اینم نامه ای که بنده به این خانم نوشتم و …

دیدگاه فرستاده شده در برخی هنوز «ایران لعنتی» را دوست دارند نویسنده: بردیا.

اینم نامه ای که بنده به این خانم نوشتم و پاسخی نداد

نامه اي به خانم شادي صدر

درود خانم شادي صدر. امروز با ياد آوري يکي از دوستان به فيسبوک شما سري زدم و ديدم که چه علاقه زيادي داريد به دامن زدن به طرح تجزيه طلبان در زير يک عنوان به ظاهر زيبا با نام: “حق تعيين سرنوشت”. و انگار خود نيز به آشکارا به جريان تجزيه طلبان پيوسته ايد.
ابتدا بايد بگويم که بنده قلم تاثيرگذاري ندارم و شايد درست نتوانم سخنانم را بيان کنم و حتي ممکن است اشتباهات نگارشي هم داشته باشم اما مهم مقصود و حرف دل يک جوان 23 ساله ايراني است که ميتوانم آن را به شما برسانم و گرنه مانند مقاله نويسان حرفه اي قصد به رخ کشيدن فن نويسندگي خود را ندارم که بي شک از اين نظر شما از من بسيار حرفه اي تر ميباشد و من هيچ ادعايي ندارم.

وقتي در ايران بوديد و زندان رفتيد، بارها در جمع دوستانم از شما و منش آزاديخواهانه شما دفاع ميکردم و از شما به عنوان نماد زن ايراني که خواهان حقوق برابر با مردان هستند دفاع ميکردم.

اما شما بعد از بيرون رفتن از ميهن، حاضر شديد پا بر روي اصولي بگذاريد که اولين آن نام مقدس ميهن ميباشد و اينجا بود که ديگر شما قابل دفاع کردن نبوديد و راهمان از هم جدا شد. شما حتي پا را فراتر گذاشتيد و آشکارا در يکي از نوشته هاي خود از طرح تجزيه ايران دفاع کرديد(دموکراسي باتمام طبعات آن). طرحي که توسط بيگانگان و به خصوص حکومت همسايه ما يعني عربستان که بزرگترين ناقض حقوق بشر و حقوق زنان ميباشد، بارها حمايت شده است از طريق گماشتگان آن حکومت. مانند امثال يوسف بني طرف که هر از گاه سر و کله او و دوستانش در بي بي سي پيدا ميشود.

جالب است که بعد از هر مدتي به يکباره تمام تجزيه طلبان و حاميان آنها همراه با هم به تکاپو مي افتند و متاسفانه شما، آقاي مجيد محمدي، حسن شريعتمداري و ديگران را جلو ميفرستند براي هموار کردن راه. طوري از دموکراسي دفاع ميکنيد که انگار براي اولين بار شما و دوستانتان دموکراسي را به جهانيان عرضه کرده ايد و در دفاع از دموکراسي مدنظر خودتان، حاضر هستيد باغستان ايران را به زاغستان انيراني تبديل کنيد.
دريغ از يک ذره احساس به ميهن از سوي شما و همفکرانتان.

وقتي امثال شماها از دموکراسي دفاع ميکنيد، به گفته يکي از دوستان میهن پرست ما که در مقاله اي به زياده گويي هاي همفکر شما يعني مجيد محمدي پاسخ داده بود؛ انصافا حالمان از اين دموکراسي بهم ميخورد.

مدام از ظلمي که بر قوميت ها روا داشته ميشود از سوي حکومت دم ميزنيد. اما کدام ظلم؟؟ چرا ما اين ظلم ها را نمي بينيم. اگر ظلمي از سوي تماميت خواهان حکومتي روا داشته ميشود که بي شک اينچنين است، آن را تبعيض مذهبي و سياسي باید برشمرد و نه به دليل فارس بودن و يا کرد بودن و يا عرب بودن. و آیا این از سوی مردم است یا حکومت؟

بياييد ترکيب زندانيان سياسي و عقيدتي را نگاه کنيد. آيا بيشتر آنها مثلن فارس هستند يا عرب و کرد؟؟حتي به نسبت جمعيت. من افراد زيادي را ميشناسم که عرب خوزستاني ميباشند ولي به دليل وابستگي به حکومت، از مزاياي حکومتي بسيار برخوردار ميباشند نسبت به آنها که مثلن فارس ميباشند. اين يک مورد را خودم به چشم ديده ام و برخورد داشته ام در يکي از شهرستانهاي کشور.

