بنابر اسناد منتشر شده سایت ویکی لیکس دولت انگستان به همراه سازمانهای اطلاعاتی آمریکا، اسراییل، عربستان و حتی پاکستان متصدی امر حمایت از تجزیه طلبی در ایران هستند (این مطلب را به همراه تمام منابعش ببینید.). بنا به گفته ی لوموند دیپلماتیک سازمان سیا اینکار را علاوه بر حمایت مستقیم، با هزینه کردن میلیونها دلار، با نام حقوق بشر و در غالب سازمانهای حقوق بشری انجام داد؛ بنابر این جای تعجب نباید باشد که بدانید بسیار از کسانی که عنوان فعال حقوق بشر و فعال حامی حقوق اقوام به خودشان بستند؛ از کجا تامین مالی می شوند.
برچسب: تجزیه طلب
سازمان سیا، بی بی سی و تجزیه طلبی در ایران
از زمان رویارویی ایران با قدرتهای جهانی بر سر برنامه هسته ای و افزایش نفوذ منطقه ای ایران، موضوع حمایت از تجزیه طلبان و قومگرایان هم با همان هدف تحریمهای اقتصادی — یعنی ایجاد بی ثباتی و آشوب در داخل کشور و امتیازگیری بر سر برنامه هسته ای — بطور گسترده در دستور کار کشورهای طرف مواجه با ایران قرار گرفت و ردیف بودجه ای محرمانه در داخل سازمان سیا برای آن تخصیص داده شد. این برنامه مشخصا توسط کشورهای آمریکا، اسراییل و بریتانیا پیگیری می شود؛ با اینحال بر پایه اسناد سایت ویکی لیکس، علاوه بر سازمانهای اطلاعاتی این سه کشور، کشورهای کوچکتر چون پاکستان هم در این این زمینه فعال هستند؛ که در مورد پاکستان، به گفته ی ویکی لیکس این همکاری با آشکار شدن حمایت سازمان موساد و سازمان اطلاعات بریتانیا از تجزیه طلبان آن کشور، خاتمه پیدا کرد.
جعل عنوان ملت و حق تعیین سرنوشت تجزیه طلبان
با گسترده شدن نفوذ رسانه های فارسی زبان بیگانه و نبود رسانه های خبری بی طرف و آزاد در داخل ایران، رفته رفته برخی عبارات و اصطلاحات جعلی هم وارد واژگان سیاسی ایرانیان شد. از جمله این جعلیات، یکی هم اطلاق عنوان «ملت» یا «ملیت» به اقوام ایرانی است که پیشتر تنها در میان رسانه های طیف چپ یا تجزیه طلبان متداول بود؛ اما در حال حاضر در بسیاری از رسانه های دولتی بیگانه همچون «بی بی سی فارسی»، «رادیو زمانه»، «روز آنلاین» یا «دویچه وله فارسی» کاربرد دارد. این جعل عنوان، به صورت حساب شده و برای برخی اهداف سیاسی از پیش تعیین شده انجام می شود که در این نوشته با دلایل آن بیشتر آشنا می شویم.
پارلمان اروپا؛ حمایت از حقوق بشر یا تجزیه طلبی در ایران؟
چند هفته ی پیش پارلمان اروپا قطعنامه ای را درباره نقض حقوق بشر در ایران به مجمع عمومی این نهاد برد و نمایندگانی هم درباره این موضوع سخنرانی کردند.
موضوع نقض مکرر حقوق بشر در ایران یک حقیقت غیر قابل انکار است و تقریبا همه کسانی که اندک آشنایی با شرایط ایران داشته باشند از آن آگاهی دارند و بنابر این محکومیت نقض حقوق بشر در ایران هم کمتر کسی را به شگفتی وا می دارد. اما این حمایت از حقوق بشر در سالهای اخیر رویه دیگری پیدا کرده و جنبه سیاسی بخود گرفته چنانکه برخی گروههای حقوق بشری یا نهادهای سیاسی مانند پارلمان اتحادیه اروپا، کنگره آمریکا یا برخی پارلمانهای محلی اروپایی این روند را برای رسیدن به اهداف مد نظر خود را دنبال می کنند.
