Archive for 2012

«آیا خدا وجود دارد؟» استیون هاوکینگ

پروفسور استیون هاوکینگ

پروفسور استیون هاوکینگ

آیا خدا وجود دارد و آیا خداوند خالق جهان است؟ پاسخ به این پرسش چه اهمیتی برای ما دارد؟

در اغلب جوامع، پاسخ عمومی به این پرسش یکسان است. توده مردم دنیا در همه دوران ها به نوعی به وجود خدا باور داشته اند؛ اگرچه در هیچکدام از جوامع درک یکسانی از مفهوم خدا وجود ندارد.

در کشور ما علاوه بر اینکه اعتقاد به وجود خدا به عنوان یک اصل، پذیرفته شده است (مانند اغلب جوامع دیگر)؛ اعتقاد به حقانیت نمایندگان خدا که پیامبران باشند و از سوی او به رسالت برگزیده شده اند؛ اعتقاد به رسالت امامان شیعه که نسل اندر نسل جانشینان پیامبر اسلام هستند و اعتقاد به حقانیت روحانیون و ولایت فقیه که جانشین و نایب امامان هستند هم برای ورود به عرصه های سیاسی و اجتماعی لازم دانسته می شود و در همه موارد موجودیت خدا به عنوان یک اصل غیر قابل انکار مورد تایید جامعه، مقدمه ای است برای پذیرش دیگر اصولی که نظامات سیاسی و اقتصادی بر پایه ی آن استوار شده است.

در آمریکا، ۸۳ درصد از مردم به وجود خدا باور دارند؛ این رقم در میان دانشمندان آمریکایی در حدود ۳۳ درصدو در میان برجسته ترین دانشمندان که به عضویت آکادمی ملی می رسند به مراتب کمتر، در حدود هفت درصد از کل جمعیت آنها و در حدود پنج و نیم درصد در میان زیست شناسان است. با همه اینها تنها دو درصد از جمعیت آمریکا، مذهب خودشان را بی خدا یا ندانمگرا معرفی می کنند.

ستار جان آزادی ات مبارک باشد

برای ستار بهشتی:

ستار بهشتی

ستار بهشتی

این روزها که عطوفت اسلامی همچو دیگر امورات در زندانهای رژیم و تحت عنایات داهیانه ی ولی امر مسلمین جهان، دچار تحولات بنیادین شده، شیوه مجازات وبلاگنویسان هم تغییرات اساسی کرده است. پیشتر مرسوم بود که اهل ایمان برای حفظ نظام، بیضه اسلام را در درون زندانها و از داخل شلوارها به ماتحت مخالفان سیاسی نظام اسلامی بتپانند؛ یک چند صباحی زندانی مادر مرده را می بردند شکنجه می کردند یا در مواردی آزار جنسی می دادند، پس از مدتی که قوانین شریعت به خوبی اجرا شد، لاشه ی نیمه جانش را بیرون می دادند تا جای خود را به یک بینوای دیگر بدهد.

با اینحال تو ستار جان از استثناها بودی؛ تو را از ابتدا بردند که دیگر برنگردانند. برای اینکارشان دلیل هم نخواستند؛ چه دلیلی روشن تر و چه جرمی شنیع تر از وطن دوستی و آزادیخواهی؟ آنهم در جامعه ای که بنیادش بر چاپلوسی و مجیزگویی استوار شده؛ اجتماعی که رهبرانش با توسل به خیانت و حماقت و خرافات توده ها حکومت می کنند. اصلا مگر تا امروز کسی هم چیزی پرسیده یا قرار است بپرسد که آدم کشی دلیل بخواهند؟ مگر کشته شدن یک انسان در مملکت ما چقدر مهم است که برایش حکم قضایی و قاضی و مجکمه طلب کنند؟

اما خودمانیم ستار عزیز، رفتی و آزاد شدی. اول از همه از قید همان رجاله ها و پفیوزها آزاد شدی. بعد از دست سبزالهی و رجوی الهی و شاه الهی مملکتمان آزاد شدی. از ملتی که فرق نان و آزادی و عزت نفس را نمی فهد؛ از جامعه مان که تفاوت فضیلت و رذیلت را نمی داند؛ از دست ما مردم پر ادعا آزاد شدی. ستار جان آزادی ات مبارک باشد.

