بنابر اسناد منتشر شده سایت ویکی لیکس دولت انگستان به همراه سازمانهای اطلاعاتی آمریکا، اسراییل، عربستان و حتی پاکستان متصدی امر حمایت از تجزیه طلبی در ایران هستند (این مطلب را به همراه تمام منابعش ببینید.). بنا به گفته ی لوموند دیپلماتیک سازمان سیا اینکار را علاوه بر حمایت مستقیم، با هزینه کردن میلیونها دلار، با نام حقوق بشر و در غالب سازمانهای حقوق بشری انجام داد؛ بنابر این جای تعجب نباید باشد که بدانید بسیار از کسانی که عنوان فعال حقوق بشر و فعال حامی حقوق اقوام به خودشان بستند؛ از کجا تامین مالی می شوند.
برچسب: آذربایجان
بی بی سی نام آذربایجان ایران را جعل کرد
سایت خبری بی بی سی فارسی در یک اقدام کم سابقه عنوان آذربایجان ایران را به آذربایجان جنوبی جعل کرد. در گزارشی که وبسایت بی بی سی فارسی درباره گروهی از تجزیه طلبان آذربایجان ایران منتشر کرده؛ از آنها با عنوان فعالان سیاسی و از گروه آنها هم با نام حرکت نوین بیداری ملی آذربایجان جنوبی یاد می کند.
نخست باید دانست که این افراد فعال سیاسی نیستند و رسما تجزیه طلب هستند. همانطور که جندالله هم گروه تروریستی است و اعضای فعال سیاسی نیستند. اگرچه ممکن است جندالله شاخه ی سیاسی هم داشته باشد؛ هیچگاه از آنها با عنوان فعال سیاسی یاد نمی شود. چون مشخصا فعالیت این گروه مجرمانه و نامشروع است؛ نمی توان از این عنوان برایشان استفاده کرد. گروه «یئنی گاموح» هم برای خودش کشوری خیالی در درون مرزهای ایران ایجاد کرده و برای آن پرچم، سرود ملی و محدوده قلمروی سیاسی تعیین شده که مصداق بارز تجزیه طلبی است. مطابق قوانین بین المللی (مشخصا اساسنامه دیوان بین المللی دادگستری به عنوان رکن قضایی سازمان ملل متحد) تجزیه طلبی در زمره ی شنیع ترین جرایم در میان تمام ملل محسوب می شود و این افراد هم در صورت اثبات جرم تجزیه طلبی — یعنی اثبات وابستگی به گروهک یئنی گاموح — مرتکب جرایم بسیار سنگینی شدند که باید مطابق قوانین داخلی ایران با آنها برخورد شود. پس عنوان فعال سیاسی برای انتشار اخبار اعضای این گروه از اساس نادرست است. از این گذشته رسالت خبرنگاری ایجاب می کرد که در متن خبر از بکاربردن ادبیات و واژگان نادرست و مناقشه برانگیز خودداری شود. همانطور که بی بی سی مجاز نیست نام خلیج فارس را فی المثل به خلیج ع ر ب ی جعل کند تا خبری درباره یک تیم فوتبال اماراتی در لیگ آن کشور منتشر کند؛ این رسانه نمی تواند نام بخشی از مملکت ما را جعل کند تا خبر تجزیه طلبان آذربایجانی را بنویسد. عنوان آذربایجان جنوبی مربوط به ادبیات تجزیه طلبان است و این عنوان به همراه ملی خواندن آن بار سیاسی مشخص دارد. اگر لازم بود توضیحی برای عنوان «یئنی گاموح» در لید یا عنوان خبر آورده شود؛ این توضیح یا بدل می توانست «گروه جدایی طلب آذربایجانی» باشد.
