شادی صدر، فعال حقوق زنان و همجنسگرایان، اخیرا مطلبی در صفحه ی فیس بوکش انتشار داده و علاوه بر توهین به کشور ایران، از تجزیه آن هم حمایت کرده. پیش از اینکه به این مطلب شادی صدر بپردازم، باید اعتراف کنم که قصد نوشتن و پاسخ دادن به پست فیس بوکی ایشان را نداشتم. به نظرم رسید اینطور مهملات ارزش اتلاف وقت ندارد و خانم صدر هم احتمالا برای جلب توجه دوستانش یا جامعه ایرانی چنین مطالبی می نویسد.
با اینکه اغلب وقت زیادی را صرف خواندن مطالب گروههای مختلف و طیف های سیاسی می کنم، تا پیش از انتشار مقاله شادی صدر درباره حق تعیین سرنوشت و مشروعیت تجزیه ایران، اصلا ایشان را نمی شناختم. خانم صدر در آن مقاله مدعی شده بود که بر پایه حق تعیین سرنوشت، اقوام ایرانی حق تجزیه کشور و تشکیل واحدهای مستقل سیاسی دارند. من پیشتر در یک نوشته توضیح دادم که چرا خانم صدر و دوستانش راست نمی گویند و حق تعیین سرنوشت ملی به مفهوم حق تجزیه طلبی نیست؛ چنانکه منابع آن مطلب هم همگی در دسترس هستند.
اهمیت اظهارات کنونی خانم صدر در این است که متوجه شدم، ایشان به عنوان گزارشگر ویژه سازمان ملل در موضوع نقض حقوق بشر ایران هم فعالیت می کند. یعنی سازمان ملل شخصی را که خواستار تجزیه ایران شده — که اینکار رسما در قوانین بین المللی جرم است — را عهده دار بررسی وضعیت حقوق بشر در ایران کرده.
خانم صدر در یک پست فیس بوکی خود مدعی است که چون وضعیت آب و هوای استان خوزستان نامناسب است، این موضوع می تواند توجیه جدا شدن مردم آن منطقه از «ایران لعنتی» باشد.
علاوه بر آن، شادی صدر معتقد است، عده ای که قدرت تحلیل نخود را ندارند، باور دارند، قدرتهای بزرگ می خواهند ایران را تجزیه کنند. ضمنا ایشان در نوشته اش به نژاد ملت ایران که نژاد آریایی است هم اشاره کرده؛ پیشتر توضیح دادم چرا اینکار زشت و نژادپرستانه است. در انتها هم توصیه کرده که اگر ایراندوستان عرضه سرنگونی یا بازخواست جمهوری اسلامی را ندارند، نباید پاپی تجزیه طلبان بشوند که چرا می خواهند مملکت را تجزیه کنند.
نخست باید برای این دوست گزارشگر ویژه سازمان ملل توضیح بدهم که موضوع تجزیه ایران هیچ ارتباط منطقی با بهبود وضع آب و هوای خوزستان ندارد. مشکل هوای بد استانهای جنوبی کشور ناشی از ورود گرد و غبار از کشور عراق است، که حتی به لحاظ جغرافیایی هم مستقل از ایران است. ضمن اینکه ایشان این پیش فرض نادرست را هم دارد که مردم خوزستان خواستار جدایی از این به گفته ی خودش «ایران لعنتی» هستند و صرفا عده ای با این حق تجزیه طلبانه مخالفند و لابد اگر ملت ایران زورش به جمهوری اسلامی نرسد، زورش به امثال ایشان و تجزیه طلبان هم نخواهد رسید.
مسئله دخالت قدرتهای بزرگ برای تجزیه ایران هم صرفا ادعای گروه خاصی نیست. این موضوع پیشتر در اسناد متعدد بین الملی افشا شد و بسیاری خبرگزاریهای معتبر جهان هم آن را منتشر کردند. مثلا سایت دیلی تلگراف پیشتر افشا کرده که سازمان سیا از طریق بودجه محرمانه خود تجزیه طلبان را در خوزستان و آذربایجان و مناطق دیگر حمایت می کند:
Funding for their separatist causes comes directly from the CIA’s classified budget but is now “no great secret”, according to one former high-ranking CIA official in Washington who spoke anonymously to The Sunday Telegraph. His claims were backed by Fred Burton, a former US state department counter-terrorism agent, who said: “The latest attacks inside Iran fall in line with US efforts to supply and train Iran’s ethnic minorities to destabilise the Iranian regime.”
همینطور معلوم شده که بخشی از این حمایت مربوط به تشکیل گروههای با عنوان حقوق بشری بوده که صرفا برای مقاصد سیاسی از حقوق تجزیه طلبان حمایت کنند. احتمالا سازمانهای متعددی با این پولها ساخته شده که چنین وظیفه ای دارند. (پیشتر در اینباره اشاره کردم.) با توجه به اینکه خانم صدر فعال حقوق بشر و گزارشگر سازمان ملل است شاید بتواند از دانش و تجربیاتش در این زمینه استفاده کند و توضیح دهد، این فعالین شجاع دقیقا چه کسانی هستند؟ شاید مردم ایران هم تکلیف خودشان را بهتر بدانند.
اما از همه چیز جالبتر اینکه نزدیک به 270 تن مطلب شادی صدر را در فیس بوک لایک کردند. گویا این افراد هم مانند خانم صدر متعلق به «ایران لعنتی» نیستند و از یک جای غیر لعنتی دیگر آمدند.
با سپاس از نوشته های خوب و روشنگرتان.من که خود یک کرد ایرانی هستم به همه ی این پانها و این خانم (که تازه نشانه داده که شناگر خوبی بوده و تو ایران بنده خدا آب نبود که مدال المپیک شنا و شیرجه بگیره(گونه ی مدال را خودتان میدانید)و تازه ابها و بیچهای فرنگ را که دیده هر روز توش شیرجه میزنه حالا شیرجه ای چند خودش میدونه و اونا,برای میلیونیوم بار میگم(آقایان وخانمای پان و وطنفروشا(از این اسم بدشون میاد خودشون به خودشون میگن تجزیه طلب و اگه بعد از تصمیم کبرا مدرسه رو ول نکرده باشن و به درسشون ادامه داده باشن میگن هویت طلب , جالب به خدا! نمریدم و مدلای مختلف وطنفروشی هم دیدیم !)یک زحمتی بکشین به بقیه دوستان هم بگین : آقا خانم ,برا اونوریا : مستر ,لیدی !! ایران به این آسونیا تجزیه نمیشه چون ایرانیا که قالی رو به جهانیان پیشکش کردن, یک چیزی دارن بنام خردجمعی (که من بهش میگم خرد جمی (جمشید)) که با اون دانسته اند و توانسته اند ومیدانند و میتوانند وخواهند دانست و خواهند توانست که : چگونه این قالی هزار رنگ زیبا بنام سرزمین دیرپا و دیرزی “ایران ” را پاسدارند .پاینده ایران و ایرانی.بدرو
نمایشتو کردی؟ نه تو جاش هستی.تو شرف فروشی ، چون قادر به شنیدن حرف مخالف نیستی. کرد بسیجی هم زیاد داریم آیا میتوان به آنها نام کرد با شرف داد؟
نمایشخود فروخته !
آقا نریمان(حیف این نام ایرانی)هرچه که به دهنت آمده نثار کامنت گذار بالایی کردی به این دلیل که : …” چون قادر به شنیدن حرف مخالف نیستی…” نه که خودت خیلی قادر به شنیدن هستی(با ای فحشایی که دادی) پس با نتیجه گیری خودت همه ی او فحشا لایق خودته , ای یک ,دوم از ای مگر تو کامنت بالا چی گفته شده که ایجوری …. گفته ایران به کوری چشم همه دشمناش تبکه تیکه نخواهد شد تو چرا خودت جر میدی ؟!! مگر از کردام ایرانی تر داریم ؟
نمایشاین ک.شعرها چی بود نوشتی؟ تو خودت مدرسه رو از دهقان فداکار رها کردی که اینطوری شورت و لباساتو درآوردی و از بحث شیرجه زدن ومدال گرفتن رسیدی به هویت طلبی و با قالی و خواستن و توانستن و دانستن ادامه دادی.
نمایشگیریم که واقعا کرد هستی. خب همه جا خودفروخته وجود داره دیگه… یکیشم تو.
ولی کردهای هویت طلب کم نیستن. نمونه اش همونایی هستن که یه روزی خودشونو از بند ایران آزاد میکنن و کشور مستقل کردستان رو تشکیل میدن. مگه کردهای کشور به اصطلاح ایران چه چیزی از کردهای کشور عراق کم دارن؟
لابد از دید شما و همفکرانت ایرانی که مشتی آخوند دزد و فاسد و آدمکش به لجنش کشیدهاند و مملکت ششده است مملکت امام زمان و با سربازان گمنامش که اکثریت قریب به اتفاقش را اراذل و اوباش بیسواد از تحصیل فراری و لات کوچه و بازار تشکیل میدهد ایران بهشتی است و به مردمش در این بهشت ولایت خیلی خوش میگذرد؟! نخیر اینطور نیست و چنین مملکتی از لعنتی هم بدتر باید توصیف شود.