رضا مرادی غیاث آبادی؛ دکتر قلابی و جاعل تاریخ
تقریبا دو سال پیش برای نخستین بار در تارنمای «پژوهشهای ایرانی» متعلق به «رضا مرادی غیاث آبادی» و در اعتراض به یک نوشته ی او کامنتی گذاشتم؛ چند ماه قبل هم یکبار پیامی به ایمیل ایشان فرستادم که درباره آن هم خواهم نوشت اما آنچه که بر سر آن کامنت من آمد، دستکم از همان زمان بر من آشکار کرد که نه با یک محقق و پژوهشگر دگراندیش یا مخالف که با یک جاعل و تحریفگر سر و کار دارم. رضا غیاث آبادی به علت نامعلوم و بدون هیچ ملاحظه نوشته ای که متعلق به دیگری بود را با واژگان خودش تغییر داد تا جایی که مفهوم آن نوشته به کل به چیز دیگری تغییر کند.
اخلاقا یک نویسنده یا مدیر سایت مختار است که نوشته ی خواننده اش رامنتشر کند یا اگر صلاح نمی داند از انتشار آن چشم بپوشد؛ اما دست بردن در نوشته ی دیگران به منظور تغییر دادن معنا و مفهوم یک مطلب که با نام دیگری منتشر شده حتی اگر در سایت و وبلاگ شخصی باشد، در حکم دزدی است و کسی که در اندازه ی حفظ پیام یک مخاطب اش امانتدار نیست، نمی تواند در مقولاتی که نیاز به بردباری، خویشتنداری و دقت بیشتر دارد(مانند تاریخ چند هزار ساله یک ملت) جانب امانت و انصاف نگاه دارد.
توهین به کورش کبیر در دانشگاه تبریز
ماه گذشته نمایشگاه کتابی در دانشگاه تبریز برگزار گردید که اخبارو تصاویر مربوط به آن به گستردگی توسط وبسایتهای تجزیه طلبان پوشش داده شد. در یکی از این تصاویر که توسط سایت تجزیه طلب تبریز سسی منتشر شده ,پوستر بزرگی از صحنه ی مرگ کورش کبیر به چشم می خورد که تابلویی اثر یک نقاش هلندی به نام« پتر پال روبنز» در قرن هفدهم است و با الهام از صحنه ی کشته شدن کورش هخامنشی نقاشی شده است
در ارتباط با این تصویر پیشتر توضیحاتی را در یک نوشته جداگانه دادم. بر پایه ی روایت هرودوت که یکی از چند روایت موجود از مرگ پادشاه ایران است ,پس از کشته شدن کورش کبیر, سر او از پیکر بی جانش جدا شده و توسط ملکه ی ماساگت ها,تهم ریش یا تومیریس مورد اهانت قرار گرفت. متاسفانه در چند سال اخیر تجزیه طلبان و پان ترکیستها با ترک خواندن اقوام سکایی و ماساگتها سعی در بهره گیری تبلیغاتی از این ماجرا کردند اما همانطور که در همان پست هم اشاره کردم بر مبنای تمام مستندات موجود از جمله مستندات دانشنامه ی معتبر بریتانیکا , ماساگتها از اقوام ایرانی تبار بودند و مطلقا ارتباطی میان ایشان و اقوام ترک تبار نیست.