ملت ایران مجاهد داغ می کند
مریم قجر عضدانلو ملقب به «خواهر مریم»، رفیق سابق مرحوم صدام و رییس جمهور تایید شده ی نتانیاهو و برادر بولتون، اخیرا به این اکتشاف مهم نایل شده که ایران یک کشور چند ملیتی است و لازم است که قهرمان حقوق بشری چون خود او از حقوق این ملیت ها دفاع کند. انصافا هم هیچکس (به استثنای قاضی مرتضوی) در حد و اندازه های خواهر مریم اینطور توانایی های ذاتی حقوق بشری ندارد. گفته می شود دلیل اینکه اخیرا در شوهای سازمان مجاهدین خلق همه جور نخاله ای از ملیت های مختلف یافت شده هم همین خوی جهانشمول خواهر مریم است. با اینحال ایراد این ایده این است که اگر قرار بشود ما به جای یک ملیت، چند ملیت داشته باشیم؛ خود او هم باید شغلش را تغییر بدهد و از این پس بجای رییس جمهور برگزیده، دبیرکل برگزیده سازمان ملل ایران باشد.
برخی هنوز «ایران لعنتی» را دوست دارند
شادی صدر، فعال حقوق زنان و همجنسگرایان، اخیرا مطلبی در صفحه ی فیس بوکش انتشار داده و علاوه بر توهین به کشور ایران، از تجزیه آن هم حمایت کرده. پیش از اینکه به این مطلب شادی صدر بپردازم، باید اعتراف کنم که قصد نوشتن و پاسخ دادن به پست فیس بوکی ایشان را نداشتم. به نظرم رسید اینطور مهملات ارزش اتلاف وقت ندارد و خانم صدر هم احتمالا برای جلب توجه دوستانش یا جامعه ایرانی چنین مطالبی می نویسد.
با اینکه اغلب وقت زیادی را صرف خواندن مطالب گروههای مختلف و طیف های سیاسی می کنم، تا پیش از انتشار مقاله شادی صدر درباره حق تعیین سرنوشت و مشروعیت تجزیه ایران، اصلا ایشان را نمی شناختم. خانم صدر در آن مقاله مدعی شده بود که بر پایه حق تعیین سرنوشت، اقوام ایرانی حق تجزیه کشور و تشکیل واحدهای مستقل سیاسی دارند. من پیشتر در یک نوشته توضیح دادم که چرا خانم صدر و دوستانش راست نمی گویند و حق تعیین سرنوشت ملی به مفهوم حق تجزیه طلبی نیست؛ چنانکه منابع آن مطلب هم همگی در دسترس هستند.
رفسنجانی: تجزیه آذربایجان و بلوچستان پس از انتخابات
با پایان یافتن دوره ی کاندیداتوری اکبر هاشمی رفسنجانی برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری و رد صلاحیت اش توسط شورای نگهبان، سخنانی از وی خطاب به طرفدارانش منتشر کرده که در بخشی از آن به طرح تجزیه آذربایجان و بلوچستان ایران توسط سنای آمریکا هم اشاره می کند. به گفته ی آقای هاشمی، قرار است پس از معلوم شدن نتیجه انتخابات این طرح عملیاتی شود:
– در مجلس سنای آمریکا دو طرح خطرناک وجود دارد؛ منتظر انتخابات بودند که تکلیف روشن شود و گویا از این پس فعال می شوند. می خواهند سیستان و بلوچستان و و آذربایجان را تجزیه کنند. بعد هم قرار است اگر اسراییل به ایران حمله نظامی کرد به او کمک نظامی کنند. شاید جنگ روانی باشد اما به قول علما هر احتمالی برای انسان تکلیف می آورد.
توهین های مکرر و نژادپرستانه ی هواداران تراکتورسازی به مردم شریف افغانستان
پان ترکیستها و قومگرایان ترک گرا — که از لایه های کم سواد و عقب افتاده جامعه ایران و آذربایجان هستند — برای توهین نژادی و تحقیر مردم پارسی زبان ایران، به آنها فارس افغانی یا فارس افغانی نژاد می گویند؛ غافل از اینکه افغانی بودن یا افغانی زاده بودن به هیچ عنوان اسباب شرمندگی نیست و مردم شریف افغانستان سالها در ایران وظیفه انجام کارهای دشور را بر عهده داشتند و بسیار بیش از پان ترکیستهای مفت خور و طلبکار در توسعه ی ایران و پیشرفت و آبادانی کشور ما سهم دارند.