نمایشچرا شما برای لعنتی خواندن چنین مملکتی سینه میدرانی ولی برای زندگی مشقت بار و خوزستانیها که در اثر جنگ هم صدمات زیادی دیدند حق برخورداری از رفاه حاصل از فروش نفتشان قائل نمیشوی؟!
خانم صدر برایتان توضیح داده است که عمده نفت استخراجی ایران از خوزستان است و حاکمان آن ایران همهاش را تاراج میکنند و لااقل بخشی از آنرا هم صرف آبادانی و رفاه مردم خوزستان نمیکنند. لذا به چنین مملکتی چگونه باید دل خوش کرد که وضع عرب خوزستانی اینگونه است؟ میگوید پیش از هر ایرانی دیگری آنها برای برخورداری از برکت نفت زیر پایشان محق ترند. حالا در چنین شرایطی عرب خوزستانی چه دلخوشی میتواند به مملکت امام زمان داشته باشد که اینگونه با آنها رفتار میشود؟! امثال شما هم که ظاهرا هموطنشان هستید که تنها بلدید به آنها انگ تجزیه طلبی بزنید!! به جای اینکه به حاکمان ایران به لجن کشیده شده معترض شوید که چرا با مردم خوزستان اینگونه رفتار میکند؟ بپرسید که از پول بیشمار نفت چه مقدار صرف آبادانی و رفاه مردم خوزستان میشود؟ ایران با وجود حاکمان فعلی ایران جهنم و لجنزاری بیشتر نیست و معلوم است که در واقع لعنتی شده است که اینگونه است. ایران حالا بهشت نیست!
اتفاقا همین چند وقت پیش بود که باز شعار تکراری و ریاکارانه ” خرمشهر را خدا آزاد کرد” توسط رسانههای حکومتی مرتبا تکرار میشد ( خدا شهری را آزاد کرد ولی با کشته شدن بیش از ۲۰۰۰۰ انسان ساده لوح بسیجی)!! ولی آیا خرمشهر آباد هم شده است؟! بد نیست سری به آنجا بزنید و ببینید که همچنان ویرانه است! پول نفت به آنها بیشتر تعلق دارد تا من و شما. خانم شادی صدر بسیار قابل تحسین است و تعصبات بی معنی نسبت به کلمه ایران برای ایرانیها نان و آب نمیشود. پولشان را حکومت ایران تاراج میکند و شماها به جای اعتراض به این موضوع همهاش در بوق و کرنا میکنید که مردمان فلان منطقه از ایران تجزیه طلبند!!؟! کمی هم نسبت به آن مردمان احساس مسئولیت داشته باشید بد نیست!
تمام ا حرف های شما در مورد ا مردم ا خوزستان درست هاست. والی حکومت ا اسلامی همان ظلم ها را در مورد ا مردمه ا دیگر ا ایران هم میکند. پس ما همه با هم باید کار کرده و حکومت را آواز کنیم نه اینکه ایران رو به خاطر ا یک مشت آخوند تکه تکه کنیم.
نمایشگوه زیادی تناول کردند.
نمایشعموما فکر استقلال طلبی از روی میل جمعی نیست و میتواند بە هویت غیر انسانی کشورهای سلطە گر بر گردد. محروم کردن یک ملت از حقوق انسانی، کە خود باعث نابودی فرهنگی و زبانی و همچنین در نهایت محل زندگی آنها میشود، راهی برای ان ملل بغیر از استقلال برای خاتمە دادن بە این گونە ستم ورزیها باقی نگذاشتە است.
سال 1975 بیانیه اختتامیه ی کنفرانس هلسینکی مصرانه پشتیبانی خود را از این که حق تعیین سرنوشت تنها عکس العملی در برابر استعمار ملت ها نبوده بلکه حق تمامی ملت ها جهت تعیین سرنوشت و انتخاب رژیم های داخلی و ارتباط با دولت ها خارجی می باشد اعلام داشت به همین دلیل بیانیه ی کنفرانس هلسینکی به خاصیت و همیشگی حق تعیین سر نوشت یعنی حق ملت ها برای ماندن و اعمال خواسته های خود اشاره کرده است همچنین هرگونه اعتراضی علیه این نوع برداشت از حق تعیین سرنوشت با تکیه بر اصل هشتم بیانیه ی کنفرانس رد خواهد شد. از این رو اعلامیه های پایانی کنفرانس به عنوان اعلامیه ای قانونی و حقوقی شناخته شده و برنامه های راهنمای روابط بین دولت ها ی شرکت کننده در کنفرانس داده شد. به علاوه سند قابل اهمیت دیگری وجود دارد که دارای محتوای روحی سیاسی است و ان هم اعلامیه ی جهانی سال 1979 حقوق ملت ها در الجزیره است اگرچه این اعلامیه قانونا دولت ها را ملتزم نمی کند اما نقظه نظر حقوق بشر ونیز حقوق ملت ها سندی اساسی و کامل می باشد.
•حق تعیین سرنوشت برای تمامی ملت ها.
•احترام به اصول هویت فرهنگی.
•حفظ سرزمین.
•حفظ ملت ها در برابر هرگونه ظلم و تجاوز و نسل کشی.
•حق همیشگی رعایت حق تعیین سرنوشت.
•حق ازادی ملت ها از هرگونه ستم و تحت سلطه بودن.
در پایان همین اعلامیە اشارە میشود کە به هرحال ملت هایی وجود دارند که در بعضی از شرایط تاریخی به دولتی الحاق شده اندحال چه دولت مذکور پیش از الحاق ملت یاد شده وجود داشته یا بعد ازان پدید امده باشد در نتیجه این امر ملت یا ملت های الحاق شده حق تعیین سرنوشت خود را هم در حوزه های داخلی و هم در حوزه های خارجی از دست می دهند در هر مرحله ای که این ملت ها خواسته باشند به حق تعیین سر نوشت خود تحقق بخشند موانعی بر سر راهشان قرار گرقته است راه را بر انها سد کرده و به احترام گذاشتن به حاکمیت دولت های حاکم بر خود ملتزم شده اند در چنین شرایطی لازم است که جامعه ی بین المللی برای احترام و حفظ و قوانین و اهداف پیمان نامه های سازمام ملل جهت تامین حق تعیین سرنوشت ملت ها فعالیت ساز و کارهای خود را توسعه دهد زیرا که حق تعیین سرنوشت علاوه برا اینکه در قوانین بین المللی معاصر مورد اشاره قرار گرفته است تحقق این مساله عامل اساسی برای ایجاد امنیت و صلح جهانی می باشد و این همان اهدافی است که سازمان ملل متحد نیز در راستای ان تاسیس گردیده است.
در سال 1990 نیز سازمان امنیت و همکاری اروپا در کنفرانس پاریس، حق تعیین سرنوشت را پایە اساسی برای امنیت در اروپا بشمار اورد و در سال 1993 درجلسە سازمان ملل متحد در وین حق تعیین سرنوشت را به عنوان مرکزی ترین حقوق بشر در بیانیە خود گنجانیدند و حق تعیین سرنوشت را پیش نیاز برای تحقق حقوق بشر و آزادیهای اساسی انسانهای کرە زمین در بیانیە خود اعلام داشتند.
از سال 1951 تا سال 1980 بە ترتیب کشورهای لیبی، کامبوج ، سودان، مراکش، تونس، غنا، مالزی، گینه، کامرون، سنگال، توگو، کنگو، سومالی، ماداگاسکار، بنین، نیجر، بورکینا فاسو، ساحل عاج ، چاد، جمهوری آفریقای مرکزی، کنگو، قبرس، گابن، مالی، نیجریه، موریتانی، سیرالئون، کویت، سا موآ، بروندی، رواندا، الجزایر، جامائیکا، ترینیداد و توباگو، اوگاندا، کنیا، تانزانیا، مالاوی، مالتا، زامبیا، گامبیا، مالدیو، سنگاپور، گویان، بوتسوانا، لسوتو، باربادوس، نائورو، موریس، سوازیلند، استوایی، تونگا، فیجی، بنگلادش، بحرین، قطر، امارات متحده عربی، باهاما، گینه بیسائو، گرانادا، موزامبیک، کیپ ورد، کومور، سائو توم و پرینسیپ، پاپوآ گینه نو، آنگولا، سورینام، سیشل، جیبوتی، جزایر سلیمان، تووالو، دومینیکا، سنت لوسیا، کیریباتی، سنت وینسنت و گرنادین و همچینی از سال 1980 تا سال 2000 زیمبابوه، وانواتو، آنتیگوا و باربودا، بلیز، سنت کیتس و نویس، برونئی، جزایر مارشال، میکرونزی، لیتوانی، نامیبیا، یمن، گرجستان، کرواسی، ، اسلوونی، استونی، قرقیزستان، روسیه، بلاروس، مولدووا، آذربایجان، ازبکستان. لیتونی، مقدونیه، تاجیکستان، ارمنستان، ترکمنستان، اوکراین، قزاقستان ، بوسنی و هرزگوین، جمهوری چک، اسلواکی، اریتره، و پالائو واز سال 2000 تا سال 2012 شرق تیمور، مونته نگرو، صربستان، کوزوو، سودان جنوبی استقلال خود را بدست اوردەاند.