تبعيض سياسي و مذهبي از سوي تماميت خواهان حکومتي، گردي است که بر روي ملت ايران از شرق تا غرب و کرد و فارس و عرب و آذري و بلوچ پاشيده شده است و به هيچ وجه اين تبعيض در محدوده قوميتي خاص نيست. سختي ها و مشکلات را همه باهم داريم تحمل ميکنيم و کسي نميتواند ادعا کند که بر گروهي خاص، سختي هاي بيشتري وارد شده است. در طول تاريخ، مردمان اين سرزمين سختي ها را باهم تحمل کرده اند و باهم خوشي ها را جشن گرفته اند. همه ما داريم در يک کشور زندگي ميکنيم و در يک شرايط واحد و هيچ کدام تافته جدا بافته نيستيم.

تجزیه طلبان دائم از محروم بودن خوزستان دم میزنند و جالب است که هم فکران آنها در رسانه ها هم این عامل را دلیلی بر حق تعیین سرنوشت خود میدانند. بی شک این بهانه ای از سوی شماها میباشد برای رسیدن به اهداف شوم خود. خانم صدر چرا تبریز را نمیگویید؟؟ آیا شهر تبریز هم محروم است؟؟؟ بی شک شهر تبریز از نظر امکانات و وضعیت زندگی از شهرهای مانند اصفهان و شیراز اگر بالاتر نباشد، پایین تر هم نیست. آنجا که دیگر محرومیت نیست چرا دائم تجزیه طلبان فعال هستند.

نميدانم چرا بيگانگان و نوچه هاي آنها فکر ميکنند با مردمي تاريخ نخوانده مواجه هستند که گذشته خود را نميشناسند و نسبت به نقشه هاي شوم آنها بي اطلاع اند. اگر اينچنين است که بايد به شما بگويم سخت در توهم هستيد. توهم شما و دوستانتان بسيار بالاست.

در سالگرد آزاد سازي خرمشهر هستيم. آيا فراموش کرده ايد که چگونه از ميهن دفاع کردند فرزندان اين خاک و حاضر نشدند ذره اي از خاک وطن را به دشمن بسپارند؟ بايد شما را نا اميد کنم و بگويم که اين مردم درصد ميهن پرستيشان چندين برابر شده و حاضر نيستند ذره اي از خاک ميهن را بفروشند به قيمت دموکراسي، فدراليسم(بخوانید تجزیه) و يا هر واژه اي که بيگانگان در دهان شما گذاشته اند براي بيان آن. به خصوص نسل جوان کشور علارغم همه تلاش هايي که انترناسيوناليست ها براي از بين بردن هويت ملي ما کردند در اين چند دهه، دوباره هويت ملي خود را بازيافته اند و ايرانيت و ميهن پرستي را سرلوحه افکار خود قرار داده اند.

واقعا دلم به حال شماها ميسوزد.
به چه قيمت ميهن خود را فروختيد خانم صدر؟ کاش تاريخ را ميخوانديد. کدام يک از تجزيه طلبان پاياني خوش داشتند. کدام يک نامي خوش توانستند براي خود حفظ کنند؟ آيا جز بدنامي چيزي نصيبشان شد؟؟ و در مقابل ببينيد آنها که مدافع تماميت ارضي بودند و در برابر تجزيه طلبان ايستادند. چه آنها که کشته شدند و چه آنها که هستند. خوشنامي و احترام ايرانيان را براي خود و چندين نسل بعد از خودشان را خريدند. خانم شادي صدر. ميهن پرستي يا ميهن فروشي. کدام يک؟

خانم شادي صدر. از سوي من به همفکرانتان و اربابان غربي خود درودي بفرستيد و بگوييد که: شرمنده. اين خاک فروشي نيست. خاک ميخوريم اما خاک نميدهيم. ستارخان هاي زيادي هستند. بابک هاي زيادي هنوز هستند.تازه دريافته ام که دليل حملات هميشگي شماها به رضاشاه بزرگ چيست. رضاشاه را نماد زنده کردن هويت ملي و باستاني در تاريخ معاصر ميدانيد و به اين دليل که ناسيوناليسم ايراني را در قالب حکومتي وارد کرد و ايران را از تجزيه نجات داد، به ناچار به او حمله ميکنيد چراکه نميتوانستيد مستقيم به تماميت ارضي و يکپارچگي ايران را در گذشته زیر سوال ببرید و حالا انگار اهانت به ايران ديگر براي شماها حد و حدودي ندارد و مستقيم به تماميت ارضي ايران ميتازيد.