این قبیل توهین ها متاسفانه به فضای استادیوم های فوتبال ایران هم سرایت کرده ودر بازیهایی که یک سوی آن تیم تراکتورسازی یا به قول پان ترکیستها تیم «تیراختور» باشد و در سوی دیگر تیم فارسی زبان و یا از شهرستان دیگر بازی کند، علاوه بر انواع و اقسام ناسزاهای ناموسی و شعارهای ضد ایرانی و توهین به تمامیت ارضی و هویت ملی ایرانیان، شعار فارس افغانی نژاد یا شعار آذربایجان مال ما است، افغانستان مال شما است (آذربایجان بیزیمده، افغانستان سیزینده) هم سر داده می شود.
دزد پولهای مردم ایران کیست
تصور کنید عده ای دزد، شبانه وارد منزل شما شدند و دار و ندارتان را همراه خودشان بردند. صبح که از موضوع آگاه می شوید، در می یابید ارزش آنچه دزدیده شده برابر با دو سوم مجموع دارایی های شما است. شما شخص ثروتمندی نیستید و زندگی مرفهی نداشتید. بخاطر می آورید چه روزهایی را در گرمای تابستان و سرمای زمستان پشت رل خودروی قسطی تان از یک سوی شهر به سوی دیگر راندید، تا تعداد بیشتری مسافر جا به جا کنید. بارها با راننده های دیگر بر سر نوبت مسافر دهان به دهان شدید یا قربان صدقه افسر راهنمایی و رانندگی رفتید تا جریمه تان نکند و دست آخر بتوانید این شندر غاز را پس انداز کنید. اگر معلم بازنشسته بودید سالهایی را که در مدرسه غیر انتفاعی درس می دادید، بخاطر می آورید. درس دادن به بچه ها برای کسی به سن شما کار آسانی نیست و حقوقش هم با وجود شیفت های اضافی و تدریس خصوصی، کفاف خرجتان را نمی داد؛ به همین علت هر بار از زن و بچه تان خواستید کمتر خرج و بیشتر قناعت کنند. یا به عنوان یک کارگر کارخانه ماهها حقوقتان را نگرفتید اگر هم دادند کم دادند و با هزار ادا و اطوار و منت دادند؛ هر چه این سالها کارفرمایتان با شما بد کرد را به جان خریدید به امید اینکه چیزی بماند و فردای بهتری برای خودتان و فرزندانتان باشد. اما حالا کسانی پیدا شدند و به خودشان اجازه دادند دسترنج یک عمر شما را غارت کنند و شما هم بخوبی آگاهید که دیگر جوانی و موقعیت سابق را ندارید که چنین ضرر هنگفتی را جبران کنید.
خواهر مریم، خواهر هیلاری و حکمت حرامزاده ها
از رامسفلد، وزیر خارجه پیشین آمریکا و نماینده آمریکا در خاورمیانه (۱۹۸۳)، جمله ای را درباره صدام حسین نقل می کنند که پیشتر فرانکلین روزولت هم درباره «ساموزا»، رییس حمهور نیکاراگوئه، بکار برده بود: «صدام ممکن است که یک حرامزاده (مادر بخطا) باشد اما حرامزاده ی ما است.»
هفت سال پس از دیدار تاریخی رامسفلد و حسین در سال ۱۹۸۳ (ویدیو این دیدار از اینجا)، دیکتاتور عراقی تصمیم گرفت که بجای حرامزاده آمریکایی ها، حرامزاده خودش باشد و در سال ۱۹۹۰ بدون اجازه اربابش به کویت لشکر کشید. در واقع همه گرفتاریها و نقض حقوق بشر و جنایتکاری و دیکتاتوری صدام هم از همان لحظه ی تمردش شروع شد. بقیه داستان را همه خیلی خوب می دانند؛ آمریکا دو مرتبه با عراق وارد جنگ شد؛ یک دهه عراق را تحریم اقتصادی کرد که به مرگ صدها هزار کودک و شهروند عراقی انجامید و دست آخر حرامزاده عراقی را تحویل دادگاه دادند تا به عنوان جنایتکار جنگی مجازات شود.