دزد پولهای مردم ایران کیست

محمود احمدی نژاد

محمود احمدی نژاد

تصور کنید عده ای دزد، شبانه وارد منزل شما شدند و دار و ندارتان را همراه خودشان بردند. صبح که از موضوع آگاه می شوید، در می یابید ارزش آنچه دزدیده شده برابر با دو سوم مجموع دارایی های شما است. شما شخص ثروتمندی نیستید و زندگی مرفهی نداشتید. بخاطر می آورید چه روزهایی را در گرمای تابستان و سرمای زمستان پشت رل خودروی قسطی تان از یک سوی شهر به سوی دیگر راندید، تا تعداد بیشتری مسافر جا به جا کنید. بارها با راننده های دیگر بر سر نوبت مسافر دهان به دهان شدید یا قربان صدقه افسر راهنمایی و رانندگی رفتید تا جریمه تان نکند و دست آخر بتوانید این شندر غاز را پس انداز کنید. اگر معلم بازنشسته بودید سالهایی را که در مدرسه غیر انتفاعی درس می دادید، بخاطر می آورید. درس دادن به بچه ها برای کسی به سن شما کار آسانی نیست و حقوقش هم با وجود شیفت های اضافی و تدریس خصوصی، کفاف خرجتان را نمی داد؛ به همین علت هر بار از زن و بچه تان خواستید کمتر خرج و بیشتر قناعت کنند. یا به عنوان یک کارگر کارخانه ماهها حقوقتان را نگرفتید اگر هم دادند کم دادند و با هزار ادا و اطوار و منت دادند؛ هر چه این سالها کارفرمایتان با شما بد کرد را به جان خریدید به امید اینکه چیزی بماند و فردای بهتری برای خودتان و فرزندانتان باشد. اما حالا کسانی پیدا شدند و به خودشان اجازه دادند دسترنج یک عمر شما را غارت کنند و شما هم بخوبی آگاهید که دیگر جوانی و موقعیت سابق را ندارید که چنین ضرر هنگفتی را جبران کنید.

خواهر مریم، خواهر هیلاری و حکمت حرامزاده ها

خواهر مریم و خواهر هیلاری

خواهر مریم و خواهر هیلاری

از رامسفلد، وزیر خارجه پیشین آمریکا و نماینده آمریکا در خاورمیانه (۱۹۸۳)، جمله ای را درباره صدام حسین نقل می کنند که پیشتر فرانکلین روزولت هم درباره «ساموزا»، رییس حمهور نیکاراگوئه، بکار برده بود: «صدام ممکن است که یک حرامزاده (مادر بخطا) باشد اما حرامزاده ی ما است.»

هفت سال پس از دیدار تاریخی رامسفلد و حسین در سال ۱۹۸۳ (ویدیو این دیدار از اینجا)، دیکتاتور عراقی تصمیم گرفت که بجای حرامزاده آمریکایی ها، حرامزاده خودش باشد و در سال ۱۹۹۰ بدون اجازه اربابش به کویت لشکر کشید. در واقع همه گرفتاریها و نقض حقوق بشر و جنایتکاری و دیکتاتوری صدام هم از همان لحظه ی تمردش شروع شد. بقیه داستان را همه خیلی خوب می دانند؛ آمریکا دو مرتبه با عراق وارد جنگ شد؛ یک دهه عراق را تحریم اقتصادی کرد که به مرگ صدها هزار کودک و شهروند عراقی انجامید و دست آخر حرامزاده عراقی را تحویل دادگاه دادند تا به عنوان جنایتکار جنگی مجازات شود.

ایران در تاریخ؛ سخنرانی برنارد لوئیس، معمار تجزیه ایران، در دانشگاه تل آویو

برنارد لوئیس

برنارد لوئیس

پروفسور برنارد لوئیس خاورشناس یهودی تبار انگلیسی و استاد بازنشسته مطالعات خاورمیانه در دانشگاه پرینستون است که یکی از برجسته ترین متخصصان در زمینه تاریخ خاورمیانه محسوب می شود.

