آمدن کشوری آباد، با مردمی با سواد بود که به سرعت به طرف جلو پیش میرفتند، و نتیجه آنچه که آتا ترک کرد، ویرانی، بیسوادی، مهاجرت اکثریتی عظیم از ترکها به کشورهای اروپایی و در آنجا تن به پستترین کارها دادن، اقتصاد ورشکسته که در دنیا مثلی را در رابطه با ترکیه بوجود آورده بود که میگفتند در ترکیه باید یه کامیون پول ببری که بتوانی یه بسته آدامس بخری و و و، و جالب اینجاست که امروز عدهای پان ترکِ خود فروش و خائن، با عنوان کردن اینکه رضا شاه از آتا ترک یاد گرفته است، سعی در بزرگ کردن آتا ترک مأمور و اعمال حماقت بار او دارند.
و یا در زمان رضا شاه، با وجود دولت مقتدر مرکزی، در ایران عصر شکوفای مطبوعات و آزادی سخن روی کار آمد، و آزادی مطبوعات به اوج خود رسید، پدیدهای که هیچ گاه در تاریخ ایران، سابقه نداشت که از شخص شاه در روزنامهها انتقاد تند و آتشین کنند و این کار را روزنامه نگاران معروفی مثل علی دشتی، مکرر انجام میدادند و آش را تا آنجایی شور کردند که، رضا شاه به علی دشتی، شخصاً اخطار داد که هورمونهایش را کنترل کند، در حالی که در ترکیه تنها سئوال کردن راجع به یکی از به اصطلاح رفرمهای آتا ترک، منجر به کشتن وحشیانه سئوال کننده میشد. و شاهد این مدعا، همین زمان حال حاضر است، شما بروید در ترکیه و یک سئوال ساده بپرسید، سئوالی که در هر جای دنیا، میتوان در بارهٔ رهبران آن کشورها مطرح کرد و احتمالاً یا جواب گرفت، یا با شوخی و طنز آن را رد کرد، ولی شما برید و در ترکیه امروز بپرسید، آیا آتا ترک همجنس باز بود و اگر سالم از آن کشور خارج شدید، میتونید بگید پادشاه فرنگید.
رضاشاه و آتاترک هنگام بازدید رضا شاه بزرگ از ترکیه – Sur: 22 Juin 1934- افتخاری که رضا شاه با سفرش به ترکیه نسیب آتا ترک کرد، در همهٔ عکسهایی که از این سفر، ترکها به دنیا نشان دادند، نمایان است، چهره چاپلوسانه و غرق شادی آتا ترک در مقابل رضا شاه بزرگ همه جا به وضوح نمایان است و در همه جا آتا ترک به نشانهٔ احترام عمیق، یک قدم از رضا شاه بزرگ عقب تر ایستاده است. در آن زمان ترکیه ویران سرایی بود شبیه افغانستان کنونی که شاید یک خیابان آسفالت نیز نداشت.
Voir l’établissement