جعل وبسایت ترکی درباره آزمایش تسلیحاتی ایران و زلزله آذربایجان
پس از زلزله اخیر در آذربایجان و کشته شدن جمعی از مردم بومی آن خطه، گروههای پان ترکیستی – که در رویداد زلزله بم، زشت ترین توهین ها را متوجه مردم مصیبت زده ایران می کردند -بار دیگر با رویکرد طلبکارانه، رو به گسترش نفرت نژادی آوردند تا مسئولیت حوادث پس از آن را متوجه ایرانیان کنند.
در همین راستا، یک وبسایت جمهوری آذربایجان به نقل از سایت دبکا – نزدیک به منابع امنیتی اسرائیل- ادعا می کند که زلزله اخیر در آذربایجان در نتیجه آزمایش تسلیحاتی بمب زلزله ساز(!) ایران و نفرت ایرانیان از مردم آذربایجان رخ داد.
پارلمان اروپا؛ حمایت از حقوق بشر یا تجزیه طلبی در ایران؟
چند هفته ی پیش پارلمان اروپا قطعنامه ای را درباره نقض حقوق بشر در ایران به مجمع عمومی این نهاد برد و نمایندگانی هم درباره این موضوع سخنرانی کردند.
موضوع نقض مکرر حقوق بشر در ایران یک حقیقت غیر قابل انکار است و تقریبا همه کسانی که اندک آشنایی با شرایط ایران داشته باشند از آن آگاهی دارند و بنابر این محکومیت نقض حقوق بشر در ایران هم کمتر کسی را به شگفتی وا می دارد. اما این حمایت از حقوق بشر در سالهای اخیر رویه دیگری پیدا کرده و جنبه سیاسی بخود گرفته چنانکه برخی گروههای حقوق بشری یا نهادهای سیاسی مانند پارلمان اتحادیه اروپا، کنگره آمریکا یا برخی پارلمانهای محلی اروپایی این روند را برای رسیدن به اهداف مد نظر خود را دنبال می کنند.
توهین شنیع ماموران دولتی جمهوری آذربایجان به پرچم ایران
امیر اصغرنژاد، یک کمدین نروژی ایرانی تبار، که برای تهیه گزارش طنزی از روند برگزاری مسابقات یوروویژن در باکو بسر می برد، برنامه ی فکاهی درباره این مسابقات تهیه کرده بود که به واسطه آن از جانب مامورین دولتی جمهوری آذربایجان مورد بازخواست و اهانت قرار گرفت و در هنگام بازگشت وی از آن کشور، مسئولین پلیس فرودگاه باکو پس از تهدید و در آوردن لباسهایش مجبورش کردند به پرچم ایران اهانت کند و روی آن راه برود.
در این دوره از مسابقات موسیقی که جمهوری آذربایجان میزبانی آن را بر عهده داشت، یک ایرانی نروژی تبار به نام تورج کشتکار (توجی) کشور نروژ را نمایندگی می کرد؛ اما به گفته ی رسانه های کشور نروژ، پس از اهانت ماموران آذربایجان به خبرنگار ان آر کی (سازمان گزارشگران نروژ)، این تشکیلات حتی پیش از آنکه نماینده نروژ وارد دور رقابت شود از پوشش آن صرفنظر کرد.
به گزارش رسانه های نروژی، مسئولین ان آر کی طی تماس با مسئولین برگزاری مسابقات یوروویژن و وزارت خارجه این کشور خواستار رسیدگی به این وضعیت شدند.