دستگاه قضایی را افکار عمومی نمی گرداند ,حکم براعت را هم شما نمی دهید
وقتی دستگاه قضایی یک مملکت را افکار عمومی بگرداند نتیجه فاجعه خواهد شد. وقتی توده ی مردم بخواهند حکم گناهکاری یا بیگناهی بدهند آنوقت هرج و مرج همه جا را می گیرد .متاسفانه اغلب هم میهنان ما از دموکراسی که صرفا یک شیوه ی حکومتی است, تعریف درستی ندارند و حد و مرزش را هم نمی شناسند. اغلب تصورشان بر این است که اگر عموم مردم بر تصمیمی اجماع داشتند آنوقت حتما آن تصمیم مشروعیت پیدا می کند چون نشات گرفته از اصول دموکراتیک است. بر خلاف باور این گروه، دستگاه داوری در هر کشور باید کاملا مستقل بوده و گردانندگان آن هم افراد مستقل با صلاحیتهای لازم شغلی باشند و همینطور تنها در صورتی میتوان عملکرد چنین نهادی را توجیه نمود که در تصمیم گیریها به کل از هر نوع فشاری چه از جانب مراکز قدرت و چه افکار عمومی بدور بماند.
همه ی ما می دانیم که دستگاه قضایی کشور ما در مواجه با فعالین سیاسی چنین وضعی را ندارد؛ احکام غیر عادلانه ای که برای زندانیان می دهند؛ حکمهای حبس و اعدام که برای سیاسیون صادر کردند؛ همه وهمه افکار عمومی را به وضعیت محاکمات قضایی حساس کرده است. از طرف دیگر ما مردمی هستیم که دستکم بیش از دیگر ملتها در مواجه با رویدادها احساسی برخورد می کنیم و به پیامدهای رفتارهای غیر عقلانی خود پروا نداریم و از آن بدتر از گذشته خودمان عبرت نمیگیریم تمام آنچه که دستکم در طول یکصد سال گذشته بر سرمان آمده ناشی از همین برخوردهای احساسی و عدم عقلانیت در بزنگاههای تاریخی است.امروز هم متاسفانه به یکی از همان مقاطع حساس رسیدیم .شرایط داخلی میهمنمان هر روز بدتر می شود هر روز زیر تیغ تهدیدات جدید خارجی قرار می گیریم و هنوز هم احتمال حمله ی نظامی به وجود دارد ,خطر فروپاشی و تجزیه از جانب گروههای داخلی با حمایت بیگانگان ,کشور را تهدید می کند و به طور کلی در یکی از بدترین دوران تاریخی خودمان هستیم.
داستان کشته شدن کورش بزرگ و تومروس ,ملکه ی قلابی پان ترک ها
از موضوعاتی که اخیرا بسیار مورد توجه تجزیه طلبان پانترک قرار گرفته , داستان کشته شدن کورش هخامنشی- پادشاه باستانی ایران است.
در مورد چگونگی مرگ کورش دوم هخامنشی بیش از ده روایت مختلف وجود دارد که یکی از آنها نقل از هرودوت, تاریخ نگار یونانی است و ارایه ی توضیح مختصری را ضروری می کند.
بر پایه ی آنچه هرودوت از این رویداد نقل کرده, کورش هخامنشی که برای سرکوب ماساژتها(ماساگت تلفظ صحیح است امااز آنجا که در میان فارسی زبانان فرم نخست کاربرد دارد و تغییر در تلفظ ,دگرگونی در معنای آن ایجاد نکرده, تفاوتی ندارد) از اقوام سکایی ,وارد صحرای جنوبی خوارزم شد ابتدا به تهم ریش یا تومیریس (تلفظ یونانی),ملکه ی ایشان پیشنهاد ازدواج داد و او نپذیرفت; سپس میان طرفین مقرر شد یا کورش از رود سیحون عبور کرده و در آنسوی رود با ماساژتها روبرو شود و یا در خاک ایران در انتظار سکاها بماند.
بیشتر فرماندهان, درگیری در خاک ایران را پیشنهاد کردند اما کرزوس پادشاه اسبق لیدی عبور از رودخانه را توصیه کرد و همینکار را کردند و در نهایت کورش در جریان درگیری با ماساژتها به قتل رسید ,ملکه ی ماساژتها دستور داد سر او را از بدن جدا کنند و در اقدامی نمادین به نشانه ی انتقام در تشتی از خون قرار گیرد (برخی از محققان , این روایت را باور نمی کنند بیشتر به این علت که این روایت تنها یکی از روایات متعددی است که درباره ی مرگ کورش نقل شده, بدون اینکه شاهدی بر صحت این ادعاوجود داشته باشد.)