ملتهایی کە امروز در حال مبارزە برای استقلال خود میباشند عبارتند از:
•اسکاتلند کە مبارزە انها بیشتر بە دلیل وجود دمکراسی و حقوق بشر بە شیوە مبارزە مدنی عمل میکند. در سال 1707 بريتانيای کبیر بنيان نهاده شد. اسکاتلند همواره بعد از جنبش ابراهام ولاس از درجاتی از خودمختاری برخوردار بوده است و امور مربوط به آموزش و پرورش، بهداشت و قانونگذاري داخلي خود را مستقل از لندن پيش میبرد. در سال 1999 و با گشايش پارلمان اسکاتلند، اين کشور بيش از پيش مستقل شد اما با اين وجود بحث استقلال کامل اسکاتلند از انگلستان همواره مطرح بودە است. دولت اسکاتلند اعلام کرده است کە قصد دارد در اواخر سال 2014 رفراندومی برای استقلال کامل خود برگزار کند.
•استقلال طلبهای تامیل کە جنش اصلی انها بە ببرهای تامیل در سریلانکا مشهور است سالهاست برای اسقلال بخشی از خاک اجدای خود مبازه میکندند. آنها بصراحت اعلام کردەاند که خواهان استقلال بخش تامیل نشین سریلانکا هستند و سالها است برروی این موضع خود تاکید میکنند و در این راە قربانی زیادی دادەاند.
•کشمیریها بعد از استقلال هند و پاکستان از بریتانیای کبیر که یک امیر نشین جداگانه تحت سیطره بریتانیا بود، به اشغال هند و پاکستان در آمد. اما مردم کشمیر ریاست هیچکدام ازاین دو کشور را قبول ندارند. انان نیز سالها است کە خواهان استقلال خود میباشند.
•تبت یک کشور مستقل بود که توسط چین اشغال شد، اما مردم تبت سیطره چین را قبول ندارند و خواهان استقلال هستند. دالای لاما رهبری مذهبی و سیاسی استقلال طلبان را بعهده دارد.
•میدانائو در جنوب فلیپین جبهه ایی در مقابل ان کشور بە مدت بیش از دو دهه برای استقلال خود مبارزه کردەاست. جنگهای خونینی را در این سالها بین دوطرف شاهد بودیم. سرانجام با یک پیمان صلح با دولت فیلیپین در سال 1996 میلادی به خودمختاری گسترده ایی دست یافتند . اما این پیمان بعدها از طرف دولت فیلیپین نقض شد و با حمله شدید نظامی به استقلال طلبان وضعیت را از آنچه قبلا بود بدتر کرد.
•سیکها در هند خواهان جدایی از هند و تاسیس کشوری به نام خالصستان بودند و سالها برای این هدف مبارزه کردند. اما دولت هند با دادن حقوق مساوی به سیک ها و دیگر قومیتها زمینه پیشرفت آنها را در هند فراهم کرد به حدی که ما امروز شاهد به دست گرفتن بالاترین قدرت اجرایی در هند توسط یک سیک(مانموهنسینگ) هستیم.
•اویغورهای ترک خواهان استقلال از چین هستند. کە اقلیم انان توسط چین بە زیر سلطە در امد و تا حد انکار هویت انها پیش رفت. هم اکنون اقلیم اویغورهای ترک بنام منطقه خود مختار سینکیانگ که در شمال غرب چین قرار دارد مشهور است. اویغورها خواستار جدایی از چین و تشکیل کشور ترکستان شرقی هستند.
•جمهوری چچن پس از فروپاشی اتحاد جماهیرشوروی، در یک همه پرسی دمکراتیک تحت نظارت جهانی ، با رای 75% خواهان استقلال خود شدند و اعلام استقلال کردند. اما این استقلال از طرف روسیه به رسمیت شناخته نشد. با حمله روسها به منطقه چچن جنگی سخت و وحشتناک بین دو طرف در گرفت که تا حالا هم ادامه دارد. تا حالا بیش از صدها هزار نفر از ملت چچن قربانی این جنگ شده اند.
•مردم ناگورنو قرە باغ پس از فروپاشی شوروی در جمهوری آذربایجان که اکثریت مردم آن منطقە ارمنی بودند. ارمنی ها خواهان تجزیه این بخش از آذربایجان و پیوستن آن به ارمنستان بودند. جنگ سختی بین دو طرف در گرفت که به مرگ ده ها هزار نفر منجر شد وتا حالا هم این مشکل حل نشدە است.
از حرکتهای استقلال طلبانە خاورمیانە نیز میتوان بە نمونەهای زیر اشارە کرد:
نمایش•بلوچستان کە در اوایل قرن ١٩ توسط دولت ایران و انگلستان بە سە بخش تقسیم شد بخش اصلی بلوچستان بە ترتیب در خاک پاکستان، ایران و افغانستان قرار دارد. در این میان از جانب دولت ایران و پاکستان این ملت بە حدی بە انزوای اقتصادی کشانیدە شدەاند کە فقر مطلق را در این نواحی بە وفور میتوان مشاهدە کرد. ملت بلوچ سالهاست جهت استقلال خود کوشش میکنند و در این راە بسیاری از جوانان خود را فدا کردەاند.
•کردستان سرزمین اجدادی کردها کە قدمت مکتوب ان بە 5000 سال پیش بر میگردد. بعد از انکە در طول هزران سال بە شیوە ملوک الطوایفی ادارە میشد در سال 1514 در جنگ چالدران بین دو امپراتور عثمانی و صفوی تقسیم شد بعد از جنگ جهانی اول و فروپاشی امپراطوری عثنمانی، ابر قدرتها با سیاستی غیر منصفانە کشورهایی تازە تاسس کردند و خاک کردستان را بین انها تقسیم کردند. جنبش مدرن کردها در اوایل خواهان استقلال کامل خود بود کە نمونە بارز ان جمهوری کردستان است کە اعلام دولت مستقلی کرد هر جند کە بعد از فروپاشی این دولت سیاست کردها بە خودمختاری تحدیل پیدا کرد اما در دو دهە گذشتە مسئلە استقلال کردستان بە شیوە بحث جدی در میان کردها از نو سر گرفتە است.
•جمهوری دمکراتیک الاحواز در جنوب خوزستان، بوشهر و مناطقی از جنوب فارس که خواهان استقلال مناطق عرب نشین جنوب ایران میباشند. نمونە بارز این جنبش در تاریخ بە حرکت استقلال طلبانە دوران شیخ خزعل باز میگردد. این جنبش در دەە پیش حرکت تازەایی را از نو سر گرفتە است کە از طرف حاکمیت ایران بە شیوەایی غیر انسانی مورد کشتار فیزیکی و فرهنگی قرار گرفتەاند.
•ترکهای ساکن اذربایجان کە بر اساس برخی منابع، تاریخ استقلال خواهی انان بە زمان شیخ محمد خیابانی بر میگردد کە نام اذربایجان را هم بە نام آزادی ستان تغییر داد. بعد از جنگ جهانی دوم بر اساس اسناد و مدارک موجود، حکومتی مستقل از ایران در اذربایجان بە رهبری سید جعفر پیشوری اعلام شد کە بنام حکومت ملی اذربایجان شناختە میشود. متسفانە فروپاشی این حکومت ترکها بە شیوەای غیر انسانی انجام گرفت کە توام با کشتار دستە جمعی بیش از20000 نفر، سوزاندن کتابخانەهای انان و سیاست کشتار روح و ذهن ترکها بود. ترکهای ساکن اذربایجان در دهە اخیر بیشتر از پیش بە مسلئە حق تعین سرنوشت خویش تا حد جدایی پرداختەاند.
شاهکارت از تجزیه طلب معرفی کردن شیخ محمدخیابانی معلوم است. جناب استاد ، خیابانی به خاطر اعتراض به استفاده از نام آذربایجان برای منطقه آران ، تصمیم می گیرد نام آذربایجان را تغییر دهد تا نقشه آنها برای جداکردن آذربایجان از ایران را خنثی کند.