در فیلم کمدی اصغرنژاد که برای نروژیها تهیه شده، وی اینطور وانمود می کند که نقش خبرنگار کشور ایران را بر عهده دارد و با مردم کوچه و خیابان و همینطور اعضای تیم نروژ مصاحبه های فکاهی ترتیب می دهد؛ اما ظاهرا مضامین این برنامه به مذاق مسئولین جمهوری آذربایجان خوش نمی آید و در هنگام بازگشت تیم نروژی از خروج آنها جلوگیری می کنند و اصغرزاده را مورد آزار و اذیت قرار می دهند.
فاخته زمانی؛ لمپنیسم آریایی یا لمپنیسم ترکستان
دو سال پیش مطلبی را درباره فاخته زمانی منتشر کردم. بعدتر یکی از وبسایتهای تجزیه طلب هم مطلبی درباره جعلی بودن این پتیشن و نوشته من انتشار داد که لزومی به پاسخ ندیدم اما از آنجا که درباره متن آن درخواستنامه پرسش شده، لازم است این چند خط را اضافه کنم.
یکی از وبسایتهای تجزیه طلب به نام بایبک در اینباره می نویسد:
آمار کشتگان فرقه دموکرات آذربایجان و جعلیات پان ترکیستها
نسخه انگلیسی این مقاله از مهرآذر سورن در اینجا یا اینجا.
اخیرا مطلبی به قلم علی قره جه لو – یکی از پان ترکیستهای شناخته شده – در سایت تجزیه طلب شهروند منتشر شده که آمار دروغینی را درباره تعداد کشتگان فرقه دموکرات آذربایجان ارایه می دهد. در مورد سایت شهروند و عملکرد آن، پیشتر مقاله ای به قلم اسپهبد را در اینجا منتشر کردم.
پان ترکیستها تقریبا در تمام موضوعات از تاریخ، فرهنگ، مشاهیر و افتخارات ملی گرفته تا تعداد لغات و افعال ترکی و جمعیت ترکزبانان و بودجه استانی مناطق ترکزبان جعل می کنند و این نخستین مورد از جعلیاتشان نیست، قطعا آخرینش هم نخواهد بود. اما این گفته که هزاران نفر از اعضای فرقه دموکرات توسط دولت ایران به قتل رسیدند، دروغی است که باید پیش از فراتر رفتن دامنه جعلیاتشان به آن پاسخ داده شود.
این حقیقت که اتحاد جماهیر شوروی فرقه دموکرات آذربایجان و کردستان را برای تجزیه ایران، مستقیما و به دست خود ایجاد کرد، بر کسی پوشیده نیست. (برای آگاهی بیشتر به این اسناد نگاه کنید)
آذربایجان چگونه ترکزبان شد
«بی تردید پیش از آن که زبان ترکی به آذربایجان وارد شود، زبان این منطقه شاخه ای از زبانهای ایرانی بوده و این موضوع به صورت عام پذیرفته شده است.»
این عبارات از پروفسور والتر هنینگ است(مقاله هنینگ را از اینجا می توانید ببینید) اما همانطور که هنینگ اشاره می کند، احتمالا کسروی نخستین کسی بود که جنین نظریه ای را مطرح کرد. هنینگ یکی از برجسته ترین دانشمندان زبان شناس جهان در یک قرن گذشته است؛ علاوه بر او دیگرانی همچون احسان یارشاطر هم در این زمینه مقالاتی منتشر کردند.
در این نوشته ی کوتاه قصدم پرداختن به زبان آذربایجان پیش از رواج ترکی در آن خطه نیست؛ موضوع تُرکاندن مردم این منطقه به جز در میان قومگرایان پان ترکیست، موضوعی پذیرفته شده است؛ همچنین از منابع علمی می دانیم که ترکان دستکم تا قرن یازدهم میلادی (هزار سال پیش) اصلا در این منطقه نبودند که بخواهند زبانشان را به گروههای دیگر منتقل کنند اما پرسشی که تا امروز بارها مطرح شده و پاسخ داده نشده اینکه «اگر آذربایجان ترک نیست پس چگونه ترکزبان شده است؟»
گوناز تی وی (تلویزیون گوناز) وابسته به سازمان سیا است
شبکه تلویزیونی گوناز (گوناز تی وی) یک کانال ماهواره ای بیست و چهار ساعته به زبان ترکی آذربایجانی با مدیریت احمد اوبالی است، که از شهر شیکاگو در ایالت ایلینوی آمریکا برنامه هایی را برای مردم ترکزبان در ایران تهیه می کند.