تاثیرات فکری برنارد لوییس، به عنوان یک متخصص اسلامشناس، در سیاستگذاریهای چند دهه گذشته آمریکا بی اندازه است. به عقیده جیکوب ویسبرگ، ستون نویس مجله نیوزویک، برنارد لوئیس مهمترین تاثیر فکری را در ایده تهاجم به عراق داشته. اصطلاحاتی مانند «بنیادگرایی اسلامی» یا «نبرد تمدنها» هم از ابداعات لوییس است. گفته می شود ساموئل هانتینگتون، استاد پیشین علوم سیاسی در دانشگاه هاروارد، نظریه نبرد تمدنها را با الهام از ایده لوییس مطرح کرد.

لویییس همچنین به عنوان تئوریسین طرح تجزیه ایران و دیگر کشورهای خاورمیانه هم شناخته شده. طرح تجزیه خاورمیانه یا (بعدها) «خاورمیانه بزرگ» که با عنوان «پروژه برنارد لوییس» مشهور است، نخستین بار در نشست بیلدلبرگ در سال ۱۹۷۹ مطرح شد بر پایه این طرح، ایران باید به شش یا هفت تکه تقسیم شود؛ این ایده پیشتر در عراق اجرا شده و الان به جای یک عراق، در واقع سه عراق وجود دارد. به باور دیک چینی، معاون رییس جمهور پیشین آمریکا، در قرن جدید، دانشمندان، قانونگذاران، دیپلماتها و رسانه ها دنباله رو خردمندی لوییس خواهند بود.

جعل وبسایت ترکی درباره آزمایش تسلیحاتی ایران و زلزله آذربایجان

جعل پان ترک ها درباره زلزله آذربایجان

جعل پان ترک ها درباره زلزله آذربایجان

پس از زلزله اخیر در آذربایجان و کشته شدن جمعی از مردم بومی آن خطه، گروههای پان ترکیستیکه در رویداد زلزله بم، زشت ترین توهین ها را متوجه مردم مصیبت زده ایران می کردند -بار دیگر با رویکرد طلبکارانه، رو به گسترش نفرت نژادی آوردند تا مسئولیت حوادث پس از آن را متوجه ایرانیان کنند.

در همین راستا، یک وبسایت جمهوری آذربایجان به نقل از سایت دبکانزدیک به منابع امنیتی اسرائیل- ادعا می کند که زلزله اخیر در آذربایجان در نتیجه آزمایش تسلیحاتی بمب زلزله ساز(!) ایران و نفرت ایرانیان از مردم آذربایجان رخ داد.

جعل عنوان ملت و حق تعیین سرنوشت تجزیه طلبان

جهان در سال 1945

جهان در سال ۱۹۴۵

با گسترده شدن نفوذ رسانه های فارسی زبان بیگانه و نبود رسانه های خبری بی طرف و آزاد در داخل ایران، رفته رفته برخی عبارات و اصطلاحات جعلی هم وارد واژگان سیاسی ایرانیان شد. از جمله این جعلیات، یکی هم اطلاق عنوان «ملت» یا «ملیت» به اقوام ایرانی است که پیشتر تنها در میان رسانه های طیف چپ یا تجزیه طلبان متداول بود؛ اما در حال حاضر در بسیاری از رسانه های دولتی بیگانه همچون «بی بی سی فارسی»، «رادیو زمانه»، «روز آنلاین» یا «دویچه وله فارسی» کاربرد دارد. این جعل عنوان، به صورت حساب شده و برای برخی اهداف سیاسی از پیش تعیین شده انجام می شود که در این نوشته با دلایل آن بیشتر آشنا می شویم.

پارلمان اروپا؛ حمایت از حقوق بشر یا تجزیه طلبی در ایران؟

چند هفته ی پیش پارلمان اروپا قطعنامه ای را درباره نقض حقوق بشر در ایران به مجمع عمومی این نهاد برد و نمایندگانی هم درباره این موضوع سخنرانی کردند.