نمایششیرین کاری دیگرت هم اضافه کردن بوشهر و فارس به جمهوری الاحواز است. تجزیه طلبان عرب حتی به کل خوزستان هم نمی توانند ادعا داشته باشند ، چون حداقل نیمی از مناطق آن استان عرب نشین نیستند. چه برسد به بوشهر که یک دهم جمعیتش هم عرب نیست. جالبتر از همه هم که فارس که آن هم باید جزو الاحواز باشد!
یکجا گفتی که در هند سیکها به حقوقشان رسیده اند و بالاترین مقام اجرایی این کشور یک سیک است. خب اگر ملاک این باشد، در ایران هم بالاترین مقام اجرایی و غیر اجرایی و قدرت مطلقه یک ترک است.
علاوه بر این فهمیدیم که کردستان و بلوچستان مناطقی مستقل بوده اند و ایران آنها را عثمانی و انگلستان تقسیم کرده است!عجیب است که نگفتی آذربایجان هم مستقل بوده و با قراردادهای گلستان و ترکمانچای بین ایران و روسیه تقسیم شده است.
شما از کجای حرفهای ایشان به این درک بزرگ نائل آمدید که خانم صدر خواهان تجزیه ایران عزیز شماست؟ایشان خطاب به خوزستانی اهواز نشین میگه: آقا حق داری اگه بااین شرایطی که براط درست کردن به ایران بگی لعنتی و خودتو از این ایران جدا کنی. فرق این ۲تا لنگه کفش رو نتونستی تشخیص بدی؟
نمایشچرا به حرفهای یک انسان مبارز که در اصل نظر شخصی خودش هم نیست میگی مهملات؟ تو یک ایرانی لعنتی هستی از سرزمین لعنتی ایران! خزعبلات میگوئی و تاب شنیدن هیچ نظری بر خلاف خواسته خودت را نداری.
اگر کسی به دختران جوان هموطنت (خواهرانت-مادرانت) بگوید فاحشه، چون بقصد خریدن ماشین و آپارتمان میره دوبی و توی بغل تازیها میخوابه، باید ناراحت بشی؟ نه! اگه کسی به تو بگه نفهم، در قرن بیست و یکم در اوج آزادی و آزادگی انسانها در کشورهای دیگر، اگر کسی نظرش را -حتا اگر خلاف- بیان کند آیا مهمل گو است؟ الدنگ تو و امثال تو کجا بودید هنگامی که ایشان زیر لگدهای سربازان بدنام امام زمان دم برنیاورد؟
خاک بر سر آن انسانی که بخاطر نام بی ارزش ایران تمامی شرافت های انسانی را زیر پا میگذارد.خاک برسر امثال تو که نمیتوانید در آئینه بنگرید و چهره زشت خودتون ، ایرانی ها را ببینید.بینوائی که چادر ایرانیتت را سفت گرفته ای و تمام دنیا از زیر به خدمتت میرسند(اشاره به شعر ایرج میرزا) و زبان و فرهنگ و شرق و مال و آبروی تورا میدزدند و تو در سکوت ملی گرائیت خفقان گرفتی، آیا نمیفهمی که راهت به ترکستان است؟
بدبختی که ۳۰ درصد افراد تصمیم گیرنده مملکت عزیزت عراقی هستند و تو ناآگاه سر به سجده خدای دروغین تازیها مینهی، آیا قادر به شناخت واقعیت هستی؟ احمقی که جنتی و شورای کهنسال نگهبان برایت تصمیم میگیرد، برای جوانان بی بخار و بی غیرت ایران لعنتیت تصمیم میگیرد آیا شعور درک این گندابی که درآن غرق شده ای را در میابی؟
کثافت ، تو که صبح تا شام برای لر و ترک و رشتی ایران عزیزت جوک میسازی آیا لایق دفاع از نام یک وطن هستی؟
واقعا خاک بر سر تو و امثال تو همچون آن دوست کردت که کامنت گذارده بود که نمیدانید این گند کشور بی ریشه خائن پرور تازی دوست لیاقت اینهمه تنش را ندارد! زیرا شالوده آن بر ملتی کثیف و بی ریشه گذارده شده است.
کافر همه را به کیش خود پندارد. اگر به نظر شما ملت ایران کثیف هستند لطف بفرمایید خودتون رو کنار بکشید که کثیف نشید. در واقع این لطفی هست که به ملت شریف و در بند < و کشور اشغال شده ایران میکنید.
نمایشدرود بر شرفت شهلا جان. وقتی کامنت تو را دیدم، مهملاتی که آدمین در این پست گفته بود را به کل نادیده گرفتم. ایران لعنتی شایسته ایرانی های لعنتی است که هنوز نمیدانند و نمیتوانند همانند یک انسان آزاد زندگی کنند. وقتی اعراب و کردها و ترکها و … ساکن ایران بر این باور هستند که در صورت استقلال وضعيت بهتري خواهند داشت و اين موضوع رو اکثريت شون قبول داشته باشن ، اين حق رو دارن و بايد اين اجازه بهشون داده بشه.آدمین و ای ایرانی این توء ایرانی کثیف از ایران لعنتی این حق رو نداری که به زور و تهدید ، کشور رو يکپارچه نگه داري،
نمایشتوء ایرانی کثیف از سرزمین لعنتی ایران هنوز آنقدری شعور نداری که تحمل نظر مخالفتو داشته باشی. چه چیز ایران لعنتی را باید دوست داشته باشیم؟ شمایی که معنای زندگی را هنوز نمیفهمید و هنوز با رویاپردازی نمیخواهید واقعیت های موجود کشور لعنتی تان را در نظر بگیرید، لیاقت ندارید که فعالیتها و سخنان یک فرد مبارز را زیر سوال ببرید….
شوروی با اون ادعا و توان ، به زور متحد نموند و… اروپا بدون زور و تهدید ، داوطلبانه يکپارچه شد.
تف بر شما ایرانی های لعنتی با آن سرزمین لعنتی تر تان… که عرضه ندارید برای آزادی کشورتان قدمی بردارید و نه تنها زندگی خفت بار را ترجیح میدهید، بلکه سخنان یک فرد آگاه را “مهمل” عنوان میکنید…
تویی که از آمریکا پست ارسال میکنی درباره دفاع از ایران لعنتی یا آن ایرانی بی بخاری که زیر ظلم و ستم همانند حیوان زندگی میکند و از حقوق انسانی خود خبر ندارد، صلاحیت ندارید که حرفهای کسانی را که برای آزادی حیواناتی همچون شما از بند کشور بی ارزش ایران تلاش میکنند، “مهمل” بخوانید…
بیچاره ها، شما مرده اید، فقط کسی نیست جسدتان را دفن کند. شماها لیاقت زندگی انسان گونه را ندارید. همان بهتر که در ایران لعنتی تان زنده مانی کنید و دست آخر هم همانند حیوان تلف شوید…
شماها چه کسانی هستید؟ کجای دنیا مردمی درباره کشور خودشان اینطور حرف می زنند؟ مردم ایران هر چه که باشند قطعا بدترینشان امثال شماها هستید. به خاطر حکومت و وضعیت بد کشور ، به خود ایران فحش می دهند. چه ربطی به ایران دارد؟ چون در این کشور ولی فقیه و شورای نگهبان هست باید به ایران فحش داد و خواهان تجزیه اش شد ؟در حالیکه باعث به وجود آمدن این وضعیت قطعا خود مردم هستند ، اما با کمال بیشرمی ایران را لعنتی می خوانند . لعنتی شما هستید . اگر وضع ایران این است به خاطر این است که مردم به کشور علاقه ندارند ؛ بدترینش امثال شما. ایران باید از شما طلبکار باشد که ویرانش کردید .همین حکومت را چه کسی سرکار آورد؟جز خود شما یا پدر و مادرهایتان؟ مردم بدبخت ترین کشورهای دنیا هم هنوز به کشورشان علاقه دارند. اما ایرانیها چون ذاتا وطن پرست نیستند از هر بهانه ای برای تحقیر کشورشان استفاده می کنند.. من با تجزیه طلبان کاری ندارم. آنها حداقل به قومیت و منطقه خودشان علاقه و تعصب دارند و صدشرف دارند به امثال شما. حتی اگر هم تجزیه طلبی حق مردم هر منطقه باشد ، در همه کشورها مردم با تجزیه طلبان مخالفند و از آنها بدشان می آید. اما در ایران برعکس است و ازشان حمایت هم می کنند. چون در نفرت از ایران با آنها شریکند واین اتفاقی است که فقط در ایران می تواند بیفتد.