این کانال تلویزیونی علاوه بر استودیو شیکاگو یک استودیوی دیگر هم در باکو مرکز جمهوری اران دارد و برنامه هایش را هم از طریق ماهواره ی هاتبرد (و پیش از آن ترک ست ترکیه) به آذربایجان ایران می فرستد.
ظاهرا با بروز اغتشاشات تجزیه طلبان در سال هشتاد و پنج و با محرز شدن نقش این کانال تلویزیونی در ایجاد اغتشاشات و تهییج مردم ، دولت ایران از دولت ترکیه درخواست کرده بود تا جلوی پخش برنامه های گوناز را از ماهواره ی ترک ست بگیرد.
پارسی خواندن کورش جعلی است یا تجزیه طلبان سایت لور مهمل می بافند؟
در بخش کامنتهای مطلب پیشین، یکی از خوانندگان از من خواست تا در رابطه با مقاله ی جعلی تارنمای لوور (با موزه ی لوور پاریس اشتباه نشود!) پیرامون هویت کورش هخامنشی توضیحی بنویسم.
واقعیت این است که ما امکان پاسخگویی به همه ی این تحریفاتی که روز به روز دامنه اش فراتر می رود را نداریم و این وبسایت لور هم دستکم دهها مطلب جعلی و تحریف تاریخی انتشار داده و پاسخ به همه ی اینها در توان ما نیست.
از طرف دیگر هم هیچ آدم عاقلی برای کسب اطلاعات تاریخی سراغ وبسایت لوور نمی رود. بنابر این من بر خلاف خواسته ی این دوست مخاطبم قصد پاسخگویی نداشتم؛ اما در این مورد خاص به موضوع جالب تری از خود مقاله برخوردم که انگیزه ای برای نوشتن این مطلب شد که به آن هم در ادامه اشاره خواهم کرد.
ظاهرا شخصی به نام «سجاد مومنی» این مطلب را نوشته و دقیقا معلوم نیست این نام هم مانند آن «مهران بهاری» یا به قول خودش «مئهران باهارلی» ،جاعل پان ترک ها، جعلی است یا دست برقضا جاعل لوورها شخصیت حقیقی از آب درآمده؟ هر که هست و هرچه هست؛ دروغهای این شخص را درباره هویت غیر ایرانی آریو برزن در همین پایگاه پاسخ دادیم و یکی از اشکالاتی که به آن مطلب گرفتیم اینکه چرا هیچ رفرنس و منبعی برای ادعایش نداده؟
ترک نیوز و ماشین حساب ترکی احمدی نژاد
اخیرا سایتهایی با فورمت و شکل ساخت خبرگزاریهای نیمه رسمی جمهوری اسلامی ایجاد شده تا در پیرامون تجزیه طلبان ترک و مسایل مربوط به آذربایجان چاره اندیشی کنند. یحتمل حضرات تازه دوزاری شان افتاده که دنیا چه خبر است و چه خوابها که برایشان ندیده اند. از آنجا که نظام مقدس اسلامی در تمام طول این سی و اندی سال موجودیت نکبت اش یک کار درست و درمان را هم نتوانسته به سرانجام برساند؛ ظاهرا بخشی از این مسئولیت مبارزه با قوزقورتها را هم اشتباها به خود قوزقورتها واگذار کرده اند.