ايران، يک کشور، يک ملت، يک تاريخ، يک سرنوشت و به زير يک پرچم ميباشد و به هيچ وجه قابل تغيير نيست.

پاينده ايران

پیوند کوتاه به این نوشته:

بازخوری ثبت نشده به اینم نامه ای که بنده به این خانم نوشتم و …

  • ARAZ گفت:

    پاسخ:
    خوب جمهوری اسلامی از گرده ی شما سواری می گیرد ایراد ندارد طبیعتتان همین است
    _______________________________________________________________________________

    استقلال آزادي جمهوري آذربايجان جنوبي
    پيام سکوت ملت آذربايجان :آذربايجان در امور داخلي ايران دخالت نميکند.

    بعد از حوادث خونبار مربوط به خلق مسلمان در سال 1359درآذربايجان،وجانباختن تعداد کثيري از مردم آذربايجان در آن حادثه تاريخي،که در نهايت به عقب نشيني توام با اعتراف به اشتباه از سوي رهبريت حرکت خلق مسلمان در آذربايجان يعني آيت الله شريعت مداري که علاوه بر مرجعيت بعنوان مردي از داخل نظام که لقب جانشين خميني را هم يدک ميکشيد،وميتوان گفت که از حيث وابستگان نظام اولين کسي بود که وقتي علم مخالفت با توتاليترهاي مذهبي به رهبريت خميني،را برافراشت ،با اولين حمله متقابل از سوي رژيم،مردم را تنها گذاشته وبراي نجات جان خود، شروع به چانه زني نموده ونهايتا تن به اعتراف و توبه داد.مردم آذربايجان با چنين تجربه اي که نشان ميدهد تغيير نظام با تکيه به وابستگان ناراضي حاکميت وکساني که از درون حاکميت ميآيند امکان پذير نيست ، تجربه تلخ وخونبار ديگري را در سال 1385 از سر گذراند ،تجربه اي که در آن ، اعتراض مدني ملت مظلوم آذربايجان به سالها توهين وتحقير از سوي رسانه هاي همواره وابسته به شوونيستها ، در ميان سکوت موذيانه وعمدي مدعيان حقوق بشر ! ودر ميان بهت وحيرت،در کوجه ها وخيابانهاي شهرهاي آذربايجان،توسط رژيم بخاک و خون کشيده شد.همانهايي که مدام آذربايجان را سر ،سبز وطن ميناميدند،و به جانفشانيها وفداکاريهاي بينظير آذربايجانيها در راه بقول آنان ايران! اعتراف و اذعان داشتند،بناگهان زبان در کام فرو بردند،وچشمها بستند،تا اين بقول آنها سر،سبز وطن!سرخ شود.تو گويي آذربايجان وآذربايجاني سرباز بي مزد ومواجب ايران است وفقط در روزهاي دشوار ايران بکار ميآيد وبعد از آن ديگر هيچ! در واقع آذربايجان در خرداد 1385 از ايران جدا شد.اما مسبب اين جدايي آذربايجاني نبود بلکه کساني بودند که چشم بر جنايت رژيم در آن سال در آذربايجان بستند.نميشود آنگاه که ايران به سرباز جنگجوي غيور نياز دارد ،آذربايجاني ، هموطن غيور ،براي ايراني عنوان شود وبعد از کارزار ،سوسک شود وله شدن سزايش، يکي براي ما تعريف کندفاصله هموطن غيور تا سوسک از کجاست تا بکجا؟.آري درست ميخوانيد، آذربايجان در خرداد 1385 از ايران جدا شد. اماآذربايجان از اين جدايي شرمگين نيست وبا سري بلند به تاريخ جواب خواهد داد، چه:آنکه آذربايجان را از ايران جدا کرد آذربايجاني نبود،بلکه کساني بودند که آذربايجاني را گارگر فصلي ايران قلمداد ميکردند.با احترام به جنبش سبز ايران ،ودر پاسخ به گلايه هاي اين جنبش نسبت به نپيوستن ملّت آذربايجان به اين جنبش بايد خاطر نشان کنم باتوجه به اينکه سالهاست اين ملت را از خود جدا کرده ايد (جز در مواقع دشوار که نياز به غيرت آذربايجان ،پيدا ميکنيد) وچون فرزند خوانده ايران به وي نگريسته ودرد ورنج آنها را مربوط به خودشان دانسته وچشم بر مظالم رفته بر آنان ميبنديد،چنين انتظاري (پيوستن ملت آذربايجان به جنبش سبز)غير معقول مينمايد.که چرا وقتي شما امور مربوط به آذربايجان را به خودمربوط ندانسته ونميدانيد ،در شگفتم ،که چگونه پيام ملت آذربايجان را تابحال دريافت نکرده ايد؟پيام سکوت ملت آذربايجان به شما اين است :آذربايجان در امور داخلي ايران دخالت نميکند.
    استقلال آزادي جمهوري آذربايجان جنوبي