نمایشخانم شهلا, حتی اگر همه حرفهایت درباره ایرانیها درست باشد، اما قطعا کثیف ترین ، بی ارزش ترین ، بی شرف ترین، بی فرهنگ ترین، خائن ترین، بی غیرت ترین ، فاحشه ترین ،احمق ترین و لعنتی ترین آنها خود تو هستی.
نمایشچرا شمشیر را از رو بسته اید؟ چرا فکر می کنید فقط شما راست می گویید.آقایان و خانم های پان فارس اگر ادعای دموکراسی دارید باید به همه افکار و اندیشه های گوش داد با توهین و حرفهای رکیک چیزی تغییر نمی کند و این مردم هستند که تعیین می کنند که چه چیزی را می خواهند و چه چیزی را نه،در جوامعی که نان ،عدالت و آزادی یکی یا هر سه باهم نباشد چنین پیامد هایی به بار می آورد .ایران ما فقط فارس نیست و همه حق دارند از این ثروت استفاده کنند.خیلی ساده جواب دهید این همه ثروتی که از نفت به دست آورده ایم چقدرش به خوزستان رسیده و چقدرش به پایتخت ؟در ضمن من یک آذربایجانی هستم و گلایه های آنها را درک می کنم.به امید روزی که همه مردمان این سرزمین فارغ از دین ،زبان و گرایش سیاسی از حقوق یکسانی برخوردار باشند .
نمایشاول مطالعه ،عمیقا فکر کنید و بعد نظر دهید .
زمانی ملتهای تحت نظم شوروی هم مورد این موضوع بودند وحتما روسها هم احساسی شبیه شما داشتند ولی امروز واقعیتهای تلخ را باور کردند.
شما یا باید
۱-ناسیونالیزم را با همه زشتیهاش باور کنید و در این صورت باید به کرد عرب بلوچ هم حق بدهید چون آنها هم انسانهائی با افکاری از جنس خودتتان هستند.
۲- یا دیکتاتوری مانند بقیه ناسیونالیستها و جمهوری اسلامی باشید که در شرایط حاد به فاشیزم کشیده خواهد شد.
در غیر این صورت باید اندیشه انترناسونالیزم (جهان وطنی ) را پاس داشت و در راه استقرار آن تلاش نمود.
با آرزوی بهترینها
نمایشبه نظر من کشورهای بزرگ رو فقط باید به صورت فدرالی اداره کرد و هر منطقه با افراد بومی خودش اداره شود.
نمایشببین مارو به کجا رسوندن این بیناموسی بیناموشای خارجی که مارو به جونه هم بندازن و ما خودمونو میخوریم که ی روزی انها به مقصدشون برسان و ما همانطور جاهلانه نشاستیمو داریم با دو و ا مرفه و هیچکار نکردانمون بزرگترین خدماتو ب ا آنها و خیاناتو به خود و بچههامون میکنیم درست مسله ۱۳۵۷ که به فکره آینده بچههامون و خودمون نبودیم و اینطوری به اینجا رسیدیم به این رسوایی که دیگه حتا بهمن بتوان تجاوزه ناموسمون بوکنند که ایرانمون باشه و مردمانش که روزگاری آنقدر دلیر و جان در راهه یکپرچگیش میدادند داران پا رو ناموسه خود میزارند وسای چندتا آمریکایی و روسه و انگلیسی خونخاره بیناموس و چندرغاز ماله دونیا و خودفروشی میکنن
تف به همچین بیشارافانی که لیاقتشون ایرانه یکپارچه و پایدار و استوار نیست
تف به بینامسائی که ا ما م وطن فروشند
شما از هر قومی هاستین جز اقوامه پاکدل و خردمند و با شرفو ناموسه ایرانی
دشمنه اصلیه ایران شما احمقها هاستین که به خارجیها اجازه دستدرازی به سروته خوزستان دادن تا بحال از خودتون پرسش کردن که شایدم از ماست که اینقدر آواره شدیم اخه بیشوری هم اندازه داره
اینو بدونین که ایران با این اقوامشه که هنوز ایرانه و تا زمانیکه خودمون بلند نشیم با داسته خود اباد نکنیم همینه که هاست راحت طلبی هم هادی داره
پاشو که با هم ایرانی بسازیم با ابهت و خود مختار از آذربایجان تا سیستان از خوزستان تا خراسان دشمنه این خاکه پاکه زجردیدش کنی م هراسان
نمایشگروهه سربازانه بی باک میهن
به جونه هم بندازن
نمایشکه ی روزی
جاهلانه نشاستیمو داریم با دو و ا مرفه
حتا بهمن بتوان تجاوزه ناموسمون بوکنند که ایرانمون باشه
جان در راهه یکپرچگیش میدادند داران
گروهه سربازانه بی باک میهن
اینو بدونین که ایران با این اقوامشه که هنوز ایرانه
—————————————————-
این واژگان را از نوشتار هم میهنی که زیر نام “گروهه سربازانه بی باک میهن” اون بالا کامنت گذاشته برگرفتم!
خوشا ایران(ایرون) که چونین مبارزانی دارد.
ایرونی(ایرانی) که نه پیشینه فرهنگی خودرا آگاه است، نه گویش مادری خویش را میشناسد، و نه آزادگی را از دیگر مردم دنیا فراآموخته است میبایست چونین از مرزهای ایران در دنیای مجازی دفاع کند؟
کوروش بخواب، آسوده که تازیان و بیگانگان تورا نگهبانند!!!
عزیز جان، شما اگر کمی اون عینک بدبینی ات را بر میداشتی و با دید بهتری مطلب خانم شادی صدر را می خواندی، اینطور به بیراهه نمی رفتی، مطلب ایشون هیچ ارتباطی به تجزیه طلبی نداره..مشکل ما ایرانی ها دقیقا همینه که همیشه دنبال موضوعی برای کوبیدن همدیگر هستیم
نمایشمن اذری مخالف ومنتقد مذهبیون ایران ولی با تمام وجود به ایرانی بودن خود افتخار میکنم واصلا هم قرابتی با تاتارها واغوزها وترکهای ضد ایرانی ندارم.یاشاسین ایرانیم والسلام
نمایش3تا سوال …یکی اینکه ترکها که به اجداد خود در صحرای ترکمنستان افتخار میکنند(منظورم نزاد زرد وتورانی است).انچه که ما از قیافه مردم افغانستان دیدیم که البته قصد توهین به انها راندارم..ظاهرا با ترکها ومغولهای چینیایی صورت قرابت وخویشاوندی دارندوهردو به نزاد زردوچشم بادامیها شبیه اند نه به نزاد هند واریایی وایرانی (اشاره به سفر اردوغان به ترکمنستان.ومغولستان که گفته بود اینجا سرزمین ابا اجدادی ما است(بوراسی بیزیم دده بابا یوردوموز..)…………………………………………………………………………….۲– اینکه اگر افغانستانی بودن بد است چرا دولت ترکیه در افغانستان با خرج هزاران دلار مدرسه میسازد وان را نشانه عرضه ترک میداند وسعی در القای ان دارد که به این کودکان بفهماند که انها ترک واغوز هستند.کار بجایی رسید که علی اوف(با ان پسوند ننگین روسی اش ) اخیرا .با افغانها در افغانستان وبلوچهای جدایی طلب از ایران در پاکستان ابراز همدردی کرده است وایا این عجیب نیست.؟………………………………………. ……3–این پانترکها که اینقدر از زبان فارسی به گفته خودشان نفرت دارندچرا اینقدر از کلمات بشدت فارسی در سریالهایشان مانند (روزگار.جاویدان..ماه دوران..مهر ماه ..رخسار..شرمین..اندام..بارگاهی و…استفاده میکنند؟؟؟راستی چرا (اذر) جزو ماههای ایرانی است ودر زبان مغولی وتاتی واغوزی اثری از ان وجود ندارد ؟؟در ترکی به اتش میگویند اوت..خود کلمه فارسی ( اذر) هم در فارسی مشتقاتی دارد (مانند اذرخش )که اصلا در ترکی واغوزی ومغولی وتاتی وتاتاری وجود ندارد؟؟ ..مسلم است نزاد پرستان به این سئوالات جواب منطقی نخواهند داد وبا انکار کل موضوع بیشرمانه وبی منطق خواهند گفت که این کلمات را ایرانیها از مغولها واغوز ها وتموچین وحشی به یغما برده اند…
نمایشاینم نامه ای که بنده به این خانم نوشتم و پاسخی نداد
نامه اي به خانم شادي صدر
درود خانم شادي صدر. امروز با ياد آوري يکي از دوستان به فيسبوک شما سري زدم و ديدم که چه علاقه زيادي داريد به دامن زدن به طرح تجزيه طلبان در زير يک عنوان به ظاهر زيبا با نام: “حق تعيين سرنوشت”. و انگار خود نيز به آشکارا به جريان تجزيه طلبان پيوسته ايد.