YouTube Preview Image

موضوع نقض مکرر حقوق بشر در ایران یک حقیقت غیر قابل انکار است و تقریبا همه کسانی که اندک آشنایی با شرایط ایران داشته باشند از آن آگاهی دارند و بنابر این محکومیت نقض حقوق بشر در ایران هم کمتر کسی را به شگفتی وا می دارد. اما این حمایت از حقوق بشر در سالهای اخیر رویه دیگری پیدا کرده و جنبه سیاسی بخود گرفته چنانکه برخی گروههای حقوق بشری یا نهادهای سیاسی مانند پارلمان اتحادیه اروپا، کنگره آمریکا یا برخی پارلمانهای محلی اروپایی این روند را برای رسیدن به اهداف مد نظر خود را دنبال می کنند.

فلسطینی های مسلمان، افغانی های نامسلمان و چپی های نگران

مدرسه برای کودکان افغان

مدرسه برای کودکان افغان

طی سی و سه سالی که از عمر نظام اسلامی گذشت، دشمنی و کینه توزی نظام نسبت به کشور اسراییل به عنوان اصل محوری و لایتغیر داکترین سیاست خارجی ایران، اسباب مخاطرات و گرفتاریهای فراوانی برای ملت ایران شد. در واقع هیچکس نمی تواند انکار کند، جمهوری اسلامیکه مدعی دفاع از حقوق مردم«فلسطین» و دیگر مسلمانان جهان استدر تمام این سالها برای دفاع از گروههای فلسطینی رودروی اسراییل و حامیان این کشورکه در مراکز بزرگ قدرت و ثروت جهان حضور دارندقرار گرفت و هزینه های هنگفت آن را هم بر ملت ایران هموار کرد.

این رویارویی همواره با عنوان دفاع از حقوق مسلمانان ستمدیده فلسطین انجام می شود؛ اما رفتار نظام اسلامی در مواجه با دیگر مسلمانان از جمله مردم مسلمان افغانستان تردیدهای جدی در اهداف نظام و ادعای ظلم ستیزی سران آن ایجاد می کند.

محکومیت اظهارات رحیمی را محکوم می کنیم

تصویری از ابطحی و یک خاخام یهودی

تصویری از ابطحی و یک خاخام یهودی

محمدرضا رحیمی،معاون محمود احمدی نژاد، در ضمن اظهاراتی عنوان کرد:«گسترش تجارت مواد مخدر در جهان ریشه در تلمود، مجموعه قواعد مذهبی یهودیان، دارد» و همینطور:«در این کتاب‌ها آموزش داده می‌شود که چگونه خون مردم را بمکند و چگونه غیر یهود را نابود کنند.»

درباره اینکه «گسترش مواد مخدر در جهان» ریشه در کجا دارد اظهارنظر نمی کنم چون در اینباره آگاهی ندارم اما در مورد دوم کاملا حق را به آقای رحیمی می دهم.

تلمود مجموعه ای از قوانین و شرعیات عقب افتاده قوم یهود است که تقریبا هر نوع جرم و جنایتی را برای باورمندان به آن میسر می کند. قبلا چند بخش از این کتاب را در اینجا ترجمه کردم که توصیه می کنم پیش از هر گونه پیش داوری همین چند قسمت را بخوانید.

البته آقای رحیمی فراموش کرد که درباره کتب مذهبی مسلمانان هم اظهارنظر کند چون اگر ریشه بدبختی همه ملل دنیا کتب مذهبی مسلمانان نباشد، احتمالا ریشه بدبختی (یا ریشه بخش بزرگی از بدبختی) همان ملتی که آقای رحیمی معاون رییس جمهورش است، همین شرعیات است. به قول مرحوم میرزا آقا خان کرمانی اگر یک جلد کتاب بحارالانوار ملا محمد باقر مجلسی را بر ملتی نازل کنند، دیگر امیدی به نجات آن ملت نیست چه برسد به ما که هر بیست و چهار جلدش را یکجا برایمان آوردند!

