فرض کنید آنگلا مرکل، صدر اعظم آلمان، امروز ادعا می کرد که چنان بلایی سر ایرانی ها آورده که در خیابانهای برلین به گدایی افتادند! در صورت چنین رخدادی احتمالا ملت همیشه در صحنه و همیشه در فیس بوک (اخیرا تلگرام) مقداری فحش ریز و درشت حواله دولت آلمان و تاریخ و فرهنگ آلمانی می کردند و دستکم بصورت مجازی خدمت خانم صدر اعظم می رسیدند. اگر اوباما هم همین ادعا را درباره گدایی ایرانیان در خیابانهای واشینگتن دی سی عنوان می کرد مردم همان عکس العمل را نشان می دادند؛ با اینحال این موضوع را هم در نظر می گرفتند که ملت های آمریکا یا آلمان در موضع برتری نسبت به ایرانیان قرار دارند و امروز با اتکا به برتری های اقتصادی و صنعتی خود ما را تحقیر می کنند. اما این ادعا را نه آلمانی ها نه آمریکایی ها که عربستان سعودی عنوان کرده است.
برچسب: اعراب
جهود همان اندازه توهین آمیز است که فارس توهین آمیز است
ویدیویی از اکبر عبدی، هنرپیشه سینما، منتشر شده که در بخشی از آن به یهودیان با عنوان «جهود» اشاره می کند. ظاهرا این گفته ها اسباب اعتراض برخی هموطنان یهودی شده که به دلایل نامعلوم معتقدند لغت جهود توهین آمیز است.
عنوان کلیمی — که برخی جایگزین یهود و جهود کردند و بکار می برند — از صفت اسلامی موسی، پیغمبر دین یهود، آمده که مسلمانان به او موسی کلیم الله گفتند. کلیم به معنای هم سخن است و در دستور زبان عربی، صفت مشبه است بر وزن فعیل، که از سه حرف کاف، لام میم (مانند کلمه) ساخته شده. کلیم الله یعنی آن کس که خدا با او هم سخن می شود. این واژه بطور قطع مفهوم و بار مذهبی دارد و در آغاز یک نام قومی نبوده؛ با اینحال هر گروهی حق دارد نام قومی خودش را انتخاب کنند و اگر یهودیان کلیمی را بیشتر می پسندند باید همان را برایشان بکار برد.
لطفا به نژاد من توهین نکنید
اخیرا در میان عده ای از وبلاگنویسان عمدتا چپگرا و برنامه سازان رسانه های بیگانه اینطور رایج شده، که برخی ناهنجاریهای جامعه ایرانی و بد اخلاقی های امروز ایرانیان را به خون آریایی و نژاد ایرانیان نسبت می دهند. این انتصاب و مربوط کردن مقولاتی که اساسا ماهیت نژادی ندارند به خون و تبار مردم یک کشور برای تمسخر و استهزای آن، بطور قطع نژادپرستانه است و توهین نژادی علاوه بر اینکه غیر اخلاقی و غیر انسانی است، در بسیاری از کشورهای جهان جرم محسوب می شود.
از نقطه نظر علمی همه ی ما انسانهای مدرن یا انسانهای کنونی از یک نژاد به نام نژاد هموسیپین (Homo sapien) هستیم که در حدود دویست هزار سال پیش در آفریقا ازنژادهای دیگر انسان تکامل پیدا کرد و امروز در تمام مناطق زمین پراکنده شده است. پیشوند «همو» اشاره به گونه ی ما یعنی انسان و «سیپین» نام علمی نژاد ما است. در گذشته نژادهای دیگری هم از انسان وجود داشت، که امروز اثری از ایشان نمانده و از میلیونها سال تا هزاران سال پیش همگی منقرض شده اند. دوران تکامل انسان کنونی یا هموسیپین ها هنوز آن اندازه طولانی نشده که از لغت نژاد برای توضیح تمایز میان دستجات آن استفاده کنند؛ بنابر این لغت نژاد برای دسته بندی انسانهای مدرن، دستکم در زیست شناسی و انسان شناسی پایه ی علمی ندارد؛ اما کماکان برای اشاره به ترکیب جمعیتی، در تحقیقات غیر تباری و در میان عامه مردم رایج است. از این حیث «ایرانی» یا «آریایی» هم برای اشاره به نژاد یا تبار مردم ایران کاربرد دارد. هر دو ایران و آریایی در واقع یک لغت یکسان هستند و معنای یکسان دارند. پیشتر در دو نوشته جداگانه در اینجا و در اینجا و در پاسخ به بی بی سی فارسی، بطور مبسوط درباره مفهوم آریایی و هویت قومی و تبار ملت ایران مطلبی نوشتم و دلایل انتساب عنوان آریایی به ایرانیان را شرح دادم. (منابع آن دو نوشته را ببینید.)