ابتدا بايد بگويم که بنده قلم تاثيرگذاري ندارم و شايد درست نتوانم سخنانم را بيان کنم و حتي ممکن است اشتباهات نگارشي هم داشته باشم اما مهم مقصود و حرف دل يک جوان 23 ساله ايراني است که ميتوانم آن را به شما برسانم و گرنه مانند مقاله نويسان حرفه اي قصد به رخ کشيدن فن نويسندگي خود را ندارم که بي شک از اين نظر شما از من بسيار حرفه اي تر ميباشد و من هيچ ادعايي ندارم.
وقتي در ايران بوديد و زندان رفتيد، بارها در جمع دوستانم از شما و منش آزاديخواهانه شما دفاع ميکردم و از شما به عنوان نماد زن ايراني که خواهان حقوق برابر با مردان هستند دفاع ميکردم.
اما شما بعد از بيرون رفتن از ميهن، حاضر شديد پا بر روي اصولي بگذاريد که اولين آن نام مقدس ميهن ميباشد و اينجا بود که ديگر شما قابل دفاع کردن نبوديد و راهمان از هم جدا شد. شما حتي پا را فراتر گذاشتيد و آشکارا در يکي از نوشته هاي خود از طرح تجزيه ايران دفاع کرديد(دموکراسي باتمام طبعات آن). طرحي که توسط بيگانگان و به خصوص حکومت همسايه ما يعني عربستان که بزرگترين ناقض حقوق بشر و حقوق زنان ميباشد، بارها حمايت شده است از طريق گماشتگان آن حکومت. مانند امثال يوسف بني طرف که هر از گاه سر و کله او و دوستانش در بي بي سي پيدا ميشود.
جالب است که بعد از هر مدتي به يکباره تمام تجزيه طلبان و حاميان آنها همراه با هم به تکاپو مي افتند و متاسفانه شما، آقاي مجيد محمدي، حسن شريعتمداري و ديگران را جلو ميفرستند براي هموار کردن راه. طوري از دموکراسي دفاع ميکنيد که انگار براي اولين بار شما و دوستانتان دموکراسي را به جهانيان عرضه کرده ايد و در دفاع از دموکراسي مدنظر خودتان، حاضر هستيد باغستان ايران را به زاغستان انيراني تبديل کنيد.
دريغ از يک ذره احساس به ميهن از سوي شما و همفکرانتان.
وقتي امثال شماها از دموکراسي دفاع ميکنيد، به گفته يکي از دوستان میهن پرست ما که در مقاله اي به زياده گويي هاي همفکر شما يعني مجيد محمدي پاسخ داده بود؛ انصافا حالمان از اين دموکراسي بهم ميخورد.
مدام از ظلمي که بر قوميت ها روا داشته ميشود از سوي حکومت دم ميزنيد. اما کدام ظلم؟؟ چرا ما اين ظلم ها را نمي بينيم. اگر ظلمي از سوي تماميت خواهان حکومتي روا داشته ميشود که بي شک اينچنين است، آن را تبعيض مذهبي و سياسي باید برشمرد و نه به دليل فارس بودن و يا کرد بودن و يا عرب بودن. و آیا این از سوی مردم است یا حکومت؟
بياييد ترکيب زندانيان سياسي و عقيدتي را نگاه کنيد. آيا بيشتر آنها مثلن فارس هستند يا عرب و کرد؟؟حتي به نسبت جمعيت. من افراد زيادي را ميشناسم که عرب خوزستاني ميباشند ولي به دليل وابستگي به حکومت، از مزاياي حکومتي بسيار برخوردار ميباشند نسبت به آنها که مثلن فارس ميباشند. اين يک مورد را خودم به چشم ديده ام و برخورد داشته ام در يکي از شهرستانهاي کشور.
تبعيض سياسي و مذهبي از سوي تماميت خواهان حکومتي، گردي است که بر روي ملت ايران از شرق تا غرب و کرد و فارس و عرب و آذري و بلوچ پاشيده شده است و به هيچ وجه اين تبعيض در محدوده قوميتي خاص نيست. سختي ها و مشکلات را همه باهم داريم تحمل ميکنيم و کسي نميتواند ادعا کند که بر گروهي خاص، سختي هاي بيشتري وارد شده است. در طول تاريخ، مردمان اين سرزمين سختي ها را باهم تحمل کرده اند و باهم خوشي ها را جشن گرفته اند. همه ما داريم در يک کشور زندگي ميکنيم و در يک شرايط واحد و هيچ کدام تافته جدا بافته نيستيم.
تجزیه طلبان دائم از محروم بودن خوزستان دم میزنند و جالب است که هم فکران آنها در رسانه ها هم این عامل را دلیلی بر حق تعیین سرنوشت خود میدانند. بی شک این بهانه ای از سوی شماها میباشد برای رسیدن به اهداف شوم خود. خانم صدر چرا تبریز را نمیگویید؟؟ آیا شهر تبریز هم محروم است؟؟؟ بی شک شهر تبریز از نظر امکانات و وضعیت زندگی از شهرهای مانند اصفهان و شیراز اگر بالاتر نباشد، پایین تر هم نیست. آنجا که دیگر محرومیت نیست چرا دائم تجزیه طلبان فعال هستند.
نميدانم چرا بيگانگان و نوچه هاي آنها فکر ميکنند با مردمي تاريخ نخوانده مواجه هستند که گذشته خود را نميشناسند و نسبت به نقشه هاي شوم آنها بي اطلاع اند. اگر اينچنين است که بايد به شما بگويم سخت در توهم هستيد. توهم شما و دوستانتان بسيار بالاست.
در سالگرد آزاد سازي خرمشهر هستيم. آيا فراموش کرده ايد که چگونه از ميهن دفاع کردند فرزندان اين خاک و حاضر نشدند ذره اي از خاک وطن را به دشمن بسپارند؟ بايد شما را نا اميد کنم و بگويم که اين مردم درصد ميهن پرستيشان چندين برابر شده و حاضر نيستند ذره اي از خاک ميهن را بفروشند به قيمت دموکراسي، فدراليسم(بخوانید تجزیه) و يا هر واژه اي که بيگانگان در دهان شما گذاشته اند براي بيان آن. به خصوص نسل جوان کشور علارغم همه تلاش هايي که انترناسيوناليست ها براي از بين بردن هويت ملي ما کردند در اين چند دهه، دوباره هويت ملي خود را بازيافته اند و ايرانيت و ميهن پرستي را سرلوحه افکار خود قرار داده اند.
واقعا دلم به حال شماها ميسوزد.
به چه قيمت ميهن خود را فروختيد خانم صدر؟ کاش تاريخ را ميخوانديد. کدام يک از تجزيه طلبان پاياني خوش داشتند. کدام يک نامي خوش توانستند براي خود حفظ کنند؟ آيا جز بدنامي چيزي نصيبشان شد؟؟ و در مقابل ببينيد آنها که مدافع تماميت ارضي بودند و در برابر تجزيه طلبان ايستادند. چه آنها که کشته شدند و چه آنها که هستند. خوشنامي و احترام ايرانيان را براي خود و چندين نسل بعد از خودشان را خريدند. خانم شادي صدر. ميهن پرستي يا ميهن فروشي. کدام يک؟
خانم شادي صدر. از سوي من به همفکرانتان و اربابان غربي خود درودي بفرستيد و بگوييد که: شرمنده. اين خاک فروشي نيست. خاک ميخوريم اما خاک نميدهيم. ستارخان هاي زيادي هستند. بابک هاي زيادي هنوز هستند.تازه دريافته ام که دليل حملات هميشگي شماها به رضاشاه بزرگ چيست. رضاشاه را نماد زنده کردن هويت ملي و باستاني در تاريخ معاصر ميدانيد و به اين دليل که ناسيوناليسم ايراني را در قالب حکومتي وارد کرد و ايران را از تجزيه نجات داد، به ناچار به او حمله ميکنيد چراکه نميتوانستيد مستقيم به تماميت ارضي و يکپارچگي ايران را در گذشته زیر سوال ببرید و حالا انگار اهانت به ايران ديگر براي شماها حد و حدودي ندارد و مستقيم به تماميت ارضي ايران ميتازيد.
ايران، يک کشور، يک ملت، يک تاريخ، يک سرنوشت و به زير يک پرچم ميباشد و به هيچ وجه قابل تغيير نيست.