غیاث آبادی، کوروش کبیر و سرکوب کردها

مطلب بامزه ای را دوستی از نوشته های رضا مرادی غیاث آبادی فرستاد که حقیقتا جای تاسف دارد.

از آنجا که گویا این استاد قلابی هم به آخر خط رسیده ، جز معدودی تجزیه طلب کرد و ترک و قلیلی مسلمانان قومگرا دوست دیگری برایش نمانده؛ همین موضوع هم باعث شده، با چنگ و دندان بکوشد تا همین تتمه طرفدارانش را هم از دست ندهد و گاه برای این منظور چیزهای بامزه ای هم می بافد تا قومگرایان را خشنود نگاه دارد. می گوید:

[چشم های دختر داخل تصویر] مرا یاد سرکوب گری های کردان بدست هخامنشیان و بخصوص کورش و داریوش انداخت که به شکل شیوه های دیگر تا امروز ادامه دارد.

فحاشی یا حق آزادی بیان در وب دو فارسی

مطلبی درباره تفاوت اهانت و اتهام نوشتم و لازم است کوتاه درباره دلایل ارسالش هم بنویسم. همانطور که در آنجا تاکید کردم اتهامی که بر درستی اش سند آورده شود نامش اهانت نیست.

چند هفته پیش به اصرار دوستی در یکی از شبکه های اجتماعی فارسی عضو شدم هرچه برای این دوستمان توضیح دادم که فرصت انجام مسئولیتهای فعلی ام را هم بر روی اینترنت ندارم و چند سال پیشتر هم که شخص دیگری برای عضویت در آن وبسایت دعوتنامه فرستاده بود، در همان ساعت نخست اخراج شدم، این دوستمان دست بردار نبود و می گفت ایرادی ندارد و حتما باید آنجا عضو شوی چون تعداد ایراندوستان در مقابل تجزیه طلبان ترک کم است.

انصافا هم گویا حق با او بود و اینبار بر خلاف پیش بینی من این حساب کاربری نه فقط چند ساعت که چند هفته ای عمر کرد تا اینکه دیروز به جرم فحاشی شناسه مرا مسدود کردند. ضمن اینکه به خاطر بسته شدن اکانتم باید قدردان مسببین آن باشمکه هم مرا از رودربایستی ایراندوستان نجات دادند و هم کلی وقت نداشته انجام کارهای انجام نشده را برایم فراهم کردندلازم است چند سطری هم درباره اینطور ممیزی ها و داوریهای از روی شکم از جانب کسانی بنویسم که ظاهرا داعیه آزادی بیان هم دارند.

تفاوت ماهوی اهانت، اتهام و ابراز عقیده

تفاوت ظریفی میان اهانت و ایراد اتهام وجود دارد. اغلب فرق میان این دو را نمی دانند و همین موضوع می تواند اسباب سو تعبیر یا سو استفاده شود. برای منظور نخست صفتی را بدون در نظر داشتتن مفهوم حقیقی آن و صرفا برای تحقیر طرف مقابل بکار می برند؛ به این عمل اهانت و در برخی موارد فحاشی می گویند. اما موارد دیگری هم هست که صفات ناخوشایند در مفاهیم اصلی خودشان بکار برده می شوند و در اینصورت چنین عملی دیگر اهانت نیست و ایراد اتهام است.

برای نمونه، اگر به زنی نسبت «فاحشگی» بدهیم صرفا برای اینکه او را تحقیر کرده باشیم، نام اینکار اهانت است. اما اگر منظور از این انتساب، دقیقا همان فعل فاحشگی و تن فروشی باشد و چنین واژگانی در معنای حقیقی خود بکار برده شوندبه نحوی که گوینده و مخاطبش از مفهوم مدنظر آن آگاه باشنددیگر نامش توهین نیست و اتهامی است که متوجه دیگری کردیم؛ چنانچه این اتهام اثبات شود یعنی دلایل منطقی برای آنچه نسبت دادیم داشته باشیم، حقیقتی را بیان کردیم؛ و در غیر اینصورت به دیگران دروغ بستیم و درحکم افترا است.