    نمایش  
    • آنتی تجزی طلب گفت:

      آکراد متوهم
      امروزه تصور میشود که شمال عراق و شمال سوریه و جنوب شرق آناتولی از دیرباز تاریخ کرد نشین بوده و اکراد پابه پای اقوام آسوری و سریانی و ارمنی و بابلی و سومری در بین النهرین و آناتولی و سوریه حضور داشته اند.حتی برای تثبیت این توهم عده ای از پانکردها الفبای کردی پیش از اسلام را جعل و ارائه داده اند جلب است که زبانهای پارسی و پهلوی و مادی و هخامنشی که قرنها زبان رسمی خاورمیانه بوده اند هرگزالفبای مستقلی نداشتند و از زبانهای بین النهرین و سریانی و عربی الفبای میخی و سریانی و عربی را به قرض گرفته اند حال این الفبای کهن کردی از کجا سر برآورد جای شگفتی و در عین حال اسباب خنده است.
      واقعیت این است که اکراد در اصل سکنه زاگرس بوده اند مانند الوار و لک و بختیاری و….. و با شروع فتوحات سلاجقه ترک در آناتولی( دولت روم شرقی) پای کردها به آناتولی شرقی باز شد در این هنگام کردها بعنوان مزدور در واحد های سلاجقه خدمت میکردند و بتدریج بر نیمه شرقی آناتولی که ارمنی نشین بود غلبه کرده و مهاجرت اکراد و نیز اتراک به داخل آناتولی قوت گرفت البته فتوحات اتراک سلاجقه و عثمانی به غرب آناتولی هم سرایت کرده که در آن هنگام یونانی نشین بود ودر یک هزار سال اخیر این روند ترکسازی و کردسازی در شرق و غرب آناتولی ادامه یافت تا اینکه در پایان جنگ دوم جهانی و زوال دولت عثمانی اکراد حمیدیه( تابع سلطان عبدالحمید) با اوامر ناسیونالیستهای ترک کمیته باصطلاح اتحاد و ترقی برای همیشه ارامنه را از شرق آناتولی پاکسازی کرده و صاحب اراضی و مایملک آنها شدند و در غرب آناتولی هم با کوچ اجباری ۵ میلیون یونانی به خاک اصلی یونان غرب آناتولی هم یک دست ترک نشین شد.
      در شمال عراق و شمال شرق سوریه حضور کردها به عصر هلاکو بر میگردد و تا آن موقع شهرهای عمدتا کرد نشین امروز مانند اربیل و کرکوک و دهوک وحکاری و قامشلو و حسکه و…. نه کرد نشین بلکه آسوری نشن بوده و نام آسوری این شهرها همگی دلالت بر این مطلب دارد لکن با حمله هلاکو بداخل حوزه خلافت عباسی با تحریک خواجه نصیر الدین طوسی اکراد در معیت مغولان شروع به فتح و تخریب و کشتار در مناطق مزبور زده و به تدریج این مناطق با طوایف کوچنده و جنگجویان کرد و ترکمن مجددا مسکونی گردید. پس وواقعیت این است که شمال عراق و سوریه و جنوب شرق آناتولی (ترکیه) در اصل ملک آسوری ها و سریانی ها و ارامنه بوده ودر کمتر از ۹۰۰ سال اخیر به تدریج به دست اکراد افتاده و حال اکراد از ارامنه و آسوری ها و سریانی ها بعنوان مسیحیان کرد تبار!!!!!! یاد میکنند. ودر این زمینه چیزی از پانترکها کم ندارندبا این تفاوت که پانکردها بشدت مورد حمایت مادی و معنوی از امپریالیزم و رسانه های غربی بوده و برای اهداف آتی یعنی نا امن کردن و تضعیف و تجزیه خاورمیانه برگزیده شده اند.