ایران در تاریخ؛ سخنرانی برنارد لوئیس، معمار تجزیه ایران، در دانشگاه تل آویو
پروفسور برنارد لوئیس خاورشناس یهودی تبار انگلیسی و استاد بازنشسته مطالعات خاورمیانه در دانشگاه پرینستون است که یکی از برجسته ترین متخصصان در زمینه تاریخ خاورمیانه محسوب می شود.
تاثیرات فکری برنارد لوییس، به عنوان یک متخصص اسلامشناس، در سیاستگذاریهای چند دهه گذشته آمریکا بی اندازه است. به عقیده جیکوب ویسبرگ، ستون نویس مجله نیوزویک، برنارد لوئیس مهمترین تاثیر فکری را در ایده تهاجم به عراق داشته. اصطلاحاتی مانند «بنیادگرایی اسلامی» یا «نبرد تمدنها» هم از ابداعات لوییس است. گفته می شود ساموئل هانتینگتون، استاد پیشین علوم سیاسی در دانشگاه هاروارد، نظریه نبرد تمدنها را با الهام از ایده لوییس مطرح کرد.
لویییس همچنین به عنوان تئوریسین طرح تجزیه ایران و دیگر کشورهای خاورمیانه هم شناخته شده. طرح تجزیه خاورمیانه یا (بعدها) «خاورمیانه بزرگ» که با عنوان «پروژه برنارد لوییس» مشهور است، نخستین بار در نشست بیلدلبرگ در سال ۱۹۷۹ مطرح شد بر پایه این طرح، ایران باید به شش یا هفت تکه تقسیم شود؛ این ایده پیشتر در عراق اجرا شده و الان به جای یک عراق، در واقع سه عراق وجود دارد. به باور دیک چینی، معاون رییس جمهور پیشین آمریکا، در قرن جدید، دانشمندان، قانونگذاران، دیپلماتها و رسانه ها دنباله رو خردمندی لوییس خواهند بود.
پارلمان اروپا؛ حمایت از حقوق بشر یا تجزیه طلبی در ایران؟
چند هفته ی پیش پارلمان اروپا قطعنامه ای را درباره نقض حقوق بشر در ایران به مجمع عمومی این نهاد برد و نمایندگانی هم درباره این موضوع سخنرانی کردند.
موضوع نقض مکرر حقوق بشر در ایران یک حقیقت غیر قابل انکار است و تقریبا همه کسانی که اندک آشنایی با شرایط ایران داشته باشند از آن آگاهی دارند و بنابر این محکومیت نقض حقوق بشر در ایران هم کمتر کسی را به شگفتی وا می دارد. اما این حمایت از حقوق بشر در سالهای اخیر رویه دیگری پیدا کرده و جنبه سیاسی بخود گرفته چنانکه برخی گروههای حقوق بشری یا نهادهای سیاسی مانند پارلمان اتحادیه اروپا، کنگره آمریکا یا برخی پارلمانهای محلی اروپایی این روند را برای رسیدن به اهداف مد نظر خود را دنبال می کنند.