برای ایراد اتهام، بهتر است از ادبیات فاخرتری استفاده کنیم که فحاشی قلمداد نشود. اما صرف ادبیات فاخر هم لزوما بدین معنا نیست که قصد اهانت نداریم. چنانکه با ادبیات فاخر هم می شود به دیگران اهانت کرد و یا با ادبیات سخیف هم ایراد اتهام نمود.

غیاث آبادی، داریوش هخامنشی و کشتار سکاها به دلایل مذهبی

رضا مرادی غیاث آبادی می گوید بر پایه کتیبه بیستون، داریوش هخامنشی سکاها را به دلایل مذهبی و نپرستیدن اهورا مزدا کشتار می کرد و اسرایشان را هم به رودخانه می انداخت؛ که البته این موضوع هم مانند اغلب ادعاهای اخیر وی حقیقت ندارد.

درباره آزادی مذهبی در دوران داریوش یک استاد مطالعات خاور نزدیک در دانشگاه میشیگان چنین می گوید:

.Nearly every scholar who has broached the subject views the religious policy of Darius as favorable to the gods of subject peoples

Bresciani says Darius I displayed tolerance and respect for the Egyptian province, as for the other provinces of the empire.

تقریبا تمامی محققین متفق القول اند که سیاست مذهبی داریوش بر پایه خوشامد خدایان مردم مد نظر بود. بریسایانی می گوید که داریوش یکم نسبت به مصریان بمانند دیگر بخشهای امپراتوری از خود احترام و مدارا نشان داد.

همینطور بر طبق تاریخ ایران چاپ کمبریج که از معتبرترین منابع مطالعه تاریخ ایران است، داریوش کوشش می کرد نظر موافق پیشوایان دینی مصری را جلب کند و با ایشان همانند دیگر ملل به مدارا و احترام رفتار می کرد. همین رفتار را از او درباره معبد اپولو سراغ داریم و به طور کلی داریوش به واسطه همین تسامح دینی همواره مورد توجه مورخین قرار دارد.

کوروش بزرگ و تجارت فحشا

رضا مرادی غیاث آبادی

رضا غیاث آبادی

چندی پیش رضا مرادی غیاث آبادی در دو پست متوالی کورش هخامنشی را تلویحا به تجارت فحشا متهم کرد. نخست چنین استدلال کرد که در زمان سلطنت کورش بر بابل، دختری در آن شهر برای بدهی پدرش به گرو گرفته شده بود و چنان تصمیم گرفت که لابد آن دختر حتما اجاره هم داده شده. و از هر دو اینها نتیجه گرفت که این موضوع با ادعای کورش مبتنی بر لغو بردگی و برده داری مغایرات دارد :

«کورش بزرگ هخامنشی در منشور مشهورش نکاتی دال بر برانداختن برده‌داری یا برانداختن بهره‌کشی از انسان‌ها آورده است. اما این ادعا با کتیبه‌های دیگر عصر هخامنشی موافقت ندارد. برای مثال به موجب لوحه شماره ۲۵۲ از سال هشتم پادشاهی کورش در بابل، دختری به نام تابموتو به دلیل اینکه پدرش یک سکه طلا و ده سکه نقره به مؤسسه مالی یا رباخانه اگیبی بدهی داشت، به گرو گرفته شد تا زمانی که پدرش بدهی خود را تسویه کند. دخترانی که به گرو گرفته می‌شدند، برای بهره‌کشی جنسی اجاره داده می‌شدند تا خسارت تأخیر را جبران کنند.

توهین شنیع ماموران دولتی جمهوری آذربایجان به پرچم ایران

جمهوری آذربایجان

جمهوری آذربایجان

امیر اصغرنژاد، یک کمدین نروژی ایرانی تبار، که برای تهیه گزارش طنزی از روند برگزاری مسابقات یوروویژن در باکو بسر می برد، برنامه ی فکاهی درباره این مسابقات تهیه کرده بود که به واسطه آن از جانب مامورین دولتی جمهوری آذربایجان مورد بازخواست و اهانت قرار گرفت و در هنگام بازگشت وی از آن کشور، مسئولین پلیس فرودگاه باکو پس از تهدید و در آوردن لباسهایش مجبورش کردند به پرچم ایران اهانت کند و روی آن راه برود.