پاينده ايران
نمایشاین خانم نگران نباشد
نمایشخدا را سپاس ما ایرانی ها بیدار شدیم و دیگه زیر بار زور ترک و عرب که دشمن ایرانیان هستند نمی رویم
برنامه جنگ رو هم با اخوندها که شما خانم جیره خوار و رزه خوار انها هستی می جنگیم هم با دیگر انیرانیان
آقای محترم چرا جواب سوال هامو نمیدین من که خدایی نکرده به کسی توهینی نکردم چرا همه نظرات منو حذف کردید. براي خيلي ها اين سوءال بي جواب مانده كه چرا در ايران تا روي كار آمدن رضا شاه در هيچ سند ؛دست خط، داستان يا شعري به اسامي نظير بيژن، منيژه ، فرامرز ،داريوش يا كوروش بر نمي خوريم؟ يا چرا هيچيك از پدر بزرگ هاي ما نام ايراني(فارسي) ندارند؟
به عكس به كرات نامهاي اسكندر، چنگيز ، تيمور را كه ظاهراً بر طبق تاريخ رسمي بر ايران هجوم آورده اند و خون هاي بسياري را بر زمين ريخته اند در داستانها و شعر ها آورده شده و بر روي پدرانمان گذاشته شده است.
چگونه مي توان قبول كرد انسان نام پسرانش را از ميان نام قاتلان اجدادش انتخاب كند؟
به يقين در اين ميان چيزي از پازل افتاده و يا حلقه اي از ميان زنجير دانستني هايمان مفقود شده است.
اكنون در تواريخ رسمي و مدرسه اي كوروش و داريوش را حكمرانان عادل و گسترنده حقوق بشر و بنيانگذاران بزرگترين امپراتوري جهان مي شناسيم.
ولي هيچگاه از خود نمي پرسيم چرا همزمان با برپايي اين امپراطوري ،تمدنهاي تابناك جنوب درياي خزر بويژه مارليك ، تمدن هاي درخشان البرز مركزي (سيلك)، عيلام ، اورارتور ، ماننا و ماد كه 2500 سال قبل از هخامنشيان ايجاد شده بودند به يك باره از بين رفتند؟
اما كوروش بعد از نابود كردن بابل و تمدن درخشان بين النهرين (عراق) با مهرباني مثال زدني با يهوديان رفتار نموده و آنها را پس از آزادي به اورشليم باز مي گرداند. سقوط بابل و آزادي يهوديان آيا به جز اين نبوده كه تعقل و قدرت مالي يهود توانسته سرداري خونريز و گمنام را از استپ هاي روسيه از نژاد اسلاو به ايران بكشاند. در سال اول سلطنت كوروش خداوند آن چه را كه توسط ارمياي نبي فرموده بود به انجام رسانيد. او كوروش را بر آن داشت تا فرماني صادر كند و آن نوشته را به سراسر امپراطوري خود بفرستد. اين است آن فرمان : من كوروش امپراطور پارس اعلام ميدارم كه خداوند ، خداي آسمانها تمام ممالك جهان را به من بخشيده و به من امر فرموده كه براي او در اورشليم خانه اي بسازم. هر كه بخواهد مي تواند به آنجا باز گردد.(تورات عهد عتيق غررا 22؛23؛36) مسلماً چنين فرماني از رافت انساني كوروش برنمي خيزد بلكه دستور باز پرداخت سرمايه هاي عقلي و مادي يهود مي باشد. نفوذ يهوديان در هخامنشيان را در جاي ديگر تاريخ در توطئه ها و كودتاي پنهان و پيدا بر عليه كمبوجيه و برديا شاهان هخامنشي كه به مخالفت با يهوديان بر مي خيزند مي توان مشاهده كرد،كه به ظهور داريوش ختم مي شود.اگر چنانچه اين آرياييها و پارسيان به جبر شمشير وارد سرزمينهاي ايران نشده و اشغالگر و خون ريز نبوده اند و با حمايت مردمان ساكن در ايران روي كار آمده اند چطور مي توان قبول داشت كه لشكر هاي كوچك و بي نام و نشان مقدوني و اسلام توانسته است به اين راحتي امپراطوري عظيم را در نوردند و در مدت كوتاهي بر مقدرات ايران حاكم شوند. چرا نياكان ما نامهاي اسكندر ، تيمور ، چنگيز و انبوه نامهاي عربي را داشته اند ولي يك نفر پير مرد هفتاد هشتاد ساله به نام كامبيز ، اردشير ؛كوروش و داريوش نداريم.؟!!
. کوروشی رو که به قول پان ایرانیست همه دنیا می شناسند، چرا در کتابهای شعرایی مثل سعدی و حافظ و فردوسی که دیگه از مشاهیر ایران نوشته، حالا به خوبی یا بدی، حتی نامی ازش برده نشده؟؟؟
چرا کوروش فقط و فقط از دوران پهلوی به بعد اسم و رسم پیدا کرد؟؟؟
بگیم حالا شاههای قبلی فکرشون تو عیش و نوش بوده و رضا پهلوی و پسرش فقط تاریخدان بودند و اهل فضل و ادب و … !!!!!!!!!!! (با اون کتاب سوزونشون تو تبریز) فردوسی که اسمش دهنتون رو پر کرده چی؟؟؟ کسی که تا جمشید هم رفته بود قدمت شعراش … کوروش رو این وسط جا انداخته؟؟؟
میگی تخت جمشید تو دوران پهلوی کشف شده؟؟؟ و فردوسی اطلاعی از کوروش نداشته حتما؟؟؟ پس این همه اطلاعات از کیکاووس و جمشید و فریدون و ضحاک رو از کجا آورده؟؟؟ از داستانهای حماسی که سینه به سینه منتقل شده … درسته؟؟؟ پس چرا داستان پادشاه به قول شما مقدسی چون کوروش سینه به سینه منتقل نشده؟؟؟ برای اسکندر جانی و قاتل به قول شماها، تو سینه ها جای داستان بود، که داستان آب حیاتش تو شاهنامه نوشته شده، برای کوروش کبیر و مقدس نبود؟؟؟
یهودیان سابقه طولانی و توانایی خاصّی در تاریخ سازی و تحریف تاریخ و ارتباط دادن مسائل تاریخی، نه چندان مهم، با یکدیگر دارند و همیشه این توانایی را در خدمت منافع سیاسی خود به کار گرفته اند؛ چنانکه با تشکیل دولت اسرائیل، سران آن دولت که قصد نزدیکی با رژیم پهلوی حاکم در ایران را داشتند، رفتار کورش با یهودیان را به قدری بزرگ نشان دادند که حتی در منابع قدیم و جدید مربوط به هخامنشیان، ردپایی از آنها یافت نمی شد. «پل فیندلی»، نماینده مجلس نمایندگان امریکا، در کتاب «فریبهای عمدی» می نویسد:
نمایش«قسمت عمده جعلیات و افسانه ها درباره اسرائیل ساخته و پرداخته متعصبین مذهبی اعم از یهودی و مسیحی است که طی سالیان متوالی آن را تکرار کرده اند تا حدی که الان در جهان به عنوان واقعیت پذیرفته شده است.»
البته توانایی صهیونیست ها تنها دلیل موفقیت آنها در استفاده از باستان گرایی برای پیشبرد مقاصدشان نبود، بلکه باستان گرایی افراطی حکومت پهلوی زمینه مناسبی برای موفقیت صهیونیست ها فراهم کرده بود.
دکتر زوی دوریل، رئیس هیات نمایندگی اسرائیل در تهران، در مقاله ای در روزنامه اسرائیلی «یدیعو اخرنوت» در مورخه ۲/ ۱/ ۱۹۶۴ می نویسد:
«وقتی برای افراد تحصیل کرده ایرانی صحبت می کنم کافی است اظهارات خود را از داستان استر شروع کنم. تا فورا از علاقه و توجه آنها برخوردار شوم.»
این شیوه به الگویی برای تمام مقامات اسرائیلی تبدیل شد. تا در هر محفلی و مراسمی شروع سخن را به قدردانی از کورش و داستان استرومردخای اختصاص دهند و به قول «دوریل»، روشنفکران و مقامات نیز مشتاقانه به این حکایات گوش می دادند.
*اسحق رابین، نخست وزیر اسرائیل، در سال ۱۳۵۷ در خانه کوروش و در جمع یهودیان ایرانی الاصل طی سخنرانی ای گفت: «به عقیده من بنیانگذار اصل صهیونیسم که به غلط به هرتصل (تئودور هرتصل) اطلاق می گردد اما این لقب در حقیقت برازنده کوروش کبیر است که برای نخستین بار اجتماع یهودیان را در ارض مقدس ممکن ساخت و از این رهگذر تمامی یهودیان جهان را رهین منت خود ساخت… و شاهنشاه ایران (محمدرضا پهلوی )میراث دار راستین کوروش کبیر است.