فلسطینی های مسلمان، افغانی های نامسلمان و چپی های نگران
طی سی و سه سالی که از عمر نظام اسلامی گذشت، دشمنی و کینه توزی نظام نسبت به کشور اسراییل به عنوان اصل محوری و لایتغیر داکترین سیاست خارجی ایران، اسباب مخاطرات و گرفتاریهای فراوانی برای ملت ایران شد. در واقع هیچکس نمی تواند انکار کند، جمهوری اسلامی – که مدعی دفاع از حقوق مردم«فلسطین» و دیگر مسلمانان جهان است – در تمام این سالها برای دفاع از گروههای فلسطینی رودروی اسراییل و حامیان این کشور – که در مراکز بزرگ قدرت و ثروت جهان حضور دارند – قرار گرفت و هزینه های هنگفت آن را هم بر ملت ایران هموار کرد.
این رویارویی همواره با عنوان دفاع از حقوق مسلمانان ستمدیده فلسطین انجام می شود؛ اما رفتار نظام اسلامی در مواجه با دیگر مسلمانان از جمله مردم مسلمان افغانستان تردیدهای جدی در اهداف نظام و ادعای ظلم ستیزی سران آن ایجاد می کند.
غیاث آبادی، کوروش کبیر و سرکوب کردها
مطلب بامزه ای را دوستی از نوشته های رضا مرادی غیاث آبادی فرستاد که حقیقتا جای تاسف دارد.
از آنجا که گویا این استاد قلابی هم به آخر خط رسیده ، جز معدودی تجزیه طلب کرد و ترک و قلیلی مسلمانان قومگرا دوست دیگری برایش نمانده؛ همین موضوع هم باعث شده، با چنگ و دندان بکوشد تا همین تتمه طرفدارانش را هم از دست ندهد و گاه برای این منظور چیزهای بامزه ای هم می بافد تا قومگرایان را خشنود نگاه دارد. می گوید:
[چشم های دختر داخل تصویر] مرا یاد سرکوب گری های کردان بدست هخامنشیان و بخصوص کورش و داریوش انداخت که به شکل شیوه های دیگر تا امروز ادامه دارد.
آمار کشتگان فرقه دموکرات آذربایجان و جعلیات پان ترکیستها
نسخه انگلیسی این مقاله از مهرآذر سورن در اینجا یا اینجا.
اخیرا مطلبی به قلم علی قره جه لو – یکی از پان ترکیستهای شناخته شده – در سایت تجزیه طلب شهروند منتشر شده که آمار دروغینی را درباره تعداد کشتگان فرقه دموکرات آذربایجان ارایه می دهد. در مورد سایت شهروند و عملکرد آن، پیشتر مقاله ای به قلم اسپهبد را در اینجا منتشر کردم.
پان ترکیستها تقریبا در تمام موضوعات از تاریخ، فرهنگ، مشاهیر و افتخارات ملی گرفته تا تعداد لغات و افعال ترکی و جمعیت ترکزبانان و بودجه استانی مناطق ترکزبان جعل می کنند و این نخستین مورد از جعلیاتشان نیست، قطعا آخرینش هم نخواهد بود. اما این گفته که هزاران نفر از اعضای فرقه دموکرات توسط دولت ایران به قتل رسیدند، دروغی است که باید پیش از فراتر رفتن دامنه جعلیاتشان به آن پاسخ داده شود.
این حقیقت که اتحاد جماهیر شوروی فرقه دموکرات آذربایجان و کردستان را برای تجزیه ایران، مستقیما و به دست خود ایجاد کرد، بر کسی پوشیده نیست. (برای آگاهی بیشتر به این اسناد نگاه کنید)
کورش، داریوش یا غیاث آبادی؛ کدامیک دروغ می گویند
کتابخانه ها و کتابسوزی در ایران
سال گذشته مطلبی را درباره کتاب سوزی اعراب در ایران در یک وبلاگ فارسی خواندم که نسخه ای از آن نوشته را با مختصری تغییرات در این پایگاه منتشر کردم. با توجه به اینکه موضوع کتابسوزی اعراب با تاریخ رسمی که نظام کنونی سعی در القای آن می کند، همخوانی ندارد و جمهوری اسلامی هم بنا به تجربه، صدای مخالف را حتی در موضوعات غیر سیاسی و فرهنگی هم تحمل نمی کند؛ تردید نداشتم که نوشته دوست وبلاگ نویسمان هم حذف خواهد شد و به همین علت آنرا انتشار دادم.