در این دوره از مسابقات موسیقی که جمهوری آذربایجان میزبانی آن را بر عهده داشت، یک ایرانی نروژی تبار به نام تورج کشتکار (توجی) کشور نروژ را نمایندگی می کرد؛ اما به گفته ی رسانه های کشور نروژ، پس از اهانت ماموران آذربایجان به خبرنگار ان آر کی (سازمان گزارشگران نروژ)، این تشکیلات حتی پیش از آنکه نماینده نروژ وارد دور رقابت شود از پوشش آن صرفنظر کرد.

به گزارش رسانه های نروژی، مسئولین ان آر کی طی تماس با مسئولین برگزاری مسابقات یوروویژن و وزارت خارجه این کشور خواستار رسیدگی به این وضعیت شدند.

در فیلم کمدی اصغرنژاد که برای نروژیها تهیه شده، وی اینطور وانمود می کند که نقش خبرنگار کشور ایران را بر عهده دارد و با مردم کوچه و خیابان و همینطور اعضای تیم نروژ مصاحبه های فکاهی ترتیب می دهد؛ اما ظاهرا مضامین این برنامه به مذاق مسئولین جمهوری آذربایجان خوش نمی آید و در هنگام بازگشت تیم نروژی از خروج آنها جلوگیری می کنند و اصغرزاده را مورد آزار و اذیت قرار می دهند.

توهین رضا مرادی غیاث آبادی به ملت ایران و ماجرای پشمکش

رضا مرادی غیاث آبادی

رضا مرادی غیاث آبادی

رضا مرادی غیاث آبادیکه علاقه زیادی به چیزهای شیرین دارداخیرا یک جعبه پشمک غیاث آباد (احتمالا از محل فروش ترجمه منشور دکتر ارفعی) برای دوستانش جایزه تعیین کرده که می خواهم چند سطری درباره اش بنویسم. اما پیش از اینکه به پشمک غیاث آبادی برسیم لازم است درباره توهین وی به ملت ایران بنویسم که اخیرا منتشر کرد. آقای غیاث آبادی در مطلبی که ظاهرا خطابش من و شخص دیگری است، به پارسیان هم توهین می کند و پارس کردن و چیز زیادی نوش جان کردن را به ایشان نسبت می دهد:

«مثل پارسیان پارس می‌کردند و چیزهای زیادی نوش جان می‌فرمودند».

معلوم نیست منظور غیاث آبادی از این چیز زیادی نوش جان کردن همان شکرهایی است که اخیرا خودش به صورت پشمک می خورد یا منظور دیگری دارد؟ علی ایحال توهین به یک گروه قومی در هر جای دنیا محکوم است و مخصوصا اگر به گروهی توهین کند که بخش عمده یک ملت و جامعه میزبانش هستند، این موضوع اهمیت بیشتری هم می یابد. همانطور که می دانیم عنوان پارسیان و پرشین در زبانهای دیگر هم به همان معنای ایرانی کاربرد دارد. متاسفانه گویا در مملکت ما مرجعی نیست که به اینگونه ژاژخایی و دهان درانیها رسیدگی کند.

البته غیاث آبادی پس از چند ساعت این نوشته اش را پاک کرد و دوباره چند ساعت بعدتر نسخه بازنویسی شده اش را انتشار داد که در آن «پارسیان» به «پارسیان هخامنشی» تبدیل شده بود و در نهایت هم رساله ای درباب مزایای پارس کردن سگ نوشت که یعنی خیلی هم خوب است و هیچ ایرادی ندارد!

بی بی سی، نژاد آریایی و ایران ستیزی

بی بی سی

بی بی سی

چندی پیش تلویزیون بی بی سی فارسی و بخش وبسایت آن، بر پایه تحقیقات یک متخصص ژنتیک به نام دکتر اشرفیان بناب، چنین ادعا کردند که: «اکثر ایرانیان بر خلاف آنچه تصور می شود، نژاد آریایی ندارند بلکه به نژادی تعلق دارند که حدود ده هزار سال پیش ساکن ایران بوده‌اند.»