در میان این سایتهای جدیدالتاسیس یکی را که همین چند روزه توانستم بخشی از مطالبش را بخوانم ( آن هم به لطف یکی از دوستان که مطالب ایشان را منتشر می کرد )با نام تورک نیوز در ایران به ثبت رساندند. البته این سایت از پاره ای جهات هم ویژگیهای مثبت دارد. از معدود ایراداتی که به این سایت بامزه می توانم بگیرم آن عنوان بخش ادب ترکی اش است که هیچ تناسبی با کولتور چند صد ساله ترکستان ندارد. بقیه ی قسمتها الحق بسیار هم خوب بود و اگر بخش جوک ترکی را هم برای نمایش جنایات شوونیسم فارس به سایت اضافه می کردند، احتمالا ترافیک بیشتری هم می گرفت.
عید نوروز و دروغهای پان ترک ها
منظور از اطلاق عنوان «ترکـ» در این مقاله صرفا مردم ترکتبار است که در طول تاریخ به این نام شهرت داشتند و نه مردم آذربایجانی که بعدها ترکزبان شدند.
همچنین آن دسته از مردمی که خود را به این نام می خوانند و بر آن اصرار می کنند اگرچه ترکتبار نباشند اما از آن جهت که در انقیاد و تحت سیطره ی فرهنگ بیگانه هستند باید به همین عنوان شناخته شوند.
این شنیدستی که ترکی وصف جنت چون شنید //گفت با واعظ که: «آنجا غارت و تاراج هست؟»
گفت: «نی!»، گفتا: «بتر باشد ز دوزخ آن بهشت //کاندرو کوته بود از غارت و تاراج دست»
— بهارستان جامی
در چند سال گذشته و در ادامه ی روند جعل تاریخ و هویت ملی ,پان ترکیستها ادعاهایی را متوجه شخصیتها ,سنتها و آیینهای ایرانی کردند . از جمله شخصیتهایی که یکباره ترک شدند می توان به بابک خرمدین , ابن سینا ,مولوی , نظامی, بیرونی ,زرتشت و حتی رستم !! اشاره کرد و از جمله جشنها و مراسمی که در یکی دو سال اخیر بیشتر مورد توجه ایشان قرار گرفت, چارشنبه سوری ,یلدا و «عید نوروز» است.
ترکان در طول تاریخ مشخصا قومی کوچرو بودند که مدنیت نداشتند و طبعا از مواهب و مصادیق تمدن نیز بی بهره بودند. بر طبق دانشنامه بریتانیکا که از بسیاری جهات معتبرترین دانشنامه به زبان انگلیسی است, موطن اصلی ترکان «اغوز» یا «اگوز» تا حداقل قرن یازدهم میلادی استپهای آسیای مرکزی و مغولستان بود و بنابر این نسبت دادن آیین نوروز که چند هزار سال در کشور و منطقه ی ما پیشینه دارد به این گروه, از اساس ادعای بی پایه و لاغی است.
Oğuz, also spelled Oghuz, or Ghuzz, confederation of Turkic peoples whose homeland, until at least the 11th century ad, was the steppes of central Asia and Mongolia.
کهن ترین اثر ادبی به زبان ترکی در ایران بیش از چند سده قدمت ندارد و این ملت جعلی که نه ادبیات کلاسیک دارد و نه آداب و سنن ملی و نه مشاهیر و مفاخر تاریخی برای ساختن یک هویت جدید ناچار از تحریف تاریخ و دزدی از ملتهای دیگر است. این رویکرد نخستین بار چند دهه ی پیش توسط بازماندگان عثمانی و ترکیه امروزی آغاز شد که به صورت گسترده جعل تاریخ کردند. با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی, جمهوری تازه استقلال یافته ی آذربایجان (اران) هم برای بقای خود و ایجاد هویت ملی ,ناچار همان طریقه را در پیش گرفت.
متاسفانه شیوه ی پان ترکیستها در دزدی تاریخی همان شیوه ی اسلاف فرهنگی شان است. ترکان آنجا که می توانستند غارت می کردند و هر جا که قادر به دزدی نبودند شیوه ی تخریب و نابودی را در پیش می گرفتند. پان ترکیستها هم در کوششهایشان برای سرقت فرهنگی از تمدن ایرانی هر آنچه را که بتوانند جعل می کنند و به خودشان نسبت می دهند و آنجا که از دزدی مفاخر تاریخی و فرهنگی ما بازبمانند, سعی در لجن مال کردن و بی ارزش کردن آن می کنند چنانکه در مورد «فردوسی» همین رویه را در پیش گرفتند.