در آن مقاله نویسنده با اشاره به چند نوشته تاریخی کوشش کرده بود تا به موضوع کتابسوزی در ایران بپردازد. از آن جمله مطلبی که از ابن خلدون و درباره کتابسوزی ایران به نقل از تاریخ طبری و کتاب دو قرن سکوت زرینکوب آمده بود. اصل این نوشته در کتاب مقدمه ابن خلدون(ص 373) موجود است و ترجمه انگلیسی را هم می توانید در اینجا ببینید:
کتاب سوزی اعراب در ایران
کتابخانه ها و کتابسوزی در ایران
پیرامون کتابسوزی اعراب این نوشته را از من بخوانید. همینطور کتاب “دو قرن سکوت” و منابع مطلبی که در ادامه می آید و از اینجا نقل شده:
مدتها بود که موضوع کتاب سوزی و رفتار اعراب با فرهنگ ایران ذهنم را مشغول کرده بود، پس بر آن شدم که در این زمینه دست به تحقیق بزنم و سعی نمودم که از منابع معتبر و با ذکر صفحه کتب بهره گیرم.از آسیبهای معنوی حمله اعراب هرچه نوشته و گفته شود کم است. پیرامون کشتار و چپاول ایرانیان در زمان حمله اعراب تاریخ نگاران معروف اعراب و ایرانی مانند : ابن خلدون , البلاذری , مسعودی , ابن هشام , ابن حزم , بلعمی , ثعالبی , شویس عدوی و… در کتابهای تاریخ نگاشته اند. یکی از اثر گذارترین این آسیبها به زبان و فرهنگ ایران بود. ایرانیان به سبب عظمت کشورشان کوله بار چندین قرن تسلط بر جهان را در برداشتند و تمدنی کهن را در خود جای داده بودند و بدین سبب علوم عقلی نزدشان بسیار بزرگ و دامنه اش گسترده بود.
ابن خلدون که دقیق ترین و بزرگ ترین جامعه شناس و مورخ عرب است درباره کتاب سوزی به دست اعراب چنین میگوید: ( دو قرن سکوت ص ۹۸ )« وقتی سعد ابن ابی وقاص به مداین دست یافت در آنجا کتابهای بسیار دید. نامه به عمر ابن خطاب نوشت و در باب این کتابها خواست. عمر در پاسخ نوشت که آنهمه را به آب افکن که اگر آنچه در این کتابهاست سبب راهنمایی است خدا برای ما راهنمایی فرستاده است و اگر در آن کتابها جر مایه گمراهی نیست خداوند ما را از شر آنها در امان داشته است. از این سبب آنهمه کتاب ها را در آب یا در اتش افکندند.»
همچنین ابوریحان بیرونی در کتاب آثارالباقیه عن القرون الخالیه (صفحه ۳۵،۳۶،۴۸ ) چنین می نویسد:« وقتی قتیبه ابن مسلم سردار حجاج بار دوم به خوارزم رفت و آن را باز گشود هرکس را که خط خوارزمی می نوشت و از تاریخ و علوم و اخبار گذشته آگاهی داشت از دم تیغ بی دریغ گذراند و موبدان و هیربدان قوم را یکسره هلاک نمود و کتابهاشان همه بسوزانید و تباه کرد.»