انتشار این مطلب از هر طرفموافق و مخالفسر و صدای زیادی پا کرد. در آن زمان من هم پاسخ نسبتا مبسوطی نوشتم و دلایل نادرستی ادعای بی بی سی را شرح دادم (لینک نوشته من درباره نژاد مردم ایران و فایل صوتی مصاحبه بی بی سی را از اینجا ببینید.)

اخیرا آقای بناب هم پاسخی به بی بی سی فرستاد و این ادعای نادرست را که به او نسبت داده شده بود، رد کرد(لینک تکذیب نامه دکتر بناب در وبسایت بی بی سی فارسی):

درینکویو و جمشید پادشاه اساطیری ایران

اهورامزدا

اهورامزدا

در سال 1963 میلادی در جریان بازسازی یک خانه در شهر درینکویو در مرکز ترکیه امروزی، کشف بزرگی صورت گرفت. در آن زمان یک تن از اهالی به طور اتفاقی معبری را پیدا کرد که به یک شهر باستانی هزاران ساله می رسید. این شهر تا عمق دویست و هشتاد فیتی (تقریبا 85 متر زیر زمین) در دل کوه امتداد دارد و بیش از بیست هزار تن سکنه را در خود جای می دهد.

آنچه در ارتباط با این شهر باستانی اهمیت دارد تنها قدمت آن نیست بلکه فناوری های به کار رفته برای ساخت آن است. برخی کارشناسان این شهر باستانی را از نظر اهمیت با بزرگترین اهرام جیزه مقایسه می کنند. به همین علت هم پرسشهای اساسی درباره ماهیت شهر وجود دارد از جمله اینکه شهری به این عظمت چگونه و به دستور چه کسی ساخته شده و چه میزان قدمت دارد و اساسا هدف از ساخت چنین بنایی در دل زمین چیست؟

حمله سایبری به سرور سایت

برای چندمین بار در طول یک ماه گذشته، سرور سایت فردا مورد حمله اینترنتی قرار گرفت و این وبسایتو وبسایتهای دیگری که روی سرور این سایت قرار داشتندبرای مدتی از دسترس خارج شدند. اینبار هم همچو دفعات قبل، مهاجمین امکان کنترل هیچکدام از قسمتها را پیدا نکردند و صرفا توانستند بخشهایی از وب سرور را از کار بیاندازند.

در حال حاضر به یک سرور بزرگ تر و ایمن تر نقل مکان کردیم و تقریبا اغلب بخشهای وبسایتهای سرور قدیمی بازگردانده شده به جز چند بخش از کتابخانه اینترنتی که آنها هم بزودی و ظرف یکی دو روز جایگزین خواهند شد.

به نظر می رسد شخص یا گروهی اصرار دارند از انتشار بخشی از مطالب جلوگیری کنند. درباره اینکه چه کسانی مسئول این وضعیت هستند و دقیقا چه چیز را می خواهند حذف کنند، اظهار نظر نمی کنم چون آگاهی دقیقی ندارم. اما چیزی که حتما آگاهی دارم و با اطمینان می گویم اینکه از فایلهای موجود بر روی این سرور متناوبا و از طرق مختلف نسخه پشتیبان تهیه می شود و ممیزی و حذف نوشته ها ممکن نیست. اینطور زرنگ بازیها برای سانسور و حذف نظر مخالف جز اینکه عرض مسببینش ببرد و چند ساعتی هم زحمت ما بدارد، حاصل دیگری ندارد.

متاسفانه مجبور به حذف چند قسمت و جایگزینی با فایلهای قدیمی تر شدم و بنابر این پیامها و ایمیلها اینباکس هم حذف شد و اگر چیزی برای من فرستاده شده و پاسخی ندادم، لطفا دوباره بفرستید.

WWW.FARDA.US © 2008-2015, Project by Farda.us Hosted by Farda.us | All Images and Objects are the property of their Respective Owners