*بایگانی وزارت امور خارجه، نمایندگی تل آویو
* واقعیت آن است که باستان گرایی تاریخی و به عبارتی تاریخ نگاری باستان گرایانه به نوعی با یهودی گرایی نیز همراه بوده است. این مسئله، هم در دوره پهلوی اول به علت نفوذ چهره های برجسته ای چون محمدعلی ذکاالملک فروغی و میرزا ابراهیم خان قوام الملک شیرازی که یهودی الاصل بوده اند، مشهود است و هم در عصر پهلوی دوم که حضور و نفوذ گسترده یهودیت صهیونیستی در عرصه تاریخ نگاری و تاریخ سازی به خوبی مشهود است.
* برای کسب اطلاعات بیشتر می توانید به کتاب پل فیندلی، فریب های عمدی، حقایقی درباره روابط ایران و اسرائیل، ترجمه محمدحسین آهوئی
مراجعه کنید.
* چشمها را باید شست /جور دیگر باید دید.
من نمیدونم چرا اینقدر وقتی راجع به تجزیه حرف زده میشه، جبهه گیری میشه، اولا این تصمیم ادمیی هست که اونجا زندگی میکنن و آدمای دیگهای که تو اون ناحیه نیستن نمیتونن قضاوت درست بکنن و دوما اینکه بابا این کاملا منطقیه که اگه همخونه ت رو تحت فشار و اذیت بذاری ۲ راه بیشتر نداره یا اینکه تورو از اون خون بندازه بیرون یا خودش از اون خون بره، اقوام ایرانی چندین ساله که در اون کشور هستن ولی هنوز حقشون در قرن ۲۱ هم محترم شمرده نمیشه، چرا انتظار داریم که اونا هنوز عاشق ایران و ایرانی باشن، اگه درست رفتارa میشد که این اتفاق نمیافتد، مگه در حال حاضر اهالی ایالتهای کشور کانادا به وجود تفاوتهای فرهنگی و زبانی با هم تو یه کشور نیستن؟ با وجود همه پرسی که برقرار شد؟ دلیلش اینه که همه با هم محترمانه برخورد میکنن، فرانسوی زبان زبان خودشو داره حقوق خودش و داره و احترام هم نزد انگلیسی زبانها داره، تازه اونها ۳۰۰، ۴۰۰ ساله که با هم هستن، اقوام ایرانی هزاران ساله که با هم هستن و هنوز حتا حق درس خندان به زبان خودشون رو هم ندران! ور انتها ذکر این نکته خالی از لطف نیست که اگه قومی بر اقوام دیگه حکومت میکنه دلیل بر این نیست که صاحب اونهاست، اگه اینجوریه که ایران باید الان صاحب تمامی کشورهای حوزهٔ دریای خزر باشه، صاحب بحرین و امارات باشه، و و و و…، آیا اینجوریه؟
نمایشضدیت این خانم با یهودیان نژادپرستی است. چرا که هر چیز را که یهودیان یا کتاب مقدسشان گفته با پیش داوری و به جرم یهودی بودن غلط می پندارد.
نمایشهر چند اقدامات فاجعه بار زیادی از هر ملتی مثل ملت یهود،ایرانی و ترک سر زده اما فاجعه دانستن یک ملت نژادپرستیست و محکوم است.
در صحیح بودن برداشت از مستنداتی که از دوره ی هخامنشی بدست آمده اندک شکی وجود ندارد البته مانند هر سند تاریخی دیگری افراد در حد قابل قبولی ایراد هایی را وارد داشته اند که در مورد هر سند معتبری دیگری نیز بوده است.
از موارد رد ادعای تاریخ سازی میتوان به این موضوع اشاره کرد که چطور ممکن است پان ایرانیست ها برای کوروش تاریخ سازی کنند و برای داریوش ( که برایش ارزش یادی قائلند ) تاریخ سازی نکنند؟؟ چرا که باز مانده های کوروش پر از مهر و دوستی و. . .اما کتیبه ی داریوش پر از وحشی گری است! مگر نه این که هر دوی این ها برای پان ایرانیست ها عزیزند؟؟ اگر قرار بر تاریخ سازی بود برای هر دو تاریخ سازی میکردند
متاسفانه اغلب پان ترک ها ( والبته دیگر نژاد پرستان) اطلاعات کافی ندارند و نمی دانند که توران در شاهنامه اشاره به ماساگت ها و سکاهاست که نژادهای ایرانی تبار بوده اند اما در مناطق شمال و شمال شرق ایران آن روزها ساکن شوده بودند ریشه ی نام توران به معنی بیابان گردان است نمونه ی آن نام ایرانی افراسیاب است. این که فردوسی بزرگ نامی از کوروش نبرده منطقی است چرا که در کم تر اسطوره ای نام از شاهان و … حقیقی برده می شود ایشان قطعا ایلیاد و اودیسه و . . . را نخوانده اند یا گمان برده که آشیل،آگامنون،آژاکس و… مردانی واقعی در تاریخ بوده اند. کیکاووس و جمشید و فریدون و ضحاک و . .. همه اسطوره اند و واقعیت وجود نداشته اند. تخت جمشید نیز نامی است که کاشفان “پارسه” بر آن نهادند و از شاهنامه وام گرفته شده است. پس دلیلی بر نام بردن از کوروش در شاهنامه وجود ندارد.
اگر در مطالب ذکر شده شک دارید یک جست و جوی ساده در منابع معبر انجام داده و راستی آزمایی کنید.
رهی که پان ترک ها و. . . مس روند دامان ملت های ریز و درشت ایرانی را میگیرد به خصوص همان ملتی که از آن بر آمده اند به گواه تاریخ انتهای نژادپرستی چیزی جز ویرانی نیست. اگر از نژادپرستی فارسی متنفرید به جنگ نزادپرستی بروید نه به جنگ فارس ها.
زودتر این ایران خراب شده از هم بپاشه خلاص شیم . تا کی باید این پان ایرانیستها و فارسهای وحشی رو تحمل کنیم .
نمایشدر اینجا موضوع ؛ نوشته خانم صدر است و نه خود تجزیه طلب ها. ایشان به کشور ایران توهین کردند . هر ایرانی اگر از اینکه به کشورش بگویند لعنتی ناراحت نشود، قطعا مشکل دارد. جملات دیگرشان هم توهین آمیز بود. مثل “عرضه ندارید” و “اندازه نخود نیست”. آنوقت اگر کسی جواب بدهد به یک خانم مبارز توهین کرده است؟ چطور ما باید عرضه داشته باشیم و یقه جمهوری اسلامی را بگیریم ، اما آنها به جای این کار باید خواهان جدایی از ایران لعنتی شوند؟حق مطالبه آب و هوای سالم مساوی می شود با تجزیه طلبی؟ خوب سفسطه می کنید. من که تا حالا نشنیده ام مردم آن استان مطالبه آب و هوای سالم بکنند. مثل خود ما که در تهران به هوای آلوده این شهر اعتراض نمی کنیم. با جداشدن از ایران مشکل آب و هوا حل می شود؟ یعنی شما نمی دانید منشا این گردو غبار کشور عرب همسایه است و نه ایران لعنتی؟ درضمن کل خوزستان عرب نیستند که شما برایشان حق تعیین می کنی. عرب ها کمتر از نیمی از جمعیت آن استان را تشکیل می دهند . علاوه بر این کل نفت و گاز ایران هم از آن استان استخراج نمی شود. مناطق دیگر مثل بوشهر و فارس هم نفت و گاز زیاد دارند وآنها هم وضعیت بهتری از خوزستان ندارند. در کل بیشتر از سی درصد کل نفت و گاز ایران از خوزستان نیست.(نفت بیشتر، اما گاز خیلی کم). استانهای دیگر نفت خیز هم حق دارند از ایران لعنتی جداشوند؟یعنی ساده ترین راه برای بهبود وضع آب و هوا و غیره جدا شدن از ایران است؟ دهها سال بجنگند تا بلکه اگر مستقل شدند تازه بخواهند آب و هوایشان را درست کنند. تازه از کجا معلوم آن موقع شرایطشان بهتر از الان باشد. پس مردم مناطق دیگر که گزینه جدا شدن را ندارند باید چکار کنند؟ مناطق فارسی زبانی مثل بوشهر، هرمزگان ، جنوب کرمان، خراسان جنوبی و سیستان از فقیرترین مناطق کشور هستند. آنها هم اگر نخواهند از ایران لعنتی جدا شوند خیلی صبورند؟ آنها محق ترند یا مردم مثلا تبریز که طبق آمار سازمان ملل توسعه یافته ترین شهر ایران است؟ حالا آنها که مناطق محروم اند، در همین تهران مردم خیلی خوب زندگی می کنند؟ لابد می فرمایید اگر راضی نیستند به حکومت اعتراض کنند؟ یعنی مبارزه با حکومت به خاطر شرایط بد وظیفه ما است و تجزیه طلبی حق مردم بعضی مناطق؟
نمایشمن یک کورد هستم و به ایرانی بودنم افتخار میکنم. بژی کوردستان جاوید ایران
نمایش