ملک عبدالله – پادشاه عربستان :ایران لیاقت موجودیت ندارد
اخیرا ملک عبدالله , پادشاه عربستان طی اظهار نظری ابراز داشت که از نظر وی «در جهان دو کشور هستند که لیاقت موجودیت ندارند! ایران و اسراییل »این گفته ها که در حضور وزیر دفاع فرانسه و در دیدار رسمی ایراد شده تا کنون در بسیای از نشریات جهان بازتاب یافته و دست کم دو دیپلمات فرانسوی اصالت این گفته ها را در گفتگو با فیگاروتایید کردند از میان نشریات داخلی هم سایت تابناک این خبر را انتشار داده است.پیشتر دبیر کل اتحادیه ی عرب هم ضمن عربی خواندن خلیج فارس مدعی عدم وجود ایران پیش از دوران صفویه شده بود و این قبیل اظهارات پیش از آنکه ضد ایرانی باشد نشان از نقش جریانات فکری خاصی دارد که این گروه را از خود متاثر کرده و باورهایی که در میان این طایفه به طور عام پذیرفته شده , بیشتر یاد آور مهملات امثال ناصر پورپیرار – بناکننده است.
به هر روی اینکه چطور کشوری چند هزار ساله که از قدیمی ترین زیستگاههای بشر بوده شایستگی موجودیت ندارد و بخشی از امپراطوری عثمانی که در اثر توطئه ی انگلستان پس از جنگ جهانی اول موجودیت یافته و به توسط آل سعود یا گروهی از سرسپردگان و خدام بریتانیا (اجداد پادشاه فعلی) شکل گرفته , شایستگی موجودیت دارد ! پرسشی است که باید همان ملک عبدالله پادشاه سعودی پاسخ گوید.البته پیرامون شایستگی کشور اسراییل که با پشتیبانی در حدود سیزده میلیون کل جمعیت یهودی در جهان جایگاه ارزنده ای را از لحاظ قدرت سیاسی و اقتصادی از آن خود کرده و صدها میلیون عرب هنوز هم لیاقت رویارویی با قلیلی از ایشان را ندارند ,جای گنده گویی شیخک عرب نمی ماند اما ما ایرانیان در این فقره قطعا تقصیر کاریم و به بهانه ی اظهارات پادشاه عربستان شاید بد نباشد قدری بیشتر کنکاش کنیم , کجای مناسبات ما با تازیان,موجب شده که لیاقت موجودیت در جوار اعراب شایسته را از کف دهیم؟!
نامه ای از معاویه به برادر خوانده خود زیادبن ابیه پیرامون ایرانیان
اکنون مي رسيم به اين قومي که بنام موالي در ميان امت اسلام به سر مي برند و قوم عجم نام دارند. گوش کن زياد! اين مردم را بايد ذليل کرد. بايد بهمان روشي که عمر بن خطاب آنها را مي کوبيد، طوري کوبيدشان که هرگز نتوانند سر بردارند. اينها جز با سياست عمر بن خطاب اداره شدني نيستند. از عطايشان که حق عمومي اتباع اسلام است تا مي تواني بکاه. در تقسيم خواربار تا مي تواني از سهمشان کم کن. در جبهه جنگ آنها را در صفوف مقدم بگمار تا زودتر از ديگران هدف دشمن تازه نفس قرار گيرند. سربازان آنها را به کار جاده سازي و هموار کردن راهها و کندن درختها و تسطيح بيشه ها بگمار و سعي کن هر چه دشواري و عذاب باشد نصيب اين اعاجم شود. کاري کن که سنگيني بارها بر دوششان هر چه بيشتر فشار آورد. زيرا که اگر جز اين باشد هواي عصيان خواهند کرد.
مراقب باش که اين اعاجم هر قدر هم صالح و متقي باشند، بر صفوف جماعت در نماز پيشنمازي نکنند و در نماز جماعت در صف اول قرار نگيرند، مگر آنکه عده اعراب براي تکميل صفوف کافي نباشد. و هر چقدر هم در فقه و قرآن دانشمند باشند، بر مسند قضا ننشينند. و بر هيچ شهري از شهرهاي اسلام والي و يا حاکم نشوند، و در معابر هر قدر هم مقامشان بالا باشد بر عرب هر چند هم پست و فرومايه باشد تقدير نجويند و در ازدواج حق زناشويي با زن عرب نداشته باشند، اما مردان عرب حق همسري با زنان فارسي را داشته باشند. اينها همه سياست عمر رضي الله عنه است و عمر شايسته است از امت محمد صلي الله عليه و خاصا از بني اميه شايسته ترين پاداش را ببيند.