سند تجزیه طلبی انجمن دفاع از زندانیان سیاسی آذربایجان (آداپ) و فاخته زمانی
دوستی اعتراضنامه ی را برای من فرستاده و از من خواسته تا منتشر کنم ;این سند جالب مربوط به سازمانی با نام «انجمن دفاع از زندانیان سیاسی آذربایجان » یا «آداپ» است که با عنوان یک سازمان حقوق بشری و حامی زندانیان سیاسی آذربایجانی فعالیت می کند.
همانطور که در وبسایت این گروهک آمده (ساوالان سسی دات کام )این تشکیلات در همه حال خود را تشکیلاتی حقوق بشری می نمایاند که “به هيچ گروه سياسي كلا و جزئا تعلق ندارد” اما عملکرد این ارگان در طول حیاتش و استفاده ی ابزاری از عنوان مشروع حقوق بشر به ایشان امکان داده تا با رویه ی حقوق بشری در راستای اهداف گروههای تجزیه طلب و انتشار محتوای ضد ایرانی گام بردارند.
این اعتراضنامه ظاهرا در سال 2006 خطاب به دبیرکل سازمان ملل نوشته شده و محتوای آن هم پیرامون اختلافات قومی گروههای آذری با کردها است که کردها را تروریست و مهاجمان به آذربایجان معرفی می کند ,اما آنچه این سند را برجسته می کند استفاده از عبارات تجزیه طلبانه و زیر سوال بردن موجودیت ایران توسط لیدر این تشکیلات به اصطلاح حقوق بشری است! آنچنان که فاخته زمانی ( با نام مستعار لونا) در این متن از ایران با عنوان «کشور به اصطلاح ایران »! نام برده و چندین بار از آذربایجان ایران با نام «آذربایجان جنوبی » یاد می کند که مقصودی جز زیر سوال بردن تمامیت ارضی ایران نمی تواند داشته باشد.
علی رغم اینکه نسخه ی اصلی این اعتراضنامه توسط نویسنده از روی سایت آن حذف شده اما نسخه ی پشتیبان از آن بر روی تارنمای آرکیو دات ارگ موجود است و من هم نسخه دیگری را بر روی تارنمای خود قرار دادم ,اهمیت این سند بیشتر از آن جهت است که اهداف تجزیه طلبانه ی آداپ را به خوبی نمایش داده و مشروعیت این سازمان و گردانندگان آن را به عنوان مدافعین مستقل حقوق بشر, به کل زیر سوال می برد .همچنین با در نظر گرفتن اصل پذیرفته شده ی حاکمیت ملی کشورها و حق شناخته شده ی برخورد با عناصر اغتشاش گر و تجزیه طلب که مخل تمامیت سرزمینی کشوری باشند, از این پس نظام سیاسی حاکم بر ایران (هر نظام سیاسی که بر سر کار باشد )و دستگاه قضایی می توانند با استناد به این سند که رونوشتی رسمی از آن هم به سازمان ملل متحد ارسال شده ,تمام مرتبطین با این تشکیلات را به جرم انتصاب به یک ارگان جدایی خواه (و نه تشکیلات حقوق بشری) محاکه و مجازات کنند.
تجزیه طلبان پان ترک در استادیوم تبریز به شیوه ی سگان زوزه می کشند
دانلود کلیپ آذربایجان جنوبی -ترک – تراختور
جعل اغوزی و پاسخی اغوزمندانه
این نامه توسط تجزیه طلبان تهیه شده و جالب اینکه برایش روی یوتیوب کلیپ هم ساختند.