      نمایش  
    • کریم ناصری گفت:

      من یک مرندی هستم وهمه همشهریانم وهم استانیهایم همه وهمه قویااعتقادداریم که روزی جمهوری آذربایجان جعلی که زمانی به زورتوسط روسهای حرامزاده ازایران جداشد،دوباره به مام میهن یعنی ایران عزیزخواهدپیوست واین عو عوی اقلیت بسیاربسیارناچیزو حقیر بنام پانترک هم بزودی تمام خواهدشد.اینهاهنوزنمیدانندکه چند نفرسران جمهوری جعلی آذربایجان مزدوران اردوغان بیسواد و عقده ای هستند وسودی برای این پان تجزیه طلبان ندارند.همه30میلیون آذری های هموطنم بلی سربازهستندولی سرباز مادرمان ایران واز ذره ذره خاکمان دفاع کرده ومشتی عناصر تجزیه طلب که ازباسن پدرشان اردوغان
      خارج شده اند رابه سزای خیانتشان بزودی خواهندرساند.زنده بادایران بزرگ وآذریهای شریف و خوار و زبون باد سران جمهوری جعلی آذربایجان و سران متعفن ترکیه جعلی،که اگر بخواهیم به مرزهای تاریخی برگردیم،ترکیه هم بایدبه مام وطن یعنی ایران بزرگ برگردد.

      نمایش  
    • آنتی خر گفت:

      کص ننت خر زاده بی ریشه

      نمایش  
  • کریم ناصری گفت:

    من یک مرندی هستم وهمه همشهریانم وهم استانیهایم همه وهمه قویااعتقادداریم که روزی جمهوری آذربایجان جعلی که زمانی به زورتوسط روسهای حرامزاده ازایران جداشد،دوباره به مام میهن یعنی ایران عزیزخواهدپیوست واین عو عوی اقلیت بسیاربسیارناچیزو حقیر بنام پانترک هم بزودی تمام خواهدشد.اینهاهنوزنمیدانندکه چند نفرسران جمهوری جعلی آذربایجان مزدوران اردوغان بیسواد و عقده ای هستند وسودی برای این پان تجزیه طلبان ندارند.همه30میلیون آذری های هموطنم بلی سربازهستندولی سرباز مادرمان ایران واز ذره ذره خاکمان دفاع کرده ومشتی عناصر تجزیه طلب که ازباسن پدرشان اردوغان
    خارج شده اند رابه سزای خیانتشان بزودی خواهندرساند.زنده بادایران بزرگ وآذریهای شریف و خوار و زبون باد سران جمهوری جعلی آذربایجان و سران متعفن ترکیه جعلی،که اگر بخواهیم به مرزهای تاریخی برگردیم،ترکیه هم بایدبه مام وطن یعنی ایران بزرگ برگردد.

    نمایش  
    • ناشناس گفت:

      یاشاسین مرندی با غیرت

      نمایش  
    • ناشناس گفت:

      هنوز یک عده از همشهریهای ما در خواب غفلت هستند نمیدونند اررررردوغان خواب دیده براشون همونطور که ایلهام علیف غلام حلقه به گوش خود کرده. اما کور خوندن
      زنده باد ایران و ایرانی
      همه دوره موشهای پان حضور داشتند اما جرات ندارند
      در اصل پان تورک یا پان کورد همه اینها باید شجرشونو ببینند احتمالا یک جا تخم ترکه شون ایراد داره

      نمایش  
  • WWW.FARDA.US © 2008-2015, Project by Farda.us Hosted by Farda.us | All Images and Objects are the property of their Respective Owners