توهین به کورش کبیر در دانشگاه تبریز
ماه گذشته نمایشگاه کتابی در دانشگاه تبریز برگزار گردید که اخبارو تصاویر مربوط به آن به گستردگی توسط وبسایتهای تجزیه طلبان پوشش داده شد. در یکی از این تصاویر که توسط سایت تجزیه طلب تبریز سسی منتشر شده ,پوستر بزرگی از صحنه ی مرگ کورش کبیر به چشم می خورد که تابلویی اثر یک نقاش هلندی به نام« پتر پال روبنز» در قرن هفدهم است و با الهام از صحنه ی کشته شدن کورش هخامنشی نقاشی شده است
در ارتباط با این تصویر پیشتر توضیحاتی را در یک نوشته جداگانه دادم. بر پایه ی روایت هرودوت که یکی از چند روایت موجود از مرگ پادشاه ایران است ,پس از کشته شدن کورش کبیر, سر او از پیکر بی جانش جدا شده و توسط ملکه ی ماساگت ها,تهم ریش یا تومیریس مورد اهانت قرار گرفت. متاسفانه در چند سال اخیر تجزیه طلبان و پان ترکیستها با ترک خواندن اقوام سکایی و ماساگتها سعی در بهره گیری تبلیغاتی از این ماجرا کردند اما همانطور که در همان پست هم اشاره کردم بر مبنای تمام مستندات موجود از جمله مستندات دانشنامه ی معتبر بریتانیکا , ماساگتها از اقوام ایرانی تبار بودند و مطلقا ارتباطی میان ایشان و اقوام ترک تبار نیست.
داستان کشته شدن کورش بزرگ و تومروس ,ملکه ی قلابی پان ترک ها
از موضوعاتی که اخیرا بسیار مورد توجه تجزیه طلبان پانترک قرار گرفته , داستان کشته شدن کورش هخامنشی- پادشاه باستانی ایران است.
در مورد چگونگی مرگ کورش دوم هخامنشی بیش از ده روایت مختلف وجود دارد که یکی از آنها نقل از هرودوت, تاریخ نگار یونانی است و ارایه ی توضیح مختصری را ضروری می کند.
بر پایه ی آنچه هرودوت از این رویداد نقل کرده, کورش هخامنشی که برای سرکوب ماساژتها(ماساگت تلفظ صحیح است امااز آنجا که در میان فارسی زبانان فرم نخست کاربرد دارد و تغییر در تلفظ ,دگرگونی در معنای آن ایجاد نکرده, تفاوتی ندارد) از اقوام سکایی ,وارد صحرای جنوبی خوارزم شد ابتدا به تهم ریش یا تومیریس (تلفظ یونانی),ملکه ی ایشان پیشنهاد ازدواج داد و او نپذیرفت; سپس میان طرفین مقرر شد یا کورش از رود سیحون عبور کرده و در آنسوی رود با ماساژتها روبرو شود و یا در خاک ایران در انتظار سکاها بماند.
بیشتر فرماندهان, درگیری در خاک ایران را پیشنهاد کردند اما کرزوس پادشاه اسبق لیدی عبور از رودخانه را توصیه کرد و همینکار را کردند و در نهایت کورش در جریان درگیری با ماساژتها به قتل رسید ,ملکه ی ماساژتها دستور داد سر او را از بدن جدا کنند و در اقدامی نمادین به نشانه ی انتقام در تشتی از خون قرار گیرد (برخی از محققان , این روایت را باور نمی کنند بیشتر به این علت که این روایت تنها یکی از روایات متعددی است که درباره ی مرگ کورش نقل شده, بدون اینکه شاهدی بر صحت این ادعاوجود داشته باشد.)