این یکی هم نسخه ی دیگری است که نشان می دهد آغوزها اولین کاشفان “فتوشاپ” نیستند واگر جمهوری اسلامی از این غیرتها داشت وضع مملکت دست کم در حوزه ی تجزیه طلبان و امنیت ملی این نبود!
ضمنا آغوزهای قهرمان برای پروژه های بعدی در نظر داشته باشید «ترفند» را با طای دسته دار نمی نویسند.
وقتی تجزیه طلبان به جان یکدیگر می افتند
چندی پیش ویدیدیی را با عنوان “فریادهای یک زن هم میهن آذری” در یکی از کانالهای یوتیوب سازمان مجاهدین خلق مشاهده کردم این ویدیو زنی را نشان می دهد که با زاری در مذمت جمهوری اسلامی و عمال آن لب به اعتراض گشوده اما در واقع این ناهم میهن, “شهناز غلامی” یکی از تجزیه طلبان شناخته شده و خاینین به ایران است. در ابتدا تصور کردم شاید سازمان مجاهدین دچار اشتباه شده و یک تجزیه طلب را با یک شهروند عادی اشتباه گرفته, در اینکه سازمان مجاهدین ,سازمانی ضد ایرانی است تردیدی نداشتم اما اینکه ایشان تصاویر و گفته های تجزیه طلبان را منتشر کنند قدری عجیی می نمود بنابر این پس از درگیری لفظی با چند تن از تجزیه طلبان پیامی را بدین مضمون برای انتشار دهنده ی آن فرستادم : «
با درود_ويديديي كه بر روي كانال خود قرار داديد مربوط است به يكي از فعالين شناخته شده ي تجزيه طلبي به نام “شهناز غلامي” كه از مزدوران شناخته شده ي باكو و آنكارا است و نه آنچنان كه عنوان كرديد “فريادهاي اعتراض يك زن هموطن در تبريز”! اين كاملا صحيح است كه من و شما احتمالا از جمهوري اسلامي نفرت داريم , اما اين دليل به استفاده ي تبليغاتي از هر سگ ضد رژيمي نيست و ما ملي گرايان به اندازه ي كافي گرفتاري با دشمنان ايران و تجزيه طلبان داريم كه نخواهيم با مجاهدين درگير شويم ,از آنجا كه كانال شما نشان مي دهد از طرفداران سازمان مجاهدين خلق هستيد و نه يك گروه تجزيه طلبي به شما توصيه مي كنم اين ويديو را از روي يوتيوب برداريد«
این البته از ساده انگاری من بود که با آگاهی که به ایشان می دهم این ویدیو را از روی اینترنت حذف می کنند امروز اما مطلب جالبی را خواندم که حیفم آمد در اینجا منتشر نکنم و می تواند توجیه گر قرار دادن ویدیوی تجزیه طلبان در کانال مجاهدین باشد . مطلب از قول یکی از تجزیه طلبان معروف به نام ”علیرضا فرشی” است که خودش و همسرش “سیما دیدار” از مزدوران سابقه دار و شناخته شده هستند در رابطه با دلایل آزادی وی و دوستانش اگر فرصتی داشتم مفصلا می نویسم و اینکه نظام چه بهره گیری از تجزیه طلبان به قیمت زیر پا گذاشتن منافع ملی ما می کند , گفته های وی را عینا از “گوناز تی وی” یکی از رسانه های تجزیه طلبی در ادامه ی همین پست نقل می کنم ;فرشی در این نامه که خطاب به عبدالله جاسبی می نویسد خود را از اتهمات و از جمله عضویت در گروه مجاهدین خلق مبرا دانسته و همه ی تقصیرات را متوجه غلامی می داند و همینطور افشا می کند که غلامی و دخترش از ایران گریخته اند مع الوصف اگر گفته های فرشی را در مورد غلامی بپذیریم لاجرم این پهلوان پنبه ی ژورنالیزم ترکستان که اینهمه برایش ترکی می خواندند سر خودشان را هم کلاه گذاشته که البته در میان این طایفه چیز عجیبی نیست